Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب ششم اول
آن را کاملا نیم گذشته پنج بود -- پس از این دو نفر با هم در مادام د شده بود
Vionnet در نقاشی اتاق از ده دقیقه نه بیشتر -- که چاد ، با یک نگاه
تماشا کرد و پس از آن دیگر در خود
میزبان ، گفت : genially ، پر زرق و برق : "من تعامل ، و من می دانم شما نمی خواهد شکایت
اگر او با شما بگذارم.
او شما را فوق العاده جالب و به عنوان برای او ، او اعلام کرد : "به Strether ،" من اطمینان می دهم
شما ، اگر شما در تمام عصبی هستید ، او را کاملا امن است. "
او آنها را به خجالت و یا توسط این تضمین را ترک کرده بودند که آنها می توانند بهترین
مدیریت ، و خجالت چیزی که Strether در اول مطمئن شوید که مادام د نشده بود بود
Vionnet فرار.
او موفق به فرار از آن خود در کمال تعجب او ، اما او در این زمان رشد کرده بود استفاده می شود برای فکر کردن
از خود به عنوان بی باک.
او را اشغال کردند ، میزبان خود ، در غم و اندوه د Bellechasse ، طبقه اول قدیمی
خانه ای به خانه که بازدید کنندگان ما دسترسی از دادگاه تمیز قدیمی به حال کرده بود.
دادگاه بزرگ و باز ، پر از آیات ، دوست ما ، عادت
حریم خصوصی ، صلح از فواصل ، شأن و منزلت از فاصله ها و رویکردهای ؛
خانه ، به حس بی قرار خود ، در
بالا سبک مثل خانه از روز بزرگتر ، و پاریس باستان است که او همیشه به دنبال
-- گاهی اوقات به شدت احساس ، گاهی به صورت حاد از دست رفته -- در بسیار قدیم
لهستانی از راه پله وسیعی waxed و در
boiseries خوب ، مدالها ، قالبگیریهای ، آینه بزرگ از فضاهای روشن ،
سالن به رنگ سفید مایل به خاکستری که به او نشان داده شده است.
او در همان ابتدا به نظر می رسید به او را در میان اموال نمی بینم vulgarly
متعدد ، اما ارثی گرامی جذاب است.
در حالی که چشم خود را پس از کمی از کسانی که از میزبان خود و چاد آزادانه تبدیل
سخن گفت -- نه در حداقل در مورد او ، اما در مورد افراد دیگر ، مردم او نمی دانست ،
و کاملا به عنوان اگر او آنها را می دانیم -- او در بر داشت
خود ساخت ، به عنوان پس زمینه از سرنشینان ، برخی از جلال ، برخی از رونق
امپراتوری اول ، برخی از زرق و برق ناپلئون ، برخی از درخشش کم نور از افسانه ی بزرگ ؛
عناصر چسبیده هنوز به همه کنسولی
صندلی و برنجی اساطیری و سر sphinxes و سطوح پژمرده از ساتن
راه راه با ابریشم متناوب.
محل خود فراتر رفت و برگشت -- که او حدس زده و چند ساله در پاریس ادامه داد
شیوه ای برای اکو وجود دارد ، اما دوره پس از انقلاب ، در جهان او مبهم
فکر به عنوان جهان از شاتوبریان ،
مادام د Stael ، حتی از Lamartine جوان ، مهر خود را از harps را ترک کرده بودند و
urns و آتش دانها ، یک تمبر را تحت تاثیر قرار گوناگون از اشیاء کوچک ، زیور آلات و آثار.
او پیش از این هرگز به دانش خود ، آثار حاضر به او داشتند ، هیچ ویژه
کرامت ، از یک دستور خصوصی -- کمی مینیاتور قدیمی ، مدالها ، عکس ، کتاب ؛
کتاب در اتصالات چرم ، صورتی و
مایل به سبز ، با garlands طلایی در پشت ، در بازه ، همراه با قاعده های دیگر
خواص ، زیر از کابینت های نصب شده روی برنج شیشه ای.
توجه خود را به آنها در زمان همه tenderly را به حساب.
