Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 14
کیش و مات به حرکت دوستانه
آقا و خانم جان هارمون اختیار مصرف خود را از نام واقعی خود را به پایان رسیده بود
و خانه ی لندن، که befel رویداد در روز هنگامی که با واگن حمل کردن آخر
بار از تپه گذشته در دروازه باوئر Boffin رانده شد.
در همانطور به دور jolted، آقای Wegg احساس است که آخرین بار مربوطه از حذف
ذهن او، و مورد ستایش قرار داد فصل خجسته زمانی که که گوسفند سیاه و سفید، Boffin بود
نزدیک چیده شده است.
در طول روند کند کل تسطیح تپه، سیلاس ساعت مچی با نگه داشته بود
چشمان درنده خو.
اما، چشم ها کمتر درنده خو رشد تپه در سال های گذشته را تماشا کرده بود، و
به به دقت sifted گرد و غبار که آنها تشکیل شد.
هیچ اشیاء با ارزش تبدیل شده است.
چگونه باید وجود داشته باشد، دیدن که زندانیان سخت زندان هارمونی ابداع
هر بچه سر راهی و ولگرد به پول، مدتها قبل از؟
گرچه این نتیجه برهنه ناامید، Wegg آقای بیش از حد ملاحظه رها احساس
نزدیک از کار، به گله به هر اندازه بزرگ است.
مباشر نماینده پیمانکاران گرد و غبار، خریداران تپه، از
پوشیده آقای Wegg به پوست و استخوان.
این سرپرست دادگاه ادعا از حقوق کارفرمایان خود را به سبد خرید کردن
نور روز، nightlight، مشعل، آنها که باید از مرگ
سیلاس اگر این کار بسیار طولانی تری به طول انجامید بود.
ظاهری هرگز نیاز به خواب خود، او را که میهنم، با سر گره خورده و شکسته،
در دم چتری کلاه و smalls پارچه مخمل نما، مانند دیو ملعون، در اغلب نامقدس و
نابهنگام ساعت.
با نگه داشتن بخش نزدیک بر کار یک روز طولانی در مه و باران خسته، سیلاس
فقط crawled شده به تخت خواب و چرت زدن، زمانی که نفرت انگیز لرزش و سر و صدا در زیر خود را
بالش نزدیک شدن قطار را اعلام
چرخ دستی های همراه این شیطان ناآرامی، به سقوط به کار دوباره.
در زمان دیگری، او از soundest خواب خود جدل، در مرده را از
شب در یکی دیگر، می شود در پست خود هشت و چهل ساعت در پایان نگهداری می شوند.
با بیشتر ازار او را besought مشکل نیست خود را به خارج از نوبت، بیشتر
مشکوک Wegg حیله گر است که نشانه ای از چیزی مشاهده شده بود
در جایی پنهان، و تلاش بودند پا به دور زدن او.
پس به طور مستمر استراحت خود را از طریق این وسیله شکسته شد، که او رهبری زندگی داشتن
برای نگه داشتن ده هزار سگ ساعتهای ده هزار ساعت wagered و piteously نگاه
بر خود را به عنوان همیشه بلند شدن و در عین حال هرگز به رختخواب.
بنابراین لاغر و نحیف او در آخرین رشد کرده بود، که پای چوبی خود را نشان داد
نامتناسب و ظاهر پر رونق در مقایسه با بقیه از او
گرفتار بدن، که ممکن است تقریبا چاق نامیده شده است.
با این حال، راحتی Wegg را، که همه disagreeables خود را در حال حاضر بیش از حد، و او
بلافاصله به اموال خود.
از اواخر سال، سنگ چاقو تیز کنی، بدون شک به چرخش خود را ظاهر می شود
بینی به جای را Boffin، اما بینی Boffin در حال حاضر به خوب تیز می شود.
تا کنون، آقای Wegg بود اجازه دوست گرد و خاکی خود را خاموش آرامی، که در آن baulked
طراحی مهربان اغلب با او ناهار خوری، با سیستم ماشینی و بی خوابی
خاکروبه بر.
او به نمایندگی آقای زهره شده بود محدود به دوست گرد و خاکی خود، Boffin، تحت
بازرسی، در حالی که او خود را نحیف و لاغر را در باوئر تبدیل شده است.
آقای زهره موزه آقای Wegg تعمیر زمانی که در طول تپه بودند و رفته است.
آن شب، او که نجیب زاده، که او انتظار می رود، نشسته بر خود آتش، اما
او را پیدا کنید، او انتظار می رود، شناور ذهن قدرتمند خود را در چای.
چرا، شما بوی نه راحت! گفت: Wegg، زیبایی به آن را بد و
متوقف کردن و خرناس او وارد است. زهره گفت: "من راحت نه، آقا، '.
شما لیمو در کسب و کار شما استفاده نکنید، کاری انجام دهید؟ 'به خواسته Wegg، خرناس دوباره.
