X
Create
Sign in

  • Movies
  • TV Shows
  • Music
  • Speeches
  • Gaming
  • Education
  • Beauty
  • Sports
  • Technology
  • Science
  • Health
  • Travel
  • Transportation
  • Career & Work
  • Hobbies
  • Animals
  • Home & Garden
  • Holidays
  • Relationships
  • Parenting
  • Food
  • Culture
  • Finance
  • Business
  • Legal
  • Arts

فصل 12 - ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب توسط کارول لوئیس - شواهد آلیس

Chapter XII: Alice's Evidence. Classic Literature VideoBook with synchronized text, interactive transcript, and closed captions in multiple languages. Audio ...
Edit
19k views
1 editor
edited 1+ month ago
Home
Share on facebook Share on twitter Share on Google+
Tip: Highlight text to annotate itX
ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب توسط لوئیس کارول فصل دوازدهم. مدارک و آلیس 'در اینجا!' گریه آلیس ، کاملا در فراموش کردن تپش لحظه چقدر بزرگ او تا به حال رشد در دقیقه گذشته ، و او در چنین عجله شروع به پریدن کرد که او مخفیگاه بیش از هیئت منصفه جعبه با لبه اش دامن ، ناراحت کننده تمام jurymen به سر از جمعیت زیر و در آنجا ذخیره کردن اطلاعات مربوط به آلاینده ، یاد او را بسیار بسیاری از جهان از او تا به حال ماهی قرمز به طور تصادفی یک هفته قبل از هم ریخته است. اوه ، من فرمودید وارد کنید! 'او در خوشحالی گفت : تن از ترس بزرگ ، و شروع به چیدن آنها را دوباره به سرعت به عنوان او می تواند ، برای تصادف از ماهی قرمز نگهداری در حال اجرا در سر او ، و او تا به حال مرتب کردن بر اساس مبهم این ایده که آنها باید در یک بار جمع آوری شده قرار داده و دوباره به هیئت منصفه جعبه ، یا آنها خواهم مرد. 'محاکمه نمیتواند به کار ادامه ، گفت : پادشاه در صدای بسیار جدی ، 'تا زمانی که همه jurymen پشت در مکان های مناسب از آن -- همه ، با او تاکید زیادی تکرار ، به دنبال سخت در آلیس به او گفت : انجام دهد. آلیس نگاه جعبه هیئت منصفه ، و دیدم که ، با عجله او ، او مارمولک قرار داده شده بود در سر رو به پایین ، و چیزی که فقیر کمی بود تکان دادن دم خود را در مورد در سودا راه ، که کاملا قادر به حرکت می کند. او خیلی زود دوباره آن را از آنجا خارج شد ، و آن را حق ؛ 'نیست که دلالت آن زیاد است ، او (مادرش) به خودش گفت ؛ 'من فکر می کنم باید این امر می کاملا به عنوان استفاده های زیادی را در دادگاه یک راه به عنوان دیگر. ' به محض این که هیئت منصفه به حال کمی بهبود از شوک ناشی از ناراحتی ، و خود را slates و مداد بر داشت شده بود و دست به آنها ، آنها را به کار بسیار پشتکار به نوشتن تاریخ تصادف ، همه به جز مارمولک ، که به نظر می رسید بیش از حد به چیزی غلبه اما نشستن با دهان آن را باز کنید ، نگران به داخل سقف دادگاه. »نظر شما در مورد این کسب و کار می دانیم؟' پادشاه گفت : به آلیس. 'هیچ چیز ،' گفت : آلیس. 'هیچ چیز هر چه؟ اصرار شاه. 'هیچ چیز هر چه ،' گفت : آلیس. 'این موضوع خیلی مهم ،' پادشاه گفت : عطف به هیئت منصفه. آنها تازه شروع شده بود به نوشتن این پایین در slates خود ، هنگامی که خرگوش سفید قطع : بی اهمیت ، اعلیحضرت شما یعنی ، البته ، 'او در گفت بسیار احترام تن ، اما frowning و ساخت در چهره او را به عنوان او سخن گفت. 'بی اهمیت ، البته ، من به معنای ،' شاه با عجله گفت ، و در ادامه به خود را در کمرنگ ، 'مهم -- بی اهمیت -- اهمیت -- مهم -- 'تا اگر او در تلاش بودند که کلمه بهترین صدا. برخی از داوران آن را نوشته است به پایین 'مهم' و برخی از 'بی اهمیت.' آلیس می تواند این را به عنوان او بود که در نزدیکی به اندازه کافی به نگاه خود را بیش از slates ؛ 'اما نشانی بیتی مهم نیست ، او (مادرش) فکر به خودش. در این لحظه شاه ، پادشاهی است که برای شده بود برخی از وقت خود توجه داشته باشید busily در کتاب نوشتن ، 'سکوت' از cackled و خواندن از کتاب خود ، 'اصل چهل و دو. همه اشخاصی که بیش از بالا مایل به ترک محکمه. ' همه نگاه آلیس. من نیستم مایل بالا ، گفت : آلیس. 