Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل دوم ANN ورونیکا جمع آوری دیدگاه ها
قسمت 1 "آیا شما را به رقص Fadden ، ان
ورونیکا؟ پرسید : "کنستانس Widgett. ان ورونیکا پاسخ خود را در نظر گرفته است.
"من به معنای ،" او جواب داد.
"شما لباس خود را؟" "مانند آن است."
آنها در اتاق خواب دختر Widgett بزرگتر بودند. Hetty گذاشته شد ، او گفت ، با
مچ پا رگ به رگ شده ، و یک حزب متفرقه غیبت دور بیزاری او.
بزرگ ، آشغال ، آپارتمان خود را فراموش کرده ، تزئین شده با زغال چوب unframed بود
اسکچ ها توسط استادان مختلف بدوی و قفسه باز ، توسط گچ surmounted
گچ و نیمی از جمجمه انسان ،
نمایش داده مجموعهای از مطالب گوناگون عجیب و غریب از کتاب -- شاو و سوینبرن ، تام جونز ، مقالات فابین ،
پاپ و دوما ، گونه توسط غبغب.
Widgett کنستانس فراوان مس به رنگ قرمز مو را بیش از برخی از dimly خم شد
کار پاداشی -- stencilling در رنگ بر خشن ، مواد سفید -- در آشپزخانه
جدول او را از پله ها برای کشیده بود
هدف ، در حالی که در بستر او یک بانوی بلند و باریک سی یا بیشتر نشسته بود در تیره رنگ
لباس سبز ، آنها کنستانس با یک موج از دست او به عنوان دختر شایسته قاقم معرفی کرده بود.
دوشیزه قاقم بر جهان از طریق چشم احساسی بزرگ آبی که شد نگاه
توسط عینک او عینک بزرگ بینی او pinched و صورتی ، و او را
دهان whimsically شرم اور بود.
عینک او به سرعت به عنوان نگاه او سفر را از چهره به چهره است.
او سرشار از میل به صحبت ، و تماشای برای فرصت او به نظر می رسید.
در برگردان یقه او بود دکمه عاج ، بلبرینگ کلمات "رای برای زنان است."
ان ورونیکا نشسته بود ، پا از تخت مبتلا به ، در حالی که تدی Widgett ،
چیزی از یک ورزشکار ، تنها تخت اتاق صندلی -- یک قطعه منحط را اشغال کردند ،
اساسا یک سه پایه است و تا حد زیادی
تشریفات -- و دودی سیگار ، و سعی در مخفی کردن این واقعیت که او را به دنبال تمام
زمان در ابرو ان ورونیکا.
تدی hatless مرد جوان که ان ورونیکا را جدا از خیابان تبدیل کرده اند
دو روز قبل از آن.
او تازهتر از هر دو خواهر خود ، همکاری تحصیل کرده و بسیار به زنانه شکسته بود
جامعه است.
کاسه گل ، فقط توسط Ann ورونیکا آورده ، آراسته به پانسمان جمعی
میز ، و ان ورونیکا بود به خصوص در آماده سازی برای یک تماس به او بود ، تر و تمیز
را با عمه اش بعد در بعد از ظهر است.
ان ورونیکا تصمیم صریح و روشن تر می شود. "من بوده ام ،" او گفت : "ممنوع آمده است."
Hul - LO گفت : "Hetty ، چرخش سر خود را بر روی بالش و تدی اظهار داشت با
عمیق احساس ، "خدای من!"
"بله" ان ورونیکا گفت : "و این که وضعیت را پیچیده."
"Auntie؟ پرسید :" کنستانس که متبحر با امور ان ورونیکا بود.
"نه! پدر من.
It's -- اتمام حجت جدی منع "و" چرا "پرسید : Hetty.
"که نقطه است. من از او پرسیده شد که چرا ، و او hadn'ta دلیل. "
"شما پدر شما را برای یک دلیل پرسیده شده!" دوشیزه خز سفید گفت ، با شدت بزرگ است.
"بله. من سعی کردم به آن را داشته باشد با او ، اما او آن را ندارد. "
ان ورونیکا منعکس شده برای یک لحظه "که به همین دلیل من فکر می کنم باید برای آمدن."
"شما پدر شما را برای یک دلیل پرسیده شده!" دوشیزه قاقم تکرار.
"ما همیشه مسائل را با پدر ما ، عزیز فقیر گفت :" Hetty.
او کردم تقریبا به آن را می خواهم. "" مردان ، گفت : "خانم قاقم ،" هرگز
دلیل.
! هرگز می دهند و آن را نمی دانند!
آنها هیچ تصوری از آن است. این یکی از بدترین صفات خود ، یکی از
آنها بسیار بدترین است. "
"اما من می گویم ، Vee ، گفت :" کنستانس "اگر شما می آیند و شما ممنوع می آیند وجود دارد خواهیم
عفریت از یک ردیف "ان ورونیکا تصمیم گیری را برای تحقیقات بیشتر بود
اطمینان.
وضعیت او پیچیدگیشان او را بسیار بود ، و جو Widgett سهل انگاری بود و
دلسوز ، و بحث تحریک آمیز است. "این است که نه تنها رقص ،" او گفت.
کلاس وجود دارد ، گفت : "کنستانس ، به خوبی مطلع است.
کل موقعیت وجود دارد. ظاهرا من به وجود هنوز رتبهدهی نشده است.
من به مطالعه ، من به رشد می کنند.
