Tip:
Highlight text to annotate it
X
JG: «خانمها و آقایان, از بیتلز - جان لنون و پل مک کارتنی! "
(هیجان زده جیغ و تشویق آنها به عنوان قدم زدن از)
JG: "عصر بخیر, شب خوب می تواند از من بپرسید شما چیزی؟ شما چگونه به اینجا رسیدیم؟ نه از
انگلستان, اما از هتل با همه مردم خارج وجود دارد؟ "
جان: "Uhh ماشین.
JG: "اتومبیل هیچ مشکلی به شما داشته باشد؟"
جان: "نه, نه, همه تحت کنترل (شوخی). خوب حال شما چطور است, جانی؟ "
JG: "خب, من کشف کرده اید مصاحبه در تمام طول روز - در صورتی که هر گونه سوال وجود دارد شما می خواهم
به ما بپرسید ... "
جان: "چه هستند کار می کنید؟"
(خنده حضار)
پل: "MMM, که در آن جانی؟"
JG: "او کجاست Gaithersburg؟"
ED ماهون: "Gaithersburg!"
JG: "شهر شگفت انگیز"
TB: "ممکن است شما از من بپرسید, مورد علاقه های بزرگ در سراسر جهان, یک سوال؟ دو نفر دیگر آقایان ...
از شما چهار نفر از ... آنها هنوز هم در هند؟
جان: "نه, آنها در انگلستان هستیم."
TB: "من می خواهم به شما چیزی بپرسید, زیرا من آرزو می کنم من می خواهم یاد گرفتم به تفکر, و من نمی توانم ...
من نمی دانم چگونه شما آن را انجام دهید. من خیلی دوست دارم. "
جان: "خوب شما باید بروید و پیدا کردن, نمی شما خواهد شد. "
TB: "خب من قصد دارم که به دور."
جان: "آه, خب"
(خنده حضار)
پل: "آن را فراموش کرده ام."
TB: "اگر من این مدت, و نمی توانست آن را انجام دهید, من نمی تواند یادگیری وجود دارد. "
جان: "خوب, شما نمی توانید به شنا یاد بگیرند اگر شما نگه داشتن داخلی, می تواند شما؟ مگر در مواردی که شما رو
استخر در اطراف شما است. "
TB: "اوه عزیزم, من می تواند شناور نشسته آیا باشد احمقانه است. "
(خنده حضار)
JG: "من احساس دو وجود دارد مکالمات در اینجا! "
پل: "آره راست, آره ما تا به حال کمی از مشکل امروز - این fella - مصاحبه
برنامه های آموزشی. و او شروع به درخواست تماس با ما پرسش ها, و آنها کاملا مرتب سازی بر اساس
سوال های جدی, شما می دانید. پس از آن یک انتخاب بود بین آن را فقط خنده, یا پاسخ دادن
به طور جدی است. "
JG: "پس چه شما باید انجام دهید؟"
پل: "ما کمی جدی است."
JG: (شوخی) شما جدی؟ "
پل: "بله ما فقط نوع - (تخلیه گلو comically) - بیش از حد جدی نیست, شما می دانید,
فقط از مرتب کردن است. "
JG: "گوش کن, از تمام ..."
پل: "بنابراین ما به یک شوخی است!"
(خنده حضار)
JG: "من واقعا نمی جوک ها است که بسیاری از, شما به من بگویید
یک شوخی است. "
جان: "ما هیچ نمی دانم."
TB: "من فکر می کنم آنها همراهان بسیار جدی است."
پل: "که ما, شما می دانید."
جان: "ما هرگز نمی تواند به یاد داشته باشید 'EM, شما را ببینید."
JG: "آیا دوست دارید یک کمدین می شود؟"
جان: "نه."
JG: "از بسیاری جهات شما هستند."
جان: "خوب ..."
(خنده حضار)
JG: "چهار نفر از شما, اجتماعی هستند, به شما که نزدیک, و یا شما ...؟ "
PAUL: "بله."
جان: "ما دوستان نزدیک, شما می دانید."
JG: "گاهی اوقات هنگامی که شما با هم کار کنند - من با گروه که زمانی که این کار بیش از حد,
همین. آیا خانه های بسیار با هم؟ "
جان: "در بیست مایل همه با هم"
JG: "اگر شما می تواند در موسیقی نبوده است - اگر آن را به حال است که برای شما اتفاق افتاده است - چه شما فکر می کنید شما می توانید
کاری انجام دهید؟ "
جان: گفت: "آه, من نمی دانم فیلم برای من نیست."
