Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دوم : تراژدی فصل IX.
"بیداری
گفت : Climene : "آیا می دانید ،" ، "که من منتظر توضیح است که من فکر می کنم
من مدیون شما؟ "
آنها به تنهایی با هم ، طولانی هنوز در جدول که آندره لویی آمده بود
belatedly ، و آندره لویی بارگذاری خود را در یک لوله است.
این اواخر -- از زمان پیوستن به گروه تئاتر بینه -- او عادت سیگار کشیدن را به دست آورده بود.
دیگران ، رفته بود که برخی را به هوا و دیگران ، مانند بینه و مادام ، زیرا
آنها احساس کردند که آن را با احتیاط به ترک آن دو به توضیح است که باید
منتقل می شود.
این احساس بود که آندره لوئیس به اشتراک نمی گذاریم.
او مشتعل نور و فراغت خاطر آن اعمال شده به لوله اش.
اخم آمد به پیشانی خود را حل و فصل شود.
"توضیح؟" او را مورد پرسش در حال حاضر ، و نگاه او.
اما در چه نمره؟ "" در نمره از فریب داشته باشید
تمرین بر ما -- بر من ".
"من عمل هیچ ،" او اطمینان. "شما معنی است که شما را به سادگی نگه داشته شده شما
خود را وکیل و در سکوت هیچ فریب وجود دارد.
اما فریبکارانه به خودداری حقایق در مورد خود و ایستگاه های واقعی را
از همسر آینده شما.
شما نباید وانمود به یک وکیل کشور ساده ، که ، البته ،
هر کس نمی تواند ببیند که شما نیستند. ممکن است بسیار رمانتیک است ، اما...
Enfin ، به شما توضیح دهد؟ "
او گفت : "من می بینم ،" و در لوله خود کشیده است. اما شما در اشتباه هستند ، Climene.
من عمل هیچ فریب.
اگر چیز در مورد من که من آن را به شما گفته وجود دارد ، آن است که من به حساب نمی
آنها از اهمیت بسیار. اما من به شما وانمود فریب هرگز
به غیر از من.
من نه بیشتر و نه کمتر از من خودم را نشان داده است. "
این پشتکار شروع به آزار او ، و دلخوری در چهره مسرت و خوشی خود را نشان داد ،
رنگ صدای او.
"هکتار! و آن بانوی خوب از اشراف که با آنها شما صمیمی هستند که به اجرا درآمد
شما در درشکه دو چرخه خود را با مراسم بسیار کمی نسبت به خودم؟
چه او به شما؟ "
"نوعی خواهر ،" گفت که او. مرتب کردن بر اساس از خواهر! "
او خشمگین بود. "لوده پیشگویی است که به شما می گویند ؛
اما او سرگرم کننده خود است.
خیلی بامزه بود. از آن است که کمتر خنده دار هنوز هم از شما است.
او دارای یک نام ، گمان می کنم ، این نوع از خواهر؟ "
"مطمئنا او نام دارد.
او Mlle است. Aline د Kercadiou ، خواهرزاده Quintin د
Kercadiou ، پروردگار Gavrillac. "" Oho! That'sa به اندازه کافی خوب نام
مرتب کردن بر اساس خود را از خواهر.
چه نوع از خواهر ، دوست من؟ "برای اولین بار در رابطه خود او
مشاهده و لکه دار کردن از ابتذال ، لوندی ، قلبش به درد آمده در روش خود.
"آن شده اند که دقیق تر به من گفته اند نوعی از مشهور چپ دست
پسر عموی "" پسر عموی چپ دست مشهور!
و چه نوع رابطه ممکن است که؟
ایمان ، به من خیره شما را با روشن بینی خود را. "" از آن نیاز به توضیح داده شده است. "
"است که آنچه که من به شما گفتن. اما به نظر می رسد بسیار بی میل با شما
توضیحات است. "
"آه ، نه. است که آنها تا بی اهمیت هستند.
اما شما قاضی.
عموی او ، محمد د Kercadiou ، پدرخوانده من است ، و او و من شده اند
همبازی از مراحل ابتدایی به عنوان یک نتیجه است. از آن است که مردم در Gavrillac اعتقاد بر این که
م د Kercadiou پدرم است.
او قطعا برای پرورش من از tenderest سال مراقبت ، و آن را به طور کامل
با توجه به او که من در لویی لو گراند تحصیل شد.
من به او مدیون همه چیز را که من آن را -- و یا بهتر است بگویم ، همه چیز که من تا به حال ، برای من
آزاد خود من خودم قطع سر گردان ، و به روز من دارای چیزی نجات آنچه من می توانم
کسب درآمد برای خودم در تئاتر یا هر جای دیگر. "
او حیرت زده کرد و کم رنگ و تحت که ضربه های بی رحمانه به افتخار تورم او نشسته.
اگر او را گفت اما روز گذشته ، آن را بدون تصور بر او ساخته شده ،
که اهمیت نه همه ، این رویداد به روز های آینده به عنوان یک عاقبت اما
او را در چشم او افزایش یافته است.
اما آینده در حال حاضر ، پس از تخیل خود را برای او را با شکوه پس زمینه بافته بود ،
پس از کشف rashly پیش بینی شده از هویت پر زرق و برق خود را ساخته شده بود به او غبطه می خوردند
از همه این شرکت ، پس از در
چشم خود او و تیرز های ازدواج با او را به عنوان یک بانوی بزرگ محترم شمرده شده ، این
افشای خرد و تحقیر او است. شاهزاده او در لباس مبدل شد صرفا
حرامزاده مطرود از یک نجیب زاده کشور!
خنده سهام هر عضو از گروه تئاتر پدرش او خواهد بود ، از تمام کسانی که
که به تازگی غبطه می خوردند به حال او را این بخت خوب عاشقانه.
"شما باید به من گفت که پیش از این ، او در صدای مبهم گفت که او را به کوشش کرد
رندر ثابت. "شاید من باید.
اما آن چه واقعا مهم است؟ "
"مهم است؟" او را سرکوب خشم خود را به درخواست یکی دیگر از
سوال. "شما می گویند که این م د Kercadiou
محبوب اعتقاد بر پدر شما است.
چه دقیقا چیست؟ "گفت :" درست است که.
