Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 6
یک معما بدون پاسخ
باز هم آقای مورتیمر نوعی درخت اقاقیا و آقای یوجین Wrayburn با هم در معبد نشسته است.
این شب، با این حال، آنها در محل کسب و کار با هم نیست
برجسته وکیل، اما در یکی دیگر از مجموعه ای دلتنگ کننده اتاق های مقابله با آن بر روی همان
طبقه دوم که سیاه چال سیاه بیرونی درب ظاهر شد افسانه:
MR خصوصی یوجین WRAYBURN
آقای مورتیمر نوعی درخت اقاقیا
(دفاتر آقای نوعی درخت اقاقیا مخالف است.) ظاهر نشان داد که این
ایجاد یک نهاد بسیار جدید بود.
نامه سفید از کتیبه بسیار سفید و بسیار قوی برای
حس بویایی، رنگ میز و صندلی بود (مانند بانوان Tippins)
کمی بیش از حد گل می شود به آن اعتقاد داشتند،
و فرش و floorcloth را به صورت ناظر با عجله در غیر معمول به نظر می رسید
برجسته با الگوهای خود را.
اما معبد را در هر دو زندگی و هنوز هم زندگی انسان را به تن عادت کرده اند که
چیزهای زیادی برای انجام با آن، به زودی بهتر از همه دریافت کنید.
خوب! گفت: در یک طرف از آتش، یوجین، "من احساس tolerably راحت.
من امیدوارم که خیاط رومبلی و پرده و غیره ممکن است همین کار را. 'چرا باید او نمی پرسید: "نوعی درخت اقاقیا، از
از طرف دیگر از آتش است.
"برای اطمینان، به دنبال یوجین، منعکس کننده، او در راز نقدی ما نمی باشد.
امور، تا شاید، او ممکن است در قاب آسان از ذهن باشد.
مورتیمر: "ما باید به او پرداخت، گفت:.
ما باید، واقعا؟ بازگشت یوجین، indolently شگفت زده شده است.
'شما می گویند نه چندان!' منظورم را به او پرداخت، یوجین، من به سهم خود،
مورتیمر، گفت: در لحن کمی زخمی شده است.
"آه! منظورم این است که او را به پرداخت بیش از حد، 'به یوجین retorted.
اما پس از آن من به معنای بسیار است که من - که من به این معنی نیست
آیا معنی نیست؟
پس، که من به معنای تنها و همیشه تنها باید معنی و نه چیزی بیشتر، عزیز من،
مورتیمر. این همان چیزی است.
دوست او، از دروغ گفتن در صندلی آسان خود، به تماشای او دروغ گفتن در صندلی آسان خود،
که او کشیده پاهای خود را بر روی کف منقل، فرش، و با نگاه فریادی که گفت:
یوجین Wrayburn همیشه می تواند او را بدون زیبایی را امتحان کنید و یا مراقبت از بیدار:
به هر حال، vagaries خود را افزایش داده اند این لایحه بود. "
'تماس vagaries فضائل داخلی بانگ زد: "یوجین، افزایش چشم خود را به
سقف.
این آشپزخانه کوچک بسیار کامل از ماست، گفت: "مورتیمر، که در آن هیچ چیز
هرگز پخته می شود - "
عزیزم، مورتیمر عزیز، بازگشت دوستش lazily بلند کردن سر خود را کمی به
نگاه او، هر چند وقت یکبار به شما اشاره کردم که نفوذ اخلاقی آن است.
چیزی که مهم است؟
'نفوذ اخلاقی آن در این همکار! بانگ زد: "نوعی درخت اقاقیا، خنده است.
من به نفع انجام دهد، گفت: "یوجین، از صندلی خود را با گرانش بسیار، به
می آیند و بازرسی که قابلیت استقرار ما که شما rashly بی اعتبار کردن.
با استفاده از آن، به دست گرفتن شمع، او باهم زندگی کردن خود را به داخل اتاق چهارم از مجموعه ای از انجام
اتاق - اتاق تنگ کوچک - که به طور کامل و منظمی نصب شده
آشپزخانه.
مینیاتور آرد در هر بشکه، نورد، پین، ادویه جعبه 'را مشاهده کنید!' گفت: یوجین، فلات قاره
شیشه قهوه ای، هیئت مدیره خرد کردن، آسیاب قهوه، کمد ظریفانه مبله و با کاسه های سفالی
saucepans و تابه آتش، جک، کتری جذاب، زراد خانه از ظرف را پوشش می دهد.
نفوذ اخلاقی از این اشیاء، در تشکیل فضائل داخلی، ممکن است
تاثیر بسیار زیاد بر من و بر نیست که شما، برای شما یک مورد نا امید کننده است، اما بر من.
در واقع، من یک ایده است که احساس می کنم فضائل داخلی در حال حاضر را تشکیل می دهند.
آیا به من نفع به گام را به اتاق خواب من است.
Secretaire، می بینید، و مجموعه ای پیچیده، غامض، از جامد به رنگ قهوهای مایل به قرمز کبوتر، سوراخ، یکی برای هر
حرف از حروف الفبا. چه استفاده آنها را وقف؟
دریافت صورتحساب - می گویند از جونز.
