Tip:
Highlight text to annotate it
X
سوره : چگونه حرف اول نوشته شده بود
یک بار پس از اوایل ترین زمان یک مرد نوسنگی.
او نه جوت یا یک زاویه ، یا حتی یک دراویدی ، که او ممکن است به خوبی شده بود ،
بهترین معشوق است ، اما ذهن هرگز به همین دلیل است.
او اولیه مبلمان و دکوراسیون ، و او cavily در غار زندگی می کردند ، و او را به تن لباس بسیار کمی ، و
او نمی توانست بخواند و او نمی تواند نوشتن و او نمی خواست ، و به جز زمانی که او
گرسنه او کاملا خوشحال بود.
نام او Tegumai Bopsulai بود ، و این بدان معناست که ، 'انسان که می کند نه قرار - - پای خود را ،
رو به جلو در عجله - '؛ اما ما ، بهترین معشوق O ، خواهد او را Tegumai ، برای کوتاه.
و نام همسرش Teshumai Tewindrow بود ، و این بدان معناست که ، 'بانوی که می پرسد ، بسیار ، بسیاری از
پرسش '، اما ما ، ای بهترین معشوق ، به Teshumai او ، با به اختصار.
و کمی خود را به نام دختر دختر Taffimai Metallumai بود ، و این بدان معناست که ،
کوچک شخص را بدون هر گونه رفتار ، که باید به شود spanked ، اما من قصد دارم به تماس
نوعی اب نبات او.
و او Tegumai Bopsulai معشوق بهترین و مومیایی خود او معشوق بود ، و او
بود نیمی spanked نه به عنوان به عنوان خوبی برای او بود ؛ و آنها هر سه بسیار بود
شاد باشد.
همانطور که به زودی به عنوان نوعی اب نبات می تواند اجرا در مورد او همه جا با Tegumai خود بابا رفت ، و
گاهی اوقات آنها نمی خواهد آمد در منزل به غار تا آنها گرسنه بودند ، و پس از آن
Teshumai Tewindrow می گویند ، 'از کجا در
جهان شما دو شده است ، به طوری تکان دهنده کثیف؟
واقعا ، Tegumai من ، شما بهتر از نوعی اب نبات من است. "
در حال حاضر و حضور در گوش!
یک روز Tegumai Bopsulai از طریق سر و دست شکسن - باتلاق به رودخانه Wagai رفت
نیزه کپور ماهی برای شام ، و نوعی اب نبات رفت بیش از حد.
نیزه Tegumai از چوب با دندان کوسه در پایان ساخته شده بود ، و قبل از او
هر ماهی را در همه گرفتار او به طور تصادفی شکست آن را در سراسر سیخ زنی آن را تمیز
بیش از حد سخت در پایین رودخانه است.
آنها مایل و مایل از خانه بودند (البته آنها نهار خود را با آنها در حال
کیسه کوچک) ، و Tegumai را به هر نیزه اضافی فراموش کرده بودم.
'کتری Here'sa زیبا ماهی! گفت :' Tegumai.
'این من نیمی از روز را به ترمیم این.'
نیزه سیاه بزرگ خود را در خانه وجود دارد ، گفت : 'نوعی اب نبات.
'اجازه من اجرا به غار و از آنها بخواهید مومیایی به آن را به من بدهد.
خیلی دور برای پاهای خود را کمی چربی ، گفت : 'Tegumai.
علاوه بر این ، شما ممکن است به بیش از حد ، باتلاق سقوط و غرق شود.
ما باید بهترین ها را از کار بد. '
او نشستم و در زمان چرم کمی mendy کیسه ، پر از گوزن sinews و
نوارها از جنس چرم ، و توده های bee's - موم و رزین ، و شروع به ترمیم نیزه است.
نوعی اب نبات شنبه بیش از حد ، با انگشتان خود را در آب و چانه خود را در دست او ، و فکر
بسیار سخت است.
سپس او گفت : -- 'Iمی گویند ، بابا ، مزاحمت افتضاح است که من و شما نمی دانید که چگونه به
نوشتن است ، نه؟ اگر ما می تواند یک پیام را برای ارسال
نیزه های جدید.
