Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 8
هزار دلار اول بررسی کنید که کدام لیلی دریافت شده با خط خطی کردن از گاس خشک
Trenor اعتماد به نفس خود را در درجه دقیق آن را محو خود را تقویت
بدهی.
معامله خود را با نتایج آن توجیه کرده بود : او را دیدم در حال حاضر چگونه پوچ آن را
شده اند اجازه دهید هر واحد سنجش چیز جزئی بدوی او را محروم از این به این معنی آسان فرو نشاندن
طلبکاران خود.
لیلی احساس واقعا فضیلت او به عنوان مبلغ در sops به تجار خود را معرض تلف و
واقعیت است که یک نظم تازه همراه هر پرداخت به حس خود را از نمی کاهد
disinterestedness.
بسیاری از زنان ، به جای او ، سفارشات بدون ساختن داده می شود
پرداخت! از او پیدا کرده بود که به آن اطمینان آسان برای حفظ
Trenor در یک طنز خوب است.
برای گوش دادن به داستان خود ، اطمینان و خنده خود را در لطیفه های خود را برای دریافت ، به نظر می رسید
برای لحظه ای که از او لازم بود ، و خوشنودی که با آن خود را
میزبان در نظر گرفته این توجه آنها را از حداقل اشاره ای از ابهام آزاد.
خانم Trenor آشکارا به عهده گرفت که صمیمیت رو به رشد لیلی با شوهرش بود
به سادگی یک راه غیر مستقیم از بازگشت به مهربانی خود را.
من خوشحالم شما و گاس تبدیل شده اند از جمله دوستان خوب ، "او گفت : تایید.
"بیش از حد لذت از شما به خوبی به او ، و با خسته کننده خود را قرار دهید
داستان.
من می دانم آن ها چه هستند ، چون من تا به حال به گوش دادن به آنها را هنگامی که ما مشغول بودهاند -- I'm
مطمئن او گفتن همان آنهایی که هنوز هم.
و اکنون من همیشه نباید به درخواست حمل فیشر به او در نگه داشتن خوب
شوخ طبعی است. She'sa کرکس کامل ، شما می دانید ، و او
نه حس دست کم اخلاقی است.
او همیشه گاس به او گمان ، و من مطمئن هستم که او هنگامی که او می پردازد هرگز
از دست می دهد. "
خانم بارت می تواند در این حالت از چیزهایی را بدون خجالت از خود میلرزد
برنامه شخصی. موقعیت خود را قطعا کاملا
متفاوت است.
می تواند سوال خود را پرداخت نمی کند زمانی که وی از دست رفته وجود ندارد ، زیرا Trenor بود
اطمینان او را که او مطمئن بود از دست ندهد.
او در ارسال خود را چک توضیح داده شده بود که او پنج هزار از او ساخته شده بود
Rosedale را "نوک" و چهار هزار نفر در همان سرمایه گذاری قرار داده بود ، به عنوان وجود دارد
وعده دیگری "افزایش بزرگ" ؛ او
بنابراین درک است که او در حال حاضر بینی شد و با پول خود ، و
او در نتیجه بدهکار او را بیش از قدردانی است که چنین خدمات بی ارزش
خواستار.
او مبهم قرار است که ، به منظور بالا بردن مجموع اول ، او را بر او قرض گرفته بود
اوراق بهادار ، اما این یک نقطه که بیش از کنجکاوی اش را معطل نمی شد.
برای لحظه ای متمرکز شده بود ، در تاریخ احتمالی بعدی "برخاستن بزرگ."
خبر از این واقعه او را دریافت کرده بود چند هفته بعد ، به مناسبت جک
ازدواج Stepney به خانم ون Osburgh.
خانم بارت به عنوان پسر عموی داماد ، خواسته شده بود به عنوان ساقدوش عروس عمل می کنند ، اما
او در دادخواست که از او بسیار بلندتر از دیگری بود کاهش یافته است
باکره همراه ، حضور او ممکن است تقارن گروه مارس.
حقیقت این بود ، او از بسیاری از عروس بیش از حد به محراب با حضور کرده بود : وقتی که بعدی دیده می شود وجود دارد
او به معنای به شکل اصلی در مراسم است.
او می دانست تعارفات ساخته شده در هزینه از دختران جوان که شده اند
مدتها قبل از عموم مردم ، و او برای جلوگیری از مفروضات چنین حل شد
جوانی به عنوان ممکن است منجر به این گردد که مردم را به فکر می کنم او مسن تر از او واقعا بود.
ون Osburgh ازدواج در کلیسای روستا در نزدیکی این ملک پدری جشن گرفته شد
در هادسون.
"عروسی کشور ساده" که مهمانان ویژه convoyed بود
قطار ، و از که انبوهی از ناخوانده به سپردار
دخالت پلیس.
