Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 11
PODSNAPPERY
آقای Podsnap بود به خوبی انجام دهید، و ایستاده در نظر آقای Podsnap را بسیار بالا است.
در آغاز با یک ارث خوب، او را به ارث خوب ازدواج کرده بود، و کامیاب شده بود
بسیار در راه بیمه دریایی، و کاملا راضی بود.
او می تواند چرا همه را کاملا راضی بود، و او احساس آگاهانه
که او یک نمونه درخشان اجتماعی را در خصوص به خوبی راضی با اکثر تنظیم
اشیاء، و مهمتر از همه چیزهای دیگر، با خود.
بنابراین با خوشحالی خود را با شایستگی و اهمیت خود را آشنا، آقای Podsnap حل و فصل است که
هر چه او پشت سر او قرار داده است او از وجود قرار داده است.
برای اضافه کردن یک راحتی بزرگ - ها - در این راه conclusiveness وقار وجود داشت
خلاص شدن از disagreeables که در جهت ایجاد آقای Podsnap خود را در انجام داده بود
محل بلند رضایت آقای Podsnap را.
"من نمی خواهم در مورد آن بدانند؛ من را انتخاب کنید به بحث در مورد آن، من آن را قبول نیست!
آقای Podsnap بود حتی عجیب و غریب از دست راست خود را شکوفا در اغلب پاکسازی به دست آورد
جهان خود را با سخت ترین مشکلات، با گسترده آنها را در پشت او (و
در نتیجه خالص دور) با این واژه ها و چهره سرخ.
آنها او affronted.
بود جهان آقای Podsnap در جهان بسیار بزرگ نیست، از نظر اخلاقی و نه، و نه حتی
از لحاظ جغرافیایی: روزی است که اگر چه کسب و کار خود را بر تجارت پایدار
کشورهای دیگر، او در نظر گرفته دیگر
کشورها، با که رزرو مهم، یک اشتباه، و رفتار و آداب و رسوم خود را
می قطعی مشاهده، 'انگلیسی' در زمانی که تند! با شکوفا بازو،
و خیط و پیت کردن صورت، آنها دور غرق شدند.
در جای دیگر، جهان در هشت کردم، نزدیک به یک ربع گذشته تراشیده، breakfasted
نه، ده به شهر رفت، خانه در نیمه گذشته 5 آمد، و در هفت dined.
مفاهیم های آقای Podsnap از هنر در تمامیت خود را ممکن است به این ترتیب اعلام شده است.
ادبیات، بزرگ، با احترام توصیفی در هشت، اصلاح
نزدیک به سه ماهه گذشته، breakfasting نه، رفتن به شهر، ده، به خانه می آیم
در نیمه گذشته، 5، و ناهار خوری را در هفت.
نقاشی و مجسمه سازی، مدل ها و پرتره به نمایندگی از اساتید
در هشت، اصلاح نزدیک به سه ماهه گذشته، breakfasting با داشتن نه، رفتن
شهر در ده و آمدن به خانه در نیمه گذشته، 5، و ناهار خوری را در هفت.
موسیقی، احترام عملکرد (بدون تغییرات) در زهی و بادی
ابزار، sedately در هشت، اصلاح نزدیک به یک چهارم رسا
گذشته، breakfasting با داشتن نه، رفتن به
شهر ده، به خانه می آیم در نیمه گذشته، 5، و ناهار خوری را در هفت.
هیچ چیز دیگری می شود به همان کسانی که آواره هنر، مجاز بر درد
تکفیر.
هیچ چیز دیگری می شود - هر کجا! به عنوان یک مرد برجسته محترم، آقای
Podsnap بود معقول از آن که از او لازم را به مشیت در زیر خود
حمایت می کند.
در نتیجه او همیشه می دانستم که دقیقا همان چیزی است که مشیت به معنای.
مردان تحتانی و احترام کمتر ممکن است سقوط از آن علامت، اما آقای Podsnap شد
همیشه به آن.
و این بسیار قابل توجه بود (و باید بسیار راحت شده است) که چه مشیت
به معنای، همواره آنچه آقای Podsnap به معنای.
این ممکن است گفته شده مقالات ایمان و مدرسه که در حال حاضر
فصل طول می کشد آزادی فراخوانی، پس از مرد نماینده آن کشور، Podsnappery.
آنها در محدوده نزدیک محدود می شد، به عنوان رئیس خود آقای Podsnap شده توسط خود را محدود شد
پیراهن یقه و آنها با پمپ صدایی که smacked از، اعلام شد
creaking از چکمه های خود آقای Podsnap.
Podsnap خانم وجود دارد. و این جوان اسب گهواره ای شد
آموزش دیده در هنر مادر خود را از prancing به شیوه ای با شکوه تا کنون که بدون گرفتن در.
اما عمل بالا والدین بود به او هنوز افاضه، و در حقیقت او بود، اما
دوشیزه، کوچکتر با شانه بالا، روحیه پایین، آرنج سرد، و rasped
سطح بینی، که به نظر می رسید را به
بسیار سرد پوشیده از شبنم یخ زده گاه به گاه peeps از دوران کودکی به زنانگی، و کوچک شدن دوباره،
غلبه بر مادرش سر و لباس پدر و او از سر تا پا - خرد شده توسط
فقط مرده وزن از Podsnappery را.
نهاد خاصی در ذهن آقای Podsnap را که او به نام "فرد جوان ممکن است
در نظر گرفته شده اند در Podsnap خانم، دختر او گنجانده شده است.
این موسسه ناخوشایند و سخت بود، به عنوان نیاز همه چیز را در
جهان واصل و به آن نصب شده است.
سوال در مورد هر چیز و همه چیز بود، سرخ شدن آن را به گونه های جوانان
فرد؟
و ناراحتی از فرد جوان بود، آن، به گفته آقای Podsnap، او
به نظر می رسید همیشه مسئول انفجار به blushes بدون نیاز در همه وجود دارد.
به نظر می رسد هیچ خط فاصل بین بیش از حد فرد جوان وجود دارد
بی گناهی، و guiltiest دانش فرد دیگری است.
