Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 4
خانواده WILFER R.
رجینالد Wilfer نام و نه با صدای بزرگ است، نشان می دهد در اولین
آشنایی برنجی در کلیساهای کشور، کتیبه ها در رنگ آمیزی، و
به طور کلی Wilfers د که با فاتح آمد.
، این یک واقعیت قابل توجه در شجره نامه که هیچ د هر آنهایی که تا کنون بود با بیش از
کس دیگری.
اما خانواده Wilfer رجینالد استخراج چنین امری عادی و حرفه
که نیاکان خود را برای نسل های که میزان متوسطی در اسکله subsisted، مالیات کالاهای داخلی
دفتر، و خانه سفارشی، و موجود R. Wilfer، یک کارمند فقیر بود.
فقیر کارمند، هر چند داشتن حقوق و دستمزد محدود و نامحدود خانواده، که او
در عین حال هرگز به دست آمده جسم نسبتا کمی از جاه طلبی او که بود، به پوشیدن جدید کامل
کت و شلوار از لباس، کلاه و چکمه، در یک زمان گنجانده شده است.
کلاه سیاه و سفید او بود قهوه ای قبل از اینکه او می تواند یک کت استطاعت، pantaloons کرد سفید در
درز و زانو او می تواند قبل از خرید یک جفت چکمه، چکمه های خود را پوشیده بود
قبل از اینکه او می تواند خود را به جدید درمان
pantaloons، و در زمان او کار می کرد به دور کلاه دوباره، که مدرن درخشان
مقاله مسقف، در نابودی باستانی از دوره های مختلف.
اگر کروب مرسوم، همیشه می تواند رشد و لباس می شود، او ممکن است عکس
به عنوان پرتره از Wilfer.
چاق او، صاف، معصوم ظاهر دلیلی برای او که همیشه با درمان بود
مدارا هنگامی که او قرار داده است.
یک غریبه وارد خانه ضعیف خود را در ساعت ساعت حدود ده ممکن است
شگفت زده به او نشسته تا شام.
پس پسرانه او در منحنی و نسبت او بود، که مدرسه قدیمی خود
ملاقات با او در Cheapside، ممکن است قادر به مقاومت در برابر وسوسه
caning او را در نقطه ای.
به طور خلاصه، او کروب مرسوم بود، پس از شلیک جازده
ذکر شد، به جای خاکستری، با نشانه هایی از مراقبت بر بیان خود، و در قطعا
شرایط ورشکسته.
او خجالتی، و تمایلی به خود را به نام رجینالد، به عنوان بیش از حد مشتاق و
نام خود پسند.
او در امضای خود استفاده می شود فقط R. اولیه، و افاضه آنچه که واقعا ایستاده بود،
به جز انتخاب دوستان، تحت مهر و موم از اعتماد به نفس.
از این عادت هیجان در محله های اطراف خرد کردن بوجود آمده بود
لین از ساخت نام های مسیحی برای او صفت و بن با شروع
R.
برخی از این بیشتر یا کمتر مناسب: به عنوان زنگ زده، کناره گیر، گلچهره،
دور، رسیده، مسخره، نشخواری. دیگران، نقطه خود را از آنان می خواهند مشتق
کاربرد: به عنوان مواج، نظامی، خروش، بی ارزش است.
اما، نام محبوب او بود در Rumty، که در لحظه ای از الهام بخش اعطا شده بود
بر او یک نجیب زاده از عادات جشنی در ارتباط با قاچاق مواد مخدر، بازار، به عنوان
شروع کر اجتماعی، خود منجر
در اعدام است که این آقا به معبد مشاهیر منجر شده بود، و
که کل بار بیانی زد:
iddity Rumty ردیف داو داو، بخوان toodlely teedlely، تعظیم وق وق. '
بنابراین او به طور مداوم بود، خطاب حتی در یادداشت جزئی در کسب و کار، به عنوان «Rumty گرامی؛
او در پاسخ که sedately خود را امضا کردند، ارادتمند شما، R. Wilfer.
او در قاچاق مواد مخدر، خانه از Chicksey را کارمند بود، Veneering و Stobbles.
Chicksey و Stobbles، اربابان سابق خود، هر دو تبدیل به جذب در Veneering، یک بار
مسافر یا کمیسیون خود را عامل: که الحاق خود را به مقام معظم چراغدار
قدرت با آوردن به کسب و کار
مقدار بشقاب شیشه پنجره و پارتیشن فرانسوی جلا رنگ قهوهای مایل به قرمز، و gleaming
و پلاک روی در بسیار زیاد است.
