Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دو جنگ جهانی فصل 6 19 -
"از تئودور K. Kinnison!"، صدای واضح و روشن جامعی از رئیس
ظاهرا سرد، عادی به اندازه کافی به دنبال مجموعه ای رادیو تلویزیون.
یک مرد جوان و تنومند گرفتار نفس خود را به شدت او را به عنوان ابزار همگانی روندی و فشرده
دکمه نامریی. "تئودور K. Kinnison تصدیق!
صفحه تاریک باقی مانده است، اما او می دانست که وی به دلیل اسکن شد.
"سهره عملیات" سخنران blatted. Kinnison gulped.
"عملیات سهره - خاموش!" او به گفتن نیست.
"خاموش!"
او تحت فشار قرار دادند دکمه دوباره و تبدیل به چهره بلند، تر و تمیز عسل بلوند که ایستاده بود
tensely در گذرگاه آماده می شود. چشمان او گسترده و اعتراض هر دو
دست چنگ در گلو او.
UH-متعجب، شیرینی، آنها در حال آمدن است - و بیش از قطب "به او gritted.
"دو ساعت بیشتر یا کمتر است." "اوه، تد!
او خودش را به آغوش او انداخت.
آنها را بوسید، پس از آن شکست دور. مرد دو چمدان بزرگ را برداشت.
در حال حاضر بسته بندی شده - هر چیز دیگر، از جمله غذا و آب، در ماشین بوده است
هفته قبل - و گام های ساخته شده.
دختر با عجله بعد از او، آزار نه حتی به بستن درب آپارتمان،
در اهدای تا تصادفا یک پسر پایه دار چهار و چاق، دختر با موهای فرفری از دو یا
حولوحوش.
آنها در سراسر چمن به سمت پایین پرتاب شده سدان بزرگ، زد.
"مطمئن هستید که قرص کافئین خود را؟" او خواستار آنها زد.
UH-متعجب. "
"شما باید اونا. رانندگی مانند شیطان - اقامت در آستانه!
شما می توانید - این پشته رو پاها پرپا و شما مقدار زیادی از گاز و
نفت است.
یازده هزار مایل از همه جا و جمعیت یک دهم در هر مایل مربع -
شما امن وجود دارد اگر کسی "" ما نگران من - آن را به شما ".
او panted.
Technos 'همسران اخطار چند دقیقه پیش از انفجار H - I'll پیش از
عجله کردن را و من پیش می مانم. این به شما، تد -
"نگران نباش، keed.
آن popcycle من کردم تا به پاها، بیش از حد، و وجود خواهد داشت نه آنقدر ترافیک، راه
من قصد دارم. "" آه، انفجار!
من که نیست، و شما آن را بدانید!
آنها در ماشین بودند. در حالی که او دو کیسه را به یک ماجرا
دقیقا اتصالات فضا، او بچه ها را به صندلی جلو پرتاب، lithely تضعیف
زیر چرخ و موتور است.
"من می دانم شما، نه یار. من بر می گردم. "
او و دختر کوچک او را بوسید، در حالی که دست دادن با پسرش.
"Kidlets، شما و مادر بیرون رفتن به دیدار بزرگ پدر Kinnison،، ما به شما گفت
همه چیز در مورد. بسیاری از لذت.
بعد همراه من خواهید بود.
در حال حاضر، بانوی سرب پا، جیم شدن - و بیل بر روی زغال سنگ "
وسایل نقلیه سنگین حمایت می کرد و وضع روانیش شن پرواز به عنوان شتاب دهنده پدال ضربه
طبقه.
Kinnison چهار نعل در سراسر کوچه و یک گاراژ کوچک در را باز کرد،
آشکار موتورسیکلت طولانی، چمباتمه زدن.
دو گذرگاه استادانه از دست او و دو تن از 3 افکن او دیگر سفید نیست - یک
دیدم بنفش درخشان، دیگر آبی سوزاننده است.
