Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دوازدهم III
هدف او تا ببینید که چاد روز بعد شده بود ، و او تا به حال prefigured دیدن او را توسط
اوایل تماس داشتن به طور کلی در احترام به بازدیدکننده داشته است در مراسم هرگز ایستاد
بلوار Malesherbes.
آن اغلب طبیعی شده بود برای او تا به آنجا از چاد به آمدن به کوچک
هتل ، جاذبه های که اندک ؛ رتبهدهی نشده است اما با این وجود ، فقط در حال حاضر ، در
ساعت یازدهم ، پیشنهاد خود را به
Strether برای شروع با دادن مرد جوان شانس.
که به او زده که در این دوره اجتناب ناپذیر ، چاد خواهد بود "دور" را به عنوان Waymarsh
مورد استفاده برای گفتن -- Waymarsh که در حال حاضر ، به نحوی ، به نظر می رسید مدتها پیش.
او روز قبل از نیامده است ، زیرا بین آنها را چیده شده بود که مادام
د Vionnet باید دوست خود را برای اولین بار را ببینید ، اما حالا که این قطعه اتفاق افتاده بود ،
او خود را ، حال و دوست خود را نه به مدت طولانی صبر.
Strether به عهده گرفت ، او آگاه است ، در این استدلال شد ، که جالب توجه احزاب به
آرایش را ملاقات کرده اید در اولین فرصت ، و جالب تر از این دو -- را به عنوان
او بعد از همه بود -- مجبور به دیگر مسئله درخواست تجدید نظر او ارتباط برقرار است.
چاد را بدون تاخیر می دانیم که رسول مادرش با او شده بود ، و
هر چند که شاید بسیار آسان می باشد تا ببینید که چگونه او می تواند واجد شرایط چه رخ داده بود ، او
حداقل به اندازه کافی توصیه شده اند به احساس می کنید او می تواند در.
با این حال ، روز ، به ارمغان آورد ، در اوایل و یا اواخر ، هیچ کلمه ای از او ، و Strether احساس ، به عنوان یک
نتیجه این امر ، که تغییر او عملا به بیش از مقاربت خود می آیند.
این شاید یک قضاوت زودرس ، یا آن را تنها به این معنی بود شاید -- چگونه می تواند به او بگویید --؟
که این جفت ارز فوق العاده او محافظت گرفته بود دوباره با هم از گشت او
حال به طور تصادفی بررسی می شود.
آنها ممکن است به این کشور رفته و رفته اند ولی با نفس بلند کشیده شده ؛
که در واقع بهتر حس چاد که مردودیت مادام د پاداش علامت گذاری به عنوان
درخواست Vionnet برای مصاحبه.
در پایان از ساعت بیست و چهار ، در پایان از چهل و هشت بود ، هنوز وجود ندارد
اورتور ، به طوری که Strether پر تا آن زمان ، به عنوان او اغلب پر بود آن را قبل از
با رفتن به خانم Gostrey.
او پیشنهاد سرگرمی به او ، او احساس کارشناس در حال حاضر در پیشنهاد سرگرمی ؛ و او
بنابراین ، برای چند روز ، حس عجیب و غریب منجر به او در مورد پاریس ، از رانندگی خود را در
دوبوا ، از نشان دادن او پنی
steamboats -- کسانی که از آن نسیم از سن بود که به بهترین لذت می برد -- که
ممکن است متعلق به عموی مهربانی انجام افتخارات سرمایه به
خواهرزاده هوشمند از کشور.
او متوجه شد به معنی حتی به او را به مغازه ها او را نمی دانند ، یا این که او او وانمود
نداشت ، در حالی که او ، در کنار او ، ، مثل قبل از ازدواج کشور ، همه متواضع منفعل و
سپاسگزار -- در واقع تا آنجا
تقلید سادگی در خستگی های گاه به گاه و bewilderments.
Strether این رسیدگی مبهم را به خود شرح داده شده ، شرح داده شده آنها را حتی به او ، به عنوان
خوشحال میان پرده ، که نشانه ای از آن بود که اصحاب را برای آن زمان گفت : هیچ
کلمه بیشتر در مورد ماده بودند را به سیری صحبت.