در حالی که این مراسم پر درخت در حال وقوع ، در یک کلیسا بسته بندی شده با مد و
festooned با مناسبتهای فرهنگی ، نمایندگان مطبوعات نخ راه خود را ،
توجه داشته باشید کتاب در دست ، از طریق دخمه پرپیچ و خم
ارائه عروسی ، و عامل سندیکای سینما راه اندازی شد او
دستگاه در درب کلیسا.
این نوع از صحنه که در آن لیلی بود و اغلب خودش را به عنوان مصرف در تصویر بود
بخش اصلی ، و به این مناسبت این واقعیت که او یک بار دیگر صرفا یک گاه به گاه
تماشاگر ، به جای mystically محجبه
شکل اشغال مرکز توجه ، تقویت او را حل و فصل به فرض
بخش آخر قبل از سال بود.
این واقعیت است که نگرانی های فوری خود را رها شد او را به یک امکان کور نیست
عود خود ، آن را صرفا خاصیت شناوری به اندازه کافی خود را به افزایش یک بار دیگر بالاتر از او داد
شک و تردید و احساس ایمان تازه در او
زیبایی ، قدرت او ، و تناسب اندام خود را به جذب سرنوشت درخشان.
آن نمی تواند باشد که یکی از استعدادها برای تسلط و بهره مندی آگاهانه بود
محکوم به ابد شکست و اشتباهات خود را به راحتی قابل جبران در نگاه
نور از ترمیم خود اعتماد به نفس.
appositeness خاص بود با کشف این بازتاب داده می شود ، در
ریش همسایه پیو ، از مشخصات جدی و منظمی کمرنگ آقای پرسی
چیزی تقریبا عروس در جنبه خود وجود دارد : یاسمن سفید بزرگ خود را به حال
هوا نمادین که لیلی را به عنوان یک فال خوب لرزاند.
پس از همه ، دیده می شود در یک مجموعه از نوع خود او مضحک به دنبال :
منتقد دوستانه ممکن است به نام سنگینی خود را پربار و او را در بهترین خود شد
در نگرش انفعال خالی که به ارمغان می آورد oddities بیقرار.
او خیالی او از نوع انسان که احساساتی انجمن خواهد بود هم زده بود
تصاویر متعارف عروسی ، و او خودش را در تصویر ، در انزوا
ون Osburgh conservatories ، بازی
به طرز ماهرانه ای بر احساسات در نتیجه برای لمس او آماده است.
در واقع ، زمانی که وی در زنان دیگر در مورد او نگاه کرد و تصویر را به یاد می آورد او تا به حال
آورده دور از شیشه ای خود را ، به نظر نمی رسد که هر چند هر مهارت خاص خواهد بود
مورد نیاز برای تعمیر اشتباه او و او را بار دیگر به پا او.
چشم سر تیره Selden ، در پیو تقریبا او را روبرو ، مختل شده برای یک لحظه
تعادل خوشنودی او.
افزایش خون خود را به عنوان چشمان خود را ملاقات کرد ، با یک حرکت بر خلاف موفق شد ، موجی از
مقاومت و عقب نشینی.
او نمیخواستند او را ببیند ، زیرا او می ترسید تاثیر و نفوذ او نیست ، اما
چرا که حضور خود را همیشه به حال اثر cheapening آرمان های خود ، از پرتاب
تمام جهان خود را خارج از فوکوس است.
علاوه بر این ، او یک یادآوری از بدترین اشتباه در زندگی حرفه ای اش زندگی می کنند ، و این واقعیت بود
که او علت آن بود احساسات خود را نسبت به او را نرم شده بود.
او هنوز می تواند یک حالت ایده آل از وجود است که در آن ، همه دیگری را تصور کنید
superadded ، مقاربت با Selden ممکن است آخرین لمس لوکس ، اما در
جهان به عنوان آن بود ، چنین امتیازی به احتمال زیاد به هزینه بیش از آن ارزش بود.
"لیلی ، عزیزم ، من تو را دیدم هرگز به شما تا دوست داشتنی به نظر میرسند!
شما نگاه کنید که اگر چیزی لذت بخش بود فقط برای شما اتفاق افتاده! "
بانوی جوان که در نتیجه تحسین خود را از دوستان درخشان او را فرموله شده ، نه
در شخص خود او ، پیشنهاد تکثر اینگونه امکانات و خوشحال.
خانم گرترود نور ، در واقع ، نمونة چنین روشی متوسط و بی فایده است.
اگر کیفیت جبران در نگاه گسترده او را صادقانه و به تازگی از او وجود دارد
لبخند ، این ویژگی ها که تنها ناظر دلسوز را که قبل از درک
متوجه است که چشم او را هر روز خاکستری و لب های او بدون منحنی های فراموش نشدنی بود.
دیدگاه خود لیلی از او بین ترحم برای محدودیت ها و بی صبری او را در خود wavered
پذیرش شاد از آنها.
