Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 2
خاکروبه بر طلایی را کمی افزایش می یابد
آقا و خانم Lammle با آقای خانم Boffin به صبحانه آمده است.
آنها کاملا کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا، اونم بی بودند، اما خود را با فوریت بسیار فشرده
زوج طلایی، که فرار از افتخار و لذت بردن از شرکت خود را
دشواری همراه بوده است، در صورت دلخواه.
آنها در حالت جذاب از ذهن بود، آقا و خانم Lammle بود، و تقریبا به آقای علاقه
و خانم Boffin به عنوان یکی دیگر.
خانم Lammle گفت: "عزیزم خانم Boffin، '،' دادن زندگی برای من، برای دیدن آلفرد من در
ارتباط محرمانه با آقای Boffin. این دو برای تبدیل شدن به صمیمی تشکیل شد.
بسیار سادگی در ترکیب با نیروی زیادی از شخصیت های هوشمندی طبیعی، از جمله
متحد به خوش رویی و نجابت - این تشخیص
ویژگی های هر دو.
این می شود گفت با صدای بلند، داد آقای Lammle فرصت، به عنوان او با آقای Boffin از آمد
پنجره میز صبحانه، از عزیز خود و همسر افتخار.
گفت که آقا، 'برآورد بیش از حد نسبی خود را از شوهر خود را: "Sophronia من،
شخصیت - "نه! نه چندان جزئی، آلفرد، خواست
خانم، نرمی نقل مکان کرد؛ هیچ وقت نمی گن که.
فرزند من، نظر مساعد خود را، سپس، از شوهر خود - شما را به آن اعتراض نمی
عبارت، عزیزم؟ "چگونه می تواند به من، آلفرد؟
نظر مساعد شما، با ارزش من، کمتر از عدالت به آقای Boffin می کند، و
بیش از عدالت به من است. "به اتهام اول، آلفرد، من چنین می
گناه.
اما دوم، آه، نه، نه! '
کمتر از عدالت به آقای Boffin، Sophronia، گفت: "آقای Lammle، افزایش به
تن از عظمت اخلاقی، به دلیل آن را نشان دهنده آقای Boffin عنوان در سطح پایین تر؛
بیش از عدالت را به من، Sophronia، چرا که
آن را نشان دهنده در سطح آقای Boffin، بالاتر است.
آقای Boffin خرس و اجداد به مراتب بیشتر از من می توانم.
"به مراتب بیش از شما می توانید برای خودتان، آلفرد؟
عشق من است که این سوال نیست. "سوال، وکیل؟ خانم گفت:
Lammle، موذیانه.
نه، عزیز Sophronia. از سطح پایین تر، از نظر آقای Boffin به عنوان
بیش از حد سخاوتمندانه است، از بخشش بیش از حد، صاحب بیش از حد خوب بودن به اشخاص است که
او را نالایق و ناسپاس به او هستند.
برای کسانی که کیفیت نجیب من می توانم هیچ ادعایی ذخیره کردن.
در مقابل، آنها از خواب بیدار شدن خشم من وقتی که من آنها را در عمل.
"آلفرد! '
آنها از خواب بیدار شدن خشم من، عزیز من، در برابر افراد نالایق است، و من را
مبارز تمایل به ایستادن میان آقای Boffin و همه افراد از جمله.
چرا؟ از آنجا که، در طبیعت کمتر دنیوی تر و ظریف کمتر است.
بزرگوار به عنوان آقای Boffin، من احساس می کنم آسیب های خود را بیشتر از او
خود و احساس توانایی بیشتری از مخالفت injurers.
زده خانم Lammle که نسبتا سخت و دشوار به نظر می رسید امروز صبح را به آقای
و خانم Boffin به گفتگو حاضر می باشد. lures های چند شده بود، پرتاب کردن، و
هیچ کدام از آنها یک کلمه بود ادا.