'شما ،' گفت : پادشاه. 'نزدیک به دو مایل بالا ،' اضافه ملکه. 'خوب ، من نباید برود ، در هر حال ، گفت : آلیس : 'علاوه بر این ، این یک قاعده منظم نیست : شما فقط در حال حاضر آن را به دروغ. ' 'این قدیمی ترین قانون در این کتاب ،' گفت : پادشاه. 'سپس آن را باید به یک شماره ،' گفت : آلیس. پادشاه تبدیل رنگ پریده ، و بسته خود را توجه داشته باشید - کتاب شتابان. 'حکم خود را در نظر بگیرید ،' به او گفت : هیات داوران ، در پایین ، صدای لرزان. 'بیشتر شواهدی وجود دارد برای آمدن رتبهدهی نشده است ، لطفا اعلیحضرت ، 'گفت : خرگوش سفید ، پریدن عجله بسر می رسانید تا در بزرگ ؛ 'این مقاله ، فقط برداشت. ' 'چه در آن است؟' گفت : ملکه. 'من آن را باز هنوز رتبهدهی نشده است ، گفت : سفید خرگوش ، اما به نظر می رسد نامه ، به کسی -- به زندانی توسط نوشته شده است. 'آن شده اند که باید ،' گفت : پادشاه ، ، مگر اینکه آن را به هیچ کس ، نوشته شده بود که معمول نیست ، شما می دانید. ' 'چه کسی آن را به کارگردانی؟' گفت : یکی از jurymen. 'آن را در تمام نمی کارگردانی ،' گفت : سفید خرگوش ؛ در واقع ، هیچ چیز وجود دارد نوشته شده است در خارج. ' او گشوده شد به عنوان مقاله او سخن گفت ، و ارسال 'آن یک نامه ، بعد از همه : it'sa مجموعه ای از آیات. ' 'آنها در دست خط زندانی است؟' پاسخ به این پرسش یکی دیگر از jurymen. نه ، آنها نیست ، گفت : خرگوش سفید ، و این queerest چیزی در مورد آن. ' (هیئت منصفه همه. متعجب و متحیر نگاه) 'او باید تقلید کسی دیگری دست ، 'گفت : پادشاه. (هیئت منصفه همه درخشان دوباره.) 'لطفا اعلیحضرت خود ، گفت : پست و حقیر ،' من آن را نوشتن نیست ، و آنها می توانند من را ثابت کند بود : هیچ نام امضا در پایان وجود دارد. 'اگر شما آن را امضا نکند ، گفت : پادشاه ، 'باعث می شود که تنها ماده بدتر است. شما باید به معنای برخی از فساد ، و یا دیگری شما می خواهم که نام خود را مانند صادق امضا مرد. ' بود به طور کلی کف زدن از دست وجود دارد در این : این اولین چیزی بود واقعا باهوش پادشاه در آن روز گفته بود. 'که ثابت میکند جرم خود ، گفت : ملکه. 'آن را ثابت می کند چیزی از مرتب کردن بر اساس!' گفت : آلیس. 'چرا ، شما حتی نمی دانید چه آنها در مورد! ' 'خواندن آنها ، گفت : پادشاه. خرگوش سفید را روی عینک است. 'از کجا باید شروع کنم ، لطفا اعلیحضرت شما؟' او پرسید. 'آغاز شد در آغاز ،' پادشاه گفت : شدت ، و به حال خود رها تا به شما آمده است پایان : پس از آن متوقف ' این ها آیات خرگوش سفید دفعات بازدید : : -- | 'آنها به من گفتند شما را به خود بودند ، به | و من به او اشاره می شود : | او به من یک شخصیت خوب ، | اما گفت : من نمی تواند شنا. | او فرستاده آنها کلمه من تا به حال نرفته | (ما می دانیم آن درست باشد) : | اگر او باید ماده در فشار ، | چه از شما شده؟ | خودم رو دادم به یکی از او ، آنها به او دو ، | شما به ما سه بار یا بیشتر ؛ | همه آنها از او بازگشت و به شما ، | در هر صورت آنها قبل از مال من بودی. | اگر من یا او باید شانس را به | دخیل در این امر ، | او به شما اعتماد را به آنها را آزاد ، | دقیقا همانطور که ما شدند. | تصور من این بود که شما تا به حال شده است | (قبل از او تا به حال این جا) | مانع آمد که بین | او ، و خودمان را ، و آن. | آیا به او اجازه دهید بدانند او آنها را دوست بهترین نیست ، | برای این باید همیشه باشد | مخفی نگه داشته از همه استراحت ، |. بین خودتان و من ' 'این قطعه مهم ترین است شواهد ما شنیده ام رتبهدهی نشده است ، گفت : پادشاه ، مالش دست او ؛ 'بنابراین در حال حاضر اجازه حضور هیئت منصفه --' 'اگر هر یک از آنها می توانید آن را توضیح دهد ، گفت : آلیس ، (او آنقدر بزرگ در گذشته رشد کرده بود چند دقیقه که او نبود کمی ترس از قطع او ، 'من او را شش پنسی داد. _I_ باور نمی اتم وجود دارد معنی در آن است. ' هیئت منصفه همه را در slates خود را نوشت ، 'او باور ندارد که اتم وجود دارد معنا در آن ، اما هیچ کدام از آنها اقدام به برای توضیح این مقاله است. 'اگر هیچ معنا در آن وجود دارد ، گفت : پادشاه ، 'که موجب صرفه جویی در جهان از مشکل ، شما می دانید ، ما باید به عنوان سعی نکنید برای یافتن هر گونه. و با این حال من نمی دانم ، 'او در ادامه ، گسترش از آیات در زانو خود را ، و نگاه کردن به آنها با یک چشم ، من به نظر می رسد دیدن برخی از معنا در آنها را ، بعد از همه. "-- گفت : من نمی توانستم شنا --" شما می توانید شنا نیست ، می تواند به شما؟ 'او اضافه شده است ، عطف به پست و حقیر. پست و حقیر متاسفانه سرش را تکان داد. 'آیا من شبیه آن؟ او گفت. (که او قطعا نکرده بود ، که ساخته شده به طور کامل از مقوا.) 'همه حق ، تا کنون ،' گفت : پادشاه ، و او رفت و در من من بیش از آیات به خودش : "ما می دانیم آن درست باشد --" که هیئت منصفه ، و البته -- "من به او کرد ، اونها به او دو -- "چرا ، که باید آن چیزی باشد که او انجام شده با tarts ، شما می دانید -- ' «اما ، آن را در" همه آنها در بازگشت از می رود او را به تو ، "' گفت : آلیس. چرا ، در آنجا هستند! 'گفت : پادشاه پیروزمندانه ، با اشاره به در tarts جدول. 'هیچ چیزی نمی توان واضح تر از آن. سپس دوباره -- "قبل از او تا به حال این فدراسیون --" شما هرگز متناسب ، عزیز من ، من فکر می کنم؟ او گفت : به ملکه. هرگز! 'گفت : ملکه خشمگینانه ، پرتاب جای قلم و دوات در مارمولک او به عنوان سخن گفت. (بیل تاسف کمی کردن را ترک کرده بودند نوشتن بر روی تخته سنگ خود را با یک انگشت ، به عنوان او یافت از آن ساخته شده بدون علامت ، اما او اکنون با عجله شروع دوباره ، با استفاده از جوهر ، که بود trickling کردن چهره اش ، تا زمانی که آن را به طول انجامید.) 'سپس کلمات شما مناسب نیست ، گفت : پادشاه ، به دنبال دور دادگاه با لبخند. سکوت مرده بود وجود دارد. 'جناس It'sa!' کینگ اضافه شده در جرم تن ، و همه خندیدند ، 'اجازه حضور هیئت منصفه در نظر حکم خود ، 'پادشاه گفت ، برای در مورد زمان بیستم آن روز. نه ، نه! گفت : ملکه. 'اولین حکم -- حکم پس از آن.' »متفرقه و مزخرف!' گفت : آلیس با صدای بلند. 'ایده داشتن جمله اول!' 'از حرف زدن خودداری کنید!' گفت : ملکه ، عطف بنفش. 'من نیست!' گفت : آلیس. 'خاموش با سرش!' ملکه در فریاد زد بالا از صدای او. هیچ کس نقل مکان کرد. چه کسی از شما مراقبت؟ 'گفت : آلیس ، (او تا به حال رشد به اندازه او در این زمان.) 'تو چیزی جز یک بسته از دو کارت در!' در این بسته کل تا به گل رز هوا ، آمد و پرواز کردن بر او : او داد فریاد کم ، نیمی از ترس و نیمی از خشم ، در دادگاه محاکمه و به ضرب و شتم آنها را خاموش ، در بر داشت و خودش را در بانک دروغ ، با سر او را در دامان خواهرش ، که بود به آرامی مسواک زدن به دور برخی از برگ های مرده که پایین بود از درختان بر fluttered او چهره. ! بیدار شو ، آلیس عزیز گفت خواهرش ؛ چرا ، چه مدت خواب شما تا به حال! ' اوه ، من تا به حال چنین رویای کنجکاو! 