Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هفتم "برای روز بعد ، ما به ناشناخته غیب"
من به کسانی که در این روایت ممکن است به توسط یک حساب کاربری از لوکس ما را خسته نکنید
سفر بوش به غرفه ، و نه خواهد شد من از هفته اقامت ما در بند به (ذخیره است که
من مایل به اذعان بزرگ
محبت از پریرا دا Pinta شرکت در کمک به ما برای دور هم جمع تجهیزات ما).
من همچنین اشاره بسیار مختصر به سفر رودخانه ما ، تا گسترده ، آهسته در حال حرکت ،
خاک رس ، رنگی جریان ، در یک کشتی بخار است که کمی کوچکتر از که که تا به حال انجام
ما در سراسر اقیانوس اطلس.
در نهایت ما خودمان از طریق باریک از Obidos یافت و به شهر
Manaos.
در اینجا ما از جاذبه های محدود از مسافرخانه های محلی توسط آقای نجات
Shortman ، نماینده شرکت بازرگانی بریتانیا و برزیل.
او در بیمارستان Fazenda ما زمان ما تا روز صرف وقتی که ما به قدرت شد
باز نامه ای از دستورالعمل ها توسط پروفسور چلنجر را به ما داده شده است.
قبل از رسیدن به حوادث شگفت آور از آن تاریخ من تمایل به یک روشن تر
طرح از رفقای من در این شرکت ، و از همکاران که ما آنها را قبلا
با هم در جنوب امریکا جمع شده بودند.
من از بیان آزاد ، و من ترک استفاده از مواد من به صلاحدید خود ، آقای
McArdle ، از آنجا که آن را از طریق دست های خود را این است که این گزارش باید قبل از آن عبور کند
می رسد جهان است.
attainments علمی استاد Summerlee خیلی خوبی برای من شناخته شده است
مشکل آنها را به رئوس مطالب را تکرار.
او بهتر است برای یک ماموریت سخت از این نوع از یکی از مجهز
تصور کنید در نگاه اول.
قد بلند او ، بد قیافه ، شکل نامحسوس رشته است به خستگی ، و خشک ، خود را نیمه
تبادل نظر ، و اغلب به طور کامل unsympathetic شیوه ای است که هر گونه تغییر در خود uninfluenced
محیط اطراف.
هر چند در 66 سال خود ، من شنیده ام که هرگز به او ابراز هر نارضایتی
در مشکلات گاه به گاه که ما تا به حال به روبرو می شوند.
من در حضور او به عنوان یک مانع به سفر در نظر گرفته بود ، اما ، به عنوان یک
در واقع ، من در حال حاضر به خوبی متقاعد شده است که قدرت خود را از استقامت است که به عنوان بزرگ به عنوان
خود من است.
در خلق و خوی او به طور طبیعی اسید و تردید.
از آغاز او تا به این عقیده که پروفسور چلنجر است پنهان هرگز
تقلب مطلق ، که ما همه به پوچ تلاش بیهوده را آغاز کرده و ما
به احتمال زیاد به چیزی جز درو
ناامیدی و خطر در جنوب امریکا ، و تمسخر مربوطه در انگلستان است.
چنین دیدگاه ها که با اعوجاج بسیار پرشور از ویژگی های نازک خود را
و wagging از نازک خود را ، مانند ریش بز ، او را به گوش ما ریخت و تمام راه را از
ساوتهمپتون به Manaos.
از هنگام فرود از قایق او تسلی برخی از زیبایی به دست آمده و
انواع مختلفی از زندگی این حشره و پرنده در اطراف او ، برای او کاملا از صمیم دل در
خود گذشتگی خود را به علم است.
او روز خود را صرف flitting از طریق جنگل را با گلوله تفنگ و خود را پروانه -
خالص ، و شب خود را در نصب نمونه های بسیاری از او به دست آورد.