در اینجا بود او، خانم Lammle، و شوهرش discoursing به یکبار affectingly و
به طور موثر اما به تنهایی discoursing.
با فرض این که موجودات قدیمی عزیز از آنچه شنیدند تحت تاثیر قرار شد، هنوز هم یکی
می خواهم تا مطمئن شوید که از آن، بیشتر از آن، به عنوان حداقل یکی از موجودات عزیز
تا حدودی تیز به آن اشاره شده است.
اگر موجودات عزیز بیش از حد کمرو و یا بیش از حد کسل کننده مکان های مورد نیاز آنها را به عهده داشتند
در این بحث، پس چرا به نظر می رسد آن مطلوب است که موجودات قدیمی عزیز
باید سر و شانه خود را گرفته و به آن به ارمغان آورد.
اما شوهرم گفت: در واقع، 'پرسید: خانم Lammle، بنابراین، با
هوا، بی گناه و خانم آقای Boffin، که به طور موقت خود را از او غافل می شود
بدشانسیها در ستایش خود را از یکی دیگر که او در حال سوختن است به خدمت؟
و این است که پذیرش که طبیعت او یکی از سخاوتمند است؟
من بد بخت در استدلال، اما قطعا این چنین است، جناب آقای و خانم Boffin؟
با این حال، نه آقا و خانم Boffin گفت: یک کلمه.
او با چشمان خود را روی میز خود نشسته، از خوردن کلوچه و ژامبون را، و او نشسته shyly
به دنبال در قوری.
درخواست تجدید نظر Lammle خانم بی گناه فقط به هوا پرتاب شد، با ممزوج شدن
بخار کوزه.
زود گذر نسبت به آقا و خانم Boffin، او بسیار کمی افزایش صورتش، به عنوان
اگر چه پژوهنده شوهرش: "هیچ چیزی را اشتباه متوجه من اینجا؟
آقای Lammle، که سینه اش موثر بر انواع موارد پیدا کرده بود،
جلو پیراهن خود را وسیع به بزرگترین تظاهرات ممکن مانور و
پس از آن خندان retorted همسرش، در نتیجه:
گفتم Sophronia، عزیزم، آقا و خانم Boffin شما را از ضرب المثل های قدیمی یادآوری، که خود
ستایش هیچ توصیه است. "تعریف از خود، آلفرد؟
آیا شما به خاطر ما و همان؟
: نه، فرزند عزیزم.
منظورم این است که شما نمی تواند شکست به خاطر داشته باشید، اگر شما برای یک لحظه تنها منعکس کننده، که آنچه
شما پس از احساس در مورد آقای Boffin به تعریف من راضی، شما باید
خودتان را به من به عنوان احساس خود را در مورد خانم Boffin محرمانه.
(من باید این وکیل مورد ضرب و شتم قرار گرفته، خانم Lammle پر زرق و برق به خانم Boffin زمزمه.
"من می ترسم من باید به آن اقرار اگر او به من فشار می آورد، برای آن damagingly درست است. ')
چند dints سفید شروع آیند و می روند در مورد بینی آقای Lammle، به عنوان او مشاهده شد که
خانم Boffin صرفا از قوری برای یک لحظه نگاه کردم با لبخند خجالت،
که هیچ لبخند بود، و پس از نگاه کردن دوباره.
آیا این اتهام را به شما اعتراف، Sophronia؟ به آلفرد پرسید، در لحن حمایت طلبی که.
واقعا من فکر می کنم، گفت: "خانم Lammle، هنوز پر زرق و برق، من باید خودم را در پرتاب
حفاظت از دادگاه. من ملزم به پاسخ به این سوال،
خداوند؟ '
به آقای Boffin. شما باید، نه اگر شما را دوست ندارند، خانم،
جواب او بود. این حداقل نتیجه نیست.
زن و شوهر هر دو نگاه به او، بسیار doubtfully.