او سیری در ابتدا اعلام کرد ، و او به سرعت در زمان اشاره به عنوان مطیع هر دو
در این و در هر چیز دیگری به عنوان خواهرزاده هوشمند مطیع.
او گفت هنوز هیچ چیز از ماجراجویی در اواخر خود را -- برای آن در حال حاضر به عنوان یک ماجرا
رتبه بندی با او ، او تحت فشار قرار دادند کل کسب و کار را به طور موقت کنار گذاشته و بر داشت خود را
علاقه ای به این واقعیت از موافقت زیبا وی.
او سؤالات ناپرسیده -- او که برای مدتی چنین طولانی تمام سوالات شده بود او داد
خودش را به او با درک درستی که صرف نجابت لال ممکن است
بیان کافی به نظر می رسید.
او می دانست حس خود را از وضعیت او هنوز گام دیگری را گرفته بود -- از آن او
کاملا آگاه باشند ، اما او منتقل که ، هر آنچه که به این ترتیب برای او به حال اتفاق افتاده بود
به سایه با آنچه اتفاق می افتد برای خودش بود پرتاب می شود.
این -- اگر چه ممکن است به روح جدا نیست که به نظر می رسید بسیار -- بزرگ بود
بهره ، و او آن را با صراحت پاسخ جدیدی از ملاقات کرد ، اندازه گیری آن را از
ساعت به ساعت با مخفی نگاه داشتن قبر او را از پذیرش.
لمس او اغلب با او شده بود ، قبل از او ، به نوبه خود بیش از حد ، لمس
نو همه بیشتر که هر چند او می تواند بموقع آگاهی از اصل خود
خلق و خوی او نمی تواند به همان اندازه از اصل مال انزن.
او ، که شده است ، به گونه ای می دانستند -- می دانستند حدود و resignedly -- آنچه خود او بود
جوجه ریزی و در حالی که او را به شانس او به خود به نام ماریا است
محاسبات.
این همه او مورد نیاز است که او را دوست به اندازه کافی برای آنچه که در حال انجام ، و حتی
باید آنها را انجام معامله خوب هنوز هم می خواهم او را برای آن به اندازه کافی ضروری
تازگی یک رابطه بسیار ساده
حمام سرد به درد تولید شده توسط روابط دیگر است.
این دیگر به نظر می رسد او را در حال حاضر به طرز وحشیانه ای پیچیده ، آنها را با نکات ظریف bristled ،
تمام نقاط غیر قابل تصور از قبل ، نقاط که آغشته و خون کشید ، یک واقعیت است که
تا یک ساعت با دوست کنونی خود را در داد
نوعی قایق سبک وزن mouche ، و یا در سایه بعد از ظهر از Elysees شانزه ، چیزی از
لذت بیگناهی خود را از دست زدن به عاج گرد.
ارتباط او با چاد شخصا -- از لحظه او نظر خود را از -- بود
از ساده ترین و در عین حال این نیز او را به عنوان bristling رخ داد ، پس از یک سوم و یک
روز چهارم خالی بود منتقل می شود.
مثل آن بود که اگر در گذشته با این حال مراقبت از خود را برای نشانه های چنین کاهش یافته بود ؛ وجود دارد آمد
روز پنجم خالی و او را متوقف به پرس و جو و یا به توجه.
آنها در حال حاضر زمان در به علاقه داشتن به او ، خانم Gostrey و او ، تصویر بررسی سوالات در چوب ؛
آنها می توانند از عناصر و مهربان به اجازه دهید آنها را در صلح ادامه خواهد داد ، اعتماد کنید.
او بزرگ شده بود در حال حاضر ، به عنوان او می دانست ، در تعویق ، اما او تا به حال فقط برای دریافت
نو به ریتم از یک احساس جاذبه خوب خود.
خوشحال او را به خود می گویند که او ممکن است برای تمام جهان شده اند رفتن به
مرگ -- مرگ resignedly ؛ صحنه بود او را با چنین عمیق مخفی نگاه داشتن مرگ بستر پر شده است ، بنابراین
سودا افسون.
به معنای به تعویق انداختن هر چیز دیگری -- که برای مرور آرام ساخته شده
زندگی و تعویق در خاص به حساب می آیند -- مگر اینکه در واقع
حساب های آینده به یک و همان چیزی که با انقراض.
