Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل شانزدهم : "یک دسته! صفوفی! "
من مایل به ثبت محل به اینجا قدردانی ما را به همه دوستان ما بر
آمازون برای محبت بسیار بزرگ و مهمان نوازی بود که بر ما را به ما نشان داده
سفر بازگشت.
خیلی ویژه خواهد بود Senhor Penalosa و دیگر مقامات رسمی از من تشکر می کنم
دولت برزیل برای ترتیبات ویژه ای که در آن ما از کمک کرده بودند
راه ما ، و پریرا Senhor از بند ، به
احتیاط که ما مدیون ساز و برگ کامل برای ظاهر مناسب و معقول در
متمدن جهان که ما آن را برای ما در آن شهر یافت می شود.
این یک بازگشت فقیر برای تمام حسن نیت ارائه میدهد که ما مواجه می شوند به نظر می رسید که ما
باید میزبان ما و حامیان ، فریب ، اما در شرایط ما تا به حال واقعا
هیچ جایگزین ، و من بدین وسیله به آنها بگویید که
آنها فقط به زمان و پول خود را در صورتی که تلاش برای بر ما دنبال زباله
آثار.
حتی نام شده در حساب های خود را تغییر داده ، و من بسیار مطمئن شوید که هیچ کس ،
از مطالعه دقیق ترین آنها ، می تواند در یک هزار مایل از ناشناخته ما آمده
زمین.
هیجان که از طریق آن قسمت از جنوب امریکا باعث شده بود که
ما تا به حال گذشتن بود ما تصور می شود صرفا محلی ، و من می تواند به دوستان ما اطمینان
در انگلستان که ما تا به حال هیچ مفهوم
داد و بیداد که در آن شایعه تنها از تجارب ما را از طریق اروپا باعث شده بود.
این بود تا زمانی که Ivernia بود در 500 مایلی از ساوتهمپتون نیست که
پیام های بی سیم از مقاله پس از مقاله و سازمان پس از سازمان ، ارائه بزرگ
قیمت برای یک پیام کوتاه به عنوان بازگشت به ما
نتایج واقعی ، به ما نشان داد که چگونه تیره و تار شد و توجه ، نه تنها از علمی
اما جهان از عموم مردم.
این توافق در میان ما بود ، با این حال ، هیچ بیانیه قطعی است که باید به توجه به
مطبوعات تا زمانی که ما از اعضای موسسه جانور ملاقات کرده بود ، از آن به عنوان نمایندگان
وظیفه روشن ما را به اولین گزارش ما بود
به بدن که از آن ما ما را از بررسی کمیسیون دریافت کرده بود.
بنابراین ، هر چند ما در بر داشت کامل ساوتهمپتون از Pressmen ، ما مطلقا حاضر به دادن هر
اطلاعات ، که اثر طبیعی از توجه عمومی تمرکز بر حال
جلسه که عصر روز نوامبر 7 آگهی بود.
برای این تجمع ، سالن جانور که صحنه آغاز شده است
از کار ما به مراتب بیش از حد کوچک بود ، و آن را فقط در تالار ملکه در بود
نایب السلطنه در خیابان که مسکن می تواند در بر داشت.
در حال حاضر دانش مشترک مروج ممکن است به آلبرت هال جرأت
و هنوز هم در بر داشت خود را به فضای بیش از حد کم.
این برای شب دوم پس از ورود ما که در این نشست بزرگ شده بود
ثابت شده است. برای اولین بار ، ما هر یک ، بدون شک ، ما
خود را با فشار دادن امور شخصی خود را به ما جذب می کند.
از من من هنوز نمی تواند صحبت می کنند. ممکن است که آن را به عنوان مخفف بیشتر از من
من ممکن است به آن فکر می کنم ، و حتی صحبت از آن ، با احساسات کمتر است.
من نشان داده اند که خواننده را در آغاز این داستان که در آن وضع چشمه از من
عمل است.
است اما ، شاید ، که من باید در داستان حمل و نشان می دهد همچنین
نتایج. و با این حال در روز ممکن است وقتی که من نمی
در غیر این صورت آن را.
حداقل من رانده جلو به شرکت در یک ماجراجویی شگرف ، و من نمی تواند
اما خدا را شکر به نیروی است که از من راند. و اکنون من به نوبه خود پر حادثه تاریخ و زمان آخرین عالی
لحظه ای از ماجراجویی است.
از آنجا که من racking مغز من که چگونه من باید بهترین آن را توصیف ، چشم من افتاد بر
این موضوع از مجله خود من برای صبح از نوامبر 8 با کامل و
حساب عالی از دوست و همکار ، خبرنگار Macdona.
چه بهتر از روایت خود را رونویسی -- سر خطوط و تمام؟
اعتراف میکنم که این مقاله در این موضوع فراوان است ، از تعریف خود را به
سرمایه گذاری در ارسال یک خبرنگار است ، اما روزنامه های دیگر بزرگ شد و به سختی کمتر
کامل را در حساب خود.
بنابراین ، پس از آن ، دوست مک در گزارش خود : دنیای جدید
نشست بزرگ در صحنه سالن ملکه از داد و بیداد
فوق العاده حادثه چه بود؟
RIOT شبانه نایب السلطنه در خیابان (ویژه)
"در این نشست ، بسیار مورد بحث از موسسه جانورشناسی ، تشکیل برای شنیدن
گزارش کمیته تحقیقات در سال گذشته خبر از به جنوب امریکا برای تست
اظهارات ساخته شده توسط پروفسور چلنجر
به عنوان به وجود ادامه زندگی ماقبل تاریخ که به قاره ، شد
شب گذشته در سالن ملکه بیشتر برگزار شد ، و آن را بی خطر است گفت آن است که
به احتمال زیاد به یک تاریخ نامه های قرمز در
تاریخ علوم ، برای رسیدگی به یک تا قابل توجه و پر شور بود
شخصیت است که هیچ کس را در حال حاضر به احتمال زیاد به آنها را فراموش کرده ام. "
(آه ، برادر کاتب Macdona ، چه یک جمله باز کردن هیولا!)
"این بلیط بودند به لحاظ نظری به اعضاء و دوستان خود محدود است ، اما دومی
اصطلاح الاستیک است ، و قبل از 8:00 ، ساعت برای ثابت
از شروع رسیدگی ، تمام بخش های تالار بزرگ فشرده شد.