رفتار او جدی بود، اما درشت نیست، و برخی از شأن و منزلت برخی از مشتق
دوست نداشتن سرکوب از لحن صحبت.
باز هم خانم Lammle ابرو او را برای آموزش از شوهرش مطرح است.
او در اشاره خفیف پاسخ داد: سعی کنید اونا دوباره.
به خودم محافظت در برابر ظن پنهان خود تمجید، عزیزم خانم Boffin به،
Lammle روح خانم گفت: بنابراین، "من باید به شما چگونه آن را بگویید.
'تعداد دعا کنید کار را انجام ندهید، آقای Boffin interposed.
خانم Lammle تبدیل به او خندان. 'اشیاء دادگاه؟ "
خانم، گفت: آقای Boffin، دادگاه (اگر من دادگاه) شی.
اشیاء دادگاه به دو دلیل است.
اول، چرا که دادگاه فکر می کنم این عادلانه نیست.
ثانیا، چرا که بانوی عزیز، دادگاه خانم (اگر من هستم آقای) پریشان می شود از آن.
سستی بسیار قابل توجه بین دو یاطاقان ¬ های - بین تحمل وابسته به تسکین یا دلجویی
و تحمل مبارز خود را در آقای Twemlow's - در بخشی از قابل مشاهده شد
خانم Lammle را به عنوان او گفت:
چه دادگاه عادلانه نیست در نظر بگیرد؟ "اجازه شما بروید در آقای Boffin در جواب،
تکان سر خود را در soothingly، که باید بگویم، ما نمی خواهد سخت تر بر شما از ما می توانیم
کمک کند؛ خواهیم بهترین ها را از آن را.
آن را بالا برد و این عادلانه نیست. هنگامی که بانوی پیر است ناراحت کننده باشد، وجود دارد
مطمئن می شود دلیل خوبی برای آن. می بینم او بسیار ناراحت کننده است، و من به سادگی
این است که دلیل خوبی برای چه.
آیا شما breakfasted چیه خانوم. خانم Lammle، حل و فصل را به نافرمانی او
روش، تحت فشار قرار دادند، بشقاب او را از شما دور میکند، شوهرش نگاه کرد و خندید، اما به هیچ وجه
پر زرق و برق.
آیا breakfasted، آقا؟ "پرسید آقای Boffin.
تشکر از شما، پاسخ داد: آلفرد، نشان دادن تمام دندان های خود را.
اگر خانم Boffin ملزم به من، من یک فنجان دیگر چای را
او کمی از آن را بر روی قفسه سینه است که باید بسیار موثر بوده است ریخته و
که بسیار کمی انجام داده بود، اما در کل آن را با چیزی از هوا نوشید، هر چند
dints آمدن و رفتن تقریبا به
بزرگ، در حالی که، اگر آنها با فشار قاشق چای خوری ساخته شده بود.
"هزار تشکر، او پس از آن مشاهده شده است. "من breakfasted.
در حال حاضر، که، آقای Boffin گفت: آرام گرفتن در جیب، کتاب، کدام یک از شما دو
صندوقدار؟ '
Sophronia، عزیزم، اظهار داشت شوهرش، که او در صندلی خود تکیه داد، تکان دادن او
دست راست به سوی او، در حالی که او دست چپ خود را با انگشت شست را در بازوی سوراخ آویزان
جلیقه بود: "آن بخش شما خواهد بود.
من ترجیح میدهند، آقای Boffin گفت، آن بود که شوهر شما، خانم، چرا که - اما
ذهن هرگز، چرا که، من ترجیح می دهند که با او انجام دهد.
با این حال، چه باید بگویم، من با جرم کوچک که ممکن است می گویند، اگر من
می توانید آن را بدون هیچ مشکلی می گویند، من باید صمیمانه خوشحالم.