R. Wilfer قفل شده است و روی میز کار خود را در یک بعد از ظهر، و قرار دادن دسته خود را از کلید های خود را در
جیب که اگر آن را خود PEG-بالا، ساخته شده برای خانه بودند.
خانه او در منطقه شمال هالووی لندن، و پس از آن توسط تقسیم
رشته ها و درختان.
بین نبرد پل و به بخشی از منطقه هالووی که او در آن ساکن بود
دستگاه حومه صحرا، که در آن کاشی و آجر سوخته بودند، استخوان پخته،
فرش ضرب و شتم بودند، زباله، به ضرب گلوله کشته شد سگ
مبارزه شدند و گرد و غبار توسط پیمانکاران انباشته شده بود.
Skirting مرز این صحرا، توسط او انجام گرفت، هنگامی که نور از آن کوره
آتش لام های رنگ پریده در مه ساخته شده، R. Wilfer آهی کشید و سرش را تکان داد.
آه من! گفت: "او، آنچه ممکن است همان چیزی است که نیست!
که با آن تفسیر در زندگی انسان، نشان می دهد تجربه ای از آن را نمی
منحصرا خود او ساخته شده، بهترین راه خود را به پایان سفر وی است.
خانم Wilfer، البته، یک زن قد بلند و زاویه ای.
پروردگار خود از بودن cherubic، او لزوما با شکوه بود، با توجه به
اصل که matrimonially متحد می سازد تضاد است.
او به گره زدن سر خود را در جیب، دستمال، با توجه به گره دار تحت
چانه.
این سر دنده، در رابطه با یک جفت دستکش پوشیده شده در درون درها، او به نظر می رسید به
در نظر بگیرید که در یک بار یک نوع از زره پوش در برابر بدبختی (همواره آن را با فرض
روحیه پایین و یا مشکلات)، و به عنوان یک گونه از لباس کامل.
بنابراین با برخی از غرق شدن روح بود که شوهرش او را در نتیجه مشهود
به قهرمانانه attired، قرار دادن شمع خود را در سالن کوچک و فرو می ریزند
doorsteps از طریق دادگاه جلوی کوچک برای باز کردن دروازه برای او.
مشکلی با درب خانه رفته بود، برای رضا Wilfer در مراحل متوقف
خیره در آن، و فریاد می زد:
"هال کالاها؟: بله، خانم Wilfer گفت،" آن مرد آمد
خود را با یک جفت از انبر، و آن را در زمان خاموش، و در زمان آن را دور.
او گفت که او هیچ انتظار همیشه که برای آن پرداخت، و به عنوان او
برای مدرسه دیگری خانمها درب صفحه بهتر بود (جلا بالا)
منافع همه احزاب است. '
شاید بود، عزیز من، چه شما فکر می کنید؟
همسرش "استاد هستند، RW، 'بازگشت.
این است که شما فکر می کنم، نه به عنوان انجام است.
شاید ممکن است بهتر اگر مرد درب را گرفته بود؟ "
عزیز من، ما می توانیم بدون درب نیست انجام می شود. "
'می تواند به ما نیست؟
"چرا، عزیز من! آیا ما میتوانیم؟
است که فکر میکنید، RW، به عنوان و نه من.
با این واژه ها تسلیم، مطیع همسر او را قبل از چند پله به
کمی زیرزمین جلو اتاق، نیمی از آشپزخانه، نیمی از سالن، که در آن یک دختر در حدود
نوزده، با رقم بسیار زیبا
و صورت، اما با بیان بی حوصله و زود رنج هم در چهره اش و در
شانه هایش را (که در رابطه جنسی خود و در سن او بسیار رسا نارضایتی)، نشست
بازی پیش نویس با یک دختر جوان، که جوانترین مجلس از Wilfer بود.
این صفحه گفتن خاموش Wilfers در جزئیات و ریخته گری آنها را به دست و پای کسی را گرفتن
ناخالص آن است که به اندازه کافی برای حال حاضر که بقیه چیزی است که "به نام در
جهان، در شیوه های مختلف، و آنها بسیاری از.
بنابراین بسیاری، که وقتی یکی از بچه ها مواظب خود را به نام او را ببیند، R. Wilfer
به طور کلی به نظر می رسید را به خود می گویند، پس از کمی حساب ذهنی، آه! در اینجا
یکی دیگر از اونا! قبل از اضافه کردن با صدای بلند، چگونه
د انجام این کار، جان، و یا سوزان، به عنوان مورد ممکن است.