عموم مردم ، با این حال ، که اکثر نامعقول شکایت در سرگرم
شده از مطالعه حذف شدند ، درهای در 07:45 حمله ، پس از غوغا طولانی مدت
که در آن چند نفر ، از جمله Scoble بازرس H. مجروح شدند
بخش ، که پا شکسته بود متاسفانه.
پس از این تهاجم بی جا ، که نه تنها پر از هر عبور ، اما حتی
نفوذ بر فضای جدا از هم برای مطبوعات تنظیم شده است ، تخمین زده است که حدود پنج
هزار نفر در انتظار ورود مسافران.
هنگامی که آنها در نهایت به نظر می رسد ، آنها به مکان خود را در مقابل یک پلت فرم در زمان
که در حال حاضر شامل همه مردان برجسته ، علمی ، نه تنها از این کشور ،
اما فرانسه و آلمان است.
سوئد بود ، به نمایندگی در فرد از استاد Sergius ، این جانور شناس معروف
از دانشگاه Upsala.
ورودی از چهار قهرمانان به مناسبت سیگنال برای قابل توجه بود
تظاهرات خوش آمدید ، مخاطبان کل رو به افزایش و تشویق برای برخی از
دقیقه.
یک ناظر حاد ممکن است ، با این حال ، برخی از نشانه هایی از مخالفان در میان شناسایی
کف زدن و جمع آوری شد که رسیدگی به احتمال زیاد به پر جنب و جوش تر از
هماهنگ است.
این ممکن است به سلامت prophesied شود ، با این حال ، که هیچ کس نمی تواند پیش بینی کرده اند
به نوبه خود فوق العاده ای که آنها در واقع به.
"از به ظاهر از چهار واندرررز کمی نیاز باشد ، از خود گفت :
عکس ها را برای برخی از زمان بوده است که در همه مقالات.
آنها را تحمل آثار کمی از مشکلات آنها گفت : به تحت.
ریش پروفسور چلنجر ممکن است بیشتر کرک شده ، ویژگی های استاد Summerlee بیشتر
زاهدانه ، چهره خداوند جان Roxton بیشتر بی ثمر ، و هر سه ممکن است به یک سوخته
رنگ تیره تر از زمانی که آنها در سمت چپ سواحل ما ،
اما به نظر می رسد هر یک در سلامت عالی ترین است.
به عنوان نماینده خود ما ، ورزشکار شناخته شده و بین المللی راگبی
بازیکن فوتبال ، ED مالون ، او به نظر می رسد آموزش به مو ، و او به عنوان مطالعه
جمعیت یک لبخند از خوش نیت رضایت pervaded صادق اما ساده خود را به صورت می شود. "
(همه حق ، مک ، صبر کنید تا من شما را به تنهایی!)
"هنگامی که آرام و بازسازی شده است و مخاطبان صندلی های خود را پس از سر گرفت
تشویق می کردند که آنها را به مسافران ، رئیس ، دوک داده بود
دورهام ، خطاب به جلسه.
'او ، نه" او گفت ، "برای بیش از یک لحظه ای که بین مجمع وسیع ایستاده
و درمان است که قبل از ذخیره کردن آنها را.
این برای او پیش بینی استاد Summerlee که سخنگوی بود
این کمیته ، می گویند تا به حال به آنها را ، اما این شایعه رایج بود که سفر خود را به
شده بود ، تاج گذاری شده توسط موفقیت فوق العاده.
(تشویق حضار)
"ظاهرا به سن عشق بود مرده نیست ، و بر زمینه های مشترک وجود دارد
که wildest تصور از رمان نویس می تواند علمی واقعی ملاقات
تحقیقات از جستجوگر برای حقیقت است.
او تنها ، اضافه کردن قبل از شنبه را ، که او را خشنود -- و همه آنها را خوشحال ،
که این آقایان سالم و امن را از خود را دشوار و خطرناک برگشته بود
کار ، برای آن نمی توان انکار کرد که هر
فاجعه به این سفر را از دست دادن تقریبا جبران ناپذیر وارد به
علت از علم جانور شناسی.. (کف زدن بزرگ ، که در آن استاد
چلنجر برای پیوستن به مشاهده شد.)
"استاد در حال افزایش است Summerlee سیگنال برای شیوع فوق العاده ای بود
از شور و شوق ، که شروع شد دوباره در فواصل را در آدرس خود.
که آدرس در بطول نمی شود در این ستون داده می شود ، به این دلیل است که یک
به حساب پر از ماجراهای کامل از سفر به عنوان منتشر شده
مکمل از قلم خبرنگار خود ما خاص است.
برخی ازنشانه های عام بنابراین کافی است.
پس از توصیف پیدایش سفر خود ، و پرداخت ادای احترام به او خوش تیپ
دوست پروفسور چلنجر ، همراه با عذرخواهی برای بی اعتقادی است که با
اظهارات او ، اکنون به طور کامل توجیه ، به حال
دریافت شده است ، او به دوره واقعی از سفر خود ، به دقت خودداری از چنین
به عنوان اطلاعات به مردم را در هر گونه تلاش برای قرار دادن این فلات قابل توجهی کمک می کند.
پس ، شرح داده شده در شرایط عمومی ، البته خود را از رودخانه اصلی تا زمان
که آنها در واقع به این پایگاه از صخره ، او hearers خود را با خود شیفته
حساب از مشکلات مواجه
سفر خود را در تلاش های مکرر به آنها را سوار ، و در نهایت توضیح داد که چگونه
آنها در تلاش خود موفق شد از جان گذشته ، که هزینه زندگی خود را
two اختصاص داده شده از نژاد مختلف بندگان. "
(خواندن این شگفت انگیز از امر در نتیجه تلاش برای جلوگیری از Summerlee شد
بالا بردن هر گونه موضوع سوال برانگیز در جلسه.)
"با مخاطبان خود در تصور به قله انجام شد ، و آنها وجود دارد توسط marooned
به دلیل سقوط از پل خود ، استاد اقدام به توصیف هر دو
وحشت و از جاذبه های زمین است که قابل توجه است.