شما دو نفر انجام داده اند من یک سرویس، یک سرویس بسیار بزرگ، در انجام آنچه شما انجام (من
بانوی پیر می داند آنچه در آن بود)، و من به این پاکت قرار داده اسکناس
صد پوند.
به نظر من این سرویس به خوبی به ارزش یک پوند 100، و من به خوبی به پرداخت
پول است. آیا شما به من نفع به آن را انجام دهید، و
به همین ترتیب به قبول تشکر کنم؟
با استفاده از یک عمل مغرور، و بدون نگاه به سوی او، خانم Lammle برگزار شد از سمت چپ او
دست، و به آن آقای Boffin قرار داده بسته کوچک است.
وقتی که او آن را به سینه خود منتقل کرده بود، آقای Lammle ظاهر از احساس
رها، و تنفس آزادانه تر، به عنوان داشتن بسیار خاصی است که صد
پوند او بودند، تا زمانی که توجه بوده است.
با خیال راحت از از آقای Boffin منتقل نگه داشتن به خود او Sophronia.
این غیر ممکن است، گفت: آقای Boffin، پرداختن به آلفرد، که شما را تا به حال برخی از
ایده کلی، آقا، جایگزینی Rokesmith، در دوره از زمان است؟ '
موافقت آلفرد: نمی باشد، با لبخند پر زرق و برق و یک معامله بزرگ بینی،
"غیر ممکن نیست.
و شاید چیه خانوم، دنبال آقای Boffin، پرداختن به Sophronia، 'شما شده اند
نوع عنوان را به بانوی پیر من در ذهن خود را، و به او افتخار تبدیل
سوال را که آیا شما ممکن است یکی از این روزها او را در اتهام، مانند؟
این که آیا شما ممکن است یک نوع خانم بلا Wilfer و به او، و چیزی بیش از این؟
من باید امید بازگشت خانم Lammle، با نگاه تکبر نمود و به صدای بلند، که
اگر من هر چیزی را به همسر خود را، آقا، من به سختی می تواند به چیزی بیش از شکست
خانم بلا Wilfer، همانطور که شما او تماس بگیرید.
چه او را به شما چیه خانوم؟ از آقای Boffin خواست.
خانم Lammle عار به پاسخ، و نشسته ئی ضرب و شتم یک پا بر روی زمین است.
"باز هم من فکر می کنم ممکن است بگویند، که غیر ممکن نیست.
است، آقا؟ "از آقای Boffin خواست، با عطف به آلفرد.
است، گفت: "آلفرد خندان موافقت قبل، غیر ممکن نیست.
در حال حاضر، گفت: "آقای Boffin، به آرامی آن را انجام خواهد داد.
من نمی خواهید برای گفتن یک کلمه که ممکن است پس از آن به عنوان به یاد
ناخوشایند، اما آن را انجام خواهد داد 'Sophronia، عشق من، همسر خود را تکرار
در به صورت bantering، سوال خود را می شنوید؟
آن را نمی خواهد انجام دهد. "نه، گفت:" آقای Boffin، با صدای او هنوز
کاهش یافته است، آن را واقعا نمی خواهد. شما مثبت باید ما را ببخشید.
اگر شما راه خود را برود، ما ما، بروید و بنابراین من امیدوارم که این امر به پایان می رسد
رضایت همه طرف ها است.
خانم Lammle به او نگاه قطعا ناراضی حزب خواستار معافیت از
رده، اما گفت: هیچ چیز نیست.
بهترین کاری که ما می توانیم از این ماجرا، گفت: آقای Boffin، یک ماده از کسب و کار،
و به عنوان یک ماده از کسب و کار آن را به نتیجه گیری به ارمغان آورد.
شما انجام داده اند من یک سرویس بزرگ، یک سرویس بسیار بزرگ، و من برای آن پرداخت می شود.
آیا اعتراض به قیمت وجود دارد؟
آقا و خانم Lammle نگاه یکدیگر را روی میز است، اما نه می توان گفت
که وجود دارد. آقای Lammle شانه ای بالا انداخت شانه های او را، و خانم
Lammle نشست سفت و سخت.
