Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دو جنگ جهانی در فصل 5 1941
چاق، brownette یونس Kinnison نشسته در چوب زیر گهواره، خواندن مقالات و یکشنبه
گوش دادن به رادیو او.
همسرش رالف بر نیمکت دراز sprawled، کشیدن یک سیگار و خواندن
این مسئله در حال حاضر از داستان های فوق العاده ای در مقابل زمینه بی سابقه از موسیقی است.
ذهنی، او به دور از Tellus بود، flitting فوق العاده-dreadnaught خود را در از طریق پارسک
پس از پارسک از فضای تهی.
موسیقی بدون هشدار آغاز شد و blared خارج وجود دارد اعلام که
yanked رالف Kinnison به زمین با تقریبا خشونت فیزیکی.
او شروع به پریدن کرد، دست خود را در جیب خود ماجرا.
"پرل هاربر" او کمربندش را بست. "چگونه وارد ...
چگونه می تواند آنها را اجازه دهید آنها را که به دور است؟ "
"اما فرانک" زن gasped:. او نگران بود نه شوهرش.
اما فرانک، فرزند او .... "او باید برود ..."
صدای او فوت دور.
"در جهان شانس." Kinnison بود صحبت نمی کنم برای ساکت کردن، بلکه به عنوان
هر چند از علم الیقین. "طراحی مهندس برای وود؟
او می خواهید، همه حق است، اما هر کسی که همواره حتی برای یک دوره در معرض
مهندسی هوانوردی، این جنگ ها نشسته اند. "
"اما آنها می گویند از آن بسیار طولانی می تواند طول بکشد.
این می تواند و نه می توانید آن را؟ "" من می گویند که می توانید.
بحث سست. پنج سال حداقل حدس من این است - که من نیست
حدس بهتر از هر کس دیگری است. "
او سراسر اتاق prowled است. محزون بیان او روشن نیست.
"من آن را می دانستند، زن گفت:" در طول. "شما بیش از حد - حتی بعد از آخرین ....
شما هیچ حرفی نیست، بنابراین من فکر کردم، شاید ....
"من می دانم که من دیگر چنین نکردم. همیشه این احتمال وجود دارد که ما
را به آن کشیده شده است.
اگر به شما می گویند، هر چند، من در خانه بمانند. "" من مستعد؟
من اجازه دهید شما را به زمانی که شما واقعا در خطر بود ... "
"چه شما توسط آن نرم افزار چیست؟" او قطع است.
"مقررات. یک سال خیلی قدیمی - با تشکر از بهشت "!
"پس چه؟
آنها کارشناسان فنی، بد نیاز دارند. آنها را استثنا.
"احتمالا. شغل میز.
افسران میز در عمل کشته شد - و یا حتی زخمی.
چرا، شاید، با بچه ها بزرگ شده و ازدواج کرده، ما حتی نمی خواهد داشته باشد
جدا شده است. "
"یکی دیگر از زاویه - مالی" "پیف!
چه کسی اهمیت میدهد که؟ علاوه بر این، برای یک مرد از یک شغل ...
"از تو خواهم اجازه دهید که یک پاس است.
با تشکر از Eunie - you're ACE. من ساقه 'EM سیم، است. "
تلگراف فرستاده شد. Kinnisons صبر کردم.
و منتظر ماندم.
تا اواسط ماه ژانویه، زیبا، عبارت و زیبایی،
نامه mimeographed شروع به وارد شدن به این.
"وزارت جنگ ارزش خود را در تجربه قبلی نظامی را به رسمیت می شناسد و
قدردانی یک بار دیگر تمایل خود را به اسلحه در دفاع از کشور ...
پرسشنامه افسر کهنه کار ... لطفا با پر کردن به طور کامل ...
فرم 191A ... فرم 170 در دو نسخه ...
فرم 315 ....
غیر ممکن است برای پیش بینی میزان که به وزارت جنگ در نهایت ممکن است استفاده از
خدمات که شما و هزاران نفر دیگر، تا سخاوتمندانه ارائه ...
فرم ...
فرم .... به معنای تفسیر نمی شود که شما
شده اند به طور دائم را رد کرد ... فرم ...
به شما توصیه که در حالی که در بصورت حال حاضر وزارت جنگ است قادر به استفاده از
شما ... "" که سرخ شما به ترد "؟
Kinnison خواستار است.
"در جهنم آنها را در خود سر--خاک اره؟
آنها فکر می کنند که چون من پنجاه یک سال من یک پا در گور - I'll
شرط می بندم چهار دلار است که من در شکل بهتر هستم از آن نفرین ژنرال ماژور و خود را
تمام کارکنان سر در گم! "
"من شک دارم نیست، عزیزم." لبخند یونس بود، با این حال، بیشتر از
امدادی. اما در اینجا با یک آگهی را - آن شده است در حال اجرا برای
در هفته است. "
"مهندسی شیمی ... پوسته گیاه در حال بارگذاری ... در عرض هفتاد و پنج سال مایل از Townville فاصله
... بیش از پنج سال تجربه ... شیمی آلی ... فن آوری ...
مواد منفجره ...
"آنها که می خواهید،" یونس اعلام کرد، صراحت پرسید. "خب، من دکتری آلی است.
من بیش از پنج سال تجربه در هر دو شیمی آلی و فن آوری داشته است.
اگر من چیزی را در مورد مواد منفجره نمی دانم من انجام یک کار هوشمندانه از فریب دین مونتروز،
پشت در Gosh Whatta دانشگاه. من خواهم نوشت 'دریافت نامه است. "
او نوشت.
او یک فرم پر. تلفن زنگ زد.
"زبان Kinnison ... بله ... دکتر سامنر؟
آه، بله، رئیس شیمیدان ....
این - یک سال بیش از سن، بنابراین من فکر کردم ....
آه، that'sa ماده جزئی. ما نمی خواهد گرسنگی.
اگر شما می توانید یک صد و پنجاه و پرداخت نمی خواهم برای یک صد هفتاد و پنج آمده، و یا
50 .... این همه حق است، بیش از حد است.
من به اندازه کافی در این زمینه خود من شناخته شده به طوری که عنوان مهندس شیمی تازه وارد
به من کمی صدمه دیده است ... خوب، من شما را در حدود یک ساعت ...
Stoner و سیاه و سفید، شرکت، اپراتور، Entwhistle کارخانه مهمات، Entwhistle
Missikota .... چه!
خب، شاید من می توانستم در آن ....
خداحافظ. "او به همسرش تبدیل شده است.
"شما می دانید چه؟ آنها می خواهند مرا به حق دور و به
کار می کنند.
هات داگ! من خوشحالم که من گفته است که هندریکس شپش
دقیقا همان جایی که او می تواند این کار من! چوب "
او باید شناخته شده که شما می توانید قرارداد مستقیم حقوق را امضا نکند و پس از اخذ
سهم از سود حد طولانی است.