نگاهی کلمه آقای Podsnap، و ته soberest را از یکنواخت و خسته کننده، سفید، یاس بنفش، و
خاکستری، تمام قرمز به این گاو سخت از یک فرد جوان شعله ور بود.
Podsnaps در زاویه سایه مجاور پورتمن میدان زندگی می کردند.
آنها یک نوع از افراد خاصی را در سایه ساکن، در هر کجا که ساکن بودند.
زندگی خانم Podsnap، از اولین حضور خود در این سیاره بوده است، در مجموع
نظم سایه، جوان آقای Podsnap، به احتمال زیاد از کمی خوب بود
ارتباط با افراد جوان دیگر،
بنابراین از نه چندان مشرب مسن تر را به مصاحبت محدود
افراد، و با مبلمان عظیم است.
نمایش Podsnap خانم اوایل زندگی اساسا از تفکرات مشتق شده است
آن را در چکمه های پدرش و در جدول گردو و چوب بلسان بنفش کم طراحی
اتاق، و در غول سبزه رو خود را از
به دنبال، عینک، از بازیگران غم انگیز و شگفت انگیز نیست که در حال حاضر، زمانی که او
در اکثر روزهای رسما ابزارکاری از طریق پارک در کنار مادرش در یک بزرگ
یکجور شیرینی یا فرنی بلند رنگ درشکه چی، او نشان داد
بالاتر از صحن از این خودرو مانند یک فرد نژند جوان نشسته در رختخواب به
نگاهی مبهوت همه چیز به طور کلی، و به شدت میخواهم به سرش
دوباره تحت روتختی.
گفت آقای Podsnap به به خانم Podsnap، Georgiana تقریبا هجده است.
خانم گفت: Podsnap به آقای Podsnap، assenting، تقریبا هجده است.
آقای Podsnap گفت: در مرحله بعد به خانم Podsnap، واقعا من فکر می کنم ما باید برخی از مردم داشته باشند
تولد Georgiana.
خانم Podsnap گفت: در مرحله بعد به آقای Podsnap، را قادر خواهد ساخت که ما برای روشن شدن همه کسانی که
افرادی که به علت.
پس از آن به تصویب رسید که آقای و خانم Podsnap درخواست افتخار شرکت
هفده دوستان از روح خود را در شام و که آنها را جایگزین دوستان دیگر
روح خود را برای از هفده
دوستان اصلی روح خود را عمیقا پشیمان است که تعامل قبل از مانع
داشتن افتخار ناهار خوری با خانم و آقای Podsnap، در ادامه از نوع خود
خانم Podsnap دعوت و گفت:
تمام این شخصیت های تسلی ناپذیر، او آنها را با یک مداد را در لیست خود چک،
، در هر سوال شد، و از شر؛ و آنها با موفقیت خوب دفع
بسیاری از دوستان از روح خود را در این راه، و احساس و وجدان خود را بسیار روشن است.
هنوز هم دوستان دیگر از نفس خود بودند که حق ندارد به خواسته
شام، اما تا به حال ادعا می شود دعوت به عمل می آیند و می گرده گوسفند بخار
حمام در نیمه گذشته 9.
به خاموش پاکسازی این worthies به، خانم Podsnap افزود: شب کوچک و اوایل
شام، و در فروشگاه موسیقی نگاه را از پیش سفارش دادن ماشین به خوبی انجام شده به
و بازی quadrilles های برای رقص فرش.
آقای و Veneering خانم و آقا و Veneering خانم سبوس جدید عروس و داماد،
از شرکت شام بودند، اما استقرار Podsnap به حال هیچ چیز دیگری مشترک
Veneerings.
آقای Podsnap می تواند طعم و مزه یک مرد قارچ که نیاز به آن نوع ایستاده بود را تحمل
از چیزی که بود، اما به مراتب بالاتر از آن خود. استحکام شنیع ویژگی بود
صفحه Podsnap.
هر آنچه که به دنبال آن می تواند به عنوان سنگین ساخته شده بود، و را به عنوان اتاق به اندازه
امکان پذیر است.
همه چیز boastfully، گفت: 'در اینجا شما باید از من به همان اندازه در زشتی من به عنوان اگر من
فقط منجر شود، اما من اونس بسیاری از فلزات گرانبها به ارزش، بسیار اونس؛ -
نمی خواهید به من ذوب؟
فربه از تجاری epergne، blotched بیش از همه که اگر آن را در شکسته بود
فوران و نه تزئین، این آدرس را از کریه تحویل
پلت فرم نقره ای در مرکز میز است.
چهار نقره شراب کولر، هر مبله با چهار سر خیره، هر سر
obtrusively حمل یک حلقه نقره ای بزرگ در هر یک از گوش خود، منتقل احساس
و پایین جدول، و دست به نقره ای شکم گنده نمک زیرزمینهای.
همه قاشق چنگال نقره ای بزرگ و گشاد دهان این شرکت به صراحت برای
هدف از thrusting احساس گلو پایین خود را با هر لقمه خوردند.
اکثریت از مهمانان بود مانند بشقاب، و شامل چندین مقاله سنگین
وزن به بسیار بنابراین در همیشه.
اما یک جنتلمن خارجی در میان آنها وجود دارد: آنها آقای Podsnap پس از دعوت کرده بود
بحث های زیادی با خود - باور در سراسر قاره اروپا در فانی باشد
اتحاد در برابر فرد جوان - و
یک وضع مسخره امیز وجود دارد، نه تنها در بخش از آقای Podsnap اما همه
دیگری، به درمان او را به عنوان اگر او یک کودک است که از شنیدن سخت بود.
به عنوان یک امتیاز ظریف به این خارجی متولد شده متاسفانه، آقای Podsnap،
او در دریافت، همسر خود را ارائه کرده بود مادام Podsnap؛ همچنین دختر خود را به عنوان
"مادموازل Podsnap، با برخی از
تمایل به اضافه کردن کارشناسی ارشد fille، که در آن سرمایه گذاری جسورانه، با این حال، او خود را چک.
Veneerings که در آن زمان تنها واردان دیگر، او اضافه شده بود (در
condescendingly توضیحی شیوه ای)، موسیو، Vey نایر-reeng و پس از آن بود
فروکش را به زبان های انگلیسی.