من تا در خانه بمانند و در دولت انیمیشن معلق باقی می ماند. "
"گرد!" دوشیزه قاقم گفت : در صدای حزن انگیز است.
"تا زمانی که شما ازدواج می کنند ، Vee ، گفت :" Hetty.
"خوب ، من مثل ایستادن آن احساس نمی کند." "هزاران نفر از زنان فقط برای ازدواج
آزادی ، گفت : "خانم قاقم. "هزاران نفر!
Ugh! در بر داشت و آن را برده داری بدتر است. "
"گمان می کنم ، گفت :" کنستانس ، stencilling در گلبرگ ها به رنگ صورتی روشن و دور ، تعداد زیادی ما.
اما آن را بسیار وحشی است. "" زیادی ما چه خبر؟ "از خواهرش خواست.
"برده داری!
Downtroddenness! وقتی که من از آن فکر می کنم احساس می کنم تمام بوت شدن بیش از حد
علامت -- چکمه های مردان. پنهان کردن آن شجاعانه ، اما پس از آن است.
لعنت!
من آب و تاب منعکس شده است. "شیوه ای دوشیزه قاقم چشمگیر شد.
او ان ورونیکا را با هوا انتقال اسرار بزرگ باز به او خطاب کرد.
او گفت : "همانطور که چیزهایی در حال حاضر" ، "درست است.
ما تحت مرد ، تمام نهادهای ساخته شده زندگی می کنند ، و آن چه مقدار آنها به.
هر دختر در جهان عملا ، به جز تعداد کمی از ما که آموزش تایپ یا نوشتن ، و
سپس ما underpaid و عرق -- وحشتناک به آن فکر می کنم که ما چگونه عرق!
او تعمیم خود را از دست داده بود ، هر آنچه که بود.
او برای لحظه ای آویزان ، و سپس در ادامه ، قطعی ، "تا زمانی که ما رایی که
این است که چگونه همه چیز خواهد بود. "
من همه برای رای گیری ، گفت : "تدی. "من فرض کنید یک دختر باید باشد underpaid و
عرق ، گفت : "ان ورونیکا. "گمان می کنم هیچ راهی برای گرفتن وجود دارد
مناسب و معقول درآمد -- به طور مستقل ".
"زنان عملا هیچ آزادی اقتصادی ،" خانم خز سفید گفت : "چرا که آنها
هیچ آزادی سیاسی داشته باشند. مردان که دیده می شود.
یک حرفه ای ، حرفه ای مناسب و معقول یکی ، منظور من ، برای یک زن -- به جز
مرحله -- تدریس ، و در آنجا بر روی یک دیگر پایمال است.
هر جای دیگر -- قانون ، پزشکی ، بورس اوراق بهادار -- ما میله تعصب "
"هنر وجود دارد ، گفت :" ان ورونیکا "و نوشتن."
"هر کس هدیه نیست.
حتی یک زن می شود شانس عادلانه وجود دارد هرگز.
مردان در برابر او هستند. هر چه به او می کند به حداقل رسیده است.
بهترین رمان توسط زنان نوشته شده اند و در عین حال ببینید که چگونه مردان در استهزاء
رمان نویس خانم هنوز هم! تنها یک راه برای یک زن وجود دارد ،
و آن این است که لطفا مردان است.
این همان چیزی است که که آنها فکر می کنند ما برای "" ما در حال جانوران ، گفت : "تدی.
"جانوران!" اما خانم خز سفید در زمان بدون اطلاع او
پذیرش.
"البته ،" دوشیزه قاقم گفت : -- او در صدای موجدار به طور منظم رفت -- "ما انجام می دهیم
لطفا مردان. ما که هدیه.
ما دور آنها و پشت سر آنها و از طریق آنها می توانید ببینید ، و بسیاری از ما استفاده از
دانش ، در راه خاموش ما برای اهداف بزرگ ما است.
همه ما ، اما برخی از ما نیست.
بیش از حد بسیاری از. من تعجب می کنم که آنچه مردان می گویند اگر ما انداخت
ماسک کنار -- اگر ما واقعا به آنها گفت آنچه که ما از آنها فکر ، واقعا آنها را نشان داد آنچه که ما
شد. "
خیط و پیت کردن از هیجان را به گونه او رخنه کرد.
"زنان و زایمان ،" او گفت ، "شده است ابطال سیستم هلاک کننده ما است."
که او را به یک گفتمان اشتباه گرفته و بلند ، قاطعانه در موقعیت افتتاح شد
زنان ، پر از اظهارات فوق العاده ، در حالی که کنستانس مشغول به کار در stencilling او
و ان ورونیکا و Hetty گوش و
تدی به کمک صداهای سمپاتیک و مصرف سیگار ارزان است.
همانطور که او صحبت کرده او حرکات ضعیف کمی با دست او ساخته شده ، و او صورت خود محوری
به جلو از شانه ها خم شده خود را ، و او گاهی در ان ورونیکا peered و
گاهی اوقات در یک قطعه عکس
Axenstrasse ، در نزدیکی Fluelen ، که بر دیوار آویخته.
ان ورونیکا به تماشای چهره او ، مبهم همدردی با او ، مبهم disliking
نارسایی فیزیکی و حرکات تشنج او ، و ابروها خوب
با سرگشتگی ضعف بودند گره.
در واقع بحث ، ترکیبی از قطعات از جملات شنیده شده ، از معابر
خواندن ، نوشتن و یا استدلال نشان داد به جای بیان ، و همه آن را در سس خدمت کرده بود
شور و شوق عجیب و غریب ، نازک در عین حال شدید.
