Tip:
Highlight text to annotate it
X
عصر معصومیت ادیت وارتون فصل V.
بعد شب آقای Sillerton جکسون آمدند تا با کمانداران شام خوردن.
خانم تیرانداز زن خجالتی بود و از جامعه کاهش اما او دوست داشت به خوبی آگاه
به عنوان doings آن.
دوست قدیمی او آقای Sillerton جکسون به تحقیق و تفحص خود را اعمال
امور دوستان از حوصله جمع آوری و علم طبیعت؛
و خواهر او، خانم صوفی جکسون، که
زندگی با او بود و همه مردم است که می تواند او را بسیار امن نیست سرگرم
در پی پس از برادر، به ارمغان آورد بیت خانه شایعات جزئی که پر مفیدی
شکاف ها در عکس او را.
بنابراین، هر زمان که هر چیزی اتفاق افتاده که خانم آرچر خواست: به دانستن در مورد، او پرسید:
آقای جکسون که به ناهار خوردن، و او به عنوان تعداد کمی از مردم با دعوت خود افتخار و به عنوان او
و دخترش Janey عالی بود
مخاطب، آقای جکسون معمولا خود را به جای ارسال خواهر او آمد.
اگر او می توانست دیکته تمام شرایط، او را انتخاب کرده اند
شب هنگام Newland بود، نه به خاطر مرد جوان به او uncongenial بود (
دو نفر در capitally در باشگاه خود)، اما
زیرا anecdotist گاهی اوقات، در بخش Newland احساس، تمایل خود را به وزن
شواهدی وجود دارد که خانم ها از خانواده نشان داد.
آقای جکسون، اگر کمال قابل دسترسی بر روی زمین بوده است، همچنین می خواسته اند
که غذا خانم آرچر باید کمی بهتر است.
اما پس از آن نیویورک است که به ذهن انسان می تواند سفر، تقسیم شده بود به
دو گروه بزرگ اساسی از Mingotts ها و Mansons و تمام خاندان خود را،
که در مورد غذا خوردن و لباس مراقبت و
پول، و قبیله، آرچر-Newland ون گردد، Luyden که به سفر اختصاص داده شد،
باغبانی و بهترین فیلم داستانی، و در اشکال grosser از نگاه
لذت.
شما می توانید همه چیز را نداشته باشند، بعد از همه.
اگر شما با Mingotts لاول dined بوم پشت و لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا و محصول
شراب. است آرچر در Adeline شما می توانید از صحبت در مورد مناظر آلپ و "ربالنوع مزارع و گله کوسفند سنگ مرمر"؛
و خوشبختانه مادیرا آرچر دور کیپ رفته بود.
بنابراین هنگامی که یک احضار دوستانه از خانم آرچر، آقای جکسون، که درست بود
هر جا گزیننده، معمولا به خواهر او گفت: "من کمی متورم سال گذشته بوده است
صرف شام در Mingotts' لاول - من خوب به رژیم غذایی را Adeline انجام دهند ".
خانم آرچر، که مدت طولانی به یک بیوه شده بود، با پسر و دخترش در غرب زندگی می کردند
بیست و هشتم خیابان.
طبقه فوقانی به Newland اختصاص داده شده بود، و آن دو زن خود را فشرده به
باریک محله های زیر کلیک کنید.
در هماهنگی unclouded از سلیقه ها و منافع آنها سرخس در Wardian کشت
موارد، توری توری ضخیم و ریشه دار و گلدوزی پشم را در پارچه کتانی ساخته شده، جمع آوری آمریکا
ظروف لعاب انقلابی، عضو
"کلمات خوب" و خواندن رمان Ouida به خاطر جو ایتالیایی.
(آنها ترجیح می دهند کسانی که در مورد زندگی دهقانان، به دلیل از شرح مناظر و
احساسات pleasanter، هر چند به طور کلی آنها دوست رمان در مورد افرادی که در
جامعه، که انگیزه ها و عادات
قابل فهم، به شدت از دیکنز، صحبت می کرد که "آقا کشیده شده هرگز" و
در نظر گرفته Thackeray کمتر در خانه در جهان بزرگ از Bulwer - که با این حال،
شروع به فکر قدیمی از مد افتاده است.)
خانم و خانم آرچر هر دو عاشقان بزرگ از مناظر.
این بود آنچه را که آنها اصولا به دنبال تحسین و در سفر های گاه به گاه خود را در خارج از کشور؛
با توجه به معماری و نقاشی به عنوان افراد برای مردان، و عمدتا آموخته
افرادی که خواندن راسکین.