از جمله مختصات کوچک خود را که او بی دقت به لباس او ، نجس در
شخص او ، وجود ندارد بسیار فکر در عادات خود را ، و معتاد به کشیدن سیگار کوتاه
لوله گل حاج ترخانی ، که به ندرت از دهان او.
او پس از چند سفر علمی در جوانان خود را شده است (با او بود
رابرتسون در پاپوآ) ، و زندگی در اردوگاه و قایق رانی چیزی تازه را به او است.
خداوند جان Roxton تا به برخی از نکات مشترک با پروفسور Summerlee ، و دیگران در
که نقطه مقابل آنها بسیار به یکدیگر.
او بیست سال جوان تر است ، اما چیزی از همان یدکی ، دارای دندانههای غیر منظم
هیکل.
از آنجا که به ظاهر خود را ، من ، که من بخاطر آوردن ، آن را در آن بخش از توصیف
روایت است که من پشت سر من در لندن را ترک کرد.
او بسیار شسته و رفته و تمیز در راه او ، لباس همیشه با دقت فراوان در
مناسب تمرین و سفید و قهوه ای بالا پشه چکمه ، و shaves حداقل یک بار در روز است.
مانند بسیاری از مردان عمل ، او کم حرف است و در بیان ، و غرق به آسانی به خود
افکار ، اما او همیشه سریع پاسخ به یک سؤال و یا عضویت در یک گفتگو ،
صحبت کردن در عجیب و غریب ، تشنجی ، نیمه طنز آمیز مد.
دانش او از جهان ، و به خصوص از جنوب امریکا ، تعجب آور است ،
و او را در اعتقاد به از صمیم دل در امکانات سفر ما است که نه
که باید توسط گردآوری از پروفسور Summerlee نقش برآب.
او یک صدای آرام و به شیوه ای آرام ، اما در پشت چشم خود را به برق زده به رنگ آبی وجود دارد
lurks ظرفیت برای خشم خشم و حل و سنگدل است ، خطرناک تر
زیرا آنها را در دسته سه تایی برگزار شد.
او صحبت می کردند کمی از سوء استفاده خود را در برزیل و پرو ، اما وحی به
من برای پیدا کردن شور و هیجان بود که با حضور خود در میان بومیان سواحل رودخانه ایجاد می شود ،
که بر او به عنوان قهرمان و محافظ خود را نگاه کرد.
بهره برداری از کل سرخ ، به عنوان او را به نام ، افسانه ها در میان آنها تبدیل شده بود ،
اما واقعیت واقعی ، تا آنجا که من می تواند آنها را یاد بگیرند ، به اندازه کافی شگفت انگیز بود.
این شد که خداوند ، جان خود را از چند سال قبل در آن سرزمین بلاصاحب و غیر مسکون پیدا کرده بود
است که توسط مرزهای نیمه تعریف بین پرو ، برزیل تشکیل شده ، و
کلمبیا می باشد.
در این منطقه بزرگ درخت لاستیک وحشی شکوفا ، و تبدیل شده است ، همانطور که در
کنگو ، لعنت به بومی که فقط می تواند خود را به کار اجباری در مقایسه با
در اسپانیایی به معادن نقره قدیمی Darien.
تعدادی از خیلی بد نیمه نژاد حاکم بر کشور ، از جمله مسلح هندی
آنها را به عنوان ، پشتیبانی و بقیه را به برده تبدیل شده است ، وحشت آنها را با بسیاری از
شکنجه های غیر انسانی به منظور نیروی آنها را به
جمع آوری هند و لاستیک ، که پس از آن مطرح شد و پایین رودخانه به بند.
خداوند جان Roxton به نمایندگی از قربانیان رنجور expostulated ، و چیزی دریافت کرده است
اما تهدید و توهین برای درد خود را.
او سپس به طور رسمی جنگ با پدرو لوپز ، رهبر از رانندگان برده اعلام کرد ،
یک گروه از بردگان فراری در خدمات خود را به ثبت نام ، آنها را مسلح و انجام
مبارزات انتخاباتی ، به پایان رسید که با کشتن خود را با
دست خود را بدنام از نژاد مختلف و شکستن سیستم که او
است.