نه، آقای Wegg، گفت: "زهره. هنگامی که آن را استفاده کنم، من بیشتر آن را در استفاده از
پانچ. کیک
پانچ "چه کیک با شما تماس؟ 'به خواست Wegg، در طنز بدتر از
قبل از.
انتقال رسید آن دشوار است، آقا، بازگشت زهره، چرا که، با این حال
خاص شما ممکن است در allotting مواد باشد، بنابراین بسیار هنوز هم بر بستگی دارد
هدیه های فردی، و در آنجا احساس را در آن انداخته است.
اما زمینه ماشین پنبه پاک کنی. "در یک بطری هلند گفت: Wegg gloomily، به عنوان
او خودش را نشست.
"بسیار خوب، آقا، بسیار خوب! 'گریه زهره. آیا شما شریک شدن، آقا؟
آیا من یا خیر؟ بازگشت Wegg بسیار surlily.
"چرا، البته من خواهد شد!
آیا یک مرد شریک شدن، به عنوان عذاب از حواس پنج گانه خود، جاودانه شده است
رفتگر با سر خود را گره خورده است! آیا او بیش از حد!
همانطور که اگر او نبود! '
'اجازه ندهید که شما قرار داده و از آن، آقای Wegg از. شما در ارواح معمول خود را به نظر نمی رسد
growled Wegg: "اگر شما به آن می آیند، شما در ارواح معمول خود را به نظر نمی رسد،.
'شما به نظر می رسد برای پر جنب و جوش.
این شرایط، در دولت و سپس خود را از ذهن به نظر می رسد، را به آقای Wegg نادر
جرم. و شما شده است با کوتاه کردن مو خود را!
گفت Wegg، مفقود شوک معمول گرد و خاکی است.
بله، آقای Wegg. اما اجازه ندهید که شما را از، یا.
و من اگر شما چربی نمی مبارک! Wegg، گفت: با اوج نارضایتی.
چه کاری میخواهید انجام دهید؟
خب، آقای Wegg، گفت: "زهره، لبخند را به شیوه ای با نشاط، من شک دارم شما می توانید
به سختی حدس بزنید چه من می خواهم به انجام بعدی. من نمی خواهم به حدس زدن، به 'retorted Wegg.
من برای گفتن این است که آن را به خوبی برای شما در که diwision کار بوده است
آنچه در آن بوده است.
خوبی را برای شما به نور بخش در این کسب و کار بود، زمانی که مال من بوده است
خیلی تند است. شما تا به حال استراحت شما را شکست، من خواهم بود
محدود شده است. "
نه همه، آقا، گفت: "زهره. در تمام زندگی ام را به خوبی هرگز استراحت، من
از شما سپاسگزارم. "آه! به گله Wegg، شما باید
من
اگر شما به من بوده است، و مضطرب از بستر شما، و خواب خود را کرده بود، و خود را
غذا، و ذهن خود را برای کشش ماه با هم، شما می خواهم که از شده است
شرایط و از انواع.
بدیهی است، آن را به شما آموزش داده پایین، آقای Wegg، گفت: زهره، فکر چهره خود
با چشم یک هنرمند است. مربی شما بسیار پایین است، آن را تا
پس weazen و زرد kivering بر استخوان های شما را، که تقریبا ممکن است شما تصور
نگاه بر نجیب زاده فرانسوی در این گوشه میمیره، به جای من آمده بودند. "
آقای Wegg، زود گذر در رنجش بزرگ به سمت گوشه نجیب زاده فرانسوی، به نظر می رسید به
متوجه چیز جدیدی وجود دارد، که ناشی از نگاه او را به گوشه مقابل، و
سپس برای قرار دادن بر روی شیشه های خود را و به ما زل می زنند و در همه حال
گوشه ها و گوشه های فروشگاه کم نور در جانشینی.
"چرا شما شده محل پاکسازی! او بانگ زد.
بله، آقای Wegg.
از سوی زن قابل پرستش.: پس آنچه را که شما باید بکنید بعد، من
فرض کنید، به ازدواج؟ "که از آن، آقا.
سیلاس در زمان خاموش عینک خود را دوباره - پیدا کردن بیش از حد خود را به شدت منزجر شده توسط
ظاهر نشاط دوست و شریک زندگی خود را به تحمل یک نمایش بزرگ از او و
ساخته شده پرس و جو:
'به حزب قدیمی؟ آقای Wegg! گفت: "زهره، با خیط و پیت کردن ناگهانی
خشم. خانم در مورد یک حزب قدیمی است.
من به معنای، بانگ زد Wegg، testily، به حزب به عنوان قبلا اعتراض؟
'آقای Wegg، گفت: "زهره، در مورد ظرافت بسیار، من باید به شما بگویم مشکل
منظور شما چیست.
رشته ها که باید بازی بر وجود دارد.
