Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXIX
من اطمینان دوستی Tanis Judique
خود تایید غنی بابیت. در باشگاه ورزشی شد
تجربی است.
با وجود اینکه Vergil Gunch سکوت کرده بود ، دیگران را در جدول Roughnecks به قبول آن می آمدند
بابیت به عنوان داشتن ، بدون هیچ دلیل قابل رویت ، "میل لنگ تبدیل شده است."
آنها windily با او چنین استدلال می کرد و او از خود راضی بود ، و منظره او لذت می برد
شهادت جالب. او حتی ستایش سنکا Doane.
پروفسور Pumphrey گفت که حمل یک شوخی بیش از حد ، اما بابیت استدلال ، "نه!
واقعیت! من به شما بگویم او یکی از keenest
عقول در کشور.
چرا ، پروردگار Wycombe گفت که -- "" اوه ، که جهنم را خداوند Wycombe؟
چیزی که شما همیشه برای او lugging؟ شما او را touting شش
هفته! "اعتراض Orville جونز.
"جورج او را از سیرز - گوزن نر دستور داد. شما می توانید بالا muckamucks کسانی که انگلیسی را دریافت کنید
از طریق پست برای دو دلار برای هر شخص ، پیشنهادی : "سیدنی Finkelstein.
"این همه حق در حال حاضر!
لرد Wycombe ، او یکی از بزرگترین عقول در زندگی سیاسی انگلیسی.
همانطور که من و گفت : البته من محافظه کار خودم ، اما من مرد مانند Senny قدردانی
Doane دلیل -- "
Vergil Gunch بشدت قطع کرد ، "من تعجب می کنم که اگر شما تا محافظه کار هستند؟
پیدا کنم من می توانم مدیریت کسب و کار خود من بدون هیچ گونه skunks و توپهای قرمز مانند Doane اجرا در
آن! "
grimness صدا Gunch ، سختی زندگی فک ، بابیت پاچه ، اما او
بهبود و در ادامه تا نگاه خسته ، تحریک شده ، سپس به عنوان مشکوک به عنوان
Gunch.
دوم او از Tanis فکر همیشه.
با هم بزنید که او به یاد او هر جنبه ای است. اسلحه خود را برای او yearned است.
"من او را یافت!
رویای من از او در تمام این سالها و در حال حاضر من او را یافت! "او exulted.
او را در فیلم در صبح روز ملاقات ، او را به تخت خود را در اواخر بعد از ظهر سوار
یا در شب وقتی که او را به اعتقاد بر این بود در الک می شود.
او می دانست که امور مالی او و او را در مورد آنها توصیه کرد ، در حالی که او افسوس می خورد که او را
زنانه جهل ، و ستایش masterfulness خود را ، و ثابت به دانستن خیلی بیشتر
در مورد اوراق قرضه نسبت به او.
آنها remembrances ، و خنده را در طول زمان محلی قدیمی بود.
زمانی که آنها اختلاف دارد ، و او raged که او به عنوان "متمایل به ریاست مابی" را به عنوان همسر و به مراتب بیشتر بود
ناله زمانی که او بی اعتنا بود.
اما که گذشت با خیال راحت. یک ساعت یک بالای آنها با پا لگد کردن بر روی زنگ بود
بعد از ظهر دسامبر ، از طریق برف زیرفشار علفزار به پایین رودخانه یخی Chaloosa.
او در astrachan کلاه و کت کوتاه سر و دست شکسن عجیب و غریب بود ؛ او در یخ ام افت و
فریاد زد ، و او پس از او panted ، تپل با خنده....
Myra بابیت بر روی یخ داخل است و فقدان هرگز.
او می ترسم که آنها دیده می شود با هم بود.
در اوج آن غیر ممکن است بدون واقع شدن را به ناهار با زن همسایه
قبل از شب هنگام ، شناخته شده در هر خانه ای در دایره خود را.
اما Tanis زیبایی با احتیاط بود.
با این حال appealingly او ممکن است به او به نوبه خود زمانی که آنها به تنهایی ، او به شدت
جدا وقتی که آنها در خارج از کشور ، و او امیدوار است که او برای یک مشتری گرفته می شود.
جونز Orville یک بار دیدم آنها را از سالن سینما در حال ظهور و بابیت bumbled ، "اجازه دهید من
شما با خانم Judique quainted. در حال حاضر بانوی here'sa می داند که حق
بروکر برای آمدن ، Orvy! "
آقای جونز ، هر چند او یک مرد خردهگیر اخلاق و ماشین آلات رختشویی بود ، به نظر می رسید
راضی است.
ترس غالب او -- و نه از هر علاقه خاص برای او بلکه از عادت
اختصاصی -- بود که همسرش را از امر یادگیری است.
او مطمئن بود که او می دانست هیچ چیز خاصی در مورد Tanis ، اما او نیز
برخی که او مظنون به چیزی نامحدود.
او برای سالها توسط هر چیزی بیشتر از یک بوسه خداحافظی محبت شده بود حوصله و در عین حال
او توسط هر slackening در منافع خود تحریک پذیر تناوبی صدمه دیده بود ، و در حال حاضر او
هیچ علاقه بلکه تنفر شدید.
او کاملا وفادار است -- به Tanis.
او نزد plumpness کساد همسر خود ، مضطرب توسط پاف او و
billows گوشت ، توسط هر چیزی شبیه شلیته ژنده پوش که او همیشه به معنی بود و همیشه
فراموش کردن خود در دور انداختن.
اما او آگاه بود که او ، تا زمانی به او هماهنگ ، گرفتار همه repulsions خود.
او استادانه ، به شدت ، jocularly تلاش کرد تا آنها را بررسی کنید.
او نمی توانست بدون.
کریسمس قابل تحمل بود. کنت Escott بود ، وجود دارد مسلما
مشغول به ورونا. خانم بابیت بود گریان و به نام کنت
پسر جدید خود.
