Tip:
Highlight text to annotate it
X
قسمت 5 : فصل XXV رقابتی معاینه
هنگامی که پادشاه سفر برای تغییر هوا ، و یا پیشرفت ، و یا بازدید از راه دور
نجیب آنها او خواست تا با هزینه نگه داشتن او ورشکسته ، بخشی از
دولت با او نقل مکان کرد.
این مد از آن زمان بود.
کمیسیون با سؤال از نامزدها برای پست در ارتش متهم آمد
با شاه به دره ، در حالی که آنها می توانست معامله کسب و کار خود را فقط
و در خانه.
و هر چند این اکسپدیشن بود صرفا یک گشت تعطیلات برای پادشاه ، او را نگه داشته
برخی از عملکرد کسب و کار خود را فقط به همان است.
او برای شر لمس ، به طور معمول ، او دادگاهی در دروازه را در طلوع آفتاب برگزار شد و سعی
موارد ، برای او خود را رئیس دادگستری از نیمکت پادشاه.
او به خوبی در این دفتر دوم تاباند.
او یک قاضی خردمند و انسانی بود ، و او به وضوح صادقانه خود را بهترین و منصفانهترین --
با توجه به چراغ های خود را. رزرو بزرگ است.
چراغ او -- به معنی پرورش خود را -- که اغلب رنگ تصمیمات او را نداشت.
هر گاه اختلاف بین شریف یا نجیب زاده و یک فرد از پایین وجود دارد
درجه ، گرایش ها و همدردی های پادشاه بودند برای کلاس سابق همواره ، چه
او آن را مشکوک یا نه.
این غیر ممکن بود که این در غیر این صورت باید.
اثرات blunting برده داری بر درک اخلاقی برده دار شناخته شده
و اذعان ، سراسر جهان ، و طبقه ممتاز ، اشرافیت ، اما
باند slaveholders تحت نام دیگری.
این صدای خشن ، و هنوز رتبهدهی نشده است باید به هر توهین آمیز است -- حتی به نجیب
خود -- مگر اینکه این واقعیت به خودی خود جرم : این بیانیه به سادگی
فرمول یک واقعیت است.
از ویژگی های نفرت انگیز بردگی چیز است ، نام آن است.
یکی از نیاز ، بلکه به گوش اشراف زاده از طبقات که در زیر او را هستند صحبت می کنند
تشخیص -- و اما بی تفاوتی اصلاح شده اندازه گیری -- هوا و لحن
برده دار واقعی ، و در پشت این
روح صاحب برده ، احساس blunted صاحب برده است.
آنها هستند که در نتیجه همین علت در هر دو مورد : صاحب قدیمی و غریزی
سفارشی در مورد خودش به عنوان یک موجود برتر.
قضاوت پادشاه به شکل دراورده بی عدالتی های مکرر ، اما آن را صرفا گسل از
آموزش خود ، طبیعی و قطعی او همدردی.
او به عنوان برای قضات بود unfitted خواهد بود که مادر به طور متوسط برای موقعیت
توزیع کننده شیر به کودکان گرسنه در قحطی زمان ، فرزندان خود را کرایه
سایه بهتر از بقیه است.
یک مورد بسیار کنجکاو قبل از پادشاه آمدند. دختر جوان ، یتیم ، که
املاک و قابل توجه ، ازدواج یک همکار خوب و جوان که به حال چیزی.
اموال دختر بود در داخل امارت برگزار شد توسط کلیسای.
اسقف قلمرو اسقف ، قلمه متکبر از اشراف بزرگ ، ادعا کردند که این
املاک و دختران بر روی زمین که او خصوصی ازدواج کرده بود ، و در نتیجه فریب خورده بود.
کلیسای خارج از یکی از حقوق خود به عنوان پروردگار
امارت -- که پیش از این به عنوان لو droit DU سنیور اشاره.
مجازات امتناع و یا اجتناب از مصادره شد.
دفاع از دختر بود ، که سیادت از امارت در اسقف واگذار شد ،
و حق خاص در اینجا درگیر شد قابل انتقال نیست ، بلکه باید با اعمال
از خود خدا و یا ایستادن خالی و که
یک قانون قدیمی تر ، از کلیسای خود ، به شدت اسقف را از ورزش محروم شده است
آن. این یک مورد بسیار عجیب و غریب بود ، در واقع.
