Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب سوم : فصل سوم شمشیر.
رئیس جمهور LE CHAPELIER
تخمیر پاریس که در طول دو روز پس از ، شبیه اردوگاه های مسلح
به جای یک شهر ، دفن برتراند DES AMIS تا چهارشنبه از به تاخیر افتاد
که هفته پر حادثه.
در میان حوادث که دادن یک ملت به اساس آن را مرگ شمشیربازی
استاد تقریبا خود خسته شده اید حتی در میان دانش آموزان خود را به تصویب رساند ، که بسیاری از آنها نمی آیند
آکادمی در طول دو روز است که بدن خود را دراز وجود دارد.
برخی چند ، با این حال ، آمده بود و این خبر به دیگران منتقل ، با
نتیجه که استاد نمره از مردان جوان در Pere Lachaise به دنبال
سر از آنها به عنوان فرمانده عزادار راه می رفت آندره لویی.
هیچ بستگان توصیه شود که تا کنون به عنوان آندره لوئیس آگاه بود وجود دارد ، اگر چه
در عرض یک هفته از مرگ M. DES AMIS خواهر از پسی تبدیل به ادعای خود
میراث فرهنگی.
این قابل توجهی است ، برای استاد و شکوفا شده بود و پول ذخیره شده ، که بسیاری از آنها
در Compagnie DES Eaux و بدهی ملی ، سرمایه گذاری کرده است.
آندره لویی به او سپرده به وکلا و دیدم او را و نه بیشتر.
مرگ پردازنده AMIS او را با عمیق احساس تنهایی و سمت چپ
ویرانی که او هیچ فکر و یا مراقبت از دسترسی ناگهانی ثروت به حال آن
به صورت خودکار او تحصیل است.
به خواهر استاد ممکن است ثروت از جمله سقوط او انباشته بود ، اما آندره لوئیس
موفق به معدن خود را که از آن که ثروت استخراج شده بود ،
شمشیربازی مدرسه که در آن در حال حاضر او
خود را به خوبی به عنوان مربی ای که دانش آموزان متعدد آن نگاه تاسیس
به او آن را حمل به جلو با موفقیت به عنوان رئیس آن است.
و هرگز یک فصل است که در آن ، شمشیربازی ، فرهنگستان ها می دانستند رفاه مانند وجود دارد
در این روزها مشکل ، زمانی که هر مرد به شفاف کردن شمشیر و تحصیل خود را خود
در استفاده از آن.
تا چند هفته بعد بود که آندره لویی متوجه بود واقعا
اتفاق افتاده است به او ، و او خود را در همان زمان یک مرد خسته ، برای در طول
که دو هفته او انجام شده بود کار از دو است.
اگر او بر مصلحت خوشحال از جفت شدن و خاموش خود را پیشرفته تر دانش آموزان به ضربه
نرده ها با یکدیگر ، خود را به انتقاد ، درست و در غیر این صورت ایستاده
دستور ، او باید این کار کاملا فراتر از قدرت خود را در بر داشت.
با این حال ، آن را برای او لازم بود به حصار حدود شش ساعت در روز و هر روز او
معوقه از رخوت از دیروز به ارمغان آورد تا زمانی که در معرض خطر از تن تحت
بار افزایش خستگی.
در پایان ، او در زمان یک دستیار برای مقابله با مبتدیان ، که سخت ترین کار را داد.
او به آسانی توسط بخت خوب به اندازه کافی در یکی از دانش آموزان خود را به نام لو دوک.
همانطور که تابستان پیشرفته ، و محل تلاقی چند خیابان یا جاده از دانش آموزان به طور پیوسته افزایش یافته ، شد.
لازم برای او را به دیگری دستیار مربی -- قادر جوانی به نام
Galoche -- و یک اتاق دیگر در طبقه بالا است.
آنها روز شدید برای آندره لوئیس ، شدید تر از او تا کنون شناخته شده بود ، حتی
زمانی که او در محل کار شده است برای ساخت شرکت بینه ، اما آن را به شرح زیر است که آنها
روز از رفاه فوق العاده ای بودند.
او نظرات متاسفانه بر این واقعیت است که برتراند DES AMIS باید بد مرده
احتمال در آستانه بسیار سودآور رواج شمشیر بازی است.
آغوش Académie به DU ROI ، که آندره لوئیس به حال هیچ عنوان ، هنوز هم ادامه داد
در خارج از درب خود نمایش داده می شود. وی مشکل در شیوه ای غلبه کرده بود
ارزش از عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است.