آنها در میان مسایلی که مشخص آپارتمان مادام د Vionnet به عنوان چیزی بودند
کاملا متفاوت از موزه Gostrey خانم کمی از چانه زنی و از دوست داشتنی چاد
خانه ، او آن را به رسمیت شناخته شده به عنوان تاسیس ، خیلی بیشتر شده
در تجمع بود که احتمالا از زمان به زمان shrunken از بر روی هر
روش معاصر اکتساب یا به صورت کنجکاوی.
چاد و دوشیزه Gostrey rummaged و خریداری شده و را برداشت و رد و بدل ،
الک کردن ، انتخاب ، مقایسه ، در حالی که معشوقه از صحنه قبل از او ،
زیبایی منفعل تحت طلسم
انتقال -- انتقال از خط پدرش ، او کاملا ساخته شده ذهن خود را --
فقط دریافت کرده اید ، پذیرفته شده و شده آرام است.
وقتی که او تا به حال نشده است آرام او در بیشتر شده بود نقل مکان کرد به برخی از خیریه غیبی
برای برخی از ثروت افتاده است.
اشیاء او یا پیشینیان حتی امکان پذیر ممکن است وجود داشت
جدا با زیر نیاز است ، اما Strether می تواند آنها را از داشتن فروخته قدیمی مشکوک
قطعه برای دریافت "بهتر" آنهایی که.
آنها که احساس تفاوت را به عنوان بهتر یا بدتر.
او می تواند تصور خود را داشتن احساس -- شاید در مهاجرت ، در تبعید ، برای
طرح خود را خفیف و اشتباه گرفته بود -- فشار از نیاز یا تعهد
قربانی.
فشار می خواهید -- هر آنچه ممکن است مورد با نیروی دیگری -- بود ، با این حال ،
احتمالا فعال نیست در حال حاضر ، نشانه های از سهولت chastened هنوز هم پس از زیاد بود
همه ، بسیاری از نشانه های طعم که
تبعیضات قانونی و شاید ممکن است به نام خارج از مرکز.
او در تنظیمات کمی شدید و تیز استثناها کمی حدس زده ، عمیق
سوء ظن مبتذل و یک نظر شخصی از سمت راست.
نتیجه کلی از این چیزی که او آن را بدون نام بر روی نقطه کاملا
آماده شود ، اما چیزی است که او را باید نزدیکترین به نامگذاری در سخن گفتن از آن را به عنوان می آیند
هوا عالی احترام ،
آگاهی ، کوچک ، هنوز هم ، محفوظ است ، اما هیچ کدام کمتر متمایز و منتشر ،
افتخار خصوصی.
هوا از احترام عالی -- که برای ماجراجویی خود را به یک دیوار خالی عجیب و غریب بود
او را به شکستن بینی خود را در مقابل.
در واقع به حال ، او در حال حاضر آگاه ، پر از تمام روش ها ، hovered در دادگاه به عنوان
او به تصویب رسید ، آویزان بر روی راه پله را به عنوان او نصب شده ، صدا در رامبل قبر
زنگ قدیمی ، حتی المقدور اجتناب الکتریکی ،
که چاد ، در درب ، منگوله باستانی اما منظمی نگه داشته بیرون کشیده بود ، آن را تشکیل
در کوتاه مدت روشن ترین رسانه از نوع خاص آن که او تا کنون تنفس بود.
او برای آن در پایان از یک چهارم از یک ساعت پاسخ داده شده است که برخی از شیشه
موارد شامل شمشیر و epaulettes از سرهنگ ها و ژنرال های باستانی ، مدال و
سفارشات که یک بار می شود بیش از قلب که تا به حال دوخته شده
از مدت ها متوقف شد و به ضرب و شتم ، بافوت خاموش کردن جعبه وزرا و نمایندگان اعطا ؛ نسخه از
آثار ارائه شده با نوشتههای کندهکاری شده توسط نویسندگان در حال حاضر کلاسیک.
در پایین آن همه برای او احساس unlikeness نادر خود را به زنان او تا به حال بود
شناخته شده است.
این احساس ، رشد کرده بود ، از روز قبل ، او به یاد می آورد او را ، و به حال شده است
بالاتر از همه singularly توسط بحث خود را با چاد در صبح تغذیه است.