نوعی اب نبات ، گفت : Tegumai ، 'هر چند وقت یکبار به شما گفتم به استفاده از زبان عامیانه؟
هیچ "افتضاح" کلمه زیبا است ، اما از آن می تواند به سهولت ، در حال حاضر آن را به شما ذکر است ، اگر ما
نوشتن خانه.
فقط پس از آن یک مرد غریبه در امتداد رودخانه آمد ، اما او متعلق به یک قبیله دور ،
Tewaras ، و او یک کلمه از زبان Tegumai را درک نمی کند.
او در این بانک ایستاده بود و لبخند زد در نوعی اب نبات ، چرا که او تا به حال کمی دختر دختر
خود را در خانه. Tegumai هنک از گوزن sinews از او کشید
mendy کیسه و شروع به ترمیم نیزه خود.
، گفت : "بیا این جا نوعی اب نبات. 'آیا می دانید که در آن زندگی مومیایی من؟"
و مرد غریبه گفت : "ام!' ، همانطور که می دانید ، Tewara.
"همه کس! گفت :' نوعی اب نبات ، و او مهر شده پای خود ، چرا که او را دیدم کم ژرفا بسیار بزرگ
کپور رفتن تا رودخانه فقط وقتی که پدرش می تواند نیزه های خود استفاده کنید.
گفت : "آیا رشد یو پی اس را خسته نکنید ،' Tegumai ، بنابراین شلوغ با نیزه و مرمت خود که او نمی
دور زدن. "من نیست ، گفت : تافی.
"من فقط می خواهم او را به انجام آنچه من می خواهم او را به انجام ، و او نمی خواهد درک."
"سپس من زحمت نیست ، گفت : Tegumai ، و او را بر کشیده و زور زدن در رفت و گوزن
sinews با دهان پر از به پایان می رسد گشاد او.
غریبه انسان -- Tewara واقعی او بود -- روی چمن ها نشسته است ، و به نوعی اب نبات او نشان داد
آنچه پدرش انجام شده بود. فکر غریبه انسان ، این است که بسیار
کودک شگفت انگیز.
او تمبر پای خود را در من و او باعث می شود چهره.
او باید دختر که رئیس نجیب که آنقدر بزرگ است که او نمی خواهد
هیچ گونه اطلاع قبلی از من. '
به همین دلیل او لبخند زد بیشتر مودبانه تر از همیشه.
در حال حاضر ، گفت : نوعی اب نبات ، 'من می خواهم شما را به مومیایی من برود ، چون پاهای خود را طولانی تر از
معدن ، و شما سقوط خواهد کرد به سر و دست شکسن - باتلاق ، و از آنها بخواهید برای نیزه های دیگر بابا --
یکی با دسته سیاه آویزان است که بیش از شومینه ما.
غریبه انسان (و او Tewara بود) فکر کردم ، این بسیار ، بسیار شگفت انگیز است
کودکان می باشد.
او امواج اسلحه او و او در من فریاد میزند ، اما من می توانم در یک کلمه از آنچه او را درک نمی کنند
می گوید.
اما اگر من انجام نمی آنچه او می خواهد ، من به شدت می ترسند که که رئیس غراب ، مرد که
چرخش او به عقب بر ، تماس گیرنده خواهد شد عصبانی. او بلند شده و پیچ خورده یک تکه بزرگ مسطح
پوست درخت غان و به آن به نوعی اب نبات.
او این بهترین معشوق ، نشان می دهد که قلب خود را به عنوان سفید را به عنوان پوست درخت غان و
که منظور او هیچ آسیبی ، اما نوعی اب نبات کاملا نمی دانند.
'اوه!' گفت که او.
حالا من را ببینید! شما می خواهید زندگی مومیایی من آدرس؟
البته من نمی تواند نوشتن ، اما من می توانید عکسها را اگر من چیز تیز به خراش قرعه کشی
با.
لطفا به من دندان کوسه خاموش گردنبند خود را به من قرض بدهید.