این یک اعتقاد است که من به اشتراک گذاری است. این ماده از غریزه است ، شاید با
من است.
علاوه بر این ، یک بار من پرسید م د Kercadiou نقطه خالی ، و من از او دریافت کرد
انکار.
است ، نه شاید انکار که اهمیت بیش از حد در تمام ضمیمه
شرایط.
با این وجود من M د Kercadiou برای غیر از انسان را افتخار دقیقترین ، و من هرگز شناخته شده
باید لحظه ای تردید به او کافر -- به خصوص زمانی که بیانیه خود را جهش با
غرایز خود من.
او به من اطمینان داد که او نمی دانست که پدر من بود. "
و مادر خود بود ، او به همان اندازه نادان است؟ "
او sneering ، اما او آن را اظهار نمی.
او به نور شد. "او نام خود را به من فاش نمی کند.
او اعتراف او را به یک دوست عزیز به او. "
او با خنده مبهوت ، و خنده او خوشایند نبود.
"یک دوست بسیار عزیز ، شما ممکن است مطمئن باشید ، شما ساده لوح.
چه نامی را تحمل شما؟ "
او خود را مهار افزایش خشم خود را به پاسخ پرسش خود را با آرامش : "مورو.
آن را به من داده شد ، بنابراین به من گفته ، از روستای بریتنی که من در آن متولد شد.
اما من هیچ به آن ادعا.
در واقع من هیچ نام ، مگر اینکه آن را عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی ، که من را به دست آورده
عنوان.
به طوری که می بینید ، عزیز من ، "او با لبخند به پایان رسید :" من عمل هیچ فریب
هر چه "" نه ، نه.
من می بینم که در حال حاضر. "
او بدون نشاط خندید ، سپس نفس عمیقی کشید و رز.
او گفت : "من بسیار خسته است. او روی پای خود را در یک لحظه بود ، همه
اشتیاق.
اما او دست تکان دادند wearily به عقب. "من فکر می کنم من به استراحت تا وقت آن است برای رفتن
به تئاتر است. "او به سمت درب حرکت کشیدن خود را
پا کمی.
او پیمود ، آن را باز کنید ، و او بدون نگاه او به تصویب رساند.
به طوری مختصر رویای عاشقانه او به پایان رسید.
جهان با شکوه از فانتزی که در یک ساعت گذشته او با استادانه درست شده از جمله ساخته شده بود
جزئیات ، بیش از آن باید سرنوشت متعال او را به حکومت ، غیر روحانی در مورد او را درهم شکست
پاها ، باقی مانده آن ، بنابراین بسیاری از سکندری بلوک
که او را مانع از برنده شدن به محتوای سابق خود در عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی او به عنوان
واقعا بود.
آندره لویی شنبه در اغوش گیری پنجره ، سیگار کشیدن و به دنبال idly در سراسر
رودخانه است. او شیفته بود و متفکرانه است.
او شوکه شده بود.
واقعیت روشن بود ، نه دلیل. که او باید اعتراف خود را بی نام
باید به ویژه او را در چشم یک دختر زخمی پرورش در میان اطراف
که Climene دست داشته اند.
و در عین حال که اعترافات خود را مجروح او را به طور کامل آشکار بود.
وجود دارد ، هنوز در brooding او ، کلمباین بازگشت کشف او نیم ساعت بعد.
"همه به تنهایی ، شاهزاده من!" خنده او تبریک ، که ناگهان انداخت نور بر
تاریکی ذهنی خود را.
Climene از امید ناامید شده بود که تصور وحشی از این بازیکنان بود
ناگهان بنا بر این حادثه دیدار خود را با Aline.
کودک فقیر!
وی whimsically در کلمباین لبخند زد. "من به احتمال زیاد به این کار برای برخی کمی
زمان ، "گفت که او" تا زمانی که تبدیل به امری عادی است که من ، بعد از همه ،
شاهزاده.
"نه شاهزاده؟ آه ، اما دوک ، سپس -- حداقل مارکی "
"حتی یک نجیب زاده نیست ، مگر اینکه منظور از ثروت می باشد.
من عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است.
قلعه من در اسپانیا است. "ناامیدی تیره و ابر آلود پر جنب و جوش ، خوب
خلق چهره. "و من شما تصور بود..."
"من می دانم ، او را قطع کرد."
"این فساد است."
او ممکن است میزان آن شرارت با رفتار Climene سنجیده شده است که شب
نسبت به آقایان از مد که در حال حاضر در اتاق سبز بین خوشه
عمل می کند به پرداخت اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه خود را به amoureuse غیر قابل مقایسه است.
تا کنون او آنها را با احترام ژرفی قانع کننده ای دریافت کرده بود.
به شب او بی پروا همجنسگرا ، گستاخ ، تقریبا حرف نشنو بود.
او از آن سخن گفت به آرامی او را به عنوان راه می رفت به خانه با هم ، مشاوره احتیاط بیشتر در
آینده است.
"ما با هم ازدواج نکرده ، به او گفت ، tartly.
"صبر کن تا آن زمان قبل از شما انتقاد از رفتار من است."
"من اعتماد وجود خواهد داشت که هیچ مناسبت و سپس گفت :" او.
شما اعتماد کرد؟ آه ، بله.
شما بسیار اعتماد است. "
"Climene ، شما به من به جرم است. من متاسفم. "
"هیچ نیست ، گفت :" او. "شما آنچه شما هستند."
هنوز او نگران نیست.
او درک منبع سوء طنز او ، درک ، در حالی که با ابراز تأسف از آن و
زیرا او می فهمد ، بخشید.
او درک می کند که بد شوخ طبعی او توسط پدرش به اشتراک گذاشته شد و توسط این بود
رک و پوست کنده سرگرم است.
نسبت به م بینه تحقیر تحمل احساس تنها بود که آشنایی کامل
می تواند بوجود اوردن.
همانطور که برای بقیه شرکت ، آنها بسیار با مهربانی نسبت به دفع شد
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است.
این تقریبا به عنوان اگر در واقع او تا به حال از املاک و بالا که کاهش یافته خود
تصورات خود او را مطرح کرده بود ، یا احتمالا از آن بود چرا که آنها شاهد اثر
که در پاییز همان سال از به طور موقت خود را و
ارتفاع ساختگی بر Climene تولید کرده است.