بابیت در مورد تد نگران بود ، چرا که او متوقف شکایت از دولت
دانشگاه و تبدیل شدن به طرز مشکوکی کاملا ساکت.
او تعجب آنچه را که پسر بود برنامه ریزی ، و بیش از حد خجالتی برای پرسیدن بود.
خودش ، بابیت دور بعد از ظهر کریسمس تضعیف حال حاضر او را ، نقره ای
سیگار ، جعبه ، به Tanis.
هنگامی که او بازگشت خانم بابیت پرسید ، خیلی معصومانه "شما بروید آیا برای
کمی هوای تازه؟ "" بله ، فقط درایو LIL ، "او mumbled.
پس از سال نو همسرش پیشنهاد ، "من از خواهرم به روز ، جورج شنیده می شود.
او به خوبی نیست. من فکر می کنم شاید باید برای ماندن با او
برای چند هفته. "
در حال حاضر ، خانم بابیت بود عادت کرده اند به ترک خانه و در طول زمستان به جز در
خشونت خواستار مواقع ، و فقط تابستان قبل ، او رفته است برای هفته ها شده بود.
نه از بابیت بود یکی از شوهران انفصال که جداسازی معمولی
دوست داشت او وجود دارد ؛ او پس از لباس های خود را نگاه کرد ، او می دانست که چگونه استیک خود را باید
تا پخته شود و clucking او ساخته شده است به او احساس امنیت است.
اما او نمی توانست از درام تا حتی وظیفه شناس "آه ، او واقعا نیست که شما نیاز دارید ، آیا
او؟ "
در حالی که سعی کرد به نگاه پشیمان ، در حالی که او احساس کردند که همسرش او را تماشا بود
پر از سند چشم انداز شاد از Tanis است. "آیا شما فکر می کنید من بهتر است؟" او گفت :
به شدت.
"شما باید برای تصمیم گیری ، عسل است. نمی توانم" او برگشته دور ، sighing و پیشانی خود را
بود مرطوب.
تا او رفت ، چهار روز بعد ، او شد جالب این حال ، او cumbrously
مهربان. قطار او در ظهر سمت چپ.
همانطور که او را دیدم آن رشد کوچک فراتر از قطار و ریختن او مدت زمان طولانی تر به عجله به Tanis.
: : "نه ، توسط golly ، من که نمی!" او قول داد. "من نمی خواهد رفت در نزدیکی او به مدت یک هفته!"
اما او در تخت خود را در چهار بود.
III
او که زمانی تحت کنترل بود و یا به نظر می رسید برای کنترل زندگی خود را در پیشرفت
unimpassioned اما سخت کوش و سالم بود که برای دو هفته به عهده یک جریان میل
و ویسکی بسیار بد و تمام
عوارض از آشنایان جدید ، آن دسته از intimates خشمگین جدید که آنقدر تقاضا
توجه بیشتر نسبت به دوستان قدیمی. هر روز صبح او gloomily به رسمیت شناخته شده خود را
idiocies از شب قبل.
با ضرباندار سر او ، زبان و لب گزش او از سیگار ،
incredulously شمارش تعدادی از نوشیدنی های او گرفته شده ، و تشکر ، "من سیگار را ترک کنند!"
او متوقف شده و گفت ، "من ترک!" با این حال مصمم به او ممکن است در سحرگاه باشد ، او
می تواند ، نه تنها برای یک شب ، چک کردن رانش خود.
او دوستان Tanis را ملاقات کرده بود ، او بود ، با عجله سرسخت از مردم نیمه شب ،
که نوشیدن و رقص و تلق تلق کردن و همیشه ترس ساکت می شود ، به عنوان یک به تصویب رسید
عضو گروه او ، که آنها را به نام «بانچ است."
او برای اولین بار آنها را پس از یک روز زمانی که او بسیار سخت کار کرده بود ملاقات کرد و هنگامی که او امیدوار است
به آرام با Tanis و به آرامی جرعه تحسین او است.
از او پایین سالن می تواند shrieks و سخت کار کردن گرامافون را بشنود.
به عنوان Tanis در را باز کرد او را دیدم چهره های فوق العاده رقص در دود غلیظ سیگار
دود.
میز و صندلی در مقابل دیوار بودند.
"اوه ، این خیلی شیک نیست!" او در او gabbled. "کری Nork loveliest ایده است.
او تصمیم گرفت آن زمان برای یک حزب بود ، و او 'phoned بانچ و گفت :' EM به
جمع آوری دور.... جورج ، این است که کری "و" کری "، در جنبه های کمتر مطلوب بود
از هر دو ، در یک بار matronly و مثل دختر ترشیده است.
او شاید چهل و موهایش خاکستر unconvincing - بور بود و اگر سینه او
تخت ، باسن خود را سنگین بودند. او بابیت با giggling استقبال
به میان کوچک ما خوش آمدید!
Tanis شما یک ورزش واقعی می گوید : "ظاهرا از او انتظار می رفت را به رقص ، به
جوان و همجنس گرا با کری ، و او بهترین بخشش خود.
او خود را در مورد اتاق یدک کشیده شود ، تداوم به زوج های دیگر ، به رادیاتور ، به
صندلی ، پاها cunningly کمین است.
همانطور که او رقصید بقیه از دسته : نازک زن جوانی است که نگاه او بررسی
قادر ، متکبر ، و نیش دار است. زن دیگری را بخواهد می تواند کاملا هرگز
به یاد داشته باشید.
سه overdressed و کمی بی رنگ مردان جوان -- فواره کارمندان با شیشههای Soda - ، یا در
حداقل برای که حرفه ای متولد. انسان را از سن خود را ، غیر منقول ، خود
راضی ، رنجش از حضور بابیت.