'گفت : آلیس ، و او گفت : خواهر او ، و همچنین او می تواند آنها را به یاد داشته باشید همه این عجیب و غریب ماجراهای مخصوص اوست که شما فقط شده است در مورد خواندن و زمانی که او تا به حال به پایان رسید ، خواهر او را بوسید ، و گفت : از آن بود رویای کنجکاو ، عزیز ، مطمئنا : اما در حال حاضر اجرا به چای خود را ؛ آن دیر. آلیس پس بلند شدم و فرار کردن ، فکر کردن در حالی که زد ، و همچنین او ممکن است ، چه رویای شگفت انگیز آن را به حال بوده است. اما خواهرش شنبه هنوز فقط او به عنوان سمت چپ او علاقه شدید به چیزی سر او را در دست او ، تماشای خورشید در حال غروب است و کمی فکر آلیس و تمام ماجراهای شگفت انگیز او ، تا او نیز پس از شروع خواب مد ، و این رویای او : -- اول ، او از کمی آلیس خودش خواب ، و یک بار دیگر دست کوچک بودند clasped بر زانوی او ، و چشمان مشتاق روشن شد تا به دنبال مخصوص اوست -- او می تواند بشنود زنگ های بسیار از صدای او ، و ببینید که عجیب و غریب کمی از سرش پرت کردن به حفظ عقب مو که سرگردان همیشه دریافت به چشمان او -- و هنوز هم او به عنوان گوش ، یا به نظر می رسید به گوش ، در اطراف محل کل او زنده شد از موجودات عجیب و غریب رویای خواهر کوچک او است. علف بلند در پاهای خود را به عنوان rustled خرگوش سفید شده توسط شتاب زده -- وحشت زده موس راه خود را از طریق splashed استخر همسایه -- او می تواند بشنود سر و صدا از teacups به عنوان خرگوش مارس و دوستان خود را به اشتراک گذاشته بی پایان خود را غذا ، و صدای جیغ کشیدن از ملکه سفارش خاموش مهمانان تاسف او را به اعدام -- یک بار دیگر به خوک - عطسه در نوزاد بود زانو دوشس ، در حالی که بشقاب و ظروف سقوط در اطراف آن -- یک بار دیگر جیغ از گاو ، squeaking از مارمولک ها تخته سنگ ، مداد ، و از حرکت ایستاده سرکوب گینه خوک ها ، پر از هوا ، با خون داره دور از مخلوط لاک پشت بیچاره ساختگی. بنابراین وی در نشسته ، با چشمان بسته ، و نیم خودش را در سرزمین عجایب باور ، هر چند او می دانستم که او بود ، اما به آنها باز دوباره ، و همه را به واقعیت تغییر کسل کننده -- چمن خواهد بود rustling تنها در باد ، و استخر موج دار به تکان دادن از نی -- teacups تند را تغییر خواهد داد به طنین انداز گوسفند ، زنگ ها ، و ملکه صدای خیلی زیر گریه می کند تا صدای چوپان پسر -- و عطسه از نوزاد ، جیغ از گاو ، و همه عجیب و غریب دیگر سر و صدا ، تغییر خواهد کرد (او می دانست) به مصرانه تقاضا کردن اشتباه از مزرعه مشغول - حیاط -- در حالی که lowing از گاو در از راه دور محل را ساختگی داره سنگین لاک پشت است. در نهایت ، او را به تصویر خودش که چگونه این همان خواهر کوچک که مخصوص اوست ، در بعد از وقت ، می شود خودش یک زن رشد کرده و چگونه او را نگه دارید ، از طریق تمام riper او سال ، دل ساده و دوست داشتنی از او دوران کودکی : و چگونه او را جمع آوری اطلاعات مربوط به دیگر او کودکان کوچک ، و آنها را چشم روشن و مشتاق با بسیاری از عجیب داستان ، حتی شاید با رویای سرزمین عجایب از پیش طولانی : و چگونه او را احساس می کنم با تمام غصه ها ساده خود را ، و پیدا کردن لذتی است که در تمام شادی های ساده خود را ، به خاطر سپردن فرزند خود عمر ، و روز تابستان شاد. پایان سی سی نثر ccprose audiobook ادبیات کتاب های صوتی کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها لینک دائم همزمان متن
Activity
  • Activity
  • Annotations
  • Notes
  • Edits
Sort
  • Newest
  • Best
deicy annotated1+ month ago

Chapter XII: Alice's Evidence. Classic Literature VideoBook with synchronized text, interactive transcript, and closed captions in multiple languages. Audio ... ...

Permalink Edit Editors
Share

Share this annotation:

deicy edited1+ month ago

فصل 12 - ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب توسط کارول لوئیس - شواهد آلیس

English Worldwide About Copyright Privacy Terms
© 2023 Readable
Photos Media Bookmark
X Annotate