من آن را علامت منظمی در secretaire، جونز، و من آن را به خانه کبوتران قرار داده J.
چیزی که بعد از دریافت و کاملا برای من رضایت بخش است.
و من بسیار آرزو، مورتیمر، در بستر خود نشسته، با هوا از یک فیلسوف
سخنرانی یک شاگرد، که به عنوان مثال من ممکن است شما را به پرورش عادات القاء
دقت و روش، و با استفاده از
تأثیرات اخلاقی که من شما را احاطه کرده اند، به تشویق سازند
فضائل داخلی.
مورتیمر دوباره خندید، با تفسیر معمول خود را چگونه می توانم تو باشم
مسخره، یوجین و پوچ شخص شما! اما زمانی که خنده او بود
خارج، چیزی جدی وجود دارد، اگر اضطراب در چهره اش.
با وجود این که فرض مهلک رخوت و بی تفاوتی، که تا به حال
تبدیل به طبیعت دوم او، او را برای دوست خود متصل است.
او خود را بر یوجین تاسیس کرده بود زمانی که آنها هنوز پسران در مدرسه، و در این
یک ساعت یک تقلید او کمتر نیست، تحسین او را نه کمتر، دوست داشت او را هیچ کمتر، نسبت به کسانی که
رخت روز.
یوجین، گفت: "او، اگر من می تواند شما را به صورت جدی برای یک دقیقه، من سعی کنید به گفتن نیست
کلمه جدی به شما خواهد شد. 'جدی کلمه؟ تکرار یوجین.
تأثیرات اخلاقی شروع به کار کند.
بگو. "خب، من، بازگشت از سوی دیگر، هر چند
شما هنوز جدی نیست.
در این میل به earnestness، 'زمزمه یوجین، با هوای بود که
مراقبه عمیق، تأثیرات شاد و کمی آرد در هر بشکه ردیابی و
قهوه آسیاب.
لذت بخش است.
یوجین، از سر گرفت: "مورتیمر، بی توجهی به وقفه نور، و تخمگذار دست
بر شانه یوجین، به عنوان او، مورتیمر، ایستاده بود، قبل از او را در بستر خود نشسته، 'شما
خودداری چیزی از من.
اوژن او نگاه کردند، اما چیزی نگفتم. همه این در تابستان گذشته، از شما بوده اند
خودداری چیزی از من.
قبل از اینکه ما در تعطیلات قایقرانی ما وارد شده، شما را به عنوان بر آن خم که من به شما دیده می شود
بر هر چیز از آنجایی که ما برای اولین بار rowed با هم.
اما شما بسیار کمی برای آن مراقبت هنگامی که آن را از آن پرتو ها آمدند، اغلب آن یک کراوات و یک کشیدن بر
شما، و به طور مداوم به دور است.
در حال حاضر از آن به خوبی به اندازه کافی بود نیم دوجین از بار، چندین بار، بیست بار، برای گفتن به من
در خود را به شیوه ای عجیب و غریب، که من می دانم که تا به خوبی و دوست بسیار، که خود را
ناپدید شدن اقدامات احتیاطی در برابر ما بودند
خسته کننده یکدیگر، اما دوره پس از کوتاه مدت در حالی که من شروع به دانستن است که آنها
تحت پوشش چیزی است. من از آنچه در آن است، که شما
به من گفت، اما واقعیت این است.
بگو، آن را نه؟ 'من تو کلام من از افتخار، مورتیمر،
بازگشت یوجین، پس از یک وقفه جدی از چند لحظه، که من نمی دانم.
"نمی دانم، یوجین؟
پس از روح من، نمی دانم. من می دانم که کمتر در مورد خودم در مورد اکثر
مردم در جهان است، و من نمی دانم نیست. '،' شما باید برخی از طرح در ذهن خود مرور کنید؟
من ندارم؟
من فکر نمی کنم به من بدهید. "در هر حال، شما باید برخی از موضوع
علاقه وجود دارد که استفاده می شود وجود ندارد؟
من واقعا نمی توانم بگویم، 'پاسخ یوجین، تکان دادن سر خود مستقیما، پس از این مساله
دوباره به تجدید نظر کند. در زمان من فکر بله؛ در دیگر
بار فکر ندارد.
در حال حاضر، من تمایل به دنبال کردن چنین موضوع در حال حاضر من احساس بود که
پوچ است، و آن ها خسته می شدند و از خجالت من.
مسلما، من نمی توانم بگویم.
صراحتا و صادقانه، من اگر من می توانم.
بنابراین پاسخ، او کف زدند یک دست، در نوبت خود، بر روی شانه دوست خود، او به عنوان افزایش یافت
از صندلی خود را بر تخت و گفت:
شما باید دوست خود را به عنوان او را. شما می دانید آنچه که من هستم، مورتیمر عزیز من.
شما می دانید که وحشتناک مستعد ابتلا به خستگی هستم.
شما می دانید که زمانی که من به اندازه کافی از یک انسان به خودم پیدا شد معمای مجسم،
خودم به آخرین مدرک تحصیلی با تلاش برای پیدا کردن آنچه من به معنای حوصله است.
شما می دانید که در طول من آن را داد، و کاهش یافته است به حدس زدن هر.