او یک جعبه فلزی سوراخ شده در آویز کاهش یافته است و بدبختانه سوئیچ - peculiarly است.
در آژیر باب شروع جیغ ululating آن.
او در زمان کوچه به نوبه خود در زاویه چهل و پنج درجه سوخته پیاده رو
به سمت Diversey. نور قرمز بود.
مهم نیست - همه بند آمده بود - که آژیر می تواند برای مایل شنیده شده است.
او به تقاطع خمرهای شکل گام به بشقاب زمین خود با بتن را به عنوان او
جیغ نوبت چپ است.
آژیر - خزنده از پشت. تن شهرستان.
دو لکه های سرخ - پلیس شهرستان - خیلی زود - خوب! او قطع تفنگ خود را یک چیز جزیی، دوچرخه
آمد کنار.
"آیا این فناوری؟" سوار اونیفورم پوش، بیش از رعد و برق سرفه رقابت فریاد زد
اگزوز. "بله!"
Kinnison فریاد زد.
"پاک Diversey به درایو بیرونی، و از جنوب به گری و شمال Waukegan.
ضربه محکم و ناگهانی آن را "موتور سیکلت های سفید و سیاه آهسته، به ضرب گلوله
بیش به سوی محدود است.
افسر رسید میکروفون خود را. Kinnison سرعت در.
در سیسرو خیابان، هر چند او چراغ سبز، ترافیک سنگین است که او تا به حال به
کم کردن سرعت در Pulaski دو پلیس او را از طریق دستی تکان دادم و قرمز زدم.
فراتر از ساکرامنتو چیزی بر روی چهار چرخ نقل مکان کرد.
هفتاد و ... هفتاد و پنج ... او از پل در 80 در زمان، هر دو چرخ در هوا برای
40 فوت.
هشتاد و پنج ... 90 ... که در مورد او می تواند انجام دهد و حفظ پشته غیره
خشن جاده ها است.
او Diversey خود را به هر ندارد، آبی و ارغوانی فلش
دوچرخه های آینده از هر طرف خیابان شد.
او به 50 محافظه کار کاهش داد و به شکل گیری نزدیک با سواران دیگر رفت.
H انفجار - هشدار دهنده شهر گسترده ای را برای برنامه ریزی شده و ظاهرا منظم تخلیه
تمام شیکاگو - صدا، اما Kinnison صدایش را نشنیدی.
در سراسر پارک، از لبه به سمت چپ طوری که پسر جنوب اتاق دارند
را به نوبه خود - حتی چنین سواران به عنوان کسانی که نیاز به برخی از اتاق را به نوبه خود در پنجاه
مایل در ساعت!
زیر پل راهاهن - گاز گرفتن ترمز و squealing لاستیک که در آن نوک تیز، باریک،
زاویه راست و چپ به نوبه خود - شمال در، درایو گسترده و صاف!
این بزرگراه به سرعت ساخته شده است.
بودند کسانی که ماشین. هر سوار، به عنوان او را به تخت، دراز
پایین همراه مخزن خود را پشت میله عرضی، چانه خود را جمع، و هر دو throttles پیچیده
علیه توقف خود را.
آنها در عجله بودند. آنها تا به حال راه طولانی برای رفتن، و اگر آنها
وجود دارد و نه در زمان برای جلوگیری از آن موشک های اتمی ترانس قطبی، همه در جهنم خواهد بود و
خارج برای ظهر.
چرا این همه لازم است؟ این سازمان، این عجله، این تقسیم
زمان دوم، این نمایشگاه در سطح شهر از سواری دیوانه میدان اسب دوانی؟
چرا همه مسابقه دهندگان این موتور به طور دائم در پست خود مستقر نمی کند، بنابراین به عنوان
برای هر شرایط اضطراری آماده باشد؟
از آنجا که امریکا، یک دموکراسی، نمی تواند حمله اول، اما تا به حال به صبر - در انتظار
آمادگی فوری - تا زمانی که او در واقع مورد حمله قرار گرفت.
