Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 13
سگ بد نام، و او را قطع
Fledgeby شیفتگی، به تنهایی در شمارش خانه سمت چپ، در مورد با کلاه خود قدم
در یک طرف، سوت زدن، و بررسی زیر شلواری، و کاوشگر اینجا و آنجا
هر گونه شواهد کوچک بودن او فریب خورده اند، اما می تواند هیچ یک را پیدا کردن.
شایستگی خود را که او به من تقلب، تفسیر آقای Fledgeby تحویل داده شده با
چشمک، اما احتیاط من است.
او سپس با عظمت تنبل حق و حقوق خود را به عنوان پروردگار از Pubsey و شرکت مجبور ادعا
عصا خود را در مدفوع و جعبه، و تف کردن در شومینه، و به همین ترتیب loitered
خسروانه به پنجره و بیرون را نگاه کرد به
خیابان باریک، با چشمان کوچک خود را به بالای Pubsey و شرکت های مشابه
کور است.
به عنوان یک کور در حواس بیشتر از یک، آن را به او خاطر نشان کرد که او تنها بود
شمارش خانه با درب جلو باز کنید.
او در حال دور شدن به آن را بسته، تا با مبادا باید injudiciously به را شناسایی
استقرار، هنگامی که او از سوی برخی از آمدن به درب متوقف شد.
این یکی برخی از خیاط زنانه عروسک بود، با یک سبد کوچک در بازوی او، و او را
چوب چوب زیر بغل در دست او.
چشمان مشتاق او آقای Fledgeby espied بود از قبل از آقای Fledgeby به او espied بود، و او
فلج در هدف خود را از بستن او، به او نزدیک بسیار
درها، به عنوان مورد علاقه اش او را با دوش گره، فوری او را دیدم.
این مزیت او با hobbling مراحل با فرستا دن از جمله بهبود یافته است که قبل از آقای
Fledgeby می تواند اقدامات برای پیدا کردن هیچ کس خود را در خانه، او به صورت چهره به
چهره با او را در خانه شمارش.
«امید من به خوبی، آقا، گفت:" خانم رن. آقای Riah؟ '
Fledgeby را به یک صندلی، کاهش یافته است در نگرش از انتظار خسته شده بود.
او جواب داد: "گمان می کنم او خواهد بود به زودی، او برش دادن و من را ترک کرد
انتظار او، در یک راه عجیب و غریب است. آیا شما قبل از من نباید دیده شود؟ '
یک بار قبل از - اگر شما تا به حال بینایی خود را، 'پاسخ خانم رن، بند شرطی
در زیر تن. هنگامی که شما در برخی از بازی ها حمل شد تا در
بالای خانه.
به یاد داشته باشید. چگونه دوست خود را؟
دوستان بیش از یک آقا، من امیدوارم، 'پاسخ خانم رن.
"کدام دوست؟
ذهن هرگز آقای Fledgeby گفت، بستن یک چشم، هر یک از دوستان شما، همه شما
دوستان. آیا آنها کاملا قابل تحمل است؟
تا حدودی سر در گم، خانم رن parried بذله گویی، و در یک گوشه پشت نشسته
درها، با سبد خرید خود را در دامان خود. نوشته شده توسط و توسط او گفت، شکستن طولانی و
سکوت بیمار:
تمنا می کنم، التماس می کنم، غیر انسانی خود را، آقا، اما من برای پیدا کردن آقای Riah در این زمان، و به همین ترتیب من
به طور کلی در این زمان آمده است. من فقط می خواهید برای خرید دو تا فقیر من
ارزش شیلینگ زباله.
شاید شما با مهربانی به من اجازه دهید، و من صدای یورتمه رفتن اسب خاموش به کار من.
؟ من به شما اجازه آن را داشته باشد گفت: Fledgeby و سرش را برمیگرداند به سوی او و برای او شده بود
نشسته به چشمک زدن در نور، و احساس گونه اش.
"چرا، شما واقعا نمی فرض کنید که من چیزی برای انجام این کار با مکان، و یا
کسب و کار، شما؟ فرض کنید، بانگ زد: خانم رن.