خوب Piggywiggies، گفت: RW، چگونه د به شب؟
من فکر کردم، عزیز من، به خانم Wilfer، در حال حاضر در گوشه ای با نشسته
دستکش خورده بود، که به ما اجازه طبقه اول ما را به خوبی، و همانطور که ما در حال حاضر
هیچ جایی که در آن شما می توانید از دانش آموزان حتی اگر دانش آموزان تدریس - '
شیر گفت: او از دو خانم جوان از بالاترین احترام می دانستند که
در جستجوی استقرار مناسب بودند، و او در زمان کارت، interposed خانم Wilfer
با یکنواختی شدید، تا اگر او بودند خواندن قانون مجلس با صدای بلند.
بگو پدر شما آیا دوشنبه گذشته بود، بلا.
اما ما بیشتر از آن هرگز نشنیده، کارشناسی ارشد، گفت: بلا، دختر بزرگتر.
علاوه بر این که، عزیزم، شوهر او خواست، اگر شما هیچ جایی برای قرار دادن
دو نفر جوان به - '
ببخشید من دوباره خانم Wilfer interposed؛ آنها افراد جوان بودند.
دو خانم جوان از بالاترین احترام.
بگو پدر شما، بلا، چه شیر گفت.
عزیز من، آن است که همان چیزی که "نه نه، خانم Wilfer گفت، با
همان چشمگیر یکنواختی.
ببخشید "منظورم این است که، عزیز من، این همان چیزی است
به فضا است. به فضا است.
اگر شما هیچ فاصله ای که در آن برای قرار دادن دو جوان همکار و موجودات، با این حال
برجسته قابل احترام است، که من شک نکنید، که در آن کسانی که همکار جوان
موجودات به جایگزین شود؟
من آن را حمل بیشتر از آن.
تنها و تنها به دنبال آن، گفت: شوهر او، و شرط را در یک بار در
افتخاری، و جر و بحث لحن آشتی جویانه، - که من مطمئن هستم که به شما خواهد شد
موافق، عشق من - از نقطه-موجود از این دیدگاه، همکار عزیزم.
من چیزی بیشتر برای گفتن، 'بازگشت خانم Wilfer، با یک عمل های خاضع renunciatory از
دستکش های خود را.
است که فکر میکنید، RW، به عنوان و نه من.
در اینجا، huffing خانم بلا و از دست دادن سه تن از مردان خود را در از بین بردن،
تشدید توسط تاج حریف، منجر به حرکات تند و سریع است که دختر جوان
پیش نویس هیئت مدیره و قطعات خارج از جدول:
که خواهر خود را بر روی زانوی خود را انتخاب کنید تا رفت.
پور بلا! خانم Wilfer گفت. و فقیر Lavinia، شاید، عزیز من؟ '
پیشنهاد RW
ببخشید من خانم Wilfer گفت: «نه!
این یکی از تخصص های زن شایسته بود که او تا به حال یک قدرت شگفت انگیز
از humours لذت بخش طحالی یا دنیا پرست خود را با ستایش خانواده خود را:
که او در نتیجه، در مورد حاضر اقدام به انجام این کار است.
نه، RW Lavinia دادگاه که بلا شناخته شده شناخته شده نیست.
محاکمه که دختر بلا دستخوش است، شاید، بدون موازی،
شده است و به عهده من خواهد گفت، خوب است.
هنگامی که دختر بلا شما را در لباس سیاه و سفید او، که او به تنهایی از همه
خانواده می پوشد، و هنگامی که شما را به یاد داشته باشید شرایط که منجر به پوشیدن او
آن، و وقتی می دانید که چگونه آن
شرایط پایدار، پس از آن، RW، سر خود را بر بالش خود را گذاشته و می گویند،
"Lavinia پور!" '
در اینجا، دوشیزه Lavinia، از وضعیت دو زانو خود را زیر میز، قرار داده که در آن او
نمی خواست می شود، و یا هر کس دیگری توسط PA poored '.
من مطمئن هستم شما، عزیز من، بازگشت مادرش، برای شما شجاع خوب
روح است.
و شما خواهر سیسیلیا یک روح شجاع خوب از نوع دیگری، یک روح خالص
از خود گذشتگی، روح کمال TI-عظیم!
از خود گذشتگی از سیسیلیا نشان می دهد یک شخصیت پاک و زنانه، بسیار به ندرت
مساوی، پیشی گرفته هرگز.