جای تعجب نیست که مرد زنجبیل سر با صدای ابریشمی و رایگان و آسان
رفتار بود در حال حاضر بر با توجه عمیق به بانک جنوب بزرگ نگاه
آمریکا رودخانه است ، هر چند احساسات او
الهام گرفته بودند به طور طبیعی مخلوط شده ، پس از قدردانی از بومی توسط مساوی شد
تنفر از کسانی که مورد نظر آنها را به بهره برداری.
یکی از نتایج مفید از تجارب پیشین خود بود که او صحبت می کنم می تواند به بحث در
Lingoa Geral است ، که بحث عجیب و غریب ، یک سوم پرتغالی و دو سوم هند ،
است که در حال حاضر در سراسر برزیل.
من گفته اند که قبل از آن خداوند جان Roxton Americomaniac جنوبی بود.
او نمی تواند صحبت از این کشور بزرگ و بدون تب و تاب ، و این تب و تاب بود
عفونی ، برای ، نادان بود که من ، او ثابت توجه و تحریک من
کنجکاوی.
چگونه کاش می توانستم به زرق و برق گفتمان او ، مخلوط عجیب و غریب از تولید مثل
دانش و دقیق از تخیل با نشاط است که به آنها علاقه خود را ، تا
حتی پروفسور بدبینانه و شکاک
لبخند را به تدریج از صورت او محو نازک او گوش.
او تاریخ این رودخانه بزرگ تا به سرعت در حال بررسی (برای بعضی از به
فاتحان از پرو در واقع قاره به آن آب عبور) ، و
هنوز مشخص نیست ، بنابراین با توجه به همه این وضع را پشت سر خود را همیشه در حال تغییر بانک.
"چه چیزی وجود دارد؟" او گریه ، با اشاره به شمال.
"چوب و مرداب و جنگل unpenetrated.
چه کسی می داند چه چیزی ممکن است پناهگاه؟ و در آنجا به جنوب؟
بیابان باتلاقی از جنگل ، جایی که هیچ مرد سفید تا به حال بوده است.
ناشناخته است تا بر علیه ما در هر طرف.
در خارج از خطوط باریک از رودخانه ها چه کسی می داند؟
چه کسی می گویند آنچه ممکن است در یک کشور؟
چرا باید چلنجر مرد نمی شود درست است؟ "
که در سرپیچی مستقیم استهزاء سمج که بر استاد Summerlee را دوباره
صورت ، و او نشسته ، تکان دادن سر طعنه امیز خود را در سکوت unsympathetic ،
پشت ابری از گل حاج ترخانی ریشه لوله است.
بسیار ، برای لحظه ای ، برای من دو اصحاب سفید ، که شخصیت ها و
محدودیت های بیشتر در معرض خواهد شد ، و قطعا به عنوان خود من ، به عنوان این روایت
درآمد حاصل.
اما در حال حاضر ما ثبت نام retainers خاص که ممکن است هیچ بخش کوچکی در بازی
چه آمده است.
اولین غول پیکر سیاه پوست به نام Zambo ، یک هرکول سیاه و سفید است ، به عنوان مایل است که هر
اسب ، و در مورد به عنوان هوشمند است.
او را که ما در بند داوطلب خدمت سربازی ، در توصیه به شرکت کشتی بخار ، در
. که در رگ های او به انگلیسی صحبت می کنند متوقف کردن را آموخته بود
در این بند بود که ما و مانوئل گومز ، دو نیمه از نژاد تا درگیر
رودخانه ، که تنها با یک محموله از درخت ماموت است.
آنها همراهان سبزه رو ، ریش و شدید ، به عنوان فعال و سفت به عنوان پلنگ شد.
