Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل نهم گام سی و نهم
"مزخرف!" گفت: از مقامات ادارهء نیروی دریایی است.
سر والتر بلند شد و اتاق را ترک کرد در حالی که ما مستقیما در جدول نگاه کرد.
او در ده دقیقه با چهره طولانی آمد.
"من به Alloa سخن گفته اند، او گفت. او را از تخت - بسیار عبوس و ناراحت است.
او خانه مستقیم بعد شام Mulross رفت.
اما از آن جنون است، شکست در عمومی Winstanley.
آیا منظور شما به من بگویید که آن مرد آمد و کنار من نشست بخشی از
نیم ساعت که من مکر شناسایی؟
Alloa باید از ذهن خود.
آیا شما هوش و ذکاوت از آن؟ "من گفتم.
'شما بیش از حد در چیزهای دیگر علاقه مند به هر چشم.
شما پروردگار Alloa را اعطا گرفت.
اگر هر کس دیگری که شما ممکن است به نظر می رسید بیشتر از نزدیک بوده است، اما آن را طبیعی بود
او را در اینجا قرار داده است که همه شما به خواب.
سپس فرانسوی صحبت می کرد، بسیار آهسته و با انگلیسی دست و خوب است.
مرد جوان مناسب است. روانشناسی او خوب است.
دشمنان ما احمق نبوده اند! "
اما من نمی بینم، 'به در Winstanley رفت.
جسم آنها بود برای دریافت این بصورتی بدون ما آن را دانستن است.
در حال حاضر از آن فقط لازم است یکی از ما به ذکر است در نشست امشب خود را به کل Alloa
تقلب آشکار خواهد شد. "سر والتر خندید با خشگی.
'انتخاب Alloa، بینایی خود را نشان می دهد.
کدام یک از ما به احتمال زیاد به صحبت با او در مورد امشب بود؟
یا او به احتمال زیاد برای باز کردن این موضوع؟
من به خاطر شهرت دریای خداوند برای سکوت و تنگی اول
خلق و خوی است.
یکی از چیزهایی که پازل من، گفت: عمومی، همان چیزی است که خوب سفر خود را در اینجا
انجام این کار همکار جاسوس؟ او نمی تواند چند صفحه از حمل
چهره ها و نام های عجیب و غریب در سر او.
فرانسوی پاسخ داد: '،' است که مشکل نیست.
'جاسوسی خوب به حافظه عکاسی آموزش دیده است.
مانند خود مکالی شما.
شما متوجه او گفت: هیچ چیز، اما رفت و از طریق این روزنامه دوباره و دوباره.
من فکر می کنم ما ممکن است فرض کنیم که او دارای هر جزییات مهر در ذهن خود.
زمانی که من جوانتر بودم من می توانم همین ترفند را انجام دهد.
سر والتر گفت: "خب، گمان کنم هیچ چیز وجود دارد آن را به تغییر برنامه،
ruefully.
ویتاکر بود به دنبال بسیار عبوس است. آیا خداوند Alloa به شما بگویم چه
اتفاق افتاده است؟ از او پرسید.
'نه؟ خوب، من نمی تواند با اطمینان مطلق صحبت می کنند، اما من تقریبا برخی از ما می توانیم
ایجاد هر گونه تغییر جدی مگر اینکه ما تغییر جغرافیای انگلستان.
چیز دیگری که باید گفت: Royer که صحبت کرد.
"من صحبت آزادانه هنگامی که آن مرد بود. گفتم چیزی از برنامه های نظامی
دولت.
من اجازه داده شد برای گفتن بسیار است. اما این اطلاعات ارزش بسیاری خواهد بود
میلیون ها نفر را به دشمنان ما. نه، دوستان من، من هیچ راه دیگری است.
مرد که به اینجا آمدند و confederates او باید گرفته شود، گرفته شده در یک بار. "
خوب خدا، که گریه کردم، و ما باید کهنه یک نشانه نیست.
علاوه بر این، گفت: ویتاکر، پست وجود دارد.
در این زمان این خبر را در راه آن باشد. "نه، گفت:" فرانسوی.
شما عادات جاسوسی را درک نمی کنند.
او دریافت شخصا پاداش او، و او ارائه شخصا هوش خود را.