غریبه انسان (و او Tewara بود) چیزی نمی گویند ، بنابراین نوعی اب نبات قرار دادن او را
دست کمی کشیده و در مهره زیبا و بذر و دندان گردنبند کوسه
دور گردن او.
غریبه انسان (و او Tewara بود) فکر کردم ، این بسیار ، بسیار ، بسیار
کودک شگفت انگیز.
دندان کوسه در گردنبند من دندان کوسه سحر و جادو است ، و من همیشه گفته شد که
اگر کسی آن را بدون مرخصی من را لمس آنها بلافاصله خواهد بود تا دچار تورم یا پاره شود ، اما
این کودک متورم می کند و یا پاره شود ، و
که رئیس مهم است ، مرد که شرکت ، به شدت به او از کسب و کار است که هنوز رتبهدهی نشده است
گرفته هر گونه اخطار من در همه ، به نظر نمی رسد به ترس که او متورم یا
پشت سر هم.
من تا به حال بهتر مودب تر می شود. '
بنابراین او به نوعی اب نبات دندان کوسه ، و او پایین تخت در شکم او را با پاهای خود را دراز
هوا ، مانند برخی از مردم بر روی کف اتاق نقاشی زمانی که آنها می خواهند برای رسم تصاویر ،
و او گفت : 'حالا من به شما برخی از تصاویر زیبا را رسم!
شما می توانید بیش از شانه من نگاه کنید ، اما شما نباید تکان تکان خوردن.
در ابتدا من ماهیگیری بابا قرعه کشی.
آن را بسیار شبیه او نیست ، اما مومیایی می دانید ، چرا که من کشیده نیزه خود را تمام
شکسته شده است. خب ، در حال حاضر من نیزه دیگر قرعه کشی که او
می خواهد ، نیزه سیاه و سفید ، به کار گرفته است.
به نظر می رسد که اگر آن را در پشت بابا چسبیده بود ، اما این به دلیل دندان کوسه
تضعیف و این قطعه از پوست درخت به اندازه کافی بزرگ نیست.
این نیزه من می خواهم شما را به واکشی است ، بنابراین من یک عکس از من خودم رسم 'splaining
به شما. مو من نمی ماند مثل من کشیده ام ،
اما آن را آسان تر را به منظور جلب در آن راه است.
حالا من شما را جلب کند. من فکر می کنم شما بسیار بامحبت هستید واقعا ، اما من
می تواند شما را زیبا در تصویر را ندارد ، بنابراین شما نباید "سپردار.
آیا شما 'سپردار؟"
غریبه انسان (و او Tewara) لبخند زد.
او فکر کرد که باید یک نبرد بزرگ رفتن به مبارزه در جایی وجود دارد ، و این
کودک فوق العاده ای که طول می کشد دندان کوسه سحر و جادو من اما که ، متورم نمی یا
پشت سر هم ، به من گفتن به تماس قبیله رئیس بزرگ است به او کمک کند.
او یک رئیس بزرگ است ، و یا او را به من متوجه است.
نگاه کنید ، گفت : نوعی اب نبات ، طراحی بسیار سخت است و نه scratchily ، 'در حال حاضر من شما کشیده ، و
من قرار نیزه که بابا را به دست خود را می خواهد ، فقط به شما یادآوری می کنند که شما
برای آوردن آن است.
حالا من به شما برای پیدا کردن زندگی مومیایی من آدرس نشان می دهد.
شما به همراه داشت تا شما را به دو درخت (کسانی که درختان) می آیند ، و سپس شما بیش از یک
تپه (that'sa تپه) ، و سپس شما را به بیش از حد باتلاق همه پر از beavers می آیند.
من در تمام beavers قرار نمی گیرد ، زیرا من می توانم beavers رسم ، اما من کشیده خود را
سر ، و این که همه شما از آنها را ببینید زمانی که باتلاق عبور شما.
ذهن شما در پاییز!
سپس غار ما به فراتر از سر و دست شکسن - باتلاق است.
