Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما توسط چارلز دیکنز فصل 5
باغ BOFFIN از
بیش از لندن در مقابل خانه، خانه گوشه ای نه چندان دور از کاوندیش میدان، یک مرد با
پای چوبی برای چند سال، نشسته و با پا باقی مانده خود را در یک سبد در آب و هوای سرد،
برداشت تا زندگی در این عاقلانه است: - هر
صبح ساعت هشت، او را به گوشه ای متوقف کرد، حمل یک صندلی، لباس اسب،
جفت از trestles ها، هیئت مدیره، یک سبد و چتر، همه کمبود با هم.
جدا از این، هیئت مدیره و trestles مقابله شد، سبد عرضه
چند مقدار زیادی میوه و شیرینی است که او را برای فروش بر آن ارائه شد و پا
گرمتر، گشوده لباس اسب
به مجموعه انتخاب تصنیف halfpenny را نمایش داده و یک صفحه نمایش تبدیل شد، و مدفوع
کاشته در درون آن پست خود را برای بقیه روز شد.
همه هوازده مرد در پست را دیدم.
این است که در یک حس دوگانه پذیرفته می شود، برای او ساختگی برگشت به چوبی خود را
مدفوع، با قرار دادن آن در برابر لامپ پست.
زمانی که هوا مرطوب بود، او قرار داده تا چتر خود را بر سهام خود را در تجارت، بیش از نه
خود را هنگامی که هوا خشک بود، او furled آن مقاله پژمرده، گره خورده است آن را دور
با یک تکه نخ، و گذاشته آن عبور
عاقلانه تحت trestles ها: جایی که آن را مثل کاهو-اجباری unwholesomely نگاه که
در رنگ و crispness آنچه از دست رفته آن را در اندازه به دست آورده بودند.
او حق خود را به گوشه ای دایر کرده بودند، نسخه غیر قابل مشاهده است.
او زمین خود را متفاوت هرگز اینچ، اما تا به حال در آغاز diffidently گرفته
گوشه ای که بر اساس آن طرف خانه داد.
زوزه گوشه در زمستان، گوشه خاکی در فصل تابستان،
گوشه نامطلوب در بهترین زمان است.
تکه های بی پناه از نی و کاغذ طوفان گردان وجود دارد، زمانی که
خیابان اصلی در صلح بود و آب، سبد خرید، انگار مست بودند و یا کوته بینانه،
آمد سرگردان و jolting دور آن، آن را گل آلود زمانی که همه چیز بود پاک.
در مقابل فروش، هیئت مدیره خود را آویزان اعلان کوچک، مانند یک کتری دارنده،
تحمل کتیبه خود را در متن خود را کوچک:
Errands با Delity فی رفته
خانمها و آقایان من باقی می ماند Servt فروتن: Wegg سیلاس
او نه تنها آن را با خود در طول زمان حل و فصل است که او ماموریت قدم بود
انتصاب به خانه در گوشه (هر چند او موفق به دریافت کمیسیون از جمله
شش بار در سال، و سپس تنها
به عنوان معاون برخی از بنده است)، اما همچنین نشان داد که او یکی از نگهدارنده خانه بود و بدهکار
بیعت به آن و به لیل و علاقه وفادار در آن محدود شده بود.
به همین دلیل، او همیشه از آن به عنوان سخن گفت خانه ما، و اگر چه دانش خود را از
امور آن بیشتر سوداگرانه بود و همه اشتباه، ادعا کرد که در اعتماد به نفس خود باشد.
به دلایل مشابه او در هر یک از پنجره های آن اهل بیت هرگز مشهود اما او
لمس کلاه او.
با این حال، او کمی در مورد زندانیان می دانست که او نام خود را به آنها داد
اختراع: به عنوان "خانم الیزابت '،' جورج استاد '،' خاله جین '،' عمو پارکر -
بدون داشتن هر چه اقتدار را برای هر گونه از جمله
نامگذاریهای، اما به ویژه تاریخ و زمان آخرین - که به عنوان یک نتیجه طبیعی، او گیر
با لجاجت بزرگ است.
در طول خود به خانه، او را به همان قدرت خیالی را بر آن اعمال
ساکنان و امور آنها.
او در آن بوده است، طول تکه ای از سیاه و سفید چربی لوله آب که تریلد
خود را به بیش از ناحیه درب به دفع سنگ مرطوب بود و به جای هوا از زالو
در خانه که گرفته شده، بود زیبا؛
اما این هیچ مانعی برای خود آن را تنظیم با توجه به طرح خود بود.
این خانه بزرگ تیره رنگ با یک مقدار از پنجره سمت تاریک و محل های پشت خالی بود،
و آن جهان از مشکل هزینه ذهن خود را به آن وضع به حساب به خاطر هر چیز و همه چیز
در ظاهر خارجی آن.
اما، این را یک بار انجام، کاملا رضایت بخش بود، و او را متقاعد استراحت، که
او راه خود را در مورد چشم بسته خانه می دانستند: از garrets محروم در سقف بالا
به دو خاموش آهن قبل از
درب اصلی - که به نظر می رسید به درخواست بازدید کنندگان زنده مهربانی برای قرار دادن به
خود را، قبل از ورود.
مطمئنا، این غرفه سیلاس Wegg سخت ترین غرفه کمی از سترون بود
اصطبل کمی در لندن.
آن را به صورت درد در سیب خود را نگاه کنید، درد معده که به دنبال خود
پرتقال، دندان درد به آجیل خود را نگاه.
کالا دوم او که همیشه پشته کمی ترسناک، که در آن کمی دراز
اندازه گیری های چوبی که داخل مشهود است، و به نمایندگی از در نظر گرفته شد
penn'orth توسط Charta مگنا منصوب شد.
چه از باد بیش از حد یا شرق - غرفه - شرق گوشه بود
سهام، و حافظ، به عنوان صحرای خشک بودند.
Wegg مرد پیچیده بود، و دارای الیاف یا بلورها و یا ساختمان ظریف و بهم پیوسته، با چهره بسیار سخت حک شده
مواد، که بازی فقط به همان اندازه بیان را به عنوان سر و صدا نگهبان بود.
وقتی او خندید، تالارهای خاصی در آن رخ داده است و سر و صدا فنر.
راستی می گویند، او را به چوبی مرد این بود که او به نظر می رسید به پای چوبی خود را گرفته اند
به طور طبیعی، و نه به ناظر خیالی پیشنهاد، که او ممکن است
انتظار می رود - اگر توسعه خود را دریافت کرد
بررسی نا به هنگام - به طور کامل با یک جفت از پاهای چوبی در حدود شش مجموعه
ماه می باشد.
