Tip:
Highlight text to annotate it
X
عصر معصومیت ادیت وارتون فصل XXVI.
هر سال در پانزدهم اکتبر خیابان پنجم باز کرکره آن، نعوظ
فرش و آویزان لایه های سه گانه خود را از پنجره پرده.
اول ماه نوامبر این مراسم خانواده، و جامعه را آغاز کرده است.
در مورد نگاه و سهام خود.
پانزدهم فصل در انفجار کامل بود، اپرا و تئاتر قرار دادن
جلو جاذبه های جدید خود را، شام تعهدات انباشته، و خرما
رقص در حال ثابت است.
و در نهایت ادب را در مورد این زمان خانم آرچر همیشه می گفت که نیویورک بود
بسیار تغییر کرده است.
رعایت آن را از موضع بلند نقطه غیر از شرکت کنندگان، او قادر بود، با
کمک آقای جکسون Sillerton و به خانم صوفی، هر نرم افزار جدید در آن را برای ردیابی
سطح، و تمام علف های هرز عجیب و غریب با هل دادن
بین ردیف های منظم از سبزیجات اجتماعی.
این یکی از سرگرمی های جوانان کماندار بوده است برای این سالانه صبر کنید
گفتار را از مادرش، و به گوش او در شمردن نشانه دقیقه
فروپاشی که نگاه بی دقتی خود را نادیده گرفته شده بود.
نیویورک، به ذهن خانم آرچر، بدون تغییر بدتر هرگز تغییر و
در این دیدگاه خانم صوفی جکسون صمیمانه موافق است.
آقای Sillerton جکسون، به عنوان یک انسان از جهان شد، قضاوت او را به حال تعلیق درآورد و
گوش با فریادی بی طرفی به مراثی از خانمها.
اما حتی او هم هرگز منکر نشده که نیویورک عوض شده بود؛ و Newland آرچر، در زمستان
از سال دوم از ازدواج او، خود را موظف به اعتراف است که اگر آن را به حال
در واقع تغییر آن را قطعا در حال تغییر بود.
این نکات مطرح شده، به طور معمول بودند، در شام خانم آرچر در روز شکرگزاری است.
در تاریخ هنگامی که او رسما نگرفته بود را به سپاس خود را برای نعمت
سال عادت او بود هر چند سهام تلخ او را به سوگوار
جهان، و در شگفتم چه در آنجا بود که خدا را شکر.
در هر حال، جامعه، دولت، جامعه، اگر می توان گفت وجود دارد،
بلکه یک منظره که در آن به تماس پایین imprecations های کتاب مقدس - و در حقیقت، هر
کسی می دانست چه کشیش دکتر Ashmore
به معنای زمانی که او را به یک متن از ارمیا (فصل دوم است.، آیه 25) برای شکرگزاری خود را انتخاب کرد
خطبه.
دکتر Ashmore، پیشوا جدید از سنت است متی، انتخاب شده بود چرا که او بود
بسیار "پیشرفته": خطبه خود را با حروف درشت در فکر و رمان در نظر گرفته
زبان.
هنگامی که او در برابر جامعه مد روز او همیشه از "روند" آن سخن گفت fulminated و
خانم آرچر بود وحشتناک و در عین حال جذاب خود را بخشی از یک احساس
جامعه ای که روند.
او گفت: "شکی نیست که دکتر Ashmore مناسب است وجود دارد: یک روند مشخص شده وجود دارد."
اگر آن را به عنوان چیزی قابل مشاهده و قابل اندازه گیری بود، مثل یک شکاف در یک خانه.
"این عجیب و غریب بود، هر چند، در مورد آن موعظه در روز شکرگزاری،" خانم جکسون opined و او
میزبان با خشگی دوباره: "آه، او ما را به لطف ترک کرد."
آرچر خو بوده است در این vaticinations سالانه مادرش لبخند بزنم، اما
حتی در این سال او را مجبور به اذعان شد، به عنوان او به گوش
شمارش از تغییرات، که "روند" قابل رویت بود.