او گفت: آن روز، شما استاد!
خروس در سیاه و سفید گفت:؟ Riah گفت؟
چرا، او به هر چیزی می گویند "خوب، اما شما را بیش از حد، 'بازگشت دوشیزه
رن.
یا حداقل شما را در مانند استاد در زمان، و او را در تضاد نیست.
یکی از دوج خود، گفت: آقای Fledgeby، با بی اعتنایی تلقی سرد و تحقیر.
او از دوج ساخته شده است.
او به من گفت: "بیا تا از خانه، آقا، و من شما را خوش تیپ نشان می دهد
دختر. اما من باید به شما استاد.
پس من رفتم خانه و او به من نشان داد دختر خوش تیپ (بسیار خوب
ارزش نگاه کردن به او بود)، و استاد نامیده می شد.
من نمی دانم چرا.
من به جرات گفت که او کار را انجام ندهید. او عاشق دوج به خاطر خود را،
اضافه آقای Fledgeby، پس از ریخته گری مورد برای عبارت رسا، dodgerest از همه
داجرز.
آه من سر! 'گریه خیاط زنانه عروسک، برگزاری آن را با هر دو دست او را، که اگر آن را
شد شکستن. شما نمی توانید به معنای آنچه به شما می گویند.
"من، زن من، retorted Fledgeby، و من، من به شما اطمینان دهم.
این انکار بود در بخش Fledgeby تنها عمل به سیاست عمدی نیست، در
صورت خود را با هر تماس گیرنده دیگر شگفت زده کرد، اما تلافی بر خانم
رن برای بیش از هشیاری خود را، و لذت بخش
نمونه ای از شوخ طبعی خود را به عنوان یهودی قدیمی در نظر گرفته شده است.
او رو به نام بد به عنوان یک یهودی های قدیمی، و او برای استفاده از آن پرداخت می شود، و من
پول من ارزش خارج از خودش.
این انعکاس های همیشگی Fledgeby در راه کسب و کار بود، و آن را تیز شد
فقط در حال حاضر توسط پیر مرد فرض را به یک راز را از او: هر چند از این راز
خود، به عنوان کسی مزاحم دیگری که او را دوست نداشت، او به هیچ وجه مخالف بود.
خانم رن با سیما افتاده نشسته پشت درب به دنبال روی ملاحظه در
بود دوباره در زمین، و سکوت طولانی و بیمار برای مدتی، زمانی که
بیان صورت آقای Fledgeby را betokened
که از طریق قسمت بالایی درب، که از شیشه بود، او را دیدم
متزلزل در آستانه شمارش خانه.
در حال حاضر خش خش و شیر، و سپس بیشتر rustling و دیگر شیر وجود دارد.
Fledgeby مصرف بدون اطلاع قبلی دم در بود در طول آرام باز و چهره خشک
نجیب زاده مسن ملایم کمی نگاه شوید.
آقای Riah؟ "گفت: این بازدید کننده، بسیار مودبانه است.
من منتظر او، آقا، بازگشت آقای Fledgeby.
او رفت و من را اینجا را ترک کرد.
من انتظار دارم هر دقیقه عقب او. شاید شما تا به حال بهتر است یک صندلی.
آقا در زمان یک صندلی قرار داده و دست خود را به پیشانی اش، تا اگر او در
قاب سودایی ذهن.
آقای Fledgeby او را چشم به کنار، و به نظر می رسید به لذت بردن از نگرش خود را.
روز خوب، آقا، اظهار داشت: "Fledgeby.
آقا کمی خشک با بازتاب خود را افسرده خود را اشغال شده بود، که او
اظهار شده تا صدای صدای آقای Fledgeby را از جان خود را از دست داده اند
شمارش خانه.
سپس او آغاز شده، و گفت: «تمنا می کنم، التماس می کنم، غیر انسانی خود را، آقا.
Fledgeby، کمی اظهار داشت: من می ترسم شما را به من سخن می گویند؟ "من گفتم،
بلندتر از قبل، آن را یک روز خوب بود.