آقای Wegg فرد مراقب بود، و یا خود او گفت، "در زمان دید قدرتمند
توجه کنید:.
او ادای احترام تمام رهگذران توسط به طور منظم خود را هر روز، به عنوان او را در مدفوع خود را توسط حمایت نشسته
لامپ پست و شخصیت سازگار از این ادای احترام او به شدت
plumed خود.
بنابراین، به پیشوا، او خطاب به تعظیم، احترام غیرروحانیان مرکب، و اندکی
لمس مدیتیشن مقدماتی مشکوک در کلیسا، به پزشک، محرمانه
تعظیم، به عنوان آقا که آشنایی
با درون خود را به او التماس با احترام به اذعان او، قبل از کیفیت
خوشحالم که خود را پست کردن و برای عمو پارکر، که در ارتش (حداقل، به طوری
او آن را حل و فصل بود)، او را دست باز خود را به
طرف کلاه خود، به شیوه ای نظامی که که خشم چشم دکمههای بالا
آقای مسن به التهاب رو به نظر می رسد اما ناقص به درک.
تنها در این مقاله که در آن سیلاس برخورد، که سخت نیست، شیرینی زنجفیلی بود.
در یک روز خاص، برخی از نوزادان رنجور با خریداری مرطوب و شیرینی زنجفیلی اسب
(ترس از وضعیت)، و چسب پرنده در قفس، که در معرض شده بود
برای فروش روز به او یک جعبه قلع گرفته بود
از تحت مدفوع خود را به تولید رله از این نمونه ها بسیار ناراحت کننده، و قرار بود به
در درب، زمانی که او به خودش گفت: این مساله: "آه!
در اینجا شما دوباره!
کلمات با اشاره به گسترده، دور شانه، یک طرفه شخص مسن در
عزاداری، آینده comically ambling نسبت به این گوشه میمیره، لباس پوشیدن و در نخود بیش از کت و
حمل یک چوب بزرگ.
میپوشید کفش ضخامت، و چرم ضخیم gaiters، و دستکش های ضخیم مانند طفره رو.
هر دو به لباس او و به خود، او را از با هم تداخل دارند کرگدن ساخت بود، با
برابر خود را در گونه ها و پیشانی اوست، و چشمهایش را به لب داشت، و گوش او؛
اما با روشن، مشتاق، کودکانه
پرسوجو، چشم خاکستری، زیر ابرو پاره پاره خود را، و وسیع brimmed کلاه.
بسیار عجیب و غریب به دنبال یک شخص در دسترس نباشد. آقای Wegg '،' در اینجا شما دوباره تکرار
غرق در افکار.
و چه چیزی شما را در حال حاضر؟ آیا شما در Funns، و یا در کجا قرار دارند؟
آیا شما به تازگی در این محله حل و فصل شوند، و یا آیا شما خود را به دیگری
محله؟
آیا شما در شرایط مستقل، یا آن را به هدر رفتن حرکت تعظیم بر شما؟
من تعظیم در شما سرمایه گذاری کند.
آقای Wegg، پس از جایگزین جعبه قلع او، بر این اساس انجام داد، او به طعمه خود افزایش یافت
شیرینی زنجفیلی برای برخی از نوزاد دیگر اختصاص داده شده به دام می اندازند.
سلام با اذعان شد:
«صبح، آقا! صبح!
! صبح "('خواهان من سر آقای Wegg، به خود گفت؛
او جواب خواهد داد.
تعظیم رفته!) صبح صبح صبح. '
"به نظر می رسد به جای خروس متظاهر به هنر قدیمی، بیش از حد است، گفت:" آقای Wegg، مانند قبل، خوب
صبح به شما، آقا. '
آیا شما به من به یاد داشته باشید، پس از آن؟ "خواسته آشنایی های جدید خود را از توقف در راهوار بودن خود را، یکی
طرفه، قبل از اخور، و صحبت کردن در راه کوبنده، هر چند با بزرگ خوب
شوخ طبعی است.
"من متوجه شما گذشته خانه ما، آقا، چند بار در این دوره از آخرین
هفته یا بیشتر. خانه ما، تکرار کرد.
: بله، گفت: آقای Wegg، تکان، به عنوان دیگر با اشاره انگشت شهادت دست و پا چلفتی از حق خود
دستکش در گوشه خانه.
اوه! در حال حاضر، چه، دنبال شخص مسن، در شیوه ای کنجکاو، حمل منگوله دار خود را
چوب در بازوی چپ خود را به عنوان یک کودک بودند، چه آنها شما در حال حاضر اجازه می دهد؟
این کار کار است که من برای خانه ما، بازگشت سیلاس، خشگی، و با سکوت؛
آن را به کمک هزینه دقیق هنوز به ارمغان آورد. '
اوه! این کمک هزینه دقیق هنوز نمی آورد؟
نه! این کمک هزینه دقیق هنوز نمی آورد.
آه - صبح، صبح به صبح "!
فکر کردم: "به نظر می رسد به جای خروس ترک خورده قدیمی، سیلاس، مقدماتی سابق خود
نظر، به عنوان دیگر ambled. اما در یک لحظه او دوباره با
سوال:
چگونه پای چوبی خود را به شما؟ آقای Wegg پاسخ (tartly به این شخصی
پرس و جو)، در یک تصادف است. 'آیا شما آن را دوست دارید؟
خوب!
من هیچ وقت بگذارید تا گرم بماند، آقای Wegg پاسخ، در یک نوع ناامیدی
occasioned تکینگی سوال.
او، نه »را تکرار کرد دیگر به چوب گره دار خود را به عنوان او به آغوش او
ندارم - هکتار - هکتار - تا گرم بماند! آیا شما تا به حال نام Boffin شنوید؟
نه، گفت: آقای Wegg، که در حال رشد نا امن شد که در زیر این معاینه.
"من هرگز بشنوید از نام از Boffin را. 'آن را دوست داری؟
"چرا، هیچ، 'retorted آقای Wegg، دوباره نزدیک شدن به ناامیدی." من می توانم بگویم نه
انجام دهد. "چرا شما آن را دوست دارید؟
من نمی دانم که چرا من نمی retorted آقای Wegg، دیوانگی نزدیک، اما من نمی
تمام.
غریبه گفت: "در حال حاضر، من به شما بگویم چیزی است که تو را مجبور میکنم که متاسفم، '،
لبخند بر لب. 'Boffin اسم من است.'
"من می توانید آن را کمک نمی کند! بازگشت آقای Wegg.
دلالت به صورت خود علاوه بر توهین آمیز، و اگر من می توانم، من می خواهم.