از ماجرا های شخصی او گفت : استرس کمی است ، اما گذاشته بر برداشت غنی شده توسط رسید
علم در مشاهدات وحش شگفت انگیز ، پرندگان ، حشرات ، و گیاه
زندگی در فلات.
Peculiarly غنی در coleoptera و در پولکبالان ، 46 گونه جدید
و یک 94 دیگر در این دوره از چند هفته شده بود ، اختصاص داد.
بود ، با این حال ، در حیوانات بزرگتر ، و به ویژه در حیوانات بزرگتر قرار
به مدت طولانی بوده است منقرض شده ، که به نفع مردم بود به طور طبیعی
متمرکز شده است.
از این او قادر به ارائه یک لیست خوب ، اما شکی نیست که این امر می تواند
تا حد زیادی توسعه یافته که محل بیشتر شده است به طور کامل بررسی شده است.
او و همراهانش حداقل یک دوجین موجودات ، بسیاری از آنها را در یک دیده بود
از راه دور ، که مطابقت با هیچ چیز در حال حاضر شناخته شده علم.
این که در زمان بموقع طبقه بندی شده و مورد بررسی قرار.
او instanced یک مار ، پوست ریخته شده که از آن ، عمیق ارغوانی رنگ ، 51 بود
پا در طول ، و اشاره موجود سفید ، تصور می شود از پستانداران ، که
به جلو به خوبی مشخص شده در تابندگی فسفری
تاریکی. همچنین بزرگ و سیاه بید ، گزش که توسط سرخپوستان قرار بود
شود بسیار سمی است.
صرفنظر از این فرم ها کاملا جدیدی از زندگی ، فلات بسیار غنی از شناخته شده
فرم های ماقبل تاریخ ، برمی گردد در برخی از موارد به زمان اوایل ژوراسیک.
در این میان او با اشاره به استگوسوروس Stegosaurus دایناسور بودند و چیز عجیب و غریب غول پیکر ، یک بار توسط آقای دیده می شود
مالون در یک آشامیدنی در محل توسط دریاچه ، و در طرح کتاب که از کشیده
ماجراجویی آمریکا که اولین بار نفوذ به حال این جهان ناشناخته است.
او همچنین توضیح داده iguanodon و pterodactyl -- دو مورد از اولین
شگفتی است که آنها تا به حال مواجه می شوند.
او سپس به مجمع توسط برخی از حساب از گوشتخوار وحشتناک هیجان زده
دایناسورها ، که تا به حال در بیش از یک موقعیت به دنبال اعضای حزب ، و
که در سخت ترین از همه موجودات است که آنها با آن مواجه شد.
پس از ان او به پرنده بزرگ و وحشی ، به phororachus ، و به گوزن بزرگ را تصویب کرد
که هنوز هم بر این بلند roams.
بود با این حال ، تا زمانی که ترسیم اسرار از دریاچه های مرکزی که کامل
علاقه و شور و شوق مخاطبان بودند تحریک می شود.
یکی تا به حال به خود خرج کردن تا مطمئن شوید که بیدار می شد به عنوان یکی شنیده این عاقل و
پروفسور عملی در تن سرد و اندازه گیری توصیف هیولا سه چشم ماهی
مارمولک ها و مارها بزرگ آب که ساکن این برگه مسحور آب است.
بعد او را به هندی ها ، و به مستعمره فوق العاده ای از شبه انسان را لمس
میمون ، که ممکن است به عنوان یک پیشرفت به pithecanthropus از جاوا نگاه ،
و بنابراین در آینده نزدیک بیش از هر
فرم را که ایجاد فرضی ، حلقه گم شده شناخته شده است.
وی در پایان ، در میان برخی از نشاط شرح داده شده است ، اما بسیار با هوش
خطرناک مربوط به دانش هوانوردی اختراع پروفسور چلنجر ، زخم و یک به یاد ماندنی ترین
آدرس های یک حساب کاربری از روش های
این کمیته که در گذشته را پیدا بود راه خود را به تمدن.
"به امید شده بود که دادگاه وجود دارد که در پایان ، و رای تشکر
و تبریک ، نقل مکان کرد و توسط پروفسور Sergius ، Upsala از دانشگاه خواهد بود
بموقع و دوم انجام شده ؛ اما به زودی
آشکار است که سیر حوادث به مقصد نمی شد تا به جریان هموار.
نشانه های مخالفت آشکار از زمان به زمان در طول شب شده بود ، و
اکنون دکتر جیمز Illingworth ، ادینبورگ ، گل سرخ ، در مرکز سالن.
دکتر Illingworth پرسید که آیا باید قبل از اصلاح یک قطعنامه مصرف شود.
"رئیس :" بله ، آقا ، اگر باید وجود داشته باشد اصلاح.
"DR. ILLINGWORTH : "عزیزم ، باید وجود اصلاحیه.
"رئیس :" پس از آن اجازه دهید آن را با ما در یک بار. "
"استاد SUMMERLEE (springing به پای او) :" ممکن است من توضیح ، گریس خود را ، که
این مرد دشمن من تا به حال شخصی را از بحث ما این است که در فصلنامه
علم به ماهیت واقعی Bathybius؟
"رئیس :" من ترس من نمی تواند به مسائل شخصی.
را ادامه دهید. '
"دکتر Illingworth ناقص در بخشی از سخنان خود شنیده بود در حساب از
مخالفت شدید از دوستان از کاشفان.
برخی از تلاش ها نیز ساخته شده بودند تا او را خراب کردن.
به عنوان یک مرد از هیکل عظیم ، با این حال ، و دارای یک صدای بسیار قوی است ، او
تحت سلطه جنجال و هیاهو و موفق شد در پایان سخنرانی خود.
روشن بود ، از لحظه رو به افزایش خود را ، که او تعدادی از دوستان و
هواداران در سالن ، هر چند که آنها با تشکیل یک اقلیت در مخاطبان.
نگرش بخش بزرگی از مردم ممکن است به عنوان یکی از توصیف
بی طرفی توجه.
"دکتر Illingworth سخنان خود با ابراز قدردانی خود را از بالا آغاز شد
هر دو کار علمی از پروفسور چلنجر و پروفسور Summerlee.