"من فرمودید. چی فرمودید؟
بله. '
باز هم آقا کمی خشک قرار دادن دست خود را به پیشانی اش، و دوباره آقای Fledgeby
به نظر می رسید برای لذت بردن از انجام خود آن. وقتی آقا نگرش خود را تغییر
با آه، آشکارا سخن گفت Fledgeby با پوزخند.
آقای Twemlow، من فکر می کنم؟ آقا خشک به نظر می رسید، بسیار شگفت زده است.
Fledgeby، گفت: "در حال لذت بردن از غذا با شما در Lammle.
حتی به افتخار بودن یک ارتباط از شما داشته باشند.
مرتب کردن بر اساس غیر منتظره از محل این در دیدار با اما کسی هرگز نمی داند، زمانی که یکی می شود
شهر، آنچه که مردم ممکن است کسی از کار انداختن علیه.
من امیدوارم که شما سلامتی خود، و خود را با بهره گیری از.
تماس گستاخی وجود دارد ممکن است در آخرین کلمات بوده است؛
از سوی دیگر، ممکن بوده است، اما به لطف بومی از روش آقای Fledgeby.
آقای Fledgeby در مدفوع با یک پا در راه آهن یکی دیگر از مدفوع نشسته و کلاه خود را بر روی.
آقای Twemlow در نگاه در خانه کشف کرده بود، و باقی ماند.
در حال حاضر Twemlow وجدان، دانستن آنچه که او انجام داده بود برای خنثی کردن آن بخشنده
Fledgeby، به ویژه پاچه این برخورد بود.
او به عنوان بد در سهولت به عنوان یک نجیب زاده به خوبی می تواند.
او احساس خود را محدود به خود را انجام stiffly نسبت به Fledgeby، و او را
کمان از راه دور.
Fledgeby ساخته شده چشمان کوچک خود را کوچکتر در توجه ویژه ای از شیوه ای خود را.
خیاط زنانه عروسک در گوشه ای پشت در نشسته، با چشمان خود را بر روی
زمین و دست او را خورده در سبد خرید خود، نگه داشتن چوب زیر بغل، چوب خود را بین آنها و
به ظاهر بدون توجه از هر چیزی است.
He'sa مدت زمان طولانی، گفتم آقای Fledgeby، به دنبال در تماشا کرد.
چه زمان ممکن است شما را از آن، آقای Twemlow؟ آقای Twemlow ده دقیقه گذشته دوازده ساخته شده،
آقا.
به عنوان نزدیک که toucher، 'موافقت Fledgeby. من امیدوارم که آقای Twemlow، کسب و کار شما در اینجا ممکن است
شخصیت دلپذیر تر از من.
آقای Twemlow گفت: '،' با تشکر از شما، آقا.
Fledgeby دوباره به چشمان کوچک خود را کوچک تر ساخته شده، که او با خوشنودی بزرگی در نگاه
Twemlow، که timorously بهره برداری شد جدول با نامه خورده است.
چه من از آقای Riah می دانم، گفت: Fledgeby، با سخن گفتن بسیار تحقیر خود
نام و نام خانوادگی، منجر به من معتقدم که این فروشگاه برای کسب و کار ناپسند است.
من همیشه او را پیچ bitingest و tightest در لندن است. "
آقای Twemlow سخن گفتن با کمان از راه دور کوچک شناخته شده است.
این آشکارا او را عصبی ساخته شده است.
تا حدی، به دنبال Fledgeby، که اگر آن درست باشد به یک دوست، هیچ کس نیست
باید گرفتن من اینجا منتظر تنها یک دقیقه است.
اما اگر شما دوستان در سختی، با آنها ایستاده است.
این چیزی که می گویم و عمل می کنند تا.
Twemlow عادلانه احساس کردند که این احساسات، بدون توجه به اظهار کننده،
خواستار موافقت صمیمی خود است. شما راست، آقا، با او دوباره
روح است.
شما نشان می دهد البته سخاوتمندانه و مردانه است.