این برای من چیزی من تا به حال در دوران جوانی من در مورد روش هوشمندانهای است که در آن خوانده یادآوری
aldermen لندن مطرح پولی که کاخ عمارت ساخته شده است.
فردی که تا به حال رسم دینی با توجه به مراسم کلیسای آنگلیکان گرفته شده نمی توانست
ایستاده به عنوان یک نامزد کلانتر لندن.
بنابراین جداشدگان فاقد صلاحیت شد ، آنها نمی توانند اجرا در صورت پرسیده می شود ، آنها نمی توانند در خدمت اگر
انتخاب می شوند.
aldermen ، که بدون هر گونه سوال یانکی ها در لباس مبدل شد ، ضربه بر این شسته و رفته
دستگاه : آنها تصویب یک قانون اعمال جریمه از L400 بر هر یک که باید امتناع
به یک نامزد برای کلانتر ، و جریمه
L600 بر هر شخص که پس از به منتخب کلانتر شدن ، حاضر به خدمت است.
سپس آنها را به کار رفت و انتخاب بسیاری از مخالفان ، یکی پس از دیگری ، و آن را نگه داشته
تا آنها L15 ، 000 در جریمه را جمعآوری کرده بود و می ایستد عمارت باشکوه وجود دارد
خانه ای به خانه در این روز ، برای حفظ سرخ
شهروندان در ذهن یک گذشته طولانی و افسوس می خورد که روز زمانی که یک گروه یانکی تضعیف
لندن و بازیهای انجام شده از نوع داده است که نژاد منحصر به فرد و سایه
شهرت در میان همه مردم واقعا خوب و مقدس است که در زمین.
مورد دختر قوی به نظر می رسید به من ؛ مورد اسقف به همان اندازه قوی بود.
من نمی بینم که چگونه پادشاه که قرار بود به خارج شدن از این سوراخ.
اما او از. من تصمیم خود اضافه نماییم :
"واقعا من مشکل کوچک در اینجا ، موضوع حتی امر یک کودک برای
فروتنی.
اخطار عروس جوان ، ابلاغ به عنوان موظف کرده بود ، به ارباب فئودال او و
استاد مناسب و محافظ اسقف ، او بدون از دست دادن ، رنج می برد برای گفته بود اسقف
می توانست با یک تقدیر و او را ،
برای conveniency موقت ، واجد شرایط به ورزش از خود را حق گفت ، و به این ترتیب که
او نگه داشته اند همه او بود.
در حالی که شکست در وظیفه اول او ، او معتقد است که شکست شکست خورده در تمام خداوند ، برای
هر شخصی که باشد ، چسبیده به طناب ، آن را severeth بالا دست خود ، باید سقوط آن بودن ندارد
دفاع ادعا است که بقیه از طناب
صدا ، نه هر رستگاری را از خطر او ، به عنوان او باید.
Pardy ، مورد زن در منبع فاسد است.
از آن است که حکم دادگاه است که او جریمه به پروردگار اسقف گفت : او
کالا ، حتی تا آخرین فارثینگ که او doth دارای را ، و آنها نمیدهد mulcted
هزینه ها.
بعدی! "در اینجا یک پایان غم انگیز برای زیبا بود
ماه عسل هنوز سه ماه. ضعیف جوان موجودات!
آنها این سه ماه lapped به لب در آسایش دنیوی زندگی می کردند بود.
این لباس ها و خرده ریز آنها پوشیده بودند ، به عنوان جریمه و خوش طعم به عنوان
shrewdest بسط قوانین وابسته به تعدیل هزینه اجازه به مردم مدرک خود را ، و در
این لباس زیبا ، او در خود گریه
شانه ، و او تلاش می کنند تا او را با کلمات امیدوار مجموعه موسیقی ناامیدی راحتی ،
آنها از صندلی قضاوت را به جهان بی خانمان ، bedless ، breadless رفت ؛
به همین دلیل ، گدا بسیار کنار جاده ها به قدری فقیر بودند چرا که آنها نمی.