شاید او معتقد است که آنچه که شما همیشه می گویند که درست قبل از یا فقط پس از لگد زدن به کسی
دندان گلو پایین خود را که شما خیلی با حوصله و معتدل - یک منظم Milquetoast به.
آیا واقعا فکر می کنم که آنها شما را به عقب می خواهم، پس از جنگ؟ "
واضح بود که یونس تا حدودی در مورد نگران بود در Kinnison
بیکاری، اما Kinnison نبود.
"احتمالا. این شایعات بی اساس است.
و من - وقتی جهنم یخ می زند ".
فک مربع او تنگ تر است.
"من از لباس احمقانه به اندازه کافی به مغز فنی خود را شنیده چرا که آنها
فروش - برای مدتی - هر چیزی که آنها تولید کردند، اما من نمی دانستم که من
برای یک کار.
شاید من دقیقا نمی روح ترسو، اما شما مجبور به اعتراف است که من هرگز لگد
دندان کسی مگر اینکه آنها سعی کردند به من و پا زدن از اول. "
Entwhistle کارخانه مهمات تحت پوشش بیست و عجیب و غریب مایل مربع از سطح بیشتر یا کمتر
زمین. نود و نه درصد از مساحت آن را "در داخل
حصار.
بسیاری از ساختمان ها در آن منطقه محدود شده، در حالی که در واقعیت عظیم،
فضاهای وسیع از جدا کردن آنها به مراتب بیشتر از ایمنی، فاصله کوچک هستند
زمانی که تی ان تی و tetryl تن دخیل هستند.
این سازه های بتن، فولاد، شیشه، transite، و کاشی ساخته شدند.
"در خارج از حصار" متفاوت بود.
این قسمت اداری بود.
ساختمان بازداشتگاه های چوبی فوق العاده ای بودند، نسبتا نزدیک به هم، بسته بندی شده
با پرسنل اجرایی، روحانیون و حرفه ای مناسب به
سازمان به کارگیری بیش از بیست هزار مرد و زن.
در داخل حصار، ایمنی، فاصله کوتاه از یک خط - در حال بارگیری
خط شماره یک - یک، ساختمان بلند و کم بود، کاملا به اندازه کافی به نام شیمیایی
آزمایشگاه.
"به اندازه کافی" در این شیمیدان اصلی، بسیار توانایی است - اگر بیش از یک کمی
چموش - مهندس مواد منفجره، در حال حاضر به بخش شیمیایی خود را جمع آوری کرده بود
توسعه، مهندسی،
و همه از فیزیک، وزن و اندازه گیری، و آب و هوا.
یکی از اتاق آزمایشگاه شیمی - در گوشه ای دور از دولت -
از بقیه ساختمان با دیوار 16 اینچ از بتن و از هم جدا
فولاد گسترش، بدون درب، پنجره، باز کردن و یا دیگر از پایه به سقف.
این آزمایشگاه از مهندسی شیمی، پسرانی که بازی با
مواد منفجره بالا و پایین هر انفجار اتفاق می افتد در آن می تواند تاثیر نمی گذارد
شیمی آزمایشگاهی مناسب یا پرسنل خود را.
جاده های اصلی Entwhistle هموار بود، اما در فوریه سال 1942، از جمله آیتم های جزئی به عنوان
پیاده رو وجود داشت تنها در چاپ های آبی.
خاک Entwhistle شامل خاک رس زیاد است، و در آن زمان، گل و لای بود حدود شش
اینچ عمیق.
از این رو، از بود و نه در داخل درها و نه پیاده رو وجود دارد، آن را تنها طبیعی
که فن دیدار کرد و در همه حال اغلب نظافت جلا کاشی
آزمایشگاه.
طبیعی بود به اندازه کافی برای این گروه به مراتب بزرگتر به مراجعه به تفکیک
کسانی که به عنوان تبعیدی و رانده شدگان و برخی از داروخانه ها شوخ که جدا به کار روند
قرار دادن نام "سیبری".
نام و نام خانوادگی گیر کرده است. بیشتر، مهندسان ضبط و تحسین
آن است.
آنها Siberians بود، و افتخار آن، و Siberians آنها باقی مانده است، مدت ها پس از
گل Entwhistle تبدیل به گرد و غبار.
و در سال Siberians ها برای تبدیل شدن به خوب و مطلوب شناخته شده در هر
کارخانه مهمات در کشور، بسیاری از مدیران بالا بود که هیچ ایده چگونه به نام
سرچشمه گرفته است.
Kinnison سیبری با شوق و ذوق به عنوان جوانترین مرد وجود دارد شد.
اصطلاح "جوانترین" به معنای دقیق آن، استفاده می شود نه برای یکی از آنها اخیر بود
فارغ التحصیل.
هر یک از آنها تا به حال حداقل پنج سال تجربه مسئول، و "Cappy" سامنر
نگهداری در ساختمان است.
او به استخدام extravagantly و بی رحمانه از کار اخراج شدند - را به ذهن برخی از
بی. اما او می دانست آنچه که او انجام شده بود.
او می دانست که مواد منفجره، و مردان او می دانست.
او دوست نیست، اما او احترام گذاشته بود. ساختمان او خوب بود.
یکی از تنها دو "قدیمی" مردان وجود دارد - و از سوی دیگر نمی ماند - Kinnison
به عنوان یک مهندس شیمی تازه وارد، در ابتدا بدون رزرو پذیرفته شده بود.
ظاهرا از این واقعیت او متوجه نیست، اما بی سر و صدا در مورد وظایف تخصیص داده شده خود را رفت.
او با دقت با دقت بسیار آشکارا در هر ترس از، مواد
که با او کار کرده است.
او موش و ردیاب تست شده، گیرانه، و ترکیب آتش زا، او در زمان نوبت خود
سوختن را رد کرد. هر گاه خواسته، او در خطوط رفت
با هر یک از آنها.
tetryls تجربی او همیشه "miked" به اندازه TNT او ذوب هرچه - مقدماتی
بارگذاری چهل میلی متری در سه خط بیرون آمد جامد، از چک و
cavitations.
کاملا روشن به آن ذهن جوان اما مشتاق است که او به تنهایی از آنها همه، در
زمین آشنا. آنها شروع به بحث در مورد مشکلات خود را با
او.
سال تجربه در زمینه فن آوری، و با آوردن همه
در حال حاضر به بحث او، یا به آنان کمک کرد، به طور مستقیم یا به آنها کمک کرد برای کمک به
خود را دارند.
قد او بزرگ شد. دارای موی سیاه، چشم سیاه "تقلا" Tugwell، دو
صد پوند سابق فوتبال بازیکن مسئول ردیاب در خط هفت، به نام
او را "عمو" رالف و گسترش عادت.
و در چند هفته - در حدود همان زمان که "***" Abernathy بود کمی
توسط زخمی که از طریق درب توسط یک انفجار جزئی از گیرانه خود را در هشت دمیده
خط - او را به مواد شیمیایی کامل ارتقا یافت
مهندس، ترویج رفت که مورد توجه قرار گیرند ولی، از آن مربوط به تغییرات در عنوان و
حقوق و دستمزد.