(پل شل به راحتی)
JG: (مکث) "چگونه در مورد شما, پل ... من نیستم شکستن روحیه شما را هستم؟ "
پل: "خیر شما در حال انجام بزرگ, شما می دانید اما, ام ... "
(خنده حضار)
پل: "بنابراین, آنچه را که من می خواهم بوده است؟"
جان: "یک پلیس".
پل: (به جان) "... نه پلیس."
(خنده حضار)
پل: "Uhh, من نمی دانم, شما می دانید من بود تقریبا میخوام یک معلم, اما سقوط کرد که از طریق,
خوشبختانه. "
(متورم موسیقی برای یک استراحت تجاری ... پل آغاز می شود زمزمه همراه ... دختران فریاد)
JG: (به جان) "چرا شما خواندم که (نشانه کارت) و ببینید چه چیزی واکنش می باشد. "
جان: "و در حال حاضر یک کلمه از اسب نر محلی خود را."
(خنده حضار)
JG: "... یک کلمه از ایستگاه های محلی خود را!"
- (استراحت تجاری) - JG: "گوش دادن پل, شما گفت: چیزی است که
برای من سخت به این باور است. شما در مرکزی پارک, و هیچ کس شما را به رسمیت شناخته, یکشنبه؟
پل: "بله, درست است بله"
جان: "ما بسیار خوشحال شد, شما می دانید."
JG: "شما فقط نیمه سرگردان در اطراف شما فقط؟ راه می رفت به اطراف؟ پلیس با شما نبود؟ "
جان: "نه, ما فقط راه می رفت بیرون, شما می دانید ما. اغلب آن را انجام دهد. اگر مردم نمی دانند - انتظار
ما, چه آنها میخوای انجام دهید, اما دیدن یک بیت از موهای بلند و راه رفتن در اطراف مانند همه دیگر
موهای بلند. "
(خنده حضار)
JG: "چه مدت شما را در نیویورک در حال حاضر شده است؟ ما فقط در مورد آن را در بر داشت. "
پل: "سه روز".
جان: "آیا این سه, در حال حاضر؟"
پل: "سه روز".
جان: "و ما هنوز به قهوهای مایل به زرد نمی کردم."
پل: «و آن شده است به اندازه کافی, شما می دانید, در واقع". (می خندد)
JG: "هنگامی که شما را به یک شهر - شما بودند تور, و شما رو به خیلی از شهرستانها. چقدر
از آن آیا شما واقعا می بینید؟ این همگی تقریبی به یک هتل, من فکر می کنم. "
جان: "شما فقط انتخاب ارتعاشات می کنیم. دیدم هرگز آن را می دانید. "
پل: "اتاق."
جان: "قلعه پر از اتاق های سراسر محل. "
JG: "چگونه در مورد این سازمان جدید," اپل "
جان: "اوه آره خوب شما می بینید, حسابدار ما آمد و گفت: "ما این مقدار پول است.
آیا شما می خواهید به آن را به دولت و یا انجام کاری با آن؟ بنابراین ما فکر کردم ... "
JG: "که دولت؟"
جان: "اه ... دولت هر ساله"
(خنده حضار)
جان: "بنابراین ما تصمیم به بازی بازرگانان زیرا, بیت, uhh, ما رو برای اجرای ما
امور خود را در حال حاضر. بنابراین, ما باید این چیز به نام 'اپل' است که برای رفتن به سوابق,
فیلم و الکترونیک - که همه کراوات. و به نوعی از چتر تا مردم
که می خواهند به ساخت فیلم در مورد ... چمن ... نکن را بر روی زانو های خود را در یک دفتر کار, به شما
می دانید, التماس برای استراحت است. ما سعی خواهم کرد و انجام آن را دوست دارم. این ایده است. منظورم این است که, ما می
پیدا کردن آنچه که اتفاق می افتد, اما این چیزی است که ما تلاش برای انجام.
پل: "اگر شما می خواهید برای انجام کاری, به طور معمول شما برای رفتن به کسب و کار بزرگ و شما
عاشق رفتن به آنها, مردم بزرگ, شما می دانید. "
جان: "شما حتی نمی کنید وجود دارد از آنجا که شما نمی توانید از طریق چون درب رنگ
از کفش های شما. "
پل: (می خندد) "اما شما می دانید, مردم به طور معمول ... شرکت های بزرگ, آنقدر بزرگ است که اگر شما کمی
و خوب است که شما آن را مانند 60 سال طول می کشد را به آن است. و به این ترتیب مردم را از دست این کمی
مردم خوب است. "
جان: "این فقط طول می کشد 'EM طولانی تر است."