آن را به عنوان بالا به عنوان تپه های واقعا نیست ، اما من نمی توانم رسم چیزهای بسیار کوچک است.
که در خارج از مومیایی من است.
او زیبا است. او مومیایی ترین beautifullest وجود دارد
تا کنون بود ، اما او نمی خواهد "سپردار زمانی که او می بیند من کشیده ام او را تا دشت.
او خواهید بود از من راضی است چون من می تواند جلب کند.
در حال حاضر ، در صورتی که شما فراموش کرده ام ، من کشیده نیزه که بابا می خواهد در خارج از غار ما است.
در داخل واقعا ، اما به شما نشان دهد تصویر را به مومیایی من و او خواهیم به شما بدهد.
من او را نگه داشتن دست های خود را ساخته ام ، زیرا من می دانم او خوشحال خواهید بود تا به شما است.
آیا این یک تصویر زیبا؟ و شما را کاملا ، درک و یا نشوی من
'splain دوباره؟'
غریبه انسان (و او Tewara بود) نگاه تصویر و راننده سرشونو تکون دادن بسیار سخت است.
او به خودش گفت : 'اگر من قبیله این رئیس بزرگ واکشی برای کمک به او ، او را خواهد شد
کشته شده توسط دشمنان خود را که می آیند تا در تمام جهات با نیزه.
حالا می بینم که چرا رئیس بزرگ وانمود به من متوجه!
او می ترسید که دشمنان خود را در بوته پنهان شدند و او را ببیند.
بنابراین او به من پشت او تبدیل شده ، و اجازه دهید کودک دانا و شگفت انگیز رسم
مشکلات او به من عکس وحشتناک نشان.
من دور خواهد شد و کمک به او را از قبیله اش.
او حتی نمی بپرسید نوعی اب نبات جاده ، اما به بوته مانند باد شتافت ،
با پوست درخت غان در دست او ، و نوعی اب نبات نشست ترین خوشحال است.
در حال حاضر این تصویری که نوعی اب نبات برای او کشیده شده بود!
چه شما انجام شده است ، نوعی اب نبات؟ گفت : 'Tegumai.
او نیزه خود را mended بود و با دقت با تکان دادن آن و وپیش.
نوعی اب نبات ، گفت : ':' اتمام حجت berangement کمی از خود من ، عزیز بابا.
اگر شما به من سئوال ، شما همه چیز در مورد آن را در زمان کمی می دانیم ، و شما
شگفت زده می شود. شما نمی دانید که چگونه شگفت زده از شما می خواهند ،
پدر!
به شما قول می متعجبم کرد. "بسیار خوب ، گفت :' Tegumai ، و رفت
ماهیگیری.
مرد غریبه -- آیا می دانید او را به Tewara بود -- به دور با تصویر عجولانه و
فرار برای برخی از مایلی ، تا او کاملا تصادفی Teshumai Tewindrow در درب در بر داشت
غار او ، صحبت به برخی از نوسنگی دیگر
خانم ها که به ناهار اولیه مبلمان و دکوراسیون آمده بود.
نوعی اب نبات بود و خیلی شبیه Teshumai ، به خصوص در مورد بخش فوقانی چهره و
چشم ، غریبه انسان -- همیشه خالص Tewara -- با لبخند مودبانه و دست Teshumai
درخت غان - پوست.
او به سختی اجرا شده بود ، به طوری که او panted و پاهای خود را با خاردار خراشیده شد ، اما او
هنوز هم سعی کردم مودبانه باشد.
به محض این که Teshumai دیدم تصویر او مانند هر چیزی داد زدم و در پرواز
غریبه ، مرد.
خانمها نوسنگی دیگر در یک بار او را زدم پایین و او را در یک خط طولانی از نشست
شش ، در حالی که Teshumai کشیده موهای او. این به عنوان ساده به عنوان بینی در این
غریبه ، مرد چهره ، 'او گفت.
او گیر Tegumai تمام کامل از نیزه من ، و هراسان نوعی اب نبات های ضعیف به طوری که
موهایش می ایستد همه در پایان و محتوای آن ندارد که با او به ارمغان می آورد من یک عکس زشت از
چگونه آن را انجام شد.