خانم آرچر متولد شده بود Newland، و مادر و دختر بودند که به عنوان دوست
خواهران، هر دو، به عنوان افراد گفت، "Newlands واقعی"، بلند، رنگ پریده، و کمی دور
شانه، با بینی های بلند، لبخند شیرین
و یک نوع از افتادگی تمایز که در برخی از پژمرده پرتره رینولدز است.
شباهت فیزیکی آنها را کامل می شده اند اگر چاقی سالمندان
کشیده خانم آرچر سیاه و سفید پارچه ابریشمی گل برجسته، در حالی که قهوه ای خانم آرچر و بنفش
poplins آویزان، به عنوان سال رفت، بیشتر و بیشتر slackly در قاب دست نخورده اش.
ذهنی، شباهت بین آنها، به عنوان Newland آگاه بود، کمتر کامل از
رفتار مشابه آنها اغلب از آن به نظر می رسد.
عادت طولانی از زندگی با هم در صمیمیت متقابل وابسته به آنها را داده بود
واژگان مشابه، و همان عادت شروع خود عبارات "مادر فکر می کند" و یا
"Janey فکر می کند:" با توجه به عنوان یکی یا
دیگر آرزو برای پیشبرد نظر خود را، اما در واقع، در حالی که خانم آرچر
unimaginativeness بی سر و صدا به راحتی پذیرفته شده و آشنا، Janey استراحت بود
به عنوان شروع می شود و انحرافات از فانتزی
دخترم آوا بنظر وحشت از چشمه عشق و رومانس هم سرکوب.
مادر و دختر را ستایش و پسر و برادر خود را مورد احترام و Archer
را دوست داشتم آنها را با حساسیت وابسته به پشیمانی و غیرانتقادی توسط حس
ستایش اغراق آمیز خود، و با رضایت مخفی خود را در آن است.
پس از همه، او فکر کرد که یک چیز خوب برای یک مرد به اقتدار خود را در مورد احترام
خانه خود را، حتی اگر گاهی اوقات حس شوخ طبعی خود را از او سوال نیروی
ماموریت خود را.
در این مناسبت به مرد جوان بسیار مطمئن بود که آقای جکسون ترجیح می دهند که تا به حال
او را به ناهار خوردن، اما از او دلایل خود را برای انجام این کار نه چندان.
البته از قدیم جکسون می خواست مورد الن Olenska به صحبت، و البته خانم آرچر
و Janey می خواستم به شنیدن آنچه که او برای گفتن.
هر سه می شود کمی حضور Newland خجالت، در حال حاضر است که خود را
ارتباط آینده نگر به قبیله Mingott ساخته شده بودند شناخته شده و مرد جوان
صبر کردم با کنجکاوی فریادی ببینید که چگونه آنها را به مشکل تبدیل.
آنها آغاز شد، مورب، با صحبت کردن در مورد خانم Lemuel Struthers.
"It'sa ترحم Beauforts او پرسید،" خانم آرچر گفت: به آرامی.
"اما بعد رجینا (Regina) همیشه او را می گوید و بیوفورت -
تفاوت های ظریف برخی از فرار بیوفورت، گفت: "آقای جکسون، با احتیاط بازرسی broiled
شاد و حیرت برای بار هزارم که چرا آشپز خانم آرچر همیشه سوخته کوچک
به خاکستر.
(Newland، که مدت طولانی به تعجب خود را به اشتراک گذاشته بود، همیشه می تواند آن را در قدیمی تر انسان را تشخیص
بیان مخالفت سودا): "اوه، لزوما. بیوفورت مبتذل است
مرد گفت: "خانم آرچر.
«پدر بزرگ من Newland همیشه مورد استفاده قرار گیرد به مادرم گفت:" هر آنچه که شما انجام دهید، اجازه ندهید که
که بیوفورت همکار به دختران معرفی شده است. "
اما حداقل او را به حال مزیت ارتباط با آقایان؛ در انگلستان بیش از حد،
آنها می گویند. این همه بسیار اسرار آمیز - "او در نگاه
Janey و متوقف شد.
او و Janey دانستند هر برابر از رمز و راز بیوفورت، اما در خانم آرچر عمومی
ادامه داد: به فرض که این موضوع یکی مجرد بود.
"اما خانم این Struthers،" خانم آرچر ادامه داد: "آنچه به شما می گویند آیا او بود،
؟ Sillerton "" خارج از معدن و یا به جای خارج از سالن
سر از گودال است.
سپس با زندگی موم آثار، تور انگلستان جدید.