"بسیار خوب، آقای Boffin گفت. ما امیدواریم (بانوی پیر من و من) که به نظر شما
تماس با ما اعتباری را برای گرفتن plainest و honestest کوتاه قطع است که می تواند به دست آورد،
تحت شرایط.
ما از آن صحبت کرده اند با مقدار مراقبت (بانوی پیر من و من)، و ما احساس که
همه به شما منجر، و یا حتی در همه به شما اجازه می خودشان خود را نمی
درست باشد.
بنابراین، من آشکارا داده شده شما را به درک که - آقای Boffin به دنبال نوبت جدید از
گفتار، اما می تواند هیچ بیانی به عنوان یکی از دوستان سابق خود، تکرار در
تن محرمانه، - که آن را انجام خواهد داد.
اگر من قرار داده اند مورد خوش من، اما من امیدوارم که من را ندارند
قرار داده و از آن به بسیار unpleasantly؛ در تمام حوادث نبوده است.
بنابراین، آقای Boffin گفت، راه نطق، آرزو شما را به خوبی در راه رفتن، ما در حال حاضر
نتیجه گیری با مشاهده است که شاید شما آن است.
آقای Lammle گل رز با خنده گستاخ در سمت خود را از جدول، و خانم Lammle افزایش یافت
با اخم موهن در مخصوص اوست.
در این لحظه پای شتابزده بر روی راه پله شنیده شد، و Georgiana Podsnap شکست
به داخل اتاق، اعلام نشده و اشک می ریخت.
اوه، Sophronia عزیز من، 'گریه Georgiana، wringing دست خود را به عنوان زد تا در آغوش
او، به فکر می کنم که شما و آلفرد باید از بین برد!
آه، فقیر Sophronia عزیز من، فکر می کنم که شما باید به حال فروش در خانه خود
بعد از تمام محبت خود را به من!
اوه، آقای خانم Boffin، دعا می کنم مرا ببخش برای این نفوذ است، اما شما نمی دانید که چگونه علاقه
من از Sophronia به زمانی که پا نمی خواهد به من اجازه رفتن وجود دارد، و یا آنچه من برای احساس
Sophronia از آنجایی که من از کارشناسی ارشد خود را پس از کم در جهان آورده شنیدم.
شما، شما می توانید، شما می توانید هرگز، فکر می کنم، من در شب بیدار lain و گریه
برای Sophronia خوب من، اولین و تنها دوست من! '
تغییر شیوه خانم Lammle تحت همآغوشی دختر فقیر احمقانه است، و او را تبدیل
بسیار رنگ پریده: کارگردانی یک نگاه جذاب، برای اولین بار به خانم Boffin، و سپس به آقای
Boffin.
هر دو او را درک بلافاصله، با لطافت ظریف تر از خیلی بهتر آموزش
مردم، که درک کمتر به طور مستقیم از قلب، می تواند به ارمغان آورده اند به تحمل
بر.
من haven'ta دقیقه گفت: "فقیر کمی Georgiana، به ماندن بگیرید.
من از خرید اولیه با ما، و من گفتم: من تا به حال سردرد و کارشناسی ارشد به من ترک
در خارج از درشکه چی، در Piccadilly، و فرار به دور Sackville خیابان، و شنیده
که Sophronia در اینجا بود، و پس از آن ما آمد
برای دیدن، آه وحشتناک خانم سنگی از کشور در عمامه در پورتلند
محل، و من گفتم: من نمی خواهد بروم تا با ما، اما گرد و رانندگی ترک کارت برای
Boffins، که در حال شکل گرفتن آزادی با
نام آه عزیزم خوبی من پریشان، و درشکه چی در خانه،
و آنچه را که پا می گویند اگر او آن را می دانستند! 'آیا شما نمی باشد ترسو، عزیز من، خانم گفت:
Boffin.