پس چگونه می تواند احتمالا به شما خواهد داد پاسخ که من کشف کرده اند؟
فرم کودکستان قدیمی را اجرا می کند، "ریدل-ME-معما-ME-REE، p'raps شما می توانید به من بگو نه
این ممکن است؟ "پاسخ من را اجرا می کند،" شماره پس از زندگی من،
می توانید نیست "
بسیار از آنچه به دانش خود را از این موضوع کاملا بی دقتی فوق العاده واقعی بود
یوجین، آمیخته با این پاسخ، که مورتیمر می تواند آن را به عنوان صرف دریافت نمی
فرار.
علاوه بر این، آن را با هوا جذاب از باز بودن داده شد و از معافیت های ویژه
دوست او با ارزش، از بی تفاوتی بی پروا خود را.
بیا عزیزم پسر گفت: "یوجین.
اثر مصرف سیگار را امتحان کنید. اگر آن را به من روشن در تمام در این
سوال، من unreservedly بهره مند خواهد شد.
آنها به اتاق آنها از آمده بود بازگشت، و پیدا کردن آن گرم شده، باز
پنجره.
پس از روشن سیگار برگ خود، آنها را از این پنجره تکیه داد، سیگار کشیدن، و به دنبال
پایین در زیر نور مهتاب، تا آن را به دادگاه زیر میدرخشید.
بدون روشنگری، از سر گرفته یوجین، پس از دقیقه معینی از سکوت.
"من صادقانه احساس شرمندگی، مورتیمر عزیز من، اما هیچ چیز.
بازگشت مورتیمر: اگر چیزی می آید، '،' هیچ چیز نمی تواند از آن آمده است.
بنابراین من باید امیدوار باشیم که این مسئله ممکن است خوب در سراسر نگه دارید، که ممکن است وجود داشته باشد هیچ چیز
با پای پیاده.
هیچ چیز مضر برای شما، یوجین، یا - '
اوژن او را برای یک لحظه را با دست خود را بر بازوی خود را در آنجا ماند، در حالی که او یک تکه از
زمین را از گلدان قدیمی در آستانه پنجره و ماهرانه آن را در کمی به ضرب گلوله
نقطه مقابل نور؛ که به رضایت او انجام می شود، او گفت، "یا؟
یا مضر به هر کس دیگری.
چگونه، گفت: "یوجین، یکی دیگر از قسمت کوچکی از زمین، و تیراندازی آن را با بزرگ
دقت در علامت سابق، مضر به هر یک دیگری؟
"من نمی دانم.
و گفت: "یوجین، مصرف، به عنوان کلمه، یکی دیگر از ضربه، او گفت: آنها دیگر؟
"من نمی دانم.
بررسی خود را با یکی دیگر از تکه ای از زمین را در دست خود را، یوجین نگاه در خود
دوست inquiringly و کمی به طرز مشکوکی کاملا.
هیچ معنای پنهان و یا نیمه ابراز در چهره اش وجود دارد.
یوجین، جذب صدا گفت: "دو واندرررز دیر شده در از mazes از قانون،
قدم به قدم، و زود گذر کردن او سخن گفت، به دادگاه خیره شده بودیم.
درب ها از شماره یک را بررسی آنها، به دنبال نام آنها می خواهند.
پیدا کردن آن را در شماره یک، آنها را به شماره دو آمده است.
کلاه سرگردان شماره دو، یکی کوتاه، یک قطره از این گلوله.
زدن او را در کلاه، من سیگار می کشید serenely، و تبدیل به در تفکر از جذب
آسمان است. '
هر دو واندررز نسبت به پنجره نگاه کرد، اما پس از تبادل غرغر کردن
یا دو، به زودی خود را اعمال می شود و درب ها در زیر.
به نظر می رسید برای کشف آنچه آنها می خواستند، برای آنها از نظر ناپدید شد
ورود به در ورودی.
هنگامی که آنها پدیدار، گفت: "یوجین، 'شما باید هر دوی آنها را من به پایین'؛ و غیره
دو گلوله برای هدف تهیه شده است. او به دنبال خود حساب نکرده بودند خود را
نام، و یا نوعی درخت اقاقیا.
اما در هر صورت یا از سوی دیگر به نظر می رسد در سوال باشد، در حال حاضر وجود دارد
دست کشیدن در درب. گفت: مورتیمر: "من در وظیفه صبح تا شب، '،
اقامت شما که در آن شما، یوجین.
نیاز به هیچ اجبار، او در آنجا ماند، بی سر و صدا سیگار کشیدن، و نه در همه کنجکاو به
می دانم که زدم، تا مورتیمر او را از درون اتاق صحبت می کرد، و او را لمس کرد.
سپس، نقاشی در سر خود، متوجه شد که بازدید کنندگان به Hexam چارلی جوان و
مدرسه، هر دو ایستاده رو به او، و هر دو در یک نگاه به رسمیت شناخته شده است.
این همکار جوان، یوجین شما را پند؟ گفت مورتیمر.
اجازه بدهید او را نگاه کنند، بازگشت Wrayburn، خونسردی.
"آه، بله، بله.
او پند من! او شده بود، نه به تکرار که سابق
عمل او را گرفتن چانه، اما پسر او را متهم به از آن بود، و پرتاب بود
تا بازوی خود را با شروع عصبانی.