ما در فرانسه می دانیم چیزی از نژاد.
هنوز هم وجود دارد شانس، مس AMIS. این افراد باید از دریا، عبور و وجود دارد
کشتی برای جستجو و پورت می شود تماشا می شود.
باور من، نیاز است از جان گذشته برای هر دو در فرانسه و انگلستان است.
قبر Royer حس خوب به نظر می رسید به ما جمع و جور کنند.
او مرد عمل در fumblers بود.
اما من دیدم هیچ امیدی در هر صورت، و احساس کردم هیچ.
در میان پنجاه میلیون ها نفر از این جزایر و ظرف مدت دوازده ساعت به
دراز دست بر روی سه تا از باهوش ترین جنایتکاران و مجرمین در اروپا؟
ناگهان من تا به حال الهام بخش است.
'کجاست کتاب Scudder؟ من به سر والتر گریه.
سریع، مرد، من به یاد داشته باشید چیزی در آن است. او درب دفتر را باز و به
آن را به من.
جای که من پیدا کردم. سی و نه گام، من را بخواند، و دوباره،
سی و نه مرحله - من آنها را شمارش - جزر و مد بالا 10،17 PM
مرد ادارهء نیروی دریایی به من نگاه کن تا اگر او فکر من دیوانه رفته بود.
من فریاد زد: "آیا شما نشانه it'sa،.
Scudder می دانست که در آن این همراهان laired - او می دانست که در آن آنها را ترک کند
کشور، هر چند او به نام خودش نگه داشته.
فردا روز بود، و برخی از آن بود که در آن جزر و مد بالا در 10.17 بود.
آنها ممکن است رفته اند امشب، کسی گفت. آنها.
آنها راه خود را مخفی خود را گرم، و به آنها نخواهد شد هول هولکی.
من می دانم که آلمان ها، و آنها در مورد کار کردن به یک طرح دیوانه.
شیطان من یک کتاب از جداول جزر و مد می تواند؟
ویتاکر روشن. او گفت: '،' It'sa شانس.
'اجازه را به ادارهء نیروی دریایی.
همه آنها به جز سر والتر، که رفت - ما را به دو تن از انتظار موتور اتومبیل
اسکاتلندیارد - به بسیج MacGillivray '، بنابراین او گفت.
ما را از طریق دالان خالی و بزرگ اتاق لخت که در آن charwomen راهپیمایی
مشغول است، تا رسیدیم یک اتاق کوچک با صفی از کتاب ها و نقشه.
کارمند ساکن، کشف شد که در حال حاضر از کتابخانه برداشته
دریایی جدول جزر و مد.
من در میز نشسته و دیگران دور ایستاده بود، به نوعی یا من تا به حال کردم
مسئول این سفر. این خوب بود.
صدها مدخل وجود دارد، و تا آنجا که من می توانم ببینم 10.17 ممکن است 50 را پوشش می دهد
مکان. ما تا به حال برای پیدا کردن بعضی از راه باریک
امکانات.
من سرم را در دست گرفت و فکر کردم. باید وجود داشته باشد برخی از راه خواندن
معما. Scudder گام چه معنی؟
من از مراحل حوض فکر کردم، اما اگر او به معنای بود که من فکر نمی کنم که او می توانست
با اشاره به تعداد.
باید جایی که پله ها چند وجود دارد، و یک مشخص شده از
دیگران با داشتن سی و نه مراحل. من تا به حال فکر ناگهانی و شکار
تمام sailings های کشتی های بخار.
قایق وجود دارد که برای قاره در 10،17
چرا جزر و مد بالا بسیار مهم است؟
اگر آن بندر بود، باید یه جای کوچک که در آن جزر و مد اهمیت، و یا دیگری آن را
قایق سنگین پیش نویس است.
اما هیچ دریانوردی کشتی بخار به طور منظم در آن ساعت وجود داشت، و به نوعی من فکر نمی کنم آنها
سفر با قایق بزرگ از یک بندر به طور منظم.
بنابراین باید آن را برخی از بندر کوچک که جزر و مد مهم بود، یا شاید هیچ بندر
در همه. اما اگر آن را یک بندر کوچک بود من نمی تونستم ببینم
چه مراحل مدلول.
