Tip:
Highlight text to annotate it
X
جلد دوم
فصل سیزدهم
اما همچنان برای سرگرم بدون شک از او که در عشق است.
ایده های او تنها به عنوان چقدر متنوع است. در ابتدا ، او یک معامله خوب بود ؛
و پس از آن ، اما کمی.
او لذت بزرگ در شنوایی فرانک چرچیل حرف می زدند ، و به خاطر او ،
لذت بیشتر از همیشه در دیدن آقای و خانم وستون ، او اغلب
فکر او ، و کاملا بی تاب برای
نامه ، که او ممکن است بدانید که چگونه او ، چگونه روح خود را ، چگونه عمه خود ، و
شانس خود را از آمدن به Randalls دوباره این بهار چه بود.
اما ، از سوی دیگر ، او نمی تواند به اعتراف خودش به ناراضی ، و نه ، پس از اولین
صبح ، به کمتر برای اشتغال بیش از حد معمول دفع او هنوز هم مشغول بود و
شاد و خشنود به عنوان او بود ، او
هنوز می تواند او را به تصور داشته گسل و دورتر ، هر چند فکر او بسیار ،
و ، به عنوان او شنبه به طراحی و یا کار می کند ، تشکیل هزار طرح های سرگرم کننده برای پیشرفت
و نزدیک از دلبستگی خود ، fancying
دیالوگ جالب توجه است ، و اختراع حروف ظریف ، نتیجه گیری از هر
اعلامیه خیالی را در کنار او بود که او به او خودداری کرد.
محبت آنها همیشه به دوستی را به واگذاشتن.
هر چیزی که مناقصه و جذاب بود به علامت فراق خود را ، اما هنوز آنها به بخش.
وقتی که او از این معقول شد ، آن را به او زده است که او نمی تواند خیلی در
عشق ، برای به رغم تصمیم قبلی و ثابت او را هرگز ترک او
پدر ، که هرگز ازدواج نکند ، دلبستگی قوی
مطمئنا باید بیشتر از یک مبارزه از او می تواند در احساسات خود را پیش بینی تولید.
"من خودم ساخت هر گونه استفاده از قربانی کردن کلمه پیدا نمی کنید ، گفت :" او.-- "در یکی نه
تمام پاسخ های هوشمندانه من منفی ظریف من ، هر گونه اشاره به ساخت وجود دارد
قربانی.
من گمان می کنند که او به شادی من است که واقعا لازم نیست.
بسیار بهتر است. من قطعا خودم را برای متقاعد کردن
احساس بیش از من.
من کاملا به اندازه کافی در عشق است. من باید متاسفم می شود بیشتر است. "
پس از به طور کلی ، او به همان اندازه با نظر خود را از احساسات خود رضایت بود.
"او است که بدون شک بسیار در عشق -- همه چیز حاکی از -- تا حد زیادی در عشق
در واقع -- و هنگامی که او دوباره می آید ، اگر محبت خود را ادامه خواهد داد ، من باید در نگهبانی من
به آن تشویق.-- خواهد بود
غیر قابل توجیه به انجام در غیر این صورت ، به عنوان ذهن خود من است کاملا ساخته شده است.
که نه من تصور او می تواند فکر می کنم من شده اند او را تشویق تاکنون.
نه ، اگر او به من اعتقاد بر این بود در همه برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود ، او را نداشته باشند شده
رنجور.
آیا می توانستند همین فکر خود تشویق کرد ، به نظر می رسد و زبان خود را در فراق
آنها متفاوت بوده است.-- هنوز که هنوز است ، با این حال ، من باید در نگهبان من باشد.
این است که در این فرض از دلبستگی خود را با ادامه آن در حال حاضر است ، اما من
نمی دانم که من انتظار دارم آن را ، من بر او به نظر نمی آید کاملا مرتب کردن بر اساس انسان می شود --
من پس از او در دسترس نباشد ساخت
ثبات و یکنواختی یا ثبات.-- احساسات او گرم است ، اما من می توانم آنها را به جای تصور
تغییر.-- هر نظر گرفتن موضوع ، در کوتاه مدت ، من سپاسگزار می سازد که
شادی من است عمیق تر است.--
من باید انجام دهید خیلی خوب دوباره بعد از مدتی کمی -- و پس از آن ، آن را یک چیز خوب خواهد شد
بیش از ، برای آنها می گویند هر بدن در عشق یک بار در زندگی خود ، و من باید شده اند
اجازه دهید به راحتی. "
وقتی نامه اش به خانم وستون وارد ، اما تا به حال مطالعه آن ، و او آن را بخوانید
با درجه ای از لذت و تحسین است که او ساخته شده در برای اولین بار سر خود را بیش از لرزش
احساس خود را ، و فکر می کنم او قدرت خود را کم ارزش گذاری شده بود.
این نامه طولانی ، خوب نوشته شده بود ، به ویژه سفر او و او
احساسات ، ابراز محبت ، قدردانی ، و احترام که طبیعی بود
و محترم است ، و همه چیز را توصیف
بیرونی و محلی است که می تواند قرار جذاب ، با روح و دقت.
بدون شکوفا مشکوک در حال حاضر از عذرخواهی یا نگرانی ، آن را به زبان واقعی بود
احساس نسبت به خانم وستون و گذار از هایبوری به Enscombe ،
کنتراست بین نقاط در برخی از
برکات برای اولین بار از زندگی اجتماعی بود فقط به اندازه کافی در لمس برای نشان کاملا آن بود
احساس ، و چقدر بیشتر شده است اما برای موانع از اختصاصی گفته.--
افسون از نام خود او بود مایل نیست.