همه چیز در خوب ساخته شده او را به مراتب جدید ، و هیچ چیز جدید را به عنوان خانه های قدیمی
و اشیاء قدیمی
کتاب ، دو یا سه وجود دارد ، بر روی یک میز کوچک در نزدیکی صندلی خود را ، اما آنها تا به حال نه
لیمویی را پوشش می دهد که با آن چشم خود را از ساعت خود به وقت را ببازی گذراندن آغاز
ورود و فرصت بیشتر
آشنایی که با آن او را برای دو هفته در حال حاضر در دسترس نباشد تسلیم بود.
در یک جدول دیگر ، در سراسر اتاق ، او ساخته شده از جنگ نمایش بزرگ ، اما حتی این که آشنا
صورت ، آشکار در سرو خانم Newsome ، کمیاب در اینجا به عنوان مدرن شمارش
توجه داشته باشید.
او در نقطه ای مطمئن بود -- و او پس از آن می دانستم که او درست بود -- که این لمس بود
دست خود چاد.
چه خانم Newsome به شرایط گفت که علاقه مند به چاد
"نفوذ" کاغذ و چاقو او را در نمایشنامه انتقادی نگه داشته است؟
نفوذ علاقه مند در هر حال ، همان طور که گفته ، مستقیما به نقطه ای رسیده است -- بود
در واقع به زودی آن را ترک کاملا پشت سر.
او نشسته بود و در نزدیکی آتش ، بر روی یک صندلی کوچک پر شده و حاشیه یکی از معدود
مقاله های مدرن در اتاق ، و او در آن را با دست خود تکیه clasped در او
بوک و هیچ حرکت ، در همه شخص خود ، اما
بازی سریع جریمه صورت عمیق خود را جوان.
آتش ، در زیر سنگ مرمر سفید کم و دانشگاهی undraped ، به پایین سوخته بود
خاکستر نقره ای چوب نور ، یکی از پنجره ها ، از راه دور ، باز ایستاد.
ملایمت و سکون ، خارج از آن ، در
کوتاه مکث ، صدای ضعف ، دلپذیر و فاقد جمال ، تقریبا روستایی ، از آمد
چکه کردن و جغ جغ یا تلق تلق کردن sabots از بعضی از مربی خانه ای در طرف دیگر از دادگاه.
مادام د Vionnet ، در حالی که Strether آنجا نشسته بود ، برای تغییر طرز قرار گرفتن بدن خود را با
اینچ است.
"من فکر نمی کنم شما به طور جدی در آنچه شما انجام اعتقاد دارند ،" او گفت : "اما همه
همان ، شما می دانید ، من قصد دارم به شما درمان کاملا به عنوان اگر من. "
"که منظور شما" Strether به طور مستقیم پاسخ داد : "کاملا به عنوان اگر شما نمی!
من به شما اطمینان دهم آن کمترین تفاوت را با من را ندارد من شما درمان. "
"خوب ،" او گفت که تهدید شجاعانه و فلسفی به اندازه کافی ، "
تنها چیزی که واقعا مهم است که شما باید با من. "
"آه ، اما من نه!" او بلافاصله بازگشت.
او یکی دیگر از مکث ، که ، با این حال ، او با خوشحالی به اندازه کافی تکان داد کردن.
"آیا شما رضایت به رفتن با من کمی -- موقت -- به عنوان اگر شما بود"
سپس آن بود که او را دیدم که چگونه او قطعا همه راه آمده بودند و وجود دارد
به همراه آن احساس فوق العاده ای از پرورش او را از جایی زیر او را او
زیبا چشم ملتمس.
او ممکن شده اند و یا در پنجره خود در گام خود را درب کها و او را در ایستاده
جاده ها است. برای یک لحظه او اجازه ایستاده و نمی توانست
علاوه بر این دارند صحبت کرده.
غم ، ناگهان بود ، با غم و اندوه است که مانند یک نفس سرد او بود
مواجه خواهند شد. "چه کاری می توانم انجام دهم ، بالاخره پرسید :" اما
گوش دادن به شما به عنوان وعده داده چادویک؟ "
"آه اما آنچه من از شما تقاضا" ، او به سرعت گفت : "همان چیزی است که آقای Newsome به حال در ذهن نیست."