سه هفته بعد، با این حال، او مهندس شیمی ارشد، ساخته شده در اتهام
ذوب پور.
در این جشن رهبری توسط «بلاندی" Wanacek های، یک متخصص اسید سولفوریک وجود دارد
دست زدن به tetryl در دو.
Kinnison دقیقهای به نشانه ای از حسادت یا خصومت، اما می تواند پیدا
هیچ.
او blithely در خط شش، جایی که آنها می خواستند برای شروع به ریختن کار 20
پوند بمب تکه تکه شدن، به توانایی های تقلا و توسط دو نفر جدید کمک.
یکی از این "توضیحات" یا "بارت" بارتون، که انگور گفت، استخدام شده بودند
Cappy دستیار او باشد.
شعار او، می خواهم که از Rikki Tikki-Tavi، به اجرا و پیدا کردن، و او را با
خوشحالی و رها. او یک تخم مرغ خوب بود.
بنابراین بود تازه وارد دیگر، "چارلی" Charlevoix، رنگ و زودرس خاکستری
کارشناس لاک الکل، که او هم به درجه سیبری ساخته شده بود.
چند ماه بعد، سامنر Kinnison به دفتر به نام.
دومی رفت، در حیرتم که آنچه را که پوسته های قدیمی سخت که قرار بود به گریه در حال حاضر برای
به آن می شود به آن دفتر به معنای تنها یک چیز - سرزنش.
"شیمیدان ارشد آغاز شد:" Kinnison، من دوست دارم کار شما، gruffly، و Kinnison
دهان تقریبا باز کاهش یافته است.
"هر کس که تا کنون دکترا تحت مونتروز باید بدانید که مواد منفجره، و
گزارش اف بی آی را بر شما نشان داد که شما تا به حال مغز، توانایی، و احشاء است.
اما هیچ یک از آن توضیح می دهد که چگونه شما می توانید همراه با آن Siberians ملعون است.
من می خواهم شما را به رئیس دستیار قرار داده و شما را در اتهام سیبری.
بعبارت دیگر، منظورم این است - در واقع، شما باید برای ماه ها بوده است ".
"چرا، نه ... من نه ....
علاوه بر این، چگونه در مورد بارتون؟
او بیش از حد خوب یک مرد و پا زدن در دندان که در راه است. "
"پذیرفته شده اند." این تعجب Kinnison.
او هرگز فکر نمی کردم که رئیس اتشی مزاج و تند به اعتراف
اشتباه است. این Cappy او شناخته شده هرگز بود.
"من دیروز با او مورد بحث است.
He'sa لعنت مرد خوب - اما قطعا مشکوک است که آیا او هر چه کردم
این است که مرتبه کار مستقیما از طریق برای Tugwell، Wanacek و Charlevoix ساخته شده
هفتاد دو ساعت، از چرت زدن در حال حاضر و پس از آن در
نیمکت و قهوه و ساندویچ گرفتن زمانی که آنها می توانند تا زمانی که که FRAG
بمب صاف کردن. "سامنر این واقعیت اشاره نمی کند که
Kinnison مستقیما از طریق کار کرده بود، بیش از حد است.
که برای اعطا گرفته شده است. "خب، من نمی دانم نیست."
سر Kinnison چرخش می شد. "من می خواهم با بارتون 1 چک کنید.
OK؟
"من انتظار می رود که. تأیید »را فشار دهید Kinnison به بارتون یافت و باعث شد او را
پشت تست ریختن.
"بارت، Cappy به من می گوید که او در لگد زدن به شما در صورت ارقام توسط منو
دستیار و شما آن را OK'd.
یک کلمه و من ادم لاشخور و پست های قدیمی فقط به چوب شغل و دقیقا همان جایی که به
رفتن به آن را انجام دهد. "" عکس العمل، مناسب است.
عملکرد، صد در صد است. "
بارتون گیر کردن دست خود را. "در غیر این صورت، من از او که بگوید
خودم و. همانطور که، عمو، رالف، با کیفیت خوب
بال و پر ژولیده.
آنها به جهنم می خواهم برای شما، wading را در حال ایستاده راست بالا - آنها ممکن است کار
همین کار را با من در صندلی راننده، و آنها ممکن است.
چرا شانس؟
شما آن را.
بعضی از چیزها در مورد قرارداد من دوست ندارم، البته - اما در آن، من را در مورد
انسان تنها برای Stoner و سیاه که می تواند هر زمان انتشار خوب دائم
پرش به شغل.
من تا آن زمان می چسبد. OK؟
برای بارتون برای اضافه کردن که تا زمانی که او در آنجا او را واقعا ضروری نبود
کار می کنند.
"من می گویند آن را OK" و Kinnison به سامنر.
"کلیه حقوق این، رئیس، من آن را امتحان کنید - اگر شما می توانید آن را با Siberians مربع است."
"که نمی خواهد بیش از حد دشوار است."
نه بود. واکنش Siberians را به ارمغان آورد توده
گلو Kinnison. "رالف اول، تزار از سیبری!" آنها
سرش داد زدم.
"زنده باد سردار زندگی می کنند! Kowtow ها، serfs و اتباع، به سردار رالف
اولین نفر باشید! "
Kinnison هنوز هم درخشان بود زمانی که او آن شب، به مسکن دولت
پروژه و به سه اتاق "mansionette" که در آن او و یونس زندگی می کردند.
او از وقایع آن روز را فراموش نخواهم کرد.
"باند! چه باند!
اما گوش کن، ACE - آنها را تحت قدرت خود کار می کنند - شما می توانید از آن بچه ها را از حفظ نمی
کار می کند. چرا باید اعتباری برای آنچه که من
کاری انجام دهید؟
"من foggiest نیست." یونس پیشانی خود را چین و چروک - و خود بینی
اما گوشه دهان او quirked. "آیا شما کاملا مطمئن شوید که شما را داشته اند
هر چیزی برای انجام با آن؟
اما شام آماده است - اجازه را خوردن "ماه گذشت.
کار رفت. جذب کار، و بسیار متفاوت بود؛
جزئیات آن از اهمیتی ندارد در اینجا هستند.
پل جونز، بزرگ، سخت، بالا کشو تکنولوژیست chicle، راه اندازی خط چهار به پور
بلوک های تخریب.
فردریک هینتون در آمد، واجد شرایط به عنوان یک سیبری، و رفت و به کار ضد
کارکنان معادن. Kinnison دوباره پیشنهاد شد: برای رئیس
شیمی.
او و سامنر شده بود، هرگز دوستانه او از هیچ تلاشی برای پیدا کردن چرا Cappy بود
ترک و یا فسخ شده بود، هر کدام که بود.
این ارتقاء ساخته شده تفاوت.