اسراف در لباس - خانم جکسون آغاز شد.
"Sillerton مرا به شب اول در اپرا، و من فقط می توانم به شما بگویم که
لباس جین حالیکه به بازی "چرخ چرخ" تنها من از سال گذشته به رسمیت شناخته شده بود و حتی این که
پانل جلو تغییر است.
با این حال من می دانم که او آن را از ارزش، فقط دو سال پیش، به دلیل خیاط من همیشه
می رود را به او لباس پاریس، قبل از او آنها را می پوشد. "
"آه، جین حالیکه به بازی" چرخ چرخ "یکی از ایالات متحده، گفت:" خانم آرچر آه، که اگر آن را مانند
چیز دلخواهی در سن زمانی که خانم ها شروع به جولان دادن در خارج از کشور پاریس خود را
لباس در اسرع وقت آنها را از بود
سفارشی خانه، به جای اجازه دادن به آنها را تحت قفل و کلید دلپذیر، در صورت
معاصران خانم آرچر. "بله، او یکی از معدود.
در جوانی من، "خانم جکسون دوباره، آن را مبتذل در نظر گرفته شد که در لباس پوشیدن
جدید ترین مد و امی Sillerton همواره به من گفت که در بوستون حکومت بود
برای قرار دادن یکی از لباس های پاریس به مدت دو سال.
خانم باکستر Pennilow، کسی که همه چیز را سخاوتمندانه، به واردات
12 سال، دو مخملی، دو ساتن، 2 ابریشم، و شش تن دیگر پوپلین و
بهترین ترمه.
این یک نظم دائمی بود، و او به عنوان بیمار به مدت دو سال قبل از او درگذشت که آنها پیدا کردند
چهل و هشت ارزش لباس بود که هرگز از دستمال کاغذی گرفته شده و زمانی که
دختران عزای خود آنها را به سمت چپ خاموش
قادر به پوشیدن بسیاری برای اولین بار در کنسرت ارکستر سمفونیک بدون نگاه در پیش از
مد. "
"آه، خوب، بوستون محافظه کارانه تر از نیویورک است، اما من همیشه فکر می کنم امن it'sa
رد برای یک خانم را به کنار گذاردن لباس فرانسوی خود را برای یک فصل، "خانم آرچر
واگذار کرد.
"بیوفورت بود که مد جدید جدید خود کف زدن همسرش آغاز
لباس را بر پشت او به محض اینکه آنها وارد شدند: باید بگویم در زمان طول می کشد
. تمایز رجینا مانند به نظر نمی آید ... مثل ... "
خانم جکسون در اطراف میز نگاه در نگاه محدب Janey گرفتار، و در زمان
پناه زمزمه ناخوانا.
"مانند رقبای خود، گفت:« آقای Sillerton جکسون، با هوا تولید
لطیفه.
"اوه، -" بانوان زمزمه و خانم آرچر افزود، تا حدی برای منحرف کردن اذهان
توجه دختر از مبحث ممنوع: "پور رجینا!
شکرگزاری او بوده است نه یک بسیار شاد، من می ترسم.
آیا شما شنیده ام شایعات مورد گمانه بیوفورت، Sillerton؟ "
آقای جکسون به بی راننده سرشونو تکون دادن.
هر یکی از شایعات در سوال شنیده بود، و او را مورد تمسخر قرار گرفته به تایید داستان
که در حال حاضر اموال مشترک است. سکوت تیره بر حزب افتاد.
هیچ کس واقعا دوست بیوفورت، و آن را کاملا ناخوشایند بود فکر می کنم بدترین
زندگی خصوصی خود را، اما این ایده از خود بی احترامی کردن به داشتن آورده مالی خود را در
خانواده زن خیلی تکان دهنده بود که حتی دشمنان خود را لذت می برد.
آرچر در نیویورک نفاق در روابط خصوصی را تحمل، اما در مسائل کسب و کار
این تحمیل یک صداقت زلال و بی عیب و نقص است.