ان ورونیکا برخی از آموزش در کالج Tredgold در disentangling موضوعات داشته است
از اظهارات اشتباه گرفته ، و او تا به حال ترغیب کنجکاو است که در تمام این روان
چیزی واقعی ، چیزی که مدلول -- خراب کردن چیزی وجود دارد.
اما آن را بسیار سخت بود به دنبال.
او توجه داشته باشید از خصومت به مردان است که فرار را از طریق آن همه را درک نمی کنند ،
vindictiveness تلخ که گونه دوشیزه قاقم و چشم را روشن ، حس
برخی در اشتباه تاریخ و زمان آخرین طاقت فرسا به آرامی انباشته شده است.
او تا به حال هیچ اگاهی از این اشتباه غیر قابل مقاومت.
، گفت : "ما این گونه" دوشیزه قاقم ، "مردان ، حوادث تنها هستند.
آنها به خود AIRS ، اما پس از آن است.
در تمام گونه های حیوانات زن مهم تر از مردان هستند ؛
مردان آنها را لطفا.
نگاهی به پرهای خروس ، رقابت در همه جا وجود دارد نگاه کنید ، به جز
در میان انسانها است. گوزن ها و گاو ها و چیزهایی همه باید به
مبارزه برای ما ، در همه جا.
تنها در انسان ، مرد ساخته شده مهم ترین است.
و چنین اتفاقی می افتد را از طریق مادران ما آن اهمیت بسیار است که ما تنزل است.
در حالی که ما مراقبت کودکان آنها را به سرقت برده حقوق و آزادی های ما.
کودکان ما بردگان ، و مردان استفاده از آن صورت گرفت.
It's -- خانم. Shalford می گوید : -- تصادفی فتح ضروری است.
در اولین حیوانات هیچ مرد ، هیچ یک در همه وجود دارد.
ثابت شده است.
سپس آنها را در میان چیز های پایین تر به نظر می رسد "-- او حرکات و اشارات دقیق به شکل
مقیاس از زندگی او به نظر می رسید نگه داشتن تا نمونه و مشابه از طریق عینک او
در آنها را -- در میان سخت پوستان و چیزهایی
فقط به عنوان موجودات کوچک ، همیشه تا به زن تحتانی.
چوب لباسی صرف. این همان چیزی است که شما را در خنده.
و در میان انسان ها ، بیش از حد ، زنان برای شروع با حاکمان و رهبران ، آنها
متعلق به تمام اموال ، آنها همه هنر را اختراع.
"دولت بدوی Matriarchate شد.
Matriarchate! اربابان از ایجاد فقط در مورد زد و
آنچه را که آنها گفته شد. "
"اما این است که واقعا؟" ان ورونیکا گفت. ثابت شده است ، گفت : "خانم قاقم ،
و افزود : «توسط اساتید آمریکایی است." "اما چگونه آن را به آنها ثابت کند؟"
"علم" دوشیزه قاقم گفت و عجولانه ، قرار دادن یک دست لفظی
که یک ممیز انگشت از طریق دستکش خود را نشان داد.
و در حال حاضر ، به ما نگاه!
ببینید آنچه که ما تبدیل شده اند. اسباب بازی!
ظریف چيز جزئي! رابطه جنسی از معلول.
ما آن است که انگل ها و اسباب بازی تبدیل شده اند. "
ان ورونیکا احساس ، یک بار پوچ و فوق العاده راست بود.
Hetty ، که تا به حال دوره از بیان شفاف ، چیزی برای او را از بالش خود قرار داده است.
او شجاعانه به فضای مکث لفاظی خانم خز سفید متهم کرد.
"این است که نه کاملا که ما در حال اسباب بازی.
اسباب بازی هیچ کس با من. هیچ کس در مورد کنستانس یا Vee به عنوان یک
بازیچه قرار دادن ظریف. "
تدی ساخته شده برخی از نویز اشتباه گرفته شود ، یک ردیف خیابان قفسه سینه ، برخی از اظهار ترور شد
یک رقیب در گلو خود و عجله تحت سرفه به خاک سپرده شده است.
"آنها بهتر است ، گفت :" Hetty.
"نکته این است ما اسباب بازی نیستیم ، اسباب بازی واژه نمی باشد ، ما بستر.
ما مشت. ما به عنوان بستر اشتعال در نظر گرفته که
باید در مورد نمی شود.
ما این گونه ، و مادران بازی ما ، که همه حق است ، اما هیچ کس می خواهد
بستری که به خاطر ترس همه ما باید آتش گرفتن ، و مجموعه ای در مورد تحقق هدف
انسان ما بدون انتظار برای توضیحات بیشتر.
همانطور که اگر ما نمی دانستند! مشکل عملی سنین ما است.
آنها استفاده می شود به ما ازدواج در هفده ، عجله ما را به چیز قبل از ما تا به حال هم به
اعتراض. آنها در حال حاضر نیست.
بهشت نمی داند که چرا!
آنها بیشتر از ما ازدواج نمی کردن تا در ارتفاع بالا در دهه بیست سالگی.
و سن بالاتر می شود. ما باید در مورد در فاصله آویزان است.
There'sa بزرگ خلیج (فارس) افتتاح شد و هیچ کس هر برنامه ای با ما.
بنابراین جهان با ضایعات و دختران انتظار خفه شده است.
معلق در مورد!
و آنها شروع به فکر کردن و پرسیدن سؤال ، و شروع به هیچ یک
چیزی که نه از سوی دیگر است. ما هستیم تا حدودی انسان و تا حدی
زنان در حال تعلیق است.