بارتون، در حال حاضر دستیار فرار کل بخش شیمی را نجات دهد برای یک واحد -
سیبری - و انجام یک کار عالی است. وزیر امور خارجه شیمیدان ارشد مشغول به کار برای
بارتون، برای Kinnison نیست.
Kinnison سردار سیبری بود. ضد نفر معادن ارائه شده بود
مشکل. بیش از حد بسیاری از مردان که توسط کشته
نوزادان نارس، و هیچ کس نمی تواند پیدا کردن چرا.
مشکل به سیبری تحویل داده شد. هینتون آن روبرو نشدهایم، از دست رفته، و خواستار
کمک می کند. Siberians بسیج گرد.
Kinnison معادن بارگذاری شده و تست شده است.
هم پل و تقلا و بلاندی است. Kinnison آزمایش شد، در پخت
منطقه، هنگامی که او به دولت برای حضور در جلسه هیات نامیده می شد.
هینتون او، رها شوند.
او دروازه رسیده، با این حال، هنگامی که یک ماشین گارد پرچم او را.
"ببخشید، آقا، اما شده است یک تصادف در هندوستان پنج و شما مورد نیاز وجود دارد."
"تصادف!
فرد هینتون! او است ...؟ "
"من می ترسم این حال، آقا."
این یک چیز دلخراش برای کمک به جمع آوری تا آنچه قطعات را می توان یافت
یکی از بهترین دوستان شما.
Kinnison سفید و بیمار بود او دوباره به ایستگاه شلیک، فقط در زمان برای شنیدن
مسئول ارشد ایمنی می گویند: "باید بی دقتی - رتبه
بی دقتی است.
من هشدار دادم این هینتون مرد خودم، در یک موقعیت. "
"بی دقتی، به جهنم!" Kinnison روشن است.
"شما تا به حال دل و روده یک بار به من هشدار می دهند، بیش از حد، و من بیشتر در مورد ایمنی در فراموش شده
مواد منفجره از شما خواهد دانست. فرد هینتون بی دقتی - اگر من تا به حال
در نامیده می شود، که می شده اند. "
"چه در آن است، و سپس؟" "من نمی دانم -.
من به شما بگویم در حال حاضر، هر چند، Moulton عمده، که من می دانم، و لحظه به لحظه به من پیدا کردن من
با شما صحبت کنم. "
او رفت و برگشت به سیبری، جایی که او در بر داشت تقلا و پل، مواجه است هنوز اشک آرام،
خیره در چیزی است که شبیه یک تکه از سیم.
"این است، عمو، رالف،" تقلا گفت: brokenly.
"آیا نمی بینم چگونه می تواند باشد، اما در آن است." "چه چه است؟"
Kinnison خواستار است.
"پخت پین. شکننده.
هنگامی که شما در کنار ایمنی، نیروی بهار باید آن را خاموش شکستن در این
بخش تنگ شده. "
اما لعنت بر آن، تقلا، آن معنی را ندارد. این تنش است ... اما صبر کنید - there'd برخی از
مولفه افقی که در آن. اما آنها می خواهم که به عنوان شیشه ای شکننده است. "
"من آن را می دانم.
به نظر نمی رسد برای ایجاد حس بسیار. اما ما وجود دارد، شما می دانید - و من
مونتاژ هر یک از کسانی که از معادن خدا ملعون خودم.
هیچ چیز دیگه ای احتمالا می تواند ساخته شده اند که مال من فقط وقتی که آن را انجام داد. "
"خوب، تقلا. خواهیم تست 'اونا.
تماس با بارت - او می تواند در مقیاس آزمایشگاه دکل پسران ما را داشته باشند تا به ابزار زمان ما می توانیم
دریافت برخی از این سوزن ها در خارج از خط است. "
آنها آزمایش صد، تحت تنش نرمال از بهار، و سه تن از آنها
شکست. آنها آزمایش دیگر 100.
پنج شکست.
آنها در هر یک دیگر خیره شد. "که در آن است."
Kinnison اعلام کرد.
"اما این را بدبو به بهشت بالا - بازرسی شکستن یک مقدار زیادی جدید و خواهیم
آزمایش هزار "که هزار سوزن، سی دو شکست است.
"بارت، گزارش یک صفحه اولیه را به شما دیکته ورا و با عجله آن را بیش از
ساختمان یکی به همان سرعتی که شما می توانید؟ من و بگو Moulton چند
چیزها می شود. "
عمده Moulton، به طور معمول بود، "در کنفرانس" اما Kinnison بود در هیچ خلقی را به
صبر کنید.
"به او بگویید، به او دستور:" دبیر خصوصی بزرگ، که راه خود را محروم کرده بود،
که یا او با من حرف بزن در حال حاضر و یا ایمنی منطقه او را
سر.
من او شصت ثانیه برای تصمیم گیری است که به من بدهید. "
Moulton تصمیم گرفت او را ببیند. "من بسیار شلوغ است، دکتر Kinnison، اما ..."
"من لعنتی سرهم بندی کردن مفصل گردنده چشم چقدر شلوغ شما نمی دهد.
من به شما گفته است که لحظه به لحظه متوجه شدم آنچه که موضوع را با معدن M2 من می خواهم به صحبت کردن بود
شما دوباره.
من اینجا هستم. سوزن آتش ترد.
سه و دو دهم درصد معیوب. بنابراین من .... "
"خیلی نامنظم، دکتر.
این موضوع باید از طریق کانال های ... "
"این یکی نمی.
گزارش رسمی است که رفتن را از طریق کانال ها، اما به عنوان شروع کردم به شما بگویم،
این گزارش اضطراری به شما به عنوان رئیس ایمنی است.
از آنجا که نقص است که توسط مشخصات پوشش داده نمی شوند، نه مهمات و نه فرآیند می تواند رد
به جز با استفاده از آزمون، و هر کس تست احتمالا کشته شوند.
بنابراین، به عنوان هر کارمند Stoner و سیاه نه تنها مجاز، اما مثبت
تا پس از کشف یک وضعیت نا امن انجام دهد، من گزارش آن را مستقیم به
ایمنی.
از آنجا که سبیل من یک چیز جزیی دیگر از اپراتور هستند، من گزارش آن را مستقیم به
رئیس بخش ایمنی و من به شما می گویم که اگر شما چیزی را انجام نمی
در مورد آن لعنت تولید سریع - توقف و
با کف دست زدن به منظور حفظ در همه M2AP شما می تواند رسیدن به منطقه تماس - I'll و شما را
شخصا مسئول برای هر زودرس رخ می دهد که از هم اکنون در. "
از آنجا که انسان ایمنی وجود داشته باشد، هر جا، بسیار به جای متوقف کردن روند از اجازه 1.
و از آنجا که این مرد ایمنی خاص دوست داشتم وزن خود را به اطراف پرتاب، Kinnison
تعجب است که Moulton فورا عمل نمی کند.
این واقعیت که او را عمل نمی کنند باید داشته باشد، اما، نه را Kinnison ساده و بی تکلف
اطلاعات زیادی به شرایط موجود در خارج از حصار.