هر دو از آنها جان خود را در آن آب بالا از آمازون که ما به سر برده بود
در مورد به بررسی ، و آن این بود که به توصیه خداوند جان باعث شده بود
به منظور تعامل با آنها است.
یکی از آنها ، گومز ، مزیت دیگری نیز بود که او می تواند صحبت می کنند بسیار عالی
انگلیسی.
این مردان بودند حاضر به عنوان خدمتکار شخصی ما عمل می کنند ، طبخ ، به سطر ، و یا به
را مفید خود را در هر راه در پرداخت پانزده دلار در ماه است.
علاوه بر این ، ما سه موجو هندی از بولیوی ، که بیشتر درگیر بود
مهارت در ماهیگیری و قایق کار از همه قبایل رودخانه.
رئیس از این که ما به نام موجو ، بعد از قبیله خود ، و دیگران به عنوان شناخته شده خوزه
و فرناندو.
سه مرد سفید ، پس از آن ، دو نیم نژاد ، یک سیاهپوست ، هندی ساخته شده و سه تا
پرسنل از سفر کمی که وضع در انتظار دستورالعمل خود را در Manaos
قبل از شروع به تلاش منحصر به فرد آن است.
در گذشته ، پس از یک هفته خسته ، روز و ساعت بود.
من از شما به تصویر سایه نشسته اتاق از Fazenda خیابان Ignatio ، دو مایل
داخلی از شهر Manaos.
در خارج از ذخیره کردن به رنگ زرد ، حساسیت به نور بدل از آفتاب ، با سایه کف
درختان را سیاه و سفید و مشخصی را به عنوان درختان خود را دارند.
هوا آرام بود ، پر از زمزمه کردن ابدی از حشرات ، یک گروه کر از بسیاری از مناطق گرمسیری
نتهای هشتگانه ، از هواپیماهای بدون سرنشین عمیق از زنبور عسل به بالا ، لوله های مشتاق از پشه.
فراتر از یک ایوان کوچک پاک باغ ، محدود و با کاکتوس هجز
آراسته با انبوهی از بوته های گل ، گرد و بزرگ که در آن پروانه ها به رنگ آبی و
زمزمه کوچک ، پرندگان و fluttered darted در هلال از نور درخشان.
ما در دور جدول نیشکر نشسته بود ، که در آن وضع مهر و موم.
نوشته شده بر آن ، در دست خط دندانه دار پروفسور چلنجر ، شد
کلمات : -- "دستورالعمل به خداوند جان و Roxton
حزب.
برای این که در Manaos بر ژوئیه 15 افتتاح شد ، در ساعت 12 دقیقا. "
پروردگار جان خود را تماشا کنید به جدول کنار او قرار داده بود.
"ما هفت دقیقه ، گفت :" او.
گفت : "عزیز قدیمی است که بسیار دقیق است." پروفسور Summerlee داد لبخند اسید به عنوان
او برداشت تا پاکت در دست بی ثمر است.
"چه می توانید آن را احتمالا مهم نیست که ما آن را باز و یا در حال حاضر در هفت دقیقه؟" گفت که او.
"این همه بخشی از همان سیستم از شارلاتان بازی و بی معنی است ، که
من تاسف بگویم که نویسنده بدنام است. "
"آه ، آمده است ، ما باید accordin بازی به قواعد بازی ، گفت :" خداوند جان.
"این نشان می دهد چلنجر مرد است و ما اینجا خواهد خوب خود ، پس از آن خواهد بود
فاسد فرم بد اگر ما دستورالعمل خود را به نامه ای پیروی نمی کنند. "
"کسب و کار بسیار است!" گریه استاد ، به تلخی.
"این برخورد من به عنوان غیر طبیعی در لندن ، اما من ملزم به می گویند که به نظر می رسد حتی
بیشتر از آن بر آشنایی نزدیک تر است.