هیچ مجموعه از پله ها در هر بندر است که من تا کنون دیده شده بود وجود دارد.
باید برخی از مکان که پله خاص شناسایی، و جزر و مد
در 10.17 بود.
به طور کلی آن را به من به نظر می رسید که محل باید کمی از ساحل باز.
اما پله نگه داشته گیج کننده است. سپس رفت و برگشت به ملاحظات گسترده تر است.
محل نگهداری یک مرد به احتمال زیاد برای ترک در آلمان، یک مرد در یک شتاب، که می خواست
سریع و تصویب مخفی است؟ از هر یک از بنادر بزرگ.
و از کانال و یا ساحل غربی اسکاتلند، برای، به یاد داشته باشید، او شروع
از لندن. اندازه گیری از راه دور بر روی نقشه، و
سعی کردم تا خودم را در کفش های دشمن قرار داده.
من باید برای اوستند یا آنتورپ یا روتردام را امتحان کنید، و من باید از جایی بادبان
در ساحل شرقی بین Cromer و دوور.
همه این حدس زدن بسیار سست بود، و من تظاهر نکن ابتکار یا
علمی است. من هر نوع شرلوک هولمز نیست.
اما من همیشه خیالی من تا به حال یک نوع غریزه در مورد پرسش مانند این.
من نمی دانم اگر من می توانم خودم را توضیح دهد، اما من به استفاده از مغز من تا آنجا که رفتند،
و بعد از آنها به یک دیوار خالی من حدس زده آمد، و من معمولا حدس من
کاملا درست است.
پس من مجموعه ای از تمام نتیجه گیری من بر کمی کاغذ ادارهء نیروی دریایی.
آنها شبیه به این انجام دادیم:
کاملا مطمئن (1) جایی که مجموعه های مختلفی از پله ها وجود دارد که مهم
تمایز با داشتن مراحل سی و نه.
(2) جزر و مد کامل در 10،17 ترک ساحل تنها راه ممکن را در جزر و مد کامل است.
(3) مراحل گام بارانداز، و غیره قرار دهید احتمالا بندر نیست.
(4) کشتی بخار شب به طور منظم در 10.17. وسایل حمل و نقل باید با پا لگد کردن
(بعید)، قایق بادبانی، یا قایق ماهیگیری.
استدلال من متوقف شد و وجود دارد. من یک لیست دیگر، که من به رهبری
"حدس زد، اما من فقط به عنوان یکی از مطمئن از سوی دیگر بود.
حدس زده (1) محل بندر اما ساحل باز.
(2) کوچک قایق - کرجی ماهیگیری، قایق بادبانی، و یا راه اندازی. (3) قرار دهید در جایی در شرق ساحل بین
Cromer و دوور.
زد من به عنوان عجیب و غریب که من باید در آن میز نشسته با کابینه
وزیر، یک میدان، مارشال، دو تن از مقامات دولتی، و عمومی فرانسه
که داری از کنارم، در حالی که از بد نوشتن از
مرد مرده سعی کردم به کشیدن یک راز است که زندگی یا مرگ را برای ما در نظر گرفته شدهاند.
سر والتر به ما پیوسته بودند، و در حال حاضر MacGillivray وارد شده است.
او را فرستاده بود دستورالعمل ها را به تماشای بنادر و ایستگاه های راه آهن برای سه
مردان که من به سر والتر شرح داده شده بود. نه این که او یا هر کس دیگری تصور می کردند که
که انجام این کار بسیار خوب است.
'در اینجا من می توانم آن را، من گفتم. «ما برای پیدا کردن جایی که در آن وجود دارد
چند پله پایین به ساحل، که یکی از سی و نه مراحل است.
من فکر می کنم قطعه it'sa از ساحل باز با صخره نسبتا بزرگ، جایی بین بشویید.
و کانال. همچنین جایی که جزر و مد کامل است در it'sa
10.17 فردا شب. '
سپس یک ایده به من زده. "آیا هیچ بازرس Coastguards یا
برخی از شخص می خواهم که کسی چه می داند ساحل شرقی؟
ویتاکر گفت بود، وجود دارد و او در Clapham زندگی می کردند.