او ابراز تاسف بسیار است که هر گونه خطای شخصی باید اظهارات خود را به خواندن ،
که به طور کامل توسط تمایل خود برای حقیقت علمی دیکته.
موقعیت او ، در واقع ، به طور قابل توجهی همان است که توسط استاد گرفته
Summerlee در جلسه گذشته است.
در آن ملاقات پروفسور چلنجر آخرین اظهارات برخی که تا به حال ساخته شده است به حال
ای query توسط همکارش.
در حال حاضر این همکار جلو آمد خود را با اظهارات مشابه و انتظار می رود آنها را
به بلامنازع باقی می ماند. این معقول است؟
("بله" ، "نه ، و وقفه طولانی ، که در طی آن پروفسور چلنجر شنیده می شد
از جعبه پرس به درخواست ترک از رئیس را به دکتر Illingworth به
خیابان.)
یک سال پیش یک مرد گفت : چیز خاصی. در حال حاضر چهار مرد دیگر گفت و شگفت انگیز
های.
این بود که به تشکیل یک اثبات نهایی که در آن مسائل مورد نظر بود از مهمترین و
شخصیت انقلابی و باور نکردنی؟
نمونه اخیر از ورود مسافران از ناشناخته با خاص وجود داشته است
داستان که به راحتی بیش از حد شده بود ، پذیرفته شده است. بود جانورشناسی لندن موسسه به
محل خود را در این موقعیت؟
او اعتراف کرد که اعضای این کمیته مردان از شخصیت شد.
اما طبیعت انسان بسیار پیچیده است. حتی اساتید ممکن است توسط گمراه
میل به معروفیت.
مثل پروانه ها ، همه ما به عشق بهترین فلوتر در نور است.
سنگین بازی عکس دوست داشت در یک موقعیت به کلاه داستان از رقبای خود باشد ، و
روزنامه نگار مخالف از کودتا احساسی و عاطفی نیست ، حتی زمانی که تصور
تا به حال برای کمک به واقع در فرایند.
هر یک از اعضای کمیته انگیزه خود را برای ساخت بسیاری از نتایج خود است.
("وای! شرم!') او هیچ تمایلی به تهاجم.
('شما! و قطع.)
اثبات از این داستانهای شگرف واقعا از توضیحات بیشتر بلند و باریک بود.
آن چه مقدار است؟ برخی از عکس های.
{آیا ممکن است که در این سن از عکس های دستکاری زیرکانه می تواند
پذیرفته شده به عنوان مدرک؟} چه؟
ما یک داستان از یک پرواز و فرود با طناب که مانع از تولید
نمونه های بزرگتر. این ابتکار ، اما قانع کننده نیست.
این است که خداوند جان Roxton ادعا کرد که جمجمه از phororachus درک بود.
او تنها می تواند که او می خواهم که به جمجمه است.
"خداوند جان ROXTON :" آیا این شخص تماس با من دروغگو؟
(Uproar.) "رئیس : ترتیب! منظور!
دکتر Illingworth ، من باید شما را به سخنان خود را به یک نتیجه مستقیم و به حرکت
اصلاح خود را. "DR. ILLINGWORTH : "عزیزم ، من بیشتر
می گویند ، اما من به حاکم خود را تعظیم.
من حرکت می کند ، پس ، که ، در حالی که استاد Summerlee شود جالب خود را برای تشکر شده
آدرس ، این موضوع باید به عنوان کل در نظر گرفته "غیر اثبات شده است ، و باید به مراجعه کننده به
به یک کمیته بزرگتر ، و احتمالا قابل اطمینان تر از بررسی.
"دشوار است برای توصیف سردرگمی ناشی از این قانون.
بخش بزرگی از مخاطبان بیان خشم خود را در یک چنین مطلبی را حذف کردن به
مسافران توسط فریاد پر سر و صدا از مخالفت و گریه می کند از ، "آیا آن را ندارد!'
"برداشت!'
'او را روشن کنید!" از سوی دیگر ، malcontents -- و
نمی توان انکار کرد که در آنها نسبتا زیاد -- را تشویق می کردند برای اصلاح ، با
فریادهای "ترتیب!'
'رئیس!" و "بازی جوانمردانه!' A کشمکش در نیمکت پشت شکست ،
ضربات و آزادانه در میان دانشجویان پزشکی که شلوغ است که بخشی از رد و بدل شد
سالن.
تنها تاثیر تعدیل از حضور تعداد زیادی از خانم ها که
مانع شورش مطلق است. ناگهان ، با این حال ، یک وقفه وجود داشت ، یک
باغبانی ، و پس از آن سکوت کامل است.
پروفسور چلنجر بود بر پاهای خود. ظاهر و شیوه او peculiarly
بازداشت ، و او دست خود را برای منظور افزایش مخاطبان کل حل و فصل کردن
expectantly او را به جلسه می دهد.
"این در حال حاضر بسیاری از خاطره می شود ، گفت : پروفسور چلنجر ،
که مشابه احمقانه و بدرفتار و بی ادب صحنه های مشخص شده در جلسه گذشته که در آن من
آنها را قادر به آدرس.
در آن مناسبت پروفسور Summerlee مجرم رئیس بود ، و هر چند او در حال حاضر
chastened و توبه و پشیمانی ، این موضوع نمی تواند به طور کامل فراموش شده است.
من شنیده ام به شب های مشابه ، اما حتی بیشتر توهین آمیز ، از احساسات شخص
است که فقط نشست و در هر صورت یک تلاش آگاهانه از افتادگی به
را در سطح ذهنی آن شخص را ، من
تلاش به انجام این کار ، به منظور کاهش هر گونه شکی معقول و منطقی که می تواند وجود داشته باشد
در ذهن هر کسی. "(خنده و قطع.)
"من نیاز به یادآوری نیست که این مخاطب ، هر چند استاد Summerlee ، به عنوان رئیس
کمیته بررسی شده است ، قرار داده تا به صحبت می کنند به شب ، هنوز هم آن است که من
ساعت محرک اصلی واقعی در این کسب و کار ،
و آن است که به طور عمده به من که هیچ نتیجه ای موفقیت آمیز باید نسبت داده میشود.
من با خیال راحت این سه آقایان به نقطه ذکر شده انجام شده ، و من
اند ، همانطور که شما شنیده ام ، آنها را از دقت و صحت حساب کاربری قبلی من را متقاعد.