او سمت چپ سپر و افسانه "Académie به د برتراند DES AMIS ، Maitre EN
عمل D' Armes DES آکادمی DU ROI ، "اضافه کردن به افسانه بیشتر :
"انجام شده توسط آندره لویی."
با گذشت زمان کمی در حال حاضر در آن به خارج از کشور آن را از دانش آموزان خود و روزنامه ها بود --
که سیل در پاریس با استقرار آزادی افزایش یافته است
مطبوعات -- که او از انقلابی یاد گرفتم
فرآیندهای در اطراف او ، پس از بر ، به عنوان یک وسیله اندازه گیری بیان قهقرایی ، از سقوط
باستیل.
هستند که در حالیکه M. DES AMIS دراز مرده ، در روز قبل از آنها او را به خاک سپرده شد اتفاق افتاده بود ،
و در واقع دلیل اصلی تاخیر در دفن او بود.
این حادثه ای که الهام بخش خود را در آن به اتهام بد در نظر گرفته شده از پرنس بود بود
که در آن Lambesc شمشیربازی ، کارشناسی ارشد کشته شده اند.
مردم خشمگین انتخاب کنندگان در هتل د Ville محاصره کرده بود ، خواستار
اسلحه که با آن به دفاع از جان خود را از این قاتلان خارجی استخدام شده توسط استبداد.
و در پایان انتخاب کنندگان رضایت خود را به آنها اسلحه بدهد ، و یا ، به جای -- برای سلاح های آن
هیچ یک به دادن -- به آنها اجازه را به بازوی خود داشتند.
همچنین آنها را داده بود cockade ، قرمز و آبی ، رنگ های پاریس.
از آنجا که این رنگ نیز کسانی که از liveries دوک اورلئان ، سفید
به آنها اضافه شده -- سفید استاندارد باستانی فرانسه -- و به این ترتیب بود
سه رنگ به دنیا آمد.
علاوه بر این ، کمیته دائم از انتخاب کنندگان به تماشای بیش از نظم عمومی منصوب شد.
به این ترتیب قدرت مردم رفت تا با اثر چنین خوب کار می کنند که در ظرف سی و شش
ساعت شصت هزار پیکس جعلی بوده است.
در 9:00 صبح روز سه شنبه سی هزار مرد بودند قبل از Invalides.
یازده ساعت آنها آن را از فروشگاه های خود را از سلاح بالغ بر سی ravished بود
هزار muskets دیگران در حالی که آرسنال را تصرف کرده بود و صاحب خود را از
پودر.
بنابراین آنها را به مقاومت در برابر حمله آماده است که از هفت نقطه راه اندازی شد
آن شب بر شهر. اما پاریس برای حمله منتظر نیست.
این ابتکار عمل را گرفت.
دیوانه با شور و شوق آن را درک پروژه مجنون مصرف که شوم وحشتناک
قلعه باستیل ، و چه تر است ، آن را موفق ، همانطور که می دانید ، قبل از پنج
ساعت در آن شب ، که در سرمایه گذاری توسط سپاه پاسداران فرانسه با توپ کمک.
اخبار فناوری اطلاعات ، توسط Lambesc به ورسای در پرواز به عهده با dragoons خود را قبل از
نیروی مسلح وسیع است که از سنگ فرش سنگ پاریس جوانه زده بود ، به دادگاه
مکث.
افراد در داشتن اسلحه دستگیر از باستیل.
آنها موانع احداث در خیابان بودند ، و نصب این اسلحه ها را بر آنها.
این حمله بیش از حد طولانی به تاخیر افتاده بود.
باید رها از اکنون آن را تنها می تواند منجر به کشتار بی ثمر است که باید
بیشتر اعتبار در حال حاضر بشدت متزلزل از اعضای خانواده سلطنتی را شدیدا تکان بدهم.
و به این ترتیب دادگاه ، رو به رشد لحظه ای دوباره تحت خار از ترس عاقلانه ، ترجیح داده به
بدفع الوقت گذراندن.
Necker باید بازگرداند اما بار دیگر ، سه دستور باید متحد نشستن
به عنوان مجمع ملی خواستار است. این تسلیم completest از زور بود
زور ، تنها استدلال.