هنگامی که او به حال به پایان رسید Tanis رقص خود را مطیع او را کنار گذاشته و التماس ، "عزیز
آیا دوست دارید برای انجام کاری برای من نیست؟ من همه خارج از خمر ، و دسته می خواهم به
جشن می گیرند.
آیا می توانید نه فقط جست و خیز به Healey هانسون و گرفتن برخی از؟ "
مطمئنا ، او گفت ، در تلاش به صدا عبوس.
"من به شما بگویم : من مینی Sonntag به درایو را با شما است."
Tanis با اشاره به نازک ، زن و نیش دار جوان بود.
دوشیزه Sonntag او را را با گس "چگونه D' شما ، آقای بابیت استقبال.
Tanis به من می گوید شما یک انسان بسیار برجسته است ، و من از مجاز شدن به درایو افتخار
با شما.
البته من به ارتباط با مردم جامعه ای مثل شما نیست عادت کرده است ، بنابراین من نمی
بدانید که چگونه در محافل متعال چنین عمل می کنند! "بنابراین خانم Sonntag تمام راه را به پایین صحبت کرد
Healey هانسون.
jibes خود او می خواست به آن پاسخ "اوه ، به شیطان!" اما او هرگز کاملا nerved
خود را به این اظهار نظر معقول. او resenting وجود تمام
بانچ است.
او به سخن گفتن Tanis "عزیزم کری" و "مین Sonntag شنیده بود -- او تا باهوش --
شما او عشق ورزیدن "اما آنها شده بود ، هرگز واقعی برای او.
او Tanis عنوان که در خلاء گل سرخ رنگی زندگی می کنند تصویر کرده بود ، انتظار برای او ، از همه
عوارض از ارتفاعات گل. به هنگام بازگشت ، او مجبور به تحمل
حمایت از شیشههای Soda - کارمندان جوان.
آنها damply دوستانه به عنوان دوشیزه Sonntag خشگی خصمانه بود.
آنها او را به نام "Georgie قدیمی" و فریاد زد : "بیا در حال حاضر ، ورزش ، لرزش پا"... پسران در
کتهای belted ، پسر جوش دار ، به عنوان جوان به عنوان تد و به عنوان شل و ول به عنوان گروه کر مردان ، اما قدرتمند
رقص و گرامافون و دود سیگار را به ذهن و سرپرستی Tanis.
او سعی کرد به یکی از آنها ، او گریه اما صدای او creaked "کار خوب ، پیت!" است.
Tanis ظاهرا مصاحبت darlings رقص لذت می برد و او را به bridled
لاس زنی های شیرین و مطلوب خود را و معمولی آنها را در پایان هر یک از رقص بوسید.
بابیت از اون متنفر بودم ، برای لحظه ای.
او را دیدم او را به عنوان میانسال. او از چین و چروک در نرمی مطالعه قرار گرفت
گلو او ، گوشت کساد در زیر چانه او را.
ماهیچه ها از جوانان خود را محکم بسته شده بودند شل و افتادگی است.
بین رقص او در بزرگترین صندلی نشسته ، تکان دادن سیگار او ، احضار او
ام مرغزار می آیند و صحبت کردن با او.
("او فکر می کند she'sa شکوفه دهی ملکه!" بابیت growled.)
او به خانم Sonntag شعار می دادند ، : "آیا استودیو کوچک من شیرین؟"
("استودیو ، موش!
اتمام حجت ساده ، خدمتکار و غذا سگ تخت! اوه ، خدا ، من آرزو می کنم به خانه بود!
من تعجب می کنم که ها اگر من می توانم یک گریز را ندارد؟ ")
رویای او تار بزرگ شد ، با این حال ، او خود را اعمال Healey هانسون خام اما
ویسکی شدید. او با دسته مخلوط است.
او شروع به شادی که Nork کری و پیت ، تقریبا از هوشمند
جوانان زیرک ، به نظر می رسید او را دوست ، و آن را فوق العاده مهم بود به بیش از برنده شدن
تندخو و گستاخ مرد مسن تر ، که ثابت می شود یک کارمند راه آهن به نام Fulton Bemis.
مکالمه از دسته تعجبی ، پر رنگ ، پر از
مراجع به مردم آنها بابیت نمی دانستند.
ظاهرا آنها بسیار راحت از خود فکر است.
آنها بانچ ، عاقلانه و زیبا و سرگرم کننده بودند ، آنها Bohemians و شهرنشینان بودند ،
عادت به تمام تجملات اوج : سالن رقص ، فیلم تئاتر ، و
roadhouses و در برتری بدبینانه به
افرادی بودند که "آهسته" و یا "خسیس" آنها cackled :
"اوه ، پیت ، آیا به شما بگویم آنچه را که دوبله از صندوقدار گفت : زمانی که من در اواخر شد
دیروز؟
آه ، آن را هر اثر مضر - ly بی بها! "" اوه ، اما TD نه خورشتی!
بگو ، او به سادگی ossified شد! چه گلادیس می گویند به او؟ "
"فکر می کنم از عصب Bickerstaff باب تلاش برای بدست آوردن ما به خانه اش می آیند!
بگو : عصب از او! آیا می توانید ضرب و شتم آن را برای عصب؟
بعضی از عصب من تماس بگیرید! "
"آیا شما متوجه چگونه خال خال بود به رقص؟ هی ، او نه محدود! "
بابیت بود شنیده شود sonorously موافقت با مینی بار منفور دوشیزه Sonntag
، که افرادی که اجازه یک شب بدون رقص به موسیقی جاز این نوع شپش را با خود حمل کنید ، pikers بودند ،
فقیر و ماهی ، و او roared : "شما شرط می بندم!
زمانی که خانم کری Nork gurgled ، "آیا شما عشق را به روی زمین نشستن نیست؟
این غیرمتعارف! "او شروع به فکر می کنم بسیار به خوبی از
بانچ است.