اما یکی دیگر از فرصت برای شما وجود دارد، گفت: آقای Boffin، خندان، 'آیا شما دوست دارید
نام از Nicodemus را؟
به آن فکر کنید. نیک، یا ساده دل '
است، نه آقا، آقای Wegg دوباره، به عنوان او را روی چهارپایه اش نشسته، با هوای
استعفای آرام، همراه با خلوص مالیخولیا؛ آن نام که من نمی باشد.
می تواند هر گونه که من تا به حال احترام آرزو
برای من را (برای دفاع از خودش) صدا می زنه، اما ممکن است در افراد وجود دارد که آن را با دیدن آن را ندارید
اعتراض های مشابه - من نمی دانم چرا، آقای Wegg افزود: پیش بینی یک سؤال دیگر.
ساده لوح Boffin، گفت که آقا.
"ساده دل. این نام من است.
ساده لوح - نیک - Boffin. نام شما چیست؟؟
'Wegg سیلاس - من انجام نشده است، گفت: آقای Wegg، bestirring خود را به همان
احتیاط به عنوان قبل از، "من چرا سیلاس را نمی دانند و من نمی دانم چرا Wegg.
در حال حاضر، Wegg، گفت: آقای Boffin، بغل کردن و یا چوب خود را نزدیک تر، من می خواهم یک نوع
ارائه به شما. آیا شما به یاد داشته باشید زمانی که شما برای اولین بار من را ببینید؟
Wegg چوبی با چشم مراقبه در او نگاه کرد، و همچنین با نرم
هوا به عنوان descrying امکان سود. اجازه دهید من فکر می کنم.
من کاملا مطمئن نیست، و در عین حال من به طور کلی دید قوی از اطلاع، بیش از حد است.
آن را در صبح روز دوشنبه، زمانی که پسر قصاب بود به خانه ما شده
سفارشات، و یک تصنیف از من، که، با لحن unacquainted شده، من آن را اجرا کنید
به او؟
راست، Wegg، درست است! اما او خریداری بیش از یک است.
بله، مطمئن باشید، آقا، او خریداری چندین و مایل به پخش کردن پول خود را به
در بهترین حالت، او در زمان به نظر من برای هدایت به انتخاب خود، و ما رفت و بیش از این مجموعه
با هم.
مطمئن باشید که کردیم.
از اینجا بود که او آن را به عنوان ممکن است، و در اینجا خودم بود که ممکن است، و شما وجود دارد،
آقای Boffin شما یکسان هستند، با خود به همان چوب خود را در زیر خود را همان
بازو و پشت همان خود را نسبت به ما.
- باشد - مطمئن، افزود: آقای Wegg، به دنبال کمی دور آقای Boffin، او را در
عقب، و شناسایی این تصادفی آخرین فوق العاده، پشت خود را به همان wery!
"شما چه فکر میکنید من انجام شده بود، Wegg؟
"من باید قضاوت، آقا، شما ممکن است زود گذر چشم خود را پایین خیابان.
نه، Wegg. من گوش دادن بود.
شما بود، در واقع؟ آقای Wegg گفت، طرز شک برانگیزی.
در راه بیشرمی، Wegg، دلیل این که شما خواندن را به قصاب بود و شما
را به یک قصاب در خیابان آواز خواندن نیست، شما می دانید.
آقای Wegg گفت: آن اتفاق افتاد که من هنوز به یاد من،
با احتیاط. اما ممکن است آن را انجام دهد.
یک مرد نمی توان گفت آنچه که او ممکن است بخواهید بعضی از روز و یا دیگر انجام دهد.
(این، نه آزاد هیچ مزیت کمی او ممکن است مشتق از اعتراف آقای Boffin را.)
خوب، 'به تکرار Boffin، "من گوش دادن به شما و به او بود.
و چه چیزی شما - شما یکی دیگر از مدفوع، شما باید؟
من نه ضخامت در نفس من است.
من دیگری ندارم، اما به این قابلی ندارد، گفت: Wegg، استعفا داد.
'It'sa درمان به من برای ایستادن.
'گوشت خوک! بانگ زد آقای Boffin، در یک تن از لذت های بزرگ، که او خود را حل و فصل
پایین، هنوز هم مراقبت از چوب خود را مثل یک کودک، it'sa مکان خوشایند، این!
و پس از آن در هر طرف، بسته با این تصنیف مثل بسیاری از کتاب برگ
blinkers! چرا، لذت خود را!
اگر اشتباه نکنم، آقا، آقای Wegg ظرافت اشاره کرد، استراحت دست خود را در
غرفه، و خم شدن بیش از Boffin استدلالی، شما را به برخی از پیشنهاد اشاره و یا
دیگری که در ذهن شما بود؟
من آمدن به آن را! بسیار خوب.
من را به آن!
من که قرار بود به گفتن نیست که زمانی که من گوش که آن روز صبح، من با hadmiration گوش
مقدار به دست چپ رفتن. با خودم فکر کردم، "مرد Here'sa با
پای چوبی - مرد با ادبی - "'
'N - دقیقا نه چندان، آقا، آقای Wegg گفت.
"چرا، شما می دانید هر یک از این آهنگ ها با نام و لحن، و اگر شما می خواهید به عنوان خوانده شده
و یا خواندن هر یک بر روی 'EM مستقیم، شما تنها بر روی عینک شما شلاق و
کار را انجام دهید! 'گریه آقای Boffin.
"من تو را در آن!" خب، آقا، 'بازگشت آقای Wegg، با
تمایل آگاهانه از سر ما می گویند ادبی، پس از آن.
"یک مرد ادبی - با پا های چوبی - و تمام نسخه قابل چاپ را به او باز است."
با خودم فکر کردم، که آن روز صبح، دنبال آقای Boffin، علاقه شدید به چیزی
به جلو برای توصیف، uncramped clotheshorse، به عنوان بزرگ یک قوس به عنوان حق خود را
بازو می تواند تمام نسخه قابل چاپ را به او باز است! "
و این است، آن است که نیست؟
، واقعا چرا، آقا، آقای Wegg، با فروتنی اقرار؛ من معتقدم که شما می توانید به من نشان نمی دهد
قطعه ای از چاپ انگلیسی، که من نمی برابر به collaring و پرتاب خواهد بود. '
در نقطه ای؟ آقای Boffin گفت.
در نقطه ای. 'من آن را know'd
سپس این در نظر بگیرند. من، یک مرد بدون پا های چوبی و
هنوز همه نسخه قابل چاپ به من بسته شده است. "
در واقع، آقا؟ آقای Wegg با افزایش اعتماد به نفس
خوشنودی است. آموزش و پرورش مورد غفلت قرار گرفته؟ "
'منفی - جمع آوری' به تکرار Boffin، با تأکید.