خب ، پادشاه از سوراخ بود و در شرایط رضایت بخش به کلیسا و
بقیه اشراف ، بدون شک.
مردان نوشتن بسیاری از استدلال های خوب و قابل قبول در حمایت از سلطنت ، اما این واقعیت
باقی می ماند که هر مردی که در یک کشور تا به یک رای ، قوانین وحشیانه غیر ممکن است.
مردم آرتور البته مواد فقیر برای برقراری یک جمهوری بودند ، چرا که آنها تا به حال
تا زمانی سلطنت خوار ، و در عین حال حتی آنها می شده اند هوشمند
به اندازه کافی به کار کوتاه از این قانون که
پادشاه فقط تجویز شده است اگر آن را به کامل خود و آزاد شده بود را مشاهده کنید
رای می دهند.
یک عبارت وجود دارد که تا به حال از معمول در دهان جهان رشد کرده است که آن را برای آمدن
به نظر می رسد حس و معنا به -- حس و معنای ضمنی آن استفاده شده است که
عبارت که اشاره به این یا آن
یا ملت های دیگر به عنوان احتمالا "قادر از دولت خود" و
معنای ضمنی آن این است که یک ملت شده است وجود دارد در جایی ، برخی از زمان و یا سایر
بود که قادر به آن نیست -- به عنوان قادر wasn't
به حکومت خود را به عنوان برخی از متخصصان خود انتصابی و یا به آن حکومت خواهد بود.
ذهن استاد همه ملت ها ، در تمام سنین ، در بسیاری مرفه فنر
از توده ملت ، و از توده ملت -- و نه از آن
ممتاز کلاس ، و بنابراین ، بدون توجه به آنچه
کلاس های فکری کشور بود ؛ اعم از بالا و یا پایین ، بخش عمده ای از آن
توانایی در صفوف طولانی بی نام و ضعیف خود را ، و پس از آن را دیدم هرگز
روز که آن را به حال مواد در فراوانی به موجب آن به خود حکومت نیست.
است که به واقع همیشه خود اثبات ادعا : که حتی بهترین حکومت و بیشتر
آزاد و روشنفکر ترین سلطنت هنوز هم در پشت بهترین شرایط قابل دسترسی توسط آن
مردم و همان درست است از
دولت های قوم و خویشی از گریدهای پایین تر ، تمام راه را به پایین ترین است.
شاه آرتور کسب و کار ارتش در مجموع فراتر از محاسبات من عجولانه بود.
من تا به حال قرار نیست او در ماده حرکت می کند در حالی که من دور شد و من تا به حال
نقشه برداری از طرح برای تعیین شایستگی از افسران ؛ من فقط اظهار بود
که این امر می تواند عاقلانه برای ارسال هر
نامزد به یک معاینه شدید و جستجو و خصوصی من به معنای برای قرار دادن
با هم یک لیست مدارک تحصیلی نظامی که هیچ کس می تواند برای پاسخ به غرب من
اشاره گرها.
که باید قبل از ترک حضور ، برای پادشاه بنابراین با گرفته شده بود
ایده یک ارتش ایستاده است که او نمی تواند صبر کنید ، اما باید در مورد آن در یک بار ، و
به عنوان خوب طرح از معاینه او می تواند اختراع از سر خود را.
من بی تاب بود برای دیدن این بود و نشان می دهد ، بیش از حد ، تا چه حد بیشتر قابل تحسین بود
که من باید به هیئت بررسی نمایش.
من intimated این ، به آرامی ، به پادشاه ، و آن را از کار اخراج کنجکاوی خود را.
هنگامی که هیئت مدیره مونتاژ بود ، من او را به دنبال در و پشت سر ما آمد نامزدها.
یکی از این نامزدها روشن اشاره گر غرب جوان از معدن بود ، و با او بودند
زن و شوهر از استادان نقطه غرب من. هنگامی که من تو را دیدم هیئت مدیره ، نمی دانستم
که آیا به گریه یا به خنده.
سر از آن افسر به عنوان Norroy پادشاه در تسلیحات به قرن بعد شناخته شده بود!