من نمی دانم آنچه که در داخل این پاکت ، اما ، مگر اینکه آن چیزی است که بسیار
قطعی ، من باید بسیار وسوسه را به بعد از پایین رودخانه قایق و گرفتن
بولیوی در بند.
پس از همه ، من به برخی از کار بیشتر مسئول در جهان از به اجرا در مورد
disproving اظهارات یک دیوانه. در حال حاضر ، Roxton ، قطعا آن زمان است. "
"زمان آن است ، گفت :" خداوند جان.
"شما می توانید از سوت. ضربه" او انجام گرفت تا پاکت و برش آن را با خود
چاقوی کوچک جیبی. از آن را به او جلب کرد یک برگه کاغذ تا خورده.
این او را به دقت باز و مسطح روی میز.
این یک صفحه خالی بود. او آن را تحویل.
باز هم در آن خالی است.
ما در هر یک دیگر در سکوت نگاه سر در گم است ، که توسط یک ناسازگار شکسته شد
پشت سر هم از خنده استهزاء امیز از استاد Summerlee.
"این یک پذیرش باز ،" او گریه.
"چه می خواهید؟ دیگر فریب دادن خود اعتراف کرده است.
ما فقط به بازگشت به خانه و گزارش او را به عنوان غاصب بی باک که او است. "
"جوهر نامرئی"
من پیشنهاد شده است. "من فکر نمی کنم!" گفت : خداوند Roxton ، برگزاری
این مقاله به نور است. "نه ، جوان fellah پسر من ، بدون استفاده وجود دارد
فریب خودتان.
من به قرار وثیقه برای آن که هیچ چیز تا به حال شده به این مقاله نوشته شده است. "
"من می آمد ، در" یک صدا از ایوان رونق گرفت.
سایه یک چهره چاق در سراسر پچ از نور خورشید به سرقت رفته بود.
که صدا! که وسعت شانه هیولا!
ما به پای ما با نفس نفس زدن از حیرت به عنوان چلنجر خاست ، در دور ،
پسر مانند نی ، کلاه با روبان های رنگی -- چلنجر ، با دست های خود را در او ژاکت -
جیب و کفش بوم خود را بطور شیک
اشاره او به عنوان راه می رفت -- به نظر می رسد در فضای باز قبل از ما.
او سر خود را عقب انداخت ، و او بود وجود دارد در درخشش طلایی با تمام قدیمی خود
شکوه و جلال آشوری از ریش ، همه اهانت های بومی خود را از افتادن پلک ها و
تحمل چشم.
"من از ترس ، گفت :" او ، گرفتن تماشا کرد ، "که من چند دقیقه خیلی دیر است.
وقتی که من به شما این پاکت من باید اعتراف که من تا به حال هرگز در نظر گرفته شده است که شما
باید آن را باز کنید ، برای آن هدف ثابت به من با شما قبل از ساعت بوده است.
تاخیر تاسف می تواند بین خلبان blundering و سرزده تقسیم
ساحل شنی.
من از ترس است که آن را داده است همکار من ، استاد Summerlee ، به مناسبت
به مقدسات بی حرمتی کردن. "
"من ملزم به می گویند ، آقا ، گفت :" خدا جان ، با برخی از عبوسی صدا ، "که خود را
تبدیل کردن یک تسکین قابل توجهی را برای ما ، برای ماموریت ما به نظر می رسید به یک می آیند
پایان زودرس.
حتی در حال حاضر من می توانم برای زندگی از من نمی دانند که چرا شما باید آن را مشغول به کار در
بنابراین یک روش فوق العاده ای. "
به جای پاسخ دادن ، پروفسور چلنجر وارد شد ، دست تکان داد ، با خودم و خدا
جان ، با اهانت سنگین متمایل به استاد Summerlee ، و پشت به غرق
سبد ، صندلی ، که creaked و تحت تأثیر وزن خود را در زیر.
"آیا همه آماده برای سفر خود را؟" او پرسید. "ما می توانید شروع به فردا."