من در حال حاضر در جیب من نامه ای از شما خواهر سیسیلیا، صبح امروز -
دریافت سه ماه پس از ازدواج، کودک فقیر - که در آن او به من می گوید که او را
شوهر به طور غیر منتظره باید پناه زیر سقف آنها کاهش می یابد او عمه.
"اما من به او درست باشد، ماما،" او touchingly می نویسد، "من او را ترک خواهد کرد، من
نباید فراموش کرد که او هم شوهر من است.
اجازه دهید عمه اش می آیند! "اگر این احساساتی نیست، در صورتی که این نمی باشد.
از خود گذشتگی زن - '
بانوی خوب، دستکش خود را در حس عدم امکان گفتن بیشتر دست تکان داد، و
جیب، دستمال سر خود را در گره های سخت تر در زیر چانه اش گره خورده است.
بلا، که در حال حاضر بر روی فرش نشسته به خودش گرم، با چشمان قهوه ای او را در
آتش سوزی و تعداد انگشت شماری از فر قهوه ای اش را در دهان خود، خندیدند و سپس pouted
و نیم گریه کردم.
من مطمئن هستم، گفت که او، هر چند شما هیچ احساسی نسبت به من، PA، من یکی از مهمترین
دختران تاسف که تا کنون زیسته است.
شما می دانید چه فقیر ما (احتمال او، داشتن برخی از این دلایل آن را می دانم!)
و آنچه اجمالی از ثروت است. من بود، و چگونه آن را ذوب دور، و من در
این عزاداری مسخره - که من نفرت - نوع بیوه که هرگز ازدواج کرده بود.
و در عین حال شما برای من احساس نمی کند - شما، بله شما.
این تغییر ناگهانی صورت پدرش occasioned شد.
به او جلو و از صندلی خود را در یک نگرش بسیار مطلوب به متوقف
اختناق، و به او یک بوسه و پت یا دو گونه است.
اما شما باید برای من احساس می کنم، شما می دانید، PA.
عزیز من، من انجام دهد. "بله، و من می گویم شما باید.
اگر آنها را ترک کرده بود من به تنهایی و به من گفت: هیچ چیزی در مورد آن، آن را مهم
بسیار کمتر است.
اما آقای نوعی درخت اقاقیا که تند و زننده احساس وظیفه خود را به عنوان او می گوید، برای نوشتن و به من بگویید چه
در ذخیره برای من، و پس از آن من مجبور به خلاص شدن از شر جورج قم.
در اینجا، Lavinia، افزایش به سطح با draughtman آخرین نجات، interposed،
شما برای جورج قم، بلا هرگز مراقبت.
و من می گویم من از دست؟
سپس، بیتوجه به محیط درمانگاه دیگر، با فر در دهان او، جورج قم از من بسیار علاقه مند بود،
و تحسین بسیار زیاد است، و با همه چیز به او انجام داد، قرار داده است.
'شما خشن به اندازه کافی به او بودند، Lavinia دوباره interposed.
و من می گویم من بود، نه خانم؟ من تنظیم نشده تا احساساتی در مورد
جورج قم.
من فقط می گویند جورج قم بهتر از هیچ چیز بود.
"تو او را نشان می دهد که شما فکر می کنید که حتی همین، Lavinia دوباره interposed.
بازگشت بلا: 'شما سخن چینی و ادم سفیه و احمق کوچولو،'، 'شما چنین را ندارد
سخنرانی دالی. آنچه شما انتظار دارند من به انجام این کار؟
صبر کنید تا شما یک زن، و صحبت در مورد آنچه شما را درک نمی کنند.
شما فقط نشان می دهد جهل خود را!
سپس، گریه ی این دختربچه دوباره، و در فواصل زمانی فر را گاز گرفتن، و متوقف کردن نگاه کنید که چگونه
خیلی گاز گرفته شد، شرم It'sa! هرگز چنین مورد سخت وجود دارد!
من نمی باید مراقبت بسیار اگر خیلی مسخره بود.
مسخره به اندازه کافی به یک غریبه های آینده را به من ازدواج بود، آیا او را دوست
یا نه.
این مسخره بود به اندازه کافی می دانم که چه شرم آور جلسه آن خواهد بود، و چگونه
ما می توانیم هرگز تظاهر به تمایل از خود ما، هر کدام از ما.
به اندازه کافی مضحک بود من باید او را دوست ندارم - چگونه می تواند او را دوست دارم،
در خواست به او سمت چپ، مانند یک دوجین از قاشق، همه چیز را با قطع و خشک
از قبل، مانند تراشه های نارنجی.
بحث در گلهای نارنجی واقعا! من اعلام می کنم دوباره شرم it'sa!