این مدت زمان طولانی بود از هر بانکدار شناخته شده discreditably شکست خورده بود، اما هر
1 به یاد انقراض اجتماعی تعداد بازدید رؤسای شرکت
آخرین رویداد از این نوع بود اتفاق افتاد.
این امر می تواند همین کار را با Beauforts، علیرغم قدرت او و محبوبیت اش؛
تمام قدرت leagued شده از اتصال دالاس ضعیف رجینا اگر وجود دارد را نجات دهد
هیچ حقیقت در گزارش از گمانه زنی های غیر قانونی شوهرش.
بحث در موضوعات کمتر شوم پناه گرفت، اما همه چیز آنها در لمس
به نظر می رسید برای تایید حس خانم آرچر یک روند شتاب.
"البته، Newland، من می دانم که به شما اجازه عزیز ممکن است به خانم Struthers در یکشنبه شب
- "او شروع و پر زرق و برق است interposed:" اوه، شما می دانید، همه به خانم می رود
Struthers در حال حاضر و او را به دریافت آخرین بیبی دعوت شده بود ".
بود در نتیجه، آرچر منعکس شده است، که در نیویورک موفق انتقال: توطئه برای
چشم پوشی از آنها را تا بیش از آنها، و سپس، در تمام حسن نیت، تصور است که
آنها در سن قبل گرفته شده بود.
همیشه خائن در ارگ وجود دارد و پس از او (یا به طور کلی او)
تسلیم کلید، چه استفاده از وانمود که آن را غیر قابل تسخیر بود؟
هنگامی که مردم از مهمان نوازی خانم Struthers یکشنبه آسان مزه بود نبودند
به احتمال زیاد به نشستن در خانه به خاطر سپردن است که شامپاین او کفش لهستانی transmuted شد.
خانم آرچر آهی کشید: "من می دانم که، عزیزم، من می دانم".
"چنین چیزهایی داشته باشد، گمان می کنم، تا زمانی به عنوان تفریحی آنچه که مردم بیرون بروید، اما
من پسر عموی خود را مادام Olenska برای اول شخص کاملا هرگز بخشوده
به قیافه خانم Struthers. "
سرخ شدن ناگهانی افزایش یافت به صورت جوان خانم آرچر آن شگفت زده شوهرش را به عنوان حد
مهمانان در مورد جدول.
"اوه، الن -" او را متهم مشابه و در عین حال deprecating تن در زمزمه
که پدر و مادرش گفت: "آه، BLENKERS -
توجه داشته باشید که خانواده اشاره کنتس به صدایی گرفته بود
نام Olenska، از او و زحمت آنها را شگفت زده کرده بود باقی مانده لجوج
به پیشرفت های شوهرش، اما در ماه مه
لب به غذا برای فکر، و آرچر به او با احساس غرابت نگاه
که گاهی اوقات بیش از او بود که او را بیشتر در لحن از محیط زیست خود بود.
مادر او، با کمتر نسبت به حساسیت های معمول خود را به جو، هنوز هم
اصرار داشت: "من همیشه فکر می کردم که مردم مانند کنتس Olenska، که زندگی کرده اند
در جوامع اشرافی، باید به ما کمک کند
برای حفظ کردن تفاوت های اجتماعی ما، به جای نادیده گرفتن آنها. "
وهله ماه مه به طور دائم زنده باقی ماند: به نظر می رسید که اهمیت فراتر از آن
ضمنی به رسمیت شناختن ایمان اجتماعی بد خانم Olenska.
"من بدون شک همه ما به طور یکسان به نظر می رسد به خارجی ها، گفت:" خانم جکسون tartly.
"من فکر نمی کنم الن اهمیت برای جامعه است؛ اما هیچ کس نمی داند دقیقا همان چیزی است که او مراقبت می کند
، "مه ادامه داد، تا اگر او groping شده بود چیزی noncommittal.