هیچ کلمه ای را برای آن نمی باشد.
من معنی نیست برای گفتن، اما اگر شما B را به من نشان داد، من تا کنون می تواند شما را برای تغییر
آن، به عنوان پاسخ Boffin.
بیا، می آیند، آقا، گفت: آقای Wegg، پرتاب در یک تشویق کوچک، که
، "پاسخ داد: چیزی، بیش از حد. 'این چیزی آقای Boffin، اما
من سوگند من آن را بسیار نمی کنند.
شاید تا آنجا که می تواند آرزو توسط یک ذهن پژوهنده، آقا، آقای Wegg
پذیرفته شده اند. در حال حاضر، در اینجا نگاه کنید.
من از کسب و کار بازنشسته می شود.
من و خانم Boffin - Henerietty Boffin - که نام پدرش بود Henery، و او را
نام مادر Hetty بود، و به همین ترتیب شما می توانید آن را ما در compittance زندگی می کنند، تحت اراده
فرماندار بیمار.
انسان مرده آقایان، آقا؟ "هنوز زنده ام، می توانم به شما بگویم؟
بیمار فرماندار؟
در حال حاضر، این برای من خیلی دیر شروع به پارو کردن و الک در alphabeds و
کتاب گرامر زبان. من به یک پرنده های قدیمی، و من می خواهم
آن را آسان.
اما من می خواهم برخی از خواندن - خواندن جسورانه برخی خوب، برخی از کتاب پر زرق و برق در gorging
پروردگار-Mayor's نشان می دهد wollumes (احتمالا معنی زرق و برق دار است، اما گمراه انجمن
ایده ها)،، 'as'll سمت راست پایین تر از مقدار متوسط خود را از برسد، و زمانی را برای شما بروید.
چگونه می تواند که در خواندن من، Wegg؟
، او را با ضربه زدن روی پستان با سر چوب به ضخامت خود را، پرداخت یک مرد
واقعا واجد شرایط برای این کار، بسیار از یک ساعت (مثلا مبلغ دو پنس) و انجام آن است. "
'سجاف! Flattered، آقا، من مطمئن هستم، گفت: Wegg، شروع به خود را کاملا در نظر
نوری جدید است. "قطع کردن! این پیشنهاد شما ذکر شده است،
آقا؟ '
: بله. آن را دوست داری؟ "من توجه به آن، آقای Boffin.
من نمی گفت: "Boffin، در صورت دست آزاد، 'می خواهم به یک مرد ادبی - با یک کراوات
پای چوبی - پایین بیش از حد تنگ است.
halfpenny ساعت باید بین ما جدایی نیست. ساعت خود را انتخاب کنید، پس از
شما برای روز خانه خود را در اینجا انجام می شود.
من بیش از راه دوشیزه خط زندگی می کنند - خارج جهت هالووی - و تو فقط به شرق
و شمال هنگامی که شما به پایان رسید اینجا، و شما وجود دارد.
مبلغ دو پنس halfpenny ساعت، گفت: Boffin، به دست گرفتن یک تکه گچ را از جیب خود و
پیاده شدن از مدفوع به کار مبلغ در بالا از آن را در راه خود؛ دو long'uns
و short'un - halfpenny مبلغ دو پنس، دو
short'uns long'un است و دو 2 long'uns به چهار long'uns - ساخت 5 long'uns؛ 6
شب در هفته در پنج long'uns شب، نمره همه آنها را به پایین به طور جداگانه، و شما
تا سوار شدن تا سی long'uns.
round'un! نیم تاج! '
وی با اشاره به این نتیجه به عنوان یک بزرگ و رضایت بخش، آقای Boffin آن را آغشته از
خود را با دستکش مرطوب، و بر روی بقایای نشست.
گفت: Wegg، مراقبه: "نیم تاج.
: بله. (آن را بسیار نیست، آقا.) نیم تاج.
در هر هفته، شما می دانید. "در هر هفته.
بله.
همانطور که به مقدار فشار بر عقل در حال حاضر.
تو بود در همه شعر فکر؟ آقای Wegg پرسید، غرق در افکار.
آیا آن را مهم تر می آیند؟
آقای Boffin ازش پرسید. آقای Wegg بازگشت: "مهم تر می آیند،.
هنگامی که یک فرد می آید، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن شب شعر بعد از شب، آن است، اما حق
او باید انتظار داشت که برای اثر تضعیف آن در ذهن او پرداخت می شود.
گفت: Boffin: "برای شما Wegg حقیقت را بگو، '،' من شعر فکر نیست، جز در چنین
خز به عنوان: - اگر شما در حال حاضر و پس از آن اتفاق می افتد خود را در ذهن احساس به من نوک
و خانم Boffin یکی تصنیف شما، پس چرا ما باید به شعر رها کنید.
من به شما به دنبال، آقا، گفت: Wegg.
اما نه حرفه ای به طور منظم موسیقی بیزار، من باید به تعامل با
خودم را برای آن، و در نتیجه هنگامی که من به شعر کاهش یافته است، من باید بخواهد که باشد
در نظر گرفته تا خز، در نور از یک دوست است. "
در این، چشم آقای Boffin را به برق زد، و او را تکان داد سیلاس صادقانه دست:
که در اعتراض به آن از او خواسته بود، و او آن را در زمان بسیار مهربانی
در واقع.
چه شما از لحاظ فکر می کنم، Wegg؟ آقای Boffin پس از آن، با unconcealed خواستار
اضطراب.
سیلاس که این اضطراب ذخیره دیسک خود را از روش تحریک کرده بود و شده بود
شروع به درک انسان خود را به خوبی پاسخ با هوا، به عنوان اگر او بودند گفت:
چیزی فوق العاده سخاوتمندانه و بزرگ:
'آقای Boffin، من هرگز مقرون به صرفه است.' پس من باید از شما فکر می کنید! 'گفت:
Boffin، ضمن ستایش از شخصیت
«نه، آقا. من 'aggle را و من هرگز' هرگز aggle.
در نتیجه شما در یک بار ملاقات، آزاد و عادلانه، با -، به مدت دو برابر پول انجام
با آقای Boffin کمی آماده نشده برای این نتیجه گیری به نظر می رسید، اما، با موافقت
سخن گفتن، 'شما می دانید که چه بهتر آن را باید به بیش از من، Wegg، و دوباره تکان داد دست
را با او بر آن است.
آیا می توانید تا شب شروع شود، Wegg؟ او سپس خواستار است.