که به او مواجه شدند ، حساب ، بیش از شانه از تجربه بسیار interposing --
که همچنین او را با آن روبرو و یکی را به آن شناور از طریق این غار بدون شک بموقع
Kubla خان.
واقعا که پشت هر چیز بود و آن را در آنچه که او انجام داده بودند در هم ادغام نداشته است ، نهایی خود را
قدردانی از آنچه که او انجام داده بودند -- قدردانی خود را بر روی نقطه -- آن را فراهم
با وضوح اصلی آن است.
نقطه تا متمرکز بود البته Woollett ، و او برای دیدن ، در بهترین ،
چه Woollett را با همه چیز برای او وجود دارد را تغییر می شود.
نیست که وحی عملا به باد تا کار خود را مقدار؟
خوب ، پایان تابستان نشان دهد ، در حال تعلیق او در عین حال دقیقا
شیرینی تاخیر بیهوده و او با آن را به حال ، ما باید به ذکر است ، سرگرمی های دیگر نسبت به
شرکت ماریا -- مقدار زیادی از گزارشات و جداگانه
که در آن لوکس او را شکست خورده ، اما در یک نقطه.
او به خوبی در بندر ، دریا بیرونی پشت سر او بود ، و این فقط یک ماده از گرفتن
ساحل.
یک سوال وجود دارد که برای او آمد و رفت ، با این حال ، به عنوان او در برابر طرف استراحت
کشتی او ، و آن را کمی بود برای خلاص شدن از وسواس که او طولانی خود
ساعت با خانم Gostrey.
این یک سوال در مورد خود بود ، اما آن را تنها می تواند با دیدن چاد دوباره حل و فصل ؛
در واقع دلیل اصلی خود برای تمایل به مراجعه کنید چاد است.
پس از آن دلالت آن را نمی خواهد -- آن شبح که کلمات خاصی به راحتی می وضع بود
به استراحت. فقط مرد جوان وجود دارد باید به را
کلمات.
زمانی که او به سمت چپ سوال گرفته شده بود ؛ هیچ ، که ، در ارتباط
با این امر خاص.
سپس مهم نیست حتی به خود است که او در حال حاضر ممکن است مقصر شناخته شده اند
سخن گفتن به دلیل آنچه که او به حال جریمه از دست داد.
این پالایش از محظور اخلاقی عالی او بود -- او خواست تا به ترک آنچه که او به حال
از حساب غلط هستند.
او آرزو به انجام هر کاری چون او چیز دیگری از دست رفته بود ، چون او درد بود
و یا با عرض پوزش و یا فقیر ، چرا که او maltreated یا از جان گذشته بود ، او میخواست انجام
چرا که او صریح و آرام بود ،
تنها همین کار را برای خود در تمام نقاط ضروری او تا کنون بوده است.
بنابراین بود که در حالی که او عملا برای چاد آویزان او نگه داشته mutely قرار دادن :
"شما بوده ام chucked ، پسر ، اما آنچه که با آن انجام دهد؟"
این امر می باید او را به احساس کینه جو بیمار است.
این tints احساس در واقع بدون شک بودند اما نمایش رنگین کمان او
بیهودگی ، و آنها در حال حاضر در نور جدید از ماریا بودند از دست داده است.
او یک واقعیت تازه را برای او قبل از هفته بود ، و او عملا او را ملاقات نمود
با آن را در او ظاهر می شود یک شب.
او در این روز دیده می شود او را نداشته است ، اما ارائه خود را در موعد مقرر به برنامه ریزی شده بود
از او بخواهید با او شام خوردن در جایی خارج از درها ، در یکی از تراس ، در یکی از
باغ ها ، که در پاریس تابستان شدید بود.
سپس به باران آمده بود به طوری که ، پاچه ، او نظرش را تغییر داد ؛ ناهار خوری
به تنهایی در خانه ، کمی stuffily و ابلهانه ، و در انتظار او پس از آن به
را تشکیل می دهند از دست دادن او.
