Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل ***. موجودی م د بیوفورت.
برای داشتن D' Artagnan با صفحه مخصوص ضرب سکه صحبت کردیم ، را دیده اند ، مخصوص ضرب سکه ترک پاریس به دفن
خود را در کشور خود عقب نشینی ، برای Athos و پسر او مانند یک خداحافظی تاریخ و زمان آخرین بوده است
به سر و صدا از پایتخت -- به زندگی خود را از روز پیشین.
چه ، در واقع ، این مردان را پشت سر آنها را ترک -- که یکی از آنها گذشته خسته بود
سن در جلال ، و از سوی دیگر ، سن حاضر در بدبختی؟
بدیهی است هیچ یک از آنها چیزی برای پرسیدن از معاصران خود.
آنها تنها به پرداخت مراجعه به م د بیوفورت ، و با او ترتیب
خاص عزیمت.
دوک بی نقص و در پاریس تسلیم شد.
او یکی از آن دسته از موسسات فوق العاده مربوط به بخت و اقبال بزرگ ، مانند
که برخی مردان پیر به یاد در تمام شکوه خود را در زمان دیده می شود
سخاوت بی فایده هنری III. سلطنت.
در آن زمان ، واقعا ، چند تن از اشراف بزرگ ثروتمندتر از پادشاه بودند.
آنها این را می دانستند ، با استفاده از آن ، و محروم هرگز خود را از لذت بردن از تحقیر
عظمت سلطنتی خود را زمانی که آنها تا به حال یک فرصت است.
این Richelieu اشرافیت خود پسندی بود به کمک محدود کرده بود ،
با خون خود ، کیف پول خود را ، و وظایف آن ، به آنچه از زمان او بود مدل دهید شاه
خدمات.
از لوئی یازدهم.-- که وحشتناک ماشین چمن زنی بزرگ -- به Richelieu پایین ، بسیاری از خانواده
سر خود را مطرح کرده بود!
چند ، از Richelieu به لویی چهاردهم ، به حال متمایل شدن سر خود را ، هرگز آنها را افزایش
دوباره!
اما بیوفورت د م یک شاهزاده به دنیا آمد ، و از خون است که بر نمی ریخته
داربست ، مگر اینکه توسط فرمان مردم ، -- شاهزاده که نگه داشته بود و بزرگ
سبک زندگی.
چگونه اسب خود ، مردم خود ، و جدول خود را به او حفظ کرد؟
هیچ کس می دانست ، خود را نسبت به دیگران کمتر است.
تنها پس از آن امتیازات برای پسران شاهان ، که هیچ کس حاضر به
تبدیل شدن به یک بستانکار ، چه از احترام یا ترغیب است که آنها که روز
پرداخت می شود.
Athos و رائول قصر دوک در سردرگمی به همان اندازه است که از
صفحه مخصوص ضرب سکه.
به همین ترتیب ، دوک ، بود از ساختن موجودی خود را ، که است که می گویند ، او
توزیع به همه چیز دوستانش ارزش او را در خانه اش بود.
با توجه نزدیک به دو میلیون ها نفر -- مقدار زیادی در آن روزها -- M. د بیوفورت بود
محاسبه شده است که او نمی تواند مجموعه ای از آفریقا ، بدون جمع گرد خوب ، و ، در
سفارش برای پیدا کردن این مبلغ ، او توزیع
به بشقاب طلبکاران قدیمی خود ، بازوها ، جواهرات و مبلمان ، که با شکوه تر بود
در فروش آن ، آورده و او را به عقب دو.
در واقع ، چگونه می تواند یک مرد را به آنها ده هزار livres علت ، حاضر به حمل
دور حاضر به ارزش شش هزار برآورد از افزایش نیاز به تعلق
از نوادگان هنری IV.
و پس از داشتن انجام دور است که در حال حاضر ، می تواند ده هزار ، او امتناع
livres بیشتر به این نجیب سخاوتمندانه است؟ این ، پس از آن ، چه به سرش آمده بود.
دوک به حال دیگر خانه خانه -- که بی فایده به دریاسالار که تبدیل شده بود
محل اقامت کشتی خود او بدون نیاز به طولانی تر از سلاح های اضافی ، زمانی که او
در میان توپ خود قرار داده ، بدون بیشتر
جواهرات ، که دریا ممکن است او را از راب ، اما او تا به حال سه یا چهار صد هزار
تاج تازه را در خزانه خود را.