خانم بارت ، به مادرش ، رضایت در چرکی شواهدی از
حماقت و وجود داشت لحظات ، در آگاهی از قدرت خود را به نگاه
و به این کار دقیقا چه به مناسبت
مورد نیاز ، او تقریبا احساس کردند که دختران دیگر ساده و پست تر از انتخاب بودند.
قطعا هیچ کس نیازی به اعتراف رضایت از جمله در بسیاری او را به عنوان نازل شده است
"مفید" رنگ لباس شب Gerty نور و خطوط مقهور از کلاه خود : آن است
تقریبا به احمق به لباس های خود خیانت
که شما می دانید شما زشت به آنها را که شما فکر می کنید زیبا هستند اعلام.
البته ، که ضرب ضعیف و تیره رنگ ، آن را از Gerty دانا بود گرفته اند
انسان دوستی و کنسرت های ارکستر سمفونیک ، اما چیزی تحریک کننده در او وجود داشت
فرض که وجود نداده بالاتر
لذت ، و این که ممکن است به همان اندازه علاقه و هیجان از زندگی در یک
مسطح همانطور که در زرق و برق ایجاد Osburgh ون تنگ است.
با این حال ، امروز ، غوغای او enthusiasms لیلی را تحریک نکنید.
آنها به نظر می رسید فقط به پرتاب exceptionalness خود را به تبدیل شدن به تسکین و
به وسعت سر به فلک کشیده به طرح خود را از زندگی.
"آیا اجازه دهید با ما بروید و نگاهی به جوانه زدن در ارائه قبل از هر کس دیگری برگ
اتاق ناهار خوری! "پیشنهاد خانم نور ، ایجاد ارتباط بین بازوی او را در دوست او.
این مشخصه او را به گرفتن بهره های احساساتی و unenvious در همه
جزئیات عروسی : او از آن نوع اشخاصی که همیشه دستمال او را نگه داشته بود
در دوره خدمت ، و ترک محکم فشار جعبه کیک عروسی.
"همه چیز را به زیبایی انجام می شود؟" او پیگیری می کند ، به عنوان آنها وارد دور
نقاشی اتاق اختصاص یافته به نمایش غنایم عروس خانم ون Osburgh.
"من همیشه می گویم هیچ کس بهتر از گریس پسر عموی!
آیا تا به حال طعم و مزه هر چیزی خوشمزه تر از این موس از خرچنگ با شامپاین
سس؟
من ساخته شده تا هفته ذهن من پیش که من این عروسی را از دست ندهید ، و فقط علاقه داشتن به چگونگی
لذتبخش آن همه آمد.
هنگامی که لارنس Selden شنیده بود ، او را در دلربا من خود را و رانندگی اصرار
مرا به ایستگاه ، و هنگامی که ما به بازگشت در این شب من شام خوردن با او در شری.
من واقعا احساس می کنید به عنوان هیجان زده که اگر من ازدواج خودم! "
لیلی لبخندی زد : او می دانست که Selden همیشه شده بود نوع به پسر عموی کسل کننده او ، و
او گاهی با خود فکر کرده بود چرا که اتلاف زمان بسیار در چنین شیوه ای unremunerative ؛
اما در حال حاضر از فکر اینکه او یک لذت مبهم است.
"آیا شما او را اغلب؟" او پرسید. "بله ، او بسیار خوب است در مورد حذف در در
یکشنبه ها.
و در حال حاضر و پس از آن بازی را با هم ، اما به تازگی من بسیار از او دیده می شود.
به نظر نمی آید خوب ، و او را عصبی و ناآرام به نظر می رسد.
هموطنان عزیز!
من مایل او ازدواج بعضی از دختر خوب. من به او گفتم تا امروز ، اما او گفت که او نمی
مراقبت از آنهایی که واقعا زیباست و نوع دیگر برای او اهمیتی نمی دهند -- اما
فقط شوخی خود را ، البته بود.
او می تواند یک دختری که مهربان بود ، ازدواج هرگز.
آه ، عزیزم ، آیا شما همیشه مروارید چنین؟ را ببینید "
آنها قبل از جدول که در آن جواهرات عروس نمایش داده شد ، متوقف کرده بود ، و
قلب لیلی به تپیدن حسادت او به عنوان انکسار نور خود را از گرفتار
سطوح -- شیری سوسو زدن از کاملا
همسان مروارید ، فلش از یاقوت رها علیه مخملی متضاد ،
شدید اشعه آبی رنگ یاقوت کبود به نور به الماس اطراف مشتعل : تمام این
tints گرانبها افزایش یافته و توسط هنر متنوع از تنظیمات خود را عمیق تر.
تب و تاب بودن از سنگ رگه لیلی مانند شراب ، گرم شود.
بیشتر به طور کامل از هر عبارت دیگری که از ثروت آنها نمادی از زندگی او
آرزوی خود را برای رهبری ، زندگی سردی مشکل پسند و پالایش که در آن هر
جزئیات باید پایان یک گوهر ،
و کل فرم هماهنگ تنظیمات را به خود گوهر مانند rareness او.