زیرا هر تکنو خوب در امریکا در محل اختصاص یافته به خود در برخی از دفاع آمریکا
طرح، که سهره عملیات فقط یکی بود.
از آنجا که، بدون حضور آن Technos ها در هر روز شغل آنها، همه
عادی کار تکنولوژیکی در آمریکا بناچار متوقف کرده اند.
جاده ای شاخه ای دور در حال حاضر به سمت راست کج شده است.
به ندرت کم کردن سرعت، Kinnison گلوله به نوبه خود و از طریق یک فضای باز، به شدت
محافظت دروازه است.
در اینجا، سوار خود و چراغ های خود را رمزهای عبور به اندازه کافی بود: آزمایش واقعی خواهد آمد
شد.
او با نزدیک شدن به یک ساختار قوی از آلیاژ - ماجرا در ترمز خود را - متوقف در کنار
یک سرباز که به زودی به عنوان Kinnison پرید، سوار موتور سیکلت و این امر موجب
دور.
Kinnison پراکنده را به یک دیوار به ظاهر خالی، پشت خود را بر چهار تبدیل
سفارش افسران برگزاری چهل و سپاس در آماده cocked، و حق خود را نصب شده
چشم را به یک فنجان.
بر خلاف اثر انگشت، الگوی شبکیه را می توان، نمیتواند از هیچ الگویی تقلید، کپی، و یا تغییر می یابد.
هر طرار فوت کرده اند فورا و بدون دستگیری یا سوال.
برای هر مردی که روی که موشک متعلق چک شده و آزمایش شده بود - که او چگونه
بررسی شده بود و آزمایش ها - از زمان یک جاسوس، در هر یک از صندلی های آن Technos،
می توانند آسیب untellable انتقام.
پورت باز جامعی. Kinnison نردبان را به بزرگ بالا رفت،
اما شلوغ، اتاق عملیات. "سلام، تدی" یل به وجود آمد.
"سلام، والت!
سلام بله، قرمز! چه هو، Baldy! "و غیره.
این افراد دوستان قدیمی بودند. آنها کجا هستند؟ "او خواستار است.
"آیا مسائل ما دور شدن؟
Lemme را زیرچشمی نگاه کردن به توپ! "" من می گویم آن است!
خوب، تد، فشار در اینجا! "او فشرده می شوید.
توپ بود، اما حالت نیمکره ای، کمی پهن شده در قطبین و تقریبا در مرکز
قطب شمال.
بسیاری از نقطه های قرمز رنگ نقل مکان کرد به آرامی - یک صد مایل را بر اساس آن نقشه کوچک بود
از راه دور - شمال بیش از کانادا، نزدیک تر، بسته بندی شده، گروه های متعدد کمتر از زرد
سبز، در حال حاضر در سمت آمریکا از قطب، آینده در جنوب.
همانطور که انتظار می رود شده بود، آمریکایی ها بود موشک های بیشتری را نسبت به دشمن است.
باور دیگر، که امریکا تا به حال دفاع مناسب تر و بهتر آموزش دیده، بیشتر
مدافعان بسیار ماهر، به زودی به آزمون قرار داده می شود.
رشته ای از چراغ آبی روشن در سراسر قاره، از نوم از طریق Skagway و،
Wallaston و چرچیل و Kaniapiskau به بل جزیره، خط اول آمریکا
دفاع.
به طور منظم همه. کهربا تقریبا پوشانده آن بلوز خود را
راکت مبارزه در حال حاضر ارتفاع گرفتن شد.
خط دوم، از پورتلند، سیاتل و ونکوور در سراسر به هالیفاکس، همچنین
سبز جامد نشان داد، با برخی از برق کهربا.
قسمت به طور منظم، بخشی از گارد ملی.
شیکاگو در خط سوم، تمام گارد ملی، گسترش از سان فرانسیسکو به
نیویورک. سبز - هشدار و راه اندازی.
بنابراین، چهارم، پنجم و ششم بودند.