آن نقاط مسخره شده اند پول هموار، برای من تورو دوست دارم
پول و پول می خواهم - می خواهید آن را وحشتناک.
من نفرت را به فقیر، و ما فقیر degradingly، offensively فقیر، به طرز ناراحت کننده ای فقیر،
وحشی فقیر.
اما در اینجا من با همه بخش های مضحک از وضعیت باقی مانده را ترک کرد، و
به همه آنها اضافه شده، این لباس مسخره!
و اگر حقیقت، شناخته شده بود و زمانی که قتل هارمون در سراسر شهر بود، و مردم
حدس زده خودکشی بودن آن، من جرات آن wretches را گستاخ می گویند
باشگاه ها و مکان ها ساخته شده جوک ها در مورد
موجود بدبخت داشتن قبر آبکی به من ترجیح داده.
این احتمال وجود دارد به اندازه کافی در زمان آزادی از جمله صورت گرفت، نباید تعجب کنم!
اعلام it'sa مورد بسیار سخت در واقع، من یک دختر بیشتر مایه تاسف است.
ایده از نوع بیوه، و هرگز ازدواج!
و این ایده به عنوان فقیر مثل همیشه بعد از همه، و رفتن به سیاه و سفید، علاوه بر این، برای
مرد من دیدم هرگز، و باید منفور - تا آنجا که او بود - اگر من تا به حال دیده
مراثی بانوی جوان در این مرحله بررسی توسط یک بند انگشت، ضربه زدن در
درب اتاق نیمه باز است. بند انگشت دو یا سه بار زدم
در حال حاضر، اما تا به حال شنیده نشده است.
"چه کسی است؟ خانم Wilfer گفت: در قانون از پارلمان به شیوه ای خود را.
'را وارد کنید!'
آقا، خانم بلا، با یک علامت تعجب های کوتاه و تیز، درهم کردن
اتشدان فرش و متعدد فر گزیده ها با هم در جای مناسب خود را بر گردن او است.
دختر خدمتکار کلید خود را در خانه من آمد، مرا به این اتاق و کارگردانی،
به من گفتن من بود انتظار می رود. من می ترسم من باید او را به خواسته
اعلام به من.
خانم Wilfer "ببخشید، 'بازگشت. در تمام نشده است.
دو تا از دختران من است. RW، این آقایی که گرفته است
اول طبقه.
او خیلی خوب بود به عنوان یک قرار ملاقات برای به شب، هنگامی که شما را در منزل باشد.
نجیب زاده و تاریک. سی در حد اعلی.
رسا، ممکن است خوش تیپ، صورت می گویند.
به شیوه ای بسیار بد است. در آخرین درجه محدود، محفوظ است،
محجوب، مشکل.
چشم خود را بر روی خانم بلا برای یک لحظه بود، و پس از آن در زمین به او نگاه
خطاب به استاد از خانه.
"دیدن که من کاملا راضی، آقای Wilfer، با اتاق ها، و خود را با
وضعیت، و با قیمت خود را، گمان می کنم یک یادداشت تفاهم بین ما دو یا سه
خطوط، و پرداخت، مقرون به صرفه اتصال؟
من مایل به مبلمان ارسال بدون تاخیر.
دو یا سه بار در طول این آدرس کوتاه، خطاب به بچه قشنگ ساخته شده بود
حرکات چاق نسبت به یک صندلی.
آقا در حال حاضر آن را در زمان، تخمگذار دست مردد در گوشه ای از میز،
و با یکی دیگر از دست مردد بلند کردن تاج کلاه خود را به لب خود را، و
طراحی آن را قبل از دهان او.
آقا، RW، خانم Wilfer گفت، این پیشنهاد را به آپارتمان خود را با
چهارم. اخطار سه ماهه در دو طرف است. '
"باید به ذکر است، آقا، 'insinuated صاحبخانه، انتظار آن به عنوان یک دریافت می شود
بدیهی است که به صورت یک مرجع؟
من فکر می کنم، بازگشت آقا، بعد از یک مکث، که یک مرجع لازم نیست؛
نه، می گویند که حقیقت است، آن را راحت است، برای من غریبه ای در لندن.
من نیاز به هیچ مرجع از شما، و بنابراین، شاید شما هیچ نیاز
از من. عادلانه در هر دو طرف خواهد بود.
در واقع، من نشان می دهد که اعتماد به نفس بیشتری از این دو، برای من در پیش پرداخت هر
لطفا، و من می خواهم به اعتماد مبلمان من در اینجا.