"آه ، لیلی ، در این الماس نگاه آویز - - آن را به عنوان بزرگ به عنوان شام ، بشقاب!
چه کسی می تواند به آن داده می شود؟ "
خانم نور کوتاه sightedly بیش کارت همراه خم.
"MR. سیمون ROSEDALE. چه ، که انسان زشت؟
اوه ، بله -- من به یاد داشته باشید دوست he'sa جک ، و گمان می کنم پسر عموی گریس تا به حال به
از او بخواهید امروز در اینجا ، اما او باید به جای نفرت نیاز به اجازه گوئن قبول چنین
در حال حاضر از او. "
لیلی لبخندی زد.
او شک بی میلی خانم ون Osburgh ، اما عادت دوشیزه نور از آگاه بود
ascribing ظرافتهای خودش را از احساس به افراد حداقل به احتمال زیاد به encumbered
شده توسط آنها.
"خب ، اگر گوئن مراقبت می کند که پوشیدن آن دیده می شود او همیشه می توانید آن را برای تبادل
چیز دیگری ، "او اظهار داشت. "آه ، در اینجا چیزی بسیار زیباتر است ،
خانم نور ادامه داد.
"آیا به دنبال یاقوت کبود رنگ سفید در این نفیس. من برای اطمینان از اینکه شخصی که انتخاب آن باید
گرفته درد خاص. این نام چیست؟
پرسی Gryce؟
آه ، پس من متعجب نمی کند! "او با لبخند به میزان قابل توجهی او به عنوان جایگزین
کارت. "البته شنیده اید که او کاملا
اختصاص داده شده به Evie ون Osburgh؟
پسر عموی گریس است تا در مورد آن خوشحال -- آن را کاملا عاشقانه!
او اول خود را در جورج Dorsets ملاقات کرد ، تنها در حدود شش هفته قبل ، و آن را فقط
بهترین ازدواج ممکن است برای Evie عزیز.
اوه ، من پول معنی نیست -- البته او تا به مقدار زیادی از خود را -- اما او چنین
آرام ماندن در خانه نوع از دختر ، و به نظر می رسد او فقط همان سلیقه ، به طوری که آنها
دقیقا به یکدیگر هستند مناسب است. "
لیلی ایستاد vacantly در یاقوت کبود سفید در بستر مخملی آن خیره.
Evie ون Osburgh و Gryce پرسی؟ نام تمسخر را از طریق او زنگ زد
مغز می شود.
EVIE VAN OSBURGH؟
جوانترین dumpiest ، dullest از چهار دختر مبهم و گردن کلفت آنها خانم ون
Osburgh ، با زیرکی بینظیر ، "قرار داده شده بود را یک به یک در سوله دلخواهی از
وجود!
آه ، دختر خوش شانس که رشد می کنند تا در پناه عشق مادر -- مادر می داند که چگونه
به تدبیر فرصت بدون اذعان به نفع ، را به استفاده از
نزدیکی بدون اجازه می دهد اشتها به عادت می شود dulled!
باهوش ترین دختر ممکن است پیش بینی غلط کردن که در آن منافع خود را نگران هستند ، ممکن است عملکرد
بیش از حد در یک لحظه و برداشت بیش از حد در آینده طول می کشد بی تردید یک مادر
هوشیاری و دوراندیشی به زمین او
دختران با خیال راحت در آغوش ثروت و مناسب.
لیلی عبور نور دلی غرق در زیر یک احساس تازه ای از شکست است.
زندگی بیش از حد احمقانه بود ، بیش از حد blundering!
چرا باید میلیون ها نفر پرسی Gryce را به یکی دیگر از بخت زیادی ملحق شده ، چرا باید این
دختر دست و پا چلفتی در اختیار داشتن قدرت قرار داده او هرگز دانید که چگونه از؟
او از این گمانه زنی roused لمس بر بازوی او آشنا بود ، و تبدیل شاهد
گاس Trenor در کنار او. او احساس هیجان از ازار : به چه حقی
بود او او را لمس؟
خوشبختانه Gerty نور سرگردان خاموش به جدول بعدی ، و آنها به تنهایی.
Trenor ، به دنبال stouter تر از همیشه در رهبانیت و پوشش تنگ خود را ، و unbecomingly برافروخته
توسط libations لباس عروس ، به او با تایید undisguised gazed.
"با ژوپیتر و لیلی ، شما نگاه گیج کننده!"
او insensibly به استفاده از نام مسیحی خود را تضعیف کرده بود ، و او تا به حال یافت هرگز
لحظه ای حق را به او درست است.
علاوه بر این ، او مجموعه ای از تمام مردان و زنان یکدیگر با نام مسیحی خود را به نام ؛
آن را فقط در لب Trenor بود که آدرس فرستنده آن آشنا بود ناخوشایند
اهمیت.