هنگامی که او ذکر شده دوستان خود را سر جرالد Doak ، پروردگار Wycombe ، ویلیام واشنگتن
Eathorne و Frink رفیق بودن ، او افتخار خود را علاقه مودب و فروتن است.
او تا به طور کامل به داخل روح فرحناک که او نه چندان ذهن دیدن Tanis
افتادگی در برابر شانه از جوانترین و milkiest از مردان جوان ، و
خود او مورد نظر برای نگهداری کری Nork
از طرف گوشتالو ، و آن کاهش یافته است فقط به این دلیل Tanis نگاه عصبانی.
وقتی او به خانه رفت ، در دو ، او به طور کامل عضو از دسته ، و تمام هفته
پس از آن که توسط کنوانسیون بسیار straitened محدود بود ، بسیار
پوشیدن مطالبات ، از زندگی خود را از لذت و آزادی.
او تا به حال برای رفتن به احزاب خود ، او در تحریک درگیر شد که همه
تلفن به هر کس دیگری که او تا به حال به معنای آنچه او خواهم گفت : او می خواهم
گفت که ، و به هر حال ، چرا پیت رفتن بود که در اطراف او می خواهم آن را گفت؟
در یادگیری حرکات یکدیگر بودند یک خانواده بیشتر مصر هرگز
دسته.
همه آنها volubly می دانستند ، یا indignantly مورد نظر را می دانید ، که در آن همه دیگران بود
هر دقیقه از هفته.
بابیت در بر داشت خود را به کری یا Fulton Bemis توضیح فقط به آنچه او انجام شده بود
که او باید آنها را تا ده ساعت نمی پیوست ، و پوزشخواهی به خاطر داشتن
با آشنایی کسب و کار را به شام رفته است.
هر عضو از دسته شد به تلفن به هر عضو دیگر انتظار می رود حداقل
یک بار در هفته.
«چرا شما مرا به نام؟ بابیت accusingly ، خواسته نه تنها توسط
Tanis و کری اما در حال حاضر توسط دوستان جدید باستان ، Jennie و Capitolina و
***.
اگر برای یک لحظه او Tanis به عنوان پژمرده و احساساتی دیده بود ، او از دست داده که
تصور در رقص کری Nork. خانم Nork به حال خانه ای بزرگ و کوچک
شوهر.
حزب او آمد همه از دسته ، شاید سی و پنج تن از آنها زمانی که آنها
به طور کامل بسیج است.
بابیت ، تحت نام "Georgie قدیمی ،" بود در حال حاضر پیشرو از دسته ، از آنجا که هر
ماه آن را تغییر نیمی از اعضای آن را و او که می تواند روز های ماقبل تاریخ از را به یاد می آورند
دو هفته پیش ، قبل از خانم Absolom
خشونت علیه تظاهر کنندگان مواد غذایی ، به ایندیاناپولیس رفته بود و مک "درد رو در"
مینی ، رهبر ارجمند و قادر به منت بگذاریم و Petes جدید و Minnies و
Gladyses.
در کری ، Tanis ندارد به کار شدن میزبان.
او با وقار و اطمینان ، رقم خوب و شفاف در رهبانیت نوعی پارچه ابریشمی سیاه و سفید او تا به حال
همیشه عاشق و در فضاهای وسیع تری از آن خانه زشت بابیت قادر به نشستن بود
بی سر و صدا با او.
او از تنفر شدید اولین خود توبه ، mooned در پا او را ، و خوشبختانه خانه اش راند.
روز بعد او خریداری یک کراوات زرد خشونت ، را به خود را برای او جوان است.
او می دانست ، کمی متاسفانه ، که او نمی تواند خود را زیبا و خود او مشهود
به عنوان سنگین ، اشاره چاقی ، اما او رقصیدند ، لباس پوشیدن او ، او chattered ، به عنوان
جوان به عنوان او... به عنوان جوان او به نظر می رسید به شود.
IV
همانطور که همه تبدیل ، که آیا به یک مذهب ، عشق ، و یا باغبانی ، پیدا کردن به عنوان سحر و جادو که
هر چند تاکنون این سرگرمی به نظر می رسید وجود دارد ، در حال حاضر تمام جهان است
پر از خشم خود ، بنابراین ، یک بار او
تبدیل به اتلاف ، بابیت کشف فرصت های مطلوب برای آن
در همه جا. او تا به حال یک دیدگاه جدید از همسایه ورزشی خود ،
سام Doppelbrau.
Doppelbraus مردم احترام ، کوشا از مردم ، مردم مرفه بودند ،
ایده آل است که از شادی کاباره ابدی شد.
زندگی خود را با جشن و شادمانی پر سر و صدا حومه از الکل ، نیکوتین ، بنزین تحت سلطه بود ،
و بوسه.
آنها و مجموعه آنها کار کرده با قابلیت تمام هفته و تمام هفته نگاه به جلو به
شنبه شب ، زمانی که آنها را ، به عنوان آنها به آن ابراز ، "پرتاب یک حزب" و
پرتاب حزب noisier و noisier تا رشد
یکشنبه سپیده دم ، و معمولا شامل اکسپدیشن موتور بسیار سریع به هیچ جا
خاص در
یک شب هنگامی که Tanis در تئاتر ، بابیت خود پر جنب و جوش با
Doppelbraus ، قول دوستی با مردان که او برای سال privily به تقبیح کرد
خانم بابیت به عنوان یک دسته "فاسد قلع
شاخ که من بیرون رفتن با پوسیدگی در صورتی که مردم بر روی زمین بودند. "
آن شب او sulkily آمده بود خانه و در مقابل خانه poked ، chipping
خاموش پیاده روی یخ - لخته شدن ، مانند ردپاها فسیلی ، ساخته شده توسط گام های عابران
در جریان برف اخیر.