نگاه کن! "او نشان داد تصویر را به همه نوسنگی
خانمها نشسته و صبورانه بر روی مرد غریبه.
'در اینجا Tegumai من با بازوی خود را شکسته است ، در اینجا این است نیزه چسبیده به پشت او ؛
در اینجا این است یک مرد با یک نیزه آماده پرتاب ؛ در اینجا یک مرد دیگر پرتاب نیزه از
غار ، و در اینجا یک بسته کامل از مردم '
(آنها beavers نوعی اب نبات واقعا ، اما آنها نه مثل این که مردم نگاه کنید) 'آینده
پشت Tegumai. آیا آن را نمی تکان دهنده!
بیشترین تکان دهنده! گفت : خانمها نوسنگی ، و آنها را پر موی مرد غریبه
با گل (که در آن او شگفت زده شده بود) ، و آنها مورد ضرب و شتم بر قبیله ای طنین انداز
(درامز) ، و با هم تمام روسای نام
از قبیله Tegumai ، با Hetmans خود و Dolmans ، همه Neguses ، Woons و
Akhoonds از سازمان ، علاوه بر به Warlocks ، Angekoks ، بت مردان ،
Bonzes ، و استراحت ، که تصمیم گرفت که
قبل از آنها خرد شده سر مرد غریبه خاموش او بلافاصله باید آنها را پایین منجر به
رودخانه و آنها را نشان می دهد که در آن او نوعی اب نبات ضعیف پنهان کرده بود.
در این زمان غریبه انسان (با وجود بودن Tewara) واقعا اذیت شده بود.
آنها موهای او کاملا جامد با گل پر شده بود و آنها او را لوله شده بود بالا و پایین
برجسته سنگریزه بودند بر او در یک صف طولانی از شش نشسته ، آنها او گروه های دسته جمعی بود و
ضربه او را تا او به سختی می تواند نفس کشیدن ؛
و هر چند او زبان آنها را درک نمی کرد ، او تقریبا مطمئن بود که نام
خانمها نوسنگی به نام او با وقار بودند.
با این حال ، او گفت که هیچ چیز تا همه قبیله Tegumai ، مونتاژ شد و پس از آن او منجر شد
آنها را به بانک از رودخانه Wagai ، و آنها دریافتند نوعی اب نبات ساخت گل افتاب گردان
زنجیر ، و Tegumai با دقت spearing کپور کوچک با نیزه mended خود.
خوب ، شما شده اند سریع! 'گفت : تافی. اما چرا بسیاری از مردم شما را؟
بابا عزیز ، این تعجب من است.
تعجب کردید ، بابا '' ، 'گفت : Tegumai ؛' اما آن را خراب
تمام ماهیگیری من برای روز. چرا کل عزیز ، مهربان ، خوب ، پاک ،
قبیله آرام است که در اینجا ، نوعی اب نبات.
و به طوری که آنها شد. اول از همه راه می رفت Teshumai Tewindrow و
بانوان نوسنگی ، محکم نگه داشتن به مرد غریبه که مو پر بود از
گل (اگر چه او Tewara بود).
پشت سر آنها آمد رئیس رئیس ، نایب رئیس ، معاون و معاون ستاد (تمام
مسلح به دندان های بالایی) ، Hetmans و سران صدها Platoffs خود را با
جوخه ، و Dolmans خود را با
جدا. Woons ، Neguses ، و Akhoonds رتبه بندی در عقب (هنوز به مسلح
دندان).
پشت سر آنها بود قبیله در نظم سلسله مراتبی ، از صاحبان چهار غار (یکی برای
هر فصل) ، خصوصی گوزن شمالی اداره ، و دو ماهی آزاد ، جهش ، به فئودالی و prognathous
Villeins ، نیمه حق نیم کلاهی از پوست خرس
از شبهای زمستان ، هفت متری از آتش ، و serfs adscript ، برگزاری
بازگشت به از بهترین مغز استخوان زیر هریوت خراشیده (این واژه زیبا نیست ،
معشوق؟) است.