عملیات سهره شد به کلیک کردن در برنامه دوم.
در زنگ clanged. مرد پیمود، به ایستگاه های خود و کمبود پایین.
هر صندلی اشغال شده بود.
مبارزه با شماره راکت یک آه شش هشت پنج، کامل طراحی شده توسط هسته های از هم پاشیده
ایزوتوپ ناپایدار، با سر و صدا whooshing که حتی دیوارهای ضخیم خود را گرفت
نمی تواند قطع.
Technos را به اتصالات مخده فرم خود را توسط سه گرم خرد
شتاب، مشت دندان های خود را و آن را گرفت.
بالاتر!
سریعتر! موشک لرزیدند و می لرزید آن را به عنوان ضربه
دیوار در سرعت صوت، اما آن را انجام داد مکث.
بالاتر!
سریعتر! بالاتر!
پنجاه مایل بالا است. صد ... پانصد ... یک هزار
... پانزده صد ... دو هزار!
نیمی از شعاع - ارتفاع تعیین شده که در آن محتمل شیکاگو به
عمل است. شتاب به صفر کاهش داده شد.
Technos، تنفس عمیق در کاهش،، donned کلاه peculiarly-goggled و تنظیم
تا پانل های خود را.
Kinnison را به صفحه خود را با او می تواند به بینایی خود را قرار دهید خیره
عصبی است.
این مثل توپ بود، که در آن چراغ های الکترونیکی قرار داده شد،
به طور خودکار کنترل شده، واضح، شارپ، و ثابت است.
این رادار بود.
یک رادار، بطور قابل توجهی متفاوت از آن در سال 1948، البته، و تا حد زیادی بهبود یافته است، اما
به هنوز pitifully در برخورد با اشیاء از هم جدا شده توسط صدها کیلومتر نامناسب و
سفر در سرعت هزار مایل در ساعت!
و نه این عمل مانند کشتی بود که در آن اهداف بشکه بی ضرر بوده است
یا بالن راکت به همان اندازه بی ضرر است.
این چیز واقعی بود، امروز هدف خواهد بود در واقع اشیاء کشنده است.
تمرین تیر اندازی، با تنها یک مکان را در فهرست مهارت در خطر است، بوده است.
به اندازه کافی هیجان انگیز است: این خیلی هیجان انگیز بود - بسیار هیجان انگیز - تندی و تیزی
مغز و سرعت و ثبات را از چشم و دست، خیلی زود لازم است.
هدف؟ یا بود؟
بله - سه یا چهار نفر از آنها!
"هدف اول - منطقه ده،" با صدای آرام صحبت می کرد به گوش Kinnison و سفید
لکه بر صفحه خود را تبدیل به رنگ سبز مایل به زرد است.
کلمات مشابه، چراغ، و یازده Technos دیگر شنیده و دیده می شد
بخش A، که Kinnison، موجب ایستاده در بالای موشک مبارزه با خود
فهرست مهارت، رئیس بخش بود.
او می دانست که این صدا بود که از بخش کنترل افسر آتش، که وظیفه بود
برای تعیین، از دوره ها، سرعت، و تمام داده ها از زمین می شود و
ناظران بلند، نظم است که در آن از اهداف بخش خود را باید حذف شود.
و بخش A، مخروط خیالی اما به شدت تعریف، در مانور طبیعی بود
داغترین بخشی از آسمان.
آتش کنترل "منطقه ده" به او اطلاع داده بود که جسم در محدوده شدید بود و
از این رو خواهد بود مقدار زیادی از زمان وجود دارد. با این حال:
"لارنس - دو!
دویل - یکی! دروموند - ایستاده با سه جامعی: "او،
در کلمه اول.
در لحظه شنیدن نام خود را در هر تکنو ضربه چاقو یک سری ناودانی و
جریان را به گوش خود جریان سریع از چهره - به ثانیه ای از داده ها وجود دارد
هر نقطه از مشاهده را برای هر عنصر حرکت هدف خود را.
