Tip:
Highlight text to annotate it
X
تام و سریع قایق موتوری او توسط ویکتور اپلتون
فصل من یک حراج موتور قایق
"از کجا می خواهید، تام؟" آقای بارتون سویفت پسرش را به عنوان مرد جوان پرسید:
شد به آرامی هل دادن موتور چرخه خود را از حیاط به سمت جاده ای کشور است.
"شما نگاه کن به عنوان اینکه شما تا به حال برخی از شیء در نظر است."
"پس من، پدر. من قصد دارم بیش از به Lanton. "
"Lanton؟
برای چی؟ "" من می خواهم به نگاهی است که موتور قایق است. "
"از کدام قایق است که، تام؟ من زبان خود را در مورد یک قایق یاد
را در Lanton.
چه چیزی می خواهید در آن نگاه کنید؟ "" موتور، قایق این همراهان بود که
سعی کردم به دور با اختراع توربین مدل، پدر.
آنها در عمارت قدیمی Harkness عمومی استفاده می شود، در جنگل های نزدیک
دریاچه و قایق است که شخص هنگامی استفاده شود که او دور از من، روز من بود
تعقیب او است. "
"اوه، بله، من به یاد داشته باشید در حال حاضر است. اما آنچه که قایق انجام در Lanton؟ "
"این از آن جایی که به آن تعلق دارد. این ویژگی از Bently آقای هیستینگز است.
دزد آن را از او به سرقت برده است، و زمانی که آنها به دور از عمارت های قدیمی زد،
زمان آقای دیمون و من با هجوم به محل قایق در دریاچه باقی مانده است.
من آن را تحویل مقامات شهرستان، و آنها متوجه آن متعلق به آقای
هیستینگز.
او آن را دارد به عقب در حال حاضر، اما من می دانم آن را تا حدی آسیب دیده است، و او می خواهد برای خلاص شدن از شر
از آن است.
او رفتن به آن را در حراج به فروش برسد به روز، و من فکر کردم من و نگاهی به
در آن است. ببینید - "
"بله، من را ببینید، تام،" آقای سویفت با خنده بانگ زد.
"من آنچه را که شما با هدف است. شما می خواهید یک موتور قایق، و تو همه
در اطراف انبار کاه و جو و کنف و غیره رابین هود در آن است. "
"نه بابا،، من تنها -" "اوه، من به شما می دانیم، تام، پسر بچه من" قطع
مخترع، تکان دادن انگشت خود را در فرزند خود، که به نظر می رسید تا حدودی اشتباه است.
"شما زیبا و قایق پارو زدن یک قایق بادبانی، با این حال شما اشتیاق برای
موتور قایق. بیا در حال حاضر، خود را تا.
آیا شما نیست؟ "
"خوب، پدر، یک موتور قایق قطعا رفتن خوب در دریاچه Carlopa.
مقدار زیادی از اتاق را به سرعت او وجود دارد، و من تعجب می کنم تعداد بیشتری از آنها وجود ندارد.
من که قرار بود به قایق آقای هیستینگز برای فروش، اما من دقیقا فکر می کنم
خرید - "" اما شما می توانید یک قایق آسیب دیده را خریداری نیست.
شما؟ "
"نه چندان آسیب دیده است،" و در اشتیاق خود را مخترع جوان (تام سویفت
اختراع ثبت شده چند را گرفته بود) چرخه موتور خود را در مقابل نرده ها ایستاده بود و آمد
به پدرش نزدیک تر است.
"این فقط کمی آسیب دیده است، او رفت. "من به راحتی می توانید آن را تعمیر کنند.
نگاه کردم آن را در سراسر قبل از من آن را در اتهام مقامات داد، و آن را
قطعا خوب قایق.
ارزش آن را دارد نه صد دلار است - و یا از آن بود که بود ".
"معامله خوب That'sa از پول را برای یک قایق" و آقای سویفت نگاه جدی، برای اینکه او
به خوبی خاموش، او را به محافظه کاران متمایل شد.
"اوه، من فکر می کنم باید پرداخت که بسیار است.
در واقع، پدر، من واقعا به حال هیچ تصوری از مناقصه در حراج.
من فقط فکر می کردم من و گرفتن ایده از آنچه قایق ممکن است برای فروش.
شاید روزی - "
تام متوقف است. از آنجا که پدرش آغاز کرده بود تا او را مورد سوال قرار
برخی از برنامه های جدید را به سر پسر بچه آمده بود.
او در پدر و مادر خود را نگاه کرد و دید لبخند آغاز به کار در سراسر گوشه و کنار آقای
لب سویفت. نیز وجود دارد که نگاه طنز آمیز در چشم
مخترع قدیمی تر است.