"بله، آقا، گفت: آقای Wegg، مراقب باشید به ترک تمام اشتیاق به او.
بدون مشکل می بینم اگر شما آن را آرزو.
شما با پیاده سازی نیازمند ارائه شده - یک کتاب، آقا؟
گفت: "او را در فروش خرید، آقای Boffin. 'هشت wollumes.
سرخ و طلا.
روبان بنفش در هر wollume، از نگه داشتن محل جایی که شما را ترک کردن.
آیا او را می دانید؟ "نام کتاب: قربان، پرسید:" سیلاس.
'،' گفت: من فکر کردم شما ممکن است او را بدون آن know'd آقای Boffin کمی
نا امید کرد. نام او انحطاط و سقوط خارج از-
روشن و امپراتوری.
(آقای Boffin رفت و بیش از این سنگ ها به آرامی و با احتیاط بسیار است.)
'آی واقعا! آقای Wegg، گفت: تکان سر خود را با هوا از به رسمیت شناختن دوستانه.
'شما او را می شناسند، Wegg؟
آقای Wegg ساخته شده است: "من نشده اند و می گویند حق با کف دست زدن از طریق او، بسیار به تازگی، '
پاسخ شده است با داشتن otherways استخدام، آقای Boffin.
اما او را می دانید؟
قدیمی کاهش آشنا و سقوط روشن؟
در عوض، آقای محترم! از زمانی که من به عنوان چوب خود را به حدی زیاد بود.
از زمانی که فرزند ارشد برادرم از خروج از کلبه ما را به ارتش ثبت نام کند.
که در آن به مناسبت، به عنوان اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود که در مورد آن ساخته شده بود شرح:
در کنار درب کلبه که آقای Boffin، دختر بر روی زانوی او بود او برگزار شد در هوا
روسری پوشیده از برف، سر، که فرزند ارشد برادرم متوجه fluttered
در نسیم.
او نماز برای او، آقای Boffin نفس، نماز او coold
hear.And بزرگتر من برادر lean'd بر شمشیر خود، آقای Boffin
و پاک اشک.
بسیار تحت تأثیر این شرایط خانواده و نیز وضع دوستانه از آقای
Wegg، به عنوان نمونه در او خیلی زود به شعر حذف آقای Boffin دوباره تکان داد
دست در دست که های واضح ligneous، و besought او را به نام ساعت خود را.
آقای Wegg نام هشت. جایی که من زندگی می کنند، گفت: آقای Boffin، 'نامیده می شود
باوئر.
الاچیق Boffin نام خانم Boffin تعمید هنگامی که ما به آن به عنوان یک
اموال.
اگر شما باید در ملاقات با هر کسی که آن را با این نام را نمی دانند (که به ندرت کسی
انجام می دهد)، زمانی که شما نزدیک پس از حدود یک مایل عجیب و غریب کردم، و یا می گویند و یک چهارم اگر دوست دارید،
تا لین ازدواج، نبرد پل، برای زندان هارمونی بپرسید، و شما قرار داده می شود.
من باید به شما، به انتظار Wegg، گفت: آقای Boffin، کف زدن او را بر روی شانه
بیشترین شور و شوق، بیشتر شادمان.
من هیچ صلح و صبر تا شما آمده است.
نسخه قابل چاپ در حال حاضر باز جلوتر از من.
در این شب، یک مرد ادبی - با یک پای چوبی - او عطا توصیف نگاه بر
که دکوراسیون، تا اگر آن را تا حد زیادی افزایش یافته است رغبت attainments آقای Wegg - 'خواهد شد
شروع به من منجر به یک زندگی جدید!
مشت من دوباره، Wegg. صبح، صبح به صبح!
به تنهایی در غرفه خود باقی مانده به عنوان دیگر ambled، آقای Wegg فروکش را به روی صفحه نمایش خود را،
کوچک جیبی دستمال شخصیت penitentially، شستشو، و در زمان
خود بینی با جنبه متفکر.
همچنین، در حالی که او هنوز هم درک این قابلیت، او کارگردانی به نظر می رسد چند متفکر پایین
خیابان، پس از رقم بازنشستگی آقای Boffin.
اما، گرانش شدید به سیما Wegg نشسته بر مسند نشانده است.
، در حالی که او در درون خود در نظر گرفته است که این عضو قدیمی نادر بود
سادگی، که این فرصت به بهبود بود، و در اینجا است که ممکن است پول
فراتر از محاسبات حاضر کردم، هنوز هم
او خود را به هیچ پذیرش خطر بیافتد که تعامل جدید خود را در همه از او بود
راه، و یا شامل دست کم عنصر مضحک است.
آقای Wegg حتی نزاع خوش تیپ با هر یک که باید برداشت
آشنایی عمیق خود را با این هشت جلد از کاهش فوق الذکر را به چالش کشید و
قرار می گیرند.
گرانش او غیر معمول، فال بد، و بی اندازه، چرا که او اعتراف نمی
شک از خود، اما چون او درک آن لازم ممانعت از هر گونه شکی
خود را در دیگران است.
و در اینجا او با این کلاس بسیار متعددی از impostors محدوده که کاملا
به عنوان تعیین شده برای حفظ ظاهر به خود، به همسایگان خود است.
علی خاصی، به همین ترتیب، در زمان داشتن آقای Wegg؛ مهربان
حس بودن در درخواست به عنوان یک مفسر رسمی از رمز و راز.
او را به عظمت تجاری حرکت می کند نیست، بلکه به littleness
از انجاییکه که اگر آن را تا به حال در امکانات از چیزهایی چوبی بوده است
اندازه گیری به نگه داشتن مهره های کمتر از حد معمول، آن را انجام داده اند به طوری که روز است.
اما، هنگامی که شب آمد، و با چشمان محجبه خود را مشهود او stumping به سمت در Boffin
الاچیق، او هم سوال است.
باوئر به عنوان مشکل بود برای پیدا کردن، به عنوان نمایشگاه Rosamond بدون نشانه است.
آقای Wegg، رسیده است با داشتن سه ماهه نشان داد، پرسید: برای باوئر نیم
چندین بار بدون موفقیت، تا به یاد او برای هماهنگی بخواهد
زندان است.
این occasioned تغییر سریع در روح نجیب زاده خشن و خر
که او بسیار بهت زده.
چرا، yer قدیمی هارمون، yer؟ گفت: آقا خشن، بود که رانندگی خود را
خر در یک کامیون، با هویج شلاق است.
چرا yer niver می گویند؟
Eddard و من می رویم توسط او است! انتخاب شوید.