پادشاه رفت و به تنهایی به اطلاع مجمع ملی است که حل و فصل یازدهم ساعته ، به
راحتی زیادی از اعضای آن ، که با درد و زنگ وحشتناک مشاهده
دولت از چیزهایی در پاریس.
"هیچ نیرویی جز نیروی عقل و استدلال" شعار حزبی خود بود ، و آن شد
بنابراین برای ادامه به مدت دو سال رتبهدهی نشده است ، با صبر و شکیبایی در برابر
تحریک دائمی که عدالت کافی انجام شده است.
به عنوان پادشاه ترک مجلس ، یک زن ، در آغوش زانو او ، زبان داد
چه خوب ممکن است این سوال از همه فرانسه :
"آه ، سیره ، شما واقعا صادقانه؟
آیا مطمئن هستید که آنها نمی خواهند شما در ذهن خود را تغییر دهید؟ "
با این حال شکی نیست چنین خواسته بود که چند روز بعد پادشاه ، به تنهایی و
صرفه جویی در unguarded توسط نمایندگان ملت ، به پاریس آمده و برای تکمیل
صلح ، تسلیم امتیاز است.
دادگاه با ترور توسط ماجراجویی پر شده است.
آنها نه «دشمن» ، این فتنه انگیز پاریسی؟
و باید پادشاه این ترتیب در میان دشمنان خود را؟
اگر او مشترک برخی از آن ترس ، به عنوان دل تنگی از او ممکن است ما را به فرض منجر شود ، او
باید آن را بیکار.
چه می شود اگر دو صد هزار مرد در زیر بازو -- مردان بدون یونیفورم و با
فوق العاده ترین لباس رنگارنگ دلقک ها از سلاح های تا کنون دیده -- او را در انتظار؟
آنها او را به عنوان گارد افتخار در انتظار.
شهردار در Bailly مانع او را با کلید های از شهر ارائه شده است.
"این همان کلید که به هانری IV ارائه شده است.
او قوم خود را reconquered بود.
در حال حاضر مردم reconquered پادشاه آنها است. "
در هتل د Ville شهردار Bailly به او پیشنهاد cockade جدید ، نماد tricoloured
قانون اساسی فرانسه ، و هنگامی که او تایید سلطنتی خود را به داده بود
تشکیل Bourgeoise موجد و
انتصاب Bailly و لافایت ، او دوباره برای ورسای در میان مردگان
فریاد "Vive لو ROI!" از مردم وفادار خود ، است.
و در حال حاضر شما امتیاز می بینیم -- قبل از دهان توپ ، آن را به عنوان -- ارسال در
تاریخ و زمان آخرین ، جایی که آنها را مشاهده کنید بود اقیانوس زودتر آنها ممکن است خون را نجات داد -- بیشتر از
خود را دارند.
آنها می آیند ، اشراف و روحانیت برای پیوستن به شورای ملی ، به کار با آن را بر
این قانون اساسی است که است برای احیاء فرانسه.
اما از مراسم مسخره است -- به همان اندازه مسخره به عنوان اسقف اعظم پاریس
آواز خدا وعیسی ته سقوط باستیل -- ترین چیز عجیب و غریب و باور نکردنی از
تمام این حوادث غریب و عجیب و باور نکردنی.
است که به مجلس ملی اتفاق افتاده است که آن را معرفی کرده است پنج یا
شش صد دشمنان به مانع و مانع از مشورت آن.
اما این همه داستان بارها روایت شده است ، به طور مفصل در جاهای دیگر خوانده می شود.
من به شما بدهد و پس از آن را آنجا که من در نوشته های خود آندره لویی یافت ،
تقریبا در کلمات خود ، منعکس کننده تغییراتی که در ذهن خود عمل شدند.
خاموش در حال حاضر ، او آمد در آن چیزهایی است که در آن او به حال اعتقاد بر این باور را به طور کامل به
زمانی که قبلا او آنها را موعظه کرده بود.
در عین حال همراه با تغییر در ثروت خود را تغییر در موضع خود آمده بود
نسبت به قانون ، تغییر اطلاعات مربوط به تغییرات دیگری به ارمغان آورد در اطراف او به شکل دراورده شده.
و دیگر نیازی نیست خود را پنهان او.