"خوب ،" او ادامه داد ، هنوز هم jovially به دلخوری او را غیر قابل نفوذ ، "آیا شما ساخته شده
تا ذهن خود را که از این خرده ریز کوچک منظور شما در تیفانی تکراری
فردا؟
من چک را برای شما در جیب من است که به یک راه طولانی را در آن خط بروید! "
لیلی به او نگاه مبهوت : صدای او بلندتر از حد معمول بود ، و اتاق بود
شروع به پر کردن با مردم است.
اما به عنوان نگاه خود را به او اطمینان داد که آنها هنوز هم فراتر از گوش شات احساس
لذت جایگزین دلهره او است.
"یکی دیگر از سود سهام؟" او پرسید ، لبخند زدن و رسم در نزدیکی او را در میل به نمی شود
شنید. "خب ، نه دقیقا : من در حال افزایش است به فروش می رسد
و من چهار تو "را برای شما کشیده.
اما نه برای یک مبتدی بد ، EH؟ گمان می کنم شما شروع به فکر می کنم شما یک
خیلی دانستن سفته بازان است. و شاید شما فقیر قدیمی گاس فکر نمی کنم
چنین الاغ افتضاح به عنوان برخی از افراد انجام می دهند. "
"من فکر می کنم شما kindest از دوستان ؛ اما من می توانم شما تشکر می کنم نه به درستی در حال حاضر است."
او اجازه می دهد تا چشم خود را به او ، با نگاهی که برای دست قلاب او را میدرخشند
ادعا کرده اند که اگر آنها به تنهایی بوده است -- و چقدر خوشحالم که او این بود که آنها ندارد!
این خبر او را با تب و تاب بودن تولید شده توسط یک توقف ناگهانی درد فیزیکی پر.
جهان بعد از همه احمق و blundering : در حال حاضر و پس از آن سکته مغزی شانس
آمد به unluckiest.
از فکر اینکه به روح او شروع به افزایش : مشخصه او که یکی بود
بی ارزش قطعه از بخت خوب باید بال به تمام امید خود را به من بدهید.
فورا بازتاب که پرسی Gryce irretrievably از دست داده نمی آمد ، و او
لبخند زد به هیجان recapturing او را از وان Osburgh Evie فکر می کنم.
چه شانس می تواند چنین ساده لوح در برابر او اگر او تصمیم گرفت تا خودش را اعمال؟
او در مورد نگاه ، امیدوار به گرفتن یک نگاه اجمالی از Gryce ، اما چشم او روشن به جای
در لقاء براق آقای Rosedale ، که لغزش را از طریق جمعیت بود با
نیمی هوا چاپلوس ، مزاحم نیم ، به عنوان
هر چند ، در حال حاضر حضور خود را به رسمیت شناخته شد ، آن را به ورم
ابعاد اتاق.
مایل به ابزار مؤثر این بزرگ شدن ، لیلی به سرعت منتقل
نگاه او به Trenor ، کسی که به بیان حق شناسی خود را به نظر می رسید به
ارضاء کامل او به معنای به حال برای دادن آن به ارمغان آورده اند.
"قطع تشکر من -- من نمی خواهم شود تشکر شده ، اما من باید این شانس را می خواهم
دو واژه را به شما می گویند در حال حاضر و پس از آن ، "او ، بیدارم.
"من فکر کردم شما قرار بود به صرف تمام پاییز را با ما ، و من به سختی گذاشته
چشم بر شما برای ماه گذشته است. چرا می تواند شما را دوباره به Bellomont
شب؟
همه ما به تنهایی ، و جودی است که به عنوان عبور از عنوان دو چوب است.
آیا می آیند و تشویق هموطنان بالاتر.
اگر شما می گویم بله من شما بیش از اجرا در موتور ، و شما می توانید خدمتکار خود را به تلفن
آوردن تله خود را از شهر با قطار بعدی است. "
لیلی سر خود را با ظاهر فریبنده از تاسف تکان داد.
"کاش می توانستم -- اما آن را کاملا غیر ممکن است. عمه من تا به شهر آمده ، و من باید
با او را برای چند روز آینده. "
"خب ، من دیده ام یک معامله خوب کمتر از شما از آنجا که ما داریم به پالس (PALS) از جمله نسبت به من استفاده می شود
به هنگامی که شما دوست جودی بودند ، او با نفوذ ناخودآگاه ادامه داد.
وقتی که من دوست جودی بود؟
من دوست نه او هنوز هم؟ واقعا ، شما می گویند ترین چیز های پوچ!