"تو در آمد به ما مراجعه کنید." آه، نه، من دیگر چنین نکردم، 'گریه Georgiana.
این بسیار بی ادب است، من می دانم، اما من آمده بود تا ببیند فقیر Sophronia من، تنها دوست من است.
آه! چگونه می توانم احساس جدایی، عزیز Sophronia من، قبل از من می دانستم که شما آورده شد
کم در جهان است، و چقدر من آن را احساس کنید!
در واقع وجود دارد اشک در چشمان زن جسورانه، به عنوان نرم سر و نرم
دل دختر سلاح خود را در مورد گردن او twined.
اما من در کسب و کار می آیند، گفت: Georgiana، گریه و خشک کردن صورت خود و
سپس در یک شبکه شطرنجی و امثال آن کمی، و اگر من فرستا دن آن من باید آمده اند
برای هیچ چیز، و خوب مهربان آه! چه
پا می گویند اگر او از Sackville خیابان می دانستند، و آنچه را که ما می گویند اگر او بود
نگه داشته انتظار در doorsteps که عمامه وحشتناک، هرگز وجود دارد از جمله
pawing اسب به عنوان ذهن نگران کننده ما
هر لحظه بیشتر و بیشتر زمانی که من می خواهم ذهن نسبت به من داشته اند، توسط pawing تا آقای کردم
خیابان Boffin که آنها هیچ کسب و کار باشد.
آه! که در آن است، که در آن است؟
آه! من می توانم آن را پیدا کند! "در تمام این مدت گریه، و جستجو در
شبکه شطرنجی و امثال آن کمی. چه دلم برات تنگ شده، عزیز من؟ پرسید: آقای
Boffin، پله به جلو است.
اوه! آن را کمی به اندازه کافی، 'پاسخ Georgiana، چرا که ما همیشه با من رفتار میکند
اگر من در مهد کودک (من مطمئن هستم که من آرزو می کنم!) بود، اما من به ندرت آن را صرف و آن را
تا پانزده پوند نصب شده،
Sophronia، و من امیدوارم که سه یادداشت ها پنج پوند بهتر از هیچ چیز، هر چند طوری
کمی، خیلی کم! و حالا من دریافته اند که - آه، خدای من!
بعد رفته دیگر وجود دارد!
آه، نه، نمی باشد، در اینجا آن است! با آن، همیشه گریه و جستجو در
شبکه شطرنجی و امثال آن، Georgiana یک گردنبند است.
دنبال Georgiana: "ما می گوید chits و جواهرات هیچ کسب و کار با هم، '،' و این
چرا من هیچ خرده ریز را به جز این، اما گمان می کنم عمه Hawkinson من بود
از نظر های مختلف، چون او به من را ترک کرد
این، هر چند که من فکر می کنم او فقط ممکن است به خوبی آن را به خاک سپرده شد، برای همیشه
در پنبه و جواهر فروشان نگه داشته می شود.
با این حال، در اینجا آن است، من خدا را شکر برای گفتن، و استفاده در گذشته، و شما آن را به فروش برساند.
Sophronia عزیز، و با آن خرید. '' آن را بدهید به من، "آقای Boffin، به آرامی گفت:
مصرف آن.
"من خواهید دید که آن را به درستی است. دفع اوه! شما یکی از دوستان در Sophronia
آقای Boffin؟ 'گریه Georgiana. اوه، چقدر خوب از شما!
آه، مهربان من! چیز دیگری وجود ندارد، و آن را از سر من رفته!
آه، نه، آن است که، نه من به یاد داشته باشید آنچه در آن بود.