آقای Wegg پیروی، و نجیب زاده خشن دعوت توجه خود را به شخص سوم
در شرکت، در نتیجه؛
در حال حاضر، شما را در گوش Eddard نگاه کنید. چه بود آن را به عنوان نخواستی، agin این؟
نجوا. آقای Wegg زمزمه باوئر Boffin.
'Eddard!
(yer سلام در گوش خود نگه دارید) بریده به الاچیق Boffin!
ادوارد، با دروغ گفتن پشت گوش خود را، immoveable باقی مانده است.
'Eddard!
(نگه داشتن yer سلام در گوش خود) بریده قدیمی هارمون.
ادوارد فورا آغشته به گوش های خود را به نهایت قدرت خود، و در چنین rattled
سرعت که گفتگو آقای Wegg را از او در یک کشور بیشتر جابجا jolted شد.
بود،-Ev-verajail؟ از آقای Wegg خواست، نگه داشتن.
"زندان مناسب نیست، WOT شما را و من را به متعهد، 'بازگشت اسکورت خود را؛
آنها giv آن نام، در حساب هارمون قدیمی زندگی انفرادی وجود دارد. '
و به همین دلیل، انجام آنها callitharm Ony؟ خواسته Wegg.
'در حساب خود را با موافقت هیچ کس هرگز.
مانند سخنرانی از کاه.
زندان هارمون، زندان هارمونی. کار آن را به دور مانند.
Doyouknow-مه-Erboff در خواست Wegg. من فکر می کنم باید!
همه در مورد در اینجا.
Eddard او می داند. (yer سلام را گوش کرد.)
ساده لوح Boffin، Eddard! '
اثر از این نام بسیار نگران کننده بود، در رابطه با ایجاد موقت
ناپدید شدن سر ادوارد، ریخته گری hoofs عقبی خود را در هوا، تا حد زیادی تسریع می بخشد.
سرعت و افزایش jolting، که
آقای Wegg به وقف توجه خود را به طور انحصاری به نگه داشتن در نا چار شد، و به
واگذاری میل خود را از ascertaining که آیا این بیعت را به Boffin بود
تعریف و یا رو به عقب در نظر گرفته است.
در حال حاضر، ادوارد متوقف در دروازه، و Wegg پنهانی در هیچ زمان و در لغزش از دست داد
در پشت کامیون.
لحظه ای که فرود آمده بود، راننده در اواخر خود را با موجی از هویج، گفت: "شام،
Eddard و او hoofs عقبی، کامیون، و ادوارد، به نظر می رسید به پرواز در هوا
با هم، در نوعی از ستایش اغراق امیز است.
با کنار زدن دروازه، که ایستاده بود نیمه بسته نگهداشته شده، Wegg نگاه به فضای محصور در خشکی که در آن برخی از
بلند تپه تیره در آسمان بالا در برابر افزایش یافت، که در آن مسیر به الاچیق
نشان داد، زیر نور مهتاب، بین دو خط از کاسه های سفالی شکسته در خاکستر نشان داد.
رقم سفید پیشروی در امتداد این مسیر، به اثبات می شود هیچ چیز بیشتر از آقای شبح مانند
Boffin، به راحتی برای دستیابی به دانش attired، در جامه عریان کوتاه
روپوش زنانه، لباس اسموکینگ سفید.
پس از دوست ادبی خود را با صمیمیت بزرگ دریافت کرده اید، او را به منظور
داخلی باوئر و در آنجا به او ارائه به خانم Boffin: - بانوی چاق و چله از
جنبه های سرخ رنگ و شاد، لباس پوشیدن (به
بهت و حیرت آقای Wegg) در شب کم لباس ساتن سی بل، و سیاه و سفید بزرگ
کلاه مخملی و پر. خانم Boffin، Wegg، گفت: Boffin، است
highflyer در مد.
و او را به گونه ای است که او آن را اعتبار می کند.
به خودم من هنوز رتبهدهی نشده است به عنوان Fash'nable عنوان من ممکن است باشد.
Henerietty، بانوی پیر، این that'sa آقا رفتن به کاهش و سقوط است
روشن امپراتوری. و من مطمئن هستم که من امیدوارم که شما هر دو کار را انجام
خوب، خانم Boffin گفت.
این queerest اتاق بود، نصب شده و بیشتر شبیه یک آماتور لوکس مبله
شیر اتاق را بیش از هر چیز دیگری در درون کن سیلاس Wegg.
وجود دارد دو چوبی آتش، یکی در هر دو طرف از آن، با حل و فصل
جدول مربوط به قبل از هر.
در یکی از این جداول، هشت جلد به صورت مسطح، دامنه را در یک ردیف بودند، مانند گالوانیک
باتری و در مورد دیگر، برخی از چمباتمه زدن بطری ظاهر دعوت به نظر می رسید به
ایستادن روی نوک پا راه رفتن برای تبادل نگاه با آقای
Wegg بیش از یک ردیف جلو tumblers و حوضه شکر سفید.
با دندانه ماشین و غیره بریدن یک کتری بخار پز شده، در کوره کشتی، گربه reposed.
در مواجهه با آتش بین حل و فصل، مبل، صندلی و یک میز کوچک،
تشکیل یک محور اختصاص داده شده به خانم Boffin.
در طعم و رنگ آنها شعله ور بود، اما گران قیمت طراحی اتاق
مبلمان بود که نگاه بسیار عجیب و غریب در کنار حل و فصل و چراغ گاز شعله ور
اویخته از سقف.
فرش گل بر روی زمین وجود دارد، اما، به جای رسیدن به پای بخاری،
پوشش گیاهی کوتاه درخشان خود را در عسلی خانم Boffin را متوقف و به جای به
منطقه از شن و ماسه و خاک اره.
آقای Wegg همچنین، با توصیف چشم متوجه شد، که در حالی که سرزمین گل و بلبل چنین نمایش داده می
تزئینات توخالی به عنوان پر پرندگان و میوه های ساخته شده از موم تحت شیشه سایه وجود دارد،
، در منطقه ای که پوشش گیاهی
متوقف، قفسه های جبرانی که در آن بهترین بخش یک پای بزرگ و نیز از
مشترک سرد به سادگی قابل تشخیص در میان سایر مواد جامد بود.
خود اتاق بزرگ بود، هر چند کم و فریم های سنگین به سبک قدیمی خود
پنجره ها، و پرتوهای سنگین در سقف کج خود، به نظر می رسید نشان می دهد که آن را به حال
یک بار خانه برخی از علامت ایستاده به تنهایی و در این کشور بوده است.