چه کسی در این روزها علیه وی را ترجیح می دهم چیز عجیب و غریب به اتهام ایجاد اغتشاش برای چه
او در بریتانی انجام داده بود؟
چه دادگاه جرأت او را به چوبه دار برای داشتن در پیشبرد گفت : آنچه را که همه
فرانسه گفت : در حال حاضر؟
همانطور که برای که به اتهام قتل ، که باید خود را با نگرانی
مرگ از بینه بدبختی توسط او کشته شدند ، در واقع اگر او را به قتل رسانده اند ، به عنوان او
امید -- در دفاع از خود است.
و به این ترتیب یک روز زیبا در اوایل ماه اوت ، آندره لویی داد خود تعطیلی را از
آکادمی ، که در حال حاضر مشغول به کار بود هموار تحت دستیاران او را استخدام کالسکهپست و
سوار به ورسای به کافه
D' Amaury ، که او را برای جلسه محل باشگاه برتون می دانستند ، دانه از
بود که تا بهار که جامعه از دوستان از قانون اساسی بهتر است به عنوان شناخته شده
ژاکوپن.
او رفت و به دنبال لو Chapelier ، که یکی از بنیانگذاران این باشگاه بوده است ، یک مرد
برجستگی بزرگ در حال حاضر ، رئیس مجلس در این فصل مهم زمانی که آن را
بر اساس اعلامیه حقوق بشر deliberating بود.
اهمیت لو Chapelier در خشوع ناگهانی از پیراهن های آستین منعکس شده بود ،
aproned خدمتکار سفید از آنها آندره لویی نپرسید برای نماینده.
M. لو Chapelier بالا ، پله ها را با دوستان بود.
خدمتکار مورد نظر را به خدمت آقایی ، اما تردید به شکستن در بر مونتاژ
که در آن م لو نمایندگی خود را در بر داشت.
آندره لویی به او قطعه ای از نقره به تشویق او را به تلاش برای ایجاد.
سپس او را در یک جدول سنگ مرمر صدر کنار پنجره نشسته به دنبال بیش از گسترده
درخت و محاصره مربع است.
در آنجا ، در آن اتاق عمومی از کافه ترک در این ساعت از اواسط بعد از ظهر ،
مرد بزرگ به او آمد.
کمتر از یک سال قبل او به همراه داشت اولویت به آندره لوئیس در یک ماده از
ظریف رهبری ، به روز ، او در ارتفاعات ایستاد ، یکی از رهبران بزرگ
ملت در رنج بردن ، و آندره لوئیس در عمق در سایه جرم عمومی بود.
تصور می شد در ذهن هر دو به عنوان آنها اسکن به یکدیگر ، هر یک با اشاره به در
دیگر تغییر مشخص شده است که از چند ماه به شکل دراورده شده بود.
در Chapelier لو آندره لویی مشاهده اصلاحات به اوج می رسد برخی از لباس
که رفت و با اصلاح برخی زیرکانه از قیافه.
او نازک تر از از قدیمی ، چهره اش رنگ پریده بود و خستگی در چشم ها وجود دارد
که بازدید کننده خود را از طریق جاسوسی طلا rimmed شیشه در نظر گرفته است.
در آندره لویی آن چشمان خسته اما سریع حرکت معاون برتون اشاره کرد تغییرات
حتی بیشتر مشخص شده اند.
swordmanship از این ماه گذشته تقریبا ثابت آندره لویی داده بود و فضل
جنبش ، توازن ، و هوا کنجکاو ، غیر قابل تعریف از عزت ، از دستور.
او بلندتر به موجب این به نظر می رسید ، و او با ظرافت لباس بود که اگر آرام
بود هیچ کمتر غنی.
او شمشیر کوچک نقره ای hilted ، عینک و پوشید آن را به عنوان اگر به آن استفاده می شود ، و سیاه و سفید خود را
مو که لو Chapelier ندیده بود به غیر از تکان و لرزش بال نحیف در مورد گونه های استخوانی خود
اکنون براق بود و به یک باشگاه جمع شدند.
تقریبا او تا به حال هوای خرده maitre. در هر دو ، با این حال ، تغییرات صرفا
سطحی ، به عنوان هر یک به زودی آشکار به طرف دیگر.
لو Chapelier همیشه همان برتون مستقیم و کاملا ناگهانی از شیوه ای و از
سخنرانی.
او ایستاده بود خندان یک لحظه با تعجب و لذت مخلوط و پس از آن باز گسترده ای خود را
بازو دارد. آنها تحت نگاه هیبت زده در آغوش
خدمتکار ، که در بار خود را محو.