خانم خز سفید با بیان سرگشتگی ، دهان خود را به شکل بیهوده
نمایشگاه. روش Widgett فکر متعجب و متحیر او
ضعیف ذهن لفاظی.
او شروع : "چاره ای ندارند ، دختران وجود دارد ،" نفس نفس "به جز از رأی گیری است.
به ما که -- "ورونیکا ان با برخی آمدند
بی اعتنایی از خانم قاقم.
"که در آن است ،" او گفت. "آنها هیچ برنامه ای برای ما دارند.
آنها هیچ ایده را با ما انجام دهد. "
به جز ، گفت : "کنستانس ، نقشه برداری کار خود را با سر خود را در یک طرف ،" برای حفظ
شد که از بستر. "" و آنها نمی خواهد ما را اجازه دهید برنامه ریزی برای
خودمان خواهیم بود "
"ما" ، گفت : خانم قاقم ، امتناع از توان سرکوب ، "اگر برخی از ما که به
کشته آن را دریافت کند. "
و او را فشار لب های او با هم در قطعنامه سفید و راننده سرشونو تکون دادن ، و او بود
که همان شور برای درگیری ها و از خود گذشتگی است که به آشکارا کامل
شهدای جهان از زمان آغاز چیزهایی است.
"من آرزو می کنم من می توانم هر زن ، هر دختر ، نگاه کنید به این وضوح که من آن را ببینید -- فقط
رای به این معنی به ما.
فقط به این معنی...."
قسمت 2 به عنوان ان ورونیکا در امتداد خیابان رفت
به عمه او آگاه در حال اجرا تعقیب کننده نور پا شد.
تدی پیشی گرفت و او را ، از کمی نفس ، صورت بی گناه خود را برافروخته ، خود را نی
مو رنگ بی نظم است. او از نفس بود ، و در شکسته سخن گفت
جملات.
"من می گویم ، Vee. نیم دقیقه ، Vee. مثل این است : شما خواهان آزادی است.
اینجا نگاه کنید. شما می دانید -- اگر شما می خواهید آزادی.
تنها یک ایده از معدن.
شما می دانید چگونه آن دانش آموزان روسی؟ در روسیه است.
فقط یک ازدواج رسمی. تشریفات صرف.
دختری از کنترل والدین را آزاد می کند.
می بینید؟ من ازدواج شما.
نگران نباشید. هیچ مسئولیت هر چیز دیگری بیشتر است.
حضور بدون مانع -- اشغال.
چرا که نه؟ بسیار مایل است.
مجوز -- فقط ایده من است. آیا کمی برای من مهم نیست.
آیا هر چیزی را به شما لطفا ، Vee.
هر چیزی. به گرد و غبار بر روی چکمه های خود را متناسب نیست.
هنوز -- وجود دارد و در آنجا "او متوقف شد.
تمایل ان ورونیکا به خنده unrestrainedly بررسی شد
حرارت فوق العاده ای از بیان خود. "Awfully خوب از شما ، تدی." او گفت.
او راننده سرشونو تکون دادن در سکوت ، بیش از حد کامل کلمات.
"اما من نمی بینیم ،" ان ورونیکا گفت : "چگونه آن را متناسب با وضعیت حاضر است."
"نه! خوب ، من فقط آن را پیشنهاد. انداخت آن را.
البته ، اگر در هر زمان -- علت -- نظر شما را تغییر می دهند.
همیشه در خدمت شما. جرم نیست ، من امیدوارم.
کلیه حقوق این!
هستم خاموش است. با توجه به بازی هاکی.
جکسون. زشت snorters!
تا زمانی ، Vee!
فقط آن را پیشنهاد شده است. می بینید؟
هیچ چیز واقعا. پس از گذشت فکر می کردم. "
"تدی" ان ورونیکا گفت : "شما عزیز!"
"اوه ، کاملا!" گفت : تدی ، convulsively و کلاه خیالی را لغو و او را ترک.
قسمت 3
تماس ان ورونیکا پرداخت با عمه اش که بعد از ظهر در اولین بسیار مشابه
نسبت به مکالمه Widgett که مجسمه گچی آقای گلدستون که
به داخلی سردستی نمایش داده شده در جدول تشریحی اتاق.
Widgetts صحبت با فقدان قابل توجه پوشش خارجی است ؛
Palsworthys تمام معانی از حیات بر روی سطح آن را در بر داشت.
آنها چیزهایی ترین پیچیده را در جهان wrappered تمام ورونیکا ان به نظر می رسید.
مبلمان Widgett ذهنی شاید پوشیده بود و نخ نما ، اما وجود دارد قبل از
شما undisguised ، محو شدن مریی نور خورشید تقریبا بی رحم است.
Palsworthy بانوی بیوه شوالیه که اسپرز خود را در زغال سنگ عمده فروشی را به دست آورده بود
تجارت ، او را از خون وکیل خوب در قرن هفدهم بود ، یک خانواده شهرستان ، و
دورتر معاون کشیش بخش مرحوم عمه Mollie.
او رهبر اجتماعی Morningside پارک بود ، و در سطحی او و euphuistic
راه یک زن بسیار مهربان و دلنشین است.
با او زندگی می کردند Pramlay خانم ، خواهر Morningside پارک دکتر ، و بسیار
عضو فعال و مفید از کمیته امداد Gentlewomen فقیر
جامعه.