اما آنها نیاز به آن دسته از معادن بسیار بد آنها مورد تولید بسیار سنگین است.
اگر آنها را متوقف می دهیم ... چه مدت؟ آیا شما هر گونه پیشنهاد؟
"بله. تماس با منطقه و آنها را از طریق تغییر از تنظیمات عجله - عبارتند از گرما
درمان و آزمون Charpy تغییر.
در عین حال، ما می توانیم به تولید کامل فردا اگر شما منطقه
بازرسی صد درصد بر روی آن سوزن زدن است. "
"بسیار عالی!
ما می توانیم این کار را انجام - کار بسیار خوب، دکتر! خانم مورگان، منطقه در یک بار! "
این، بیش از حد، باید هشدار داده اند Kinnison، اما آن را نداشت.
او رفت و برگشت به آزمایشگاه.
Tempus fugited.
سفارشات آمد به آماده شدن برای بارگذاری M67 او، AT (105 متر / متر مواد منفجره، زره پوش
پاره کردن پوسته) نه، و Siberians رفت شادمانی به کار بر
بار جدید.
انفجاری بود که ترکیبی از TNT و یک ترکیب چند هجایی، همه چیز
که درباره آن بسیار محرمانه و محدود بود.
"اما چه جهنم خیلی سری در مورد چیزهای که؟" به بلاندی خواستار، که با
پنج یا شش نفر دیگر، تراکم در اطراف میز تزار بود.
برخلاف روز سامنر Cappy، دفتر خصوصی رئیس شیمیدان بود در حال حاضر
به همان اندازه سیبری به عنوان سیبری خود را. "آلمانی ها آن را در اصل توسعه یافته،
بود که آنها نمی؟
"بله، و ایتالیایی ها آن را علیه اتیوپیایی استفاده می شود - بود که چرا بمب های آنها
بسیار موثر است. اما آن را می گوید محرمانه، به طوری که راه
از آن خواهد شد.
و اگر شما در خواب خود را صحبت می کنید، بلاندی، به بتی و نه گوش. "
Siberians کار می کرد. M67 به تولید قرار گرفت.
این چنین یک موفقیت است که سفارشات برای آن سریع تر از آنها می تواند به پر در آمد بود.
تولید شده بود تسریع. cavitations کوچک شروع به نظر می رسد.
هیچ چیز جدی است، از آنها بازرسی به تصویب رساند.
با این حال، Kinnison، در یک گزارش رسمی اعتراض کرد، دریافت آن شد
به طور رسمی اذعان کرد.
عمومی یکی یا دیگر، فرمانده Entwhistle را، که هیچ یک از
Siberians تا به حال دیده بود، به وظیفه فعال تر منتقل می شد، و سرهنگ - Snodgrass
و یا برخی از چنین نام - جای خود را گرفت.
مهمات رو بازرس رئیس جدید. M67، Entwhistle لود شده، سبب بلوغ زودرس در
تفنگ در هر بشکه، به قتل بیست و هفت مرد. Kinnison اعتراض دوباره، بطور شفاهی
زمان، در یک جلسه هیات.
شفاهی - - او مطمئن بود که یک تحقیق رسمی و دقیق ساخته شده است.
بطور شفاهی و بدون شاهدان - - بعد او مطلع شد که این تحقیقات بوده است.
تکمیل شده و بار اشتباه نبود.
یک افسر فرمانده - ستوان، سرهنگ فرانکلین - ظاهر شد.
Siberians، بیش از حد مشغول به انجام کارهای بیشتر از نگاه روزنامه بسیار کمی پرداخت می شود
با توجه به سقوط هواپیمای بی موتور است که در آن برجسته چندین کشته شدند.
آنها شنیده ام که تحقیقات در حال ساخته شده بود، اما حتی تزار نمی دانستند که تا زمانی که
بعد از آن که واشنگتن برای یک بار عمل به سرعت در اصلاح وضعیت بد بود که
بازرسی، بوده است که تحت
تولید، شتابزده طلاق گرفته بود از ان.
و شایعات را انتشار در خارج از کشور که استیلمن، پس از آن رئیس بخش بازرسی
نه یک مرد به اندازه کافی بزرگ برای این کار.
بنابراین آن را به طور کامل Kinnison شکی به آن نداریم که به درونی نامیده می شد بود
دفتر خصوصی توماس کلر، سرپرست تولید.
"Kinnison، چگونه در جهنم آن Siberians را شما اداره کند؟
من قبل از اینکه در زندگی من هرگز چیزی مانند آنها را دیدم. "
"نه، و شما هرگز دوباره.
هیچ چیز بر روی زمین به جز یک جنگ می تواند آنها را با هم دریافت کنید و یا آنها را با هم نگه دارید.
من «مسئولیت رسیدگی به آنها - آنها را نمی توان به" رفتار ".
من آنها را برای انجام کار به من بدهید و اجازه دهید آنها را.
آنها عقب من. که تمام است. "
: "Umngpf است." کلر grunted:.
"جهنم That'sa از فرمول - اگر من می خواهم هر چیزی را انجام حق من آن را انجام دهد
خودم. اما هر چه سیستم شما است، کار می کند.
اما آنچه من می خواستم با شما صحبت می شود، حالت شخصی شما می خواهم به رئیس بازرسی
بخش، که می شود بزرگ که شامل بخش های شیمیایی خود را در حال حاضر؟ "
"؟"
Kinnison خواستار، زبانم بند آمده. "در حقوق و دستمزد و محرمانه
مقیاس.
کلر رقم را بر یک تکه کاغذ نوشت و آن را به بازدید کننده خود را نشان داد و سپس
آن را در خاکستر و سینی سوخته است. Kinnison سوت کشید.
"من می خواهم آن را دوست - به دلایل بیش از آن.
اما من نمی دانم که شما - یا شما در حال حاضر عمومی و آقای چک
سیاه و سفید؟ "" طبیعی "از پاسخ صاف و بدون دست آمد.
"در واقع، من آن را پیشنهاد و تصویب خود را.
شاید شما کنجکاو می دانم که چرا؟ "" من مطمئنا هستم. "
"به دو دلیل.
اول به این دلیل شما را توسعه داده اند خدمه از کارشناسان فنی است که حسادت هر
مرد فنی در کشور است.
دوم، شما و Siberians خود را انجام داده اند هر کار من همیشه از شما خواسته، و انجام آن
سریع می باشد.
به عنوان رئیس بخش، شما دیگر نمی خواهد در دست من باشد، اما حق با من، من فکر می کنم، در
فرض کنید که شما با من کار می کنند به همان اندازه موثر به عنوان شما در حال حاضر؟ "
"من نمی توانم فکر می کنم به همین دلیل من است."
این پاسخ در تمام صداقت ساخته شده بود، اما بعد، هنگامی که او آمد به درک
کلر، به معنای چگونه در تلخی Kinnison بود برای پشیمانی ساخت آن!