دو عضو دیگر رؤسای دفاتر در بخش خود بودند و هر سه
همه مقامات که بدانید چگونه به خواندن و نوشتن بودند ، کشیش ها ، البته
کشیش.
نامزد من برای اولین بار ، به نام از حسن نیت ارائه میدهد به من بود ، و رئیس هیئت مدیره
او را با رسمی هیبت باز شده است : "نام"
"MAL را تسکین دهد."
"پسر؟" "وبستر".
"وبستر -- وبستر. H'm -- I -- faileth حافظه من به یاد آورند
نام و نام خانوادگی.
شرایط؟ "" ویور ".
"ویور -- خدا ما را نگه دارید!"
شاه ، از نشست خود را به پایه او مبهوت بود ؛ یک کارمند غش ، و
دیگران آمدند در نزدیکی آن. رئیس خود کشیده با هم ، و
گفت : indignantly :
وی می افزاید : "این کافی است. شما این رو. "
اما من به شاه متوسل. من التماس که نامزد من ممکن است
بررسی قرار گیرد.
پادشاه مایل بود ، اما هیئت مدیره ، که تمام قوم متولد شد ، implored پادشاه
به آنها هتک ابرو از بررسی پسر بافنده یدکی.
من می دانستم که آنها نمی دانستند که به اندازه کافی به او را بررسی به هر حال ، پس من ملحق نماز من به
خودشان و پادشاه وظیفه را به استادان من تبدیل شده است.
یک تخته سیاه آماده به حال بود ، و آن را قرار داده بود و در حال حاضر ، و سیرک آغاز شد.
زیبا بود شنیدن LAD علم جنگ را روی سطح پخش کردن ، و در جزئیات بیشتر در گل و لای غوطه خوردن
از جنگ و محاصره ، عرضه ، حمل و نقل ، معدن و countermining ،
تاکتیک های بزرگ ، استراتژی کوچک و بزرگ
استراتژی ، خدمات سیگنال ، پیاده نظام ، سواره نظام ، توپخانه ، و همه چیز در مورد محاصره
اسلحه ، زمینه تفنگ ، gatling اسلحه ، تفنگ rifled ، bores صاف ، عمل تفنگ فتیلهای ،
هفت تیر عمل -- و نه یک کلمه انفرادی
از آن می تواند این گربه ماهی را سر و یا دم ، شما را در درک -- و آن شد
خوش تیپ به او گچ خاموش کابوس ریاضی روی تخته سیاه که
بیخ و بن خود فرشتگان ، و آن را خیلی دوست
هیچ چیز ، بیش از حد -- همه چیز در مورد خسوف ، ستاره های دنباله دار و و solstices و صور فلکی ،
و متوسط زمان ، و زمان نجومی و زمان صرف شام و قبل از خواب ، و هر
چیزی که قابل تصور بالاتر از ابرها یا زیر
آنها را که شما می توانید از هری یا ترساندن دشمن با و او را به او
می آیند -- و زمانی که پسر سلام نظامی خود و در کنار در تاریخ و زمان آخرین ایستاده بود ، من افتخار بود
به اندازه کافی او را در آغوش ، و تمام کسانی که دیگر
مردم خیره شد و آنها تا حدی تبدیل به سنگ نگاه ، تا حدی مست ، و به طور کامل گرفتار
از احساس و تحت. من مورد قضاوت قرار است که کیک ماست بود ، و توسط یک
اکثریت بزرگی.
آموزش و پرورش یک چیز بزرگ است.
این همان جوانان که به وست پوینت آمده بود تا نادان که وقتی از او پرسیدم
او ، "اگر یک افسر عمومی باید یک اسب تحت او در زمینه شات
؟ نبرد ، چه باید او را به انجام "پاسخ داد تا naively و گفت :
"بلند شدن و برس خود را." یکی از اشراف جوان به نام بود و در حال حاضر.
من فکر کردم او را زیر سؤال کمی خودم.
من گفتم : "آیا می توانم سیادت خود را به عنوان خوانده شده؟"
چهره اش برافروخته indignantly ، و او این را به من از کار اخراج شده :
Takest برای یک منشی؟ من تصور کردن من از خونی که هستم -- "
"پاسخ به این سوال!"