"آه، خوب -" خانم آرچر آهی کشید دوباره.
همه می دانستند که Olenska کنتس دیگر در زینت خوبی از او بود
خانواده است.
حتی قهرمان اختصاص داده شده خود را، قدیمی خانم منسون Mingott، قادر به دفاع از خود بوده است
امتناع از بازگشت به شوهرش.
Mingotts مخالفت خود را اعلام کرد نه با صدای بلند: احساس خود را از
جنبش همبستگی بیش از حد قوی است.
آنها تا به حال به سادگی، به عنوان خانم Welland گفت، "اجازه فقیر الن سطح خود را" - و،
mortifyingly و incomprehensibly، در اعماق کم که در آن Blenkers
غالب است، و افرادی که نوشت: "آیین های درهم و برهم خود را جشن گرفته است.
این باور نکردنی بود، اما این یک واقعیت بود، که الن، به رغم تمام فرصت های خود را
و امتیازات او، به سادگی تبدیل شده بود "غیرمتعارف است."
حقیقت این اجرا مشاجره که او یک اشتباه مهلک در بازگرداندن ساخته شده بود
تعداد Olenski.
پس از همه، یک زن جوان بود زیر سقف شوهرش، به ویژه هنگامی که او تا به حال
در شرایطی که از سمت چپ ... خوب ... اگر کسی به آنها نگاه کنید مراقبت بود ...
"مادام Olenska مورد علاقه های بزرگ با آقایان است،" خانم صوفی گفت، با او
هوا که مایل به مطرح چیزی آشتی جویانه او می دانست که او
کاشت DART.
"ه، که این خطر است که یک زن جوان مانند مادام Olenska است همیشه در معرض"
خانم آرچر mournfully توافق کردند؛ و بانوان، در این نتیجه گیری، جمع شده بودند تا
قطار های خود را به دنبال کره carcel از
طراحی اتاق، در حالی که تیرانداز و آقای Sillerton جکسون عقب نشینی به سبک گوتیک
کتابخانه موجود است.
پس از تاسیس قبل از رنده، و تسلی خود را برای ناکافی بودن
شام توسط کمال سیگار برگ خود را، آقای جکسون شد بدشگون و مسری است.
اگر سر و صدا بیوفورت می آید، اعلام کرد: "در حال رفتن وجود داشته باشد
آشکار است. "
آرچر مطرح سر خود را به سرعت: او می تواند نام بدون تیز می شنوید
چشم انداز رقم سنگین بیوفورت، opulently باردار شد، و از پیشبرد
از طریق برف در Skuytercliff.
"محدود می شود و وجود دارد،" آقای جکسون ادامه داد: "nastiest نوع تمیز کردن
است. او تمام پول خود را در رجینا صرف نیست. "
"اوه، خوب - که با تخفیف است، آن را نه؟
باور من این است که هنوز از او خواهم بکشد، گفت: "مرد جوان، که مایل به تغییر موضوع است.
"شاید - شاید. من می دانم که او برای دیدن برخی از
افراد بانفوذ امروز.
البته، "آقای جکسون با اکراه تصدیق کرد:" این باید امیدوار بود که می تواند جزر و مد
او را - به هر حال در این زمان.
من نمی خواهم به هزینه های فقیر رجینا (Regina) فکر می کنم بقیه عمر خود را در برخی از
کهنه خارجی آبیاری ورشکسته است. "
آرچر گفت: هیچ چیز نیست.
به او بسیار طبیعی به نظر می رسید - با این حال غم انگیز - که پول بد نامشروعشان باید
ظالمانه expiated، که ذهن خود را، به سختی و طولانی بیش از به عذاب خانم بیوفورت
سرگردان پشت به پرسش ها نزدیک تر است.
چه بود معنای سرخ می که Olenska کنتس ذکر شده بود؟
چهار ماه از سال روز میانی تابستان گذشته بود که او و مادام Olenska صرف بود
با هم؛ و پس از آن او بود او را ندیده است.