ما که ما باید پس از بازگشت ما پیدا شد که هیچ کس چگالی آن از چگالی به امیدوار بود
اختلاف نتیجه گیری مشترک ما است.
هشدار داد ، با این حال ، در تجربه قبلی من ، من بدون اثبات چنین ممکن است به عنوان
متقاعد کردن یک مرد معقول.
به عنوان استاد Summerlee توضیح داده شده ، دوربین های ما شده اند با دستکاری توسط میمون
مردان زمانی که آنها غارت اردوگاه ما ، و بیشتر از منفی ما از بین برد. "
(Jeers ، خنده ، و "ما دیگر به! از پشت.)
"من ذکر کرده اند که به میمون مردان ، و من از گذشت کردن نیست و گفت که برخی از تلفن های موبایل
که هم اکنون به گوش من دوباره را به وضوح ترین خاطره من تجربه های من ملاقات
با این موجودات جالب است. "
(خنده حضار)
"با وجود تخریب منفی بسیاری ارزشمند ، هنوز وجود دارد
در مجموعه ما تعداد معینی از corroborative عکس نشان دادن
شرایط زندگی بر فلات.
آیا آنها را متهم به داشتن این عکس جعلی؟
(A صدا ، 'بله ، و وقفه های قابل توجهی که به پایان رسید در مردان چند
که از سالن قرار داده است.)
'منفی شد باز به بازرسی از کارشناسان.
اما شواهد دیگر آنچه را که آنها به حال؟
در شرایط از فرار خود را در آن به طور طبیعی غیر ممکن را به بزرگ
مقدار بار ، اما آنها مجموعه استاد Summerlee از نجات به حال
پروانه ها و سوسک ها ، حاوی بسیاری از گونه های جدید است.
این شواهد که نه؟ "(صدای چند ،' تعداد ')
'چه کسی گفت؟
"DR. ILLINGWORTH (افزایش فشار) : "نظر ما این است که چنین مجموعه ای ممکن است ساخته شده است
در جاهای دیگر از یک فلات ماقبل تاریخ.
(تشویق حضار)
"استاد رقیب :" بدون شک ، آقا ، ما باید به تعظیم به قدرت علمی خود را ،
اگر چه باید پذیرفت که نام نا آشنا.
عبور ، پس از آن ، هر دو عکس ها و جمع آوری حشره ، من به می آیند
متنوع و اطلاعات دقیق است که ما با ما بر نقاط که هرگز را
قبل از روشن شده است.
برای مثال ، با عادات داخلی از pterodactyl -- '(A صدا :" حقه بازی ، و
داد و بیداد) -- "من می گویند ، که بر عادات داخلی از pterodactyl ما می توانیم یک پرتاب
سیل نور است.
من می توانم شما را از مجموعه من یک عکس از نمایشگاه که موجودی گرفته شده از زندگی
که شما را "----" DR را متقاعد کنم. ILLINGWORTH : "فاقد تصویر می تواند
متقاعد کردن ما از هر چیزی.
"استاد رقیب :" شما که نیاز به چیزی که خود را به؟
"DR. ILLINGWORTH : "بدون شک." استاد رقیب : و شما
قبول که؟ "
"DR. ILLINGWORTH (خنده) : "فراتر از شک.
"در این زمان بود که احساس شب به وجود آمد -- یک احساس بسیار چشمگیر
که می تواند هرگز در تاریخ اجتماعات علمی گشته است.
پروفسور چلنجر دست خود را در هوا به عنوان یک سیگنال ، و در یک بار همکار ما مطرح شده ،
آقای ED مالون ، به افزایش و به راه خود را به پشت مشاهده شد
پلت فرم.
یک لحظه بعد ، او ظاهر شد ، دوباره در یک شرکت غول پیکر سیاه پوست ، دو نفر از آنها
تحمل بین آنها بزرگ مربع بسته بندی مورد.
این آشکارا از وزن بزرگ شد و به آرامی به جلو و قرار داده شده در مقابل
از صندلی استاد است.
همه صدا hushed در مخاطب بود و همه در صحنه جذب شده
قبل از آنها. پروفسور چلنجر کشید از بالا
مورد ، که با تشکیل یک درب کشویی.
مشابه را به جعبه او جامعی انگشتان خود را چند بار و از شنیده
صندلی فشار می گویند ، "بیا ، پس از آن ، خیلی ، خیلی!" در صدای coaxing.
یک لحظه بعد ، با خاراندن ، صدا خیلی تند است ، وحشتناک ترین و
موجود نفرت انگیز به نظر می رسد از زیر و خود به خود بر طرف مورد کها.
حتی از سقوط غیر منتظره از دوک دورهام به ارکستر ، که رخ داده است
در این لحظه ، تبدیل به سنگ می تواند توجه مخاطبان گسترده منحرف نمی شود.
چهره از آن موجود بود و مانند هر نوع تصویر عجیب wildest که تخیل یک
دیوانه ساز قرون وسطی می توانست به درک.
این مخرب ، وحشتناک ، با دو چشم کوچک به رنگ قرمز روشن و به عنوان امتیاز را از سوختن
ذغال سنگ است.
طولانی ، آن دهان و وحشیانه که نیمه باز برگزار شد ، پر بود از یک ردیف دو
کوسه مانند دندان.
آن شانه ها ، خم شد و دور آنها draped به نظر یک کم رنگ
خاکستری شال. این شیطان از دوران کودکی در ما بود
ها.
یک آشفتگی در مخاطب وجود دارد -- کسی فریاد زد ، دو خانم در جلو
ردیف بی معنی خود را از صندلی سقوط کرد ، و یک جنبش عمومی بر وجود دارد
پلت فرم به دنبال رئیس خود را در ارکستر.
برای لحظه ای بود خطر یک وحشت عمومی وجود دارد.
پروفسور چلنجر انداخت تا خود را به دست هنوز هم اغتشاش ، اما جنبش
موجود در کنار او آگاهند.
شال عجیب و غریب در آن مستقر به طور ناگهانی ، گسترش ، و fluttered به عنوان یک جفت چرمی
بال. صاحب آن برداشت در پاها است ، اما خیلی دیر
برای نگه داشتن آن است.