او شلوغ خشم خود را پایین ساخته شده و برای پاسخ به "نه."
"آیا می توانید بنویسید؟" او می خواست خشم بر این ، بیش از حد ، اما من گفتم :
"شما خودتان را به پرسش محدود ، و هیچ نظر.
شما اینجا هستید آنها را در معرض هوا از خون خود و یا زینت خود را ، و چیزی از مرتب کردن بر اساس خواهد بود
مجاز است.
آیا می توانید بنویسید؟ "و" شماره "
"آیا شما می دانید که جدول ضرب؟" "من شوخ طبعی نه آنچه نویسنده به اشاره است."
"چقدر 9 برابر 6 است؟"
"این یک راز است که از من به همین دلیل است که اورژانس نیاز به پنهان است
fathoming از آن در زندگی روز من نیست خداوند رخ داده است ، و به همین ترتیب ، بدون نیاز نداشتن به
می دانیم که این چیز ، رعایت بی ثمر از دانش است. "
"اگر تجارت بشکه پیاز به B ارزش 2 پنس با پیمانه وزن کردن ، در یک گوسفند ، تبادل
به ارزش 4 پنس و یک سگ به ارزش یک پنی ، و C را از بین ببرد سگ قبل از زایمان ، به دلیل
گزیده ها همان است ، که او را برای D mistook ،
چه مبلغ هنوز هم به دلیل یک از B ، حزب می پردازد که برای سگ ، C و یا D ، و
که می شود پول؟
اگر A ، پنی کافی است ، یا ممکن است خسارات متعاقب او ادعا در فرم
پول اضافی برای نشان دادن سود احتمالی که ممکن است از inured
سگ ، و طبقه بندی به عنوان افزایش به دست آورده ، که است که می گویند ، حق عمری و رقبی؟ "
«همانا ، در پراویدنس همه عاقل و ناشناختنی خدا ، که در مرموز moveth
راه شگفتی های خود را برای انجام داشته باشد ، من بچه به این سوال برای شنیده هرگز
سردرگمی در ذهن و احتقان مجاری اندیشه.
برای چه من التماس کردن به شما اجازه سگ و پیاز و این مردم عجیب و غریب و
نام بی خدا کار می کنند salvations چند خود را از رقت انگیز و شگفت انگیز خود را
مشکلات بدون کمک از معدن ، برای
در واقع مشکل خود را کافی است که وجود دارد ، در حالی که من سعی کردم برای کمک به من باید
آسیب شود خود را بیشتر و در عین حال شاید زندگی خودم ویرانی برای دیدن
به شکل دراورده است. "
"چه شما را از قوانین جاذبه و گرانش را می دانند؟"
"اگر می شود مانند وجود دارد ، شاید به لطف خود را پادشاه اعلام آنها را در حالی که من دراز
بیمار در مورد آغاز سال و در نتیجه موفق به شنیدن اعلام او. "
"چه شما را از علم اپتیک می دانند؟"
"من از فرمانداران از مکان می دانند ، و seneschals از قلعه ها ، و کلانترهای از
شهرستان ، و بسیاری مانند دفاتر کوچک و عناوین افتخار ، اما او با شما تماس
علم اپتیک ، من از قبل از آن چیزی نمی دانند ، شاید آن است که کرامت جدید "است.
"بله ، در این کشور است."
سعی کنید از این جانور نرم تن به شدت تقاضا برای موضع رسمی حامله شدن ، از هر
نوع زیر آفتاب!
چرا او اختصاص رونویسی کننده ماشین تحریر ، اگر شما را ترک کردن
گرایش به مشارکت emendations ناخوانده از دستور زبان خود را و
نقطه گذاری.
این غیر قابل توصیف است که او به کمی کمک از آن نوع را از تلاش وی
عرضه با شکوه از عدم صلاحیت برای این کار است.
اما این اثبات نیست که او تا به حال به او مواد نه برای وضع ، آن را
تنها ثابت کرد که او نبود رونویسی کننده ماشین تحریر نشده است.
پس از آزار دهنده او را کمی بیشتر ، من اجازه اساتید سست بر او و آنها او را تبدیل
درون را به برون ، در خط جنگ علمی ، و او را خالی ، البته.