آنها همه وجود دارد ، prancing و داد و بیداد ، و هر ماهی برای بیست وحشت زده
و مایل ، و Tegumai آنها را در خطابه نوسنگی مایع تشکر شده است.
سپس Teshumai Tewindrow دوید پایین و بوسید و در آغوش گرفته ، نوعی اب نبات بسیار واقع ، اما
رئیس رئیس قبیله Tegumai Tegumai توسط پر از بالا به گره در زمان و به لرزه در آورد
او را به شدت.
"توضیح دهید! توضیح دهید!
توضیح دهید! 'گریه تمام قبیله Tegumai است. 'خوبی' sakes زنده! گفت : 'Tegumai.
'اجازه گره از من بالا بروید.
مرد Can'ta شکستن کپور ، نیزه خود را بدون حومه کاملا نزولی بر او؟
شما مردم بسیار دخالت '' من اعتقاد ندارم شما آورده ام من بابا
سیاه و سفید به کار گرفته می نیزه بعد از همه ، 'گفت : تافی.
و آنچه شما به مرد غریبه خوب من؟ "
آنها او را thumping توسط twos و threes و ده تا چشم خود را تبدیل گرد و
گرد است.
او تنها می تواند و بریده بریده نفس کشیدن نقطه در نوعی اب نبات. کجا هستند افراد بد که شما speared ،
عزیزم؟ "Teshumai Tewindrow گفت. Tegumai هیچ وجود ندارد ، گفت.
بازدید کننده تنها من امروز صبح بچه فقیر است که شما در حال تلاش برای خفه کردن بود.
آیا شما خوب نیست ، و یا آیا شما مریض ، قبیله ای از Tegumai؟ "
او با یک عکس وحشتناک آمد ، گفت : رئیس رئیس -- یک تصویر که به شما نشان داد
پر از نیزه بودند. "
splain استروژن ام Pr'aps من بهتر است که من به او داد که تصویر ، گفت : 'نوعی اب نبات است ، اما او
کاملا احساس نمی راحت. 'شما!' گفت : قبیله Tegumai تمام
با هم.
کوچک شخص با هیچ رفتار ، که باید به شود spanked!
شما؟
نوعی اب نبات عزیز ، من می ترسم که ما در برای یک مشکل کوچک هستیم ، گفت : پدرش ، قرار داده و
بازویش او را دور ، بنابراین او اهمیتی نمی دهند. "توضیح دهید!
توضیح دهید!
توضیح دهید! 'گفت : رئیس رئیس قبیله Tegumai ، و او را بر روی یک پا hopped.
نوعی اب نبات ، گفت : : من می خواستم غریبه انسان را به واکشی نیزه بابا ، پس من آن را drawded.
'شد و تعداد زیادی از نیزه وجود ندارد.
تنها یک نیزه وجود دارد. من drawded آن را سه بار تا مطمئن شوید.
من نمی توانستم به کمک آن به دنبال به عنوان اگر آن را به سر بابا گیر -- اتاقی در وجود ندارد
درخت غان ، پوست ، و آن چیزهایی است که مومیایی به نام افراد بد beavers من هستند.
من drawded آنها را به او راه را از طریق باتلاق نشان می دهد و من مومیایی در دهان drawded
غار به دنبال خوشحال چرا که او خوب است غریبه مرد ، و من فکر می کنم شما فقط
احمقانه مردم در جهان است ، گفت : 'نوعی اب نبات.
"او مرد بسیار خوبی است. چرا شما مو خود را با گل پر شده؟
بشویید او! '
هیچ کس گفت که هر چیزی در تمام برای طولانی مدت ، تا رئیس رئیس خندید و پس از آن
غریبه انسان (که حداقل Tewara) خندید و سپس Tegumai خندید تا او سقوط کرد
پایین تخت را در بانک و پس از آن همه قبیله خندید و بدتر و بلندتر.
تنها مردم که خنده نمی Teshumai Tewindrow و همه نوسنگی
خانمها.