او می دانست که او به واشنگتن، بازگشت به خانه کوچک که او
و Medora منسون در آنجا گرفته بود: او را به او نوشته بود یک بار - چند کلمه، درخواست
هنگامی که به دیدار مجدد - و او حتی به طور خلاصه پاسخ داده بودند: "هنوز رتبهدهی نشده است."
از آن زمان به بعد هیچ ارتباطی دورتر بین آنها وجود داشت، و او
در درون خود ساخته شده است یک نوع از محراب که در آن او را در میان راز او throned
افکار و آرزوهای.
کم کم آن صحنه از زندگی واقعی خود، خود را از فعالیت های عقلانی تنها شد؛
به آنجا آورد کتاب او به عنوان خوانده شده: ایده ها و احساسات که تغذیه او، خود را
قضاوت و دیدگاه های خود را.
خارج از آن، در صحنه زندگی واقعی خود، او را با یک حس رو به رشد از نقل مکان کرد
واقعیت و بی کفایتی، سرگردان علیه تعصبات آشنا و سنتی
نقطه نظر به عنوان یک مرد وجود ندارد فکر می رود
در bumping به مبلمان اتاق خود.
نبود - چیزی بود که او بود: از همه چیز پر واقعی و نزدیک وجود ندارد
به کسانی که در مورد او که گاهی اوقات مبهوت او برای پیدا کردن آنها هنوز هم از او تصور کرد
وجود داشت.
او آگاه شد که آقای جکسون پاکسازی مقدماتی گلو خود را به دورتر
آیات.
"من نمی دانم، البته، تا چه حد خانواده همسر خود را از آنچه مردم می گویند آگاه هستند
- خوب، در مورد امتناع خانم Olenska از برای قبول آخرین پیشنهاد شوهرش "
آرچر خاموش بود، و آقای جکسون مورب ادامه داد: "ترحم It'sa -
قطعا ترحم - که او خودداری کرد و "ترحم.
به نام خدا، چرا؟ "
آقای جکسون نگاه پایین پای خود را به جوراب unwrinkled که آن را به براق پیوست
پمپ. "خوب - آن را به پایین ترین سطح -
آنچه او برای زندگی در حال حاضر؟ "
"-" "اگر بیوفورت -"
آرچر دوباره پیدا میشدند، مشت خود را کوبیدن گردو سیاه و سفید لبه جدول نوشتن.
چاه برنج دو جای قلم و دوات در سوکت خود رقصید.
شیطان شما چیست، آقا؟ "
آقای جکسون، تغییر خود کمی در صندلی خود، یک نگاه آرام تبدیل
سوزش مرد جوان چهره است.
"خب - من آن را در قدرت بسیار خوب است - در واقع، در قدیمی کاترین خودش - که
خانواده قابل توجهی در هنگام او قطعا باعث کاهش کمک هزینه کنتس Olenska
برای رفتن به شوهرش سر باز زده و به عنوان
این امتناع، او در به همچنین forfeits پول مستقر در او هنگامی که او ازدواج کرده -
که Olenski آماده بود به او اگر او بازگشت را به - چرا، چه شیطان شما
به معنای پسر عزیز من، از من خواست که منظورم چیست؟ "
آقای جکسون خوب humouredly retorted.
کمانداران نسبت به نمای بخاری نقل مکان کرد و خم به دست کشیدن از خاکستر خود را به
رنده.
"من هر چیزی امور خصوصی مادام Olenska، می دانم، اما من لازم نیست، به
که برخی از آنچه شما تلقین کردن - "" آه، من انجام می دهم: Lefferts آن، برای یک "آقای
جکسون interposed.
"Lefferts - ساخته شده است که عشق به او و برای آن را سرزنش کردم!
آرچر شکست تحقیر.
"آه - آیا او" جامعی از سوی دیگر، در صورتی که این دقیقا واقعیت او شده است تخمگذار بود
دام برای.