بعد از پلیس را شکست که، آنها می گویند او زندگی می کردند - "آقای جکسون در نوبت او
نگاه Janey، که چشم به برآمدگی از زیر پلک برجسته خود را آغاز کرد.
hiatuses خود را در گذشته خانم Struthers را هنوز هم وجود دارد.
"سپس،" آقای جکسون ادامه داد: (و آرچر را دیدم او به همین دلیل هیچ کس گفته بود
ساقی هرگز بریدن خیار با چاقو فولاد)، "و سپس Lemuel Struthers آمد
همراه.
آنها می گویند تبلیغ خود را سر دختر برای پوستر لهستانی کفش استفاده می شود، او
مو به شدت سیاه و سفید، شما می دانید - سبک مصری.
به هر حال، او - در نهایت - ازدواج "است.
حجم کنایه در راه "در نهایت" فاصله وجود دارد، و هر
هجا با توجه به استرس به دلیل آن است.
"اوه، خوب - در گذر کرده ایم به در حال حاضر، مهم نیست، گفت:« خانم
آرچر بی تفاوتی.
خانم ها در خانم Struthers واقعا علاقه مند نه تنها پس از آن، موضوع
الن Olenska خیلی تازه است و جذب بیش از حد به آنها بود.
در واقع، نام خانم Struthers توسط خانم آرچر شده بود معرفی فقط به این که او
- کنتس Olenska "و پسر عموی جدید Newland: ممکن است در حال حاضر قادر به گفتن باشد؟
او در توپ بود بیش از حد؟ "
تماس ضعف طعنه در اشاره به پسرش وجود داشت، و آرچر آن را می دانستند
و آن را انتظار داشتند.
حتی خانم آرچر، بود که به ندرت بی جهت با حوادث انسان خوشحال شده بود
در مجموع خوشحالم تعامل پسرش.
(به خصوص پس از آن کسب و کار احمقانه با خانم Rushworth "را به عنوان او اشاره کرد به
Janey، اشاره به چه زمانی به نظر می رسید بود به Newland تراژدی که روح خود را که
همیشه جای زخم است. تحمل)
هیچ بازی در نیویورک بهتر از ماه مه Welland وجود دارد، این سوال را از نگاه
هر نقطه که انتخاب کرده اید.
البته چنین ازدواج فقط از آنچه Newland عنوان شد، اما مردان جوان
خیلی احمقانه و بی حساب - و برخی از زنان تا ensnaring و بی پروا - بود که
چیزی کمتر از معجزه برای دیدن یکی از
پسر امن گذشته جزیره آژیر، و در پناهگاه اهلی بی گناه را.
تمام این آرچر خانم احساس، و پسرش می دانستم که او احساس، اما او می دانست که او
شده است مزاحمت و اعلام پیش از موعد از تعهد خود را، و یا به جای
علت آن است، و آن را به همین دلیل بود -
چرا که در کل او یک استاد مناقصه و زیاده بود - که او در نگه داشته شده بود
خانه آن شب.
"این که من Mingotts روح صميميت و يگانگي دسته جمعي موافق نیست، اما چرا
تعامل Newland باید با آمدن آن زن Olenska، مخلوط شده و
اتفاقات من نمی بینم، "خانم آرچر گله:
به Janey، تنها شاهد ساقط اندک خود را از شیرینی کامل.
او به زیبایی رفتار کرده بود - و در رفتار زیبا او بینظیر بود -
در طول تماس در خانم Welland؛ اما Newland می دانستند (و نامزد خود را بدون شک
حدس زده) که همه از طریق او دیدار و
Janey عصبی در ساعت برای نفوذ ممکن است مادام Olenska بودند و
هنگامی که خانه را ترک با هم خودش اجازه داده بود به پسرش گفت: "من
خدا را شکر که آگوستا Welland به ما به تنهایی. "
این نشانه ای از اختلال به درون منتقل شد آرچر است که او نیز احساس که
Mingotts کمی بیش از حد رفته بود.
اما، تا آن را در برابر همه قوانین از کد خود را که مادر و پسر
تا کنون اشاره به بالاتر از افکار خود بود، او به سادگی پاسخ داد: "اوه، خوب،
همیشه وجود دارد یک مرحله از احزاب خانواده
توان از طریق زمانی که یکی می شود درگیر رفته، و هر چه زودتر آن را بیش از بهتر است. "
که در آن مادر خود را تنها لب خود را در زیر پرده توری که از او آویزان منطقه روستایی به خدمت پرداخت
خاکستری کلاه سر گذاشتن مخملی با انگور مات تقلیل است.