در حالی که، اگر شما در شرایط خجالت بود - این است که صرفا
جازده -
وجدان باعث، R. Wilfer به رنگ خانم Wilfer، از یک گوشه (او همیشه به رو
گوشه و کنار با شکوه) برای نجات عمیق باب روز بود در کاملا.
- پس چرا من - ممکن است آن را از دست بدهند
خوب! 'به مشاهده R. Wilfer، خوش، پول و کالا قطعا بهترین
مراجع.
آیا شما فکر می کنم آنها بهترین، PA؟ پرسید: خانم بلا، در صدا کم، و بدون
به دنبال بیش از شانه خود او به عنوان پای خود را بر روی سپر گرم.
در میان بهترین، عزیز من.
من باید فکر خودم، پس از آن بود آسان برای اضافه کردن نوع معمول یکی گفت:
بلا از فر او، با پرت کردن.
آقا به او، با چهره ای را از توجه قابل ملاحظه، هر چند او نه
سرم را بالا گرفتم و نه تغییر نگرش خود است.
او نشسته بود، و هنوز هم ساکت و آروم، تا صاحبخانه آینده خود را پذیرفته پیشنهادات خود را، و
آورده مصالح نوشتن برای تکمیل کسب و کار.
او نشسته، هنوز و ساکت و آروم، در حالی که صاحبخانه نوشت.
هنگامی که توافق نامه آماده در دو نسخه (موجر آن را مانند برخی از کار کرده بود
کاتب cherubic، در آنچه که مرسوم به نام مشکوک، که به معنی نه همه
تردید، کارشناسی ارشد)، آن را به امضا رسید
طرفین قرارداد، بلا به دنبال به عنوان شاهد تکبر.
طرفهای متعاهد، R. Wilfer، و جان Rokesmith آقا بودند.
هنگامی که آن به نوبه خود بلا آمد به ثبت نام در نام او، آقای Rokesmith، که ایستاده بود، او به عنوان
بود، با دست مردد روی میز نشسته، نگاه به او stealthily شده، اما
دقت.
او به شکل زیبا نگاه کرد خم شدن بر روی کاغذ و گفت: من
رفتن، PA؟ در اینجا، در این گوشه؟
او در زیبا موهای قهوه ای، سایه چهره طناز نگاه در نگاه
فاصله آزاد امضا، که یکی از جسورانه برای یک زن بود، و سپس آنها
نگاه یکدیگر.
"بخش عمده ای از شما سپاسگزارم، دوشیزه Wilfer. 'موظف؟'
"من به شما داده شده مشکل بسیار است." امضای نام من؟
بله، قطعا.
اما من دختر صاحبخانه خود را، آقا.
بود چیزی بیشتر انجام دهید، اما پرداخت هشت شهریاران و به صورت جدی از معامله وجود دارد،
حفره توافق، تعیین زمان برای ورود مبلمان و خود را،
و رفت، آقای Rokesmith انجام داد که به عنوان نامناسب
آن را به عنوان ممکن است انجام شود، و به همراه صاحبخانه خود را به هوا بیرونی.
هنگامی که رضا Wilfer بازگشت، شمعدان در دست، به آغوش خانواده اش، او در بر داشت
آغوش آشفته.
بهبهان، گفت: بلا، ما باید یک قاتل بعد از ارتکاب به قتل مستاجر.
بهبهان، گفت: Lavinia، ما باید غارتگر "برای دیدن او را برای زندگی خود قادر به نگاه
کسی در چهره! 'گفت: بلا.
هرگز چنین نمایشگاه وجود دارد. "عزیزان من، گفت: پدر خود، او را به عنوان
آقا محجوب، و من باید بگویم که در جامعه دختران
سن شما.
"مزخرف، سن ما! 'گریه بلا، بی صبرانه.
چه که با او انجام دهد؟ "علاوه بر این، ما از هم سن و سال هستند: -
که سن؟ "خواستار Lavinia.
تو هرگز ذهن، Lavvy، retorted بلا؛ شما صبر کنید تا شما را از سن به درخواست
از جمله پرسش ها است. بهبهان، نشانه گذاری کلمات من!
بین من و آقای Rokesmith، انزجار طبیعی و بی اعتمادی عمیق وجود دارد و
چیزی از آن آمده است!
بچه قشنگ و بزرگ خاندان، بین آقای Rokesmith و به من گفت: "عزیز من، و دختران،،
ماده هشت شهریاران وجود دارد، و چیزی برای شام باید از آن آمده است، اگر
شما بر این مقاله، به توافق برسند.