خوشحالم به طرفداری خود را، 'بازگشت Fledgeby.
'تصادف It'sa، آقای Twemlow. اینجا، جایی است که او از سوف او فرود آمد، و sauntered
به سمت او که دوستان من ایستاده به روز دوستان که در آن
خانه من تورو ملاقات کردم!
Lammles. She'sa بسیار مصرف و زن سازگار است؟
وجدان smote Twemlow ملایم کم رنگ است. بله، او گفت.
"او است.
و هنگامی که او به من متوسل صبح امروز، می آیند و سعی کنید آنچه که من می تواند به فرو نشاندن
طلبکار خود، این Riah آقای - که من قطعا برخی از نفوذ کمی به دست آورده اند
با در معاملات کسب و کار برای دیگری
دوست، اما هیچ چیز مانند او فرض - و هنگامی که یک زن می خواهم که سخن گفت
به من به عنوان آقای Fledgeby او عزیزترین، و ریختن اشک - به همین دلیل چه می توانم انجام دهم، شما می دانید؟
Twemlow gasped چیزی اما به.
"هیچ چیز اما به. و به این ترتیب من آمد.
اما چرا، گفت: Fledgeby، قرار دادن دست خود را در جیب خود و جعل عمیق
مراقبه، به همین دلیل Riah را شروع کرده اند، زمانی که من به او گفتم که Lammles
او را entreated برای نگهداری بیش از یک منشور فروش
او در تمام اثرات آنها و به همین دلیل او باید برش دادن، گفت: او خواهد بود
به عقب به طور مستقیم و به همین دلیل او باید مرا ترک در اینجا تنها تا زمانی من نمی تواند
را درک کنید.
Twemlow جوانمرد، شوالیه قلب ساده، در شرط نیست
ارائه هر گونه پیشنهاد. او بیش از حد توبه کار، خیلی پشیمان بود.
برای اولین بار در زندگی اش او را به اقدام underhanded انجام داده بود، و او انجام داده بود
اشتباه است.
او مخفیانه علیه این مرد جوان با ارکان interposed بود، بهتر واقعی
دلیل از راه مرد جوان بودند، در راه او.
اما مرد جوان با ارکان به زغال پشته از آتش بر سر حساس خود اقدام است.
"من فرمودید، آقای Twemlow، شما من را با طبیعت آشنا
امور که اینجا معامله می شوند.
آیا چیزی هست که من در اینجا می تواند برای شما انجام دهد؟
شما همواره به عنوان یک نجیب زاده به ارمغان آورد، و هرگز به عنوان یک مرد از کسب و کار؛
یکی دیگر از لمس از گستاخی ممکن است در این محل، و شاید شما هستند اما فقیر
انسان را از کسب و کار.
چه چیز دیگری است که انتظار می رود! "من حتی یک انسان را از کسب و کار فقیرتر از من
یک مرد هستم، آقا، 'بازگشت Twemlow، و من به سختی می تواند کمبود من در بیان
قوی تر راه.
من واقعا خیلی به وضوح سمت من در این موضوع در درک
که من به اینجا کشانده است. اما بنا به دلایلی است که من بسیار وجود دارد
ظریف از پذیرش کمک های خود را.
من دارم به شدت، به شدت بی میل به آن سود است.
من آن را سزاوار نیست. مخلوق خوب کودکانه!
از طریق جهان را به تصویب چنین باریک کمی از dimly، چراغ راه را محکوم کرد و
چیدن تا پس از چند لکه یا لکه های در جاده ها!
شاید گفت: Fledgeby، شما ممکن است مقدار کمی از ورود در موضوع افتخار -
به عنوان یک نجیب زاده به ارمغان آورد. 'این است که، آقا، نه بازگشت Twemlow،
آن که نه.
من امیدوارم که من میان غرور واقعی و غرور کاذب تمایز قائل شود.
من هیچ افتخار و در همه حال، خودم، گفت: Fledgeby، و شاید من قطع نمی
انقدر خوب می دانم که یکی از دیگری است.