آیا شما آن را دوست دارم، Wegg؟ خواسته آقای Boffin، و خود را در شیوه ای در pouncing.
"من آن را تحسین تا حد زیادی، آقا، گفت: Wegg.
"آرامش عجیب و غریب در این پای بخاری، آقا." آیا شما را در درک، Wegg؟ '
"چرا، در راه عمومی، آقا، آقای Wegg بود شروع به آرامی و آگاهانه، خود را با
سر در یک طرف گیر، گریزان از مردم را شروع، زمانی که دیگر او را قطع کوتاه:
آیا آن را درک نیست، Wegg، و من آن را توضیح دهید.
این ترتیبات می شود با رضایت متقابل بین من و خانم Boffin ساخته شده است.
خانم Boffin، به عنوان اشاره کرده ام، highflyer در مد، در حال حاضر من نیستم.
من بالاتر از آسایش و راحتی از نوعی که من در برابر لذت
از.
خب پس. به کجا می خواهد باشد خوب خانم Boffin و
من بیش از آن نزاع؟
ما نزاع هرگز، قبل از ما به الاچیق Boffin به عنوان یک ملک می آیند، به همین دلیل نزاع
هنگامی که ما به الاچیق Boffin به عنوان یک ملک می آیند؟
بنابراین خانم Boffin، او را نگه می دارد تا او را از اتاق، در راه خود را نگه دارید تا من
اتاق را در معدن.
در نتیجه ما در یک بار، قابل معاشرت بودن (من باید به سودا دیوانه
بدون خانم Boffin)، مد، و آسایش.
اگر من توسط درجه بیشتر بروشور در مد، سپس خانم Boffin توسط درجه
آمده for'arder.
اگر خانم Boffin همیشه باید کمتر از یک با چیز نرمی کسی را زدن یا نوازش کردن در مد از او در حال حاضر است،
سپس فرش خانم Boffin را back'arder بروید.
اگر ما باید هر دو continny ما، پس چرا در اینجا ما هستند، و تماس با ما بوسه قدیمی
بانوی. '
خانم Boffin که همواره لبخند بر لب، و با نزدیک شدن به دست محکم افتادن یا افکندن او کشیده شد از طریق
پروردگار خود، میل و علاقه پیروی.
مد، در قالب کلاه مخملی سیاه و سفید و پر تلاش برای جلوگیری از آن، اما
شایسته در تلاش خرد کردم.
بنابراین در حال حاضر، Wegg، گفت: آقای Boffin، پاک کردن دهان خود را با هوا از رفع خستگی بسیار، 'شما
شروع به ما می دانیم که ما. این یک نقطه جذاب، الاچیق است، اما
شما باید به درجه apprechiate.
It'sa نقطه برای پیدا کردن امتیازات کم کم، و new'un هر روز.
serpentining There'sa راه رفتن هر یک از تپه است که به شما حیاط و
محله تغییر هر لحظه.
هنگامی که شما را به بالا، مشاهده there'sa از ساختمان و محوطه همسایه، نمی شود
پیشی گرفته است.
محل پدر مرحوم خانم Boffin (تجارت ارائه سگ)، شما نگاه کردن
را، در صورتی که خود شما بود.
و از تپه بالا تاج با آربور کار شبکه، که در آن، اگر
شما را نمی خواند با صدای بلند بسیاری از کتاب در تابستان، برای همیشه، و به عنوان یک دوست، رها کردن بسیاری از
زمان به شعر بیش از حد، آن را نمی خواهد بود تقصیر من است.
در حال حاضر، آنچه به شما در خواندن؟
تشکر از شما، آقا، بازگشت Wegg، اگر هیچ چیز جدیدی در خواندن خود را در وجود دارد
تمام. من به طور کلی این کار را در جین و آب است.
"نگه می دارد، مرطوب اندام، آیا، Wegg؟ از آقای Boffin خواست، با اشتیاق بی گناه است.
N-، آقا، 'پاسخ Wegg، خونسردی، "من به سختی باید آن را توصیف چنین است، آقا.
باید بگویم، mellers آن.
Mellers آن، واژه باید استخدام، آقای Boffin است.
غرور چوبی و حرفه خود را سرعت دقیق با انتظارات خوشحال خود را نگه داشته
قربانی.
چشم انداز رو به افزایش قبل ذهن مزدور خود را، از راه های بسیاری است که در آن این
ارتباط بود به حساب تبدیل شده، این ایده قبل از هر چیز طبیعی به پنهان هرگز
یک مرد اجازه تندروی به کسل کننده، که او باید خود را بیش از حد ارزان.
مد خانم Boffin را، به عنوان خدای بی شفقت کمتر از بت معمولا پرستش
تحت این نام، منع او را برای مهمان ادبی او مخلوط کردن، و یا پرسیدن اگر او
پیدا نشد نتیجه را به میل خود.
در بازگشت او پاسخ بخشنده و جای خود را در آثار ادبی، حل و فصل، آقای
Boffin شروع به خود را به عنوان یک شنونده آهنگسازی، در مقابل حل و فصل است، با
چشمان شاد.
با عرض پوزش به شما محروم از لوله، Wegg به او گفت، پر کردن خود، اما شما نمی توانید انجام دهید
هر دو با هم. آه! و یک چیز دیگر من را فراموش کرده به نام!
هنگامی که شما در یک شب می آیند و نگاه دور شما، و چیزی بر روی یک
قفسه که اتفاق می افتد برای گرفتن تصور کنید، آن را اشاره نمود.
Wegg، که شده بود به عینک خود را قرار دهید، بلافاصله آنها را گذاشته،
با مشاهده نشاط: "شما افکار من، آقا.
آیا چشمانم مرا فریب داد، و یا آن شی وجود دارد - پای؟
این نمی تواند یک پای.
بله، it'sa پای، Wegg آقای Boffin در جواب، با یک نگاه برخی از ناراحتی کوچک
در انحطاط و سقوط است. "من بوی من برای میوه ها از دست داده، و یا آن را
پای سیب، آقا؟ "خواسته Wegg.
آقای Boffin گفت: '،' It'sa گوشت گوساله و ژامبون پای. 'آیا این در واقع، آقا؟
و این امر می تواند سخت باشد، آقا، به نام پای است که پای بهتر از سعادت و
چکش، گفت: آقای Wegg، تکان سر خود را از لحاظ عاطفی.
'برخی Wegg؟
تشکر از شما، آقای Boffin، من فکر می کنم من در دعوت خود را.
من در هر طرف دیگر نیست، در برهه حاضر، اما در شماست، آقا - و!