Leandre به تنهایی خودش یک استثنا است.
سودا همیشگی او به نظر می رسید در آخرین زدوده شود و چشمان او gleamed در حال حاضر
با رضایت مخرب در زمانی که آنها بر عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی ، آنها گاهی اوقات استراحت
او ادامه داد : با مسخره حیله گر به عنوان آدرس "دوشنبه شاهزاده".
در روز بعد ، آندره لوئیس را دیدم اما کمی از Climene.
این به خودی خود فوق العاده ای بود ، برای او بسیار سخت در حال کار بوده دوباره ، با
آماده سازی در حال حاضر برای "فیگارو عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی" بود که به روز شنبه پخش شوند.
همچنین ، علاوه بر این به مشاغل خود را چند برابر تئاتر ، او در حال حاضر اختصاص داده شده
یک ساعت یک هر روز صبح به مطالعه شمشیربازی در فرهنگستان اسلحه.
این نه تنها برای تعمیر حذف در آموزش و پرورش خود را ، بلکه همچنین ، و انجام شد
عمدتا ، برای دادن به او فضل و وقار را بر صحنه افزوده شده.
او ذهن خود را که آن روز صبح پریشان شده توسط افکار هر دو Climene و Aline.
و به اندازه کافی عجیب آن Aline که اغتشاش عمیق تر بود.
نگرش Climene او به عنوان یک مرحله گذرا که باید به طور جدی نیست او را درگیر می دانست.
اما فکر رفتار Aline نسبت به او را نگه داشته rankling ، و هنوز هم عمیق تر
rankled فکر از نامزدی احتمالی خود را به م د لا تور D' Azyr.
این بود که به ذهن او به ارمغان آورد به زور خود خواسته است ، اما در حال حاضر نیمه
فراموش ماموریت که او خود ساخته شده بود.
او که او را صدا م د لا تور D' Azyr به دنبال به حال افتخار بود
حلقه سکوت را از طریق طول و عرض زمین.
و آنچه که او از این همه به حال انجام شده است که او تا به حال افتخار؟
او به تحریک اوباش رن و اوباش از نانت در شرایط مانند فقیر
فیلیپ ممکن است استخدام شده و پس از آن به دلیل رنگ و گریه او مثل یک فرار کرده بودند
فعلی و پناه برده در لانه سگ زیستن اول
که ارائه شده ، به دروغ وجود دارد آرام و خود را وقف چیزهای دیگر -- خود به دنبال
چیزها می شود. چه کنتراست خوبی بین وعده های
و تحقق!
بنابراین آندره لوئیس خود را در تحقیر نفس خود.
و در حالی که او trifled دور زمان خود و بازی عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی ، و محور همه خود را
امید در حال حاضر تبدیل شدن به رقیب از مردان مانند Chenier و Mercier ، م و د لا
تور D' Azyr رفت راه افتخار خود را بلامنازع و اراده خود را به شکل دراورده شده.
بیکار خود را بگویم که دانه او کاشته میوه بلبرینگ بود.
که خواسته های او در نانت ابراز کرده بود برای املاک و سوم توسط M. اعطا شده است
Necker ، تا حد زیادی به اغتشاش که سخنرانی ناشناس او را به حال ساخته شده است.
این نگرانی خود ماموریت خود را ندارد.
هیچ بخشی از نگرانی های خود را در مورد بازسازی انسان تعیین می کنند ، و یا حتی
بازسازی ساختار اجتماعی فرانسه.
نگرانی او این بود که م د لا تور D' Azyr به liard حد اکثر برای پرداخت
وحشیانه اشتباه او فیلیپ د Vilmorin انجام داده بود.
و این عزت نفس خود را افزایش می دهد نیست برای پیدا کردن که خطر که در آن Aline ایستاد
از اینکه به این دو خودرو به ازدواج خار واقعی به عداوت خود را و به یاد بود
از نذر خود.
او -- بیش از حد به ناحق ، شاید -- دفع به عنوان sophistries صرفا خود را اخراج
استدلال که چیزی وجود دارد او می تواند انجام دهید این است که ، در واقع ، او تا به حال ، اما برای نشان دادن
سر به پیدا کردن خود را به رن زیر رفتن
دستگیری و ساخت خروجی نهایی خود را از صحنه جهان از طریق چوبه دار است.
این غیر ممکن است که بخشی از "اعترافات" خود را بدون احساس خاصی به خواندن
ترحم برای او.
شما متوجه چه باید وضعیت خود را از ذهن است.
شما متوجه چه طعمه او به احساسات تا متناقض بود ، و اگر شما
تخیل است که شما را قادر خواهد ساخت تا خود را در محل خود قرار دهید ، همچنین شما می خواهد
تحقق غیر ممکن بود هر تصمیم
نجات که او می گوید : او آمده است ، که او حرکت خواهد کرد ، در اولین لحظه ای که او
که در چه جهتی آن را از اهداف واقعی خود را به حرکت در خدمت می.
آن اتفاق افتاد که اولین کسی او را دیدم که او را به مرحله را در آن پنجشنبه در زمان
شب Aline بود ؛ دوم مارکی د لا تور D' Azyr بود.
آنها یک جعبه در سمت راست ، و بلافاصله بالا ، مرحله را اشغال کردند.
دیگران با آنها وجود دارد -- به ویژه نازک ، سالمندان ، بانوی درخشنده آنها آندره
لوئیس مثلا قرار بود به مادام لا Comtesse د Sautron.
اما در آن زمان او هیچ چشم برای هر اما آن دو بود ، که از اواخر سال تا خالی از سکنه شده بود خود را
افکار. نزد هر کدام از آنها می شده اند
به اندازه کافی نگرانکننده است.
نزد هر دو با هم بسیار نزدیک به هدف که او را فراموش کند
آمده بر صحنه. بعد او خودش را کشیده با هم ، و
ایفا کرده است.
او ، او می گوید ، با یک عصب غیر معمول بازی ، و هرگز در آن کوتاه اما پر حادثه
حرفه ای او بود او کف زدند. این شوک اول شب بود.
بعد پس از عمل دوم.