آن را از جای بلند قرار دادن فنر بود و به آرامی دور سر گشت می زد سالن ملکه با
خشک ، چرمی زدن انجام خود را از ده پا بال ، در حالی که بوی متعفن و پر از توطئه
pervaded اتاق.
فریاد مردم در گالری ها ، که در این روش از نزدیک احساس خطر شد
آن چشمان درخشان و مرگبار است که منقار ، هیجان زده موجود را به دیوانگی.
سریع تر و سریعتر آن را به پرواز کرد ، ضرب و شتم در مقابل دیوار و لوستر در دیوانگی کور
زنگ. "پنجره!
برای خاطر آسمان را بسته که پنجره! 'استاد از پلت فرم roared ، رقص
wringing و دست خود را در عذاب دلهره.
افسوس ، هشدار دهنده بود خیلی دیر!
در یک لحظه آن موجود ، ضرب و شتم و bumping در امتداد دیوار مانند یک پروانه بزرگ
در یک گاز سایه ، آمد پس از باز کردن ، فله شنیع خود را از طریق آن را فشرده ، و
بود رفته است.
پروفسور چلنجر را به صندلی خود را با چهره خود را در دست خود به خاک سپرده شد سقوط کرد ،
در حالی که مخاطبان را داد تا طولانی ، آه عمیقی از کمک رسانی به آنها متوجه شد که
حادثه بود.
"پس از آن -- اوه! چگونه باید توصیف one صورت گرفت پس از آن -- زمانی که شور و اشتیاق کامل
اکثریت و واکنش کامل از اقلیت متحد را به یک موج بزرگ
شور و شوق ، که نورد از پشت
در سالن ، جمع آوری حجم آن را به عنوان آمد ، جاروب در ارکستر ، غوطه ور
پلت فرم ، و انجام چهار قهرمانان را بر تاج خود را؟ "
(خوب برای شما ، مک!)
"اگر مخاطبان کمتر از عدالت انجام داده بود ، قطعا آن را جبران کافی.
هر یک در فوت او. هر یک در حال حرکت بود ، فریاد می کشیدند ،
gesticulating.
جمعیت انبوه از مردان تشویق گرد چهار مسافران.
'با آنها! با را! "گریه صد صدای.
در یک لحظه چهار شکل بالای جمعیت به گلوله بست.
بیهوده در آنها سعی در شکستن گشاد است. آنها در مکان های بلند خود را از برگزار شد
افتخار.
آن شده اند که سخت به آنها اجازه می کردن که اگر آن آرزو شده بود ، پس از متراکم از جمعیت بود
اطراف آنها را. "رجنت خیابان!
نایب السلطنه در خیابان! صدا صدای.
یک چرخش در بسیاری بسته بندی شده ، و یک جریان آهسته وجود دارد ، بلبرینگ چهار بر
شانه های خود ، ساخته شده برای درب. از در خیابان صحنه بود
فوق العاده.
یک مجموعه از کمتر از صد هزار مردم منتظر بود.
جمعیت نزدیک بسته بندی توسعه یافته از طرف دیگر از هتل Langham به آکسفورد
سیرک.
سر و صدا از تحسین و شادی استقبال چهار ماجراجویان به آنها ظاهر شد ، بالا بالا
سر مردم ، زیر لامپ الکتریکی روشن و زنده در خارج از سالن.
'A دسته جمعی!
صفوفی! 'فریاد بود. در یک انگشت متراکم ، مسدود کردن خیابان ها
از سمتی به سمت دیگر ، جمعیت مطرح ، که این مسیر از رجنت ، خیابان پال
بازار ، خیابان سنت جیمز ، و Piccadilly.
ترافیک مرکزی کل تا لندن برگزار شد ، برخورد و بسیاری از گزارش
بین تظاهر کنندگان بر از یک سو و پلیس و تاکسی cabmen بر
دیگر.
در نهایت ، آن را تا پس از نیمه شب بود که چهار مسافران در آزاد شدند
ورود به اتاق های خداوند جان Roxton در آلبانی ، و این که فراوان
جمعیت ، با خوانده ، آنها پرچم دزدان خوب
همکاران خدا ذخیره پادشاه در گروه کر ، برنامه خود را با نتیجه '.'
پس از به پایان رسید یکی از شب های قابل توجه است که در لندن است برای دیده می شود
ساعت هم قابل توجه است. "
تا کنون من دوست Macdona و ممکن است به عنوان یک نسبتا دقیق صورت گرفته است ، اگر پوشیده از گل ،
حساب از رسیدگی.
همانطور که به حادثه اصلی ، آن را به تعجب وا میدارد به مخاطب بود ، اما
نه ، من باید به سختی می گویند ، به ما.
خواننده را به یاد داشته باشید که چگونه من خداوند جان Roxton به مناسبت بسیار ملاقات کرد که ، در
پارچه اهاردار وزمخت محافظ ، او را به "جوجه شیطان" به عنوان او آن را به نام رفته بود ،
برای پروفسور چلنجر.
من همچنین در مشکل که بار استاد به ما داد که ما به سمت چپ اشاره
فلات ، و من توضیح داده شده بود ، سفر ما به من گفته اند که ممکن است یک معامله خوب از این نگرانی
ما تا به حال با ماهی های متعفن اشتها همراه از کثیف ما هم محور.
اگر من در مورد آن بسیار نیست گفت : قبل از آن ، البته بود ، که استاد
تمایل جدی بود که هیچ شایعه ممکن است این استدلال دندان شکن که ما
انجام باید مجاز به نشت تا
لحظه ای رسید که دشمنان خود را به confuted شد.
یک کلمه را به عنوان سرنوشت pterodactyl لندن است.
هیچ چیز می توان گفت به صورت خاص به این نقطه است.
شواهد دو زن وحشت زده است که آن را بر سقف کها وجود دارد
تالار ملکه وجود دارد و مانند یک مجسمه شیطانی برای چند ساعت باقی مانده است.
روز بعد آن را در مقالات شب که مایل خصوصی ، از در آمد
Coldstream در سپاه پاسداران ، وظیفه در خارج از خانه Marlborough ، پست خود را ترک کرده بود
بدون ترک و به همین دلیل courtmartialed.