این به نوبه خود شسته و رفته و شاد را به این موضوع بود، رفتار نادر در Wilfer
خانواده، که در آن ظاهر یکنواخت هلندی پنیر در ده ساعت در شب
شده بود و نه اغلب توسط از شانه dimpled خانم بلا نظر.
در واقع، هلندی متواضعانه خود به نظر می رسید آگاه می خواهید خود را از انواع، و
به طور کلی قبل از خانواده در دولت از عرق شرمندگی آمد.
بعد از چند بحث و گفتگو در مزیتهای نسبی گوشت گوساله، کتلت، لوزالمعده، و
خرچنگ دریایی، تصمیم به نفع-کتلت گوشت گوساله تلفظ شد.
سپس خانم Wilfer قاطعانه خود را از دستمال و دستکش او واگذار شده، به عنوان یک
فداکاری اولیه برای آماده سرخ کردن ماهی تابه و RW خود را به ادامه
خرید گوشت.
او به زودی بازگشت، تحمل در برگ کلم تازه، که در آن coyly در آغوش گرفت
یک قسمت از ژامبون.
اصوات ملودیک طولانی در افزایش از سرخ کردن، ماهی تابه را روی آتش بود، و یا در
زیبایی، به عنوان دختر در کنار نور آتش رقصید در سالن دلپذیر از یک زن و شوهر از بطری های کامل
جدول، بازی رقص، موسیقی مناسب است.
پارچه Lavvy گذاشته شد.
بلا، به عنوان تزئین اذعان خانواده، هر دو دست خود را در ارائه استخدام
موهایش یک موج اضافی در حالی که در ساده ترین صندلی نشسته، و گاهی اوقات
انداخت در جهت دست زدن به شام:
به عنوان، خیلی قهوه ای، کارشناسی ارشد؛ و یا به خواهر خود، نمکدان را راست، خانم، و
آیا می شود چهره بی عرضه کم است.
در ضمن پدرش از، chinking طلا آقای Rokesmith را به عنوان او نشسته و انتظار
بین چاقو و چنگال خود را اظهار داشت که شش نفر از کسانی که شهریاران و درست در زمان
برای صاحبخانه خود را، و آنها را در یک ایستاد
شمع کمی روی رومیزی سفید نگاه کنید.
من نفرت صاحبخانه ما گفت: "بلا.
اما، مشاهده سقوط در مقابل پدرش، او رفت و او را در میز نشسته،
و شروع به دست زدن به موی خود را با دسته چنگال.
این یکی از راه های دختر فاسد می شود همیشه تنظیم موی خانواده بود - شاید
زیرا خود او بسیار زیبا بود و بسیار از توجه خود را اشغال است.
شما شایستگی این را به خانه خود را؛ آیا شما نیست، فقیر PA؟
من سزاوار نیست از دیگری بهتر است، عزیزم.
در هر حال، یک، می خواهم آن را نسبت به دیگری، گفت: بلا، نگه داشتن او توسط
چانه، او به عنوان گیر مو کتانی خود را در پایان، و کینه من این پول را از رفتن به
هیولا که چلچله ها بسیار، هنگامی که همه ما می خواهند - همه چیز.
و اگر به شما می گویند (که شما می خواهید برای گفتن، من می دانم شما می خواهید بگویید، PA) "که نه این
صادقانه و نه معقول، بلا، "و سپس پاسخ دادن به،" شاید PA، - به احتمال بسیار زیاد - اما
یکی از عواقب ناشی از فقیر بودن،
و کاملا نفرت و detesting فقیر باشد، و پرونده من است. "
در حال حاضر، نگاه دوست داشتنی، PA، چرا شما نه همیشه موهای خود را شبیه به آن؟
و کتلت!
اگر آن را بسیار قهوه ای، کارشناسی ارشد، من می توانم آن را بخورم نیست، و باید کمی قرار داده که باید انجام شود
به صراحت.
با این حال، آن را به عنوان قهوه ای، حتی به طعم بلا بود، بانوی جوان بزرگواری از فعال داشتید
بدون reconsignment به سرخ کردن، ماهی تابه، و همچنین، در موعد مقرر، از مطالب
دو بطری شیشه ای: مراتب بالا بود، برگزار شد، آل اسکاچ و رم دیگر است.
عطر، دوم با کمک پرورش از آب جوش و لیمو، پوست، منتشر
خود را در سراسر اتاق، و بسیار در اطراف گرم متمرکز شد
پای بخاری، که باد در حال عبور از کنار بیش از
سقف خانه باید خاموش با صدای پف حرکت دادن خوشمزه از آن به اتهام عجله، پس از وزوز
مثل یک زنبور بزرگ در آن chimneypot خاص.