او هنوز وری از آتش نشسته، به طوری که سخت خود را نگاه برگزار شد، صورت آرچر
اگر در بهار از فولاد است. "خوب، خوب: حیف it'sa او رفتن نیست به عقب
قبل از ماشین موزنی بیوفورت "او تکرار شده است.
"اگر او می رود، و اگر او با شکست مواجه شد، آن را تنها به این تصور عمومی را تایید:
هر وسیله عجیب و غریب به Lefferts، راه نیست. "
"اوه، او نمی خواهد به عقب برگردید کنونی: کمتر تر از همیشه!
آرچر زودتر گفته بود از او تا به حال یک بار دیگر احساس که دقیقا
آقای جکسون در انتظار بود.
نجیب زاده کهن او را به دقت در نظر گرفته است.
"این به نظر شما؟ خوب، بدون شک شما می دانید.
اما همه شما را که pennies چند Medora منسون را ترک کرده است، همه در
دست بیوفورت و چگونه آن دو زن به نگه داشتن سر خود را بالای آب مگر آنکه
کند، من نمی توانم تصور است.
البته، Olenska خانم هنوز هم ممکن است قدیمی کاترین، که اکثر نرم
به طور اجتنابناپذیری به ماندن او مخالف و قدیمی کاترین می تواند او را کمک هزینه را او
انتخاب.
اما همه می دانیم که او متنفر فراق با پول خوب و بقیه خانواده
هیچ علاقه ای خاص در نگهداری مادام Olenska. "
آرچر سوزش با خشم unavailing شد: او دقیقا در دولت این بود که هنگامی که یک مرد است
مطمئن شوید که برای انجام کاری احمقانه است، دانستن همه در حالی است که او آن را انجام.
او را دیدم که آقای جکسون بلافاصله با این واقعیت روبرو شدند بود که خانم Olenska
تفاوت با مادربزرگ خود و روابط دیگر خود را به او شناخته می شود، و
که نجیب زاده های قدیمی خود را کشیده بود
نتیجه گیری به عنوان دلایل طرد آرچر از شوراهای خانواده.
این واقعیت هشدار داد آرچر برای رفتن با احتیاط اما insinuations در مورد بیوفورت از او ساخته شده است
بی پروا.
او آگاه بود، با این حال، اگر نه از خطر خود را، حداقل از این واقعیت است که آقای
جکسون زیر سقف مادرش بود، و در نتیجه مهمان خود را.
قدیمی نیویورک دقت مشاهده قوانین و مقررات از مهمان نوازی، و هیچ بحث و گفتگو
مهمان اجازه داده شد به فاسد به یک اختلاف است.
"باید بالا برود و پیوستن به مادرم؟" او پیشنهاد curtly، به عنوان آخرین آقای جکسون
مخروطی از خاکستر را در زیر سیگاری برنجی در آرنج خود را کاهش یافته است.
بر روی درایو homeward ممکن است عجیب ساکت مانده، از طریق این تاریکی او هنوز احساس
احاطه او در وهله شوم خود.
تهدید خود را به معنای او نمی تواند حدس زد، اما او به اندازه کافی با این واقعیت هشدار داده شد
که نام مادام Olenska را برانگیخته بود. آنها به طبقه بالا رفت، و او را به تبدیل
کتابخانه موجود است.
او معمولا او را به پیروی از آنها، اما شنید، خود را در حال عبور کردن عبور به اتاق خواب او.
"مه" او نامیده می شود از بی صبرانه و او آمد، با یک نگاه مختصری از تعجب
در تن او.
این لامپ در حال سیگار کشیدن دوباره، من فکر می کنم باید بندگان ممکن است که آن را نگاه داشته
به درستی تقلیل، "او گله عصبی.
"خیلی معذرت: آن نباید اتفاق می افتد دوباره،" او در تن شرکت روشن است او به حال و پاسخ
آموخته شده از مادرش و آن را برافروخته آرچر احساس می کنید که او در حال حاضر
شروع به شوخ طبعی او را دوست جوان آقای Welland.