او این ارقام به ماشین حساب خود را پانچ، که به طور خودکار صحیح را برای
حرکت کشتی خود - یک بار در راه حل مشکل چاپ نگاه -
بر پدال tramped می یک بار، دو بار، و یا
سه بار، بسته به تعداد پرتابه او کارگردانی شده بود که مسئولیت رسیدگی به.
Kinnison لارنس، شات بهتر از دویل، دستور داده بود برای راه اندازی 2 اژدر؛
که هیچ یک از آنها، در محدوده طولانی، برای حمله به علامت آن انتظار می رفت.
دوم او، با این حال، باید نزدیک آمده است؛ آنقدر نزدیک است که داده های آنی فرستاده
به هر دو صفحه نمایش - و به Kinnison's - اژدر خود را به هدف را
اردک نشسته دویل، پیرو مهارت کمتر است.
دروموند، شماره Kinnison سه، موشک خود را راه اندازی کنید مگر اینکه دویل
از دست رفته.
و نه می تواند هر دو دروموند و هارپر، شماره Kinnison دو، لازم است "خارج" در یک بار.
یکی از این دو به "در" در همه زمانها، محل Kinnison را به مسئول
بخش اگر فرمانده دستور داده شد.
در حالی که Kinnison یا هارپر یا دروموند بر روی هدف سفارش، او نمی توانست
ارسال خود.
او می تواند تنها زمانی که دستور به انجام این کار توسط کنترل آتش: ستاد بخش
برای استفاده اضطراری تنها محفوظ است. "هدف دو - منطقه نه،" کنترل آتش گفت.
"کارنی، دو.
فرانسه،. روز، با سه ایستادن!
Kinnison دستور داد. "لعنت آن را - از دست رفته!"
این از دویل.
"تب باک - پایانی ندارد." "خوب، پسر - که چرا ما شروع
به زودی. من دادن مثل ویبراتور خودم.
ما بیش از آن ... "
نقطه نور که هدف قرار دادن یک نماینده به کمی bulged و رفت بیرون.
دروموند و متصل بود و به عقب "در" است. "هدف سه - منطقه هشت.
چهار - هشت "کنترل آتش اشاره کرد.
"هدف سه - هیگینز و سبز، هارپر ایستاده اند.
چهار - مورد و سانتوس: لارنس "پس از یک دقیقه یا دو تا از مبارزه واقعی.
Technos بخش شروع به پایین ثابت است.
شارژ توسط مردان دیگر مورد نیاز شدند و دیگر اختصاص داده است.
"هدف چهل و یک - شش، گفت:" کنترل آتش و:
"لارنس، دو.
دویل، دو، دستور داد: "Kinnison. این معمول به اندازه کافی، اما در یک لحظه:
"تد" لارنس جامعی.
"از دست رفته - گسترده - هر دو بشکه است.
که dodging چهل و یک - اداره و یا هدایت - این مثل جهنم عذاب - آن را تماشا دویل - سازمان دیده بان
! "" Kinnison، آن را! "
کنترل آتش barked، صدا در حال حاضر نه کم و نه ثابت و بدون انتظار برای دیدن
که آیا دویل یا ضربه از دست. "در منطقه سه در حال حاضر - برخورد
البته! "
"هارپر! سر می برد! "
Kinnison داده ها، حل معادلات، 5 اژدر در پنجاه راه اندازی شد
gravities شتاب.
یک نفر ... دو - سه و چهار و پنج و سه به عنوان نزدیک به هم که آنها می توانند پرواز کنند
بدون عازم fuzes مجاورت آنها.
ارتباطات و ریاضیات و مغز های الکترونیکی ماشین های محاسبه
که آنها می توانند انجام دهند، انجام داده بود و بقیه به مهارت انسانی را به کمال
هماهنگی و سرعت واکنش ذهن انسان، عصب و ماهیچه.