ورود به اتاق سبز متوجه شد که آن را بیشتر thronged از حد معمول ، و در پایان دور
با Climene ، بیش از آنها ، او را از ارتفاع خوب خود را خم می شد ، چشم او قصد بر او
صورت ، چه زمانی لبخند بر لب او لب ها نقل مکان کرد در بحث ، M. د لا تور D' Azyr.
او را به طور کامل به خود ، هیچ امتیازی از مردان از مد بودند که در
عادت بازدید coulisse رتبهدهی نشده است برخوردار بود.
کسانی که آقایان کمتر قبل از این دو خودرو به خارج بود ، به عنوان شغال برداشت
قبل از شیر است. آندره لویی خیره لحظه ، زده است.
سپس دوره نقاهت بعد از تعجب خود او در مطالعه خود را از مارکی بحرانی شد.
او در نظر گرفته زیبایی و فضل و شکوه و جلال او ، هوا با وقار او ، خود را
کامل و unshakable خود داری.
اما بیش از همه او را در نظر گرفته بیان چشم های تاریک بودند که
چهره دوست داشتنی بلعیدن Climene ، و لب های خود را افزایش داد.
م د لا تور D' Azyr او و یا خیره اش توجه نبوده است ، و نه حال او انجام داده است بنابراین ، او
شناخته شده که آن بود که او را از پشت را از عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی نگاه کرد ؛
نه ، او شناخته شده بود ، او در کمترین مشکل و یا نگران بوده است.
آندره لویی نشست از هم جدا ، ذهن خود را در آشفتگی.
در حال حاضر او یک نجیب زاده جوان نازدار پرداختن به او را ، ساخته شده و تغییر جهت به سمت
پاسخ به عنوان انتظار می رود.
Climene شده در نتیجه منزوی و کلمباین که در حال حاضر انبوه و توسط محاصره
gallants ، بازدیدکنندگان کمتر تا به حال به خود را با مادام و مرد محتوا
اعضای گروه تئاتر.
M. بینه ، در واقع ، مرکز یک خوشه همجنسگرا که با خنده در او را تکان داد
sallies.
او ناگهان به نظر می رسید از دل تنگی از دو روز گذشته به بالا پدید آمده
خوب طنز ، و عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی مشاهده دائما چشم او مثل نور سوسو نگه داشته بر
دخترش و درباریان پر زرق و برق خود را.
آن شب وجود دارد ، عبارت بالا بین آندره لوئیس و Climene ، عبارت بالا بودند
مجموعه مقالات از Climene.
هنگامی که آندره لویی دوباره ، و مصرانه تر از آن ، احتیاط بر او سفارش
نامزد شده ، و التماس او به برحذر بودن تا چه حد او را تشویق پیشرفت چنین یک مرد
به عنوان م د لا تور D' Azyr ، او roundly سوء استفاده شد.
او شوکه شده و او را با لحن virulently بدجنس او خراشیده ، و او هنوز هم
نیروی بیشتر غیر منتظره از طعن.
او به دنبال دلیل با او ، و در نهایت او به شرایط خاصی با او آمد.
"اگر شما نامزد برای من تبدیل شده اند به سادگی به عنوان یک مانع در مسیر من ایستاده ،
ما را زودتر پایان بهتر است. "
"شما من را دوست ندارد پس از آن ، Climene؟" "عشق تا به چیزی برای انجام با آن.
من حسادت بی معنی خود را تحمل نمی کند. دختر در تئاتر باید آن را به او
کسب و کار را به قبول اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه از همه است. "
"موافق است و هیچ آسیبی وجود دارد ، ارائه او می دهد چیزی در ازای."
، سفید رو با چشمان شعله ور او در او را در آن تبدیل خواهد شد.
"در حال حاضر ، دقیقا چه می توانم به شما چیست؟"
"به این معنی من روشن است.
دختر در موقعیت شما ممکن است همه اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه که ارائه شده است را دریافت ، ارائه او
آن را با سردی با وقار به وضوح دلالت که او هیچ نفع به دریافت
در بازگشت فراتر از نفع لبخند او اعطا.
اگر او یک کار عاقلانه است او را به آن دید که اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه است که همیشه از طریق ارائه
تحسین او ، و تنها که هیچ یکی از میان آنها افراد باید این افتخار را داشته باشند
نزدیک شدن او به تنهایی.
اگر او یک کار عاقلانه است او را بدون تشویق به من بدهید ، تغذیه هیچ امیدوار است که ممکن است
پس از آن را فراتر از قدرت خود را به انکار تحقق باشد. "
"چگونه؟ شما جرات؟ "
"من می دانم که دنیای من. و من می دانم M. د لا تور D' Azyr ، "او
پاسخ او.
"او یک مرد بدون خیریه ، بدون انسانیت تقریبا ، یک مرد که طول می کشد آنچه که او
می خواهد هر جا که او آن را پیدا کرد و آن است که آیا توجه به خواسته یا ناخواسته ؛ مردی که
reckons چیزی از بدبختی او پراکنده
در افراط راه خود ؛ مردی که تنها قانون زور است.
اندیشیدن آن ، Climene ، و از خود بپرسید اگر من شما را از افتخار به شما هشدار کمتر است. "
او در آن رفت ، احساس تخریب در ادامه این موضوع است.
روز بعد از آن روز ناراضی برای او بودند ، و برای حداقل یکی دیگر.
که دیگر Leandre ، بود که به profoundest دلمردگی توسط M. د لا تور بازیگران
D' Azyr's حضور ساعی بر Climene.
مارکی بود که در هر عملکرد دیده می شود در یک جعبه دائمی این سایت متعلق به شد
برای او ، و همواره او آمد یا به تنهایی و یا دیگری با پسر عموی خود را م د
Chabrillane.
در روز سه شنبه هفته بعد ، آندره لویی رفت و به تنهایی در صبح زود است.
او را از خلق و خوی بود ، مضطرب حس قریب به اتفاق تحقیر ، و او
امید برای روشن شدن ذهن خود را با راه رفتن است.
در تبدیل به گوشه ای از محل DU Bouffay او را کمی ساخته شده بود ،
نجیب زاده یا سبزه رو ، درخت بید بسیار منظمی در سیاه و سفید لباس ، پوشیدن کراوات ، کلاه گیس تحت
کلاه گرد.