او خم به کاهش فتیله، و به عنوان نور بر روی شانه های سفید خود را زده و
منحنی های روشنی از چهره اش او فکر کرد که: "جوان!
برای چه سال بی پایان این زندگی باید به در!
او با یک نوع وحشت احساس، خود را قوی جوانان و خون را در محدوده خود را در
رگ.
"نگاه کن اینجا، او گفت: به طور ناگهانی،" ممکن است من باید برای رفتن به واشنگتن را برای چند روز - به زودی؛
شاید هفته آینده. "دست او باقی مانده بر روی کلید لامپ
او به او را تبدیل به آرامی.
حرارت شعله به عقب آورده بود تب و تاب بودن به صورت او، اما او به عنوان paled
نگاه کردن.
"در کسب و کار؟" او را در یک تن است که به طور ضمنی بیان شده است که می تواند وجود داشته باشد هیچ دیگر خواست
دلیل قابل تصور، و از او سوال قرار داده بود به صورت خودکار، اگر صرفا به
پایان برساند حکم خود را.
"در کسب و کار، به طور طبیعی.
مورد ثبت اختراع There'sa قبل از دیوان عالی کشور - "او به نام
مخترع، و در مورد جزئیات تجهیز تمام لارنس تمرین Lefferts رفت
glibness، در حالی که او با دقت گوش فرا داده، گفت: در فواصل: "بله، من می بینم."
"این تغییر را انجام خواهد داد شما خوب است،" او گفت: به سادگی، هنگامی که او به پایان رسید "و شما باید
مطمئن شوید که برای رفتن و دیدن الن، "وی افزود، به دنبال او راست در چشم با او
لبخند بی ابر، و صحبت کردن در تن
او ممکن است در اصرار او را به غفلت برخی از خانواده وظیفه کسل کننده استخدام شده اند.
این تنها کلمه ای بود که بین آنها در مورد این موضوع به تصویب رساند، اما در کد در
که دوی آنها آموزش داده شده است به معنای: «البته شما را در درک که من می دانم
که مردم شده اند گفت: در مورد الن
و از صمیم قلب خواهان با خانواده ام همدردی در تلاش خود را به گرفتن او را به بازگشت به او
شوهر.
من هم می دانم که برای برخی از دلیل شما را انتخاب کرده اند به من بگویید، به شما توصیه او
در مقابل این دوره، که در آن تمام مردان مسن تر از خانواده، و همچنین ما
مادر بزرگ، در تصویب توافق و
آن است که به خاطر تشویق شما که الن مخالف همه ما، و در معرض خودش را به
نوع از انتقاد که آقای جکسون Sillerton احتمالا خود شما دادم، این
شب، تذکر ساخته شده است که شما به طوری تحریک پذیر ....
نکات واقع شده اند نه مایل، اما از شما به نظر می رسد تمایلی به آنها را
از دیگران، من شما را به این خودم 1، در فرم است که در آن مردم به خوبی تربیت
از نوع ما می تواند ارتباط برقرار ناخوشایند
همه چیز را به یکدیگر: با اجازه شما را در درک که من می دانم منظور شما
الن زمانی که شما در واشنگتن هستند، و شاید قصد دارد به صراحت که
هدف، و، از آنجا که شما مطمئن به
او را، ای کاش شما را به انجام این کار با من موافقت کامل و صریح - و
فرصت اجازه دادن به او را می دانم چه روندی از رفتار که شما تشویق او را
است به احتمال زیاد منجر به. "
دست او هنوز هم بر روی کلید لامپ بود که حرف آخر ارسال پیام خصوصی به این قطع
رسید او را. او تبدیل فتیله کردن، بلند کردن
جهان، و نفس در شعله دلخور است.
"آنها بوی کمتر اگر یکی از ضربات آنها را،" او، با خانه داری روشن خود را توضیح داد
هوا می باشد. او در آستانه تبدیل شده و متوقف شد
بوسه او.