چگونه لندن دوست دارید؟ آقای Podsnap در حال حاضر از ایستگاه خود را از پرس و جو
میزبان، به عنوان اگر او به اداره چیزی در طبیعت از یک پودر یا معجون به
کودک ناشنوا، لندن، Londres، لندن؟ '
نجیب زاده های خارجی آن را ستوده اند. شما در پیدا کردن آن بسیار بزرگ است؟ آقای Podsnap گفت:
spaciously. نجیب زاده های خارجی آن را بسیار بزرگ است.
و بسیار غنی است؟
نجیب زاده های خارجی آن را در بر داشت، بدون شک، enormement رسیده است.
فوق العاده غنی، ما می گویند، 'بازگشت آقای Podsnap، در شیوه ای مهربان.
قیود انگلیسی ما در مونگ فسخ نشده، و ما تلفظ "CH" را به عنوان اگر وجود دارد
"T" قبل از آن. ما می گوییم Ritch.
: 'Reetch، اظهار داشت: نجیب زاده های خارجی.
و آیا شما، آقا، دنبال کرد: "آقای Podsnap، با وقار، شواهد بسیاری وجود دارد که اعتصاب
شما به قانون اساسی بریتانیا در خیابان های کلانشهر جهان، لندن،
Londres، لندن؟ '
آقای خارجی خواسته می شود عفو، اما در مجموع نه انجام
را درک کنید.
'Britannique قانون اساسی، آقای Podsnap توضیح داد، تا اگر او در تدریس
مدرسه نوزاد.
انگلیس، ما می گوییم اما شما بگو Britannique، شما می دانید "(بخشش، اگر که
تقصیر او). قانون اساسی، آقا.
نجیب زاده های خارجی گفت: Mais: yees های من می دانم EEM.
آقا نسبتا جوان sallowish در عینک، با پیشانی سنگین، در حالت نشسته
در صندلی تکمیلی در گوشه ای از میز، در اینجا باعث احساس عمیق توسط
گفت: در صدا مطرح شده، ESKER، و پس از آن متوقف کردن مرده.
"Mais oui، گفت: آقا خارجی، چرخش به سمت او.
'EST-CE رای؟
Quoi donc؟ اما نجیب زاده با پیشانی موج دار
پس برای زمان خود را که او در پشت توده خود، آشکارا سخن گفت تحویل
زمان نه بیشتر.
شد پژوهنده، آقای Podsnap گفت، از سرگیری موضوع گفتمان خود را از
این که آیا شما در خیابان های ما وجود ما باید گفت، به محض Pavvy ما را به عنوان شما
می گویند، هیچ نشانه -
نجیب زاده، خارجی را با حسن نیت ارائه میدهد بیمار عفو را entreated؛ اما چه بود
؟ مارکس، tokenz 'آقای Podsnap گفت؛ علائم، شما می دانید،
ظاهر - رد ".
"آه! Orse؟ نجیب زاده پرسید: خارجی.
ما به آن اسب، آقای Podsnap گفت، با شکیبایی.
در انگلستان، Angleterre.، انگلستان، ما از حلق اداء کردن "H" و ما می گوییم "اسب.
فقط کمتر کلاسهای بگو "Orse" '' ببخشید، گفت: نجیب زاده خارجی؛ من
alwiz اشتباه است! '
زبان ما، آقای Podsnap گفت: با آگاهی بخشنده بودن همیشه
سمت راست، دشوار است. ماست زبان فراوان است، و تلاش برای
غریبه.
من به سوال من را دنبال کنید. اما آقا، ناصاف تمایلی به دادن
آن بالا، باز هم دیوانه وار گفت، "ESKER، و دوباره آشکارا سخن گفت نه بیشتر.
آقای Podsnap توضیح داد، با احساس مالکیت شایسته آن را صرفا، با اشاره '
'به قانون اساسی ما، آقا. ما انگلیسی ها از ما بسیار افتخار
قانون اساسی، سر.
این پس ما به مشیت اعطا شده است. هیچ کشور دیگری در این مورد علاقه
کشور. '
و کشورهای ozer - نجیب زاده خارجی شروع شد، زمانی که آقای Podsnap
او را دوباره درست شد.
ما Ozer می گویند نه، ما دیگر می گویند: حرف "T" و "H" شما می گویید تای و
Aish، شما می دانم (هنوز هم با بخشش). صدای "هفتم" - "هفتم!"
و دیگر کشورها، گفت: نجیب خارجی.
آنها چگونه؟
آنها این کار، آقا، 'بازگشت آقای Podsnap، بشدت تکان دادن سر خود انجام می دهند - من هستم
ببخشید که مجبور به آن می گویند - که انجام می دهند.
خاص مشیت، گفت: آقا خارجی، خنده، برای
مرز بزرگ است "بدون شک، 'موافقت آقای Podsnap؛ اما پس
آن است.
این منشور از این سرزمین بود. این جزیره مبارک، آقا، به مستقیم
خروج از کشورهای دیگر - که ممکن است اتفاق می افتد وجود دارد باشد.
و اگر همه ما در حال حاضر انگلیسی، باید بگویم، آقای Podsnap، به دنبال دور
بر هموطنان خود، و صدایی قاطعانه با موضوع خود را، که در وجود دارد
انگلیسی ترکیبی از کیفیت،
عفت، استقلال، مسئولیت پذیری، سکون، همراه با فقدان
همه چیز محاسبه وهله تماس بگیرید به گونه یک فرد جوان، که یکی از
به دنبال بیهوده در میان ملل کره زمین.
پس از تحویل این خلاصه کمی، چهره آقای Podsnap را سرخ، که او این فکر
از راه دور امکان وجود آن در همه واجد شرایط توسط هر شهروند متعصبانه از هر
کشور دیگری، و با مورد علاقه خود را
راست بازوی شکوفا، او را به بقیه اروپا و کل آسیا، آفریقا، و
هیچ جا امریکا.
مخاطبان بسیار این قطعه از کلمات edified شد و آقای Podsnap، احساس
که او در نیروی نه قابل توجه بود به روز شد، لبخند زدن و محاوره.