"پس از آن ، بنابراین شما می خواهد.
شما نیاز به هیچ نمودار از جهات در حال حاضر ، از شما استفاده از فوق العاده اند
راهنمایی های خود من است.
از اول که من خودم در طول ریاست خود را تعیین کردند
بررسی است.
نمودار ترین استادانه درست شده بود ، همانطور که شما به آسانی خواهد اعتراف ، یک جایگزین ضعیف
برای اطلاعات خود و توصیه من.
همانطور که به خدعه کوچک که بر شما در این موضوع از پاکت نامه بازی ، آن است که
روشن است که ، من گفته بود از همه شما نیت من ، من باید به مجبور
مقاومت در برابر فشار ناخواسته به سفر با شما. "
"نه از من ، آقا" استاد گفت Summerlee ، صمیمانه.
"تا زمانی که یکی دیگر از کشتی به اقیانوس اطلس وجود دارد."
رقیب او دست تکان دادند را با خود به دست بزرگ مودار.
"حس مشترک شما ، من مطمئن هستم ، حفظ اعتراض و تحقق بخشیدن به آن بهتر بود
که من باید جنبش خود من مستقیم به نظر می رسد و تنها در لحظه دقیق زمانی که من
حضور بود ، مورد نیاز است.
لحظه ای که هم اکنون فرا رسیده. شما در دست های امن هستند.
شما هم اکنون می خواهد و نه شکست به مقصد خود برسد.
از این پس فرمان از این سفر من ، و من باید به شما به طور کامل از
آماده سازی خود را به شب ، به طوری که ممکن است ما قادر به شروع در اوایل
صبح.
ساعت هم من این است که از ارزش ، و همین ممکن است ، گفت : بدون شک ، در میزان کمتر از
خود را.
پیشنهاد می کنم ، در نتیجه ، که ما در فشار و به سرعت در حال که ممکن است ، تا من
نشان داد که چه چیزی شما آمده اند را ببینید. "
خداوند جان Roxton است اجاره پرتاب بخار بزرگ ، Esmeralda ، بود که به
حمل ما تا رودخانه است.
تا آنجا که آب و هوا می رود ، آن را غیر مادی چیزی بود که زمان ما برای سفر ما را انتخاب کردند ، به عنوان
محدوده درجه حرارت 75-90 درجه در هر دو فصل تابستان و زمستان ، با
تفاوت قابل ملاحظه در حرارت.
در رطوبت ، با این حال ، آن است که در غیر این صورت ، از دسامبر-مه است دوره از باران ،
و در این زمان از رودخانه به آرامی افزایش می یابد تا زمانی که نایل به ارتفاع حدود چهل
متر بالاتر از کم آب علامت آن است.
این سیل بانک ها ، گسترش این ماهیها در تالابها بزرگ بیش از یک زباله هیولا از کشور ،
و به شکل یک منطقه بزرگ ، به نام محلی Gapo است ، که در اکثر موارد بیش از حد
باتلاقی برای پا مسافرت و خیلی کم عمق برای قایقرانی.
ژوئن درباره آب شروع به سقوط ، و در پایین ترین سطح خود را در اکتبر یا نوامبر است.
بنابراین سفر ما بود در آن زمان از فصل خشک ، هنگامی که رودخانه بزرگ و آن
شاخه های فرعی بیشتر یا کمتر در یک شرایط نرمال بود.
در حال حاضر از رودخانه یک خفیف ، افت که از هشت بیشتر نیست
اینچ در مسافت یک مایل.
بدون جریان می تواند به راحت تر برای ناوبری ، از آنجا که باد غالب است
جنوب شرق ، و قایق دریانوردی ممکن است یک پیشرفت مداوم به پرو را
مرز ، حذف دوباره با جریان.
در مورد خود ما از موتورهای بسیار خوبی از Esmeralda می تواند بی اعتنایی کند
جریان از این جریان ، و ما به پیشرفت سریع ساخته شده به عنوان اگر ما مرور
دریاچه راکد.