"آندره لوئیس ، دوست من! از چه رو رها شما؟ "
"ما از بالا رها کنید. من از پایین به بررسی می آیند در نزدیک
چهارم که در ارتفاعات است. "
"در ارتفاعات! اما که شما آن را اراده چنین است ، آن را به خودتان است
ممکن است در حال حاضر ایستاده در جای من است. "" من یک رئیس ضعیف در ارتفاعات ، و من
جو بیش از حد rarefied.
در واقع ، شما نگاه کنید هیچ کدام به خوبی بر روی آن خودتان ، اسحاق.
شما کمرنگ می باشند. "" مجلس در جلسه تمام تاریخ و زمان آخرین
شب است.
یعنی تمام. این ضرب لعنت امتیاز ما
مشکلات. آنها را انجام خواهد داد تا ما فرمان خود را
لغو است. "
آنها نشست. "لغو!
شما تامل بسیار گران است؟ که نه من شما را متعجب.
شما باید همیشه افراطی بوده است. "
"من به آن تامل که من ممکن است آنها را ذخیره کنید. من به دنبال آنها را لغو رسمی ، بنابراین به عنوان به
نجات آنها را از لغو یکی دیگر از نوع در دست از مردم آنها اوقات تلخی کردن است. "
"من می بینم.
و پادشاه؟ "" پادشاه تجسم از ملت است.
ما باید او را با هم تحویل با ملت از اسارت از امتیاز.
قانون اساسی ما آن را به انجام برسانند.
شما توافق می کنید؟ "آندره لویی shrugged.
"آیا این مهم؟ من ادم خیال باف در سیاست ، یک مرد نیست
عمل است.
تا به تازگی من بسیار در حد متوسط بوده است ، متوسط نسبت به شما فکر می کنید.
اما در حال حاضر تقریبا من یک جمهوریخواه هستم.
مشغول تماشا و من درک کرده اند که این پادشاه است -- تنها چیزی ، دست نشانده
که رقص با توجه به دست است که نیش ترمزی میزند رشته. "
"این پادشاه ، به شما می گویند؟
چه پادشاه دیگر امکان پذیر است؟ شما قطعا از کسانی که بافتن نیست
رویاهای درباره اورلئان؟
او به نوعی از حزب ، زیر تا حد زیادی با نفرت مردمی از استخدام
ملکه و این واقعیت شناخته شده که او از او متنفر است.
برخی افراد که او را نایب السلطنه فکر ، برخی حتی بیشتر وجود دارد ؛ Robespierre است
از تعداد "و" چه کسی؟ "پرسید : آندره لوئیس ، چه کسی به این نام
نامعلوم بود.
"Robespierre -- وکیل کمی مضحک که نشان دهنده طراحی قلاب دوزی ، نخ نما ، دست و پا چلفتی ،
ترسو نادان ، که سخنرانی را از طریق بینی خود را که هیچ کس گوش --
فوق العاده سلطنتطلب آنها سلطنت طلبان و
Orleanists برای پایان می رسد خود را با استفاده از.
او لجبازی ، و او بر حال شنیده اصرار دارد.
وی ممکن است به برخی از امروز گوش.
اما که او یا دیگران ، همیشه خواهد هر چیزی را از اورلئان را... اه و پیف کردن!
اورلئان خود ممکن است به آن ، میل ، اما مرد خواجه در ارتکاب جرم ، او را ، اما او
نمی تواند.
عبارت Mirabeau است. "او قطع به تقاضای اخبار آندره لوئیس" از
خودش. "شما من را به عنوان یک دوست درمان نیست زمانی که شما
نوشت : به من ، "او شکایت کرده است.
"شما به من داد هیچ سرنخی به محل نگهداری خود را و شما خودتان را به عنوان در آستانه نماینده
بیچارگی و نکردن از من بدان معنی برای آمدن به کمک شما.
من شده اند در ذهن در مورد شما مشکل آندره.
هنوز برای قضاوت بر اساس ظاهر شما ممکن است به خودم بخشوده که.
شما مرفه به نظر می رسد ، مطمئن است.
به من بگو از آن است. "آندره لویی رک و پوست کنده همه به او گفت که وجود دارد
بود برای گفتن. "آیا شما می دانید که شما یک شگفتی به
من؟ "گفت معاون.
"از ردا به تراژدی ، و در حال حاضر از تراژدی به شمشیر!
در پایان از شما چه خواهد بود ، من تعجب می کنم؟ "" چوبه دار ، احتمالا. "
"پیش!