مرد پشت در نگاه از او سقوط کرد ، درست جاسوسی ، شیشه ای ، و سپس او را مورد ستایش قرار داد
صدای زنگ زد که با شگفتی. "مورو!
که شیطان شما مخفی شده خود شما این چند ماه؟
این Chapelier لو ، وکیل ، رهبر اتاق ادبی رن بود.
"پشت دامن Thespis ، گفت :" عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است.
"من را درک نمی کنند." "من است که شما باید به قصد.
چه از خود ، اسحاق؟
و آنچه از جهان که به نظر می رسد که ایستاده هنوز از اواخر سال؟ "
"ایستاده هنوز!" لو Chapelier خندید.
اما جایی که شما بوده است ، پس از آن؟
ایستاده هنوز! "او در سراسر مربع با اشاره به کافه
زیر سایه از زندان تیره است. "اجازه دهید با ما بروید و نوشیدنی bavaroise.
شما از همه مردان مردی که ما می خواهید ، مردی که به دنبال ما شده اند در همه جا هستند ، و --
ببین -- شما را از آسمان به راه من قطره ".
آنها عبور مربع و وارد قهوه خانه شده است.
"پس شما فکر می کنید جهان شده است ایستاده هنوز هم!
Dieu د Dieu.
فرض کنید شما از نظم سلطنتی نه برای مجلس ایالات شنیده
عمومی ، و یا از نظر آنها -- که ما به آنچه ما خواستار ، چیزی که شما خواستار
برای ما در اینجا در نانت!
شما شنیده ام که سفارش چهارم برای انتخابات مقدماتی رفته --
انتخابات از انتخاب کنندگان. شما باید از داد و بیداد تازه نه در شنیده
رن ، در ماه گذشته است.
منظور این بود که سه املاک باید با هم نشستن در ایالات کل
bailliages ، اما در bailliage رن بزرگان همیشه باید سرکش می شود.
آنها در زمان اسلحه در واقع -- شش صد تن از آنها با valetaille خود ، به ریاست توسط شما
دوست م د لا تور D' Azyr ، و آنها بودند برای کاهش تماس با ما -- اعضای
املاک و سوم -- به روبان تا به عنوان پایان دادن به بی احترامی ما ".
خندید ظرافت. "اما از طرف خدا ، ما آنها را نشان داد که ما ، بیش از حد ،
می تواند دست به اسلحه.
آنچه شما خود را در نانت اینجا را حمایت ، در ماه نوامبر گذشته بود.
ما مبارزه کردند آنها را یک نبرد تن به تن در خیابان ها ، تحت رهبری خود را
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود مورو ، شهردار ، و ما آنها را فلفلی که آنها خوشحال بودند را به
سرپناه در صومعه Cordelier.
که در پایان از مقاومت خود را به اقتدار سلطنتی و اراده مردم است. "
او در در سرعت جزئیات رویدادی که اتفاق افتاده بود زد ، و در نهایت
آمد به ماده که تا به حال ، او اعلام کرد ، او را به برای آندره لویی شکار شده است و باعث
تا زمانی که تا به حال تمام اما ناامید از پیدا کردن او را.
نانت ارسال پنجاه نمایندگان به مجلس رن بود که برای انتخاب
معاونان به املاک و سوم و ویرایش cahier خود را از نارضایتی.
رن به خودی خود که به عنوان به طور کامل نشان داده ، در حالی که روستاهای مانند
Gavrillac فرستادن دو نماینده برای هر دو صد کانونهای یا کمتر بودند.
هر یک از این سه clamored بود که آندره لویی مورو باید یکی از آن
نمایندگان.
Gavrillac او را می خواستم چون او به روستا تعلق دارد ، و آن وجود دارد شناخته شده بود
فداکاری او در علت محبوب ساخته شده بود ؛ رن او را می خواستم دلیل آن را به حال
آدرس روحیه خود را در روز شنیده
عکسبرداری از دانش آموزان و نانت -- به چه کسی هویت خود ناشناخته بود -- برای خواسته
او را به عنوان سخنران که آنها را تحت نام Omnes اتوبوس خطاب کرده بود و که بود
قاب برای آنها یادبود که بود
معتقد بودند بنابراین تا حد زیادی به M. Necker در فرموله کردن شرایط از تحت تاثیر قرار
جلسه عمومی دانشجویان. از آنجا که او می تواند یافت نمی شود ،
هیئت های ساخته شده بدون او بود.
اما در حال حاضر از آن اتفاق افتاد که یک یا دو جای خالی در نانت رخ داده بود
نمایندگی و کسب و کار پر کردن این جای خالی که لو آورده بود بود
Chapelier به نانت.
آندره لویی بصورتی پایدار و محکم ، سر خود را در پاسخ به پیشنهاد لو Chapelier تکان داد.
"شما خودداری کند؟" دیگر گریه. "آیا شما دیوانه؟
نمیخواهد ، وقتی که شما از طرف بسیاری از خواسته؟
آیا شما متوجه است که آن را بیش از احتمالی شما خواهد بود انتخاب و یکی از
معاونان ، که شما در ورسای به ایالات عمومی فرستاده شده به نمایندگی
ما در این کار صرفه جویی در فرانسه؟ "
اما آندره لوئیس ، که می دانیم ، نگران بود برای نجات فرانسه.
در حال حاضر او برای نجات دو زن ، هر دو آنها او را دوست داشتم ، هر چند در نگران شد
راه های بسیار متفاوت ، از یک مرد به او قول داد به تباهی است.
او شرکت در خودداری او ایستاده بود تا لو Chapelier dejectedly رها تلاش
برای متقاعد کردن او.
"این فرد است ، گفت :" آندره لوئیس ، "که من باید آنچنان عمیق در غوطه ور
چيز جزئي عنوان به هرگز ، دارند که نانت است که فعال سیاسی است. "
"فعال!
دوست من ، آن پاتیل seething احساسات سیاسی است.
آرام بر روی سطح است تنها از طریق اقناع که همه می رود به خوبی نگه داشته شود.
در اشاره به خلاف آن را جوش. "
"آیا آن؟ گفت :" عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی ، متفکرانه.
دانش ممکن است مفید باشد. "
و سپس او موضوع را تغییر. "شما می دانید که لا تور D' Azyr است که در اینجا؟"
"در نانت؟ او شجاعت اگر او خود را نشان می دهد.