بهبهان، گفت: بلا، sipping مخلوط معطر و گرم شدن مچ پا مورد علاقه خود را؛
هنگامی که قدیمی آقای هارمون مانند یک احمق از من (و نه خود را به ذکر است، او مرده است)
چه چیزی شما را فرض کنید که او این کار را کرد؟
غیر ممکن است به گفتن نیست، عزیزم. همانطور که گفته اند در وقت شما از تعداد از
اراده خود را به نور آورده شد، من شک دارم من تا کنون یک صد کلمه قدیمی رد و بدل
آقا.
اگر هوی و هوس خود را به ما را شگفت زده بود، هوی و هوس خود موفق شد.
او قطعا آن را انجام داد.
و من زنی پا و جیغ، زمانی که او برای نخستین بار در زمان اطلاع از وجود من شد؟
بلا، گفت: فکر مچ پا که قبلا ذکر شد.
شما زنی پا کوچک خود را، عزیز من، جیغ و فریاد و با صدای ضعیفی از خود را،
و تخمگذار با کلاه سر گذاشتن کوچک خود را، که شما را برای ربوده شده بود به من
هدف، 'بازگشت پدرش، تا اگر
یاد داد رغبت به رم شما انجام این کار یک روز یکشنبه صبح وقتی که من
در زمان شما را، چون من راه دقیق به شما می خواستم، زمانی که آقای مسن رفتن نیست،
در نزدیک صندلی نشسته، گفت: "That'sa
خوب دختر that'sa دختر بسیار زیبا، یک دختر امیدوار کننده "!
و به این ترتیب به شما بود، عزیز من. و سپس از او پرسید: اسم من، او، PA؟
بعد از آن او نام خود را، عزیز من، و معدن پرسید، و در صبح یکشنبه، هنگامی که ما
راه می رفت راه او، ما او را دیدم دوباره، و - و واقعا این همه.
همانطور که همه رم و آب بیش از حد، و یا به عبارت دیگر، به عنوان RW ظرافت
مدلول که شیشه اش خالی بود، با پرتاب پشت سر خود را و ایستاده
شیشه ای وارونه و بینی و بالا
لب، آن را ممکن خیریه در خانم Wilfer بوده است نشان می دهد دوباره پر کردن است.
اما که قهرمان به طور خلاصه نشان می دهد به جای "خواب"، بطری قرار
دور، و خانواده بازنشسته و او cherubically، مانند برخی از اسکورت شدید
سنت در نقاشی، و یا صرفا زن شوهردار انسان مثلا درمان می شود.
و در این زمان به-فردا، گفت: Lavinia هنگامی که دو دختر به تنهایی خود را در
اتاق، ما باید آقای Rokesmith داشته باشد، و باید در انتظار به گلو ما
را کاهش دهد.
شما باید بین من و شمع بایستد که برای همه نیست، 'به بلا retorted.
این یکی دیگر از عواقب ناشی از ضعیف بودن است!
ایده از یک دختر با سر بسیار خوب مو، نیاز به آن را با یک شمع صاف
و چند اینچ به دنبال شیشه ای! 'جورج قم با آن گرفتار آمده، بلا،
به عنوان وسیله خود را از پانسمان آن بد هستند.
'شما چیزی کم پایین. جورج قم با آن گرفتار!
در مورد جلب مردم صحبت نکنید، از دست، تا زمان خود را برای ابتلا - به عنوان شما
تماس - می آید '.
گفتم Lavvy: شاید آن آمده است، با پرت کردن سر خود است.
"شما چه می گویند؟ خواسته بلا، بسیار شدید است.
چه به شما می گویند انجام داد، از دست دادهاید؟
Lavvy کاهش به همان اندازه به تکرار و یا تا توضیح دهد، بلا به تدریج در طول او منقضی
مو سس را به گفتگو با خود را در بدبختی بودن فقیر، به عنوان نمونه در
داشتن هیچ چیز به انجام دادن، چیزی برای بیرون رفتن
، چیزی به لباس، تنها یک جعبه تند و زننده به لباس به جای سودمند
سس میز، و موظف به در مستاجران مشکوک را.
در شکایت گذشته به عنوان نقطه اوج خود، او گذاشته استرس بزرگ - و ممکن است گذاشته
بیشتر، از او شناخته شده بود که اگر آقای جولیوس Handford و برادر دوقلو بر زمین، آقای
جان Rokesmith مرد بود.