اگر من همیشه در Bellomont شد شما می توانید تایر از من خیلی زودتر از جودی -- اما می آیند
و ببینید که من عمه من است بعد از ظهر بعد شما در شهر و پس از آن ما می توانیم خوب
بحث آرام ، و شما می توانید به من چگونه می توانم بهتر سرمایه گذاری ثروت من بگویید. "
این درست بود که ، در طول سه یا چهار هفته گذشته ، او به حال خودش absented از
Bellomont به بهانه داشتن بازدیدکننده داشته است دیگر به پرداخت ، اما او در حال حاضر شروع به احساس
که حساب او تا به حال در نتیجه ساختگی
برای فرار از نورد علاقه در فاصله داشتند.
چشم انداز بحث خوب آرام به نظر نمی رسید در حالی که همه sufficing به عنوان او Trenor
امیدوار بود و ابرو خود را به پایین ادامه داد او گفت : "آه ، من نمی دانم که من می توانم
به شما قول نوک تازه هر روز.
اما یک چیز شما ممکن است برای من انجام وجود دارد ؛ و آن ، فقط به کمی مدنی به
Rosedale.
جودی وعده داده است از او بخواهید که به ناهار خوردن هنگامی که ما به شهر ، اما من می توانم او را به القا نمی
او را در Bellomont ، و اگر شما اجازه دهید من او را در حال حاضر آن را به بسیاری از
تفاوت.
من اعتقاد ندارم دو زن به او صحبت این بعد از ظهر ، و من می توانم به او بگویید
اختتامیه جشنواره صنعت چاپ آن را می پردازد به مناسب و معقول به است. "
خانم بارت یک جنبش بی تاب ساخته شده ، اما کلماتی که به نظر می رسید در مورد به سرکوب
همراه با آن.
پس از همه ، این راه از تبرئه بدهی خود را به طور غیر منتظره آسان بود و به حال او نمی
دلایل خود را برای مایل به مدنی به آقای Rosedale؟
"آه ، او را به تمام معنی ،" او گفت : خندان "شاید من می توانم یک نوک از دریافت کنید
او را در حساب خود من است. "
Trenor ناگهان متوقف شد ، و چشمان او ، خود را بر روی... او با یک نگاه که ساخته شده ثابت
تغییر رنگ خود را.
او گفت : "من می گویم ، شما می دانید -- you'll لطفا به یاد داشته باشید he'sa bounder شکوفه دهی ،" و با
خنده اندک او را به سمت پنجره باز نزدیک که آنها ایستاده بود تبدیل شده است.
ازدحام در اتاق ، افزایش یافته بود و او احساس میل به فضا و هوای تازه.
هر دو از این او بر روی تراس ، که در آن تنها معدودی از مردان بودند طولانی بیش از
سیگار و لیکور ، در حالی که زوج های پراکنده در سراسر چمن به قدم
پاییز مرزهای رنگی از گل و باغ.
همانطور که او پدید آمده است ، یک مرد نسبت به او از گره از سیگاری ها نقل مکان کرد ، و او خودش را در بر داشت
چهره به چهره با Selden.
هم بزنید پالس که نزدیکی او همیشه باعث اندکی افزایش یافت
حس محدودیت.
آنها از پیاده روی بعد از ظهر خود را روز یکشنبه در Bellomont ملاقات کرده بود ، و
قسمت هنوز واضح به او که او به سختی می تواند باور او را به کمتر
از آن آگاه است.
اما تبریک خود ابراز بیش از رضایت است که هر زیبا زن
انتظار منعکس شده در چشم مردانه و کشف ، اگر ناخوش آیند به او
غرور ، اطمینان بخش به اعصاب خود است.
بین تسکین فرار خود را از Trenor ، و دلهره مبهم خود
ملاقات با Rosedale ، آن را لذت بخش بود به استراحت یک لحظه حس کامل
درک که به شیوه ای لارنس Selden همیشه منتقل شده است.
"این شانس ،" او گفت : خندان.
"من اگر من باید قادر به کلمه با شما قبل از ویژه
snatches ما دور است.
من با نور Gerty شد و قول داد که اجازه نمی قطار را از دست او است ، اما من مطمئن هستم
او هنوز هم استخراج آرامش احساساتی از ارائه عروسی.
او به نظر می رسد در نظر گرفتن تعداد و ارزش خود را به عنوان شواهد بی طرف
محبت از طرفهای متعاهد. "
اثری از خجالت دست کم در صدای او وجود ندارد ، و او به عنوان
صحبت می کرد ، تمایل کمی در برابر زره ساق پا از پنجره ، و اجازه دادن به بقیه چشم خود را بر روی
او را در لذت بردن صریح از فضل او ،
او با لرز غش از پشیمانی احساس که او آمده بود بدون تلاش برای از بین می رود
تامین کننده منابع مالی که در آن بودند ، ایستاده بود قبل از بحث تاریخ و زمان آخرین آنها با هم.
غرور او را نزد لبخند صدمه ندیده خود را stung شد.
او مدت زمان طولانی تر می شود به او چیزی بیش از یک قطعه از prettiness حساس ، عبور
انحراف چشم و مغز خود را و اشتیاق خود را در پاسخ او خیانت کرده است.
