Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل دوم چه CANDIDE در میان شد
بلغارها.
Candide ، رانده شده از بهشت زمینی ، در حالی که طولانی بدون دانستن جایی که راه می رفت ،
گریند ، افزایش چشم خود را به آسمان ، تبدیل آنها اغلب نسبت به مهمترین
از قلعه که در زندان خالص ترین بانوان جوان نجیب و با شکوه است.
وی با وضع کردن بدون شام به خواب ، در وسط میدان میان دو شیارهای.
برف سقوط کرد در تکه های بزرگی.
روز بعد Candide ، تمام benumbed ، خود را نسبت به شهر همسایه کشیده که
Waldberghofftrarbk - dikdorff نامیده می شد ، بدون داشتن پول ، در حال مرگ از گرسنگی و
خستگی ، او sorrowfully در درب کاروانسرا متوقف شد.
دو مرد به رنگ آبی لباس او مشاهده شده است. "رفیق" ، به گفته یکی از ، "در اینجا به خوبی ساخته شده است
هموطنان جوان ، و قد مناسب است. "
آنها بالا رفت و به Candide و بسیار مودبانه او را به شام دعوت.
"آقایان" ، در پاسخ Candide ، با عفت ترین سرگرم ، "شما به من افتخار بزرگی است ،
اما من توانائی بیشتری برای پرداخت سهم من نیست. "
"آه ، آقا ، گفت :" یکی از بلوز به او ، "مردم از ظاهر خود و از خود
شایستگی چیزی را از پرداخت هرگز : شما نمی پنج پا پنج اینچ بالا "؟
"بله ، آقا ، که ارتفاع من است" ، او پاسخ داد ، و تعظیم پایین.
"بیا ، سر ، صندلی خود را نه تنها حساب خود را پرداخت ، اما ما هرگز
رنج می برند ، چنین مردی که شما می خواهید پول ، مردان فقط به دنیا آمد برای کمک به یکدیگر ".
گفت : Candide : "شما درست می گویید ،" این چیزی است که من همیشه آقای Pangloss تدریس ،
و من می بینم سادگی که همه برای بهترین است. "
آنها از او التماس به چند قبول تاج است.
او آنها را به دست گرفت ، و آرزو به آنها توجه داشته باشید خود را به من بدهید ، آنها خودداری کرد و آنها خودشان نشسته
در جدول است. "عشق عمیقی نداشت؟"
"اوه بله" پاسخ او ، "من عمیقا عشق دوشیزه Cunegonde."
"نه ، گفت :" یکی از آقایان ، "ما شما را بپرسید که آیا شما عمیقا نه عشق پادشاه
بلغارها؟ "
"نه در همه ،" گفت که او "برای من او را ندیده است."
"چه! او بهترین پادشاهان است ، و ما باید به سلامت خود را می نوشند. "
"آه! میل و علاقه بسیار ، آقایان ، "و او نوشید.
"" که به اندازه کافی او را بگویند. "در حال حاضر شما کمک ، پشتیبانی ،
مدافع ، قهرمان بلغارها.
ثروت شما ساخته شده است ، و شکوه و عظمت خود را تضمین شده است. "
فورا آنها او را fettered ، و انجام او را به هنگ.
او در مورد سمت راست وجود دارد به چرخ ساخته شده ، و به سمت چپ ، rammer خود را به منظور جلب ،
بازگشت rammer خود را ، در حال حاضر ، به آتش ، به راهپیمایی ، و آنها به او سی ضربات
با چماق زدن.
روز بعد او ورزش خود را کمی کمتر بد ، و او را دریافت ، اما بیست
ضربات.
روز بعد آنها به او تنها ده ، و او را توسط رفقای خود را به عنوان در نظر گرفته شد
نابغه ای. Candide ، همه stupefied ، نمی توانست در عین حال بسیار
چگونه او یک قهرمان بود تحقق بخشند.
او یک روز زیبا در فصل بهار را حل و فصل برای پیاده روی ، راهپیمایی راست قبل از او ،
و اعتقاد داشتند که این افتخار بشر بود و همچنین از گونه های جانوری به
استفاده از پاهای خود به آنها خرسند.
او دو لیگ های پیشرفته به حال زمانی که او توسط چهار نفر دیگر ، قهرمانان شش جایگزین شد
پاها ، که او را موظف و انجام او را به سیاه چال.
او خواسته شده بود که او بهترین است ، به شش و سی بار از طریق شلاق
هنگ ، و یا دریافت در یک بار دوازده توپ از سرب در مغز او.
او بیهوده گفت که انسان آزاد است ، و که او انتخاب کرده نه یکی و نه
دیگر.
مجبور شد او را به یک انتخاب ، او را تعیین ، در فضیلت که هدیه ای از خدا
به نام آزادی ، به اجرا دستکش بلند ، شش و سی بار.
او با مته سوراخ دو بار.
هنگ از دو هزار مرد تشکیل شده بود که برای او چهار هزار تشکیل شده
سکته مغزی ، که گذاشته لخت تمام عضلات و اعصاب خود را از پشت گردن گردن خود را کاملا
پایین به کفل او.
از آنجا که قرار بود تا اقدام به یک سوم شلاق ، Candide ، قادر به تحمل نه بیشتر ،
التماس به عنوان به نفع آنها خواهد بود خیلی خوب به او شلیک.
این به نفع او به دست آمده ، آنها پانسمان به چشم خود ، و bade او زانو زدن پایین است.
پادشاه بلغارها گذشت در این لحظه و مسلم و قطعی نیست ، طبیعت
جرم و جنایت.
همانطور که او استعداد زیادی داشتند ، او را از همه قابل درک است که او از Candide یاد گرفتم که او بود
جوان دانشمند علوم ماوراء طبیعی ، از چیزهایی که در این جهان بسیار نادان است ، و او به جای
او عفو خود را با عفو خواهد کرد که
او را در تمام مجلات ستایش است ، و در سراسر تمام سنین.
جراح قادر Candide در سه هفته با استفاده از مرطوب کننده آموزش داده شده توسط درمان
Dioscorides.
او در حال حاضر یک کمی ، پوست و قادر بود تا اسفند ماه هنگامی که شاه بلغارها
داد جنگ به پادشاه Abares.