او مطمئن بود که ظرف یک دقیقه که چیزی اتفاق افتاده ، آن را در هوا بود
غنی اتاق کوچک است که او به حال به ندرت به نام فکر او.
ملایم روشن ، رنگ کل محل ، با ارزش های مبهم آن ، در سرد
همجوشی -- اثر ساخته شده است که موضع بازدید کنندگان برای نگران کوچک.
این بود که اگر در انجام این کار در حال حاضر او احساس حضور اخیر -- شناخت خود را از
گذشت که میزبان خود را به نوبه خود divined.
او به ندرت به آن می گویند -- "بله ، او شده است ، و این بار من او را دریافت."
تا یک دقیقه بعد که او افزود : "وجود دارد که ، به عنوان من شما را در درک ،
هیچ دلیلی در حال حاضر -- "
"هیچ کدام به خاطر امتناع خود را؟" "-- اگر شما انجام داده اید تا به حال به انجام".
"من قطعا تا کنون آن را انجام داده ،" Strether گفت : "به عنوان که شما نیاز دارید ترس اثر ،
یا ظاهر بین ما.
هیچ چیزی بین ما وجود دارد اما آنچه که ما خودمان می شود وجود دارد ، و نه یک اینچ
اتاق برای هر چیز دیگری هر چه است.
بنابراین شما تنها به زیبایی با ما مثل همیشه -- هر چند بدون شک در حال حاضر ، اگر او تا به
صحبت به شما ، و نه بیشتر با ما از کمتر است.
البته اگر او آمد ، "او افزود ،" آن با شما صحبت کنم. "
"این بود که صحبت به من ،" ماریا بازگشت که وی بر آن اطمینان حاصل کنید که بیشتر او بود
عملا در اختیار داشتن آنچه خود او هنوز رتبهدهی نشده است به او گفت.
او حتی مطمئن شوید که او در اختیار داشتن چیزهای خود او نمی توانست گفته بود ؛
آگاهی از آنها بود ، در حال حاضر همه در چهره اش و در آنجا همراه با سایه ای
از غم و اندوه مشخص شده است که در او نزدیک از همه عدم قطعیت.
آن را برای او آمد تر از همیشه رتبهدهی نشده است که او تا به حال به حال او از اولین دانش
معتقد بودند او را داشته اند ، دانش کسب تیز که ممکن است
مقصد را به تفاوت برای او.
تفاوت برای او inconceivably ممکن است نمی شود بازداشت او
استقلال و تغییر در نگرش خود را -- به عبارت دیگر ، تنفر شدید به نفع
اصول Woollett.
او واقعا prefigured احتمال شوک که او را نوسانی ارسال
بازگشت به خانم Newsome.
او ، نه آن درست باشد ، هفته پس از هفته ، علائم نشان داده شده است از دریافت آن است ، اما
امکان هیچ شده بود کمتر در هوا است.
ماریا درآمده بودند در حال حاضر به در بود که شوک تبار بود و
که او تا به حال نیست ، همان ، چرخش به عقب.
او روشن ، رشد در فلش بود ، در یک نقطه از مدت ها برای خود حل و فصل ؛ اما هیچ
reapproximation به خانم Newsome در نتیجه رخ داده بود.
مادام د Vionnet تا به حال سفر او برگزار شد تا مشعل به این حقایق ، و آنچه در حال حاضر
lingered در صورت فقیر ماریا نور تا حدودی دودی از صحنه بین بود
آنها.
اگر نور با این حال بود ، و نه به عنوان ما اشاره کرده اند ، تب و تاب بودن از شادی ، دلایل
این هم شاید برداشت های امروزین به Strether حتی از طریق تاری بازیگران بیش از
آنها را با عفت طبیعی خود را.
او خودش را برای ماه ها با دست شرکت برگزار شده بود ، او در هر فرصتی دخالت نداشته است --
و شانس به اندازه کافی دارای ظاهر زیبا وفریبنده بود -- که او ممکن است به سود خود دخالت.
پشت کرد به رویا تبدیل شده بود که پارگی خانم Newsome ، دوست خود را
دست دادگی -- تعامل رابطه به خودی خود ، فراتر از تمام مرمت شکسته -- ممکن است
مبله کردن مندرج مزیت او و برای اقامت
دست او را از این چیزها را ارتقا می بخشد ، او در خصوصی ، دشوار است ، اما سفت و سخت بود ،
خطوط ، با بازی به شدت عادلانه است.