اما من می دانم این است جایی که حتی یک انسان را از کسب و کار باید عقل خود را در مورد او و
اگر مال من می تواند هر گونه استفاده به شما، قابلی ندارد به آنها.
شما بسیار خوب است، گفت: Twemlow، متزلزل است.
اما من بیشتر مایل -
من، می دانید، نه، Fledgeby با نگاه نگون بخت ادامه، سرگرم
پوچی این فرض که عقل من می تواند هر گونه استفاده به شما در جامعه باشد، اما آنها
در اینجا ممکن است باشد.
جامعه پرورش و جامعه شما را کشت، اما آقای Riah این جامعه نیست.
در جامعه، Riah آقای تاریک است نگه داری شود؛ بکند، آقای Twemlow؟
Twemlow، بسیار آشفته و با دست خود را تکان و لرزش بال در مورد پیشانی اش، پاسخ داد:
کاملا درست است. مرد جوان با ارکان از او besought به
دولت مورد او.
Twemlow بی گناه، انتظار Fledgeby می باشد مبهوت از آنچه که باید گشوده، و
برای یک لحظه تصور امکان آن اتفاق می افتد هر روز، اما
درمان از آن به عنوان یک پدیده وحشتناک
در این دوره از سن، چگونه است که او تا به حال یکی از دوستان مرحوم،
افسر مدنی با یک خانواده، که پول برای تغییر مکان می خواستم ازدواج
تغییر پست، و او چگونه Twemlow بود
"با توجه به نام خود را به او، با استفاده از معمول، اما در چشم Twemlow تقریبا باور نکردنی
نتیجه این است که او را ترک شده بود به جبران آنچه که او بود.
چگونه در این دوره از سال، او را به اصل توسط مبالغ پوچ کاهش می یابد کرده بود، 'داشتن'
Twemlow، گفت: همیشه به رعایت اقتصاد بزرگ، در لذت بردن از ثابت
درآمد در حد محدود است، و
بسته به سخاوت یک اشراف زاده خاص، و تا به حال همیشه باریکش کامل
از منافع خود با pinches وقت شناس است.
چگونه او آمده بود، در طول زمان، به دنبال بر این بدهی تنها از زندگی خود را به عنوان
اشکال منظم سه ماهه، و نه بدتر، وقتی که نام خود را "تا به حال برخی از راه افتاده
در اختیار داشتن آقای Riah، که او را فرستاده بود
متوجه به آن پرداخت تا به طور کامل از گرو در اوردن، در یک جمع گوشتالو، یا فوق العاده ای را
عواقب دارد.
این، با remembrances چگونه او را به برخی از مطب انجام شده بود، مبهم و مه آلود به اعتراف
قضاوت "(که او مجددا عبارت)، و چگونه او خود را به دیگری انجام شده بود
دفتر که در آن زندگی خود را برای مطمئن بود
کسی کاملا بیارتباط با تجارت شری که او را به یاد
شرایط قابل توجه است که او ویولن Straduarius را به دور از، و همچنین
مدونا، تشکیل جمع و ماده روایت آقای Twemlow را.
که از طریق آن از Snigsworth افتضاح stalked سایه چشم دور کردن پول
وام دهندگان به عنوان امنیت در مه، و Twemlow شوم با بارونی خود را
باتون.
به همه، آقای Fledgeby گوش با گرانش نسبتا کم تبدیل شدن به یک جوان ارکان
مردی که آن را می دانستم که همه از قبل، و چون به انجام رسید، به طور جدی سرش را تکان داد.
من دوست ندارم، آقای Twemlow، گفت: Fledgeby، 'من تماس Riah در دوست
اصل. اگر او مصمم است تا آن را، آن را باید
آمده است.
اما فرض، آقا، گفت: Twemlow، ویرانی، که آن را نمی توانم بیایم؟
پس، retorted Fledgeby، شما باید بروید، شما می دانید.
"کجا؟" خواسته Twemlow، کمرنگ است.
به زندان، 'بازگشت Fledgeby. آقای Twemlow تکیه که در انجا سر بی گناه خود را
بر دست دارد، داد بزنم و زاری از رنج و رسوایی.