برای سه روز ما به شمال به سمت غرب تا یک جریان بخار داده است که حتی در اینجا ، یک هزار
مایل از دهان آن ، هنوز بسیار عظیم است که از مرکز آن دو بانک
سایه تنها به افق های دور.
در روز چهارم پس از خروج از Manaos ما را به یک شاخه تبدیل شد که در دهان خود
کمی کوچکتر از جریان اصلی.
این محدود به سرعت ، با این حال ، و پس از دو روز بخار ما به یک هندی
روستا ، که در آن استاد اصرار داشت که ما باید در زمین ، و این که Esmeralda
باید به Manaos ارسال می شود.
ما به زودی باید به رپیدز آمده ، او توضیح داد که بیشتر به استفاده از آن را
غیر ممکن است.
وی افزود : خصوصی است که ما در حال حاضر نزدیک شد درب از ناشناخته
کشور ، و کمتر که ما آنها را به اعتماد به نفس ما را بهتر از آن خواهد بود صورت گرفت.
برای این منظور نیز به او به هر یک از ما را به حرف ما افتخار است که ما را منتشر و یا
چیزی که هیچ گونه مدرک دقیقی از محل سفر ما را ، در حالی که
بندگان تمام شد رسما به همان اثر سوگند یاد کرد.
به همین دلیل است که من مجبور به روایت مبهم در من ، و من
خوانندگان من هشدار می دهند که در هر نقشه یا نمودار که من ممکن است به رابطه مکان به
هر یک از دیگر ممکن است درست است ، اما نقاط
از قطب نما به دقت اشتباه گرفته ، به طوری که به هیچ وجه می توانید آن را به عنوان یک واقعی گرفته شده
راهنمای به کشور است.
دلایل پروفسور چلنجر برای پنهان کاری ممکن است و یا معتبر نیست ، اما ما تا به حال هیچ انتخاب
اما به آنها اتخاذ کنند ، او برای به دست کشیدن از سفر کل به جای آماده شد
تغییر شرایط که بر اساس آن او ما را دانلود کنید.
این اوت 2 بود که ما آخرین لینک ما را با جهان بیرونی توسط مناقصه جامعی
خداحافظی به Esmeralda.
از آن به بعد چهار روز گذشته است ، که در طی آن ما دو canoes بزرگ از درگیر
سرخ پوستان ، ساخته شده از مواد تا نور (پوست بیش از یک چارچوب بامبو) است که ما
باید قادر به انجام هر گونه مانع دور آنها.
این که ما با تمام اثر ما را بارگذاری می شود ، و دو هندی های اضافی را به درگیر
به ما کمک ناوبری در.
من درک می کنم که آنها خیلی از دو -- Ataca و Ipetu نام -- که به همراه
پروفسور چلنجر پس از سفر قبلی خود.
آنها به نظر می رسد در چشم انداز از تکرار آن وحشت زده ، اما رئیس است
قدرت پدرسالارانه در این کشورها ، و اگر معامله خوب است در چشم او
عضو قبیله یا طایفه انتخاب شده است کمی در این موضوع.
بنابراین به فردا ما را به ناشناخته ناپدید می شوند. این حساب من انتقال به پایین
رودخانه قایق رانی ، و ممکن است حرف آخر ما را به کسانی که در سرنوشت ما علاقه مند است.
من ، با توجه به توافق ما ، خطاب به آن را به شما ، عزیز من آقای McArdle ،
و من ترک به صلاحدید خود را به حذف ، تغییر می دهد ، و یا آنچه که شما با آن است.
از اطمینان از روش پروفسور چلنجر -- و در وجود
شک و تردید در ادامه پروفسور Summerlee -- من هیچ شکی نیست که رهبر ما
بیانیه خواهد خوب خود ، و آن را به ما
واقعا در آستانه از برخی از تجارب بیشتر قابل توجه است.