پل: "بنابراین ما در حال تلاش برای پیدا کردن چند است."
JG: "پل, که به دلیل سابقه و هدف خود را است؟ شما از یک پس زمینه ضعیف بود. "
جان: "نه, هیچ نوع ... این فقط یک چیزی که رایج است. "
پل: "کمی از آن وجود دارد."
JG: "اگر شما آن را به عنوان یک جوان با احساس نیست, شما می توانید آن را احساس نمی کند. "
جان: "بله."
پل: "بله درست است, شما می دانید این فقط "چون ما می دانیم آنچه که ما تا به حال برای مبارزه با مرتب سازی بر اساس
از ... "
JG: "آن را دشوار را برای شما به را شروع کنید؟"
جان: "خب, نه سخت تر از هر کس دیگری, می بینید, اما جرج گفت: "من از بودن خسته شدم
گفت: برای حفظ این پارک است. این چیزی است که آن را در مورد, شما می دانید. ما در حال تلاش برای ایجاد
پارک برای مردم برای آمدن و انجام آنچه که آنها می خواهم. "
پل: (صدای خنده دار) "نمادین صحبت می کند."
(خنده حضار)
JG: "آیا او سخنگوی, به شما می گویند, جان؟"
جان: "خب, اگر پره های خود را در حال کار, او است. و اگر مال منی ... "
(خنده حضار)
JG: "آیا حفظ حریم خصوصی است که شما منجر من به این باور داشته باشید, و یا آن کار سختی است؟ "
جان: "ما به اندازه کافی به ما عاقل نگه دارید, شما می دانم. اگر ما عاقل هستند - ما به اندازه کافی. "
(خنده حضار)
جان: "اما آن را مانند تور زندگی ما است. است تور را دوست ندارد, و یا مانند "شب یک روز سخت را
و یا هر یک از آن چیزهایی است. این تنها چیزی است که ما انجام این کار در حال حاضر. ایجاد می کنیم که, یا این که ایجاد شده است.
اما زمانی که ما فقط زندگی می کنند, آن را به آرام است. "
JG: "آیا آن را آرام, پل؟"
پل: "آره در حال حاضر, شما می دانید. این گیج کننده - نیویورک است. خیلی گیج کننده محل.
"چون در حال حاضر بیش از انگلستان آمد و آن را بسیار مرتب کردن بر اساس از محل آرام, می دانید. "
JG: "چه خیلی متفاوت است در مورد نیویورک؟"
جان: "بلندتر"
پل: "این بسیار ... (تقلید honking اتومبیل و آژیرهای پلیس) ... شما می دانید. "
(خنده حضار)
JG: (شوخی) تو یک رکورد ضربه بر روی دست های خود را در حال حاضر! "
پل: "شما می دانید, است که زیادی در اینجا اتفاق می افتد."
JG: "آیا دوست دارید که نوع زندگی نیست؟"
جان:. "این خوبه که شما به آن را دریافت کند منظور من, سه روز است به اندازه کافی برای رسیدن به آن استفاده می شود. "
JG: "آیا شما مثل" به آن را دریافت کنید؟ "
جان: "اه, امروز نیست."
TB: (می خندد) "آیا شما عصبی نشان می دهد مانند این "؟
پل: "همیشه عصبی."
جان: "آره, حتما مطمئن شوید.
JG: "چرا شما می شود عصبی؟"
جان: "از آنجا که, uhh ... این طبیعی نیست."
(خنده حضار)
JG: "من نمی دانم, من فقط نوع بازدید با شما ... من احساس این طبیعی است. من احساس می کنم
مثل من در مورد شما بخواند, و من می خواهم به ملاقات شما خواهد شد. "
جان: "منظورم این است که این وضعیت طبیعی است."
پل: "اگر ما شما را ملاقات کرده و صحبت در خانه خود, پس از آن است که بسیار خوب شما می دانید, زیرا ما می توانیم
در واقع به طور طبیعی صحبت کنید. این کمی مشکل است زمانی که شما می دانم که شما در حال رفتن به یک میلیون
خانه. "
JG: "پس شما محافظت خوبی, در چه به شما می گویند پس از آن؟ "
جان: "نه, محافظت نمی شود."