من ملک grandmamma، که باید برای من آمد که من از سن، آقای Boffin، تمام خواهد شد
خود من، و نه پا و نه ما و نه کس دیگری، هیچ کنترلی بر آن داشته باشند و
آنچه که من مایل به انجام آن برخی از آن را
بیش از نوعی به Sophronia و آلفرد، با امضای چیزی جایی که خواهید پیروز
کسی به آنها چیزی پیشبرد. من می خواهم آنها را به چیزی زیبا به
آنها را دوباره در جهان است.
آه، خدای من، من! یکی از دوستان من عزیز Sophronia بودن،
آقای Boffin گفت: شما به من رد کنم، به شما "نه، نه، '،' آن را باید دیده می شود
به. '
اوه، متشکرم، متشکرم! 'گریه Georgiana.
اگر دوشیزه یا زن جوان من تا به حال توجه داشته باشید کم و نیم تاج، به دور من می توانم فرار کنی (دور بشی)
pastrycook را امضا چیزی، یا من می توانم چیزی را در میدان امضا اگر کسی
خواهد آمد و سرفه برای من به اجازه اونا در
با کلید و قلم و جوهر با اونا و کمی بلات کاغذ به ارمغان بیاورد.
آه، مهربان من! من باید خودم دور پارگی و یا PA و کارشناسی ارشد
هر دو پیدا کردن!
عزیز، Sophronia عزیز، خوب، خداحافظ! "مخلوق زود باور کمی دوباره
Lammle خانم اکثر محبت را در آغوش گرفت، و پس از آن برگزار شد از دست او به آقای Lammle.
خداحافظی جناب آقای Lammle - منظورم آلفرد.
شما نمی خواهد فکر می کنم پس از به روز که من را ترک کرده اند و Sophronia دلیل این که شما
کم در جهان به ارمغان آورد، به شما؟ آه من! آه به من!
گریه چشمان من از ذهنم بیرون کنم، و ما خواهد بود از من بپرسید، این
ماده. آه، من را، کسی، لطفا، لطفا،
لطفا! '
آقای Boffin او را در زمان پایین، و دید و او را رانده، با چشم های ضعیف خود کوچک قرمز رنگ و
چانه های مشابه ضعیف بیش از پیشبند بزرگ درشکه چی کاستارد رنگ، اگر او تا به حال
دستور داده به پاک کردن بعضی از کودکانه
بزه توسط رفتن به رختخواب در نور روز و peeping شد
روتختی در، فلوتر بدبخت توبه و ارواح پایین.
بازگشت به صبحانه اتاق، متوجه شد که خانم Lammle هنوز هم در کنار او ایستاده
جدول و Lammle آقای خود.
من مراقبت آقای Boffin گفت، از نشان دادن پول و گردنبند، که این
به زودی. "
خانم Lammle سایبان خود را از جدول سمت گرفته بود، ایستاد و به طراحی با آن را در
الگوی پارچه گلدار، او به عنوان الگوی آقای Twemlow را ترسیم کرده بود
دیوار papered.
شما او را مبرا از فریب و تزویر کردن نیست من امیدوارم که آقای Boffin؟ "او گفت، چرخش سر خود را نسبت به
او، اما چشم خود را ندارد. نه. آقای Boffin گفت.
منظور من، به عنوان ارزش و ارزش از دوستان خود، خانم Lammle، در توضیح داد
اندازه گیری صدا، و با تاکید بر حرف آخر خود را.
نه، او بازگشته است.
"من ممکن است سعی کنید یک اشاره به در خانه اش را که می خواهید در نوع و دقیق است
حفاظت، اما من باید بیش از آن به پدر و مادر او، می گویند و من باید بگویم
چیزی برای خانم جوان خودش.
آقا و خانم Boffin، گفت: "خانم Lammle، هنوز طراحی، و زیبایی به سبب بزرگ
درد بر آن، بسیاری از مردم وجود ندارد، من فکر می کنم، که تحت شرایط
بنابراین با ملاحظه و صرفه جویی که شما به من بوده است فقط در حال حاضر می شده اند.