با این حال، گفت: Fledgeby، ظاهر می شود تا روح خود را به شهامت، خواهیم امید آن نیست
خیلی بد است که می آید به.
اگر شما به من اجازه می دهد، من به آقای Riah از زمانی که او در می آید، کسی که تو را، و من
به او بگویید شما دوست من هستید و من می گویم من به شما می گویند، جای خود را از آن گفت: برای
خودتان، من ممکن است قادر به آن را در راه کسب و کار انجام دهد.
شما نمی خواهد این آزادی در نظر بگیرد؟ "از شما سپاسگزارم من دوباره و دوباره، آقا، گفت:
Twemlow.
"من قوی هستم، به شدت، بی میل به خودم به پاس سخاوت ات فایده، هر چند من
عملکرد ناتوانی.
من می توانم اما نه احساس می کنید که من - به آن را در mildest شکل بیان - که من آن را
هیچ کاری انجام نداده به آن سزاوار است. 'از کجا می توانم او باشد؟ به گفتم Fledgeby،
با اشاره به دوباره تماشا کرد.
آنچه می تواند او بیرون رفته؟ آیا شما همیشه او، آقای Twemlow؟
هرگز، او یک یهودی کامل به نگاه است، اما او
یک یهودی کامل برای مقابله با.
او بدترین زمانی که او آرام است. اگر او ساکت است، من باید آن را به عنوان بسیار
نشانه بد. نگه داشتن چشم خود را بر او هنگامی که او در می آید،
و اگر او ساکت است، آیا نمی شود امیدوار.
در اینجا او است - او آرام به نظر می رسد ".
با این کلمات، که تا به حال اثر باعث Twemlow بی ضرر دردناک
اضطراب، آقای Fledgeby انصراف به پست سابق خود، و پیر مرد وارد
شمارش خانه.
"چرا، آقای Riah، گفت: Fledgeby، من فکر کردم شما از دست داده بودند!
پیر مرد، زود گذر در غریبه، سهام هنوز ایستاده بود.
درک او که کارشناسی ارشد خود را که منجر به دستورات او را، و او منتظر
آنها را درک کنید. تکرار Fledgeby که: "من واقعا فکر کردم،
به آرامی، که شما، از دست داده بودند آقای Riah.
چرا، در حال حاضر من به تو نگاه میکنم - اما نه، شما می توانید آن را انجام داده، نه، شما می توانید آن را انجام داده!
کلاه در دست، پیرمرد سر برداشت و distressfully در Fledgeby نگاه
به دنبال چه جدید اخلاقی بار او به خرس.
شما می توانید با عجله شروع از هر کس دیگری، قرار داده و در آن لایحه
فروش در Lammle گفت: Fledgeby. بگو: «شما باید آقای Riah، نه.
پیر مرد پاسخ داد: در صدای کم: "آقا، من،.
اوه من چشم داره گریه Fledgeby. 'اوه، اوه، اوه!
عزیزم، عزیزم، عزیزم!
خب! من می دانستم که شما مشتری سخت، آقای Riah بودند،
اما من هرگز فکر نمی کردم شما به عنوان سخت بود.
آقا، گفت: "مرد، پیر تشویش های بزرگ، من به عنوان من کارگردانی هستم.
من اصل در اینجا نیست. من اما عامل برتر، و من
انتخاب دیگری ندارند، هیچ قدرت است.
"نگو، retorted Fledgeby، مخفیانه شاد به عنوان پیر مرد کشیده
دست ها، با یک عمل کوچک دفاع از خود در برابر ساخت تیز
دو مشاهده گر.
آیا لحن از تجارت، Riah آقای بازی. شما حق در بدهی های خود را، اگر
شما مصمم به آن را انجام دهد، اما تظاهر نکن که هر کس در خط خود را
به طور منظم وانمود میکند.
حداقل، آن را برای من انجام دهید. چرا باید به شما، آقای Riah؟
شما می دانید من در مورد شما می دانیم.