هر دو خانمها با شرایط آسان و دوستانه با همه که به بهترین وجه در Morningside پارک بود
جامعه و آنها تا به حال بعد از ظهر یک بار در ماه است که به خوبی در آن شرکت داشتند ، آنها
گاهی اوقات داد شب موسیقی ، آنها dined
در خارج و پایان داد به شام مردم ، آنها تا به حال به اندازه تمام چمن نوعی بازی با گوی و حلقه و
فراتر از تنیس ، و درک هنر آوردن مردم با یکدیگر است.
و آنها از هر چیزی صحبت کردیم هرگز در همه ، مورد بحث هرگز ، هرگز تشویق
شایعات بی اساس است. آنها خوب است.
ان ورونیکا خودش راه رفتن به عقب پایین خیابان که تنها شده بود
صحنه پیشنهاد اول او را در کنار عمه خود ، و بینی برای اولین بار در
زندگی خود را در مورد نگرش ذهنی که بانوی.
اثر غالب او یکی از تضمین کامل و آرام بود ، به عنوان اینکه او می دانست
در مورد همه چیز ، و فقط توسط ظرافت غریزی خود را مهار از گفتن
آنچه او می دانستند.
اما ممانعت اعمال شده توسط ظرافت های غریزی او بسیار بزرگ بود و بیش از
و بالاتر از مسائل جنسی زبر و درشت یا آن را تحت پوشش دین و سیاست و هر
اشاره ای به مسائل پول و یا جرم و جنایت ، و ان
ورونیکا خودش را بدانم که آیا این محروم سازیها ، نمایندگی ، بعد از همه ،
هر چیزی بیشتر از سرکوبها. هر چیزی در تمام در آن قفل شده است
اتاق های ذهن عمه؟
آنها کاملا مبله و فقط کمی نیاز غبارآلود و cobwebby و در
پخش ، و یا آنها جای خالی صریح به جز ، شاید ، برای سوسک و یا غیره و یا
gnawing از یک موش؟
معادل ذهنی از gnawing یک موش چه بود؟
این تصویر که قرار بود گمراه است. اما آنچه که عمه خود را در تدی فکر می کنم
خارج از دست های اخیر پیشنهاد ازدواج؟
چه وسایلی از گفتگو Widgett فکر می کنم؟
فرض کنید او بود که به عمه خود را بی سر و صدا اما در مورد مردان انگلی بصورتی پایدار و محکم
سخت پوستان تخریب.
دختر سرکوب خندیدن که غیر قابل توضیح می شده اند.
عجله وحشی فرهنگ نژادی انسان شناختی را به مغز او وجود دارد آمد ، شعله ور از بی نزاکت
شوخ طبعی است.
این یکی از مشکلات مخفی از ذهن خود ، این پیچ و تاب و مشمئز کننده ایده های خود را شده بود
گاهی اوقات ، به عنوان اینکه آنها شورش کردند و rioted.
پس از همه ، او خودش را منعکس ، در پشت چهره خود راضی عمه او وجود دارد
نه ، البته ، خود عمه اش گذشته شخصی ، که به کم رنگ و پریده به عنوان هر one's -- گذشته بود
بود ظاهرا که فقط معاون کشیش بخش و تقریبا
فوق العاده ، بی مزه اما گذشته اجدادی با تمام انواع چیزهای مفتضح در آن :
آتش و slaughterings ، برون پیوندی ، ازدواج توسط ضبط ، corroborees ، آدم خواری!
Ancestresses با شاید likenesses کم نور پیش بینی را به عمه او ، موهای خود را کمتر
منظمی انجام می شود ، بدون شک ، رفتار و حرکات خود را به عنوان هنوز undisciplined ، اما هنوز هم
ancestresses در خط مستقیم ، باید
رقصید از طریق یک زندگی کوتاه و تکان دهنده در چرم گاومیش woady.
بدون اکو در هر نقطه مغز خانم استنلی صلح و آرامش وجود دارد؟
کسانی که اتاق خالی ، اگر آنها خالی ، معادل astoundingly تزئین شده بودند
پیشینیان. شاید آن نیز به همین خوبی بود وجود ندارد
به ارث برده حافظه است.
ان ورونیکا بود این بار کاملا در افکار خود را شوکه شده ، و در عین حال آنها
با انجمن خود را.
مناظر بزرگ تاریخ گشوده شد ، و او و عمه او را در نزدیکی رجوع به
بدوی و پرشور و به طور کامل درختی بی ادب -- نوسانی از
شاخه بازوها ، و واقعا رفتن به
کاملا وحشت به طور کامل -- زمانی که ورود خود را در "Palsworthys خوشبختانه بررسی این بازی
فانتزی ، آورده و ان ورونیکا برگشت به ضرورت های زندگی wrappered دوباره.
بانوی Palsworthy در ان ورونیکا دوست داشت چرا که او هرگز بی دست و پا بود ، چشم ثابت بود ، و
neatness تقریبا ثابت است و شأن و منزلت در لباس او.
او به نظر می رسید فقط به عنوان سفت و خجالتی به عنوان یک دختر باید باشد ، بانوی Palsworthy فکر ،
نه garrulous و نه مردد ، و آزاد از تقریبا تمام تجاوزگری سنگین ،
کیفیت بیش از حد رشد ، و پر از شکوفه ،
خودپسندی و می خواهند از در نظر گرفتن از دختر معمولی مدرن.
اما پس از آن بانوی Palsworthy به حال ندیده ان ورونیکا در حال اجرا مانند باد در هاکی.