هوارد Littlefield آمد snuffling. "هنوز بیوه مرد ، جورج؟"
"Yump. سرد دوباره به شب است. "
"چه شما را از زن می شنوید؟"
"او احساس خوب ، اما خواهرش هنوز هم بسیار بیمار است."
"بگو ، بهتر است در می آیند و شام با ما به شب ، جرج."
اوه -- اوه ، به لطف.
به بیرون بروید. "ناگهان او می تواند Littlefield تحمل نیست
اجرای جالب تر در مورد آمار کاملا غیر مشکلات است.
او در پیاده روی خراشیده و grunted.
سام Doppelbrau ظاهر شد. Evenin '، بابیت.
کار سخت؟ "" Yuh ، ورزش LIL. "
"به اندازه کافی سرد را برای شما به شب؟"
"خوب ، فقط در مورد" "هنوز هم بیوه مرد؟"
UH - متعجب. "
"بگو : بابیت ، در حالی که او دور -- من می دانم که شما اهمیتی نمی دهند بیشتر برای مست کردن و دعوا است ، اما
Missus و من awfully خوشحالم اگر شما می تواند در بعضی از شب می آیند.
فکر می کنم شما می توانید معجون خوبی برای یک بار ایستادن؟ "
"آن ایستاده؟ fella جوان ، من شرط می بندم قدیمی عمو جورج می تواند مخلوط
بهترین کوکتل در ایالات متحده این! "
"مرحبا! این راه به صحبت!
در اینجا نگاه کنید : مردمی از آمدن به خانه وجود دارد به شب ، Louetta سوانسون و برخی از
دیگر آنهایی که زندگی می کنند ، و من برای باز کردن یک بطری ماشین پنبه پاک کنی قبل از جنگ ، و شاید می کنیم
رقص در حالی که.
چرا در موسیقی جاز آن را کمی ، شما نه فقط برای یک تغییر رها؟ "
"خوب -- چه زمان آنها آینده؟" او در سام عزیز Doppelbrau در نه بود.
این سومین بار است که او را به خانه وارد شده بود شد.
طرف ده نفر از او خواستار Doppelbrau آقای "سام ، هوس قدیمی."
در یازده همه آنها سوار به مزرعه مسافرخانه قدیمی است.
بابیت شنبه در پشت خودرو Doppelbrau با Louetta سوانسون.
هنگامی که او timorously را به عشق به او تلاش کرده بود.
در حال حاضر او انجام امتحان کنید ، او صرفا ساخته شده عشق و Louetta سر خود را بر روی خود کاهش یافته است
شانه ، به او گفت چه شخص نق زن ادی بود ، و بابیت به عنوان مناسب و معقول و به خوبی پذیرفته شده
باده گسار و عیاش آموزش دیده.
با کمک بانچ Tanis ، Doppelbraus و همراهان دیگر در
فراموشی ، شب به مدت دو هفته وجود ندارد که او را بر نمی گرداند خانه در اواخر
و لرزان.
با دانشکده های دیگر او تاری او هنوز به حال هدیه ای است که قادر به رانندگی رانندگان
زمانی که او کمیاب می تواند راه رفتن و آهسته در گوشه و کنار و اجازه می دهد برای نزدیک شدن به
اتومبیل.
او به خانه آمد wambling. اگر ورونا و کنت Escott بود در مورد او
گذشته آنها را با یک تبریک شتابزده ، از سطح جوان به طرز وحشیانه ای آگاه
نگاهها و مخفی می کردند خود را تا پله.
او متوجه شد زمانی که او را به خانه گرم آمد که او hazier از او تا به حال اعتقاد بر این بود.
سر او چرخید. او جرأت دراز بکشید.
او سعی کردم به خیس خوردن الکل را در یک حمام داغ.
برای لحظه ای سر خود را واضح تر بود اما زمانی که او در مورد حمام خود نقل مکان کرد
محاسبات از راه دور در اشتباه بودند ، به طوری که او کشیده حوله ، و
زدم بیش از ظرف صابون با جغ جغ یا تلق تلق کردن
که او می ترسید ، او را به بچه ها خیانت.
سرد در پانسمان ، لباس شب خود او سعی کردم به خواندن مقاله شب.
او می تواند هر کلمه را دنبال کنید. او به نظر می رسید که در حس از چیزها را ، اما یک دقیقه
پس از آن او نمی توانست گفته آنچه که او شده بود.
هنگامی که او به رختخواب رفت و مغز او به پرواز در آمد در محافل ، و او عجله شنبه ، مبارزه
برای کنترل خود است.
در گذشته او قادر به دروغ هنوز هم ، احساس تنها کمی از بیماری و سرگیجه -- و
فوق العاده شرمنده. برای پنهان کردن "شرط" او از خود
کودکان!
برای داشتن رقصید و با مردم آنها نفرت فریاد زد :
گفته اند که چیز های احمقانه ، سونگ آهنگ ساده لوحانه ، سعی کردم به بوسه دختران احمقانه!
Incredulously او به یاد او که توسط آشنایی خروش خود را با آنها گذاشته بود
خود را به سایه از جوانان را بخواهد که از او لگد باز
دفتر ، که توسط رقص بیش از حد ardently او
خود را از rattiest زنان پژمرده در معرض سرزنش است.
همانطور که آمد خستگی ناپذیر را به او به او snarled ، "من خودم نفرت!
خدا چگونه خودم بدم! "
اما ، او raged ، "من از طریق! دیگر هیچ!
حال به اندازه کافی ، مقدار زیادی! "
او حتی surer در مورد آن صبح روز بعد ، هنگامی که او تلاش می شود قبر و
پدری با دختر خود را در صبحانه. در موقع ظهر بود کمتر مطمئن است.