انتقام او را، او احساس - انتقام قانونی خود را - خواهد بود به "قرعه کشی" آقای جکسون که شب
در کنتس Olenska و و پس از علنی وظیفه خود را به عنوان یک عضو در آینده انجام می شود
از قبیله Mingott، مرد جوان نداشت
اعتراض به شنیدن بانوی مورد بحث در خصوصی - جز این که این موضوع بود
در حال حاضر آغاز تا او را با مته سوراخ.
آقای جکسون خود را به یک تکه از فیله ولرم که سوگوار کمک کرده بود
ساقی او را به همان شکلی که شک و تردید خود را صادر کرده بود، و رد کرده بود
سس قارچ پس از محسوس به ندرت استشمام.
سرش گیج و گرسنه، و آرچر منعکس شده است که او احتمالا به پایان برسد
وعده های غذایی در الن Olenska.
آقای جکسون در صندلی خود تکیه داد، و در کمانداران شمع روشن نگاه
Newlands و ون der Luydens حلق آویز در فریم تاریک بر روی دیوار های تیره.
"آه، چگونه خود را پدر بزرگ آرچر دوست داشتم یک شام خوب، Newland عزیز من!" او گفت، او
چشم در پرتره از تمام chested مرد جوان چاق و چله در سهام و آبی
پوشش، با نمایی از کشور خانه سفید ستون پشت سر او.
"خب - خب - خب ... من تعجب می کنم آنچه که او می توانست به همه گفت:
این ازدواج های خارجی!
خانم تیرانداز را نادیده اشاره به غذاهای اجدادی و آقای جکسون ادامه داد
با شور و مشورت: «نه، او در توپ بود."
"آه -" خانم آرچر، در یک تن است که به طور ضمنی زمزمه: "او تا به حال که نجابت.
"شاید Beauforts ها او را نمی دانم،" Janey، با کینه توزی بی هنر خود را نشان می دهد.
آقای جکسون داد یک جرعه ضعف می کند، اگر او را چشیدن بود نامرئی مادیرا.
"خانم بیوفورت ممکن است - اما بیوفورت مطمئنا می کند، برای او بالا رفتن مشاهده شد
خیابان پنجم بعد از ظهر با او کل نیویورک است. "
"رحمت - داد بزنم:" خانم آرچر، آشکارا درک بی ثمر بودن تلاش برای
اقدامات خارجی ها را نسبت به حسی از ظرافت.
Janey این باورند: "من تعجب می کنم اگر او می پوشد یک کلاه گرد و یا یک کلاه سر گذاشتن بعد از ظهر،.
"در اپرای من می دانم او در مخمل آبی تیره، کاملا ساده و صاف - مانند
شب، لباس شب. "
"! Janey گفت:" مادرش و خانم آرچر سردرپیش و سعی کردند به نگاه بی پروا.
آن، در هر ضربان، در طعم بهتر به توپ نیست، "خانم آرچر ادامه داد:.
روح از انحراف نقل مکان کرد و پسر او را به دوباره پیوستن: "من فکر نمی کنم این یک سوال بود
از طعم و مزه با او.
می گفت که او به معنای، و پس از آن تصمیم گرفت که لباس در سوال بود هوشمند
کافی است. "خانم آرچر لبخند زد: این تایید
استنتاج او.
"پور الن،" او به سادگی و اظهار داشت؛ در افزودن compassionately: "ما همیشه باید در تحمل
ذهن آوردن تا غیر عادی Medora منسون او را داد.
چه کاری می توانید از یک دختر که به پوشیدن لباس ساتن های سیاه و سفید به او اجازه داده شد در انتظار آینده
خارج توپ؟ "
"آه - don't او را در یاد داشته باشید من در آن گفت:" آقای جکسون، افزود: در تن "دختر بیچاره!
از کسی که، در حالی که با بهره گیری از حافظه، به طور کامل در آن زمان آنچه را که دید درک
portended.
"این فرد" Janey اظهار داشت: "که او باید نگه داشته اند نام زشت
الن. من باید آن را به ایلین تغییر است. "
او در مورد جدول برای دیدن اثر این نگاه.
برادر او خندید. "ایلین چرا؟"
"من نمی دانم که آن را برای تلفن های موبایل - بیشتر لهستانی، گفت:« Janey، سرخ است.
"آن را برای تلفن های موبایل، بیشتر آشکار، و به سختی می تواند آن چیزی باشد که او بخواهد، گفت:" خانم
آرچر دور.
"چرا که نه؟" شکست در پسرش، ناگهان جر و بحث رو به رشد است.