دارد چیزی بیشتر شنیده شده است، Veneering، او پرسید: «موصی له خوش شانس؟
نه چیزی بیشتر، 'بازگشت Veneering، از آن او را به در اختیار داشتن این
اموال.
به من گفته شود مردم در حال حاضر او را رفتگر طلایی می نامند.
من به شما ذکر چند وقت پیش، من فکر می کنم، که بانوی جوان که در نظر گرفته شده شوهر
به قتل دختر به منشی من است؟
بله، شما به من گفت، گفت: Podsnap؛ و خداحافظی، من آرزو می کنم شما می توانید دوباره آن را بگویم
در اینجا، برای تصادف it'sa کنجکاو - کنجکاو که اولین خبر
کشف باید راست آورده شده است
به جدول خود را (زمانی که من آنجا بودم)، و کنجکاو است که یکی از افراد خود را باید
بنابراین تقریبا در آن علاقه مند بوده است. درست است که ارتباط، به شما؟
Veneering بیش از آماده را به انجام آن بود، برای او بسیار بر رونق بود
قتل هارمون، و به حال تبدیل تمایز اجتماعی آن را بر او اعطا
حساب چندین آغوش سبوس جدید دوستان.
در واقع، چنین یکی دیگر از ضربه خوش شانس تقریبا به راه می افتاد او را در راه است که او را به
رضایت.
بنابراین، خود را با پرداختن به مطلوب ترین از همسایگان خود، در حالی که خانم
Veneering امن بعد از مطلوب ترین، او را به صورت سقوط، و برآمده از
بیست دقیقه بعد از آن با مدیر بانک در آغوش او.
در این زمان، Veneering خانم به آب برای ثروتمند شیرجه کشتی
بروکر، و او را آورده بود، سالم و امن، مو است.
سپس خانم Veneering به حال به ارتباط، به یک دایره بزرگتر، چگونه او را به دیدن بوده است
دختر، و او بود که واقعا زیبا، و با توجه به ایستگاه خود را ارائه.
و این او را با چنین نمایش موفقیت آمیز از او هشت انگشت عقابی و
محاصره جواهرات خود را، که او با خوشحالی گذاشته برگزاری یک افسر عمومی دست خوش پیشامد میشه،
همسر و دختر خود را، و نه تنها
ترمیم انیمیشن خود را که به حالت تعلیق تبدیل شده بود، اما آنها را پر جنب و جوش دوستان
ظرف یک ساعت.
اگر چه آقای Podsnap در راه عمومی به شدت از اجساد در رودخانه رد
به عنوان موضوعات فاقد شرایط لازم با اشاره به گونه فرد جوان، او به عنوان یکی
ممکن است بگویند، یک سهم در این امر ساخته شده است که او را صاحب بخشی.
همانطور که بازده آن فوری، بیش از حد، در راه از راه های محدود شرکت از
تفکر لال از شراب، کولر، پرداخت می شود، و او راضی شد.
و در حال حاضر گرده گوسفند بخار حمام پس از دریافت تزریق دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد، و چند
لمس شیرینی و قهوه، کاملا آماده بود، و bathers آمد، اما نه
قبل از ماشین با احتیاط کرده بودند
در پشت میله های پیانو موسیقی میز، و در آنجا ظاهر از ارائه
بیحال شدن اسیر در زندان گل سرخ چوب.
و کسی که در حال حاضر آنچنان دلنشین و یا به عنوان آقا و خانم آلفرد Lammle همه فن حریف، که او تمام
درخشش، او همه قناعت، بخشنده هر دو در فواصل گاه به گاه تبادل نظر می رسد
مانند همکاران در کارت که یک بازی را در برابر همه انگلستان بازی.
جوانان زیادی در میان bathers وجود ندارد، اما هیچ جوانان وجود دارد (فرد جوان
همیشه) جز در مقالات Podsnappery.
bathers طاس تاشو بازو هایشان و صحبت به آقای Podsnap در hearthrug؛ براق
bathers، مودار با کلاه را در دست خود، lunged در خانم Podsnap و عقب نشینی؛
با تکاپو bathers، رفت و به دنبال
جعبه ها و کاسه های زینتی اگر آنها به عنوان سوء ظن سرقت بخشی از
Podsnaps، و انتظار می رود برای پیدا کردن چیزی که در پایین دست داده بود؛ bathers.
مهربان جنس سکوت نشسته و در مقایسه با شانه عاج.
در تمام این مدت و همیشه فقیر کمی، خانم Podsnap، که تلاش های کوچک (اگر او تا به حال
ساخته شده باشد) در شکوه از گهواره مادر بلعیده شد، نگهداری
خودش را به عنوان خارج از دید و ذهن به عنوان
او می تواند، و به نظر می رسد شمارش را بر بازده بسیار ملالآور روز.
به نوعی، به درک به عنوان یک مقاله مخفی در proprieties دولت
Podsnappery که هیچ چیز در مورد روز باید گفت.
در نتیجه پیدایش این دوشیزه جوان تا ساکت بود و نگاه بر این، اگر آن را به عنوان
در تمام دست به توافق رسیدند که آن را بهتر خواهد بود که او تا به حال هرگز متولد شده است.
Lammles علاقه Veneerings عزیز بودند که آنها برای برخی نمی توانست
زمان جدا کردن خود از آن دوستان عالی، اما در طول، یا باز
لبخند در بخش آقای Lammle را، و یا بسیار مخفی
ارتفاع یکی از gingerous خود را ابروها--مطمئنا یکی یا دیگری - به نظر می رسید به
گفتن به خانم Lammle، چرا بازی نمی کنی؟
و به این ترتیب، به دنبال اطلاعات مربوط به او، او را دیدم دوشیزه Podsnap، و ظاهری می گویند responsively
که کارت؟ و جواب داد: بله، رفت و نشست کنار خانم Podsnap.
Lammle خانم به یک گوشه ای برای بحث کمی آرام فرار بسیار خوشحال شد.
این وعده داده شده به یک بحث بسیار آرام، خانم Podsnap پاسخ در فلوتر، اوه!
در واقع، از شما بسیار مهربان، اما من می ترسم من حرف نمی زنند.