او را انکار کند که او یک احمق شده بود ، او که آن را دیدم تقریبا به وضوح در نیمه شب ؛
اما او تلاش ، هر چیزی ، بهتر از بازگشت به زندگی از heartiness بی ثمر بود.
در چهار او می خواست یک نوشیدنی است.
او یک فلاسک ویسکی را در میز خود نگه داشته در حال حاضر ، و پس از دو دقیقه از نبرد او خود را
می نوشند.
سه نوشیدنی های بعد ، او شروع به دسته به عنوان دوستان مناقصه و سرگرم کننده ، و با
شش او با آنها بود... و داستان شد و به بیش از همه گفته شود.
هر روز صبح سر خود را ached کمی کمتر است.
سر بد برای نوشیدنی های حفاظت از او شده بود ، اما حفاظت از فاسد شده بود.
در حال حاضر او می تواند در سحرگاه مست ، هنوز رتبهدهی نشده است احساس خود را در خصوص رنجور
وجدان -- یا در معده خود را -- هنگامی که او در هشت بیدار.
بدون پشیمانی ، بدون تمایل به فرار از کار پر زحمت نگه داشتن با نشاط دشوار
دسته ، آنقدر زیاد بود به عنوان احساس حقارت اجتماعی خود را از زمانی که او قادر به نگه داشتن
بالا.
برای "livest" از آنها به عنوان جاه طلبی خود را در حال حاضر به عنوان آن را به حال به برتری در شده است
به ساختن پول در بازی گلف ، در موتور رانندگی ، در فصاحت و بلاغت ، در بالا رفتن به
McKelvey مجموعه است.
ولی گاهی او شکست خورده است. او متوجه شد که پیت و سایر مردان جوان
بانچ در نظر گرفته بیش از حد austerely مودب و کری که صرفا بوسید پشت
بیش از حد درب embarrassingly monogamic.
به عنوان بابیت مخفیانه از ارتفاعات گل به دسته ، بنابراین gallants جوان مخفیانه
از proprieties دسته کردن به "بار" با تندرست زنان جوان آنها
در فروشگاه های بزرگ و در coatrooms هتل برداشت.
هنگامی که بابیت تلاش کرد تا با آنها همراه است.
موتور خودرو ، یک بطری ویسکی می ، و برای او شلخته shrieking نقدی دختر وجود نداشت
از Parcher و استین. او در کنار او نشسته و نگران است.
او ظاهرا انتظار می رود "با نشاط او به همراه" اما هنگامی که او را خواند ، "هی ، leggo ،
ترک خرد کردن شپش ، گاراژ ، او را کاملا نمی دانند که چگونه برای رفتن در.
آنها در اتاق پشت سالن نشسته و بابیت سردرد بود ، توسط اشتباه
زبان عامیانه جدید خود را به آنها نگاه benevolently ، می خواست به خانه برود ، و به حال
نوشیدنی -- خوب بسیاری از نوشیدنی است.
دو شب بعد ، Fulton Bemis ، تندخو و گستاخ مرد مسن تر از دسته ، در زمان بابیت کنار
و grunted ، "در اینجا نگاه کنید ، هیچ یک از کسب و کار من است ، و خدا می داند من همیشه دامان من
سهم *** ، اما آیا شما فکر می کنید بهتر است خودتان را تماشا؟
شما در یکی از این chumps مشتاق چیزهایی که همیشه بیش از حد.
'D شما متوجه می شوید در حال پرتاب در خمر به همان سرعتی که شما می توانید ، می خورید و یکی
حق سیگار پس از دیگری؟ بهتر است آن را کاهش دهد در حالی که برای. "
بابیت tearfully گفت که Fult خوب قدیمی یک شاهزاده بود ، و بله ، او قطعا
قطع آن ، و پس از آن او روشن یک سیگار و یک نوشیدنی را در زمان و حال
نزاع فوق العاده با Tanis هنگامی که او گرفتار او که مهربان با کری Nork.
صبح روز بعد او از خودش متنفر است که او باید به یک موقعیت که در آن غرق شده
پانزدهم ارزیاب مانند Fulton Bemis می تواند زخم زبان زدن به او.
او درک که از او عشق به هر زن ممکن ، Tanis ندارد
دیگر یک ستاره خود را خالص ، و او تعجب که آیا او تا کنون بوده است هر چیزی بیشتر به
او را از یک زن.
و اگر Bemis به او سخن گفته بود ، افراد دیگر صحبت کردن در مورد او بودند؟
او به طرز مشکوکی از مردان در باشگاه های ورزشی که ظهر تماشا می کنند.
آن را به او به نظر می رسید که آنها ناراحت بودند.
آنها در مورد او صحبت شده بود پس از آن؟ او عصبانی شد.
او متخاصم شد.
او نه تنها دفاع از سنکا Doane اما حتی لذت YMC ، Vergil Gunch ساخته شده
نسبتا کوتاه در پاسخ او بود. پس از آن بابیت عصبانی نبود.
او می ترسند.
او به نهار بعد از باشگاه بوستر نیست ، بلکه مخفی می کردند در ارزان
رستوران ، و ، در حالی که او به munched یک ساندویچ گوشت ران خوک و تخم مرغ و قهوه sipped از
فنجان بر روی بازوی صندلی خود را ، او نگران است.
چهار روز بعد ، هنگامی که دسته را دارا بودند یکی از بهترین احزاب خود را ، بابیت راند
آنها را به میدان یخ بازی اسکیت که گذاشته شده بر روی رودخانه Chaloosa بود.
پس از آب شدن یخ زدگی خیابان ها در یخ صاف یخ زده بود.
گسترده کردن آن خیابان بی پایان باد rattled بین ردیف خانه های چوبی ،
و کل منطقه Bellevue شهر مرزی به نظر می رسید.
حتی با زنجیر ترمز ماشین روی هر چهار چرخ ، بابیت ترس از لغزش بود ، و زمانی که او
آمد او را به اسلاید طولانی از تپه پایین crawled شده ، هر دو ترمز در.