و در سراسر خانه بود یک جنبش مسرت بخشی از مردم که بر این باور بودند ، وجود دارد
غارت monseigneur.
شاهزاده ، در درجه عالی ، هنر و خوشحال طلبکاران به
شود pitied.
هر انسان مضطرب ، هر کیف خالی ، به او صبر و همدردی خود را در بر داشت
موقعیت. برای برخی از او گفت : "من آرزو می کنم من تا به حال آنچه که شما
داشته باشند ، آن را به شما بدهد ".
و دیگران ، "من اما این ابریق نقره ای آن است که ارزش حداقل پانصد
livres ، -- آن را ".
که اثر آن بود -- تا واقعا حسن نیت ارائه میدهد پرداخت فعلی -- که شاهزاده
دائما یافت وسیله ای برای تجدید طلبکاران خود.
این بار او با استفاده از مراسم و ممکن است آن را غارت عمومی نامیده می شود.
او همه چیز را.
افسانه شرقی عربی فقیر که دور از غارت از قصر به اجرا درآمد
کتری در پایین آن یک کیسه طلا پنهان بود ، و آنها همه اجازه
به تصویب بدون حسادت -- این افسانه به حقیقت در عمارت شاهزاده تبدیل شده بود.
پیمانکاران بسیاری از خود را بر دفاتر دوک پرداخت می شود.
بنابراین ، بخش مفاد ، که غارت لباس پرس و
مهار اتاق ، متصل ارزش بسیار کمی به چیزهایی که tailors و saddlers مجموعه
فروشگاه بزرگ.
مضطرب به حمل خانه به همسران خود ارائه آنها را توسط monseigneur داده می شود ، بسیاری از
محدوده joyously همراه ، تحت وزن شیشه ها و بطری های خاکی دیده می شود ،
gloriously با آغوش شاهزاده مهر.
م د بیوفورت با دادن دور اسب او و یونجه را از lofts او به پایان رسیده است.
او بیش از سی راضی ظروف آشپزخانه و سی بیشتر با محتویات
از دخمه اش.
هنوز هم بیشتر است ؛ همه ی این افراد را با این اعتقاد راسخ رفت که م د بیوفورت
تنها به این شیوه عمل خود را برای ثروت های جدید پنهان شده در زیر اعراب آماده ،
چادر.
آنها به یکدیگر تکرار ، در حالی که غارت هتل خود را ، که او فرستاده شد
Gigelli توسط پادشاه به بازسازی خود ثروت از دست رفته ؛ که گنجینه های از آفریقا
خواهد بود به طور مساوی بین دو تقسیم
دریاسالار و پادشاه فرانسه ، که این گنجینه شامل در معادن الماس ،
و یا دیگر افسانه سنگ ، معادن طلا و نقره کوه اطلس حتی نمی
به دست آوردن افتخار بودن نام.
علاوه بر معادن به کار کرده -- که می تواند تا پس از آغاز نشده است
مبارزات انتخاباتی -- خواهد بود به یغما ساخته شده توسط ارتش وجود دارد.
م د بیوفورت که دست خود را بر روی همه ثروت را که دزدان دریایی مسیحیت دزدیدند بود را غیر روحانی
پس از نبرد Lepanto. تعداد میلیون ها نفر از این منابع
نادیده گرفتن محاسبات.
پس چرا باید او که در تلاش از گنج چنین بود ، مجموعه ای هر فروشگاه
ظروف ضعیف از زندگی گذشته خود را؟
و متقابلا چرا باید اموال او که آن را تا کمی بخشوده آنها یدکی
خودش؟ چنین بود موقعیت از امور است.
Athos ، با سوراخ کردن نگاه او تمرین ، دیدم که قرار بود در یک بار.
او دریاسالار کمی متعال فرانسه ، برای او از یک جدول رو به افزایش بود
پنجاه را پوشش می دهد ، که در آن مهمانان طولانی و عمیقا به رفاه از مست بود
اکسپدیشن ، در نتیجه گیری از آن
خوراک ، باقی می ماند با این دسر ، به خدمتکاران شده بود داده می شود ، و خالی
ظروف و بشقاب به کنجکاو.
شاهزاده با خراب کردن او و محبوبیت اش در یک مست بود و همان
زمان است. او شراب کهنه خود را به سلامت مست بود
شراب خود را از آینده است.
هنگامی که او را دیدم Athos و رائول : "وجود دارد ، من دستیار - DE - اردوگاه به ارمغان آورده
من! "او گریه. "بیا اینجا ، کنت ، می آیند اینجا ، vicomte."