او به دفتر استیلمن، نقل مکان کرد و در آنجا آنچه او فکر کرد که دلیل کافی برای
شکست سلف خود را به خوب است.
به طرز تفکر او فوق العاده، بیش از کارکنان به خصوص با معاون
بازرسان ارشد.
هیئتی از قدرت، به طوری که به طور گسترده ای در سراسر کارخانه مهمات Entwhistle موعظه بود
داده نشده است سرویس حتی لب.
استیلمن بود عادت بازدید از خطوط ساخته شده است. و نه خط رئیس
بازرسان، پسر که واقعا می دانستند چه می گذرد، همیشه او مراجعه کنید.
آنها به معاونان گزارش، که به استیلمن، که دست پایین خود را
Jovian اظهار.
Kinnison مجموعه، عمدا این زمان، به قالب کلیدی خط بازرسان ارشد خود را به
فقط یک گروه به عنوان Siberians در حال حاضر بود.
دستیاران او منتشر شد به کار بیشتر مولد، حفظ را استیلمن
کارکنان دفتر تنها چند کارمندان و منشی خود، یک خیابان آسمان د
Aubin، پویا، با نشاط - مواد منفجره در زمان - سبزه.
او به پسر در قدرت خطوط کامل؛ که چند می تواند رسیدگی نمی کند
بار او با مردانی که می تواند جایگزین.
در ابتدا رئیس بازرسان خط به سادگی نمی تواند باور، اما پس از این ماجرا
میلیمتر چهل سالگی، که در آن Kinnison rammed تصمیم گذشته تابع خود
کلر، در گذشته های عمومی، Stoner گذشته و
سیاه و سفید، و روشن کردن به فرمانده قبل از او به آن بچسبد، آنها
خود را به یک مرد. برخی دیگر از سران بخش خود را، با این حال،
باقی مانده دور.
Pettler، که بخش فنی در حال حاضر بخشی از بازرسی و ویلسون از Gages؟
دو نفر از کسانی که تا حد زیادی صحبت کردیم و glowingly بود، اما عمل obstructively اگر آنها
عمل کرده و در همه حال.
همانطور که هفته رفت، Kinnison شد عاقلانه تر و عاقلانه تری را پیشنهاد، اما هیچ نشانه ای ساخته شده است.
یک روز، در طول سکون، وزیر امور خارجه خود را آویزان کردن "در کنفرانس" نشانه رفت و به
دفتر خصوصی Kinnison است.
استروئیدها و مرجع به هرگونه تحقیق در هر نقطه در فایل های مرکزی وجود دارد. "
او متوقف شد، تا اگر به اضافه کردن چیزی، پس از آن تبدیل به ترک.
"همانطور که شما آسمان است.
بنشینید. انتظار می رود که.
سرکوب - اگر در تمام ساخته شده است. تو یک دختر هوشمند، آسمان، و شما می دانید
طناب.
شما می دانید که شما می توانید برای من صحبت کنید، آیا شما نیست؟ "
"بله، اما این ... خوب، کلمه را که در اطراف آنها در حال رفتن به شکستن
شما، فقط به عنوان آنها هر مرد دیگر در رزرو خراب است. "
"من انتظار می رود که بیش از حد.
کلمات آرام به اندازه کافی بود، اما فک انسان تنگ تر است.
"همچنین، من می دانم که چگونه آنها می خواهند آن را انجام دهد." "چگونه؟"
این سرعت بالا بر روی نه.
آنها می دانند که من هنوز برای نوع کست که روش جدید کلر نخواهد ماند،
که می رود به امشب اثر است، رفتن به تولید ... و احتمالا این شرکت جدید
خواهد شد. "
سکوت افتاد، شکسته شده توسط دبیر. "سانفورد، CO اول ما، بود
سرباز، و خوب، "او در نهایت اعلام کرد.
"سرهنگ Snodgrass بود.
سرهنگ فرانکلین بود، اما او بیش از حد از یک مرد به انجام این کار دیر بود ... "
"کار کثیف" با خشگی. "دقیقا.
برو. "
"و Stoner، نیمه جدید نیویورک - نود و پنج درصد، واقعا - Stoner و سیاه و سفید، شرکت،
زمان اپراتور بزرگ است.
بنابراین این احمق ملعون بزرگ، که یک فیوز از نمی دانم ما F-
uze، مستقیم از میز وال استریت. "" خب که چه؟ "
یکی باید شنیده رالف Kinnison می گویند که این دو واژه به تحقق بخشیدن به چه مقدار معنی
می توان آنها را ساخته شده را تحمل کنند. "چه خوب،" دختر روشن، wringing او
دست.
"همیشه از شما شده اند در اینجا من منتظر شما را به منفجر کردن - به سر و صدا
عاملی - با وجود ده ها بار به من گفت که شما یک مبارز نمی تواند یواش یواش و بیهوده وقت گذراندن
به طور موثر، آسمان، تا زمانی که می شود هر دو پا محکم کاشته شده است.
وقتی - وقتی - شما با رفتن به پای خود را کشت "؟
او گفت: "، هرگز من می ترسم،" glumly، و او خیره شد.
"بنابراین من مجبور به شروع به ضربه زنی با حداقل یک پا در هوا."
که او را مبهوت.
"توضیح دهید؟" "من می خواستم اثبات است.
مطالبی که من می تواند به این منطقه را - که می تواند به رویه استفاده از برخی از پنهان خارج
تخت در درب انبار کاه و جو و کنف و غیره با.
آیا آن را دریافت کنم؟ من نمی کنند.
یک ورق نیست. نه شما هم می توانید.
چه شانس را به شما فکر می کنم تا کنون هیچ مدرکی دال بر واقعی وجود دارد؟ "
"بسیار کمی" آسمان اعتراف. "اما شما می توانید حداقل Pettler سر و صدا،
ویلسون، و جمعیت.
چگونه من نفرت آن مارها لزج! من آرزو می کنم که شما می توانید از تام کلر، سر و صدا
ادم احمق و ابله سمی! "
"خیلی ادم احمق و ابله - اگر چه او مثل یک در زمان عمل می کند - به عنوان دست نشانده نادان با
سر متورم سه اندازه های خیلی بزرگ برای کلاه خود.
اما شما می توانید ترک yapping در مورد ضربه زنی - آتش بازی به دلیل در ساعت دو شروع
فردا بعد از ظهر، هنگامی که دریک رفتن به رد دراز امشب از پوسته "عنوان شده است.
"واقعا؟
اما من نمی بینم که چگونه یا Pettler یا ویلسون آمده وارد
آنها این کار نیست. مبارزه با کسانی که سرخ کوچک - حتی فوق العاده
آنها - wouldn't سر و صدا به اندازه کافی.
کلر "" کلر "
آسمان squealed. اما شما ... "
"من می دانم که خواهم کرد از کار اخراج شدند.