پیر مرد دامن کت طولانی خود را با دست رها خود را در آغوش گرفت، و به کارگردانی
نگاه ارزومند در Fledgeby.
گفت: Fledgeby: 'و،'، 'نه، من تو را ببخش، چیزی به عنوان نفع آقای Riah، بنابراین
اهریمنی با حوصله، من می دانم که اگر شما، چه خواهید دنبال.
در اینجا نگاه کنید، آقای Riah.
این آقا آقای Twemlow. یهودی تبدیل شده به او و متمایل است.
که بره فقیر متمایل در عوض، مودب، و وحشت زده.
اقدام Fledgeby: "من را ساخته اند چنین شکست، '،' در تلاش برای انجام هر کاری با
شما برای Lammle دوست من، که من به سختی امید را از انجام هر کاری با شما برای من
دوست (و در واقع ارتباط) آقای Twemlow.
اما من فکر می کنم که اگر شما را نفع برای کسی انجام دهید، شما می توانید برای من، و من
می خواهید به تلاش با شکست مواجه خواهد شد، و من وعده من به آقای Twemlow گذشت علاوه بر این.
در حال حاضر، آقای Riah، آقای Twemlow است.
همیشه خوب برای منافع خود، همیشه آینده به زمان، همیشه کمی راه خود را پرداخت.
در حال حاضر، به همین دلیل باید آقای Twemlow را فشار دهید؟ شما می توانید هر وجود در برابر آقای
Twemlow!
چرا آسان نیست با آقای Twemlow؟ پیر مرد نگاه کرد به کمی Fledgeby
چشم هر نشانه مرخصی تا به راحتی با آقای Twemlow؛ اما هیچ نشانه ای در آنها وجود داشت.
، گفت: آقای Twemlow است هیچ ارتباط از شما، آقای Riah Fledgeby. شما نمی توانید به
حتی با او پس از از طریق زندگی در یک آقای محترم در رفته و آویزان خود را به
خانواده.
اگر آقای Twemlow است تحقیر برای کسب و کار، آنچه می تواند آن را به شما مهم است؟
اما من عفو، interposed قربانی مهربان، من نیست.
آن فرض در نظر بگیرند. را من باید
'، آقای Riah وجود دارد!' گفت: Fledgeby، 'است که سخاوتمندانه گفت؟
بیا! با من برای آقای Twemlow.
پیرمرد دوباره برای هر نشانه ای از اجازه نگاه به فراغت کمی ضعیف
آقا. شماره آقای Fledgeby او را به معنای متصلب می شود.
'گفت: من بسیار متاسفم، آقای Twemlow، Riah.
"من باید به دستورات من است. من با هیچ مقامی برای سرمایه گذاری
واگرا از آنها است. این پول باید پرداخت شود.
به طور کامل و با کف دست زدن کردن، آیا منظور شما، آقای Riah؟ خواسته Fledgeby، به چیزهایی کاملا
صریح است. در کامل، آقا، و در یک بار، در Riah
پاسخ دهد.
آقای Fledgeby سرش را تکان داد deploringly در Twemlow و mutely در مرجع بیان
رقم محترم قبل از او ایستاده با چشم بر زمین: یک هیولا
اسرائیل این است!
آقای Riah، گفت: "Fledgeby. پیر مرد برداشته تا چشمان خود را یک بار دیگر به
چشم کمی در سر آقای Fledgeby، با بعضی از امید احیای ممکن است که نشانه
آینده هنوز.
'آقای Riah، آن را بدون استفاده از من برگزاری این واقعیت است.
There'sa خاص حزب بزرگ در پس زمینه در مورد آقای Twemlow را، و شما
می دانم آن را.
"من آن را می دانم، 'پیر مرد پذیرفته شده اند. در حال حاضر، من آن را به عنوان یک نقطه ساده قرار داده است
کسب و کار، آقای Riah.
آیا شما به طور کامل مشخص (به عنوان یک نقطه ساده کسب و کار) یا به که گفت: بزرگ
امنیتی حزب، یا این که گفت پول حزب بزرگ؟
جواب داد: Riah: کاملا مشخص، به عنوان چهره خود او را بخواند، و آموخته
کتاب.