او نیست بنابراین می تواند اما احساس می کنید که ، هر چند ، به عنوان پایان از همه ، حقایق را در
سوال محکم شده بود ، تایید می شود ، زمین خود را برای استفاده شخصی ، برای چه ممکن است
علاقمند بوده نامیده می شود ، رفعت و نه مبهم باقی ماند.
Strether به راحتی ممکن است ساخته شده اند که او درخواست شده است به حال خود ، در ساعت
او فقط نشسته بود را از طریق ، اگر باز هم برای او وجود دارد ، یا نه تنها منصفانه
سایه ای از عدم قطعیت.
بیایید تسریع برای اضافه کردن ، با این حال ، که آنچه که او در ابتدا به این مناسبت ساخته شده او همچنین
در ابتدا با خود نگه داشته است.
او فقط پرسید : مادام د Vionnet به ویژه آمده بود ، و این خود
همراه آماده بود. او می خواهد بشارت آقای Newsome ، آنها او
به نظر می رسد نه برای برخی از روزها را دیده اند. "
ماریا پاسخ داد : "سپس او شده است را با او دوباره؟" "او به نظر می رسید به فکر می کنم" ،
"که او ممکن است با شما دور رفته است." "و او را به شما بگویم من می دانم که هیچ چیز از
او؟ "
او headshake زیاده او. "من هیچ چیز از آنچه شما می دانید شناخته شده است.
و -- من تنها می تواند به او بگویید من می خواهم از شما درخواست "" سپس من او را به مدت یک هفته دیده می شود
البته من تعجب است. "
چیز شگفت انگیز او در این لحظه به عنوان واضح تر نشان داد ، اما او در حال حاضر در رفت.
"با این حال ، من به جرات می گفت من می توانم از دست من بر او قرار داده.
آیا او به اعتصاب ، او پرسید : "به عنوان اضطراب است؟"
"او همیشه مضطرب است." "بعد از تمام من برای او انجام می شود؟"
و او یکی از آخرین flickers از نشاط خود را گاه به گاه خفیف.
"فکر می کنم که آنچه که من برای جلوگیری از بیرون آمد!"
او از آن را در زمان اما به پاسخ.
"شما او را پس از آن به عنوان امن به نظر نمی؟" "من فقط رفتن به شما بپرسید که چگونه در آن
احترام به شما توجه مادام د Vionnet. "او او را کمی نگاه کرد.
"چه زن همیشه ایمن بود؟
او به من گفت ، "او اضافه کرد -- و آن را به عنوان اگر در لمس ارتباط --" از شما
نشست فوق العاده در کشور است. پس از آن quoi SE fier؟ "
"این به عنوان یک تصادف بود ، در تمام فصل ممکن یا غیر ممکن است ،" Strether
خورده ، به اندازه کافی "شگفت انگیز است. اما هنوز ، اما هنوز هم -- "
اما هنوز او مهم نیست؟ "
"او هیچ مهم نیست." "خب ، پس ، شما یا نه ، ما ممکن است
تمام سینک به بقیه! "او به نظر می رسد با او به توافق برسند ، اما او تا به حال
رزرو خود.
"من ذهن ناپدید شدن چاد است." "آه شما او را به عقب دریافت کنید.
اما در حال حاضر شما می دانیم ، "او گفت ،" چرا من را به Mentone رفت. "
او به اندازه کافی او را که او در این زمان جمع شده بودند چیز با هم ، اما
طبیعت وجود دارد در آرزوی خود را واضح تر بیان هنوز هم.
"من نمی خواستم شما را به آن قرار داده به من."
"آن را به شما --" "پرسش از آنچه شما در گذشته --
هفته قبل -- نگاه کنید به خودتان. من نمی خواستم که به دروغ برای او.
احساس کردم که می شود بیش از حد برای من.
مرد البته همیشه انتظار می رود را به انجام آن -- برای انجام این کار ، منظور من ، برای یک زن ، اما نه
یک زن برای زن دیگری ، مگر شاید در اصل یابو - برای - TAT ، به عنوان یک
راه غیر مستقیم حفاظت از خودش.