Athos تلاش برای پیدا کردن یک عبور از انبوه ملافه ها و صفحه.
"آه! گام ، گام! "گفت : دوک ، ارائه یک لیوان کامل به Athos.
دومی از آن نوشیدند و رائول به ندرت لب هایش را مرطوب.
شاهزاده به رائول "، گفت :" کمیسیون خود را.
"من آن را آماده کرده بود ، حساب بر شما.
شما قبل از من تا آنجا به عنوان Antibes. "" بله ، monseigneur. "
"در اینجا سفارش است." د بیوفورت داد رائول سفارش.
"آیا شما می دانید هر چیزی از دریا؟"
"بله ، monseigneur من با شاهزاده M. لو سفر کرد."
"است که به خوبی.
همه این بارج و فندک باید در حضور اسکورت به فرم و حمل من
مفاد. ارتش باید آماده سوار شو در
دو هفته در آخرین. "
"که باید انجام شود ، monseigneur." "نظم کنونی به شما می دهد حق
دیدار و جستجو در تمام جزایر در امتداد ساحل ، ثبت نام شما در آنجا خواهد ساخت
و levies شما ممکن است برای من می خواهم. "
"بله ، آقا لو دوک" و شما یک مرد فعال هستند ، و کار خواهند کرد
آزادانه ، شما پول زیادی را صرف "" من امیدوارم که monseigneur ، نه. "
"اما من مطمئن هستم شما خواهد شد.
مباشر من آماده کرده است که دستور از هزار livres کشیده شده بر شهرهای
جنوب ، او شما را از صد تن از آنها را.
در حال حاضر ، vicomte گرامی ، رفته است. "
Athos شاهزاده قطع کرد. "حفظ پول خود را ، monseigneur ؛ جنگ می شود
برپا شده در میان اعراب با طلا و سرب است.
پاسخ داد : "من آرزو می کنم سعی کنید برعکس ،" دوک "و سپس شما را با من آشنا
ایده بر اکسپدیشن -- مقدار زیادی از سر و صدا ، مقدار زیادی از آتش ، و اگر چنین است باید آن را ، من
باید ناپدید می شوند در دود است. "
پس از صحبت در نتیجه ، م د بیوفورت شروع به خنده ، اما نشاط خود را متقابلا نمی
توسط Athos و رائول. او این کار را در یک بار دریافت می شود.
"آه ، گفت :" او ، با خودپسندی مودبانه از رتبه و سن او ، "شما چنین افرادی هستند که
به عنوان یک انسان نباید بعد از شام ؛ شما سرد ، سفت و خشک هنگامی که من همه
آتش سوزی ، suppleness و شراب.
نه ، شیطان من را! من همیشه باید دید شما ناشتا ، vicomte ،
و شما ، کنت ، اگر شما چنین چهره را به عنوان آن می پوشند ، شما باید نه بیشتر را ببینید. "
وی گفت که این ، با فشار دادن دست Athos ، که با لبخند ، "Monseigneur جواب ، آیا
بحث grandly زیرا شما اتفاق می افتد که مقدار زیادی از پول.
من پیش بینی می کنم که ظرف یک ماه شما خشک ، سفت ، سرد و ، در حضور شما را در
جعبه قوی ، و پس از آن ، داشتن رائول در آرنج خود را ، روزه ، شما شگفت زده می شود
برای دیدن او را همجنسگرا ، انیمیشن ، و سخاوتمند ،
چرا که او برخی از تاج های جدید به شما ارائه دهد. "
خداکند تا ممکن است! "گریه دوک خوشحال است.
"کنت ، با من باقی بماند!"
"نه ، من باید با رائول ، مأموریتی است که شما با آن او را به اتهام مزاحم
و یکی از مشکل است. تنها این امر می تواند بیش از حد برای او را به
را اجرا کند.
شما رعایت نمی کنند ، monseigneur ، شما دستور از مرتبه اول را به او داده اند. "
"والا مقام" "و در ترتیبات نیروی دریایی خود را ، بیش از حد.
این ممکن است درست باشد.