نگاه Kinnison darted از ورق به پانل به کامپیوتر نوار متر به
گالوانومتر و بازگشت به صفحه، حرکت دست چپ خود را در قوس کوچک دستگیره که
چرخش متنوع شدت دو
در دو طرف عمود بر اجزای خود را به درایوهای اژدر است.
او به دقت گوش به گزارش ناظران triangulating، در حال حاضر او را دادن
اطلاعات موشک های خود، و همچنین به عنوان هدف مورد نظر را پوشش میدهد.
انگشتان دست راست خود را مشت و تقریبا به طور مداوم کلید کامپیوتر خود را؛
او اصلاح شده و به طور مداوم البته اژدر خود را.
"بازگشت به مو، او تصمیم گرفت.
"چپ یک نقطه است." هدف نقل مکان کرد به دور از پیش بینی خود را
راه. پایین - چپ 3 - پایین مو - راست!
چیزی که تقریبا تا منطقه دو انفجار به منطقه یکی شد.
او یک لحظه فکر کردم که برای اولین بار یک torp خود را میخواهید به ان متصل است.
تقریبا - فقط تاریخ و زمان آخرین فوری، کامل طراحی محوری به سمت هدف به فعال
فرار از آن.
دو عدد سفید بر ورق او را دیدم، خطا واقعی خود را دقیق به پای
از راه دور و به درجه بر روی ساعت، اندازه گیری و دوباره به هیئت مدیره خود را منتقل می
توسط ابزار در اژدر خود را.
کار با داده های سریع و آنی و دقیق، و چون دشمن در زمان حال کمی در
که به عمل، پرتابه دوم Kinnison است، یک خانم بسیار نزدیک به واقع است.
سوم خود چراندن بود، پس نزدیک است که فیوز مخصوص انفجار مرمی از مسافت دور خود را عمل می شود، انفجار
cyclonite بسته بندی شده از جنگ سر است.
Kinnison می دانستند که سوم خود رفت، به دلیل خطا ارقام از بین رفت، تقریبا
در لحظه آینده خود را به عنوان تشخیص آن و انتقال
ابزار نابود شدند.
1 انفجار ممکن است به اندازه کافی، اما Kinnison یک نگاه اجمالی خود بود
خطا - چقدر کوچک بود - بود و کسری از یک ثانیه از زمان است.
از این رو چهار و پنج خانه ناشایستی، مرکز مرده است.
هر چه که هدف بوده است، آن را دیگر یک تهدید است.
"Kinnison،" او گزارش به طور خلاصه به کنترل آتش، و بیش از هارپر در زمان
جهت فعالیت A. بخش جنگ رفت.
Kinnison هارپر و دروموند کردن زمان پس از فرستاده شده است.
او خود سه هدف داده شد. موج اول از دشمن - حالا آنچه مانده
از آن - منتقل می شود.
بخش رفت و به عمل، دوباره در محدوده شدید، بر دوم.
بقایای آن، بیش از حد، به بعد رو به پایین و به سمت زمین دور سقوط.
موج سوم بود واقعا سخت است.
بود که در واقع بدتر از دو مورد اول بوده است، اما CR10685 هیچ بود
دیگر داده است که Technos خود را باید به یک کار خوب انجام دهد و هر
مرد روی او می دانست که چرا.
برخی چیزهای دشمن کردم البته، و رصدخانه ها، هر دو در
زمین و بالاتر از آن - چشم دفاع آمریکا - به شدت رنج برده بود.
با این حال، Kinnison و همراهان او بودند بیش از حد مزاحمت است.
چنین یک وضعیت کاملا غیر منتظره بود.
آنها در حال حاضر جانبازان، آنها سعی شده بود و شده بود، یافت نمی شود که مایل است.
آنها سالم از طریق یک حمام آتش مانند که جهان تا به حال هرگز، آمده بودند.
قبل از شناخته شده است.
یا بدون محاسبه در همه به جز قدیمی - آنها از هر نوع از محاسبات در بده
رادار خود CR10685 است و torps خود را، که آنها هنوز هم مقدار زیادی داشتند - و آنها می توانند
و مراقبت از هر چیزی که می تواند در آنها را پرتاب می کنند.