حساب مایلز خصوصی ، که او کاهش یافته و تفنگ خود را به پاشنه خود را در بازار در زمان
چرا که در دنبال کردن او به طور ناگهانی دیده بود شیطان بین او و ماه ، نه
پذیرفته شده توسط دادگاه ، و در عین حال ممکن است تاثیر مستقیمی بر نقطه در موضوع داشته باشد.
شواهد دیگر که تنها من می توانم گفتن از ورود به سیستم از اس اس. فریسلاند ، یک
هلندی آمریکایی بوش ، که ادعا می کند که در nine صبح روز بعد ، نقطه آغاز که در
ساعت هم ده مایل به سمت راست کشتی خود را
چهارم ، آنها چیزی بین یک بز و یک پرواز خفاش هیولا منتقل شد
که به عنوان در سرعت شگرف جنوب و غرب بود.
اگر غریزه جلد آن به خط راست منجر شد ، می تواند وجود داشته باشد شکی نیست که
جایی که در زباله از اقیانوس اطلس در آخرین اروپا pterodactyl یافت آن
پایان.
و گلادیس -- آه ، من گلادیس -- گلادیس از دریاچه عارف ، در حال حاضر به دوباره به نام
مرکزی ، هرگز برای او جاودانگی را از طریق من.
آیا من همیشه دیدن برخی از فیبر سخت در طبیعت او را؟
آیا من حتی در آن زمان وقتی که من با افتخار به اطاعت فرمان او ، نه ، احساس می کنید که آن را
مطمئنا عشق فقیر که می تواند یک عاشق به مرگ او و یا از خطر آن را به درایو؟
آیا من در من truest افکار ، نیست ، همیشه و همیشه در محدوده زمانی معین را رد کرد ، گذشته را ببینید
زیبایی صورت ، و ، مشابه به روح ، تشخیص سایه دوگانه
خودخواهی و از fickleness glooming در پشت آن؟
آیا او را دوست قهرمانانه و دیدنی و جذاب را برای خود به خاطر خود نجیب ، یا آن را برای بود
شکوه که ممکن است ، بدون تلاش یا فداکاری ، بر خود منعکس؟
یا این افکار بیهوده عقل می آید که پس از حادثه؟
این شوک از زندگی من بود. برای لحظه ای آن را به من به کلبی تبدیل شده بود.
اما در حال حاضر ، به عنوان من از نوشتن ، در هفته گذشته است ، و ما به حال مصاحبه با اهمیت ما
با خداوند جان و Roxton -- خوب ، شاید همه چیز ممکن است بدتر است.
اجازه دهید آن را به من بگویید در چند کلمه.
هیچ نامه یا تلگراف به حال در ساوتهمپتون به من ، و من به ویلای کوچک
در مورد Streatham 10:00 آن شب در تب زنگ.
بود او را زنده یا مرده؟
کجا بودند تمام رویاهای شبانه من از آغوش باز ، چهره خندان ، کلمات
ستایش مرد برای او که زندگی خود را به خطر انداخته تا به حال به طنز هوی و هوس او را؟
در حال حاضر من را از قله های پر ایستاده بود و پا به حالت صاف بر زمین است.
با این حال ، برخی از دلایل خوبی داده می شود اما ممکن است من را به ابرهای بلند یک بار دیگر.
من عجله کردن به مسیر باغ ، با چکش در درب ، صدای گلادیس در داخل ،
تحت فشار قرار دادند گذشته خدمتکار خیره ، و strode به اتاق نشسته.
او در نیمکت پایین در زیر لامپ استاندارد سایه های پیانو نشسته است.
در سه مرحله در سراسر اتاق من بود و هر دو دست خود را در معدن است.
"گلادیس!"
من گریه ، "گلادیس!" او با تعجب در چهره اش بود.
او در برخی از راه زیرکانه تغییر کرده است. بیان چشم او ، سخت به سمت بالا
خیره ، مجموعه ای از لب ها ، جدید بود به من.
او به پشت دست او را جلب کرد. "نظر شما چیست؟" او گفت.
"گلادیس!" من گریه.
"این موضوع چیست؟
شما گلادیس من ، شما -- کمی گلادیس Hungerton "
"نه ،" او گفت ، "من گلادیس پاتس. اجازه بدهید به شما معرفی کنم به شوهر من. "
چگونه زندگی پوچ است!
من پیدا کردم خودم مکانیکی رکوع و دست دادن با کمی زنجبیل با موهای
مردی که بود در عمیق بازو صندلی که یک بار شده بود ، مقدس به استفاده از حلقه خود من.
ما bobbed grinned و در مقابل یکدیگر.
"پدر اجازه می دهد تا ما اینجا بمانید. ما در حال گرفتن خانه ما آماده ، گفت : "
گلادیس.
"آه ، بله ، گفت :" I. "شما به نامه من در بند می کنید ، پس از آن؟"
"نه ، من هیچ نامه ای." "آه ، چه حیف!
این را ساخته اند همه روشن است. "
"این کاملا روشن است ، گفت :" I. "من همه چیز در مورد ویلیام به شما گفت ، گفت :"
او. "ما هیچ رازی.
من متاسفم در مورد آن.
اما نمی توانست بسیار عمیق ، می تواند از آن ، اگر شما می تواند رفتن به دیگر
پایان جهان و ترک من اینجا تنها. شما پیچیده نیست ، شما؟ "
"نه ، نه ، نه در همه.
من فکر می کنم من است. "" آیا برخی از رفع خستگی ، گفت : "کمی
مرد ، و او ، در راه محرمانه افزود : "همیشه این است ، نه؟
و باید ، مگر شما تا به حال چند همسری ، تنها دور راه دیگر ، شما را در درک ".
او مثل یک ادم سفیه و احمق خندید ، در حالی که من برای درب ساخته شده است.
من را از طریق آن ، هنگامی که یک ضربه ناگهانی فوق العاده آمد بر من ، و من رفت و برگشت به من
رقیب موفق ، که عصبی در فشار الکتریکی بود.
"آیا شما پاسخ به یک سؤال؟"
پرسیدم. "خب ، در دلیل ، گفت :" او.