"چرا باید او نمی شود آشکار اگر او را انتخاب؟
چرا باید از او در مورد انسان یا حیوان رشد نکرده و ضعیف به عنوان اگر او که خود را خوار کرده بود؟
او فقیر الن قطعا، چرا که او تا به حال شانس بد را به بد بخت
ازدواج؛ اما من به همین دلیل that'sa برای مخفی کردن سر خود را اگر او را نمی بینم
مقصر.
"و این، گمان می کنم، گفت:" آقای جکسون، نظری، "خط Mingotts
معنی کنند. "مرد جوان قرمز.
"من مجبور نیست برای نشانه خود را صبر کنید، در صورتی که منظور شما چیست، آقا.
مادام Olenska تا به حال یک زندگی ناراضی است که باعث نمی شود او را رانده "است.
شایعاتی وجود دارد، آغاز کرد: "آقای جکسون، زود گذر در Janey.
"آه، من می دانم: وزیر امور خارجه،" مرد جوان، او را گرفت تا.
"مزخرف، مادر، Janey را بالغ و رشید.
آنها می گویند، آنها نمی رفت، که وزیر امور خارجه کمک کرد، او را به دور از
حیوان خود را از شوهر، که خود را عملا زندانی نگه داشته؟
خب، اگر او؟
من امیدوارم که مرد نبود در میان ما بود که در چنین انجام داده است
مورد.
آقای جکسون نگاه بیش از شانه خود را برای گفتن به ساقی غم انگیز: "شاید ...
سس ... فقط یک کمی، بعد از همه - "و پس از آن، پس از خود کمک کرد، او اظهار داشت:" من
گفت: او به دنبال یک خانه.
او به معنی اینجا زندگی می کنند. "" می شنوم، گفت: "او به معنی طلاق
Janey شجاعانه. "من امیدوارم که او خواهد کرد!"
آرچر بانگ زد.
کلمه، مانند بمب در فضای پاک و آرام آرچر افتاده
اتاق ناهار خوری و.
خانم آرچر ظریف او چشم و ابرو در منحنی خاص که نشانگر مطرح شده:
"ساقی -" و مرد جوان، خود را از طعم بد بحث در مورد چنین متوجه
مسائل صمیمی در انظار عمومی، عجله
به حساب از سفر خود به خانم Mingott قدیمی منشعب.
بعد از شام، بر اساس سنت های بسیار قدیم، کمانداران خانم و Janey تریلد خود را
پارچه های ابریشمی بلند به طراحی اتاق، که در آن، در حالی که آقایان دودی زیر
از پله ها، آنها در کنار یک لامپ Carcel با نشسته
جهان کنده کاری شده، رو در روی یکدیگر کار جدول در سراسر چوب بلسان بنفش با یک کیسه ابریشم سبز
زیر آن را، و در دو انتهای باند پرده نقش دار از میدان گل ها به مقصد به بخیه
زر و زیور اراستن "گاه به گاه" صندلی در طراحی اتاق خانم جوان Newland آرچر.
در حالی که این مراسم در پیشرفت در طراحی اتاق بود، حل و فصل آرچر آقای جکسون در
صندلی راحتی در نزدیکی آتش سوزی در کتابخانه گوتیک و دست او یک سیگار است.
آقای جکسون را به صندلی راحتی با رضایت غرق، سیگار برگ خود را با کامل روشن
اعتماد به نفس (Newland بود که آنها را خریداری)، کشش و نازک خود را به مچ پا قدیمی
به زغال سنگ ها، گفت: "شما می گویند که وزیر امور خارجه
صرفا او را به دور، همکار عزیز من کمک کرد؟
خوب، او هنوز هم کمک بود او یک سال بعد، پس از آن، برای کسی ملاقات اونا زندگی می کنند در
لوزان با هم. "
Newland قرمز. "زندگی با هم؟
خب، چرا که نه؟ چه کسی تا به حال حق را به زندگی خود را در صورتی که
او تا به حال نه؟
خسته شدم از ریاکاری که زنده یک زن از سن او را دفن اگر شوهرش
ترجیح می دهد با harlots زندگی می کنند. "او ایستاد و با عصبانیت دور تبدیل به نور
سیگار برگ خود را.
"زنان باید آزاد باشد - آزاد به عنوان ما" اعلام کرد، و کشف
که او بیش از حد تحریک شد برای اندازه گیری عواقب فوق العاده است.
آقای Sillerton جکسون مچ پا خود را نزدیک زغال کشیده و ساطع وابسته به زهرخنده
سوت زدن.
"خب،" او پس از یک مکث گفت: "ظاهرا تعداد Olenski طول می کشد به نظر شما، برای من هرگز
از او برداشته انگشت به همسرش شنیده است.