نه آقا! مگر در بیشتر احترام، نه صدا
و نحوه ملیح.
از رشته های ملودیک است Riderhood خانم دلپذیر تشکیل شده است.
سپس آن خانم که قبلا به اعتراض گفت: "Wegg.
آقا، ونوس با عزت بازگشته است، من قبول می کنم عبارت تغییر است.
این خانم که قبلا اعتراض است. 'هنگامی که آن را به تحقق خواسته سیلاس.
آقای Wegg، گفت: "زهره، با یکی دیگر از تراز.
"من اجازه نمی توانید آن را در شکل مبارزه قرار داده می شود.
من temperately اما بصورتی پایدار و محکم باید بر شما تماس بگیرید، آقا، این پرسش را اصلاح کنید.
هنگامی که خانم، Wegg اکراه خواستار محدود خلق و خوی بد خود را در
یاد از مشارکت و سهام خود را در تجارت، رفتن به او و
جایی که او در حال حاضر با توجه به هنر؟ او
آقا، بازگشت زهره، من دوباره قبول عبارت تغییر، و با لذت.
خانم را به او و جایی که او در حال حاضر با توجه به او هنر، در کنار
دوشنبه. '
سپس اعتراض بانوی شده است ملاقات کرد؟ گفت: سیلاس.
'آقای Wegg، گفت: "زهره، تا من به نام شما، من فکر می کنم، در یک موقعیت سابق، اگر نه
در موارد پیشین -
در موارد پیشین، قطع Wegg.
- چه، 'دنبال زهره، آنچه را که طبیعت از اعتراض خانم بود، من ممکن است انتقال
بدون نقض هر یک از اطمینان مناقصه از آنجا که تا بین فنر
بانوی خودم، و چگونه آن را برآورده شده است،
از طریق دخالت از نوع دو نفر از دوستان خوب من: یکی، قبلا آشنا
با خانم و یک، نه.
پاینت، آقا، پرتاب شده توسط آن دو نفر از دوستان بود که خدمات بزرگ بود که منو
انتظار خانم را امتحان کنید اگر اتحادیه میان خانم و من نمی تواند باشد
را به خرس - پاینت، من می گویم،
شده توسط آنها را انداخته، آقا، که آیا اگر بعد از ازدواج، من خودم را محدود به
بیان مردان، کودکان و حیوانات پایین تر، ممکن است، مبرا نمی کند
ذهن بانوی احساس خود را در احترام به عنوان یک زن - در نظر گرفته شده در نور استخوانی.
این فکر خوشحال بود، آقا، و ریشه آن را در زمان.
به نظر می رسد، آقای زهره، مشاهده Wegg، با لمس بی اعتمادی، 'است که شما
خیط و پیت کردن از دوستان بسیار خوب، آقا، که آقا
در یک تن از رمز و راز متین پاسخ داده شده است.
پس چنین است، آقا. بسیار خوب است.
با این حال، گفت: Wegg، پس از به eyeing او با یکی دیگر از لمس بی اعتمادی، "من برای شما آرزوی شادی.
یک مرد به ثروت خود را خرج می کند در یک راه، و دیگری در دیگری.
شما در حال ازدواج را امتحان کنید. منظورم این است که سعی کنید به سفر.
در واقع، آقای Wegg؟ '
تغییر از هوا، دریا، مناظر، و استراحت طبیعی، من امیدوارم که ممکن است از من دور پس از به ارمغان بیاورد
آزار و اذیت من از خاکروبه بر سر او قرار گرفته گره خورده است، که من فقط
در حال حاضر ذکر شده است.
کار سختی که به پایان رسید و تپه پایین گذاشته، ساعت برای Boffin به می آیند
استامپ کردن.
آیا ده تا، فردا کت و شلوار صبح، شریک، در نهایت آوردن بینی Boffin
به سنگ چاقو تیز کنی؟ ده تا فردا صبح کاملا با آقای کت و شلوار
ونوس برای این منظور بسیار عالی.
شما او را به خوبی تحت بازرسی، من امیدوارم که گفت: "سیلاس.
آقای زهره بود او را تحت بازرسی بسیار خوب هر روز.
"فرض کنید که شما فقط به گام به دور شب پس از آن، و او دستور را از من - من
گفت از من است، زیرا او می داند من با بازی - با مدارک خود را آماده
حساب خود را، و پول نقد خود را، که در آن زمان در صبح؟ گفت: Wegg.
و به عنوان یک ماده در فرم، که حاضر به احساسات خود را، قبل از ما
بیرون رفتن (من با شما بخشی از مسیر راه رفتن، پای من به دست من است با
خستگی)، اجازه دهید نگاهی به سهام در تجارت است.
آقای زهره آن را تولید و آن را کاملا درست بود. آقای زهره از تولید آن را به عهده گرفت
دوباره در صبح، و به حفظ میعادگاه با آقای Wegg در آستان Boffin به عنوان
ساعت رخ داد ده.