"چگونه شما آن را انجام دهید؟
آیا شما برای جستجو گنج پنهان ، و یا کشف یک قطب ، انجام می شود و یا در یک زمان
دزدان دریایی ، و یا پرواز کانال ، و یا چه؟ کجاست عشق به زرق و برق؟
چگونه آن را می شوید؟ "
او به من با یک بیان بی معنی خود را به نا امید کننده ، مهربان ، گمنام خیره
کمی صورت می شود. "آیا شما فکر می کنم همه این است که کمی بیش از حد
شخصی؟ "او گفت.
"خوب ، فقط یک سوال :" من گریه. "چه؟
چه حرفه ای خود را؟ "" من کارمند یک وکیل است ، گفت : "او.
"دوم مرد در جانسون و Merivale است ، 41 خبرهای فرانسه لین."
"خوب شب!" گفت : من ، و ، مثل همه قهرمانان و دل شکسته دل شکسته از میان رفت ،
به تاریکی ، با غم و اندوه و خشم و خنده تمام نهفته در درون من مانند یک
دیگ جوش.
یک کمی بیشتر صحنه ، و من انجام داده اند. شب گذشته همه ما در خداوند جان supped
اتاق Roxton ، و نشستن در کنار هم پس از آن که ما در رفاقت خوب دودی
ماجراهای ما و صحبت است.
این عجیب و غریب در این محیط تغییر داده شده بود برای دیدن قدیمی ، به خوبی شناخته شده
چهره ها و ارقام.
چلنجر بود وجود دارد ، با لبخند خود را از واگذاری ، افتادگی پلک ها خود ، خود را
چشم تحمل ، ریش تهاجمی خود ، قفسه سینه بزرگ خود ، تورم و puffing او گذاشته
را قانون به Summerlee.
و Summerlee ، بیش از حد ، او وجود دارد با گل حاج ترخانی کوتاه خود را بین سبیل نازک و
خاکستری خود را goat's ، ریش ، صورت خود را پوشیده برآمده در بحث مشتاق او ای query تمام
گزاره های رقیب است.
در نهایت ، میزبان ما بود ، وجود دارد ، با ناهموار ، صورت خود را به عقاب ، و سرد خود ، آبی ،
یخچال های طبیعی با چشم همیشه روشن و خاموش شدن از وسوسهء شیطانی و از طنز را در عمق
از آنها.
این آخرین تصویر از آنها را که من آن را انجام دور است.
این پس از شام بود ، در خلوتگاه خود -- اتاق از درخشندگی رنگ صورتی و
غنائم بی حد و حصر -- که خداوند جان Roxton به حال چیزی برای گفتن به ما.
از او یک کمد قدیمی سیگار برگ جعبه آورده بود ، و او قبل از این او را در گذاشته
جدول.
"در یک چیز وجود دارد ، گفت :" او ، "که شاید من باید در مورد پیش از این گفته شده ، اما من
می خواستند بدانند کمی واضح تر که در آن من شد.
بدون استفاده به منظور بالا بردن امید و اجازه دهید آنها را دوباره.
اما این واقعیت ، امید نیست ، با ما در حال حاضر است. شما ممکن است که در آن روز ما متوجه شدیم که به یاد داشته باشید
pterodactyl زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه در باتلاق -- چه؟
خوب ، somethin 'در دروغ از زمین در زمان متوجه من است.
شاید تا به شما فرار ، بنابراین من به شما بگویم.
این یک دریچه آتشفشانی پر از خاک رس به رنگ آبی بود. "
استادان راننده سرشونو تکون دادن. "خب ، در حال حاضر ، در تمام جهان من تنها
تا به حال به یک مکان با دریچه های آتشفشانی که از خاک رس به رنگ آبی بود انجام دهد.
آنچه -- که بزرگ د آبجو در معدن الماس کیمبرلی از بود؟
بنابراین شما می بینید من الماس را به سر من.
من به تقلب در یک تدبیر تا دست نگه دارند این جانوران متعفن ، و من صرف یک روز شاد
وجود دارد با یک سیب زمینی. این چیزی است که من. "
او باز سیگار برگ خود را در جعبه ، و چرخش آن را بیش از او در مورد بیست یا سی خشن ریخت
سنگ ، متفاوت از اندازه از حبوبات است که از شاه بلوط ، روی میز.
"شاید شما فکر می کنم من باید به شما گفت پس از آن.
خب ، پس من باید ، فقط می دانم که بسیاری از تله برای بدون تعجب و تشویش وجود دارد ، و
سنگ ممکن است به هر اندازه باشد و در عین حال از ارزش کمی که در آن رنگ و قوام پاک هستند
خاموش است.
بنابراین ، من به آنها بازگرداند ، و در روز اول در خانه من در زمان one دور
اسپینک است ، و از او خواست که آن را تقریبا قطع و ارزش دارد. "
او یک جعبه قرص از جیب خود گرفت ، و از آن ریخته پر زرق و برق زیبا
الماس ، یکی از بهترین سنگ است که من تاکنون دیده می شود.
"در نتیجه وجود دارد ، گفت :" او.
"او قیمت زیادی در حداقل £ 200،000.
البته که سهم عادلانه بین ما است. من نمی خواهد شنیدن از دیگری anythin.
خوب ، چلنجر ، چه چیزی شما را با خود 50000 انجام دهید؟ "
"اگر شما واقعا در نظر سخاوتمندانه خود باقی بماند ، گفت :" استاد ، "من باید در بر داشت
یک موزه خصوصی ، که شده است یکی از آرزوهای من است ".
"و شما ، Summerlee؟"
"من از تدریس بازنشسته ، و بنابراین پیدا کردن زمان برای طبقه بندی نهایی من از
فسیل گچ. "
"من خود من با استفاده از ، گفت :" خداوند جان Roxton ، "اتصالات در یک ماموریت به خوبی شکل گرفته و
با یکی دیگر از نگاهی به فلات عزیز قدیمی است.
همانطور که به شما ، جوان fellah ، شما ، البته ، شما را در ازدواج gettin 'صرف."
"نه فقط رتبهدهی نشده است ، گفت :" من ، با لبخند اندوهناک.
"من فکر می کنم ، اگر شما به من کرده اند ، که من نه با شما."
خداوند Roxton چیزی ، اما یک دست قهوه ای در سراسر جدول را به من کشیده شد.