اجازه بدهید ابتدا ما را، گفت: Lammle خانم زیرک، با او از بهترین
لبخند می زنی. اوه! من می ترسم شما پیدا کنم خیلی کسل کننده است.
اما مذاکرات کارشناسی ارشد! '
که به سادگی دیده می شود، برای ما صحبت و سپس در چهار نعل معمول خود، با
سر و یال قوسی، چشم و سوراخهای بینی باز.
علاقه خواندن شاید؟
: بله. حداقل من - ذهن don't که آنقدر، 'بازگشت دوشیزه Podsnap.
"بهت موسیقی.
پس حیله گر خانم Lammle بود که او نیم یک دوجین به کلمه قبل از کردم او
آن. من عصبی حتی اگر من می توانم به بازی نیست.
ما بازی می کند.
(در دقیقا همان سلانه سلانه راه رفتن، و با ظاهر شکوفایی خاصی انجام
چیزی، کارشناسی ارشد، در واقع، گاهی اوقات سنگ بر ابزار است. را)
البته شما را دوست دارم رقص؟
اوه نه، من نه، گفت: دوشیزه Podsnap. 'نه؟ با جوانان و جاذبه های خود را؟
به راستی، عزیزم، من شما را شگفت زده!
من نمی توانم بگویم "مشاهده دوشیزه Podsnap، پس از تردیدهای قابل ملاحظه ای، و سرقت
ترسو چند به نظر می رسد در صورت خانم Lammle با دقت چیده شده است، چگونه ممکن است
دوست من بوده است - شما آن را اشاره نمی کند، آیا شما؟
عزیز من هرگز!
نه، من مطمئن هستم شما خواهد شد.
پس از آن من نمی توانم بگویم چگونه من باید آن را دوست داشت، اگر من دودکش، رفت و برگشت بوده است می
روز 'بخشنده! تعجب بود که
شگفتی مشخص از خانم Lammle.
وجود دارد! من می دانستم که تعجب شما می خواهم.
اما شما آن را اشاره نمی کند، شما را؟
پس از سخن من، عشق من، خانم Lammle گفت، "شما را به من ده برابر بیشتر خواهان، در حال حاضر من
با شما صحبت کنم، شما می دانید که به خوبی از من بود وقتی که من بیش از ان نشسته به دنبال شما.
ای کاش ما می تواند دوست واقعی!
سعی کنید من به عنوان یک دوست واقعی. بیا!
آیا تصور من شلخته زن متاهل، عزیز من، من ازدواج کرده بود اما روز دیگر،
شما می دانید، من به عنوان یک عروس با لباس در حال حاضر، شما را ببینید.
دودکش نوردد؟
"ساکت باش! Ma'll بشنوند.
او نه می تواند بشنود از جایی که او نشسته است. 'آیا شما بیش از حد مطمئن،' گفت: دوشیزه
Podsnap، در صدای کمتر است.
خوب، منظورم این است، که آنها به نظر می رسد از آن لذت ببرید.
و که شاید شما از آن لذت بردم، اگر شما یکی از آنها بوده است؟
خانم Podsnap راننده سرشونو تکون داد.
پس شما از آن لذت ببرید در حال حاضر؟ "چگونه ممکن است؟ خانم Podsnap گفت.
"آه از آن چنین چیزی وحشتناک است! اگر من به ستمکاران به اندازه کافی - و به اندازه کافی قوی بود -
برای کشتن هر کسی، باید آن را شریک زندگی من است.
این چنین یک دیدگاه کاملا جدیدی از از هنر Terpsichorean به عنوان اجتماعی با تجربه بود،
که خانم Lammle نگاه دوست جوان خود را در برخی از شگفتی است.
دوست جوان او نشسته به عصبی twiddling انگشتان خود در یک نگرش pinioned شده، به عنوان اگر
او در تلاش بودند برای مخفی کردن آرنج خود را.
اما این شیء دوم آرمانگرا (در لباس های آستین کوتاه) همیشه به نظر می رسد بزرگ
هدف بی ضرر از وجود او. آن را برای تلفن های موبایل و نفرت انگیز، مگه نه؟ 'گفت: دوشیزه
Podsnap، با چهره وابسته به طلب مغفرت و ندامت است.
Lammle خانم، به خوبی برای دانستن اینکه چه چیزی برای پاسخ دادن به، خودش را به یک نگاه از حل و فصل
خندان تشویق. اما از آن است، و آن را همواره بوده است،
به دنبال خانم Podsnap، چنین محاکمه به من!
من خوف افتضاح بودن. و این خیلی بد است!
هیچ کس می داند آنچه که من مادام در Sauteuse رنج می برد، جایی که من یاد گرفته به رقص و
را ارائه curtseys، و سایر چیزهای وحشتناک - یا حداقل جایی که آنها
سعی کردم به من آموخت.
خانم Lammle گفت: ما می تواند آن را انجام دهند "در هر حال، عشق من،
، 'بازگشت دوشیزه Podsnap soothingly، که بیش از "بله، آن را بیش از
اما چیزی به دست آورده توسط آن وجود دارد.
این بدتر، نسبت به خانم عزیز Sauteuse. کارشناسی ارشد بود، وجود دارد و ما در اینجا، اما پا نبود
و شرکت وجود داشت وجود ندارد، و شرکای واقعی وجود نداشت.
آه که ما وجود دارد صحبت کردن با مرد در پیانو
آه که ما وجود دارد تا کسی! آه من می دانم که او به او را به من!
خواهش کار را انجام ندهید، انجام نشده است، لطفا اینکار را نکنید!
آه دور نگه دارید، نگه داشتن دور، دور نگه دارید!
این انزال پارسا خانم Podsnap ادا با چشمان خود را بسته و سرش را
تکیه به عقب در برابر دیوار.
اما غول پیشرفته تحت خلبانی از کارشناسی ارشد و کارشناسی ارشد گفت: "Georgiana، Grompus آقای،
و دیو چنگ قربانی خود را با مته سوراخ و او را به قلعه خود را در زن و شوهر بالا.