پل: "نه, اما هنوز هم دشوار است, شما می دانید. (اشاره به خدمه دوربین) وجود دارد آن است!
نگاه کن! بیرون رفتن!
(خنده حضار)
جان: "خوب, شما نمی عصبی در همه؟"
JG: "من عصبی به دلیل uhh ... ..."
جان: (comically): "خب, چون - از آنجا که - چرا که! اما این همان چیزی است! "
(خنده حضار)
JG: "این تفاوت که شما بسیار موفق در آنچه که شما انجام می دهیم. "
جان: "این هیچ را ندارد."
JG: «پس آنچه را که شما به من گفتن این است که شما ترس ها و نگرانی مانند هر کس دیگری؟ "
جان: "مطمئن ما انسان, انسان است!"
پل: "شما می دانید که شوهای قدیمی همه چیز می گوید: «خوب, می دانید, شما همیشه عصبی
قبل از اینکه شما را بر روی صحنه رفت. " Uhh, من فکر می کنم ما اونا تمام راه را. هنگامی که شما در صحنه
این فقط یکی از آن چیزهایی است. "
JG: "اما شما بیش از آن اشکالی ندارد."
جان: "آه, مطمئن شوید که این بخشی از بازی است."
- (استراحت تجاری) - JG: "گوش کن, من چیزی مشترک
با هر دو شما. من ملاقات گورو, ماهاریشی. و من متوجه شدم که او با قانون رفت -
پسران ساحل. و آن را خورده است. "
جان: "آره."
JG: "چه می توانم شما را از یوگی فکر می کنم به عنوان یک عمل"
جان: "آره خوب, ما متوجه شدیم که ما ساخته شده است. یک اشتباه وجود دارد. "
پل: "ما سعی کردیم تا او را در برابر آن متقاعد کردن, شما می دانید. من فکر می کنم آن است که یک ایده وحشتناک بود. "
جان: "ما در مراقبه اعتقاد دارم, اما نه ماهاریشی و صحنه اش. اما این شخصی
اشتباه ما در ملاء عام ساخته شده است. "
JG: "هنگامی که شما در پیدا کردن آن را یک اشتباه بود؟
جان: "خب, uhh, من می توانم به یاد داشته باشید از تاریخ نیست, شما می دانید, اما آن را در هند بود. و مراقبه
خوب است, و آن را نشانی از آنها چه می گویند. این مثل ورزش یا تمیز کردن دندان های خود را, شما می دانید.
این کار می کند, اما uhh, ما با آن به پایان رسید بیتی. "
ED ماهون: "او تغییر که چه ..."
جان: "خب, نه من فکر می کنم این درست است که ما دیدن او کمی بیشتر در چشم انداز, شما
می دانم, چون ما به عنوان ساده و بی تکلف به عنوان فرد بعدی در مورد بسیاری از مسائل است. "
پل: "ما با چیزهایی مثل انجام که, هر چند. منظورم این است که ما فکر او بود ...
uhh ... سحر و جادو, شما می دانید - فقط شناور در اطراف و همه چیز. پرواز. "
JG: "آیا شما فکر می کنم بچه ها در آمریکا تبدیل او را؟ "
جان: "خوب, این می تواند به چیزی برای انجام با آن است. ولی من می گویند, "آیا تفکر را به
آنها, زیرا بسیاری از آنها را بزرگ مقابله از آن است. "
پل: "شما می دانید, سیستم مهم تر است از تمام کسانی که چیزها می شود. "
جان: "او با احاطه شده است, به نظر می رسد, استقرار قدیمی است که ما را به خوبی می دانم. "
JG: "آیا شما گفت," تعمق, اما نه با "یوگی"؟
پل: (مکث طولانی) "آره منظورم این است که او خوب است. هیچ چیز اشتباه با او وجود دارد. اما ما فکر می کنیم
این سیستم از همه مهم تر است دو بیتی بیتی شخصیت. شما می دانید, او می شود
مرتب کردن بر اساس مثل یک ستاره بزرگ درمان می شود. او در جاده با پسران ساحل, و آن را که
صحنه. و همچنین ... برابر به شما می دانید. که چیزی که احمقانه است. "
(خنده حضار)
TB: "آیا او نفس بریده بریده به همان اندازه به عنوان ..."