خندان، Wrayburn به نوعی درخت اقاقیا برای توضیح این سفر عجیب و غریب نگاه کرد.
او می گوید او چیزی برای گفتن دارد. "مطمئنا باید آن را برای شما خواهد بود، مورتیمر.
"بنابراین من فکر کردم، اما او می گوید: هیچ.
او می گوید به شما می باشد.: بله، من نمی گویم چنین است، interposed پسر.
و می خواهم بگویم آنچه من می خواهم برای گفتن، بیش از حد، آقای یوجین Wrayburn!
پس از گذشت او را با چشمان خود را به عنوان اگر چیزی که او ایستاده بود، یوجین نگاه بر روی
برادلی سنگ مزار.
با سستی و کمال، او را به مورتیمر تبدیل کشیدند: "که ممکن است این
فرد دیگری باشد؟
من دوست چارلز Hexam را، گفت: "برادلی؛ من چارلز Hexam
مدرسه "آقا خوب من، شما باید به دانش آموزان خود را آموزش
بهتر رفتار یوجین، 'بازگشت.
Composedly سیگار کشیدن، او را به آرنج در گچ بری بخاری تکیه داد، در کنار آتش،
و نگاه مدیراموزشگاه. این یک نگاه بی رحمانه بود، در تحقیر سرد خود را
او، به عنوان یک مخلوق هیچ ارزشی نداره.
مدرسه به او نگاه کردند، که، بیش از حد، یک نگاه ظالمانه بود، هر چند از
نوع های مختلف، که آن را به حال حسادت خشم و غضب آتشین در آن.
بسیار قابل ملاحظه ای، نه یوجین Wrayburn و نه برادلی سنگ مزار همه در نگاه
پسر.
از طریق گفت و گو متعاقب آن، این دو، مهم نیست که صحبت می کرد، یا آنها قرار گرفت،
نگاه یکدیگر.
برخی از درک راز، و مطمئن بین آنها، که آنها را در برابر یک مجموعه ای وجود دارد
دیگر در تمام جهات.
در برخی از جهات بالا، آقای یوجین Wrayburn، گفت: "برادلی، پاسخ او را با
رنگ پریده و لرزش لب ها، احساسات طبیعی از دانش آموزان قوی تر از من
آموزش. '
در بسیاری از جهات، من به جرات می گفت، 'پاسخ یوجین، با بهره گیری از سیگار برگ خود را، هر چند که آیا
بالا و یا پایین است اهمیتی ندارد. شما باید اسم من بسیار درستی است.
دعا مال شما چیست؟
این نگرانی شما به دانستن است، اما - درست است، interposed یوجین، به شدت قابل توجه
و برش او را در اشتباه خود را کوتاه، آن چه به من مربوط نیست و در همه حال به دانستن.
من می توانم مدرسه، است که به عنوان محترم ترین است.
شما راست، مدرسه است.
در سوزان خود را از سنگ مزار برادلی dullest بخشی از این سک زدن نیست، که او
آن خود را در یک لحظه از خشم بی پروا ساخته شده بود.
او سعی کرد به لب خود را به عنوان مجموعه ای برای جلوگیری از لرزش خود را، اما سریع آنها quivered.
"آقای یوجین Wrayburn، گفت:" پسر: "من می خواهم یک کلمه با شما.
من آن را خیلی میخواستم، که ما را به نگاه کردن آدرس خود را در این کتاب، و ما
را به دفتر خود رفته است و ما را از دفتر خود به اینجا می آیند.
مشاهده یوجین: شما خود مشکل بسیار، مدرسه، '، دمیدن
پر از خاکستر سیگار خود را. من امیدوارم که آن را ممکن است ثابت کند پاداشی.
و من خوشحالم به صحبت می کنند، به دنبال پسر، در حضور آقای نوعی درخت اقاقیا، چرا که آن
از طریق آقای نوعی درخت اقاقیا است که شما همیشه دیدم خواهر من.
برای یک لحظه فقط، Wrayburn تبدیل شده است چشم خود را جدای از مدرسه به یاد داشته باشید
اثر حرف آخر را در مورتیمر، که در طرف مقابل از آتش ایستاده،
به محض اینکه کلمه ای صحبت می شد، تبدیل خود را
روبرو به سوی آتش و پایین را در آن نگاه کرد.
به طور مشابه، آن را از طریق آقای نوعی درخت اقاقیا است که شما همیشه او را دیدم دوباره، برای شما
با او در شب هنگامی که پدر من بود، و به همین ترتیب من تو را با او در بر داشت
روز بعد.
از آن زمان به بعد، خواهر من شما را دیده اند، اغلب. oftener خواهر من و شما را دیده اند،
oftener. و من می خواهم بدانم چرا؟
'این ارزش در حالی که، مدرسه بود؟ به یوجین زمزمه، با هوای
مشاور بی طرف. مشکل بسیار برای هیچ چیز
شما باید بهترین، می دانم، اما من فکر می کنم نیست.
: "من نمی دانم، آقای Wrayburn، جواب داد: برادلی، با شور و شوق خود را افزایش، به همین دلیل شما
رسیدگی به من - 'آیا شما؟ گفت: یوجین.