او نشسته و او را در جداول ندیده و نه شنیده بحث خود الهیات ، و به حال
موفق به مشاهده است که این رقم برازنده یک طبیعی بود و نه به دلیل به روی لیاقت
انتخاب باقی می ماند.
او آن را برای ان اعطا ورونیکا در زمان عینک باقی می ماند -- خفیف باقی می ماند ، شاید ، اما باقی می ماند ، و
فکر بیشتری از ماده است. این خانم واقعا فقط در چای دیده بود ، با
فشار استنلی در بالاترین او.
بسیاری از دختران امروزه که کاملا unpresentable در چای ، با آنها وجود دارد
خنده untrimmed ، امیال افتضاح خود را از پاهای خود را زمانی که آنها بنشینند ، خود را
عامیانه بی احترامی می کردند دیگر نمی دود ،
درست است ، مانند دختران از دهه هشتاد و دهه نود ، با این حال به جریمه نقدی
هوش آنها طعم توتون و تنباکو است.
آنها بدون امکانات رفاهی ، آنها خراش سطح دلپذیر از چیزهایی تقریبا چنان که گویا آنها
آن را بر روی هدف و بانوی Palsworthy و خانم Pramlay برای امکانات رفاهی زندگی می کردند و
mellowed سطوح از چیزهایی است.
ان ورونیکا یکی از معدود افرادی جوان بود -- و یکی باید جوانان را فقط باید
به عنوان یکی باید گل -- یک نفر می تواند بدون خطر به یک گردهمایی کوچک بپرسید
اختلافات دردناک.
سپس ارتباط از راه دور به خانم استنلی به آنها اندک اما دلپذیر
حس مالکیت در دختر است. آنها تا به حال رویای کوچک خود را در مورد او.
خانم Pramlay آنها را در اتاق چیت گلدار زیبا نقاشی دریافت کرده اید ، که توسط فرانسه افتتاح شد
ویندوز بر روی باغ تر و تمیز ، با چمن نوعی بازی با گوی و حلقه آن ، تنیس روی آن خالص در وسط
از راه دور ، و از راه دور خود گل سرخ کوچه صف با dahlias هوشمند و شعله ور گل آفتابگردان.
چشم او با دوشیزه استنلی understandingly ، و او بود اگر هر چیزی بازیچه قرار دادن
محبت در تبریک خود را به ان ورونیکا.
سپس ان ورونیکا به سمت چای در باغ به تصویب رساند ، که با خال خال شد
نخبگان جامعه Morningside پارک ، و او وجود دارد که توسط بانوی pounced
Palsworthy و چای داده شده و به رهبری در مورد.
در سراسر چمن و indecisively معلق در هوا ، ان ورونیکا را دیدم و فورا تحت تاثیر قرار
به دیدن آقای منینگ ، برادر زاده بانوی Palsworthy ، یک مرد جوان قد بلند هفت و
سی با خوش تیپ ، با ملاحظه ،
صورت پوست کلفت ، سبیل سیاه و سفید ، و luxuriousness سنگین خاصی از ژست.
این حزب خود را برای ورونیکا ان را به یک بازی که در آن او مانور می حل و فصل
unostentatiously و در نهایت ناموفق برای اجتناب از صحبت کردن به تنهایی با این آقا.
آقای منینگ در موارد قبلی نشان داده بود که متوجه شد که ان ورونیکا جالب و
او خواست که به او علاقه.
او به یک عضو مدنی برخی ایستاده بود ، و بعد از مکالمه قبلی بر
زیبایی شناسی از یک شخصیت اغراق امیز ، مبهم ، و دلسوز ، او را فرستاده بود
حجم کوچک ، که او به عنوان توصیف
میوه ها و اوقات فراغت خود را که به عنوان یک ماده در واقع به جای دقت به پایان رسید
آیه.
آن را با جنبه های خوب از احساسات آقای منینگ پرداخته ، و به عنوان ذهن ان ورونیکا
هنوز هم تا حد زیادی با اصول مشغول و هیچ لذتی در اشکال منظوم در بر داشت ، او
هنوز رتبهدهی نشده است قطع صفحات آن را.
به طوری که او به عنوان او را دیدم او را به خودش اظهار داشت بسیار کمرنگ اما قطعا ، "آه ،
golly! "و راه اندازی مبارزات انتخاباتی اجتناب که آقای منینگ در آخرین شکست توسط
به طور مستقیم در خود را به عنوان او با صحبت
عمه چند در اوصاف کشیش در مورد برخی از جزئیات از بوی ادعایی کلیسای جدید
لامپ.
او را به این گفتگو به عنوان دستگاه بافندگی بیش از آن بسیار بریده ، برای او بود
قد بلند ، اگر نه با جدیت دولا شدن ، مرد. چهره ای که بر اساس ان ورونیکا نگاه
پر از قصد مهربان بود.
"پر زرق و برق شما به دنبال روز ، خانم استنلی ،" او گفت.
"چگونه به خوبی و با نشاط شما باید احساس است."
او بر اثر این مخابره ها و دست ها با پلورال را تکان داد ، و بانوی Palsworthy
به طور ناگهانی ظاهر به عنوان عمه کنفدراسیون خود و disentangled چند در اوصاف کشیش.
"من عاشق این پایان تابستان گرم بیشتر از کلمات را می توانید بگویید ،" او گفت.
"من سعی کلمات آن را بگویید. این هیچ خوب است.
خفیف ، می دانید ، و بخشش.
شما می خواهید به موسیقی است. "ورونیکا ان موافقت کردند ، و تلاش برای ساختن
شیوه ای از موافقت خود را پوشش دانش ممکن است از شعر احتمالی.
