Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب ONE آمدن فصل مریخی شش حرارت اشعه در CHOBHAM
جاده
این است که هنوز ماده از تعجب مریخ چگونه می توانند به مرد ذبح کردن از آن، بنابراین به سرعت
و به همین ترتیب در سکوت.
بسیاری فکر می کنم که در برخی از آنها قادر به تولید گرمای شدید در یک اتاق
عملا مطلق عدم هدایت.
این گرمای شدید آنها در پرتو موازی در برابر هر جسم پروژه
را انتخاب کنید، با استفاده از یک آینه ی شلجمی جلا ترکیب ناشناخته، اندازه
آینه سهموی یک فانوس دریایی و پروژه های باریکه ای از نور است.
اما هیچ کس این جزئیات را کاملا ثابت کرده است.
با این حال آن انجام شده است، مسلم است که باریکه ای از گرما جوهر ماده است.
گرما و آشکار، به جای قابل مشاهده است، نور است.
آنچه چشمک می زند قابل اشتعال در تماس خود را به شعله، سرب مانند آب، آن را اجرا می کند
نرم آهن، ترک و ذوب شیشه، و هنگامی که آن را بر آب می افتد، incontinently
که منفجر شده و تبدیل آن به بخار است.
آن شب حدود چهل نفر را در زیر نور ستارگان در مورد گودال دراز کشیده و سوخته و
تحریف فراتر از به رسمیت شناختن، و در تمام طول شب مشترک از Horsell به Maybury
ترک و روشن به آتش کشیده است.
خبر قتل عام احتمالا Chobham، Woking و Ottershaw رسید
همان زمان است.
در Woking مغازه ها که تراژدی اتفاق افتاده است بسته شده بود و تعداد زیادی از مردم،
مردم مغازه ها و غیره، جذب داستان شنیده بود، راه رفتن روی
Horsell پل و در امتداد جاده
بین هجز اجرا می شود که در گذشته بر مشترک است.
شما ممکن است جوانان بعد از کارگر روز خار، تصور و ساخت
این تازگی، به عنوان آنها را به هر گونه تجدد، بهانه ای برای راه رفتن با هم
و با بهره گیری از لاس زنی بی اهمیت است.
شما نمیتوانید به خودتان همهمه صداها، در امتداد جاده ای در تاریک و روشن شکل.
هنوز، البته، تعداد کمی از مردم در Woking حتی می دانستند که از سیلندر باز شده بود،
هر چند فقیر هندرسون رسول دوچرخه را به مامور پست فرستاده شده بود
سیم ویژه به مقاله عصر.
همانطور که این مردمی که توسط به threes و twos بر باز آمد، آنها گره کوچک
مردم به صحبت با هیجان و مشابه در آینه چرخان بر چاله های شن و ماسه و
تازه واردان بود، بدون شک، به زودی با هیجان به مناسبت آلوده.
ساعت هشت و نیم، هنگامی که هیئت نمایندگی نابود شد، ممکن است وجود یک جمعیت
سه صد نفر و یا بیشتر در این محل، علاوه بر کسانی که راه را ترک کرده بودند
نزدیک شدن به مریخ نزدیکتر است.
سه مامور پلیس نیز وجود دارد که یکی از آنها نصب شده بود، انجام بهترین آنها، تحت
دستورالعمل از استنت، به نگه داشتن مردم و جلوگیری از آنها را از نزدیک شدن به
سیلندر.
برخی از booing وجود دارد از آن روح با فکر بیشتر و تحریک به آنها
جمعیت همیشه فرصتی برای سر و صدا و بازی اسب.
استنت و Ogilvy، پیش بینی برخی از امکانات یک برخورد،
تلگرافی از Horsell به بازداشتگاه های که به زودی به عنوان ظهور مریخی ها، برای کمک
شرکت سربازان برای حفاظت از این موجودات عجیب و غریب از خشونت است.
پس از آن آنها بازگشت و خود را برای رهبری که پیش بد بخت است.
شرح از مرگ خود، آن را به عنوان جمعیت دیده می شد، آرای بسیار نزدیک
با برداشت خود من: سه پاف از دود سبز، توجه داشته باشید مبهم عمیق، و
چشمک می زند شعله.
اما این جمعیت از مردم فرار بسیار باریک تر از من است.
فقط این واقعیت است که پشته شن و ماسه وابسته به خلنگ ره قسمت پایین
حرارت ری آنها را نجات داد.
ارتفاع چند متری از آینه سهموی بوده است بالاتر، هیچ کدام را می تواند داشته باشد
زندگی برای گفتن داستان.
آنها دیدند که چشمک می زند و مرد در حال سقوط و دست نامرئی، آن را به عنوان روشن
بوته آن را به عنوان نسبت به آنها از طریق گرگ و میش هول هولکی.
سپس، با سوت زدن توجه داشته باشید که گل رز بالاتر droning از گودال، پرتو چرخش
بر سر خود بسته، نور بالای درختان راش که خط جاده ها، و
تقسیم آجر، و درهم شکستن پنجره ها،
اخراج از قاب پنجره، و آوردن پایین در فاسد تباهی بخشی از شیروانی
خانه نزدیکترین گوشه.
در ضربه ناگهانی، صدای خش خش، و تابش خیره کننده از درختان اشتعال، جمعیت وحشت زده
به نظر می رسد به hesitatingly برای چند لحظه تحت تأثیر است.
جرقه و سوزاندن شاخه های کوچک شروع به راه افتادند، و برگ های تک مثل پاف
شعله آتش بود. کلاه و لباس آتش.
پس از آن گریه از معمول است.
shrieks و نوشته ها وجود دارد، و به طور ناگهانی پلیس سوار آمد galloping از طریق
سردرگمی با دست های خود را در آغوش گرفت، سر او داد میزد.
"آنها در حال آمدن" یک زن فریاد می زد، و incontinently همه عطف و
فشار در آن پشت، به منظور پاک کردن راه خود را به Woking دوباره.
آنها باید کورکورانه به عنوان یک گله گوسفند پیچ.
این جاده به کجا رشد می کند باریک و سیاه و سفید بین بانک های بالای جمعیت ماجرا،
و مبارزه از جان گذشته رخ داده است.
همه که جمعیت فرار نیست، حداقل سه نفر، دو زن و یک کمی
پسر، و خرد وجود دارد پایمال شدند، و به مرگ در میان وحشت و ترک
تاریکی.