موج سوم به تصویب رساند. اهداف شد کمتر و کمتر.
اقدام آهسته ... متوقف شده است.
Technos، حتی رؤسای بخش، چیزی می دانستند هر چه پیشرفت
جنگ به عنوان یک کل.
آنها نمی دانستند که در آن موشک خود بود، یا اینکه آیا آن را در شمال، شرق، جنوب،
یا غرب. آنها می دانستند هنگامی که آن را در حال بالا رفتن یا پایین تنها
"کرسی شلوار خود را."
آنها حتی نمی دانند ماهیت اهداف آنها را نابود، از آنان
صفحات تمام اهداف نگاه به طور یکسان - کوچک، نقاط روشن، به رنگ زرد مایل به سبز است.
از این رو:
Kinnison التماس از او: "ما پیش بینی، پیت بده، اگر ما یک دقیقه به فراغت،"
افسر کنترل آتش. "شما می دانید بیشتر از ما - به من بدهید!"
"این در حال حاضر،" پاسخ فوری آمد.
"شش نفر از آن اهداف که dodging چنین فانتزی فیزیک هسته ای، با هدف در خطوط بودند.
پنج dirigibles بودند، با شماره ما در اونا.
شما همراهان یک کار تورم است.
بسیار کمی از مسائل خود را از طریق - کافی نیست، آنها می گویند، برای انجام این کار آسیب زیادی را به
کشور به عنوان بزرگ به عنوان ایالات متحده آمریکا
از سوی دیگر، آنها را متوقف به ندرت هر یک از ماست - آنها ظاهرا ندارد
هر چیزی برای مقایسه با شما Technos. اما تمام جهنم به نظر می رسد متلاشیکننده شل،
در سراسر جهان است.
سواحل شرق و غرب ما در هر دو مورد حمله، آنها می گویند، اما در حال برگزاری است.
عملیات دیزی و عملیات Fairfield کلیک کردن، درست مثل ما.
اروپا، آنها می گویند، در حال رفتن به جهنم - همه گلدان عکس در همه افراد
دیگر. یک گزارش می گوید که آمریکای جنوبی
ملت ها بمب گذاری در هر ...
آسیا، بیش از حد ... هیچ چیز قطعی به عنوان پیش بینی مستقیم در من آن را برای شما رله می آید.
"ما را از طریق در شکل بسیار خوب بود، با توجه به ... تلفات کمتر از
پیش بینی شده، تنها هفت درصد است.
خط اول - شما می دانید در حال حاضر - در زمان شکست ننگ اور و مفتضحانه افتضاح خدا در واقع،
بخش چرچیل-بلچر عملا محو شد، که آنچه ما در مورد تمام از دست داده
نظارت ما ....
ما در حال حاضر فقط در مورد بیش از انتهای جنوبی خلیج هادسون، عنوان و از جنوب به
عضویت در سازند ناوگان عمودی ... امواج بیشتر، اما آنها می گویند
انتظار حمله از راکت های جنگی کم پرواز - می رود به حالت آماده باش!
خود را پا، همراهان - استروئیدها و چیزی بر روی صفحه نمایش بخش وجود دارد ... "
وجود ندارد.
از آنجا که CR10685 غواصی رو به پایین و از سمت جنوب، وجود نخواهد داشت.
با این حال، برخی از ناظر روی که موشک را دیدم که موشک های اتمی آینده.
افسر کنترل برخی از آتش سوزی را فریاد زد سفارشات و برخی از Technos نهایت تلاش خود را - و شکست خورد.
و چنین خشونت از شکافت هسته ای است؛ کاملا غیرقابل درک است
سرعت، که تئودور K. Kinnison درگذشت بدون اینکه خود متوجه باشند که هر چیزی که هر
اتفاق می افتد به کشتی خود را به او است.