او را درک پسر نسبتا خوب، حتی اگر او بود، و او می دانست که تام کاملا.
"آیا شما واقعا دوست دارم پیشنهاد که تام قایق را از او پرسید.
"من، پدر؟
خوب - "جوانان به اتمام برساند، اما پدرش می دانست چه چیزی منظور او.
"من فرض کنید یک موتور قایق خواهد بود چیزی که به خوبی بر روی دریاچه Carlopa،" رفت و آقای
سویفت musingly.
"من و تو می تواند سفرهای مکرر به آن را. آن را مانند یک چرخه موتور نمی باشد، تنها مفید
برای یک. شما چه گمان قایق برای رفتن،
تام؟ "
"من به سختی می دانیم. قیمت، به اعتقاد من، از بالا برای موتور
قایق های جدید بر روی دریاچه ما که چند نفر شانس آنها را.
اما اگر آقای هیستینگز گرفتن دیگر، او نمی خواهد شد تا به طور خاص در مورد اصرار
قیمت بالا برای یکی از قدیمی.
سپس، بیش از حد، این واقعیت است که آسیب دیده است کمک خواهد کرد که قیمت را به پایین نگه دارید، هر چند که من می دانم
من به راحتی می توانید آن را در وضعیت خوبی قرار داده است. من می خواهم پیشنهاد را، اگر فکر می کنید
این همه حق است. "
"خب، من حدس می زنم شما ممکن است، تام است، اگر شما واقعا آن را می خواهم.
شما باید پول خود را و یک موتور قایق سرمایه گذاری بد نیست.
شما چه فکر میکنید باید حد است؟ "
"آیا یک صد و پنجاه دلار بیش از حد بالا در نظر بگیرد؟"
آقای سویفت نگاه تام انتقادی به.
او به سادگی بر سر مسائل مختلف را در ذهن او، و نه از آنها بود
دل و جرات فرزند خود را در گرفتن برخی از مقالات ارزشمند و یک مدل از یک نشان داده شده بود
باند دزدها.
مرد جوان قطعا به برخی از پاداش برخوردار بود، و به او اجازه می دهد یک قایق به
ممکن است به درستی بخشی از آن باشد.
"من فکر می کنم شما با خیال راحت می تواند به عنوان بالا به عنوان دو صد دلار، تام، گفت:" آقای سویفت در
را وارد نمایید.
"اون حد من بر روی یک قایق آسیب دیده را برای آن بهتر است کمی بیشتر به پرداخت
و یک. با این حال، استفاده از قضاوت خود را، اما نمی
به بیش از دو صد.
بنابراین دزدانی که مشکل زیادی برای من ساخته شده که قایق از آقای هیستینگز به سرقت برده،؟
"بله، و آنها به مراقبت چندانی از آن را یا نه.
آنها آسیب زدن به موتور است، اما بدنه است در شکل خوب است.
من تا به حال خیلی خوشحال شدم شما به من اجازه دهید بر روی آن را پیشنهاد داد. من شروع به درست کردن.
حراج در ساعت ده و من بیش از زمان برای رسیدن به آنجا نیست. "
"حالا مراقب باشید که چگونه شما پیشنهاد باشد.
آیا چهره خود را افزایش نیست، همانطور که من گاهی اوقات دیده می شود زنان، مردان و هم، کار را در
شور و هیجان خود را. یکی ممکن است سر خود را، و اگر او
کند، به آنها اجازه دهید.
اگر شما قایق من بسیار خوشحالم در حساب شما.
اما آیا هر یک از باند آنسون مورس را در آن با شما.
من به اندازه کافی از آنها را دیده ام. "
"من پدر نیست!" گریه تام به او trundled موتور چرخه خود در خارج از دروازه و به
جاده کشور که منجر به روستای Shopton، جایی که او زندگی می کردند، و به Lanton،،
که در آن حراج برگزار می شود.
مخترع جوان از دست رفته بود نه چندان دور قبل از او به پشت، می روم ماشین خود را
ایستاده در مسیر جانبی.
"چه مهم است؟" پدر او، که به سوی یکی از دستگاه چند آغاز شده بود، پرسید:
مغازه ها در ساختمان - مغازه ها که در آن آقای سریع و پسرش کار مبتکر.
پاسخ داد: "گمان می کنم بهتر است یک چک سفید و مقداری پول،" تام به عنوان او وارد
خانه. "من نیاز به پرداخت سپرده امنیت
قایق.