خانم گفت: آیا شما مراقبت می شود تشکر شده '،' با تشکر از همیشه ارزش داشتن،
Boffin، در خود طبیعت خوب آماده است.
پس با تشکر از شما. 'Sophronia، شوهر خود را، به تمسخر پرسید:
شما احساساتی؟
خوب، خوب، آقا خوب من، آقای Boffin interposed، it'sa چیز بسیار خوبی برای
فکر می کنم به خوبی های شخص دیگری تا بخشی از آن، و it'sa چیز بسیار خوب است تا به خوبی از فکر
شخص دیگری.
خانم Lammle هیچ بدتر برای آن خواهد بود، اگر آن زن است.
"بسیار سپاسگزارم. اما من خانم Lammle خواست که اگر او بود.
او طراحی لباس روی میز ایستاده بود، با چهره اش تیره و تنظیم، و
ساکت و آروم.
از آنجا که، گفت: "آلفرد، من متمایل به احساساتی خودم، خود را در
تخصیص جواهرات و پول، آقای Boffin.
عنوان کمی Georgiana ما گفت، سه پنج پوند یادداشت های بهتر از هیچ چیز، و اگر
گردنبند شما می توانید با خرید محصولات شما فروش است.
اگر شما آن را به فروش نظر آقای Boffin بود، که او آن را در جیب خود قرار داده است.
آلفرد آن را با چهره خود را دنبال کردند، و همچنین دنبال greedily یادداشت ها تا زمانی که
از بین رفته به جیب جلیقه آقای Boffin است.
سپس او را به یک نگاه، نیمی jeering برافروخته و نیم، در همسرش کارگردانی کرد.
او هنوز ایستاده بود طراحی، اما، او به عنوان ترسیم، مبارزه در درون او وجود دارد،
که بیان در عمق چند خط آخر نقطه سایبان فاصله دار
به جدول پارچه، و سپس برخی از اشک از چشماش افتاد.
بانگ زد Lammle: "چرا، خوارکننده زن، '،' او احساساتی است!
او به طرف پنجره رفت، flinching زیر خیره عصبانی خود را، برای یک لحظه نگاه کردم،
و روشن گرد کاملا بطور سرد.
شما تا به حال بدون هیچ دلیل سابق از شکایت در نمره احساساتی، آلفرد، و شما
هیچ یک در آینده خواهد داشت. این است که تغییررنگ خود را به ارزش.
ما به خارج از کشور به زودی، با پول ما را به دست آورده؟
شما می دانید که انجام می دهیم، شما می دانم که ما باید. هیچ ترس از من مصرف هر نوع وجود دارد
احساس با من.
من به زودی باید کاسته می شود از آن من است. اما از آن خواهد شد همه را پشت سر گذاشته است.
این است که همه را پشت سر گذاشت. آیا شما آماده شود، آلفرد؟
"شیطان است منتظر اما شما، Sophronia؟
اجازه بدهید به ما سپس. من متاسفم من به تاخیر افتاد با وقار ما
خروج. '
او گذشت و او را دنبال می کند. آقا و خانم Boffin کنجکاوی آرام
به منظور بالا بردن پنجره و بعد از آنها رفتند در خیابان طولانی.
آنها راه می رفت بازو در بازو، showily به اندازه کافی است، اما بدون ظاهر می شود برای تبادل
هجا.
ممکن است خیالی فرض کنید که تحت تحمل خارجی آنها وجود دارد
چیزی از هوا شرمنده از دو بازی که با هم در ارتباط پنهان شد
دستبند.، اما نه چندان، فرض کنید که
آنها از یکدیگر، haggardly خسته از خودشان، و از همه این جهان است.
در تبدیل گوشه خیابان آنها ممکن است از این دنیا تبدیل شده است، برای هر چیزی
آقا و خانم Boffin تا کنون از آنها را دید و برعکس، برای، آنها چشم در Lammles با تنظیم
بیشتر هرگز.