سپس ماشین با احتیاط که زمین خود را بررسی کرده بود، با بازی blossomless
'تعیین می کنند، نارسا و شانزده شاگردان Podsnappery رفت و از طریق چهره -
1، در هشت و اصلاح نزدیک به
یک ربع - 2، Breakfasting با داشتن نه 3 - رفتن به شهر ده - 4، در آینده
خانه در نیمه گذشته 5 - 5، ناهار خوری را در هفت، و زنجیره ای بزرگ.
در حالی که این solemnities در حال پیشرفت بودند، آقای آلفرد Lammle (اکثر دوست داشتنی از شوهر)
با نزدیک شدن به صندلی خانم آلفرد Lammle (بیشتر عشق از همسران) و خم شدن بیش از
پشت آن، برای برخی از چند ثانیه با دستبند خانم Lammle trifled.
کمی در تضاد با این روح مختصری toying، ممکن است توجه کرده باشید برخی از
توجه تیره و تار در مقابل خانم Lammle او گفت: برخی از کلمات با چشمان خود را بر روی آقای
جلیقه Lammle، و در بازگشت به دریافت برخی از درس به نظر می رسید.
اما انجام شد، به عنوان یک نفس از آینه عبور می کند.
و در حال حاضر، زنجیره بزرگ به لینک آخرین پرچ شده، ماشین با احتیاط متوقف شد.
و شانزده، دو و دو، در زمان قدم زدن در میان مبلمان است.
و در اینجا بیهوشی Grompus اوگر خوش آشکار بود، برای،
که هیولا از خود راضی، و اعتقاد داشتند که او به خانم Podsnap درمان طولانی مدت
به کشش حداکثر احتمال
حساب مشائی نشست تیراندازی با کمان؛ در حالی که قربانی خود، عنوان صفوف
16 عنوان آن را به آرامی دور، مانند یک مراسم تشییع جنازه گردان، چشم او را بزرگ هرگز
به جز یک بار به سرقت یک نگاه در خانم Lammle، بیان ناامیدی شدید است.
در طول صفوف با ورود خشونت جوز منحل شد، قبل از
که درب اتاق نقاشی منعکس باز که اگر آن توپ توپ بودند و در حالی که
مقاله های معطر، از طریق چندین پراکنده
لیوان آب رنگی گرم، رفتن به دور از جامعه، خانم Podsnap بازگشت
به صندلی خود با دوست جدید خود می باشد. اوه من خوبی، خانم Podsnap گفت.
که بیش از
من امیدوارم که شما به من نظر نمی آید. "عزیز من، چرا که نه؟
آه من همه چیز در مورد خودم را می شناسم، گفت: دوشیزه Podsnap.
"من به شما بگویم چیزی است که من در مورد شما می دانید، عزیز من، خانم Lammle او در بازگشت
برنده شدن در راه، و آن این است، شما بیشتر خجالتی بی ارزش.
گفت: "ما نمی باشد، دوشیزه Podsnap.
- من از شما متنفر هستند! به همراه!
این هدف گلوله قرار گرفت زیر لب او در Grompus دلیر برای اهدای وارد شده
زیرک لبخند بر او در عبور از.
ببخشید من اگر به ندرت می بینیم، خانم Podsnap عزیز من، خانم Lammle بود زمانی که
بانوی جوان interposed.
اگر ما می خواهیم را به دوستان واقعی (و گمان می کنم ما، شما تنها کسی که
که تا کنون آن را پیشنهاد) اجازه ندهید که ما افتضاح است.
این افتضاح به اندازه کافی به دوشیزه Podsnap، بدون اینکه به نام بنابراین.
خانم Lammle شروع تماس با من Georgiana. عزیزترینم Georgiana،
دوباره.
خانم Podsnap گفت: '،' با تشکر از شما. "عزیزترینم Georgiana، من عفو اگر من به ندرت
، عشق من، چرا ماما شما خجالتی بودن نیست، به همین دلیل شما باید باشد.
آیا شما واقعا می بینیم که؟ خواسته دوشیزه Podsnap، و برداشت در انگشتان خود را در
مشکل شیوه ای، و furtively ریخته گری چشمان او در حال حاضر در خانم Lammle، در حال حاضر بر روی زمین است.
پس شاید نه؟
«عزیزترین من Georgiana، خیلی به آسانی به نظر فقیر من تسلیم.
در واقع آن است که حتی یک نظر، عزیزم، برای آن است که تنها اعتراف من
کندی. '
آه تو کسل کننده نیست، 'بازگشت دوشیزه Podsnap.
«من کسل کننده هستم، اما شما می توانید به من صحبت کنی اگر شما.
برخی از لمس کمی از وجدان در پاسخ به این درک داشتن خود را به دست آورد
هدف، به نام شکوفه به اندازه کافی به صورت خانم Lammle به آن نگاه روشن تر به عنوان
او نشسته خندان او لبخند بر عزیز او
Georgiana، و تکان دادن سر خود را با بازیگوشی مهربان است.
نه این که آن را به معنای هر چیزی است، اما Georgiana به نظر می رسید به آن را می خواهم.
دنبال Georgiana: بدین معنا، '،' است که ما تا با awfulness وقف و پا
بنابراین با awfulness وقف، و awfulness زیادی وجود دارد در همه جا - منظورم این است،
حداقل، در همه جا جایی که من هستم - شاید
باعث می شود من که هستم بنابراین کمبود در awfulness، و در آن وحشت - من آن را بسیار بد -
من نمی دانم که آیا شما می توانید درک منظورم چیست؟
کاملا، عزیزترین Georgiana!
خانم Lammle در ادامه با هر اغوا اطمینان بخش بود، هنگامی که سر از آن
جوان بانوی ناگهان دوباره برمیگردند مقابل دیوار رفت و دوباره و چشمان بسته اش.
اوه که ما وجود دارد که با کسی با یک شیشه در چشم او را افتضاح!
آه من می دانم که او تصمیم دارد او را به اینجا آورده است. آه او را، او را ندارد!
آه، او شریک زندگی من با شیشه ای خود را در چشم خود خواهید بود!
آه، چه کار باید بکنم!
این Georgiana زمان انزال خود را با شیپور خاموشی از پاهای خود را به همراه بر
کف و در مجموع در یک وضعیت کاملا ناامید بود.