بعد از آن من خواهد شد.
او گفت تا tauntingly در ارامش کامل خود را، که دست راست محترم
حالم مو محترم گارد سازمان دیده بان محترم می تواند زخم آن را دور
گلو او را و او را با آن خفه شده است.
کلمه ای دیگر یوجین پنداشتن آن ارزش در حالی که به نگو، اما ایستاده بود با تکیه سر خود را
بر دست خود را، سیگار کشیدن، و به دنبال imperturbably در برادلی سایش
سنگ قبر با او حالم دست راست، تا برادلی wellnigh از جا در رفته بود.
آقای Wrayburn، اقدام پسر، ما نه تنها می دانم که این که من آن را بر متهم
شما، اما بیشتر ما می دانیم.
آن را به دانش خواهرم که ما آن را در بر داشت هنوز می آیند، اما ما
داشته باشد.
ما یک طرح بود، من و آقای سنگ مزار، برای آموزش و پرورش خواهرم، و برای آن
توصیه و نادیده گرفته شده توسط آقای سنگ مزار، یک مقام صالح تر است،
هر چه شما ممکن است تظاهر به فکر می کنم، همانطور که شما
سیگار می کشید، از شما می تواند تولید، اگر شما سعی.
پس از آن، چه چیزی ما را پیدا کردید؟ چه پیدا می کنیم، آقای نوعی درخت اقاقیا.
چرا، ما که خواهر من در حال حاضر تدریس می شود، بدون دانستن آن است.
که ما در حالی که خواهر من به گوش سرد و مایل به طرح های ما برای
مزیت او - من، برادر او، و آقای سنگ مزار، اقتدار صالح، به عنوان
گواهینامه های خود را به راحتی ثابت کند که
می شود - او آگاهانه و مشتاقانه بهره طریق برنامه های دیگر.
آی، و در نظر گرفتن درد، بیش از حد، برای من می دانم دردهای هستند.
و به این ترتیب آقای سنگ مزار!
خب! کسی می پردازد برای این اندیشه است که
به طور طبیعی رخ می دهد به ما، چه کسی پرداخت می کند؟
ما خودمان درخواست برای پیدا کردن آقای نوعی درخت اقاقیا، و پیدا کنیم که دوست شما،
این آقای یوجین Wrayburn، در اینجا، می پردازد.
سپس او را بپرسم به چه حقی دارد او را به آن را انجام دهد، و آنچه او از آن چیست و چگونه می آید
او را به گرفتن چنین آزادی بدون رضایت من، وقتی که من خودم را بالا بردن
مقیاس جامعه exertions خود من و آقای
کمک سنگ قبر، و حق ندارد به بازیگران تاریکی بر چشم انداز من، و یا هر
بستن بر احترام من از طریق خواهر من؟ '
ضعف پسرانه از این سخنرانی، که در ترکیب با خودخواهی بزرگ خود، ساخته شده
یک فقیر در واقع.
و هنوز سنگ مزار برادلی، استفاده می شود به مخاطب کمی از یک مدرسه، و بلا استفاده
راه های بیشتری از مردان نشان داد نوعی از وجد و سرور در آن است.
در حال حاضر آقای یوجین Wrayburn بگویم می کنند! این دنبال پسر، مجبور به استفاده از سوم
شخص با ناامیدی از پرداختن به او را در مرحله اول، که من به او اعتراض
داشتن آشنایی با من
خواهر، که من درخواست او را به رها کردن آن در دسترس نباشد.
او است که آن را به سر او را که من می ترسم از مراقبت از خواهر من برای او نیست -
(عنوان پسر sneered است، استاد sneered، و یوجین منفجر کردن خاکستر پر
دوباره) - اما من به آن اعتراض و این کافی است.
من از اهمیت بیشتری برخوردار خواهر من نسبت به او فکر می کند.
همانطور که خودم جمع آوری، من قصد دارم او را جمع آوری و او می داند که دارد، و او به دنبال من
برای چشم انداز خود است.
حالا من درک می کنم این همه بسیار خوب، و به همین ترتیب آقای سنگ مزار.
خواهرم یک دختر بسیار عالی است، اما او تا به برخی از مفاهیم عاشقانه است، نه در مورد چنین
چیزهایی به عنوان آقای Wrayburns یوجین، اما در مورد مرگ پدرم و دیگر
مسائل مربوط به آن نوع.
آقای Wrayburn را تشویق می کند آن مفهوم را به خود اهمیت، و به همین ترتیب او
فکر می کند او باید به او سپاسگزار باشد، و شاید حتی دوست دارد.
حالا من را انتخاب کنید او را به به او سپاسگزار باشد، یا سپاسگزار باشد به کسی جز من،
به جز آقای سنگ مزار.
و من به آقای Wrayburn که اگر او را از آنچه من می گویم را نمی توجه، آن را بدتر خواهد شد
برای او. اجازه دهید که به نوبه خود او را در حافظه خود، و
از آن مطمئن شوید.
بدتر برای او مکث گرفت، که در آن مدرسه
خیلی بی دست و پا.
ممکن است من پیشنهاد می کنم، مدرسه، گفت: "یوجین، از بین بردن سریع زوال سیگار برگ خود را از او
لب به نگاه در آن، که شما هم اکنون می توانید مردمک چشم شما را از شما دور میکند.