Slewing گرد گوشه آمد یک ماشین کمتر محتاط است.
این skidded ، آن را تقریبا آنها را با گلگیرهای عقب آن raked.
در تسکین در فرار خود را دسته -- Tanis ، مینی Sonntag ، پیت ، Fulton Bemis -- فریاد زد :
"آه ، عزیزم ،" و دست تکان دادند دست خود را به راننده دیگر آشفته.
سپس بابیت دید پروفسور Pumphrey laboriously خزنده تا تپه ، جریان ،
خیره owlishly در revelers.
او مطمئن بود که Pumphrey او را به رسمیت شناخته شده و شاهد Tanis او را ببوسد ، او به عنوان جمعیت ،
"شما چنین راننده خوب!"
در روز بعد ناهار او جستوجو کرد Pumphrey با "شب گذشته با برادر من و برخی از
از دوست های او. Gosh ، چه رانندگی!
لغزنده 'شیشه ای است.
فکر می کردم دیدم شما پیاده روی خیابان Bellevue هیل ".
، گفت : "نه ، من wasn't -- من شما را نمی بینم" Pumphrey ، عجله ، بلکه guiltily.
شاید دو روز پس از آن بابیت در زمان Tanis به ناهار در هتل Thornleigh.
او بود که به نظر می رسید و محتوا برای او صبر کنید در آپارتمان او را به اشاره با آغاز شده بود
لبخند سودا که او باید فکر می کنم اما کمی از او اگر او را به معرفی هرگز
دوستان او ، اگر او مایل بود تا با او به جز در فیلم دیده می شود.
به او ، او را به ضمیمه "خانمها" "از باشگاه ورزشی مصرف فکر کردم ، اما که بود
بیش از حد خطرناک است.
او می توانست به او معرفی و ، آه ، مردم ممکن است دچار سوء تفاهم و -- او
در Thornleigh به خطر بیافتد.
او غیر منتظره ای هوشمند ، همه در سیاه و سفید : tricorne کلاه کوچک سیاه و سفید ، سیاه کوتاه
کت caracul ، شل و نوسانی ، تیره رنگ و کلفت بالا رهبانیت مخملی سیاه و سفید در
زمان زمانی که اکثر لباس های خیابانی مانند روپوش شب بودند.
شاید او بیش از حد هوشمند است.
هر یکی در رستوران طلا و بلوط Thornleigh خیره در او بود به عنوان
بابیت او به دنبال یک میز.
او uneasily امیدوار بود که سر پیشخدمت آنها را محل با احتیاط پشت به من بدهید
ستون ، اما آنها در راهرو مرکز مستقر شدند.
Tanis به نظر می رسید به تحسین او متوجه او در بابیت با اسراف "آه لبخند زد ،
این خوب نیست! ارکستر سرحال به دنبال! "
بابیت به سختی در حال اسراف در عوض ، برای دو جدول دور او را دیدم Vergil
Gunch.
همه از طریق Gunch وعده های غذایی آنها را تماشا کرده ام ، در حالی که بابیت را تماشا می کردند خود را در حال تماشا
و lugubriously محاکمه از خراب کننده خوشنودی Tanis نگه دارید.
من مثل ولگردی و قانونی شکنی به روز احساس ، "او موج.
"من دوست دارم Thornleigh ، آیا شما نمی؟ آن چنان زندگی می کنند و در عین حال -- انجام آن آنقدر دقیق ".
او بحث در مورد Thornleigh ، خدمات ، مواد غذایی ، مردم او به رسمیت شناخته شده
در رستوران ، همه اما Gunch Vergil.
ظاهرا وجود ندارد هر چیز دیگری به صحبت می شود.
او وجدان در jests تکان و لرزش بال او لبخند زد ، او با او را که مینی توافق کردند
Sonntag بود "آنقدر سخت به همراه" و جوان پیت "چنین احمقانه بچه تنبل ،
واقعا خوب. "
اما خود او هیچ حرفی برای گفتن داشتند. او در نظر گرفته گفتن او نگرانی خود را در مورد
Gunch ، اما -- "اوه ، gosh ، آن بود بیش از حد به همه چیز و توضیح کار
در مورد Verg و همه چیز. "
او زمانی که او Tanis در واگن برقی قرار داده ، رها بود ، او شاد در آشنا بود
simplicities از دفتر او. در چهار ساعت Vergil Gunch او خواست.
بابیت ، آشفته بود ، اما Gunch در راه دوستانه آغاز شد :
"پسر چگونه است؟ بگو : برخی از ما در حال گرفتن طرح
ما به نوعی می خواهم که در این صورت شما می آیند. "
"خوب ، Verg. شلیک کنید. "
"شما می دانید ما در طول جنگ بود عنصر نامطلوب ، ردز و پیاده روی
نماینده و فقط ساده grouches مشترک ، مرده به حقوق ، و به همین ترتیب برای
کاملا در حالی که پس از جنگ است ، اما مردمی
فراموش خطر و است که به این cranks فرصتی برای شروع کار
زیرزمینی دیگر ، به ویژه تعداد زیادی از این سوسیالیست اطاق نشیمن.
خوب ، آن را به مردمی که تفکر صدای کمی را به تلاش آگاهانه
برای نگه داشتن bucking این همراهان.
بعضی از آدم پشت شرق تا به سازماندهی یک جامعه به نام لیگ شهروندان خوب برای فقط
این منظور.
البته به اتاق بازرگانی و لژیون آمریکایی و به همین ترتیب انجام یک کار خوب در
نگه داشتن مردم شرافتمند در زین ، اما آنها به بسیاری از علل دیگر اختصاص داده شده
که آنها نمی توانند شرکت به یک این مشکل به درستی.