او تا حدودی در مورد جنگ از آن زمان می دانستند -- bushwhacking اطراف برای ogres و
گاو نر دعوا در حلقه مسابقات و چنین چیزهایی -- اما در غیر این صورت او خالی و
بی فایده است.
سپس ما نجیب جوان دیگر در دست گرفت ، و او دوقلو که یکی از اولین بود ، برای
جهل و عدم صلاحیت است.
من آنها را به دست رئیس هیئت مدیره با راحت تحویل
آگاهی است که کیک خود را خمیر شد. آنها در نظم قبلی مورد بررسی قرار گرفتند
مقدم است.
"نام ، بنابراین شما؟ لطفا" Pertipole ، پسر سر Pertipole ، بارون
جو مش. "" پدر بزرگ؟ "
همچنین سر Pertipole ، بارون جو مش. "
"بزرگ پدر بزرگ؟" "همان نام و عنوان است."
"پدر بزرگ بزرگ بزرگ؟" "ما هیچ ، شایسته احترام آقا ، خط
عدم قبل از آن تا کنون به عقب رسیده بود. "
"این mattereth نیست. این چهار نسل خوب است ، و
fulfilleth الزامات قانون است. "" برآورده چه قاعده؟ "
از او پرسیدم.
"قاعده نیاز به چهار نسل از اشراف و یا دیگر نامزد نمی باشد.
واجد شرایط. "
"انسان در ارتش برای درجه ستوانی واجد شرایط مگر اینکه او می تواند چهار ثابت
نسل از تبار شریف؟ "
"با این حال ، نه ستوان و نه هیچ مقام دیگری ممکن است بدون آن سفارش
شوند. "" اوه ، بیا ، این یک چیز شگفت آور است.
چه خوب است چنین یک مدرک به عنوان این درآمد را کسب می کند؟ "
"چه خوب؟ این یک سوال هاردی ، آقا و رئیس نمایشگاه است ،
از آن دور doth حکمت حتی کلیسای مادر مقدس ما خودش را به اعتراض کردن. "
"همانطور که چگونه؟"
"خداوند است که او تاسیس حکومت خود را در مورد قدیس.
توسط هیچ قانون او ممکن است canonized تا زمانی که خداوند lain چهار نسل های مرده. "
"من می بینم ، می بینم -- آن هم همین است.
این بسیار جالب است.
در یک مورد یک مرد نهفته است مرده زنده چهار نسل -- مومیایی در جهل و
کاهلی -- و این صلاحیت او را به فرمان مردم زندگی می کنند ، و گرفتن ثروت و وای بر آنها
را به دست ناتوان خود ، و در دیگر
مورد ، یک مرد نهفته است bedded با مرگ و کرم ها چهار نسل ، و این که واجد شرایط
او را برای دفتر در اردوگاه آسمانی. آیا فضل پادشاه از این تصویب
قانون عجیب و غریب؟ "
پادشاه گفت : «چرا ، واقعا بی ارزش در مورد آن است که می بینم
عجیب و غریب.
همه اماکن و شرافت و اسم و سود تعلق دارند ، حق طبیعی ، به آنها که می شود
خون نجیب ، و به همین ترتیب این شئونات در ارتش اموال خود هستند و به همین ترتیب خواهد بود
بدون این و یا هر قانون.
قاعده است ، اما به نشانه گذاری محدود به.
هدف آن است که برای حفظ خون بیش از حد اخیر ، که به اهانت به ارمغان بیاورد
این دفاتر ، و مردان از اصل و نسب رفیع پشت خود را روشن کنید و تمسخر و تحقیر را به
آنها.
من به سرزنش من اجازه این فاجعه.
شما می توانید اجازه شما فکر تا به انجام ، برای شما که اختیارات واگذار شده ،
اما که پادشاه باید انجام دهید این عجیب ترین جنون شد و قابل فهم برای
هر گونه "
"من تسلیم. ادامه ، رئیس آقا در هرالد
. کالج "رئیس از سر گرفت به شرح زیر است :
"با چه نامی دستاورد افتخار تاج و تخت و دولت بود
بنیانگذار خط بزرگ شما خود را بلند به کرامت مقدس بریتانیا
اشراف؟ "
"او ساخته شده آبجوسازی است."