و آقای نوعی درخت اقاقیا، افزود: پسر، با صورت سوزش، تحت تشدید شعله ور
هیچ نوع از پاسخ و توجه، من امیدوارم که شما به آنچه من اطلاع از
را برای دوست خود گفت، و از آنچه خود را
دوست شنیده است به من می گویند، کلمه به کلمه، هر کاری که بر خلاف آن وانمود میکند.
شما را ملزم به اطلاع از آن، آقای نوعی درخت اقاقیا،، همانطور که قبلا هم
ذکر شد، برای بار اول شما دوست شما به شرکت خواهر من به ارمغان آورد، و اما برای شما
ما باید او را دیده است.
خداوند می داند که هیچ یک از ما تا به حال او را می خواستند، بیش از هر یک از ما همیشه او را از دست خواهند داشت.
در حال حاضر آقای سنگ مزار، به عنوان آقای یوجین Wrayburn شده است موظف به شنیدن آنچه که من تا به حال، و
می تواند خود را کمک نمی کند، و من آن را گفت: به حرف آخر، ما انجام داده اند
ما می خواستیم انجام دهید، و ممکن است بروید.
«برو پایین پله ها، من و یک لحظه، Hexam را ترک او بازگشته است.
پسر مطابق با نگاه خشمگین و سر و صدا به همان اندازه که او می تواند، چرخش
به بیرون از اتاق و نوعی درخت اقاقیا به طرف پنجره رفت و تکیه وجود دارد، به دنبال بیرون.
"تو فکر می کنم من از ارزش بیشتری نسبت به خاک زیر پای خود، گفت: برادلی
یوجین، صحبت کردن در یک تن وزن و اندازه گیری با دقت، و یا او نمی توانست صحبت
در همه.
پاسخ اوژن: "من به شما اطمینان دهم، مدرسه، '،' من در مورد شما فکر نمی کنم.
این درست نیست، بازگشت از سوی دیگر؛ بهتر می دانید.
این درشت، یوجین retorted، اما شما نمی دانید بهتر است.
'آقای Wrayburn، حداقل من به خوبی می دانیم که این امر می تواند بیکار خودم تنظیم در برابر
به عبارت گستاخ و یا رفتار های از خود راضی.
آن پسر بچه که به تازگی بیرون رفته می تواند شما را در نیم دوجین از شاخه های شرم قرار دهید
دانش در نیم ساعت است، اما شما می توانید او را کنار پرتاب مانند تحتانی.
شما می توانید انجام دهید به همان اندازه با من، من بدون شک از قبل.
ممکن است، اظهار داشت: "یوجین.
اما من بیش از یک پسر بچه گفت: "برادلی، با دست کلاچ، و خواهم بود
شنیده می شود، آقا. به عنوان یک مدرسه، گفت: "یوجین، 'شما
همیشه شنیده است.
که باید به محتوا. "، اما محتوای آن ندارد، پاسخ داد:
دیگر، سفید با شور و شوق است.
آیا شما فرض کنید که یک مرد، در شکل گیری خود را برای وظایف من تخلیه، و در
تماشا و سرکوب خود را روزانه به تخلیه آنها را نیز، رد یک مرد
طبیعت چه خبر؟ '
من به شما فرض کنید، گفت: "یوجین، قضاوت از آنچه که می بینم و بهت نگاه می کنم، به جای
بیش از حد پرشور برای یک مدرسه خوب. او سخن گفت، او پرتاب دور آخر خود را
سیگار برگ.
پر حرارت با شما، آقا، من قبول من است. پر حرارت با شما، آقا، من به خودم احترام
برای بودن. اما من برای دانش آموزان من شیاطین نیست.
یوجین، 'پاسخ: برای معلمان خود را، من نه باید گفت.
آقای Wrayburn. مدرسه.
آقا، اسم من برادلی سنگ مزار است.
همانطور که شما عادلانه گفت: آقا خوب من، نام و نام خانوادگی خود را می توانید به من مربوط نیست.
در حال حاضر، چه! "این.
آه، چه بدبختی مال من است، 'گریه برادلی، شکستن برای پاک کردن شروع
عرق از چهره خود را به عنوان او از سر تا پا را تکان داد، که من نمی تواند کنترل
خودم را به عنوان موجودی قوی تر به نظر می رسد
از این، هنگامی که یک مرد که در تمام عمر خود را احساس نمی آنچه که من در یک روز احساس می تواند
بنابراین خود را به فرمان
او آن را در عذاب بسیار گفت، و حتی آن را با یک حرکت حادثه جو خود را به دنبال
دست به عنوان اگر او می تواند خود را پاره کرده اند.
یوجین Wrayburn در او نگاه کرد، متوجه شد که او شروع می شود و نه
سرگرم مطالعه است. 'آقای Wrayburn، من تمایل به چیزی می گویند
شما در بخشی از خود من است.
بیا، بیا، مدرسه، بازگشت یوجین، با یک رویکرد ضعیف به
بی صبری به عنوان دیگر دوباره با خود تلاش؛ آنچه شما برای گفتن.