پس چه؟ با مقابله با او می تواند جهنم به اندازه کافی بالا می برد به طوری
که عکس های بزرگ برای کاهش حداقل برخی از چیزهای خشن.
شما احتمالا اخراج بیش از حد، شما می دانید - شما به من خیلی نزدیک برای خود شما بوده است
خوب است. "" من نیست. "
او سرش را تکان داد با شور و نشاط است.
"دقیقه آنها شما را خاتمه، من ترک. Poof!
چه کسی اهمیت میدهد؟ علاوه بر این، من می توانم یک کار بهتر در
Townville. "
"بدون ترک پروژه. این چیزی است که من نمیفهمد.
پسر من نگران است. من آنها را برای این آماده
هفته است. "
اما آنها را ترک، بیش از حد. Siberians - بازرسان خود را - از
ضامن آنها را ترک خواهد کرد، هر کس! "
"آنها آنها را رها کنند و چه Stoner و سیاه و سفید به آنها را انجام دهد، حتی پس از
جنگ، در صورتی که بدون انتشار ترک، باید به یک سگ نمی شود انجام می شود.
آنها نمی خواهند ترک، یا - حداقل اگر آنها سعی نکنید به آنها فشار بیش از حد.
دهان کلر آب به برگزاری سیبری، اما او آن را، و نه هیچ
یکی از دست نشانده های خود را ....
من بهتر است یادداشت به سیاه و سفید که دیکته در حال حاضر، در حالی که من آرام و جمع آوری شده؛
گفتن او آنچه را او باید برای انجام این کار به حفظ پسر من از پاره کردن Entwhistle از هم جدا.
اما آیا شما فکر می کنید او را با توجه به آن پرداخت؟ "
"من می گویند او!" Kinnison snorted.
"آیا خود را در مورد سیاه و سفید بچه نیست، آسمان.
مرد He'sa هوشمند، و پیش از این انجام شده است او می دانم که او باید بینی خود را برای حفظ
پاک کردن "." اما شما - چگونه می توان آن را به شما انجام دهم؟ "
آسمان شگفت زده است.
"من، من آنها را در می خواهیم. تعداد کمی از میهن پرستی .... "
"میهن پرستی، جهنم! در صورتی که همه، من هم زده تا
انقلاب مدتها پیش.
برای پسران است، در سال های آینده است. آنها به بینی خود را تمیز نگه دارید، بیش از حد.
نوت بوک شما، لطفا، و این را.
خشن پیش نویس - I'm رفتن به آن پرداخت کرده تا آن را تا به دندان ها و چنگال ها در هر
خط "و آن شب، بعد از شام، او را مطلع
یونس از تمام پیشرفت های جدید.
او نتیجه گرفت: "آیا هنوز هم با شما OK"، "من به خودم از این کار اخراج شدند
حقوق بالا کار من؟ "" بدیهی است.
تو هستی، چگونه می تواند هر چیز دیگری به شما انجام دهد؟
آه، ای کاش می توانستم گردن خود را به زور گرفتن! "که گفتگو و رفت، اما
جزئیات بیشتر لازم نیست.
مدت کوتاهی پس از دو ساعت بعد از ظهر بعد، آسمان در زمان تماس و
گوش بی شرمانه است. "زبان Kinnison."
"تقلا، عمو، رالف.
برش کست درست مثل ما فکر آنها خواهد بود.
ringers مرده را برای صفحه D. پس دریک بلیط قرمز در هر سینی را قطع کرد.
Piddy بود سمت راست وجود دارد، انتظار، آغاز شده و به منظور بالا بردن جهنم.
بنابراین من در رنده شده، و او را مورد ضرب و شتم آن چنان سریع است که من نگاه بکنم ببینم کت دم گرفتن خود
آتش است.
دریک بود کاملا با شما تماس بگیرد، به طوری که من انجام داده بودم.
اگر Piddy را نگه می دارد در رفتن در سرعت اینجا را ترک کرد، او در دفتر کلر در
هیچ چیز مسطح.
"خوب، تقلا. ارسال دریک که پوسته او را رد کرد
رفتن را به ماندن و رد کردن، و برای آمدن در حال حاضر با گزارش خود.
آیا می خواهید به بیای؟ "
"آیا من" Tugwell گذاشت و:
"اما آیا شما او را می خواهم در اینجا، توضیحات؟
آسمان خواست، هیجان و نگرانی، بدون در نظر گرفتن یا نه رئیس اش
تایید استراق سمع او. "من قطعا.
اگر من می توانم تقلا از دمیدن بالای خود را نگه دارید، بقیه پسر ها در صف بمانند. "
چند دقیقه بعد Tugwell strode در آوردن با او دریک، خط اصلی و
بازرس خط نه.
مدت کوتاهی پس از آن درب دفتر باز wrenched شده بود.
کلر به Kinnison آمده بود، به همراه سرپرست آنها Siberians
مراجعه کننده به، تا حدی تحقیر، به عنوان "Piddy.
"لعنت روح، Kinnison، بیرون می آید - من می خواهم با شما صحبت کنم!"
کلر غرش، و درهای باز به بالا و پایین راهرو طولانی جامعی است.
"خفه شو، شما خدا شپش سر در گم!"
این از Tugwell، که چشمان سیاه و سفید تقریبا با انتشار جرقه، striding هدفمند
رو به جلو. "من شما را سر در گم سخت که جوراب ...
"لوله شدن، تقلا، من این اداره کند"
صدای Kinnison بود با صدای بلند نیست، اما آن را به حال به حمل peculiarly و فوق العاده
کیفیت معتبر. "بطور شفاهی یا جسمی، با این حال او می خواهد
به آن داشته باشد. "
او به کلر، که در عقب به سالن شروع به پریدن کرد بود تبدیل به جلوگیری از جوانان
سیبری.
"همانطور که برای شما، کلر، اگر شما تا به حال مغز که خدا غازها حرامزاده در ایرلند به، شما
این کنفرانس در خلوت. از آنجا که شما آن را در ملاء عام شروع شده است، با این حال،
من آن را در ملاء عام به پایان برسد.
چگونه شما آمد تا به من بله مرد انتخاب کنید هیچوقت نخواهم فهمید - اندازه گیری فقط یک خود را از
حماقت، گمان می کنم "." کسانی که پوسته کامل هستند! "
کلر فریاد زد.
ارسال دریک در اینجا به آنها منتقل می کند، در حال حاضر است. اگر اینکار را نکنید، به خدا من ... "
"خفه شو!" برش صدا Kinnison است.
"من از صحبت کردن - شما گوش.
تنظیمات می گوید: نقل قول از نقل قول را تمام کردن حفره اعتراض است باید مجانی باشد.
بازرسان خط، می دانند که مسائل خود، می گویند که آن cavitations هستند
اعتراض.