"سیره ، هیئت مدیره می یابد این کاندیدای مناسب در تمام الزامات و
مدارک برای فرماندهی نظامی ، و doth نگه پرونده او را باز برای تصمیم پس از
معاینه به دلیل از رقیب خود است. "
رقیب جلو آمد و ثابت کرد دقیقا چهار نسل از اشراف
خودش. پس کراوات در نظامی وجود دارد
مدارک که به مراتب.
او ایستاده کنار یک لحظه ، و سر Pertipole بیشتر سوال شد :
"از آنچه که این شرایط همسر بنیانگذار خط شما بود؟"
"او از بالاترین طبقه مرفه فرود آمد ، با این حال او نجیب بود و او بخشنده و
به اندازهای که خالص و خیریه ، از زندگی و شخصیت بی گناه ، که در این
توجه بود او از بهترین بانوی زمین را ببینند. "
این را انجام خواهد داد. آماده باش. "
او تا lordling رقابت را به نام دوباره ، و پرسید : "چه رتبه و شرایط بود
از مادر بزرگ بزرگ که اشراف انگلستان را بر خانه های بزرگ خود را اعطا؟ "
"او معشوقه پادشاه بود و صعود به آن برجستگی پر زرق و برق توسط unholpen خود او
شایستگی از فاضلاب جایی که او متولد شد. "" آه ، این ، در واقع ، اصالت حقیقی است ، این
امتزاج درست و کامل است.
درجه ستوانی مال شما است ، منصفانه پروردگار. آن را در تحقیر آن فروتن است
قدم که منجر به grandeurs ارزش شکوه و جلال منشاء دوست دارند
مال تو. "
من در ته گودال تحقیر شد.
من به خودم قول داده بود یک پیروزی آسان و Zenith - پشم شویی ، و این نتیجه بود!
من تقریبا خجالت زده بود ، به دنبال فقیر کادت ناامید من در صورت.
من به او گفتم به خانه برود و صبور ، این پایان کار نبود.
من تا به حال مخاطبان خصوصی با پادشاه ، و ساخته شده یک گزاره است.
من گفتم کاملا درست بود به افسر هنگ با nobilities ، و او نمی توانست
انجام داده اند چیزی عاقلانه تری را پیشنهاد می.
این نیز ایده خوبی است برای پانصد افسران به آن اضافه شود ، در واقع ، به عنوان اضافه کنید
بسیاری از افسران به عنوان اشراف و بستگان از اشراف در کشور وجود دارد ، حتی اگر
در نهایت باید وجود داشته باشد پنج بار به عنوان بسیاری از
افسران به عنوان افراد در آن و در نتیجه آن را ترک هنگ ، هنگ غبطه می خوردند ،
هنگ خود پادشاه است و عنوان به قلاب خود را و مبارزه در راه خود را ،
و رفتن بکجا آن خواهد بود و آمد که آن را
خوشحال ، در زمان جنگ ، و کاملا متورم و مستقل است.
این را که هنگ تمایل قلب از همه اشراف ، و آنها
همه راضی و خوشحال است.
سپس ما را تشکیل می دهند که بقیه ارتش دائمی از مواد امری عادی ،
و مامور آن را با nobodies ، مناسب بود -- nobodies بر اساس انتخاب
صرف بهره وری -- و ما این را
هنگ انگشتان در خط ، آن اجازه می دهد هیچ اشرافی آزادی از خویشتن داری ، و
مجبور به انجام این همه کار و چکش مداوم ، به پایان است که هر زمان که
خود شاه خسته شده بود و می خواست به به
برای تغییر و زیر و رو کردن در اطراف در میان ogres و لحظات خوبی داشته باشید ، می تواند برود
بدون تشویش ، دانستن که مسائل مربوط به در دست های امن پشت آن بود ، و کسب و کار
رفتن به در ایستاده قدیمی ادامه داشته باشد ، همان به طور معمول است.
پادشاه با این ایده مفتون بود. وقتی که متوجه شدم آن ، آن را به من داد با ارزش
مفهوم.