آنها مردم مطیع ، این Nantais ها نیست ، و می دانند که رکورد او ، و
بخشی که او در حال افزایش در رن ایفا کرده است. من مارول آنها او را سنگسار نیست.
اما آنها خواهد شد ، دیر یا زود.
تنها نیاز است که برخی از کس نباید آن را نشان می دهد. "
"است که به احتمال بسیار زیاد است ، گفت :" آندره لوئیس ، و لبخند زد.
"او خودش را نشان می دهد نه زیاد و نه در خیابان ها ، حداقل.
به طوری که او دارد نه شجاعت شما فرض کنید ، و نه هر نوع از شجاعت ، من به او گفتم
یک بار.
او فقط بی احترامی "در فراق لو Chapelier دوباره او را ترغیب
برای دادن تصور آنچه او پیشنهاد شده است. "من کلمه ارسال اگر ذهن خود را تغییر دهید.
من در سرف تسلیم ، و من در اینجا خواهد بود تا روز بعد به - فردا.
اگر شما از جاه طلبی ، این لحظه خود است. "" من هیچ جاه طلبی ، گفت : "گمان می کنم ،
آندره لوئیس ، و راه و روش خود را.
آن شب را در تئاتر به او ضربه موذی برای تست چه لو
Chapelier او را به حالت احساس عمومی در این شهر گفته بود.
آنها بازی "کاپیتان وحشتناک" ، در عمل گذشته است که از آن خالی
بزدلی از قلدری متظاهر Rhodomont توسط عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی نشان داد.
پس از خنده ای که قرار گرفتن در معرض از کاپیتان خروشان همواره تولید ، آن را
باقی مانده برای عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی تحقیر به او را در یک عبارت که متنوع اخراج
شبانه ، با توجه به الهام از لحظه ای.
این بار او تصمیم گرفت تا به اصطلاح خود را رنگ سیاسی :
"بنابراین ، ترسو O لافزن ، پوچی خود را در معرض.
از آنجا که طول بلند خود را و شمشیر بزرگ حمل و زاویه ای که شما
خروس کلاه خود ، مردم را در ترس از شما رفته است ، در اعتقاد به تصور
شما به عنوان وحشتناک و نیرومند که شما insolently را خودتان ظاهر می شود.
اما در اولین لمس از روح واقعی شما ضربه گیر تا ، مرتعش شدن ، شما ناله و شکایت کردن
pitifully ، و شمشیر بزرگ در نیام خود را باقی می ماند.
به من یادآوری شما از سفارشات امتیاز توسط املاک و سوم مواجه شده است. "
شد بی پروا از او ، و او برای هر چیزی آماده شد -- خنده ، کف زدن ،
خشم ، و یا همه با هم.
اما او برای چه آمد نیامد.
و آن را تا به طور ناگهانی و خود به خود از groundlings و بدن از آن آمد
در سالن آمفی تئاتر که او تقریبا توسط آن می ترسم -- به عنوان یک پسر ترس ممکن است که
یک مسابقه به hayrick آفتاب سوخته برگزار شد.
این طوفان از تشویق حضار خشمگین بود. مردان leapt به پای خود ، به آن شکلی ناگهانی ظهور
نیمکت ، با تکان دادن کلاه خود در هوا ، پر سر و صدا او را با داد و بیداد فوق العاده
acclamations خود.
و آن را در و در نورد ، و نه متوقف شد تا پرده کاهش یافت.
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی ایستاده بود meditatively لبخند بر لب با لب تنگ.
در آخرین لحظه او را به عنوان گوشه ای از M. د لا تور D' محوری صورت Azyr's گرفتار
دورتر به جلو بیش از حد معمول از سایه جعبه خود ، و آن را به صورت مجموعه در خشم بود ،
با چشمان به آتش.
دوشنبه Dieu! "خندید Rhodomont ، دوره نقاهت بعد از ترساندن واقعی که او موفق شده بود
ترور مربوط به نمایش ، "اما شما باید یک کلاهبرداری بزرگ ترفندستان | Tarfandestan Forums آنها را در جای مناسب ،
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است. "
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی او را نگاه کرد و لبخند زد. "این می تواند مفید باشد پس از مناسبت" گفت که او ،
رفت و به پانسمان ، اتاق خود را تغییر دهید.
اما سرزنش و توبیخ رسمی او را در انتظار.
او در تئاتر توسط امور در رابطه با مناظر قطعه جدید با تاخیر
آنها بر فردا سوار. در آن زمان او از شر کسب و کار
بقیه شرکت زمانی از چپ بود.
او صندلی نامیده می شود و به حال خود را به اجرا درآمد به مسافرخانه در حالت انفرادی است.
این یکی از بسیاری از تجملات نسبتا مرفه او حال حاضر جزئی بود
شرایط و ضوابط.
آینده را به اتاق طبقه بالا که که مشترک برای همه گروه تئاتر بود ، متوجه شد که م بینه
صحبت کردن با صدای بلند و با حرارت زیاد است. او صدای در حالی که صدای خود را گرفتار کرده بود
هنوز بر پله ها.
همانطور که او وارد بینه قطع کوتاه مدت ، و چرخ او را مواجه است.
: شما در اینجا به در آخرین! "بود به طوری عجیب و غریب تبریک که آندره لویی
آیا بیشتر از نگاه تعجب خفیف او.
"من در انتظار توضیحات خود را از صحنه ننگین شما باعث به شب."
«ننگین؟ آیا آن را ننگین است که عموم مردم باید
تحسین من؟ "
"مردم؟ اراذل و اوباش ، شما می خواستید.
آیا شما می خواهید ما را از حمایت از همه مردمان شریف محروم شده توسط تجدید نظر مبتذل به
احساسات کم از اوباش؟ "
آندره لوئیس گذشته پا M. بینه و رو به جلو به جدول.
او shrugged تحقیر. مرد او را به جرم ، بعد از همه.
"شما به شدت مبالغه -- به طور معمول است."
"من نیز چندان اغراق کرد. و من کارشناسی ارشد در تئاتر خود من هستم.