گوشتی بیش از حد ژل، به ویژه هنگامی که کمی نمک، که است که ژامبون وجود دارد،
mellering به اندام، بسیار به ارگان mellering.
آقای Wegg را نداشتم که بگویم چه ارگان، اما با کلی شاد صحبت کرد.
بنابراین، از پای در آورده بود، و شایسته آقای Boffin ورزش صبر و شکیبایی خود را
تا Wegg، در ورزش از چاقو و چنگال خود را، ظرف را تمام کرد: تنها
منفعت از طریق فرصت برای اطلاع رسانی به Wegg
که با وجود آن که به شدت مد بود برای نگه داشتن محتویات یک
دولابچه در نتیجه در معرض مشاهده او (آقای Boffin) در نظر گرفته آن را نواز، به این دلیل،
که به جای گفت، در مقایسه با
بی معنی شیوه، به بازدید کننده، edibles چنین و چنان پایین پله ها وجود دارد، شما را
بازیگران: هر چیزی تا شما در زمان دوره عملی جسورانه گفتن، چشم خود را
در طول قفسه ها، و، اگر هر چیزی که می خواهم وجود دارد، آن را داشته باشد.
و در حال حاضر، آقای Wegg در طول تحت فشار قرار دادند دور بشقاب خود قرار داده و بر روی عینک خود را، و آقای
Boffin روشن لوله و با چشم درخشان را به جهان باز نگاه قبل از
او را، و خانم Boffin در reclined
شیوه ای مد روز بر روی مبل خود را به عنوان بخشی از مخاطبان اگر او در بر داشت که خواهد بود
او می تواند، و به خواب نیست اگر او در بر داشت او می تواند.
'سجاف!' آغاز شد Wegg، این، آقای Boffin و خانم، فصل اول از اولین
wollume افول و سقوط - در اینجا به سختی او در این کتاب نگاه کرد و متوقف شد.
"هر چه، Wegg؟
چرا، آن را به ذهن من می آید، آیا می دانید که، آقا، گفت: Wegg با هوا از حیله گر
صداقت (1 دوباره به سختی در این کتاب نگاه)، که شما ساخته شده است کمی
اشتباه امروز صبح، که من به معنای بود
مجموعه شما را در سمت راست، تنها چیزی قرار داده آن را از سرم بیرون کنم.
من فکر می کنم شما روشن امپراتوری، آقا گفت: 'این است که روشن است آن را نمی Wegg؟؟
«نه، آقا.
روم. روم. '
چه تفاوت، Wegg 'تفاوت، آقا؟'
آقای Wegg شد متزلزل و در معرض خطر شکستن، هنگامی که یک روشن فکر
فلش بر او. تفاوت، آقا؟
در آنجا به من شما محل در یک مشکل، Boffin آقای.
کافی است برای مشاهده، که تفاوت بهتر است به برخی از مناسبت های دیگر به تعویق افتاد
هنگامی که خانم Boffin ما با شرکت او افتخار نیست.
در حضور خانم Boffin، آقا، ما تا به حال بهتر است آن را قطره
آقای Wegg بنابراین از نقطه ضعف خود را کاملا به هوا بلند همت بود، و نه فقط
است، اما با زور تکرار با ظرافت مردانه، در حضور خانم Boffin را، آقا،
ما تا به حال بهتر تبدیل رها کردن آن!
ضرر در Boffin، که احساس کردند که او خود را در یک بسیار دردناک متعهد شده بود
روش.
سپس، آقای Wegg، در راه خشک و ثابت قدم، وارد شده بر روی کار خود، مستقیما در سراسر
کشور در همه چیز که پیش از او، تمام کلمات سخت، زندگینامه
جغرافیایی؛ شدن و نه متزلزل
Hadrian، Trajan و Antonines سکندری در Polybius (تلفظ پولی
Beeious، و قرار توسط آقای Boffin به باکره روم و توسط Boffin خانم به
برای آن ضرورت حذف
آن). شدت unseated توسط تیتوس Antoninus پیوس دوباره و galloping هموار با
آگوستوس در نهایت بر روی زمین به خوبی با Commodus: چه کسی، تحت
وجه تسمیه جادار، توسط آقای برگزار شد
Boffin به منشاء انگلیسی خود را کاملا نالایق، و نه عمل
نام خود را در دولت خود را از مردم روم است.
با مرگ این شخصیت، آقای Wegg را متوقف خواندن اولین بار او را مدتها قبل از
که consummation چندین مجموع گرفتگی شمع های خانم Boffin در پشت سیاه و سفید خود را
دیسک های مخملی، بسیار نگران کننده بوده است.
اما به این دلیل که به طور منظم با بوی قوی از قلم سوخته همراه هنگامی که او را
پر گرفت آتش سوزی، که عمل به عنوان ترمیمی و او را به هوش آمد.
آقای Wegg، داشتن ایده های صدای موج و متصل شده به عنوان چند که ممکن است به عنوان خوانده شده
متن، از برخورد تازه بود، اما، آقای Boffin، که به زودی گذاشته بود خود را
ناتمام لوله، و از زمانی که نشسته بود
مشتاقانه خیره با چشمان و ذهن خود را در enormities مداخلهگر رومی ها،
شد تا به شدت مجازات که او به سختی می تواند آرزو دوست ادبی خود را خوب شب،
و بیان، فردا.
جادار،. آقای Boffin، خیره در ماه، پس از اجازه دادن به Wegg در gasped
دروازه و چفت و بست آن: دعوا جادار که وحشی و جانور نشان می دهد، هفت صد و
سی و پنج بار، در یکی از شخصیت ها!
همانطور که اگر بود که خیره کننده به اندازه کافی نیست، 100 شیرها را به همان وحشی تبدیل شده
جانور نشان می دهد همه در یک بار!
در صورتی که به اندازه کافی خیره کننده بود، جادار، در یکی دیگر از شخصیت نیست، می کشد 'EM
همه خاموش در صد می رود!
همانطور که اگر بود که خیره کننده به اندازه کافی نیست، Vittle ما (و به نام) شش میلیون می خورد،
ارزش، پول انگلیسی، در هفت ماه! Wegg طول می کشد آسان می کند، اما بر من، روح به
پرنده های قدیمی مثل خودم این باعث ترس است.
و حتی در حال حاضر که جادار خفه شده است، من می توانم در یک راه برای bettering ما را نمی بیند
خودمان.
آقای Boffin افزود: او به عنوان مراحل افسرده خود را به سمت الاچیق ها را روشن و سرش را تکان داد،
"من فکر نمی کنم این صبح بود باعث ترس نیمه بسیاری از در چاپ وجود دارد.
اما من در آن هستم در حال حاضر!