من فکر کردم دیدم که راه من از مشکل قدیمی و سرسخت در آخرین.
ببینید ، این حق امتیاز را از سهام فرمانده کل قوا نژاد با عمر طولانی و بسیار بودند
ثمر بخش بوده.
هر گاه یک کودک به هر یک از ، به دنیا آمد این و آن را کاملا اغلب -- وحشی وجود دارد
لذت در دهان ملت ، و غم و اندوه جانگداز در قلب ملت است.
شادی سوال برانگیز بود ، اما غم و اندوه صادقانه بود.
از آنجا که این رویداد به معنای یکی دیگر از فراخوانی برای گرانت سلطنتی.
لیستی از این حق امتیاز طولانی بود ، و آنها را سنگین و همواره رو به افزایش
بار بر خزانه و تهدید به تاج.
با این وجود آرتور می تواند این واقعیت دومی را باور نمی ، و او نمی توانست گوش دادن به هر یک از من
پروژه های مختلف برای جایگزین کردن چیزی در محل از کمک هزینه های سلطنتی.
اگر من می توانم او را متقاعد و پس از آن ارائه پشتیبانی برای یکی از این
scions دور افتاده از جیب خود را ، من می توانست ساخته شده بزرگ را به انجام بیش از آن ، و
آن را تا به حال یک اثر خوب با
ملت ، اما نه ، او نمی خواهد از چنین چیزی بشنوند.
او به حال چیزی شبیه به یک شور و هیجان مذهبی برای اعطای سلطنتی ، او به نظر می رسید بر آن نگاه
به عنوان نوعی از کوله پشتی مقدس ، و یک نفر می تواند او را در هر راه را تحریک نکنید تا به سرعت و غیره
قطعا به عنوان حمله بر آن نهاد محترم.
اگر من جرأت به احتیاط تذکر است که یکی دیگر از خانواده محترم وجود ندارد
انگلستان که فروتن خود را برای نگهداری از کلاه -- با این حال ، است که تا آنجا که من
تا کنون کردم ، او همیشه به من برش های کوتاه وجود دارد ، و peremptorily ، بیش از حد.
اما من بر این باور من شانس من در گذشته شاهد. من این هنگ ترک از شکل
افسران تنهایی -- نه خصوصی تک.
نیمی از آن باید از اشراف تشکیل شده ، که باید تمام نقاط را پر کنید تا بزرگ
عمومی ، و خدمت رایگان و پرداخت هزینه های خود را ، و برای انجام این کار آنها خواهد بود خوشحالم
زمانی که آنها باید یاد بگیرند که بقیه
هنگ که شامل منحصرا از شاهزادگان از خون.
این شاهزادگان از خون باید در رتبه از سپهبد محدوده تا میدان
مارشال ، و gorgeously حقوق و مجهز و تغذیه از سوی دولت است.
به علاوه -- و این سکته استاد بود -- باید آن را مقرر است که این شاهزاده
grandees باید همواره با عنوان stunningly پر زرق و برق و هیبت فوتی و فوری مورد توجه قرار
(که من در حال حاضر که اختراع) ، و آنها
و آنها تنها در تمام انگلستان باید تا خطاب است.
در نهایت ، همه شاهزادگان از خون باید انتخاب آزاد داشته باشند ، پیوستن به آن هنگ ، دریافت
که عنوان بزرگ را نفی کرده و به کمک هزینه سلطنتی ، و یا اقامت در خارج و دریافت کمک هزینه.
Neatest لمس همه : شاهزادگان که هنوز متولد نشده اما قریب الوقوع خون می تواند به به دنیا آمد
هنگ ، و شروع عادلانه ، با دستمزد خوب و یک وضعیت دائمی ، پس از اطلاع به علت
از پدر و مادر است.
همه پسران پیوستن آمد ، مطمئن بودم که ، پس ، تمام کمک های مالی موجود خواهد بود
واگذار ، که تازه متولد شده همیشه از پیوستن به همان اندازه خاص بود.
ظرف مدت شصت روز است که آنومالی های عجیب و جالب و عجیب و غریب ، گرانت سلطنتی ، بس باشد
یک واقعیت زنده ، و جای خود را در میان کنجکاوی از گذشته است.