جان: "بله, این دارایی های طبیعی خود را"
(خنده حضار)
جان: "خب, می بینید, آن را در چه راه به آن بستگی دارد, شما در حال نگاه کردن به آن در آن زمان است. اگر آن را
بر اعصاب خود را دریافت نمی کنید, آن را "اوه, چه یک شخص شاد. این بستگی دارد که چگونه شما احساس می کنید که
شما در او نگاه کنند. "
JG: "من او را در تاریخ نشان می دهد, و او فقط giggled و giggled تمام وقت است. من نمیفهمد وجود دارد
چیزی بود, شاید کراوات من گشاد بود. که یکی از اولین ملاقات یوگی بود؟ "
جان: "همه ما او را در همان زمان ملاقات کرد."
JG: "آیا می توانم به شما با ما شرایط بگویید؟"
جان: "خوب, او فقط انجام یک سخنرانی در لندن در هیلتون است. بنابراین همه ما رفت و ما
فکر کردم, چه یک مرد خوب است. ' و ما به دنبال برای آن. شما می دانید, همه به دنبال
آن است, اما ما به دنبال آن شدند که آن روز نیز هست. و سپس ما او را ملاقات نمود و به او خوب بود,
شما می دانید. او یک چیز خوب به او کردم. و ما همراه با آن رفت. "
JG: "اما در حال حاضر, شما فقط قطار, نه؟ "
جان: "راست سفر خوبی داشته باشید بسیار از شما سپاسگزارم"
(خنده حضار)
JG: "آیا شما فکر می کنم که مشاغل خود را از نوع از سوئیچ؟ نه این که شما از دست دادن یک گروه,
اما به نظر میرسد شما در حال تغییر مخاطبان خود را. "
جان: "ببینید, همه چیز تغییر را تغییر داد نیز هست. و مخاطبان ما, بیش از حد, همه
آن زمان بود. ما مرتب کردن بر اساس قرار دادن انگشت ما در چه گروه سنی و یا چرا. ' اما ما می دانیم -
همه چیز تغییر کنه, و ما را بیش از حد. "
پل: "هنگامی که ما برای اولین بار آغاز شده بود چرم کت, شما می دانید. کلاه کوچک و بزرگ
چکمه های کابوی. اما پس از آن ما به مناسب تغییر, شما می دانید. "
جان: "ما فکر کردیم که به دنبال دریافت 'EM'."
(خنده حضار)
پل: "و ما از دست رفته زیادی از طرفداران آنها تمام گفت: "تو رفته ponched. آنها
آن را دوست دارم, شما می دانید, چرا که ما همه تمیز بودند. "
(خنده حضار)
پل: "بنابراین ما از دست رفته که جمعیت است, اما ما به دست آورده. همه آنهایی که دوست داشت مناسب است. این اتفاق می افتد
دوست دارم. این چیزی است که نگه می دارد اتفاق می افتد. و ما تعداد زیادی از مردم از دست داده با 'گروهبان فلفل,
اما من فکر می کنم ما بیشتر به دست آورد. "
(جمعیت تحسین در توافق)
JG: "آیا شما فکر می کنم که شما در حال رفتن به قادر به بالای صفحه گروهبان. 'فلفل؟ "
جان: "خوب, شما می دانید, آن را در حرکت بعدی, و من نمی توانم بگویم "بله یا نه" اما من فکر می کنم تا.
چرا که نه؟ چون فقط یکی دیگر از LP واقعا ... آن است که مهم نیست. "
JG: "خوب, شما باید به گروه تقلید. "
جان: "خب شاید آره"
(خنده حضار)
JG: "زمانی که شما در مورد لنون / مک کارتنی آهنگ, آیا شما با هم کار کنند, یا یکی می نویسد
یک, یا ... "
جان: "این همه کسانی که ترکیب شما می توانید فکر می کنم. هر ترکیبی از دو نفر
نوشتن یک ترانه ... تا آنجا که ما می توانیم هر دو نوشتن آنها را به طور کامل به طور جداگانه و در کنار هم,
و با هم نیست. اما بدیهی است که ما را تحت تاثیر قرار هر یک دیگر, مانند گروه ها و مردم انجام دهد. "
JG: "من می توانم مورد علاقه من فکر می کنم - دیروز."
(جمعیت تحسین)
JG: "چه شرایط در پشت آن, پل؟ چگونه اتفاق می افتد؟ "
پل: "من نمی دانم من یک روز صبح از خواب بیدار ...".
جان: (در حال آواز خواندن به عنوان بلوز) "من از خواب بیدار یک روز صبح ..."