در نقطه خاصی از جاده بین Clerkenwell و خانه Boffin (آقای Wegg
به صراحت اصرار داشت که باید وجود داشته باشد بدون پیشوند نام رفتگر طلایی)
همکاران برای شب جدا می شود.
یک شب بسیار بد بود که موفق به صبح بسیار بد است.
خیابان های غیر منتظره ای slushy، گل آلود و پر از بدبختی بود، در صبح، که
Wegg سوار به صحنه عمل، با این استدلال که یک مرد که بود، به عنوان آن بود، رفتن به
بانک را به منظور جلب ملک خوش تیپ، که می تواند هزینه های ناچیزم را تقبل کنند.
زهره وقت شناس بود، Wegg متعهد به دم در بد گویی کردن، و انجام
کنفرانس.
درب زدم در. باز شد.
'Boffin در صفحه اصلی' بنده پاسخ داد که آقای Boffin بود
صفحه نخست.
او انجام خواهد داد، گفت: Wegg، هر چند آن چیزی است که من او را.
بنده پرسید که آیا آنها تا به حال هر انتصاب؟
در حال حاضر، من به شما چه بگویم، همکار جوان، گفت: Wegg، من آن را ندارد.
این را انجام خواهد داد برای من. من menials را نمی خواهم.
من می خواهم Boffin.
آنها را به اتاق انتظار، که در آن همه قدرتمندی Wegg در عینک کلاه خود نشان داده بودند، و
whistled، و با انگشت شهادت خود را هم زده تا یک ساعت است که ایستاده بر
نمای بخاری، تا زمانی که آن را اعتصاب.
در چند دقیقه در طبقه بالا به استفاده می شود به اتاق Boffin نشان داده شده است که،
در کنار درب ورودی، تاشو درهای در آن بود، به آن را به یکی از مجموعه ای از
اتاق های زمانی که به مناسبت مورد نیاز.
در اینجا، Boffin جدول در یک کتابخانه نشسته بود، و در اینجا آقای Wegg، داشتن imperiously
motioned بنده به عقب نشینی کرد، یک صندلی و نشسته خود را در کلاه خود، نزدیک
در کنار او.
در اینجا،، Wegg آقای فورا تحت تجربه قابل توجهی از داشتن کلاه خود
منقبض کردن سر خود و از پنجره به پایین پرتاب شده است، که برای باز و بسته شد
هدف.
مراقب باشید چه آزادی های خیره شما را در حضور که آقا را، گفت:
صاحب دست که انجام داده بود، "یا من شما را پس از آن بزنند.
Wegg ناخواسته کف زدند دست خود را به سر لخت خود، و خیره وزیر امور خارجه.
، بود او را با لغات شدید، و بود که در بی سر و صدا می آیند
درب تاشو.
اوه! گفت: Wegg، به محض او بهبود قدرت به حالت تعلیق خود را بیان.
"بسیار خوب! من جهت داد برای شما می شود را رد کرد.
و شما از دست رفته است، نه شما؟
آه! خواهیم به این نگاه در حال حاضر.
خیلی خوب! "نه، نه من از دست رفته است، گفت: یکی دیگر از صدا.
کس دیگری در بی سر و صدا با درب تاشو آمده است.
و سرش را برمیگرداند، Wegg مشهود ازار او، رفتگر همیشه بیدار،
accoutred با کلاه دم چتری و smalls کامل مخمل نخی یا ابریشمی.
چه کسی، untying گره خورده است، سر خود را شکسته، نشان داد سر که تمام شد، و چهره
که درهم و برهم بود.
درهم و برهم در هکتار، هکتار هکتار، آقایان! ترق و تروق کردن از خنده غرش، و با immeasureable
رغبت.
او هرگز فکر نمی کردم که من می تواند جایگاه خواب، و اغلب آن را انجام داده که من هم تبدیل شده
خانم Higden! او هرگز فکر نمی کردم که من استفاده می شود را به خانم
Higden پلیس خبر در صداهای مختلف!
اما من به او زندگی را از طریق آن منجر شود، آقایان، من امیدوارم که من واقعا و واقعا همین کار را انجام میدادند!
، آقای درهم و برهم باز کردن دهان خود را تا حد بسیار نگران کننده است، و پرتاب به عقب
سر خود را به ترق و تروق کردن دوباره دکمه های بی حساب، نشان داد.
! آه گفت: Wegg، کمی discomfited، اما نه به اندازه رتبهدهی نشده است: "یک و یک دو نیست
اخراج است، آن را؟ BOF - باله!
فقط یک سوال از من بپرسید.
که مجموعه این اختتامیه جشنواره صنعت چاپ در، در این لباس، هنگام حمل آغاز شد؟
چه کسی این شخص را استخدام 'من می گویم! remonstrated درهم و برهم، حرکات تند و سریع خود را
سر به جلو.