او در حال حاضر صحبت کرد ، او را دیدم ، تا اگر را با شجاعت ALL خطر او است.
"این ایده خود من و یک چیز متفاوت است."
این در حقیقت Strether فقیر داد -- مضطرب آن را به عنوان او ساخته شده است -- چیزی از هیجان
ادراک جسورانه توجیه است.
"خوب ، او پاسخ داد :" با مهربانی به اندازه کافی ، "من مطمئن بود که یک لحظه از زمان است که برخی از ایده از شما
خود را به شما آمده بود. "او هنوز هم برای نگاه کردن به او به نظر می رسید ، اما در حال حاضر
بیشتر serenely.
"من ساخته شده شما مطمئن -- که برای آمدن آن کمک کرد.
بنابراین می بینید ، "او ادامه داد :" ما بر روی. "" اوه ، اما آن را به من نظر می رسد من در تمام نمی
دیدار با درخواست شما.
چگونه می توانم زمانی که من آن را درک نمی کنند؟ "" آن را در همه لازم شما باید نمی باشد.
درک ، آن را به اندازه کافی به خوبی انجام خواهد داد اگر شما به سادگی آن را به خاطر.
تنها احساس خوبی به شما اعتماد من -- و برای هیچ چیز فوق العاده ای بعد از همه است.
فقط "او با یک لبخند فوق العاده گفت :" برای تمدن مشترک است. "
Strether تا به حال وقفه طولانی در حالی که آنها شنبه دوباره چهره به چهره ، به عنوان بودند شنبه ، کمیاب
کمتر آگاهانه ، قبل از بانوی فقیر جریان عبور کرده بود.
او بانوی فقیر برای Strether بود در حال حاضر به دلیل به روشنی او تا به حال برخی از مشکل ، و
درخواست تجدید نظر او را به او تنها می تواند معنی است که مشکل او عمیق بود.
او می تواند از آن کمک کنند ، مثل آن بود تقصیر او نیست ، او هیچ چیزی انجام داده بود ، اما به نوبه خود از
دست او به نحوی ساخته شده بود خود را با رابطه.
و رابطه سود توسط جمعی از چیزهایی که در آن و یا از شدت
آن توسط هوا است که در آن ، توسط اتاق سرد ظریف بالا نشسته ، جهان
خارج و چلپ چلپ کمی در دادگاه ،
توسط امپراتوری اول و آثار در کابینت ، سفت شده توسط امور را به عنوان دور
کسانی که توسط دیگران به عنوان نزدیک به عنوان قلاب ناگسستنی دست او را در دامان خود را و نگاه
بیان او را به حال طبیعی ترین زمانی که چشم خود را بیشتر ثابت شد.
"شما بر من البته حساب برای چیزی واقعا بسیار بیشتر از آن را برای تلفن های موبایل است."
"آه آن را به اندازه کافی برای تلفن های بزرگ بیش از حد!" او در این خندید.
او خود را در زمان در نقطه او میگویند که او در بر داشت ، به عنوان دوشیزه Barrace
آن را به نام فوق العاده ، اما ، از ابتلا به خود ، چیز دیگری به جای او گفت.
"چه بود آن ایده چاد پس از آن است که شما باید به من می گویند؟"
"آه ایده او این بود به سادگی آنچه ایده یک مرد همواره -- برای قرار دادن هر تلاشی در
زن است. "
"woman' -- Strether به آرامی در واقع همان تکرار است.
"زن او را دوست دارد -- و به همان نسبت او را دوست دارد.
در نسبت بیش از حد -- برای تعویض دنده مشکل -- را به عنوان او را دوست دارد ".
Strether آن را دنبال و پس از آن با abruptness خود : "چقدر شما
مانند چاد؟ "
"فقط به عنوان به عنوان آن بسیار -- را به همه ، با شما ، خودم."
اما او بار دیگر به دور از این.