نه در همه مراقبت و در واقع آن را به عنوان به نظر من به جای لذت بردن است، گفت:
Fledgeby، با مرهم گذاری عجیب و غریب، ارزشمند سر و صدا و ردیف است که خواهد آمد کردن
بین آقای Twemlow و گفت: حزب بزرگ؟
این نیاز به پاسخ ندارد، و هیچ کدام را دریافت کرد.
Twemlow آقای پور، که keenest ترور روانی از نجیب او خیانت کرده بود
خویشاوند loomed در چشم انداز، با یک آه را به خروج او افزایش یافت.
از شما سپاسگزارم من بسیار زیاد است، آقا، "او گفت:، ارائه Fledgeby دست تب دار خود است.
'شما انجام داده اند من یک سرویس unmerited. با تشکر از شما، از شما سپاسگزارم!
Fledgeby آن اشاره نمی کند، "پاسخ داد.
It'sa شکست تا کنون، اما من می مانم پشت سر و دیگری را لمس در آقای Riah.
آیا فریب خود را آقای Twemlow نیست، گفت: "یهودی، و سپس او را به طور مستقیم برای پرداختن به
اولین بار.
هیچ امیدی برای شما وجود دارد. شما باید بدون ارفاق انتظار می رود.
شما باید به طور کامل پرداخت، و شما نمی توانید به پرداخت بیش از حد بی درنگ، و یا شما به سنگین قرار داده خواهد شد
اتهامات عنوان شده.
اعتماد چیزی برای من، آقا. پول، پول، پول است. '
وقتی که او این کلمات را در یک روش تاکید گفت: او تصدیق کرد که هنوز آقای Twemlow
حرکت مودبانه سر و که ارزش کمی مهربان خروج خود را در زمان
پایین ترین ارواح.
Fledgeby شیفتگی در چنین رگ شاد بود وقتی شمارش خانه تبرئه شد
او، که او هیچ چیزی برای آن داشت، اما برای رفتن به پنجره، و لاغر سلاح خود را بر روی
قاب کور، و سکوت خود را
بخندی، با پشت خود را به تابع خود را.
وقتی که او دوباره به روشن گرد با یک سیما تشکیل شده است، تابع خود را هنوز در ایستاده بود
همان محل و خیاط زنانه عروسک پشت درب با نگاه از وحشت نشسته است.
Halloa! 'گریه آقای Fledgeby، شما در حال فراموش کردن این بانوی جوان، آقای Riah، و
در انتظار او شده است به اندازه کافی طولانی بیش از حد.
او زباله خود فروش، لطفا و معیار خوبی برای او اگر شما می توانید ذهن خود را را تشکیل می دهند
انجام کار لیبرال برای یک بار.
او برای مدتی به نظر می رسید، به عنوان یهودی سبد کوچک خود را با تکه ای از جمله او به عنوان پر
برای خرید مورد استفاده قرار گرفت، اما، ورید شاد خود را دوباره، او را به نوبه خود به دور موظف شد
پنجره یک بار دیگر، و لاغر سلاح خود را بر روی کور.
'، عزیز من سیندرلا وجود دارد، گفت: پیر مرد در یک زمزمه، و با نگاه های فرسوده،
سبد پر نیست.
نگهدار شما! و شما رفته!
"نه من عزیز خود را سیندرلا، 'بازگشت دوشیزه رن.
شما مادر تعمیدی بی رحمانه ای!
او که انگشت کوچک تاکید مخصوص اوست در چهره اش در فراق را تکان داد، به عنوان
صادقانه و reproachfully که او تا کنون از آن در فرزند ترسناک قدیمی خود را در خانه زده شده است.
مادر تعمیدی در تمام! گفت: "او.
شما گرگ در جنگل، گرگ ستمکار!
و اگر همواره عزیز لیز من کار فروخته می شود و خیانت، من باید بدانید که فروخته شده و
خیانت او!