"آه ،" او گفت ، "Gerty تو غبطه می خورم که قدرت او از پانسمان با عاشقانه ما
زشت و ترتیبات کسل کننده!
من خود من احترام را بهبود هرگز از شما به من نشان داد که چگونه فقرا و
بی اهمیت جاه طلبی های من بودند. "کلمات به سختی صحبت می شد زمانی که وی به
متوجه سیاه بختی خود است.
به نظر می رسید به سرنوشت او در بدترین او ظاهر می شود به Selden.
"من فکر می کردم ، بر خلاف او بازگشت :" به آرامی "که من از وسیله ای شده بود
اثبات آنها برای شما مهم تر از هر چیز دیگری است. "
این بود که اگر جریان مشتاق بودن او با یک مانع ناگهانی بررسی شده بود که
سوار آن را بر خود است.
او در او نگاه بی اراده ، مانند یک کودک صدمه دیده و یا وحشت زده : این خود واقعی
... او ، او مجبور شد که دانشکده رسم از عمق بسیار کمی عادت کرده اند
به تنهایی!
درخواست تجدید نظر از ناتوانی او را لمس در او ، تا آن را همیشه انجام داد ، وتر نهفته
تمایل.
این معنای چیزی برای او کشف کنند که نزدیکی او ساخته شده او در ادامه
درخشان ، اما این گوشه ای از خلق و خوی گرگ و میش که او به تنهایی تا به حال سرنخ به نظر می رسید
یک بار دیگر به او را در جهان جز با او.
حداقل شما می توانید چیزهای بدتر از من فکر نمی کنم از شما می گویم! "او با بانگ زد
خنده لرزش ، اما قبل از اینکه او می تواند پاسخ ، جریان درک بین
آنها به طور ناگهانی بود باقی ماند
ظهور دوباره گاس Trenor ، در پی او که با آقای Rosedale پیشرفته.
"از آن قطع ، لیلی ، من فکر کردم شما می خواهم به من داده لغزش : Rosedale و من شده اند شکار
بیش از همه برای شما! "
صدای خود را به حال توجه داشته باشید از آشنایی زناشویی : خانم بارت خیالی او شناسایی
در چشم Rosedale درک نسبتا درخشان از این واقعیت است ، و این ایده تبدیل دوست نداشتن او
از او به مخالفت.
او تعظیم عمیق خود را با سر اشاره خفیف بازگشت ، بیشتر موهن احساس ساخته شده
تعجب Selden که او تعداد باید در میان آشنایان او Rosedale.
Trenor دور ساخته بود ، و همراه او ادامه داد : قبل از خانم بارت ، هشدار ایستاده
و امیدواری ، لب هایش را جدا در یک لبخند در هر او ممکن است برای گفتن ، و
خود را بسیار عقب امتیاز از بودن با او دیده می شود آگاه است.
این لحظه ای برای تدبیر بود ، برای سریع در پل زدن بیش از از شکاف ، اما Selden هنوز
تکیه در مقابل پنجره ، یک ناظر جدا شده از صحنه ، و تحت طلسم
مشاهدات خود را لیلی احساس خودش را ناتوان از اعمال هنر های معمول خود را.
ترس از مشکوک Selden که هر گونه نیاز به او را به خشم را فرو نشاندن چنین وجود دارد
انسان به عنوان Rosedale چک عبارات پیش پا افتاده از ادب است.
Rosedale هنوز هم پیش از او در نگرش باردار ایستاد ، و او همچنان به
چهره او را در سکوت ، نگاه خود را فقط با طاسی جلا خود در سطح است.
نگاه لمس اتمام به سکوت خود به طور ضمنی است.
او به آرامی قرمز ، تغییر از یک پا به طرف دیگر ، انگشتی سیاه و سفید گوشتالو
مروارید در کراوات خود را ، و به سبیل خود را پیچ و تاب و عصبی داد و پس از آن ، در حال اجرا چشم خود را
بیش از او ، او به خود جلب کرد به عقب و با گفت :
سمت نگاه در Selden : "پس از روح من ، من تو را دیدم هرگز بیشتر پاره گرفتن
این است که آخرین ایجاد ساز از لباس شما به نوداماد را ببینید؟
اگر چنین است ، من تعجب می کنم که تمام زنان دیگر انجام می دهند به او نه خیلی! "
کلمات به شدت علیه سکوت لیلی پیش بینی شده بودند ، و او در فلش که دیدم
عمل خود را به آنها داده بود و تاکید خود را.
در بحث عادی آنها ممکن است توجهی نشد به تصویب رسید ، اما زیر را در طولانی مدت خود را
مکث آنها معنا و مفهوم خاصی را به دست آورد.
او بدون نگاه احساس است که Selden بلافاصله توقیف به حال آن ، و به ناچار
اتصال به اشاره با سفر خود به خود.