"من لرزش که اگر ما برای ایستادن و یا سقوط از آنچه شما را ممکن است من فکر می کنم و
من حتی در حال حاضر ، "او در ادامه زیبا ،" رسم نفس طولانی -- و ، بله ، واقعا
گرفتن یک شجاعت بزرگ -- از امید است که من در واقع اعتصاب شما به عنوان غیر ممکن نیست ".
"که در تمام حوادث ، به وضوح ،" او پس از یک لحظه مشاهده ، "راه من نیست
اعتصاب شما. "
"خوب ،" او تا کنون assented "که شما هنوز رتبهدهی نشده است گفت : شما کمی نیست
صبر با من برای درخواست -- "" شما نتیجه گیری پر زرق و برق؟
کاملا.
اما من آنها را درک نمی Strether دنبال. "
"شما به من به نظر می رسد خیلی بیشتر از شما نیاز دارید بپرسید.
چه ، در بدترین برای شما ، در بهترین برای خودم ، می توانم بعد از همه انجام؟
من می توانم بدون فشار است که من استفاده کرده اند استفاده کنید. شما واقعا اواخر با درخواست شما می آیند.
من قبلا هم که برای خودم انجام می شود صورت می پذیرد از.
من گفت : من می گویند ، و من اینجا هستم. "" بله ، در اینجا به شما هستند ، خوشبختانه!
مادام د Vionnet خندید.
"خانم Newsome ، "او در یکی دیگر از تن افزود ،" آیا فکر نمی کنم شما می توانید بسیار کمی. "
او تا به حال تردید است ، اما او به ارمغان آورد و کلمات خارج است.
"خوب ، او فکر می کند بنابراین در حال حاضر است."
"آیا شما معنی که توسط --؟" اما او نیز آویزان آتش.
"آیا آنچه که من چیست؟" او هنوز نه با شک و تردید.
"من عفو اگر من آن را لمس کنید ، اما اگر من گفت : کارهای فوق العاده ای ، به همین دلیل ، شاید ،
mayn't من؟ علاوه بر این ، آیا آن به درستی ما را به نگرانی
می دانید؟ "
"بدانید که چه چیزی؟" او به عنوان پس از در نتیجه ضرب و شتم در مورد بوش دوباره او به حال اصرار داشت
کاهش یافته است. او تلاش ساخته شده است.
"او شما داده می شود؟"
او پس از آن شگفت زده شده بود فکر می کنم که چگونه به سادگی و بی سر و صدا او را ملاقات کرده است.
"نشده است."
این تقریبا به عنوان اگر او به بازیچه قرار دادن ناامید شدند -- به حال انتظار می رود هنوز هم بیشتر از
آزادی او. اما او رفت و مستقیما بر روی.
"این است که آنچه چاد گفته است شما به من اتفاق می افتد؟"
او آشکارا با او آن را در زمان مفتون بود.
"اگر منظور شما اگر ما رو از آن سخن گفت -- قطعا.
و سوال این چیزی است که تا به حال دست کم با مایل من به شما نیست. "
"برای قضاوت اگر من مرتب کردن بر اساس انسان یک زن می تواند --؟"
"دقیقا" او بانگ زد -- "شما فوق العاده نجیب زاده!
من قاضی انجام می دهند -- را مورد قضاوت قرار.
یک زن نمی تواند. شما امن هستید -- با هر حق می شود.
شما بسیار خوشحال می شود اگر شما فقط می خواهم آن را اعتقاد دارند. "
Strether سکوت کمی بود و پس از آن متوجه شد که خود را با بدبینی صحبت
اعتماد به نفس که حتی در حال حاضر منابع به او عجیب و غریب بودند.
"من سعی می کنم به آن باور کند.
اما اتمام حجت تعجب ، "او گفت ،" چگونه شما در حال حاضر در آن! "
آه او قادر به گفتن بود. "به یاد داشته باشید که چقدر من در راه به آن بود
از طریق آقای Newsome -- قبل از من شما را دیدم.
او فکر می کند همه چیز را از قدرت خود را می کند. "" خب ، من می توانید تقریبا هر چیزی خرس! "ما
دوست سریع قطع است.