"این طوری است. خوب، موفق باشید "و با ذهن خود را مشغول در
برنامه ای برای نوع جدیدی از باتری ذخیره سازی، مخترع به اتاق کار خود رفت.
تام برخی از دسته چک و پول نقد او را از امن کوچک او صاحب شد و به زودی سرعت
بیش از جاده Lanton، موتور چرخه خود را کاملا ابری از گرد و غبار است.
در حالی که او در نتیجه عجله همراه به حراج من به شما چیزی در مورد بگویید
او.
تام سویفت، پسر از بارتون سویفت، با پدرش و خانه دار مادرانه، خانم زندگی می کردند
Baggert، در یک خانه بزرگ در حومه این شهر Shopton، در ایالت نیویورک.
آقای سویفت ثروت قابل توجهی بسیاری از اختراعات و اختراع ثبت شده خود را به دست آورده بود، اما
او نمی دهد کار کردن ایده های خود را صرفا به این دلیل او تا به حال مقدار زیادی از پول است.
تام به دنبال جای پای پدر و مادر خود را قبلا گرفته شده بود چند اختراع ثبت شده است.
مدت کوتاهی قبل از این داستان باز می شود جوانان برخوردار از چرخه موتور تبدیل
مد عجیب و غریب.
همانطور که در جلد اول این مجموعه گفته می شود، تحت عنوان "تام سریع و موتور چرخه خود،
تام سوار شد به شهر Mansburg در ماموریت برای پدرش یک روز او
تقریبا توسط یک موتورسوار اجرا است.
کمی بعد همان موتورسوار، که آقای ویکفیلد دیمون، از Waterfield بود،
برخورد با یک درخت در نزدیکی خانه تام و شدت برش داده شده و کبود، دستگاه
شکسته شدن است.
تام و پدرش مراقبت سوار مجروح، و آقای دامون، که عجیب و غریب بود
فردی، تلاش خود را دلسرد شد سوار موتور چرخه که او
فروخته شده آن را به تام پنجاه دلار، هر چند آن را به حال هزینه آن بسیار زیاد است.
همان زمان که تام خریداری موتور چرخه یک شرکت از وکلای rascally،
Smeak و Katch نام، در رابطه با مردان مختلف، ساخته شده بود تلاش برای به دست آوردن
کنترل از اختراع موتور توربین کامل توسط آقای سویفت.
مردان که فرگوسن Appleson را بود، آنسون مورس، Featherton ویلسون، نام مستعار سیمپسون،
و جیک برک، نام مستعار هری مبارک، که گاهی خود را به عنوان با پا لگد کردن مبدل،
چندین بار تلاش به سرقت مدل.
اضطراب آنها آن را دریافت کنید با توجه به این واقعیت که آنها مبلغ زیادی در سرمایه گذاری کرده بود
توربین موتور اختراع شده توسط مرد دیگری است، اما موتور آنها می باشد که کار می کنند و آنها به دنبال
به سرقت آقای عزیز سویفت.
تام بود که در چرخه موتور خود را به آلبانی فرستاده شده به ارائه مدل و برخی از ارزش
مقالات آقای کرافورد، شرکت حقوقی رید و کرافورد، واشنگتن، وکلای مدافع
آقای سویفت.
آقای کرافورد به حال ماموریت در آلبانی و برای دیدار با تام وجود دارد با موافقت کرده است
مدل.
اما، در راه، تام توسط گروهی از مردان بی پروا مورد حمله قرار گرفت و مدل بود
سرقت رفته است. او و ضرب و شتم شد و دور در انجام
خودرو.
در تلاش برای گرفتن این باند در یک عمارت متروکه، که در جنگل در ساحل
تام از دریاچه Carlopa، به کمک آقای دیمون شد، آنها او را به موتور، خریداری شده بود
چرخه.
مرد فرار کرد، با این حال، و هیچ چیز نمی تواند انجام شود تا آنها را مجازات.
تام فکر صحنه های هیجان انگیز بود گذشت حدود یک ماه قبل از
او امتداد جاده منجر به Lanton می چرخید.
"من امیدوارم که من مبارک هری و یا هر یک از باند خود را به روز برآورده نمی کنند،" پسر بچه او به عنوان mused در
روشن برق کمی بیشتر به فعال کردن دستگاه خود را یک تپه برای سوار شدن.
"من باور نمی کنم می خواهم حراج شرکت، هر چند.
این امر می تواند برای آنها بسیار خطرناک است. "
به عنوان تام همراه در یک سرعت سریع را شنید، چرخش، پشت سر او، puffing
خودرو، با صدا خفه کن را کاهش دهد. او تبدیل شده بود و در پشت یک نگاه شتابزده بازیگران.