بدون همراهان، و یا من شما را پرتاب پیچنده! '
آقای Boffin او را با موج دست خود را appeased و گفت: "من به او به کار، Wegg
اوه! شما او را به استخدام، Boffin؟
بسیار خوب است. آقای زهره، ما جمع آوری شرایط و مقررات است، و ما می توانیم
انجام بهتر نسبت به کسب و کار را ادامه دهید. BOF - باله!
من می خواهم اتاق پاک از این تفاله 2.
که نمی باید انجام شود، Wegg، 'پاسخ آقای Boffin، نشسته composedly
کتابخانه جدول، در انتهای آن، در حالی که وزیر امور خارجه composedly بر روی آن در نشست
دیگر.
BOF - باله! قصد ندارم که باید انجام شود؟ 'مکرر Wegg.
در خطر بودن شما 'نه، Wegg، گفت: آقای Boffin، تکان داد
سر خوب humouredly.
نه در خطر است، و نه در هر شرایط دیگر.
Wegg انعکاس یک لحظه، و سپس گفت: آقای زهره، شما را خیلی خوب به دست من بیش از
همان که dockyment؟
بدیهی است، آقا، 'پاسخ زهره، توزیع آن را به او را با ادب بسیار است.
آن وجود دارد.
داشتن، آقا با آن، جدا، من مایل به ایجاد یک مشاهده کوچک: خیلی نمی
چون به هر حال لازم است، یا بیان هر نظریه جدید و یا کشف، به عنوان
چرا که آن را به راحتی به ذهن من است.
سیلاس Wegg، شما حقه بازی های قدیمی با ارزش است.
آقای Wegg، که اگر پیش بینی تعریف شده است ضرب و شتم در زمان حال با
مقاله به ادب دیگر تا زمانی که این نتیجه غیر منتظره بر او آمد،
متوقف شد و نه به طور ناگهانی.
: سیلاس Wegg، گفت: "زهره، می دانم که من آزادی گرفتن آقای Boffin به ما در زمان
نگرانی به عنوان یک شریک، خواب در یک دوره خیلی زود از وجود شرکت ما.
"کاملا درست است، افزود: آقای Boffin؛ و من زهره و به او وانمود میکرد آزمایش
پیشنهاد و یا دو و من او را در کل یک مرد بسیار صادق است، Wegg.
بنابراین آقای Boffin، در زیاده روی او، خشنود است برای گفتن، "زهره اظهار داشت: هر چند در
آغاز از این خاک، تو دست من برای چند ساعت، نه، کاملا به عنوان به عنوان پاک می کنم
می تواند آرزو.
اما من امیدوارم که من ساخته شده جبران به موقع و کامل است. "زهره، تو، آقای Boffin گفت.
"قطعا، قطعا، قطعا. زهره سر خود را در رابطه با تمایل و
قدردانی.
با تشکر از شما، آقا. من زیاد به نظر شما، آقا، موظف برای همه است.
به نظر خوب شما در حال حاضر، راه خود را دریافت و تشویق من زمانی که من برای اولین بار
خودم را در ارتباط با شما، و برای نفوذ از تا مهربانی به ارمغان آورد
به تحمل بر خانم، برخی هم خود و هم توسط آقای جان هارمون است.
به چه کسی، زمانی که نتیجه گیری اشاره ای به او، او نیز متمایل است.
Wegg نام را با گوش های تیز، و عمل با چشمان تیز، و برخی به دنبال
cringing هوا infusing خود به خود هوا قلدری، هنگامی که توجه خود را دوباره
ادعا شده توسط زهره.
همه چیز بین من و تو، آقای Wegg، گفت: "زهره، در حال حاضر خود را توضیح می دهد،
و شما هم اکنون می توانید از را، آقا، بدون کلمات بیشتر از من.
اما کاملا به جلوگیری از هر گونه اشتباه یا ناخوشایندی است که ممکن است آنچه که من بوجود می آیند
در نظر گرفتن یک نکته مهم است، در نزدیک ما کاملا روشن ساخته شده
آشنایی، تمنا می کنم، التماس می کنم به اذن آقای Boffin
و آقای جان هارمون به تکرار مشاهده که من در حال حاضر به حال لذت بردن از
آوردن زیر توجه شما. شما حقه بازی های قدیمی با ارزش!
شما احمق هستند، گفت: Wegg، با یک ضربه محکم و ناگهانی از انگشتان دست خود را، و من می خواهم از شما رو از شر
در حال حاضر، اگر من زده اند به هیچ وجه از انجام آن.
تصور من آن را بیش از من می توانم به شما بگویم.
شما ممکن است، و استقبال. شما را ترک برای من.
از آنجا که، شما می دانید، گفت: Wegg، تقسیم مشاهدات بعدی او در بین آقای Boffin و آقای
هارمون، "من به ارزش قیمت من هستم، و من به معنای آن را داشته باشد.