Gharlane از Eddore نگاه بر زمین خراب، کاردست خود را، و آن را به خوبی در بر داشت.
دانستن است که آن را بسیاری از صدها سال زمینی قبل از که این سیاره خواهد بود
دوباره نیاز به توجه شخصی او را، او رفت و در جای دیگر، به Rigel چهار، به Palain به
هفت نفر بودند، و به منظومه شمسی Velantia
جایی که او متوجه شد که مخلوقات خود را اربابان با توجه به پیشرفت
برنامه.
او صرف زمان بسیار کمی وجود دارد، پس از آن دقیقهای و fruitlessly
شواهدی از فعالیت های مضر در درون دایره باطن.
و بر دور Arisia ها یک تصمیم خطیر ساخته شده بود هم برای جلوگیری از شدت آمده بود
تا کنون Eddorians unhampered. "ما آماده است، پس از آن، به جنگ آشکارا بر
آن آنها است؟ "
Eukonidor خواست، تا حدودی doubtfully. "دوباره به پاک Tellus سیاره
radioactives خطرناک و اشکال زندگی بیش از حد مضر است البته یک موضوع ساده است.
از مناطق حفاظت شده در شمال امریکا دولت قوی دموکراتیک می تواند گسترش یابد
برای پوشش دادن جهان است. که دولت به راحتی می تواند تمدید شود
به اندازه کافی عبارتند از مریخ و ونوس.
اما Gharlane، که به عنوان راجر، است که در حال حاضر کشت، عمل نویسان
قطب شمال مشتری، بذر جنگ Jovian .... "
"تجسم صوتی خود، جوانان.
فکر می کنم. "
"آن جنگ بین سیارهای البته اجتناب ناپذیر هستند، و در خدمت به تقویت
و به متحد کردن دولت از سیارات داخلی ... به شرطی که Gharlane می کند
تداخل ....
آه، می بینم. Gharlane در ابتدا نمی دانند از
منطقه از اجبار خواهد شد بر او برگزار می شود.
وقتی که او و یا برخی از همجوشی Eddorian درک اجبار و میشکند. - در برخی از چنین
زمان استرس بالا به عنوان Nevian حادثه از آن خواهد شد خیلی دیر است.
اتصالات ما خواهد شد.
راجر اجازه خواهد داشت برای انجام تنها چنین اعمال را به عنوان تمدن احتمالی
خوب است.
Nevia به عنوان اپراتور اول به دلیل موقعیت آن در یک منطقه کوچک انتخاب شده
از کهکشان است که تقریبا عاری از آهن جامد است و به دلیل آبکی آن
طبیعت اشکال آبزی زندگی خود را از بودن
دقیقا همان است که در آن Eddorians حداقل علاقه مند است.
آنها داده خواهد شد، خنثی سازی بخشی از جبر، آنها قادر خواهند بود برای رسیدن به
سرعت چند بار بیشتر از نور.
این وضعیت را پوشش می دهد، من فکر می کنم؟ "
"خیلی خوب، Eukonidor،" بزرگان تصویب کرد.
«جمع مختصر و دقیق است." صدها سال زمینی گذشت.
بعد.
بازسازی. پیشرفت.
یک جهان - دو دنیا - سه جهان - متحد، هماهنگ، دوستانه.
جنگ Jovian.
جامد، اتحادیه unshakeable. و نه هر Eddorian می دانستید که از جمله
فوق العاده پیشرفت سریع ساخته شده بود.
در واقع، Gharlane می دانستند، که او سوار کشتی عظیم خود را از فضا به سمت سل، که او
Tellus مسکونی توسط مردم کمی بالاتر از وحشیگری را پیدا کنید.
و باید آن را در حال عبور از کنار که نه یک بار، در طول تمام کسانی که قرن ها مورد توجه قرار،
مردی به نام Kinnison ازدواج یک دختر با مو و رنگ قرمز برنز، قهوهای مایل به قرمز بهمراه رگه های طلا، گندم گون
چشم.