آگاهی تحریک او را در برابر Rosedale افزایش یافته است ، بلکه احساس او را که
در حال حاضر ، اگر نگوییم هرگز ، لحظه به او تسکین دادن بود ، نفرت بود به انجام این کار در Selden
حضور.
آیا می دانید که زنان دیگر به ساز من لباس نیست؟ "او بازگشت.
"ببینید من می ترسم برای دادن آدرس خود را به دوستان من!"
نگاه و لهجه خود را به سادگی Rosedale در این دایره ممتاز گنجانده شده است که خود
چشم کوچک puckered با لذت بردن ، و یک لبخند دانستن خود جلب کرد تا سبیل خود را.
"ژوپیتر ، شما لازم نیست!" اعلام کرد.
"شما می تواند ارائه کند' EM تمام ساز و برگ و پیروزی در یک سلانه سلانه راه رفتن! "
"آه ، که خوب از شما ، و آن را که بهتر است هنوز هم اگر شما را من خاموش حمل به
گوشه آرام ، و به من یک لیوان لیموناد یا برخی از نوشابه های بی گناه قبل از ما دریافت کنید
همه باید به قطار عجله. "
او تبدیل به دور او صحبت می کرد ، اجازه او قدم زنی با تبختر در کنار او را از طریق جمع آوری
گروه بر روی تراس ، در حالی که هر عصب در او با آگاهی از آنچه throbbed
Selden باید از صحنه تصور می شده است.
اما تحت حس خشم خود را از perverseness از چیزهایی ، و نور
سطح بحث خود را با Rosedale ، یک ایده سوم همچنان ادامه داشت : او معنا نیست را ترک کنند
بدون تلاش برای کشف حقیقت در مورد پرسی Gryce.
احتمال ، یا شاید حل و فصل خود ، آنها را جدا از زمان خروج شتابزده خود را نگه داشته بود
از Bellomont اما خانم بارت بود متخصص در ساخت بسیاری از غیر منتظره ، و
حوادث ناخوشایند از چند آخرین
دقیقه -- وحی به Selden دقیقا آن بخش از زندگی اش که او
ترین خواست او را نادیده بگیرد -- افزایش اشتیاق او را برای سرپناه ، برای فرار از چنین
احتمالات تحقیر آمیز.
هر موقعیتی قطعی خواهد بود قابل تحمل تر از این buffeting از شانس ،
که او را در نگرش هوشیاری مضطرب نسبت به هر امکان زندگی نگه داشته شود.
اماکن سربسته بود حس کلی از پراکندگی در هوا وجود دارد ، به عنوان یک مخاطب
جمع آوری به خودی خود برای خروج پس از بازیگران اصلی صحنه را ترک کرده بودند ، اما
در میان گروه های باقی مانده و لیلی می تواند
کشف نه Gryce نه جوانترین خانم ون Osburgh.
که هر دو باید از دست رفته او را با foreboding لرزاند و او آقای Rosedale توسط مفتون
پیشنهاد که آنها باید راه خود را به conservatories را در پایان دورتر از
خانه.
فقط مردم به اندازه کافی وجود دارد در سمت چپ مجموعه طولانی از اتاق را به پیشرفت خود
آشکار است ، و لیلی آگاه بود که به نظر می رسد از سرگرمی را به دنبال و
بازجویی ، که با نگاه کردن به عنوان
بدون ضرر را از بی تفاوتی خود را به عنوان از خود رضایت همدم او.
او بسیار کمی در آن لحظه که با Rosedale دیده می شود مراقبت : تمام افکار خود
هدف از جستجو او را در مرکز.
دوم ، با این حال ، discoverable است در conservatories و لیلی ، مظلوم بود نه
توسط یک محکومیت ناگهانی شکست ، ریخته گری در مورد یک راه بود ، خودش را از شر
او در حال حاضر همراه اضافی ، زمانی که آنها
آمد بر خانم ون Osburgh ، برافروخته و خسته ، اما بشاش با
آگاهی از وظیفه انجام می شود.
او به آنها نگاه لحظه با چشم خوش خیم اما خالی از میزبان خسته ،
به چه کسی مهمان خود را صرف چرخش لکه در کالیدوسکوپ تبدیل
خستگی و سپس توجه خود را تبدیل شد به طور ناگهانی
ثابت ، و او در خانم بارت با یک ژست محرمانه را تصرف کردند.
"عزیز لیلی من ، من زمان برای یک کلمه با شما نیست ، و در حال حاضر گمان می کنم شما هستند
فقط خاموش.
آیا شما دیده می شود Evie؟ او در همه جا برای شما شده است به دنبال : او
می خواستم به شما راز کوچک خود را بگویید ، اما من جرات گفتن که شما آن را حدس زده در حال حاضر است.
تعامل نمی شود تا هفته آینده اعلام کرد -- اما شما چنین یکی از دوستان از آقای
Gryce که هر دو آنها از آنجایی که آرزو شما را به اولین بدانند خوشبختی خود است. "