اما لیگ شهروندان خوب ، GCL ، آنها چوب حق آن است.
اوه ، GCL به برخی از اهداف دیگر نمایان -- frinstance در
اوج من فکر می کنم باید برای حمایت از پروژه پارک گسترش و شهر
کمیته برنامه ریزی -- و پس از آن ، بیش از حد ، آن را
باید جنبه های اجتماعی ، که از بهترین مردم ساخته شده است -- رقص و به همین ترتیب ،
به خصوص به عنوان یکی از بهترین راه ها می تواند kibosh در cranks قرار داده است به درخواست این
کسب و کار تحریم اجتماعی به مردمی بنابراین شما می توانید 'EM دسترس نیست در غیر این صورت به اندازه کافی بزرگ است.
سپس در صورتی که کار نمی کنند ، GCL در نهایت می تواند یک هیأت کوچک در اطراف به ارسال
اطلاع مردمی که بیش از حد تلنگر که آنها برای انطباق با استانداردهای مناسب و معقول و ترک
تیراندازی کردن دهان خود را تا آزاد.
آیا آن صدا مانند سازمان می تواند یک کار بزرگ انجام دهید؟
ما در حال حاضر برخی از قوی ترین مردان در شهر ، و البته ما شما می خواهید شوید.
در مورد آن چگونه است؟ "
بابیت بود ناراحت کننده باشد. او احساس اجبار به تمام
استانداردهای او تا مبهم هنوز به شدت در حال فرار است.
وی خرابکاری :
"من فرض کنید شما به ویژه می خواهم بر روی فلو مانند سنکا Doane نور و سعی می کنند که
'EM --" "شما شرط می بندم زندگی شیرین خود ما را!
در اینجا نگاه کنید ، Georgie قدیمی : من برای یک لحظه ام هرگز بر این باور شما این بدان معنی زمانی که شما
دفاع Doane ، و اعتصاب و غیره ، در باشگاه است.
من می دانستم که شما به سادگی شوخی آن galoots فقیر مانند ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی Finkelstein....
حداقل من مطمئنا امیدوارم که شما شوخی بودند! "
"خب دیگه -- اطمینان حاصل کنید -- البته شما ممکن است بگویند --" بابیت چگونه ضعیف او آگاه بود
صدا ، آگاهانه چشم بالغ و بی امان Gunch.
"Gosh ، شما می دانید که من ایستاده!
من هیچ همزن کار! من مرد کسب و کار ، برای اولین بار ، آخرین ، و همه
آن زمان!
اما -- اما صادقانه ، من فکر نمی کنم Doane بد تا بدان معنی است ، و شما رو به خاطر داشته باشید
او دوست قدیمی من است. "
"جورج ، وقتی که می آید حق را به مبارزه بین نجابت و امنیت
خانه ما در یک سو ، و فنا قرمز و آن سگ تنبل توطئه برای آبجو آزاد
از سوی دیگر ، شما به دوستی حتی قدیمی.
است که با من نیست علیه من است. "" یه - ES ، گمان می کنم -- "
"چگونه در مورد آن؟
مراجعه به ما در لیگ شهروندان خوب؟ "
"من باید به آن فکر می کنم ، Verg." "تمام حق ، همانطور که شما می گویند."
بابیت می شود اجازه دهید که به راحتی برطرف شده است ، اما Gunch در ادامه : "جرج ، من نمی
دانم چه بر شما آمده است ، هیچ یک از ما انجام دهد ؛ و ما صحبت زیادی در مورد شما.
برای در حالی که ما نمیفهمد که شما می خواهم به آنچه رخ داده به فقرا شراب سفید عصبانی می شوند ، و ما
شما برای هر چیزی که احمق شما گفت نبخشیدند ، اما چیزهای قدیمی در حال حاضر ، جورج و ما
نمی تواند از آنچه من به شما.
من شخصا همیشه شما دفاع است ، اما باید بگویم آن را بیش از حد برای من.
همه پسران در باشگاه های ورزشی و بوستر درد ، راه شما را در رفتن
عمدا touting Doane و دسته او از جهنم - hounds ، و صحبت کردن در مورد بودن
لیبرال -- که به معنی ابکی -- و
حتی گفت : این واعظ گای Ingram در هیچ حرفه ای عشق آزاد هنرمند.
و سپس راه شما شده است حمل بر روی شخصا!
جو Pumphrey می گوید : او شما را دیدم از شب های دیگر با یک باند totties ، تمام خورشتی
آبشش ها ، و در اینجا به روز حق را به Thornleigh -- خوب ، او ممکن است
تمام حق و یک بانوی کامل است ، اما او
مطمئنا مانند یک دامن بسیار همجنسگرا برای یک شخص با همسر خود به خارج از شهر به نگاه
مصرف به ناهار. آیا به نظر نمی آید.
شیطان بر شما آمده ، جورج؟ "
من there'sa اعتصاب تعداد زیادی از همنوعان که دانستن بیشتر در مورد کسب و کار شخصی من از من
انجام خودم! "
"در حال حاضر درد در من چون من بیرون می آیند پاپهن مثل یک دوست نمی رویم و می گویند
آنچه من فکر می کنم به جای tattling پشت سر خود ، راه کل بسیاری از 'EM انجام است.
من به شما جرج بگویید ، شما یک موقعیت در جامعه ، و جامعه انتظار دارد
تا آن را به شما برای زندگی. و -- بهتر است بیش از پیوستن به خوب فکر می کنم
لیگ شهروندان.
شما در مورد آن بعدا "او رفته.
آن شب ، بابیت dined به تنهایی.
همه قبیله از همراهان خوب مشابه را از طریق پنجره رستوران او را دیدم ، به اتهام جاسوسی بر روی
او را.
ترس شنبه در کنار او ، و او خود را گفت که به شب او نمی توانست به Tanis
صاف و او نیست... تا اواخر.