من حفاظت لازم نیست ، به طوری که من آزاد شده بود به "فانک" شما -- به سادگی به گول زدن تست خود.
مسئولیت بیش از حد برای من بود. من هم به دست آورد ، و زمانی که من برگشتم
نیاز به یک آزمون بیش از دمیده شده بود. "
Strether فکر از آن serenely. "بله ، زمانی که شما آمد کمی Bilham
نشان داده شده است آنچه از یک نجیب زاده انتظار می رود. کوچک Bilham دروغ گفته مثل یک بود. "
"و مانند آنچه شما به او اعتقاد داشتند؟"
"خوب ، گفت :" Strether "بود ، اما دروغ فنی -- او دلبستگی را به عنوان طبقه بندی شده
با فضیلت.
این دیدگاه بود که بسیار توان گفت -- و فضیلت را برای من آمد
شدیدا البته مقدار زیادی از آن وجود دارد.
من آن را در صورت کامل ، و من با آن ، می بینید ، انجام نشده است. "
"آنچه من می بینم ، چه دیدم ،" ماریا بازگشت ، "این است که شما لباس پوشیدن و حتی فضیلت.
شما فوق العاده بود -- شما زیبا بودند ، به عنوان افتخار از گفتن شما قبل از من ؛
، اما اگر می خواهید واقعا می دانیم ، "او متاسفانه اعتراف ،" من کاملا هرگز دانستند مکانی که در آن شما
شد.
لحظاتی وجود دارد ، "او توضیح داد :" زمانی که شما مرا به عنوان grandly بدبینانه را لرزاند ؛ وجود دارد
بعضی دیگر ، هنگامی که شما مرا به عنوان grandly مبهم رخ داد. "
دوست وی در نظر گرفته شود.
"من تا به حال فاز. من تا به حال پرواز است. "
"بله ، اما همه چیز باید اساس داشته باشد." "اساس به نظر می رسید برای من فقط زیبایی اش
تامین می شود. "
"زیبایی خود فرد؟" "خب ، زیبایی خود را از همه چیز.
تصور او می سازد. او های مختلف از جمله و در عین حال هماهنگی چنین است. "
او با یک بازده عمیق خود را از زیاده روی در نظر گرفته شده -- بازگرداندن از همه
نسبت به ناراحتی به آنها آب گرفتگی بیش از می دهد.
"شما در حال کامل است."
"شما همیشه بیش از حد شخصی خوب humouredly گفت :" اما این دقیقا چگونه
متعجب شدم و سرگردان است. "
او رفت : "اگر منظور شما ،" ، که او از ابتدا برای شما جذاب بود
زن در جهان ، هیچ چیز ساده تر است. فقط که یک بنیاد عجیب و غریب بود. "
"برای آنچه که من در آن پرورش داده؟"
"آنچه شما نداشت!" "خب ، آن بود نه یک مقدار ثابت است.
و آن را برای من بود -- هنوز -- عناصر از غرابت است.
سن بیشتر او نسبت به خود ، جهان های مختلف او ، سنت ها ، تشکل ، دیگر او
فرصت ها ، بدهی ، استاندارد می باشید. "
دوست او گوش با توجه به شمارش خود را از این نابرابری ها و پس از آن او
از آنها را در یک سکته مغزی دور انداخته شوند. "آن چیزها چیزی که یک زن
رسید.
این بسیار افتضاح است. او زده شد. "
Strether ، در سمت خود ، آیا عدالت را که دادخواست.
"اوه البته من تو را دیدم او هدف قرار گرفت.
او ضربه بود آنچه که ما مشغول بودند که او ضربه بزرگ ما بود
امر است. اما به نوعی من نمی تواند فکر می کنم از او به عنوان پایین
در گرد و غبار.
و به عنوان وجود دارد کمی چاد ما قرار داده! "" بود نه "خود را' چاد کمی فقط خود را
معجزه؟ "Strether آن بستری است.
البته من در میان معجزات نقل مکان کرد.
این تمام phantasmagoric شده است. اما این واقعیت بزرگ این است که پس از آن بود
هیچ یک از کسب و کار من -- به عنوان کسب و کار من من تو را دیدم.