این گروه تئاتر بینه است ، و آن را باید در راه بینه انجام شده است. "
"چه کسانی هستند نجباء از دست دادن از آن حمایت به Feydau خواهد شد
poignantly احساس؟ "پرسید : آندره لوئیس. "شما این مفهوم را میرسانند که هیچ کدام وجود دارد؟
چقدر اشتباه شما مراجعه کنید.
پس از بازی به شب M. لو مارکی د لا تور D' Azyr به من آمد و صحبت کرد به من در
شدیدترین شرایط در مورد انفجار مفتضحانهی خود را.
من مجبور به عذرخواهی شد و... "
در ادامه شما را احمق ، گفت : "آندره لوئیس. "مردی که خود را مورد احترام بود
نشان داده است که نجیب زاده درب. "M. بینه" چهره شروع به ارغوانی است.
"با شما تماس خودتان را سر از گروه تئاتر بینه ، به رخ کشیدن که از شما خواهد استاد
در تئاتر خود را ، و شما مانند یک نوکر ایستاده به گرفتن دستور از اولین
همکار خیره که می آید به سبز
اتاق را به شما بگویم که او یک خط که توسط یکی از شرکت شما صحبت دوست ندارم!
دوباره من می گویم که تا به حال شما واقعا خودتان احترام شما که او را معلوم شد. "
سوفل از تایید چند تن از اعضای این شرکت ، که ، داشتن شنیده وجود دارد
لحن متکبرانه فرض توسط این دو خودرو به ، با خشم را در برابر پر شد
مطلبی را حذف کردن کاربر به سایر نظرسنجی بر همه آنها را.
"و من می گویند بیشتر ،" آندره لویی در ادامه ، "که یک مرد که خود احترام می گذارد ، کاملا
به دلایل دیگر ، تنها می شده اند خیلی خوشحالم که به تصرف این بهانه ای برای نشان دادن M.
د لا تور D' Azyr درب. "
"نظر شما در آن چیست؟" سر و صدا از تندر در بود.
سوال. چشم آندره لویی دور شرکت را فرا گرفت
مونتاژ در میز شام.
"کجاست Climene؟" او پرسیده می شود ، به شدت. Leandre افتاده پاسخ دادن به او ، سفید در
صورت ، تنش ، و لرزش با هیجان.
او تئاتر را در این دو خودرو به د لا تور D' Azyr's کالسکه را ترک بلافاصله پس از
عملکرد. شنیدیم او را ارائه می دهند او را به این رانندگی
مسافرخانه است. "
آندره لویی نگاه گاه شمار روی overmantel.
او غیر طبیعی آرام به نظر می رسید. این امر می تواند یک ساعت قبل -- و نه بیشتر.
و او هنوز نرسیده؟ "
چشمان او به دنبال بینه M. S. ' چشم بینه M. 'فراموش نگاه او است.
باز هم آن را Leandre بود که او را پاسخ داد. "نشده است."
"آه!
آندره لویی نشست ، و به خودش ریخت شراب.
سکوت ظالم در اتاق وجود داشت.
Leandre او را تماشا expectantly ، کلمباین commiseratingly.
حتی م بینه ظاهر می شود در انتظار نشانه از عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی است.
اما عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی او را نا امید.
"آیا شما در سمت چپ هر چیزی برای خوردن به من؟" او پرسید.
پلاتر به سوی او رانده شدند.
او خود را کمک کرد با آرامش به غذا ، و در سکوت خوردند ، ظاهرا با خوب
اشتها می شود. M. بینه نشستم ، ریخت خود شراب ، و
نوشیدند.
در حال حاضر او اقدام به گفتگو با و دیگری.
او در monosyllables curtly ، پاسخ داده شد. M. بینه به نظر نمی رسید به نفع
با گروه تئاتر او آن شب.
در طول مدت سر و صدا از چرخ زیر و تلق تلق کردن از سم توقف آمد.
سپس صدای خنده ، بالا ، trilling از سمت بالا شناور Climene.
آندره لویی رفت و در غذا خوردن unconcernedly است.
"چه یک بازیگر!" دلقک تحت نفس خود را به Polichinelle ، و Polichinelle گفت :
راننده سرشونو تکون دادن gloomily.
او در آمد ، بانوی پیشرو در گرفتن صحنه ، سر بالا ، چانه رانش به جلو ، چشم
رقص با خنده او ابراز پیروزی و تکبر است.
گونه او ، برافروخته شدند و برخی از اختلال در جرم مهره قهوه ای مو که وجود داشت
تاج سر او. او در دست چپ او عظیم به اجرا درآمد
دسته گل camellias سفید.
انگشت وسط خود الماس قیمت بزرگ تقریبا در یک بار توسط شکوه خود جلب کرد
چشم از همه. پدر او پیمود ، او را با دیدار خواهد کرد
صفحه نمایش غیر معمول از حساسیت به لمس پدری است.
"در گذشته ، فرزند من!" او را انجام داده به جدول.
غرق او را به یک صندلی ، کمی wearily ، کمی nervelessly ، اما لبخند نمی
ترک صورت خود را ، حتی زمانی که او در سراسر در عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی نگاه.
تنها Leandre ، مشاهده خود را از نزدیک ، با گرسنه ، خیره scowling که شناسایی
چیزی به عنوان ترس در چشم درخت فندق لحظه ای بین تکان و لرزش بال دیده می شود
پلک او.
با این حال ، آندره لوئیس ، هنوز هم در مورد غذا خوردن stolidly رفت ، بدون به عنوان یک نگاه در او بسیار
راستا می باشد.
به تدریج این شرکت آمد تا درک شود که فقط به عنوان مطمئنا به عنوان یک صحنه بود brooding ،
تنها به طوری که قطعا وجود داشته باشد هیچ صحنه تا زمانی که آنها باقی ماند.
Polichinelle ، در گذشته ، که سیگنال را توسط افزایش و خروج داد بود ، و
در عرض دو دقیقه هیچ یک در اتاق باقی ماند ، اما م بینه ، دختر او ، و آندره
لوییس.
و سپس ، در گذشته ، آندره لوئیس مجموعه ای چاقو و چنگال ، گلو خود را با شسته
پیش نویس کبود ، و پشت در صندلی خود نشسته ، به نظر Climene.
"من اعتماد ، گفت که او" است که شما تا به حال سوار دلپذیر ، مادموازل. "
"لذت بخش ترین ، آقا." Impudently او کوشید تا تقلید خود
خنکی ، اما نه به طور کامل موفق.