و اجازه دهید به شما یادآوری کنم که دم در ایستاده است باز، و دوست جوان خود را
انتظار شما از پله ها.
وقتی که من همراه که جوانان در اینجا، آقا، من تا با هدف از اضافه کردن، به عنوان یک مرد
چه کسی به شما باید مجاز نیست به کنار گذاشته، در صورتی که شما به عنوان یک پسر او را کنار گذاشته،
که غریزه خود را درست و راست است.
بنابراین برادلی، سنگ مزار، با تلاش زیاد و مشکل.
"است که همه خواسته یوجین. نه، آقا، گفت: "دیگر، برافروخته و
شدید.
"من به شدت او را در مخالفت خود را از بازدیدکننده داشته است خود را به خواهر او را پشتیبانی و او در
اعتراض به فضولی خود را - و بدتر--در آنچه شما را بر خودتان گرفته شده به انجام
برای او.
"است که همه خواسته یوجین. «نه، آقا.
من مصمم است تا به شما بگویم که شما در این مجموعه مقالات نه توجیه، و
آنها به خواهر او مضر هستند.
آیا شما مدرسه او و همچنین برادرش را - یا شاید دوست داشته باشید
باشد؟ "گفت: یوجین.
این چاقو که خون را به دنبال بود، در عجله خود را به صورت برادلی سنگ مزار، به عنوان
به سرعت به عنوان اگر آن را با خنجر شده بود پرداخته است.
چه شما از آن چیست؟ "به همان اندازه بود که او می تواند نگو.
جاه طلبی طبیعی به اندازه کافی، گفت: "یوجین، خونسردی.
فاصله آن از من می گویند در غیر این صورت، می باشد.
خواهر چیزی بیش از حد بر لب خود را، شاید که - بسیار متفاوت است.
از همه اتحادیه های که او استفاده شده بود، و از همه مبهم کم
مردم در مورد او، که آن را جاه طلبی بسیار طبیعی است.
ابهام من تو پرتابش می کنم در دندان من، آقای Wrayburn؟
"که به سختی می تواند باشد، برای من می دانم چیزی در مورد آن، مدرسه، و به دنبال
چیزی نمی دانند.
منو سرزنش شما با منشا من، گفت: "برادلی سنگ مزار؛ بازیگران insinuations
من آوردن تا.
اما من به شما بگویم، آقا، من کار کرده اند به بعد راه من، از هر دو و در وجود هر دو،
و حق دارند که به یک مرد بهتر از شما در نظر گرفته شده است، با دلایل بهتر بودن
افتخار.
چگونه من می توانم شما را با آنچه که در درون دانش من نیست سرزنش، و یا چگونه می تواند بازیگران
سنگ که در دست من، یک مشکل را برای ابتکار و خلاقیت یک مدرسه است
برای اثبات، 'به یوجین بازگشت.
"نه، آقا که؟ است.
اگر شما فرض کنید آن پسر - که واقعا انتظار خسته خواهد شد، گفت:
یوجین، مودبانه
اگر شما فرض کنید که پسر دوست بود، آقای Wrayburn، شما خودتان را فریب.
من دوست او هستم، و شما باید مرا. و شما او را در پله ها،
اظهار یوجین.
شما نمیتوانید به خودتان وعده داده شده، سر، که شما می توانید انجام دهید که انتخاب کرده اید، چرا که
شما تا به حال برای مقابله با یک پسر تنها، بی تجربه، دوست، و unassisted.
اما من به شما هشدار داد که میانگین این محاسبات اشتباه است.
شما باید با یک مرد نیز. شما باید با من انجام دهد.
من او را حمایت و اگر لازم باشد، نیاز به جبران خسارت برای او.
دست و دل من در این امر هستند، و باز به او می باشد.
و - کاملا تصادفی - درب باز است، اظهار داشت: "یوجین.
مدرسه گفت: "من خوار شمردن evasions حیله گر خود را، و من تو را خوار شمردن، '.
در خبی از طبیعت خود را تو به من ناسزا گفتن با سفلگی تولد من است.
من تو را نگه دارید در تحقیر برای ایجاد آن بنویسید.
اما اگر شما از این سایت بازدید سود نیست، و بر این اساس عمل می کنند، شما به من به عنوان
به تلخی به صورت جدی بر علیه شما می تواند اگر من شما را به ارزش یک فکر دوم تلقی
در حساب خود من.
با شیوه ای آگاهانه بد فضل و سفت، به عنوان Wrayburn نگاه یک که به راحتی و
به آرامی بر روی، او با این جمله قالب دهید رفت، و درب های سنگین مانند یک کوره بسته.
درب بر خود را با رنگ قرمز و سفید گرم شده از خشم.
'monomaniac کنجکاو، گفت: "یوجین. آن مرد به نظر می رسد به این باور که همه
با مادرش آشنا بود!
مورتیمر نوعی درخت اقاقیا که هنوز هم در پنجره، که او را در ظرافت بود
خارج یوجین به نام به او، و او به آرامی قدم زدن در اتاق افتاد.
هم میهنان عزیزم، گفت: "اوژن، او به عنوان یکی دیگر از سیگار را روشن، من ترس من
بازدیدکنندگان غیر منتظره بوده است سخت.