این است که حتی در حال حاضر. "
همدم او را در این تبدیل ، و آن ممکن است به خوبی نشده دوباره با
هشیاری از ترس از کمی فلسفه او می تواند او را شخصا آورد.
"من آرزو می کنم او می تواند که می شنوید!"
"خانم Newsome "" -- خانم نمی Newsome ؛؟ از من درک می کنم
شما که در حال حاضر مهم نیست که چه خانم Newsome می شنود.
او نمی شنیده ام همه چیز؟ "
"عملا -- بله" او یک لحظه تصور بود ، اما او می رفتند.
"می خواهید مادام د Vionnet می تواند از من بشنوند؟" ، "مادام دو Vionnet."
او را به او آمده بودند.
"او فکر می کند فقط خلاف آنچه شما می گویید.
که شما به طور مشخصی او را. قضاوت "
او بر سر صحنه تبدیل شده به عنوان دو زن با هم قرار می گیرد در نتیجه برای او به نظر می رسید به این
آن. "او ممکن است شناخته می شود --"
"ممکن است شناخته شده شما کاری انجام دهید؟"
دوشیزه Gostrey خواست او اجازه دهید آن را رها کند. "او از آن مطمئن برای اولین بار ،" او را دنبال
او چیزی گفت ، "او آن را برای اعطا در زمان ، حداقل ، به عنوان هر زن در او
موقعیت بود.
اما پس از آن او تغییر ذهن خود و او بر این باور شما بر این باور -- "
"خب؟" -- او کنجکاو. "چرا در تعالی او.
و این اعتقاد با او باقی مانده بود ، من را ، تا حادثه دیگر
روز چشمان شما باز است. که آن را انجام داد ، گفت : "ماریا" باز کردن آنها -- "
"او نمی تواند کمک به" -- که او آن را گرفته بود -- "آگاه بودن؟
نه ، او mused در "گمان می کنم او که فکر می کند حتی هنوز".
"سپس آنها بسته شدند؟
شما وجود دارد! با این حال ، اگر او شما را به عنوان بیشترین
زن جذاب در جهان آن را به همان چیزی می آید.
و اگر شما می خواهم که من به او بگویید که شما هنوز او را --
دوشیزه Gostrey ، در کوتاه مدت ، خودش را برای خدمت به پایان ارائه شده است.
این پیشنهاد او به طور موقت می تواند سرگرم بود ، اما او تصمیم گرفت.
"او می داند کاملا چگونه من او را." "مساعد به اندازه کافی نیست ، او به اشاره
من ، آرزو که تا کنون او را دوباره ببینم.
او به من گفت به شما مرخصی نهایی از او گرفته بود.
او می گوید که شما با او انجام می شود. "" بنابراین من است. "
ماریا تا به حال مکث ، او سپس سخن گفت به عنوان اگر برای وجدان.
"او را با شما انجام داده است. او احساس می کند او به شما از دست رفته -- ، هنوز که او
بهتر ممکن است برای شما بوده است. "
"آه او شده است کاملا به اندازه کافی خوب!" Strether خندید.
"او به شما فکر می کند و او ممکن است در هر حال دوستان بوده است."
"ما مسلما ممکن است.
این فقط "-- او ادامه داد : به خنده --" چرا من قصد دارم ".
این بود که اگر ماریا می تواند با این احساس سپس در آخرین که او خود را برای انجام داده بود
هر.
اما او هنوز یک ایده است. "باید بگویم او را که؟"
"نه. به هیچ چیز او را. "" خیلی خوب پس از آن. "
که در تنفس بعدی دوشیزه Gostrey افزود : «چیزی پور عزیز!"
دوست او تعجب ؛ سپس با ابرو های مطرح شده : "من؟"
اوه نه.
ماری د Vionnet. "او اصلاح را پذیرفت ، اما او تعجب
هنوز هم. "آیا شما پوزش می طلبیم برای خود را به عنوان آن؟"
این او فکر می کنم یک لحظه -- ساخته شده او را حتی با یک لبخند صحبت می کنند.
اما او واقعا عقب. "من متاسفم برای همه ما!"