اما، هیچ راه فراری از تولید Podsnap خانم شکوه ambling وجود دارد
غریبه، با یک چشم به انقراض و دیگر قاب و لعاب پیچ،
که، پس از آن ارگان نگاه
اگر او به عنوان دوشیزه Podsnap در پایین برخی از محور عمود بر descried، به ارمغان آورد
او را به سطح، و با او ambled.
و پس از آن اسیر در پیانو بازی یکی دیگر از مجموعه، بیان سوگوار خود را
آرمان بعد از آزادی، و شانزده دیگر رفت و از طریق سودا سابق
حرکات و یورغهرو در زمان خانم Podsnap
برای پیاده روی مبلمان، تا اگر او را زده تا به حال مفهوم اصلی به طور کامل.
در این زمان شخصیت ولگرد رفتار خاضع بود که سرگردان به
hearthrug و رو در میان سران قبایل مونتاژ شده وجود دارد در کنفرانس با آقای
Podsnap، حذف تراز آقای Podsnap و
شکوفایی توسط اظهار بسیار unpolite؛ کمتر از اشاره به شرایط
که برخی از مردم نیم دوجین به تازگی در خیابان ها، از گرسنگی مرده بود.
آن بود به روشنی نا بهنگام بعد از شام.
به گونه فرد جوان اقتباس شده است.
در طعم خوب بود. آقای Podsnap گفت: "من آن را باور نمی کنم،
قرار دادن آن را پشت سر او.
مرد با حوصله بود ترس ما باید آن را به عنوان ثابت کرد، زیرا Inquests وجود دارد و
بازده ثبت نام. سپس آن را تقصیر خود بود، گفت: آقای
Podsnap.
بزرگان Veneering و دیگر قبایل، تقدیر این راه خارج از آن.
در یک بار یک برش کوتاه و جاده وسیع.
مرد با حوصله رفتار intimated که واقعا آن را از واقعیت به نظر می رسد، اگر به عنوان
گرسنگی بر مجرمان در سوال شده بود مجبور - به عنوان اگر خود را در
شیوه ای رنجور، ضعیف ساخته شده بود
اعتراضات علیه آن - که اگر آنها را گرفته اند آزادی از رفع آن اگر
می تواند - در صورتی که ترجیح می دهند که نه بر اساس کل گرسنگی، اگر کاملا
حاضر به همه طرف ها.
وجود ندارد، گفت: آقای Podsnap، گرگرفتگی عصبانیت، در یک کشور وجود ندارد
جهان، سر، که در آن شریف ارائه شده است برای فقرا در این کشور ساخته شده است.
مرد بردبار بود کاملا مایل به بپذیریم که، اما شاید این موضوع ارائه شده
حتی بدتر، به عنوان نشان دادن وجود دارد که باید چیزی appallingly اشتباه در جایی.
"کجا؟" آقای Podsnap گفت.
مرد بردبار اشاره کرد آیا آن را نمی خوبی را امتحان کنید، بسیار جدی است، برای پیدا کردن جایی؟
آه! آقای Podsnap گفت. 'آسان به جایی می گویند، نه چندان آسان به گفتن نیست
که در آن!
اما می بینم شما در حال رانندگی در. من آن را از اول می دانستند.
تمرکز. شماره: هرگز با رضایت من.
انگلیسی نیست
سوفل تصویب برخاسته از سران قبایل، عنوان کرد و گفت، وجود دارد شما او را!
وی!
او آگاه (مرد با حوصله از خود مشاهده کنید) که او در هر رانندگی شد
شدن است. او تا به حال هیچ شدن های مورد علاقه که او می دانست
از.
اما او قطعا بیشتر این ظهور وحشتناک بود مبهوت از او بود
نام، هر چند هجا بسیاری از. ممکن است از او بپرسید، مرگ را از فقر و
غفلت لزوما انگلیسی؟
شما می دانید آنچه را که مردم لندن است، گمان می کنم، آقای Podsnap گفت.
مرد با حوصله قرار است او، اما قرار بود که مطلقا هیچ ربطی به با آن،
اگر قوانین خود را به خوبی اجرا شد.
و شما می دانید و حداقل من امیدوارم که شما می دانید؛ آقای Podsnap گفت، با شدت، که
پراویدنس اعلام کرده است که شما باید به فقرا همیشه با شما داشته باشند؟ '
مرد با حوصله همچنین امیدوار است او می دانست که.
"من خوشحالم که آن را بشنود، آقای Podsnap با هوا بدشگون گفت.
"من خوشحالم که آن را بشنود. ارائه به شما محتاط چگونه شما را در پرواز
چهره از مشیت.
در اشاره به آن عبارت پوچ و بی ادب متعارف، مرد خاضع گفت:
که Podsnap آقای مسئول نیست، او مرد با حوصله به حال هیچ ترس از انجام هر کاری
بنابراین غیر ممکن است، اما -
اما آقای Podsnap به احساس کردند که زمان برای گرگرفتگی و شکوفایی این مرد با حوصله آمده بود
پایین را برای همیشه. بنابراین او گفت:
"من باید به دنبال کاهش این بحث دردناک.
به احساسات من لذت بخش است، آن را متناقض با احساسات من است.
من همواره گفته ام که من این چیزها را قبول ندارد.
من همچنین گفت که اگر آنها می تواند رخ دهد (در این نیست که من به آن اقرار)، گسل نهفته است با
افراد مبتلا به خود را.
این برای ME' است - آقای Podsnap اشاره کرد: "من به زور، به عنوان با اضافه کردن مفهوم هر چند
ممکن است به خوبی برای شما - آن است که برای من برای رد کردن کار
پراویدنس است.
من می دانم که بهتر از آن، اعتماد، و من ذکر کرده اند مقاصد
پراویدنس هستند.
علاوه بر این، گفت: آقای Podsnap، گرگرفتگی بالا میان، قلم موهای خود را، با قوی
آگاهی از بی حرمتی های شخصی، موضوع بسیار ناپسند است.
من تا کنون به عنوان می گویند که یکی از نفرت انگیز است.