"و بی ثمر نیست ، اگر من ممکن است که جواهر در این فاصله قضاوت خواهند کرد.
لازم به ارزش حداقل چند صد لوئیس ، و آن یک مبلغ نیرومند
حتی به ثروتمند و اشراف زاده به عنوان م د لا تور D' Azyr.
آیا آن را بی ربط است که حال برخی از مفهوم تبدیل شدن به شوهر خود ، به
از شما بخواهند ، مادموازل ، چیزی که شما او را در عوض داده می شود؟ "
M. بینه خنده ناخالص ، مخلوط عجیب و غریب از بدبینی و تحقیر زبان آمده است.
"من با توجه به هیچ چیز ، گفت :" Climene ، indignantly.
"آه! سپس جواهر در طبیعت از پیش پرداخت شده است. "
"خدای من ، انسان ، شما شایسته نیست!" M. بینه اعتراض کردند.
چشم سوختن آندره لوئیس "تبدیل به پس از م بینه تخلیه چنین تهدید
از تحقیر که رذل قدیمی uncomfortably در صندلی خود را معطوف است.
"آیا شما ذکر نجابت ، بینه؟
تقریبا شما را از دست دادن خلق و خوی من ، که چیزی که من بیش از همه دیگران تنفر داشتن از من! "
به آرامی نگاه خود را به Climene که با آرنج روی میز نشسته ، چانه اش بازگشت
کف در کف دست خود را ، در مورد او را با چیزی بین تمسخر و تحقیر و تمرد.
"دختر خانم" او گفت ، به آرامی ، "من مورد نظر شما صرفا در منافع خود را به
نظر بکجا می خواهید. "
"من به خوبی قادر به آن را برای خودم در نظر بگیرند ، و برای تصمیم گیری بدون مشورت از شما ،
مسیو. "" و در حال حاضر شما پاسخ خود را "chuckled
بینه.
"من امیدوارم که آن را مانند خود شما." آندره لویی کمی paled بود ، وجود داشت
بی اعتقادی خود را در چشم بزرگ حزن انگیز به عنوان آنها همچنان به طور پیوسته به او توجه.
M. بینه او در زمان بدون اطلاع قبلی.
"مسلما ، دختر خانم ، شما نمی توانید معنی است که میل و علاقه ، با چشمان باز و کامل
درک درستی از آنچه شما باید انجام دهید ، شما می توانید وظایف زوجیت محترم برای تبادل... برای
چیزی که مردان از جمله M. د لا تور D' Azyr ممکن است در فروشگاه برای شما داشته باشند؟ "
M. بینه ساخته شده یک ژست گسترده ، و وضع روانیش به دخترش.
"شما او را بشنوند ، کوته فکر اهل تملق!
شاید شما در تاریخ و زمان آخرین بر این باورند که ازدواج با او را خراب کردن را از شما خواهد بود.
او همیشه وجود داشته باشد شوهر ناخوشایند -- به هر شانس خود را مارس ، من
دختر. "
او سر دوست داشتنی خود را در توافق با پدرش پرتاب کرد.
"من شروع به پیدا کردن او را با jealousies احمقانه خود را خسته کننده ،" او اعتراف کرده است.
"به عنوان یک شوهر من می ترسم او غیر ممکن خواهد بود."
آندره لویی احساس انقباض قلب است.
اما -- همیشه بازیگر -- او هیچ چیز از آن را نشان داد.
او کمی خندید ، نه چندان خوش ، و رز.
"من به انتخاب شما ، دختر خانم تعظیم.
دعا می کنم که ممکن است شما آن را پشیمانی نیست. "" پشیمانی از آن؟ "گریه م بینه.
او خنده ، تسکین به دیدن دختر خود را در تاریخ و زمان آخرین خلاص از این خواستگار از آنها
او تایید هرگز ، اگر ما به جز آن چند ساعت وقتی که او واقعا معتقد بودند او را به
خارج از مرکز از تمایز است.
"و آنچه در او پشیمانی؟
که او را پذیرفت حفاظت از یک اشراف زاده چنان قدرتمند و ثروتمند است که به عنوان یک
دزدکی وزیر جلی کار کردن صرف به او می دهد او را به ارزش جواهر را به عنوان به عنوان بهترین بازیگر زن را بدست آورده در یک سال در
Comedie Francaise؟ "
او بلند شده و به سمت آندره لویی پیشرفته.
خلق و خوی خود آشتی جویانه شد. "بیا ، بیا ، دوست من ، بدون بدخواهی در حال حاضر.
چه شیطان!
شما نمی ایستادگی در راه دختر؟ شما واقعا نمی تواند او را سرزنش برای ساخت این
انتخاب؟ آیا شما فکر می کنید آنچه در آن به او به این معنی است؟
آیا شما فکر می کنید که تحت حفاظت از چنین آقایی هیچ ارتفاعات وجود دارد
که او ممکن است برسد؟ آیا شما نمی بینید شانس فوق العاده از آن؟
مطمئنا ، اگر شما علاقه او ، به خصوص خلق و خو حسود ، شما
که به آن مایل نیست در غیر این صورت؟ "آندره لویی به او در سکوت برای نگاه
لحظه ای طولانی.
سپس او دوباره خندید. او گفت : "اوه ، شما هستند فوق العاده".
"شما واقعی نیست." او بر روی پاشنه خود تبدیل شده و به strode
درب.
از این اقدام و تحقیر نگاه ، خنده او ، و کلمات stung M. بینه
اشتیاق ، سوار conciliatoriness از خلق و خوی خود.
"بسیار عالی ، ما؟" او گریه ، تبدیل به دنبال عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی خروج با او
چشم های کمی که در حال حاضر inexpressibly شر بودند.
"فوق العاده است که ما باید حفاظت قدرتمند از این نجیب زاده بزرگ را ترجیح می دهم
به ازدواج با گدامنش ، حرامزاده بی نام.
اوه ، ما فوق العاده هستند! "
آندره لوئیس تبدیل شده است ، دست خود را بر درب ، دسته.
"نه ،" او گفت ، "من اشتباه است. شما فوق العاده نیست.
شما فقط برچسب های شرم آور -- هر دو از شما ".
و رفت.