"پر زرق و برق آن را باید به یک آهنگساز.
باشکوه! آرامش بخش.
بتهوون ، او بهترین آنها را. فکر نمی کنید؟
تام ، تی ، تام ، تی. "
ان ورونیکا بود. "چه شما سال گذشته انجام شده است
صحبت کنم؟ هنوز برش خرگوش و کاوش را به
چیزهایی؟
من اغلب از آن صحبت از ماست فکر -- که اغلب ".
او به نظر نمی رسید که نیاز به هر گونه پاسخ به سوال او.
اغلب ، تکرار کرد ، کمی به شدت.
"زیبا این گل پاییز ، ان ورونیکا گفت : در گسترده ای ، ناراحت کننده
مکث.
آیا می آیند و ببینید daisies عید فرشته ميكائيل در انتهای باغ ، گفت : "آقای منینگ ،
"آنها یک رویا است."
و ان ورونیکا خودش خاموش بودن به انزوا انجام حتی remoter
و بیشتر آشکار نسبت به گوشه ای از چمن ، با کل حزب کمک
و معاونت در جرم و یک نظر اجمالی به آنها است.
"لعنت!" ورونیکا ان گفت : به خود ، محرک خودش را برای یک درگیری است.
آقای منینگ به او گفت او عاشق زیبایی و بستری مشابه را از او extorted ، او
سپس بر عشق خود را از زیبایی expatiated است.
او گفت که برای زیبایی زندگی او را توجیه ، که او می تواند یک عمل خوب تصور کنم
که یکی از زیبا و نه هر چیز زیبا که در مجموع می توان نیست شد
بد است.
ان ورونیکا hazarded نظر که به عنوان یک ماده از تاریخ برخی بسیار زیبا
مردم ، تا حد بسیار قابل توجهی ، شده بود بد ، اما آقای منینگ مورد پرسش
آیا هنگامی که آنها بد بودند آنها واقعا زیبا بودند و یا زمانی که آنها زیبا بد بودند.
ان ورونیکا توجه خود را سرگردان کمی به او گفته که او را ندارد
شرمنده احساس تقریبا در خور بندگان در حضور مردم واقعا زیبا و
سپس آنها به daisies عید فرشته ميكائيل آمد.
آنها واقعا بسیار خوب و فراوان ، با شعله از گل آفتابگردان چندساله در پشت
آنها. آنها را به من می خواهید به فریاد گفت : "آقای
منینگ ، با یک رفت و برگشت از بازو.
"آنها بسیار خوب امسال ،" ان ورونیکا گفت : اجتناب از موضوعات مناقشه برانگیز است.
"در هر صورت من می خواهم برای فریاد زدن به ، آقای منینگ گفت :" زمانی که من می بینم چیزهای زیبا ، یا دیگری من
می خواهم به گریه. "
او متوقف شد و نگاه به او ، و با یک افت ناگهانی را محرمانه گفت :
ته رنگ ، و یا دیگری من می خواهم به دعا. "" هنگامی که روز عید فرشته ميكائيل؟ گفت : "ان
ورونیکا ، کمی به طور ناگهانی.
"! بهشت می داند" آقای منینگ گفت و افزود : "بیست و نهم است."
ان ، گفت : "ورونیکا :" من فکر کردم از آن است در اوایل.
"در پارلمان نیست تا دوباره سوار کردن؟"
او را از دست خود و تکیه بر علیه یک درخت و پاهای او عبور.
"شما در سیاست علاقه ای ندارند؟" او ، تقریبا با یک یادداشت اعتراض پرسید.
"خب ، نه ، گفت :" ان ورونیکا.
"به نظر می رسد -- جالب است که" آیا شما فکر می کنم پس؟
علاقه من در آن مرتب سازی بر اساس زوال و انحطاط چیزی پیدا کنم. "
"من کنجکاو.
شاید به این دلیل من نمی دانم. فرض کنید یک فرد هوشمند باید باشد
علاقه مند در امور سیاسی است. آنها مورد توجه همه ما است. "
: "من تعجب می کنم ، آقای منینگ گفت ، با لبخند baffling.
"من فکر می کنم انجام می دهند. پس از همه ، آنها سابقه در راه است. "
مرتب کردن بر اساس تاریخ ، "آقای منینگ گفت و تکرار ،" مرتب سازی بر اساس تاریخ.
اما نگاهی به این daisies با شکوه! "" اما آیا شما فکر می کنم که مسائل سیاسی
"من فکر نمی کنم آنها این بعد از ظهر ، و من فکر نمی کنم آنها که به شما داده است."
ان ورونیکا پشت خود را در daisies عید فرشته ميكائيل تبدیل شده ، مواجه شدند و به سمت
خانه با هوا یک وظیفه کامل.
فقط به آن صندلی در حال حاضر شما اینجا هستید ، دوشیزه استنلی ، و به دنبال راه دیگر ؛
ویستا there'sa تنها مرتب کردن بر اساس مشترک. بهتر است حتی از این است. "
ان ورونیکا راه می رفت که او نشان داد.
"شما می دانید من از مد افتاده ، دوشیزه استنلی. من فکر نمی کنم زنان باید به مشکل در مورد
مسائل سیاسی است. "" من می خواهم یک رای ، گفت : "ان ورونیکا.
"واقعا!" گفت : آقای منینگ ، در یک صدای جدی ، و دست خود را به کوچه دست تکان دادند
رنگ بنفش و ارغوانی. "من آرزو می کنم این کار را نکرده است."