این یکی در میان زنان ما و افراد جوان معرفی می شود، و من - او
به پایان رسید که شکوفا از بازوی خود را که بیشتر expressively از هر
کلمات، و آن را از روی زمین حذف کنم.
همزمان با این خاموشی آتش بی فایده مرد بردبار؛ Georgiana
یورغهرو یک خط از مبل سمت چپ، در شاهراه نه از پشت نقاشی اتاق،
برای پیدا کردن راه خود، به خانم Lammle آمدند.
و چه کسی باید با خانم Lammle، اما آقای Lammle باشد.
بنابراین علاقه او!
"آلفرد، عشق من، دوست من است. Georgiana، عزیزترین دختر، شما باید مانند من
بعد شوهرم به من.
آقای Lammle افتخار بود به زودی توسط این تقدیر ویژه مشخص
به خانم نفع Podsnap.
اما اگر آقای Lammle مستعد به حسادت از دوستی عزیز Sophronia او بود، او
خواهد بود حسادت احساس خود نسبت به خانم Podsnap.
بگو: «Georgiana، عزیزم، interposed همسرش.
نسبت به - باید -؟ Georgiana.
آقای Lammle ادا نام، با منحنی ظریف دست راست خود را، از لب های او
بیرون.
هرگز به من شناخته شده Sophronia (که مستعد likings ناگهانی نیست)
جذب شده و بنابراین او به عنوان گرفتار - باید یک بار دیگر -. Georgiana '
هدف از این بیعت نشسته uneasily به اندازه کافی در دریافت آن، و سپس گفت:
تبدیل به خانم Lammle، خیلی خجالت می کشم: "من تعجب می کنم آنچه شما از من خوشت میاد!
من مطمئن هستم که من نمی توانم فکر می کنم.
"عزیزترینم Georgiana، برای خودتان. تفاوت خود را از همه در اطراف شما است.
خوب! که ممکن است.
برای من فکر می کنم شما دوست من تفاوت خود را از همه دور و برم، Georgiana گفت:
لبخند تسکین.
ما باید با بقیه، مشاهده خانم Lammle، افزایش نمایش
عدم تمایل، به میان پراکندگی طور کلی است. ما دوست واقعی، Georgiana عزیز؟
'واقعی است.
شب خوب، دختر عزیز! '
او جاذبه کاهش بیش از ماهیت که بر اساس آن او را خندان دایر کرده بودند
چشم ها، ثابت شد برای Georgiana برگزار شد دست او در حالی که او در یک راز جواب داد: و
نیمه ترس لحن:
"منو فراموش نکن و زمانی که شما دور شده اند. و دوباره به زودی.
شب خوب!
جذاب برای دیدن آقا و خانم Lammle مرخصی تا آرامی، و رفتن به پایین
پله اخلاص و شیرینی.
نه آنقدرها جذاب به خندان خود را به سقوط چهره ها و نوزادان به عنوان آنها کاهش یافته است
moodily به گوشه های جداگانه ای از حمل کوچک آنها را.
اما مطمئن باشید که چشم در پشت صحنه بود، که هیچ کس را دیدم، که هیچ کس
برای دیدن بود.
برخی بزرگ، وسایل نقلیه سنگین، ساخته شده بر روی مدل صفحه Podsnap را بردند
مقالات سنگین مهمان وزن همیشه طوری و مقالات کم ارزش
پس از رفتار های مختلف خود را، و صفحه Podsnap به رختخواب قرار گرفت.
به عنوان آقای Podsnap ایستاده بود با بازگشت خود را به آتش اتاق نقاشی، کشیدن خود را
shirtcollar، مثل خروس های واقعی از پیاده روی به معنای واقعی کلمه خود pluming در میان
از اموال خود را، هیچ چیز مجبور
شگفت زده او را بیش از علامت که خانم Podsnap، و یا هر فرد دیگری جوان
متولد و تربیت مناسب، می تواند دقیقا نمی دور مانند بشقاب قرار داده، به ارمغان آورد
مانند بشقاب، جلا مانند
بشقاب، شمارش، وزن و ارزش مانند بشقاب.
که یک فرد جوان که احتمالا می تواند جای خالی مرضی در قلب
هر چیز کمتر از صفحه، و یا کمتر خسته کننده تر از بشقاب یا چنین
افکار شخص جوان می تواند به مقیاس
منطقه محدود در شمال، جنوب، شرق، و غرب، صفحه
تخیل هیولا که او را در نقطه ای به فضا رونق گرفت.
این شاید در نوعی از شخص آقای Podsnap، سرخ جوان به وجود آمد، به طوری
به صحبت می کنند، همه گونه در حالی است که امکان وجود دارد که ممکن است وجود داشته باشد افراد جوان
یک سازمان نسبتا پیچیده تر است.
اگر آقای Podsnap، کشیدن او پیراهن یقه، تنها می تواند شنیده ام که خود را به نام
هم میهنان عزیز در یک گفتگوی کوتاه، که بین آقا و خانم Lammle خود را در گذشت
گوشه مخالف حمل خود، آلیاژها خانه!
Sophronia، شما بیدار؟ "من به احتمال زیاد به خواب، آقا؟
به احتمال بسیار زیاد، من فکر می کنم باید پس از شرکتی که همکار.
توجه به آنچه که من می خواهم برای گفتن. "من به آنچه شما باید با حضور در حال حاضر
گفت: من؟
چه چیز دیگری به من همه را به شب. 'شرکت انجام شده است، من به شما بگویم، (در صدا مطرح)
"به آنچه من می خواهم برای گفتن. نگه داشتن نزدیک به آن دختر احمق.
نگه داشتن او را زیر انگشت شست خود را.
شما باید به سرعت خود را، و به او اجازه رفتن.
آیا می شنوید؟ 'شما می شنوم.
"من پیش بینی است که پول به خارج شدن از این ساخته شده وجود دارد، علاوه بر این که شخص پایین
میخ. ما مدیون هر پول دیگری، می دانید.
خانم Lammle کمی یادآوری winced است، اما فقط به اندازه کافی تکان بوی او و
اسانس ها از نو به جو حمل کوچک، به عنوان او خودش را حل و فصل
دوباره در گوشه تاریک خود او.