مهندسی شیمی را انجام دهد. بنابراین، تا آنجا که به من مربوط است، آنها
هستند قابل اعتراض است. کسانی که پوسته را رد کرد، و آنها را
ماندن را رد کرد. "
این چیزی است که شما فکر می کنید، "کلر خروشان. "اما رئیس جدید بازرسی وجود دارد خواهید بود.
که از آنها بگذرد، فردا صبح! "" که ممکن است از شما حق 1/2.
هنگامی که شما انجام لیسیدن چکمه های سیاه، به او بگویید که من در دفتر من هستم. "
Kinnison دوباره وارد مجموعه خود است. کلر، ادای سوگند، با Piddy strode.
درهای بسته رو کلیک کردم.
"من می خواهم به ترک، عمو، رالف، حقوق و یا هیچ قانونی!"
Tugwell یاد شده یورش برده است. "آنها به آن دسته از تلخه را از طریق اجرا کنید،
و پس از آن ... "
msgstr "" "آیا شما قول می دهم به ترک نیست تا زمانی انجام می دهند؟"
Kinnison خواست، بی سر و صدا. "؟"
"چی؟"
چشم Tugwell - و Celeste's - استخر از شگفتی بود.
آسمان، که در داخل، به درک 1.
"اوه - بینی خود را تمیز نگه دارید - می بینم" او بانگ زد.
"دقیقا. کسانی که پوسته خواهد شد پذیرفته شده است، و نه هیچ
و مانند آنها.
در سطح، ما licked. من کار اخراج شدند.
شما را پیدا خواهد کرد، با این حال، که ما برنده این نبرد خاص.
و اگر شما پسر در اینجا ماندن و قطع با یکدیگر و نگه داشتن در ضربه زنی شما می توانید بسیاری برنده
بیشتر. "" شاید اگر ما به اندازه کافی بالا بردن جهنم، ما می توانیم
ما آنها را به آتش کشیدند، بیش از حد است؟ "
دریک پیشنهاد. "من شک دارم.
اما اگر اشتباه می کنم، شما فقط می توانید بنویسید و بلیط خود را از حالا، اگر شما
بازی رک و راست. "
Kinnison خندیدی به خود، در چیزی است که جوانان نمی بینم.
"شما به چه Stoner و سیاه و سفید را به ما انجام می دهید به من گفت،" Tugwell گفت، به شدت.
"چیزی که من می ترسم از این است که آنها آن را به شما انجام دهد."
"آنها نمی تواند. شانس در جهان است، "Kinnison
اطمینان او را.
"شما همراهان جوان - برقرار نیست. اما من به اندازه کافی در این زمینه خود من شناخته شده است
به طوری که اگر آنها سیاه و سفید، توپ من سعی کردم آنها فقط می خواهم خود را در خندیدند، و
آنها این را میدانند.
پس از آن دوباره ضرب و شتم نه، شما بچه ها، و چسبیدن به بلیط های قرمز بر روی همه چیز که نمی کند
سطح مقطع استاندارد. ارسال خداحافظی باند را برای من - I'll به روز نگه دارید
نوشته شده ".
در کمتر از یک ساعت Kinnison به دفتر رئیس جمهور نامیده می شد.
او به طور کامل در سهولت سیاه بود.
"این تصمیم گرفته شده به ... ا ... درخواست استعفای خود را "رئیس جمهور اعلام کرد
تاریخ و زمان آخرین در است. "ذخیره به نفس خود را،" Kinnison توصیه می گردد.
"من آمد به انجام کار، و تنها راهی که شما می توانید مرا از انجام آن کار است
به من شلیک می کنند. "" که نه ... ا ... کاملا
غیر منتظره.
مشکل به وجود آمد، با این حال، در تصمیم گیری چه دلیلی برای ختم خود را قرار دهید
مقالات. "" من به خوبی می تواند که باور.
شما می توانید هر چیزی دوست دارید، Kinnison شانه ای بالا انداخت: "با یک استثناء.
هر مفهوم بی کفایتی و شما باید آن را در دادگاه اثبات کند. "
«ناسازگاری، می گویند؟"
ناسازگاری با - "OK" "دوشیزه بریگز
بالاترین پله Stoner و سیاه و سفید، شرکت، لطفا.
شما نیز ممکن است صبر کنید، دکتر Kinnison؛ آن را تنها یک لحظه ".
"خوب. من یک زن و شوهر از چیزهایی برای گفتن.
اول، من می دانم که شما باید انجام دهید که شما بین صخرهای در ساحل ایتالیا روبروی گرداب معروف به 'شاریبدیس' در سیسیل و Charybdis هستید - لعنت اگر شما
و سر در گم اگر شما انجام دهد. "" قطعا نه!
مسخره! "
سیاه و سفید blustered، اما چشمان او حق منحرف شدند. "کجا چنین مضحک شما
ایده؟ آیا شما چیست؟ "
"اگر شما رم پوسته گرما را از طریق کسانی که زیر استاندارد، می خواهید به برخی از
نوزادان نارس است.
بسیاری از نه - چیز است که در واقع تقریبا به اندازه کافی خوب - یک در ده هزار، می گویند: شاید
1 در پنجاه هزار است. اما شما می دانید که سر در گم که شما می توانید نیست
استطاعت هر.
چه و بازرسان Siberians من در مورد شما و کلر و Piddy و خط نه می دانیم
به اندازه کافی باشد، اما برای جلوگیری از اوج که شغال بی مخ از شما اجازه گربه
به طور کامل خارج از کیسه این بعد از ظهر،
و همه در ساختمان یکی از صحبت های او گوش داده بود.
بیشتر زودرس ضربه Entwhistle کاملا باز - چیزی است که نه آغاز
تمام سیاستمداران در واشنگتن می تواند متوقف شود.
از سوی دیگر، اگر شما قراضه آن مقدار لات و بازگشت به ریختن بارهای خوب، آقای شما
Stoner، نیویورک و واشنگتن خواهد بود بسیار ناراضی و قتل خونین فریاد.
من مطمئن هستم، با این حال، که شما هر پلیت بارهای D به مهمات ارائه نمی دهد - از نظر
خلق و خوی از پسران و دختران من، و تعدادی از مردم که شنیده ام دست نشانده گنگ خود را
شما دور است، شما نمی خواهد جرات به.
در واقع، برخی از مردم من گفتم که شما می توانید نیست که شما به اندازه کافی هوشمند
اپراتور بینی خود را تمیز نگه دارید. "" شما آنها را گفت!
سیاه و سفید، در خشم و ترس فریاد زد.
"بله؟ چرا که نه؟ "کلمات بی گناه به اندازه کافی بود، اما
بیان Kinnison پر معنا بود.
"من نمی خواهم مبتذل به نظر می رسد، اما شما فقط شروع به پیدا کردن آن صداقت و
وفاداری جهنم از یک تیم سخت به ضرب و شتم است. "" خارج!
نگاهی به این مقالات فسخ و گم شو! "
دکتر رالف K. Kinnison، سر بالا، از دفتر رئیس جمهور سیاه strode و
از Entwhistle کارخانه مهمات.