جدی است. چرا نه از سناتور جبه در
سناتوری فرانسه؟ این ممکن است مال شما در حال حاضر اگر شما تا به حال آن را اراده
است. "
"مطمئن ترین راه به چوبه دار از همه ،" آندره لویی خندید.
در حال حاضر لو Chapelier تجلی بی صبری.
من تعجب می کنم که عبارت عبور ذهن او چهار سال بعد از آن روز زمانی که خود او سوار
در مرگ سبد خرید Greve. "ما شصت و شش معاونان برتون در
مجمع.
اگر جای خالی رخ می دهد ، شما را به عنوان suppleant عمل؟
کلمه از من ، همراه با نفوذ نام خود را در رن و نانت ، و
چیزی که انجام شده است. "
آندره لویی خندید محض است. "آیا شما می دانید ، اسحاق ، من به شما که با
اما شما به دنبال من به سیاست محوری؟ "" از آنجا که شما هدیه ای برای سیاست است.
شما برای سیاست متولد شد. "
"اوه ، بله -- عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی در زندگی واقعی. من آن را روی صحنه بازی می شود.
اجازه دهید که کافی است. به من بگو ، اسحاق ، چه خبر دوست قدیمی من ،
لا تور D' Azyr؟ "
"او در ورسای ، او را لعنت -- خار در گوشت از مجلس است.
آنها شتو خود را در لا تور D' Azyr سوخته است.
متاسفانه او در آن در آن زمان بود.
به شعله های آتش حتی بی احترامی خود را امضاء.
او در آرزوی است که در زمانی که این ابیراهی فلسفی به پایان رسیده است ، وجود خواهد داشت
serfs به بازسازی آن برای او. "
بنابراین وجود دارد دچار مشکل شده است بریتنی؟ "آندره لویی ناگهان قبر تبدیل شده بود ،
افکار نوسانی به Gavrillac. "فراوانی از آن ، و جاهای دیگر بیش از حد.
آیا می توانید تعجب؟
این تاخیر در چنین زمان ، با قحطی در زمین؟
Chateaux شده اند که در دود در طول دو هفته گذشته است.
دهقانان نشانه خود را از پاریسی ها در زمان و هر قلعه را به عنوان یک درمان
باستیل. سفارش شده است در حال ترمیم است ، وجود دارد در اینجا و
آنها در حال حاضر ساکت تر است. "
Gavrillac؟ آیا می دانید؟ "
"من معتقدم که همه به خوبی. م د Kercadiou مارکی د لا نه
تور D' Azyr.
او در همدردی با مردم خود بود. این احتمال وجود دارد نیست که آنها را زخمی
Gavrillac. اما آیا خود شما هم متناظر
پدرخوانده؟ "
"در شرایط --.
آنچه شما به من بگویید که آن را در حال حاضر مشکل تر از همیشه ، برای او باید به من به حساب
یکی از کسانی که کمک کرد به نور مشعل است که به آتش مجموعه ای بسیار به متعلق
کلاس های خود.
معلوم برای من که همه به خوبی و به من اجازه می دانیم. "
"من خواهد شد ، در یک بار."
در فراق ، هنگامی که آندره لوئیس بر روی نقطه از پله به درشکه دو چرخه اش بود
بازگشت به پاریس ، او به دنبال اطلاعاتی در مورد موضوع دیگری است.
"آیا شما اتفاق می افتد بدانند اگر م د لا تور D' Azyr ازدواج شده است؟" او پرسید.
"من که واقعا بدان معنی است که او تا.
یک نفر باید از آن در مورد آن امتیاز متعال شنیده شده است. "
"مطمئن شود." آندره لویی بی تفاوتی سخن گفت.
بامید دیدار ، اسحاق!
شما بیایید و ببینید من -- 13 RUE DU Hasard. آمدن به زودی. "
"همانطور که به زودی و به عنوان اغلب به عنوان وظیفه من به شما این امکان را می دهد.
من زنجیر در اینجا در حال حاضر آنها را نگهداری کرد. "
"برده ضعیف وظیفه با انجیل خود را از آزادی!"
"درست است! و از آنجایی که که من خواهد آمد.
من یک وظیفه به بریتنی : Omnes اتوبوس یکی از نمایندگان خود را در
مجلس ملی است. "
"است که یک وظیفه شما ملزم به من غفلت است ،" آندره لویی خندید ، و سوار
دور.