این پیاده شدن است که همه به خوبی در راه خود را، و آن را با چنین آناتومیک می گوید
پمپ به عنوان این یکی، با اشاره به آقای زهره، اما آن را نمی خواهد با یک مرد.
من اینجا هستم تا به خریداری کردن، و من به نام من بشوید.
آقای Boffin گفت: در حال حاضر، من خرید، و یا من رو ترک کنی. من شما را ترک Wegg،
خنده، تا آنجا که به من مربوط است.
'BOF - باله' به پاسخ Wegg، عطف بر او با هوای شدید، من درک می کنم جدید
متولد جسارت است. می بینم که برنج زیر نقره ای
آبکاری.
شما رو بینی خود را از مفصل. آگاهی از این که شما چیزی در خطر است، شما
استطاعت بازی های مستقل می آیند. چرا شما فقط آنقدر شیشه ای اغشته به
از آن، شما بدانید!
اما آقای هارمون در دیگر sitiwation است. چه آقای خطرات هارمون، کاملا دیگری جفت شده است
کفش.
در حال حاضر، من heerd ام به تازگی در مورد این آقای هارمون - من در حال حاضر، برخی از نکات
که من در آن موضوع در روزنامه روبرو می شد - و به شما رها کردن من، BOF - باله، به عنوان
زیر اطلاع من.
من از آقای هارمون که آیا او کسی است که ایده از محتویات این مقاله در حال حاضر؟
این اراده از مرحوم من پدر، از تاریخ اخیر است از اراده آقای ثابت
Boffin (آدرس آنها را دوباره، همانطور که او را خطاب در حال حاضر، و من به شما بد گویی کردن از
پایین)، ترک تمام اموال خود را به
تاج و تخت، گفت: "جان هارمون، با بی تفاوتی به همان اندازه به عنوان سازگار با افراطی بود
عبوسی. پیچ و خم به شما! 'گریه Wegg.
پس، از screwing وزن بدن خود را بر پای چوبی اش، و screwing او
سر چوبی بسیار زیادی را در یک طرف، و screwing یک چشم: پس از آن، من را
سوال برای شما، در این مقاله ارزش؟
«هیچ چیز، گفت: جان هارمون است.
Wegg کلمه استهزاء تکرار کرده بود، و ورود در برخی از تلافی طعنه آمیز بود،
در زمانی که به شگفتی بی حد و حصر خود، متوجه شد که خودش گریبانگیر کراوات زده شده تا
دندان خود را chattered هل داد به عقب
متناوب، به گوشه ای از اتاق و در آنجا دوخته است.
'شما ارقه!' گفت: جان هارمون، که دریا نوردی نگه می خواهم که از معاون بود.
'شما در حال ضربه زدن سر من در برابر دیوار، کمرنگ سیلاس را خواست.
جان هارمون، پارچه لباسی او بازگشت: "من به معنای دست کشیدن سر خود را در برابر دیوار،
عمل به سخنان خود، با صمیمانه ترین حسن نیت و من می خواهم یک هزار پوند می دهد
برای ترک بد گویی کردن از مغز خود را.
گوش، شما ارقه، و نگاه در آن بطری هلندی.
درهم و برهم از آن برگزار شد، برای عبرت خود را.
که بطری هلندی، ارقه، حاوی آخرین اراده بخواهد ساخته شده توسط
ناراضی خود را عذاب پدر.
که اراده می دهد همه چیز را مطلقا به بانی خیر بزرگوار من و تو، آقای Boffin
بدون در نظر گرفتن و reviling من و خواهرم (پس از آن در حال حاضر از یک دل شکسته مرده)
نام.
که بطری هلندی توسط بانی خیر بزرگوار من و تو بود، پس از او در وارد
در اختیار داشتن املاک.
آن بطری هلند او را به فراتر از اندازه مضطرب، زیرا، هر چند من و خواهرم
هر دو نه بیشتر، آن مطلب را نادیده گرفتن ورد شدن بر حافظه ما بازیگران که او می دانست که ما هیچ چیزی انجام داده بود.
جوانان بدبخت ما، به سزاوار.
که بطری هلندی، که در نتیجه، او در تپه متعلق به او به خاک سپرده شد، و از آن
ذخیره کردن در حالی که شما، شما بدبخت بیهوده بودند، prodding و مجبور - اغلب بسیار نزدیک به آن، من
به جرات می گفت.
قصد او این بود، که آن را باید رنگ نور را هرگز، اما ترسیده بود برای نابود کردن آن،
مبادا برای از بین بردن چنین سند، حتی با انگیزه های بزرگ خود را سخاوتمندانه، ممکن است
جرم را در قانون.