"من امیدوارم که اندی Foger یا هر یک از پادو های خود را،" او به خودش گفت.
"او ممکن است سعی کنید به من فرار کنی فقط برای علی رغم.
او سراسیمه به طور کلی همراه با صدا خفه کن را باز کنید به طوری که برای جلب توجه و ایجاد
مردمی فکر می کنم او یک ماشین مسابقه است. "
بود اندی نیست، با این حال، به عنوان تام را دیدم کمی بعد، به عنوان یک انسان او را در بزرگ گذشت
تور ماشین.
اندی Foger، به عنوان خواننده من بحر تفکر غوطهور شدن، پسر بچه با موهای قرمز، ترتیب چشم بود
مقدار زیادی از پول و نه دیگری.
او و پادو های خود، جمله سام Snedecker، تقریبا تام را یک روز دوید،
وقتی که آخر دوچرخه اش بود، همانطور که در جلد اول این مجموعه گفت.
اندی در یک تور با chums خود را در طول مدت زمانی که تام بود که داشتن چنین بوده است
ماجراهای شدید و به تازگی برگشته بود.
"اگر من فقط می توانید آن قایق، mused در:" تام او را به وسط جاده چرخش
پس از خودکار را تصویب کرده بود، "من قطعا تعداد زیادی از سرگرم کننده داشته باشند.
من تور یک هفته دریاچه Carlopa و پدر و ند نیوتن با من. "
ند خاص ترین تام را هم اطاق بود، اما به عنوان جوان نیوتن در Shopton استفاده شد
بانک، پسربچه زمان زیادی برای لذت بردن ندارد.
دریاچه Carlopa بدن زیادی از آب بود، و آن را به یک قایق در حد متوسط طراحی
چند روز را به یک مدار کامل ساحل، بنابراین به خلیج و ورودی های برش
بود.
در حدود یک ساعت تام در Lanton بود، و او به عنوان نزدیک شدن به خانه آقای هیستینگز، که
در ساحل دریاچه، او را دیدم کاملا هجوم به سمت boathouse.
"وجود دارد برخی از مناقصه زنده خواهید بود،" فکر تام او به عنوان دستگاه خود را و آن را تحت فشار قرار دادند
پیش از او را از طریق درایو و به سمت رودخانه.
"من امیدوارم که آنها را بالاتر از دو هزار دلار نیست."
خارج شدن راه وجود دارد! "به نام صدای ناگهانی، و با نگاهی به گذشته، تام را دیدم که
خودرو تا سکوت پشت سر او رخنه کرده بود.
در آن بودند اندی و Foger و سام Snedecker.
"چرا شما خارج راه است؟" petulantly خواستار پسر بچه با موهای قرمز.
"از آنجا که من را انتخاب کنید، گفت:« تام با آرامش، دانستن است که اندی هرگز جرأت
برای سرعت بخشیدن به ماشین خود را در شیب منتهی به دریاچه است.
برو جلو، او را دست انداز! "مخترع جوان شنیده سام زمزمه.
"شما بهتر است آن را امتحان کنید، اگر شما می خواهید برای دریافت بهترین trouncing شما تا به حال گریه:" تام
به شدت مورد.
"هو! من s'pose شما فکر می کنید در حال رفتن به روی قایق را پیشنهاد داد؟ "اندی sneered:.
"هر گونه قانون در برابر آن وجود دارد؟ پرسید:" تام. "هو! خوب، شما می توانید آن را دریافت کند.
من قصد دارم که قایق را قلدر احول، "retorted:.
پدر به من پول آن را دریافت کنید. "" کلیه حقوق این، پاسخ داد: "تام غیر committally.
"برو جلو.
It'sa کشور آزاد است. "او موتور چرخه خود را در برابر یک درخت ایستاده بود
و رفت به سمت گروهی از افراد بودند که حول حراج.
زمان شروع به فروش رسیده بود.
تام لبه نزدیک او را در برابر مردی که به او نگاه کردند به شدت خار.
پسر بچه فقط تعجب بود که اگر او تا به حال دیده بود فرد قبل از آن، وجود دارد به نظر می رسید
چیزی در مورد او به طرز عجیبی آشنا، وقتی که مرد از دور به سرعت تبدیل، به عنوان
اگر ترس از حال به رسمیت شناخته شده است.
فکر تام: "این فرد"، اما او تا به حال هیچ وقت بیشتر برای حدس و گمان، به عنوان
حراج نصب بر روی جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنار خیابانها و میدان های عمومی شد و برای رسیدگی به این تجمع را آغاز کرده است.