عمیق و زیبا در این لبخند او آمد ، و با اثر ساخت او
شنیدن آنچه که او گفته بود درست مثل او آن را شنیده بود.
او به راحتی به اندازه کافی احساس کردند که که به او واگذار کرده است ، اما آنچه در حقیقت همه چیز انجام شده بود
اما که؟
در لحظات بود که او برگزاری بینی او را این همه به خوبی فکر شده بود
و است که او مجبور بود : آنچه که او در این زمان انجام داده بودند اما اجازه دهید او عملا
دید که او به رابطه آنها را پذیرفت؟
چه بود رابطه آنها علاوه بر این -- هر چند به اندازه کافی سبک و کوتاه در فرم هنوز -- اما
هر چه او ممکن است را انتخاب کنید تا آن را؟ هیچ کس نمی تواند بهانه جلوگیری از او -- مطمئنا او
couldn't -- از ساخت آن لذت بخش است.
در پشت سر خود را ، که پشت هر چیز ، به این معنا که او بود -- وجود دارد ، قبل از
او ، به او نزدیک ، به صورت واضح ضروری -- یکی از زنان نادر او غالبا
شنیده ، خواندن ، نوشتن و فکر ، اما هرگز
ملاقات نمود ، که حضور ، نگاه ، صدا ، صرفا حقایق همزمان از آنها ، از
لحظه آن را در تمام ارائه شده ، ساخته شده ارتباط از به رسمیت شناختن صرف.
این نوع از زن او هرگز پیدا کرده بود نمی شد ، خانم Newsome ، یک واقعیت همزمان
که به مجزا آهسته بوده تا به حال به خودش را ایجاد و در حال حاضر ، در مواجهه با
مادام د Vionnet ، او احساس سادگی از تاثیر اصلی خود را از خانم Gostrey است.
او قطعا یک واقعیت رشد سریع بوده است ، اما جهان گسترده بود ، هر روز
بود بیشتر و بیشتر به جدید درس.
در هر حال حتی در میان آنهایی که غریبه مناسبات و روابط وجود دارد.
: : "البته من با توجه به راه بزرگ چاد ،" او به سرعت افزود.
"او تا به مشکل زیادی را در کار من وارد نداشته"
او به نظر می رسید به انکار ، از طرف مرد جوان ، با ظهور ابرو او را ،
قصد از هر فرآیند در تمام بی ملاحظه است.
"شما باید بدانید که چگونه در غم آنها شریک او می خواهم اگر شما به از دست دادن هر چیزی.
او معتقد است شما می توانید به بیمار مادر خود را نگه دارید. "
Strether با چشمان خود را بر روی او تعجب.
"من می بینم. که سپس آنچه شما در واقعا از من می خواهند.
و چگونه من را به انجام آن؟ شاید شما به من بگویید. "
"به او حقیقت را بگویید."
و حقیقت را با شما تماس؟ "" خب ، هر حقیقت -- درباره ما -- که شما
خودتان را. من آن را ترک کنید به شما خواهد شد. "
"خیلی متشکرم.
Strether خندید با خشونت خفیف : من دوست دارم "،" راه را ترک می کنید چیز! "
اما او اصرار داشت با مهربانی ، به آرامی ، تا اگر پس از آن بود بد نیست.
کاملا صادقانه است.
ارسال به او تمام است. ""؟ "او عجیب در واقع همان تکرار است.
او حقیقت ساده بگویید ، "مادام د Vionnet دوباره التماس کرد.
"اما آنچه که حقیقت ساده است؟
حقیقت ساده این است که دقیقا آنچه که من در تلاش برای کشف. "
او در حالی که نگاه کرد ، اما در حال حاضر او آمد به او.
"به او بگویید ، به طور کامل و به طور واضح ، در مورد ایالات متحده است."
Strether در عین حال خیره شده بود. "شما و دختر شما؟"
"بله -- کمی جین و من. ارسال به او ، "او فقط کمی quavered ،" شما
مثل ما "
"و چه خوب است که من انجام دهید؟ یا به جای "-- او خود را گرفتار کردن --" چه
خوب شما آن را انجام دهم؟ "او نگاه قلمزن.
