Tip:
Highlight text to annotate it
X
قبل از آپریل سال 1954
باور عمومی،باور جهانی
بخاطر اینکه تا آن زمان بارها امتحان شده بود و مردم شکست خورده بودن
باور این بود که انسان از لحاظ فیزیکی قادر نیست
که این حصار 4 دقیقه ای را بشکند،که نمی تواند
یک مایل را زیر 4 دقیقه بدود.
زمانی که اتفاقی برای آنها افتاد،شروع کردن به باور اینکه این راهش است
راهش همیشه همین بوده
نمی توانستن احتمالش را بدهند که آن متفاوت باشه
(250 یارد برای رفتن و بانیستر از پس آن بر آمد)
(گام های فراخ او که به جلو می بردش را نگاه کنید)
(وقتی که دارد آخرین مسابقه نفس گیرش را...)
راجر بانیستر موفق شد
و حصار 4 دقیقه ای را شکست
از آن زمان تا امروز
بیش از 20،000 نفر این کار را انجان دادن
ار جمله بچه دبیرستانی ها
بیست هزار نفر! چی تغییر کرد؟
چیزایی که وقتی وارد میدان می شدند اتفاق می افتاد:
آنها می دانستن که این اتفاق افتاده است
و چون می دانستن که این قبلا اتفاق افتاده است
باور جدیدی بوجود آمد
...در مورد آن مرز که "غیر قابل دسترس" بود
و آن بیست هزار نفری که با این باور پا به میدان می گذاشتند
که در قلب خود می دانستن یک نفر قبلا این کار را کرده است
که این ممکن است
که آنها می توانند این کار را انجان دهند
اگر یک نفر می تواند آن رویا را به واقعیت تبدیل کند
شما هم می توانید رویای خودتان را به واقعیت تبدیل کنید
بینایی و بصیرت
چشم آنچه که می بینید را قضاوت می کند...
...قضاوت از روی ظاهر...
اما بصیرت تفسیر آنچه که می بینید است
مردی گفته: "این ممکن نیست،تمام است،آخر خط،نمی توانم انجامش بدم،نمی توانم درستش کنم."
تسلیم شده!
"بارها رد شدم،دیگر جایی نمی روم،هیچ کاری نیست!"
اما یک مرد دیگر،با وجود نه شنیدن ها و رد شدن ها...
با وجود وضع بد اقتصادی،با وجود هر چیزی که روزنامه ها میگن...
این ممکن است.که"یک نفر یک جایی یک کار به من می دهد
فقط ادامه داد! با این فکر که این ممکن.
خانم ها و آقایان و حدس بزنید که چی شد؟ چیزی که ما باید با رویاهایمان بکنیم.
چون چیرهایی برای تو در زندگی اتفاق می افتد که هیچ وقت نمیتوانی پیش بینی کنی.
و اکثر اوقات وقتی آن اتفاق می افتد،می خواهید که تسلیم شوید!
انتخاب راحتی راهش نیست
زندگی سخت است...
سخت است وقتی می بینی که 49 سال است و برای 17 سال همش یک کار را کردی...
و میان بهت میگن که کارت تمومه و حقوق یک هفته را بهت میدن
و تو باید همه را از اول شروع کنی
سخت که تراژدی زندگی رو کنترل کنی.سخت.
وقتی کاری را میکنی و هر چی داری را توش میذاری...
...و آنن جواب نمیده...پول خودت و بقیه رو باختی.
میدونی چی را کشف کردم؟ وقتی داری رو رویاهات کار میکنی،یکی میگه:
"به سختی جنگ،به شیرینی پیروزی"
برات خوبه --- چرا؟ ببین...
...چیزی که تو در این مدت میشی خیلی مهمتر از اون رویاست!
خیلی مهمتر!
کسی که میشی
شخصیتی که میسازی
شجاعتی که زیادش میکنی
باوری که داری نشون میدی
آره،اینه --پاشو،خودت رو تو آیینه نگاه کن...
تو یک آدم متفاوتی،با یک روح دیگه راه میری.
باید این شجاعت رو داشته باشی،این اراده رو،اگر می خوای انحامش بدی.
این تویی.
باید مسئولیت پذیر باشی تا انجامش بدی.
باید ایمان داشته باشی.
باید به خودت ایمان داشته باشی.
باید به توانایی هات ایمان داشته باشی.
باید به کارت،شرکتت و ایده هات باور داشته باشی.
بدون تردید.
باید ایمان داشته باشی، و اون ایمان به تو
صبر میده!
اما این به سرعتی که تو می خوای اتفاق نمی افته!
صدای تازه:این رویای تو --اگه می خوای اتفاق بیافته -- پاشو و انجامش بده.
اگه می خوای اتفاق بیافته -- پاشو و سخت کار کن.
من میدونم تو جرات نداری بری و بخوابی!
بهت جرات میدم که پاشی!
و رویاهاتو عوض کنی!
این ممکن،تو میتونی برنده شی!
هرچی سمتت اومد،ازش فرار نکن.از زیرش فرار نکن،کثل بیشتر افراد...
...برو به سمتش!
میخوای که رویاهات به حقیقت بپیوند؟ باید متمرکز بمونی!
بعضی ها ترجیح میدن باهاش بسازند به جای اینکه پیش برن!
روی جایی که می خوای بری متمرکز بمون!
با زندگیت داری کجا میری؟
Subtitles by the Amara.org community