آنها بسیار مودب به همه شوهران خود بودند ، و گفت : "ادم سفیه و احمق!' تا کنون بنابراین اغلب.
سپس رئیس رئیس قبیله Tegumai گریه و گفت و خواند ، 'O شخص کوچک
با از هر گونه رفتار ، که باید باشد spanked ، شما بر بزرگ ضربه
اختراع! '
نوعی اب نبات '،' گفت : من به قصد من فقط می خواستم به کار گرفته می نیزه سیاه بابا.
'ذهن هرگز. این اختراع بزرگ است ، و برخی از مردان در روز
فراخوانی آن نوشتن.
در حال حاضر تنها تصاویر ، و ، همانطور که ما را دیده اند ، به روز ، تصاویر همیشه
به درستی درک است.
اما یک بار خواهد آمد ، O بیب از Tegumai ، زمانی که ما باید نامه را -- تمام بیست و شش
'EM ، -- و هنگامی که ما باید قادر به خواندن و همچنین برای نوشتن ، و پس از آن ما باید
همیشه دقیقا همان چیزی است که ما بدون هیچ گونه اشتباه معنی می گفت.
بانوان نوسنگی شستشو گل از مو غریبه.
من خوشحال خواهد بود که ، گفت : نوعی اب نبات ، '، زیرا بعد از همه ، هر چند شما به ارمغان آورد
هر نیزه تنها در قبیله Tegumai فراموش کرده اید بابا من سیاه و سفید
رفتار نیزه است. "
سپس رئیس رئیس گریه و گفت و خواندم ، نوعی اب نبات عزیز ، دفعه بعد شما بنویسید
تصویر نامه ، شما بهتر است یک مرد که می تواند زبان ما را با آن صحبت می کنید ، به ارسال
توضیح دهید که معنای آن چیست.
من ذهن خودم نیست ، چون من رئیس رئیس ، اما برای بقیه بسیار بد
قبیله Tegumai ، و ، همانطور که می بینید ، آن شگفت زده غریبه است. '
سپس آنها غریبه انسان (واقعی Tewara از Tewar) به قبیله به تصویب رسید
Tegumai ، چرا که او یک نجیب زاده بود و سر و صدا در مورد گل را ندارد که
خانمها نوسنگی را به موهای خود قرار داده بود.
اما از آن روز به این (و گمان می کنم آن است که گسل تمام تافی) ، تعداد کمی از کمی
دختران کرده اند تا کنون دوست یادگیری به خواندن و یا نوشتن است.
بسیاری از آنها ترجیح می دهند به منظور جلب تصاویر و بازی مورد با Daddies خود را -- درست مثل
نوعی اب نبات.
جاده توسط Merrow را اداره می کند وجود دارد DOWN -- مسیر پوشیده از چمن به روز آن است
یک ساعت از شهر گیلدفورد ، بالاتر از Wey رودخانه آن است.
در اینجا ، هنگامی که آنها شنیده ام اسب زنگ ها زنگ بریتانیاییها باستان پوشیده و سوار
برای تماشای فنیقی ها تیره را کالاهای خود را در امتداد جاده غرب است.
و در اینجا ، و یا hereabouts ، آنها دیدار کرد تا در برگزاری مذاکرات نژادی خود و از جمله --
برای داد و ستد کالا دانه برای جت Whitby و قلع برای گشتاور عضلات روتاتور شانه پوسته گی و از جمله.
اما طولانی و بلند مدت قبل از آن زمان (زمانی که گاومیش کوهان دار امریکایی استفاده می شود به پرسه زدن در آن)
آیا نوعی اب نبات و پدرش صعود که پایین ، و خانه خود را بر روی آن بود.
سپس beavers ساخته شده در Broadstone بروک و ساخته شده باتلاق که در آن Bramley می ایستد :
و می شنود از Shere خواهد آمد و به دنبال Taffimai که در آن Shamley می ایستد.
Wey ، که به نوعی اب نبات نام Wagai ، بیش از شش برابر بزرگتر پس از آن بود ؛
و تمام قبیله از Tegumai آنها قطع رقم نجیب پس از آن!