اما یکی اعلام کرده که از جمله همراهان جوان خوب به عنوان پسر خدا خود را به طور کلی انجام تمام است که
مورد نیاز از آنها. "
"Monseigneur ، من معتقدم که شما هیچ جا شوق بسیار و هوش ، بنابراین
خیلی شجاعت واقعی همانطور که در رائول ، اما اگر او موفق به ترتیب سوار خود را ، شما
تنها سرنوشت است که شما شایسته دیدار با "
"پیف! شما مرا سرزنش ، و سپس. "" Monseigneur ، به تدارک ناوگان ،
اختصاص ناوگان نیروی دریایی خود را به ثبت نام ، دریاسالار A
سال است.
رائول یک افسر سواره نظام است ، و شما اجازه می دهد او دو هفته! "
"من به شما بگویم که او آن را انجام دهم." "او ممکن است ، اما من خواهد رفت و کمک به او را".
"برای اینکه مطمئن هستید که می خواهد ، من بر شما بازشناخت ، و هنوز هم بیشتر بر این باورند که هنگامی که ما
یک بار در Toulon شما نمی خواهد به او اجازه دهید به تنهایی ترک. "
"آه! گفت :" Athos ، تکان دادن سر خود را.
«صبر! صبر! "" Monseigneur ، ما اجازه مرخصی ما را. "
"دور شو ، پس از آن ، و ممکن است موفق باشید من حضور شما."
"خدا نگهدار! monseigneur و ممکن است خود را خوب آرزوی موفقیت برای شما شرکت به همین ترتیب ".
: "در اینجا یک اکسپدیشن ستودنی شروع!" به پسرش گفت : Athos.
"هیچ مقررات -- بدون ناوگان فروشگاه!
چه کاری می تواند انجام شود ، در نتیجه "" پیف "زمزمه رائول" اگر همه می رویم
آیا من ، مقررات خواهد شد نمی خواستم. "
"موسیو" پاسخ Athos ، sternly ، "انجام نمی شود ناعادلانه و بی معنی در خود پرستی خود را ، و یا
اندوه خود ، هر کدام که شما لطفا به آن تماس بگیرید.
اگر شما برای این جنگ صرفا با قصد از کشته شدن در آن ، شما
ایستادن در نیاز به هیچ کس ، و به ندرت ارزش بود در حالی که به شما توصیه م.
د بیوفورت.
اما زمانی که شما به فرمانده نخست معرفی شده اند -- هنگامی که شما را پذیرفته اند
مسئولیت پست در ارتش خود ، سوال این است که دیگر در مورد شما ، اما
در مورد تمام کسانی که سربازان فقیر ، که ، به عنوان
که شما ، قلب ها و بدن ، که برای کشور خود گریه و تحمل همه
ضرورت از وضعیت آنها.
به یاد داشته باشید ، رائول ، که افسران وزرا به عنوان مفید به جهان به عنوان
کشیش ها ، که آنها باید به خیریه بیشتر است. "
"موسیو ، من آن را می دانم و آن را تمرین من می خواهم که تا هنوز هم ادامه است ، اما
-- "
"را فراموش کرده اید که شما از کشوری که از شکوه نظامی خود را مفتخر است برود و
مرگ اگر دوست دارید ، اما بدون افتخار و بدون مزیت به فرانسه می میرند.
اخمهات را باز کن ، رائول! اجازه اندوهگین من کلمات مورد نظر شما ، من شما را دوست دارم و آرزو به شما
کامل است. "
گفت : "من دوست دارم سرکوفت میزند شما ، آقا ،" مرد جوان ، خفیف ، "آنها به تنهایی ممکن است درمان
من ، چرا که آنها به من ثابت کند که برخی از کس من را دوست دارد هنوز. "
و در حال حاضر ، رائول ، اجازه دهید ما خاموش شود ؛ آب و هوا آنقدر خوب است ، آسمان چندان روشن است ، کسانی که
آسمان که ما همیشه بالای سر ما ، جایی که شما خواهید دید بیشتر روشن هنوز
در Gigelli ، و به شما از من صحبت می کنند وجود دارد ، آنها به من در اینجا از خدا صحبت می کنند. "
دو آقایان ، پس در این نکته توافق کردند ، صحبت بیش از انجمن های وحشی
دوک ، متقاعد شده است که فرانسه را در شیوه ای بسیار ناقص خواهد بود خدمت کرده ، به عنوان
در نظر هر دو روح و عمل ، در
اکسپدیشن متعاقب آن و داشتن خلاصه تا سیاست وابسته به دوک تحت یک کلمه غرور ،
آنها به جلو ، در اطاعت و نه به اراده خود را از سرنوشت.
نیمی از فداکاری انجام شد.