اگر به عنوان مجموعه ای خاموش (بلانسبت عبارت قانونی از وکیل مدافع در قانون) شما می خواهم به
درخواست Tippins به چای، من تعهد خودم را برای عشق به او.
یوجین، یوجین، یوجین، 'پاسخ مورتیمر، هنوز قدم زدن در اتاق، من متاسفم برای
این. و فکر می کنم که من آن را خیلی کور!
چگونه کور، پسر عزیزم؟ دوست بی حرکت او را پرسید.
چه خود را که شب را در کنار رودخانه عمومی خانه گفت: "نوعی درخت اقاقیا.
توقف.
آن چه بود که شما از من پرسید؟ آیا من مانند یک ترکیب تاریک احساس
خائن و جیب زمانی که من به آن دختر فکر؟ '
یوجین گفت: "من به نظر می رسد به خاطر داشته باشید بیان،.
"شما چه احساسی دارید وقتی که شما از او فقط در حال حاضر فکر می کنم؟
دوست او ساخته شده است هیچ پاسخی مستقیم است، اما پس از چند whiffs سیگار برگ خود را مشاهده،
آیا وضعیت اشتباه نیست. هیچ دختر بهتر در تمام این لندن وجود دارد
از لیز Hexam.
بهتر است در میان مردم من در خانه وجود دارد، بهتر در میان مردم خود.
"اعطا شده است. آنچه در پی؟
، در آنجا گفت: "یوجین، به دنبال بعد از او به طرز شک برانگیزی به عنوان گام دور به پایان دیگر
از اتاق، 'شما من رو دوباره بر حدس زدن معما که من داده اند.
"یوجین، آیا شما طراحی برای گرفتن و ترک این دختر؟
همکار عزیز من، نه. 'آیا شما طراحی برای ازدواج؟
همکار عزیز من، نه. '
آیا طراحی به دنبال او "همکار عزیزم، من هیچ چیز را طراحی نیست.
من هر چه طراحی را ندارند. من ناتوان از طرح است.
اگر من تصور یک طرح، من باید به سرعت آن، رها خسته از عمل.
اوه یوجین، یوجین 'مورتیمر عزیزم، که لحن
سرزنش سودا، من را ببخش، چیزی است.
چه می توانم به شما بگویم که من می دانم، و اذعان به جهل من از همه من
نمی دانم!
چگونه است که کمی برو آهنگ قدیمی، که، به بهانه بودن شاد است، تا حد زیادی
غم انگیز ترین چیزی که من همیشه در زندگی ام شنیده ام؟
"دور با مالیخولیا، و نه محزون حلقه تغییرات در انسان و زندگی
حماقت، اما خوش خوش فال لا آواز خواندن
FAL لا، عزیز مورتیمر من (است که نسبتا بی معنی) آواز خواندن ما، اما اجازه دهید اجازه ندهید که
ما آواز می خوانیم که ما به حدس زدن معما در دسترس نباشد.
آیا شما در ارتباط با این دختر، یوجین، و آن چیزی است که این افراد می گویند درست است؟
"من واگذار هر دو پذیرش به دوست بزرگوار و آموخته است.
پس آنچه که از آن آمده است؟
چه کار می کنید؟ از کجا می خواهید؟
'مورتیمر عزیز من، فکر می کنم مدرسه پشت سر او باقی مانده بود
catechizing عفونت.
شما می خواهید یکی دیگر از سیگار ژولیده.
را از این، من را ببخش، چیزی است. نور را در معدن، که در کامل
سفارش.
پس! حالا، من را به رعایت عدالت است که من انجام همه آنچه می توانم نسبت به خود
بهبود، و به شما نور پرتاب شده در آن خانه را پیاده سازی است که،
هنگامی که شما فقط آنها را به عنوان در شیشه ای را دیدم
بطور تاریکی، شما عجله - من عجله باید بگویم - تمایل به کم بها.
معقول نقص من، من خودم را با تأثیرات اخلاقی در محاصره
به صراحت به معنای ترویج تشکیل فضائل داخلی.
به کسانی که تحت تاثیر قرار، و به جامعه بهبود از دوستان من از بچگی، ستایش
من خود را با بهترین آرزوها.
"آه، یوجین! گفت: نوعی درخت اقاقیا، محبت، در حال حاضر نزدیک او ایستاده، بنابراین
که آنها هر دو در یک ابر کمی از دود ایستاده بود؛ من که پاسخ شما 3 من
سوالات!
چه از آن آمده است؟ چه کار می کنید؟
از کجا می خواهید؟
و مورتیمر من عزیز بازگشت یوجین، به آرامی در دامن زدن به دور از دود خود را با
دست برای این نمایشگاه بهتر از صداقت خود را از صورت و نحوه، 'به من ایمان آورده،
من آنها را فورا پاسخ اگر من می توانم.
اما برای فعال کردن مرا به انجام این کار، ابتدا باید در بر داشت کرده اند از معمای سخت
مدت زیادی رها شده است. در اینجا آن است.
یوجین Wrayburn.
بهره برداری پیشانی و سینه اش. ریدل، من، معما-ME-REE، شاید شما
نمی توانید به من بگویید چه ممکن است این - نه، بر زندگی من نمی توانم.
آن را من!