"هیچ ، فکر می کنید ، واقعا؟"
Strether بحث است. "او من ارسال کنید به دوست شما است."
"اوه ،" او charmingly ادعا ، او شما را فرستاد به چهره حقایق است. "
او پس از لحظه ای که چیزی در آن وجود دارد اعتراف کرد.
اما چگونه می توانید آنها را من چهره تا من می دانم آن ها چه هستند؟
آیا شما می خواهید او را ، "او سپس آماده خود را بپرسید ،" دختر خود را به ازدواج؟
او داد headshake به عنوان نجیب به عنوان آن اعلان شد.
"نه -- که نه."
"و او واقعا به خود می خواهم نه؟" او تکرار این جنبش است ، اما در حال حاضر با
نور عجیب و غریب در چهره اش. او دوست دارد او را بیش از حد است. "
Strether تعجب است.
"برای اینکه مایل به نظر ، شما ، پرسش ، او را به آمریکا مصرف؟"
"برای اینکه حاضر به انجام هر کاری با او است ، اما فوق العاده مهربان و زیبا -- واقعا مناقصه
از او.
ما بیش از او تماشا ، و شما باید به ما کمک کند. شما باید او را به دوباره ببینید. "
Strether احساس بی دست و پا. "آه با لذت -- او بسیار قابل ملاحظه ای
جذاب است. "
اشتیاق مادر که با آن ، مادام د Vionnet شروع به پریدن کرد در این بود به دوباره به
او بعدها در فضل خود را زیبا. "چیزی که عزیز شما لطفا؟"
پس از آن که او آن را با بزرگترین "آه" از شور و شوق دیدار کرد : «او عالی است.
او شادی من. "" خب ، من مطمئن هستم که -- اگر کسی در نزدیکی او بود
و بیشتر از او دیدم -- she'd شود معدن "
"سپس گفت :" مادام د Vionnet ، "ارسال خانم Newsome که!"
او تعجب بیشتر است. "چه خوب است که شما کاری انجام دهید؟"
همانطور که او در یک بار ظاهر قادر به گفتن نیست ، با این حال ، او به ارمغان آورد از چیز دیگری است.
"آیا دختر خود را در عشق با دوست ما؟" "اوه ،" او به جای startlingly پاسخ داد : "من
آرزوی شما می خواهم! "
او تعجب خود را نشان داد. "من؟ یک غریبه؟ "
"آه ، نمی خواهد یک غریبه -- در حال حاضر. شما باید او را کاملا بینید ، من به شما اطمینان می دهم ، به عنوان
اگر شما نیست. "
این را برای او هیچ کمتر مفهوم فوق العاده ای باقی ماند.
"به نظر من مطمئنا که اگر مادر can't --"
"آه دختر کوچک و مادران خود را به روز!" او نه inconsequently شکست شوید.
اما او خودش را با چیزی او به نظر می رسید به بیرون دادن به عنوان پس از همه بیشتر به چک
نقطه است.
"به او بگویید من برای او خوب بوده است. آیا شما فکر می کنید من "
این اثر خود را بر او داشتند -- بیش از در لحظه ای که کاملا اندازه گیری است.
او آگاهانه به اندازه کافی لمس است.
"آه اگر آن را به همه شما --" "خب ، آن را نمی ممکن است" همه ، "او
قطع شود ، اما تا حد زیادی.
واقعا و حقیقتا "او در تن بود که می گیرد خود را با او در میان چیزهای اضافه شده
یاد می شود. سپس آن را بسیار عالی است. "
او در خود را از چهره ای که او احساس به عنوان تیره لبخند زد ، و صورت خود را برای یک لحظه
نگه داشته او را تا. در آخر به او نیز کردم.
"خوب ، آیا شما نمی فکر می کنم که برای آن --"
"من باید شما را نجات دهد؟" و این گونه بود که راه را برای او برآورده -- و
راه ، نیز ، به گونه ای ، به پیاده شوم -- با بیش از او را.
او شنیده ام استفاده از خود کلمه گزاف ، صدای بسیار از آن برای تعیین کرد
پرواز او. "من به شما اگر من می توانم نجات دهد."