"چرا؟"
او در او تبدیل شده است. "این شیشه.
این را با تمام ایده های من شیشه.
زنان به من چیزی تا بی سر و صدا است ، آنقدر خوب است ، بنابراین زنانه و سیاست هستند تا
غبارآلود ، تا چرک ، تا خسته کننده و پتیاره.
به نظر من وظیفه یک زن زیبا ، زیبا و به رفتار
زیبایی ، و سیاست توسط ماهیت خود را زشت.
شما ببینید ، من -- من یک زن عابد است.
من پرستش زنان مدتها قبل از من پیدا کردم هر زنی من همیشه ممکن است امید به پرستش است.
مدتها پیش. و -- ایده کمیته ، از hustings ،
دستور کار مقالات! "
"من نمی بینم به همین دلیل در همه مسئولیت زیبایی باید به منتقل
زنان ، گفت : "ان ورونیکا ، ناگهان به یاد آوردن بخشی از دوشیزه قاقم
گفتمان.
"با آنها را با طبیعت کارها استوار است.
چرا باید به شما که ملکه پایین آمدن از تخت خود را؟
اگر شما می توانید آن برآیند ، و ما نمی توانیم.
ما نمی توانیم به نوبه خود زنان ما ، Madonnas ما ، Catherines سنت ما ، مونا ما
Lisas ، الهه ها و فرشتگان و شاهزاده خانم پری ، به نوع انسان است.
حس زنانگی برای من مقدس است.
سیاست من در این ماده خواهد بود برای دادن زنان آرا.
من سوسیالیست ، دوشیزه استنلی "" چیست؟ گفت : "ان ورونیکا ، مبهوت.
"سوسیالیست فرمان جان راسکین.
در واقع من هستم! من این کشور جمعی
سلطنت ، و همه دختران و زنان در آن باید به ملکه.
آنها هرگز نباید در تماس با سیاست و یا اقتصاد آمده -- و یا هر یک از آن
چیزها می شود. و ما مردان را برای آنها کار می کنند و در خدمت
آنها را در بیعت وفادار است. "
ان ، گفت : "ورونیکا" که نه تئوری اکنون.
"فقط مردان غفلت بسیاری از وظایف خود است."
"بله ، گفت :" آقای منینگ ، با هوای در حال ظهور از تظاهرات استادانه درست شده ،
و به همین ترتیب هر کدام از ما باید تحت شرایط موجود ، جوانمرد در واقع برای همه
زنان ، برای خود ملکه خاص و پرستش خود را انتخاب کنید. "
"تا کنون به عنوان یکی از سیستم در عمل قضاوت ، گفت :" ان ورونیکا ، سخن گفتن در
با صدای بلند ، مشترک معنا ، تن جدا شده ، و شروع به راه رفتن آهسته اما مصمم
به سمت چمن ، "آن کار نیست."
"هر کس باید تجربی ، گفت :" آقای منینگ ، و نگاه دور عجله برای
باغبانی نقاط بیشتر مورد علاقه در گوشه و کنار منزوی است.
هیچ کدام خود را ارائه شده به او را از آن بازگشت را ذخیره کنید.
که همه خیلی خوب است وقتی که یکی از مواد مورد آزمایش بر ، "ان ورونیکا
بود اظهار داشت.
"زنان خواهد بود -- آنها قدرت به مراتب بیشتر از آنها فکر می کنند ، به عنوان تأثیرات ، به عنوان
الهام بخش است. "ورونیکا ان گفت که هیچ چیز در پاسخ به
است.
"شما می گویید که می خواهید یک رای ، گفت :" آقای منینگ ، به طور ناگهانی.
"من فکر می کنم باید به یکی کرده اند."
"خوب ، من دارای دو ، آقای منینگ گفت : --" در دانشگاه آکسفورد و یکی در
کنزینگتون. "
او گرفتار و با نوعی از درست و اجرای رفت : "اجازه بدهید به شما در حال حاضر من با آنها
و رای دهندگان خود را "به دنبال مکث لحظه وجود دارد ، و پس از آن
ان ورونیکا تصمیم گرفته دچار سوء تفاهم شده بود.
او گفت : "من می خواهم یک رای برای خودم ،". "من چرا من باید آن را دوم را نمی بینیم
دست. هر چند آن را از شما بسیار مهربان است.
و نه بی وجدان.
آیا شما تا کنون رأی داده اند ، آقای منینگ؟ گمان می کنم مرتب سازی بر اساس there'sa مکان مانند
بلیط - دفتر. و رأی جعبه -- «او مواجه فرض
بیان تضاد فکری.
"چه رای جعبه مانند ، درست است؟" او پرسیده می شود ، مثل اینکه آن بسیار مهم است به
او را. آقای منینگ او را در نظر گرفته متفکرانه برای
لحظه ای و نوازش سبیل خود را.
"جعبه های رای ، می دانید ،" او گفت ، "بسیار عمدتا فقط یک جعبه است."
او کاملا مکث طولانی ، ساخته شده و در ادامه ، با آه : "شما باید یک مقاله رای گیری داده شده
-- "
آنها را در تبلیغات از چمن ظاهر شده است.
"بله" ان ورونیکا گفت : "بله ،" به توضیح خود را ، و در سراسر بانوی چمن دیدم
Palsworthy صحبت با عمه او ، و هر دو آنها را خیره رک و پوست کنده در سراسر در او و آقای
منینگ به عنوان آنها صحبت کرد.