پس از کشف در اینجا ساخته شده بود که من، آقای Boffin، هنوز هم بی قرار
موضوع، به من گفت، بر اساس شرایط خاص غیر ممکن است برای چنین سگ تازی شما را به
قدردانی، راز که بطری هلند است.
من از او خواست ضرورت از آن حفر کردن، و کاغذ که از نظر قانونی
تولید و تاسیس شده است.
اولین چیزی که شما را دید او را انجام دهید، و چیزی شده است بدون این که شما انجام می شود
دانش است.
در نتیجه، این مقاله در حال حاضر در دست خود را تند که من به شما تکان - و من باید می خواهم
به لرزش زندگی را از شما - به ارزش کمتر از فاسد چوب پنبه از بطری هلندی،
آیا می فهمی؟
کتابت از سیما افتاده سیلاس به عنوان سر خود را به عقب wagged و
جلو در شیوه ای ناراحت کننده ترین، او نفهمید.
در حال حاضر، ارقه، گفت: "جان هارمون، دیگر به نوبه خود مانند ملوان بر روی کراوات خود را و
نگه داشتن او در گوشه خود را در اسلحه طول، "من باید دو سخنرانی های کوتاه تر را به
شما، چرا که من امیدوارم که آنها شما را عذاب خواهد کرد.
کشف خود کشف واقعی بود (از جمله آن بود)، برای هیچ کس فکر بود
به دنبال آن محل.
نه ما می دانیم که شما از آن ساخته شده بود، تا زهره صحبت کرد آقای Boffin، هر چند من تو را نگه داشته
تحت مراقبت خوب از اولین حضور من در اینجا، و هر چند درهم و برهم است طولانی
رئیس شغل و لذت از زندگی خود را، در سایه ات.
من به شما بگویم این است که شما ممکن است متوجه می شویم که به اندازه کافی از شما برای متقاعد کردن آقای Boffin به اجازه
شما منجر شود، فریب خورده، تا آخرین لحظه ممکن، به منظور است که شما
ناامیدی ممکن است ناامیدی سنگین ترین است.
این اولین سخنرانی کوتاه، شما را در درک؟
در اینجا، جان هارمون درک خود را با یکی دیگر از لرزش کمک.
در حال حاضر، ارقه، او را دنبال، "من را به پایان برساند.
من قرار است فقط در حال حاضر، به صاحب اموال پدرم - پس من
هستم. از طریق هر گونه عمل پدرم، و یا با
حق من چیست؟
تعداد از طریق بخشندگی آقای Boffin.
شرایط است که او با من ساخته شده، قبل از فراق با راز هلندی
بطری، بود، که من باید ثروت، می گیرد و باید که او تپه او را
و نه بیشتر.
من مدیون همه چیز که من صاحب هستم، فقط به disinterestedness، uprightness، حساسیت به لمس،
خوبی (هیچ کلمه ای جلب رضایت به من وجود دارد) خانم و آقای Boffin.
و در زمانی که برای دانستن اینکه چه چیزی می دانستم، من تو را دیدم گل کرم به شما به عنوان فرض در این افزایش
خانه در برابر این روح بزرگوار، جای تعجب است، جان هارمون از طریق گره کرده خود را افزود
دندان، و به نوبه خود بسیار زشت در واقع در
کراوات Wegg، که من به سعی کنید سر خود را به پیچ و تاب، و پرت کردن که از
پنجره! پس. این سخنرانی کوتاه، شما
که بفهمم؟
سیلاس، منتشر شد، قرار دادن دست خود را به گلو او را، پاک و نگاه کرد تا اگر او بود
خار ماهی نسبتا بزرگ در آن منطقه است.
همزمان با این اقدام در بخشی خود را در گوشه خود را منحصر به فرد، و در
سطح غیر قابل درک، حرکت آقای درهم و برهم ساخته شده بود که شروع به پشتیبان گیری
نسبت به آقای Wegg در امتداد دیوار، در
شیوه ای از یک باربر یا heaver است که در مورد برداشتن یک کیسه آرد یا زغال.
من متاسفم، Wegg آقای Boffin گفت: در بخشش خود را، که بانوی پیر من و نمی تواند
به نظر شما بهتر از ما مجبور به سرگرم داشته باشند.
اما من باید می خواهم به شما می رود، بعد از همه آنچه که گفته و انجام داده، خاموش در زندگی بدتر از من
شما پیدا.
بنابراین در یک کلام می گویند، قبل از ما بخشی، آنچه در آن خواهید هزینه برای شما راه اندازی در دیگری
غرفه. و در جای دیگر، «جان هارمون زده
وارد
شما در خارج از این پنجره آمده است. '
"آقای Boffin، Wegg در تحقیر زیادهجو بازگشت:" زمانی که من برای اولین بار تا به حال افتخار
از آشنایی شما، من تا به حال با هم مجموعه ای از تصنیف بود که،
من ممکن است بگویند، بالاتر از قیمت می باشد.