او در یک ماشین رفت تا او را واکشی و بقیه از ما در مورد اتاق کوچک نشسته و
صحبت از هر چیزی که به سر ما آمد.
روشن لوله و رفت و بیش از همه چیز دیگر تا مغز من خسته رشد کرد.
حدود یک در صبح مرد coastguard، وارد شدند.
او به عنوان همکار قدیمی خوب بود، با نگاه به یک افسر نیروی دریایی بود و به شدت
احترام به این شرکت.
من وزیر جنگ را ترک کرد تا او را استنطاق کردن، برای من احساس او که فکر می کنم آن گونه در
مرا به صحبت کنید.
"ما می خواهیم شما به ما مکان شما را در ساحل شرقی هستند که در آن صخره وجود دارد،
و که در آن مجموعه های مختلفی از مراحل را به ساحل اجرا شود. "
او کمی فکر.
چه نوع از مراحل آیا شما، آقا؟ بسیاری از مکان ها وجود دارد با جاده قطع
پایین از طریق صخره، و اکثر جاده ها یک یا دو مرحله در آنها است.
آیا منظور شما پله به طور منظم - تمام مراحل، پس به صحبت می کنند؟
سر آرتور به سمت من نگاه کرد. من گفتم: «منظور ما از پله ها به طور منظم،.
او منعکس یک یا دو دقیقه.
"من نمی دانم که من می توانم از هر گونه فکر می کنم. صبر کن یک لحظه.
محل There'sa در نورفولک - Brattlesham - در کنار گلف دوره، که در آن وجود دارد
زن و شوهر از پله ها، آقایان یک توپ از دست رفته است. '
که آن را نه، من گفتم.
سپس مقدار زیادی از رژه های دریایی وجود دارد، اگر این چیزی است که منظور شما است.
هر تفریحگاه ساحلی به آنها است. "من سرم را تکان داد.
من گفت: "این از آن بازنشسته می شود، '.
خوب، آقایان، من نمی توانم فکر می کنم از هر جای دیگر.
البته، تکبر وجود دارد -
این چیه؟ از او خواستم.
پرتگاه گچ بزرگ در کنت، نزدیک به Bradgate.
این بسیاری از ویلاهای در بالا، و برخی از خانه ها راه پله به پایین
ساحل خصوصی.
It'sa بسیار عالی مرتب کردن بر اساس مکان، و ساکنان وجود دارد می خواهم برای حفظ توسط
خود را دارند. "من گچ بری باز کردن جداول جزر و مد و در بر داشت
Bradgate.
جزر و مد بالا وجود دارد در 10.17 در 15th از ماه ژوئن بود.
ما در عطر در آخر هستید، من گریه هیجان.
چگونه می توانم پیدا کردن جزر و مد در تکبر است؟
مرد coastguard گفت: "من می تواند به شما که آقا، بگویید".
من یک بار یک خانه وجود دارد در این ماه بسیار وام بود، و من به بیرون رفتن در شب
ماهیگیری در اعماق دریا. جزر و مد ده دقیقه قبل از Bradgate. '
من این کتاب را بسته و دور در این شرکت نگاه کرد.
اگر یکی از آن راه پله است سی و نه مراحل حل رمز و راز،
آقایان، من گفتم.
"من می خواهم وام خودرو شما، سر والتر، و نقشه ای از جاده ها است.
اگر آقای MacGillivray به من ده دقیقه یدکی، من فکر می کنم ما می توانیم چیزی آماده
برای فردا.
در من مسخره بود را به اتهام کسب و کار مانند این، اما آنها نکردند
به نظر می رسد به ذهن، و بعد از همه من تا به حال نشان می دهد از همان آغاز شده است.
علاوه بر این، من به شغل های خشن مورد استفاده قرار گرفت، و این آقایان برجسته بودند بیش از حد هوشمندانه نیست
به آن را ببینید. این Royer عمومی است که به من داد من
کمیسیون.
"من برای یک، او گفت،" محتوا به ترک ماده در دست آقای Hannay را.
نیمه از سه گذشته گذشته hedgerows های مهتابی کنت پاره شد، با
بهترین مرد MacGillivray بر روی صندلی کنار من.