(خنده حضار)
پل: (مکث, و سپس ادامه می دهد, منظم) "پیانو توسط تخت من ..."
جان: (میخواند بلوز لیسیدن) "DUT duh-duh DUT-a-LA-DUT!"
(خنده حضار)
پل: "به پیانو رفت ..."
جان: "بله؟"
پل: (منظم) "و این است, چه من گفت! "
(خنده حضار)
پل: "شما می دانید, من فقط شروع به نواختن آن و این لحن آمد. "چون این چیزی است که اتفاق می افتد.
آنها فقط مرتب - آنها می آیند, شما می دانید. این فقط آمد و من نمی تواند فکر می کنم از هر یک از کلمات
به آن, به طوری که در اصل از آن فقط, 'درهم تخم مرغ. بود به نام "تخم مرغ نیمرو"
چند ماه ... "
(خنده حضار)
پل: "... تا زمانی که من را از فکر" دیروز. و آن است. "
JG: (مکث) "تو به من قرار دادن؟"
پل: "نه, که درست است."
JG: «درهم تخم مرغ شما نوشتن یک ترانه درباره؟ درهم تخم مرغ؟ "
پل: "داستان واقعی"
جان: "درهم تخم مرغ بود در اینجا به عنوان کلام اول است. "
پل: "درست است, شما می دانید."
جان: "انجام نشده بود تا به خوبی با این عنوان, شما می دانید. "
(خنده حضار)
JG: "چه مدت میخوای اینجا بمانم؟"
جان: "Uhh, این می تواند هر لحظه در حال حاضر."
(خنده حضار)
JG: "من می دانم که ما کرده ایم احتمالا شما نگهداری می شود را در اینجا دیگر از ما باید داشته باشد, اما من قصد دارم
را به "...
(اعضای از ناله مخاطب, تحقق مصاحبه تقریبا به پایان رسیده است)
JG: "من یک سوال معکوس من قصد دارم به از شما بخواهند, و احساس رایگان به آن پاسخ. چه
سوال این است که اشکالات شما بیشتر است. درباره موهای خود را؟ "
جان: "نه ما گذشته, در حال bugged سوالات مگر اینکه آنها بسیار شخصی است. منظور من, شما
فقط واکنش طبیعی انسان به یک سوال دریافت کنید. شما می دانید, اما استفاده می شود در مورد وجود دارد,
"چه کاری میخواهید انجام دهید وقتی که حباب انفجار؟ و ما فکر می کنیم می خواهم به حمله و تشنج
چرا که کسی همیشه به آن پرسید. "
JG: "بیایید به پایین لیستی از سوالات. چه چیزی می خواهید برای انجام به هنگام انفجار حباب؟ "
جان: "من یک نشانه نیست, شما می دانید که من هنوز. به دنبال حباب است. "
(خنده حضار)
JG: (پل): "من شما را در مصاحبه ها شنیده می شود, شما از آن لذت ببرید با خبرنگاران! حق با شما باقی بماند
با او. "
پل: "نه, نه من جدی جدی است."
JG: "شما من فکر می کنم شما نوع؟ مرد که می گویند, 'در اینجا یک بازی - من تعجب می کنم
چه مقدار گاز در مخزن است. آیا ممکن است این نوع از یک پسر؟ "
پل: "آره, حتما."
(خنده حضار)
JG: "پل, جان, من می دانم که تو مشغول است, زمان مشغول است. "
(تشکر از مخاطبان)
جان: (comically, به جمعیت) "این راه آن می رود, مردمی! "
(خنده حضار)
JG: "ما باید برای خداحافظی کند که را شما غمگین به من ترک, جان؟ "
جان: "همه خداحافظی غم انگیز آنها نیست, جو."
JG: "چرا شما نوشتن یک ترانه آنرا. "خداحافظی به جو."
جان: "خداحافظ جو شما را در صبح است. ' ... آه, که برخی از خط دیگر است. "
(خنده حضار)
JG: "پل, شما هر گونه ایده ها؟"
پل: "Uhh ... نه ... جو ..."
(خنده حضار)
پل: "خوب, ام ... نه, من نمی توانم فکر می کنم از یک آهنگ است."
JG: "هنگامی که شما به خانه و شما شروع به نوشتن 'درهم تخم مرغ شماره دو "به شما فکر می کنم
در مورد من؟ "
پل: "OK"
جان: "و من شما را به نحوی ملحق شوند."
JG: "از شما خیلی متشکرم."
(کف زدن و جیغ)