سپس آنها می توانند که حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده، گفت: جان هارمون، و شما تا به حال بهتر است سعی کنید،
آقا عزیز.
«ببخشید، آقای Boffin، 'از سر گرفته Wegg، با یک نگاه بدخیم در آخرین سخنران
جهت، من قرار دادن این مورد به شما، که اگر حواس من مرا فریب داد، قرار دادن
این مورد به من.
من تا به حال مجموعه ای بسیار انتخاب تصنیف و سهام جدید از شیرینی زنجفیلی
جعبه قلع. من می گویم نه بیشتر، اما ترجیح میدهند آن را ترک
شما خواهد شد.
اما مشکل آن را به نام آنچه درست است، گفت: "آقای Boffin uneasily، با دست خود را در
جیب خود، و من نمی خواهم نه به فراتر از آنچه که درست است، زیرا شما واقعا باید
معلوم شد که چنین یک شخص بسیار بد است.
پس حیله گر و ناسپاس شده اند، Wegg برای وقتی که جواب داد: من همیشه به شما آسیب برساند؟
نیز وجود دارد، آقای Wegg رفت، در روش مراقبه، 'اتصال به ماموریت، در
که من بسیار محترم شمرده شد.
اما من مایل به تلقی می شود طماع، و من ترجیح می دهم آن را ترک به شما، آقای
Boffin. پس از سخن من، من نمی دانم که چه آن را به
در، سپور طلایی گفتم.
نیز وجود دارد، از سر گرفته Wegg، یک جفت trestles، که تنها ایرلندی
کسی که یک قاضی از trestles، شناخته شده بود، ارائه پنج و شش - مبلغ من
بشنوید از من باید آن را از دست داده است - و
مدفوع، چتر، لباس اسب، و سینی وجود دارد.
اما من آن را ترک به شما، آقای Boffin.
خاکروبه بر طلایی ظاهری در برخی از محاسبات پیچیده، غامض، درگیر می شود، آقای Wegg کمک
او را با موارد زیر را نیز. شده بود، وجود دارد علاوه بر این، خانم الیزابت، کارشناسی ارشد
جرج جین خاله، و عمو پارکر.
آه! هنگامی که یک مرد با خودش فکر کرد از دست دادن حمایت مانند آنچه که در زمانی که یک مرد در می یابد به طوری عادلانه
باغ توسط خوک ها ریشه دارد. او آن را پیدا می کند سخت در واقع، بدون رفتن بالا، به کار می کند
به پول.
اما من آن را ترک تماما به شما، آقا. درهم و برهم آقای هنوز هم منحصر به فرد خود را ادامه داد، و
در سطح غیر قابل درک، جنبش خود را.
رهبری ذکر شده است، گفت: Wegg با هوا سودا، 'کار آسانی نیست
تن از ذهن من تا چه حد ممکن است خواندن مضر در کاهش
موضوع از Misers ها، هنگامی که شما به من منجر
و دیگران در فکر می کنم شما یک خود را، آقا.
همه می توانم بگویم این است که من تن من در آن زمان از ذهن کاهش احساس.
و چگونه می تواند قیمت یک مرد را بر ذهن خود را قرار دهید.
کلاه نیز وجود دارد فقط در حال حاضر است. اما من ترک اوله به شما، آقای Boffin.
بیا! آقای Boffin گفت.
زن و شوهر Here'sa پوند است. عدالت به خودم، من می توانم آن را ندارد،
آقا. '
کلمات شدند، اما از دهان او هنگامی که جان هارمون بلند انگشت خود، و درهم و برهم،
که در حال حاضر به Wegg نزدیک، با حمایت به عقب Wegg است، stooped، یقه کت خود را درک
پشت سر با هر دو دست، و ماهرانه چرخش
او را مانند کیسه آرد یا زغال سنگ که قبلا ذکر شد.
سیما نارضایتی و تعجب آقای Wegg به نمایش گذاشته در این
موقعیت، با دکمه های خود را تقریبا به صورت برجسته در نظر را درهم و برهم خود و
با پای چوبی خود را در یک کشور بسیار unaccommodating.
اما، نه برای ثانیه بسیاری از لغات در اتاق قابل مشاهده بود؛
درهم و برهم به آرامی با او مماشات و مماشات راه پله، آقای زهره
شرکت برای باز کردن درب خیابان.
دستورالعمل آقای درهم و برهم که با سپرده کردن بار خود را در جاده بوده است، اما،
سبد خرید روبنده اتفاق می افتد برای ایستادن در گوشه مراقبت، با خود
نردبان کاشته علیه چرخ، آقای S.
آن را غیر ممکن به مقاومت در برابر وسوسه از تیراندازی آقای سیلاس Wegg به
محتویات سبد خرید.
شاهکار تا حدودی دشوار است، به دست آمده را با مهارت بزرگ، و با شگرف
چلپ چلوپ.