دوشیزه Woodhouse به نظر می رسد بیش از یک بار ، و هرگز بدون یک چیزی از خشنود
ارتباط ، یا تعریف به سلیقه خود ، و یا یک یادآوری از آنچه او به حال
گفت ، و در زمان بسیار گذشته از آن
ملاقات چشم او ، بی پیرایه آن را به عنوان هر حلقه ها و دسته های گسترده ای از دلاوری بود ، او هنوز
می تواند اثر نفوذ او و تشخیص اذعان بزرگترین تعریف
شاید از همه منتقل می شود.
فشرده ، به گوشه پایین ترین خالی در این کلمات -- "من تا به حال یدکی
لحظه در سه شنبه ، همانطور که می دانید ، برای خانم Woodhouse دوست زیبا کمی.
دعا را بهانه و adieus من به او. "
این ، اما نه می تواند شک ، همه برای خودش بود.
هریت تنها از دوستان او به یاد شد.
اطلاعات او و چشم انداز به Enscombe نه بدتر و نه بهتر از
پیش بینی شده بود ، خانم چرچیل بود دوره نقاهت ، و او جرأت هنوز رتبهدهی نشده است ، حتی در
تخیل خود را ، تعمیر زمان برای آمدن به Randalls دوباره است.
با این حال ، لذت بخش ، و تحریک به عنوان نامه در بخش مواد بود ، خود را
احساسات ، او هنوز در بر داشت ، هنگامی که آن را تا خورده بود و در بازگشت به خانم وستون ، که
آن را به حال هر گرما پایدار اضافه شده نیست ، که
او هنوز می تواند بدون نویسنده انجام دهد ، و او باید یاد بگیرد بدون او انجام دهید.
نیت او بدون تغییر بودند.
وضوح او امتناع تنها جالب تر علاوه بر این از یک طرح ، برای رشد
تسلی پس از آن و شادی او.
خاطره او از هریت ، و کلمات که از آن لباس ، کمی "زیبا
دوست ، "پیشنهاد به انگاره وی را از هریت او را موفقیت در عواطف او است.
آن را غیر ممکن -- نه.-- هریت بدون شک تا حد زیادی تحتانی خود را در
درک ، اما او بسیار با خوشگلی چهره اش و زده بود
سادگی گرم شیوه ای خود را ، و تمام
احتمالات از شرایط و ارتباط بودند را به نفع خود.-- برای هریت ،
این امر می تواند سودمند و لذت بخش در واقع.
"من نباید ساکن بر آن ،" گفت که او.-- "من نباید از آن فکر می کنم.
من می دانم که خطر از غرقه شدن گمانه زنی چنین.
اما چیز غریبه اتفاق افتاده و زمانی که ما بس برای یکدیگر مراقبت به عنوان ما
حال حاضر ، این خواهد بود که با استفاده از تایید ما در آن نوع بی غرض واقعی
دوستی که من در حال حاضر می تواند به جلو نگاه با لذت. "
بود و به راحتی در فروشگاه طرف هریت است ، هر چند ممکن است عاقلانه
اجازه لمس علاقه داشتن به آن به ندرت و برای شر در آن سه ماهه بود در دست است.
به عنوان ورود فرانک چرچیل تعامل آقای التون در گفتگو موفق شده بود
از هایبوری به عنوان آخرین منافع به طور کامل به عهده بود اول ، بنابراین در حال حاضر بر
ناپدید شدن فرانک چرچیل ، آقای
نگرانی التون فرض مقاومت ناپذیر ترین شکل.-- عروسی روز خود شد
نام گرفته است. او به زودی در میان آنها می شود دوباره ، آقای
التون و عروس اش.
سختی وجود دارد زمان به بحث نامه برای اولین بار از Enscombe قبل از "آقای
التون و عروس او شد و در دهان هر بدن ، و فرانک چرچیل فراموش شده بود.
اما رشد در صدا بیمار است.
او سه هفته پس از معافیت شاد و خوشی از آقای التون داشته است و ذهن هریت است ، او تا به حال
شده است مایل به امید ، به تازگی به دست آوردن قدرت بوده است.
با توپ آقای وستون در حداقل ، یک معامله بزرگ وجود داشته است
بی عاطفگی به چیزهای دیگر ، اما هم اکنون توسط آن خیلی آشکار است که او نرسیده بود
چنین حکومتی از خونسردی می تواند ایستادن
در مقابل رویکرد واقعی -- کالسکه جدید ، زنگ ، زنگ ، و تمام.
پور هریت در فلوتر از ارواح که مورد نیاز همه استدلال و
soothings و مراقبت از هر نوع که اما می تواند ارائه کند.
اما احساس که او نمی تواند انجام بیش از حد برای او ، که هریت به حال حق را به همه
نبوغ او و صبر او را ، اما آن کار سنگین بود برای همیشه قانع کننده باشد
بدون تولید هر اثر ، برای همیشه
توافق ، بدون اینکه قادر به ایجاد نظرات خود را همان.
هریت گوش submissively و گفت : "این بسیار درست بود -- آن را فقط به عنوان دوشیزه
Woodhouse توصیف -- ارزش داشت در حالی که به آنها فکر می کنم -- و او نمی
فکر می کنم در مورد آنها دیگر "است اما هیچ تغییری
از موضوع می تواند سود ، و بعد از نیم ساعت دیدم خود را به عنوان اضطراب و بی قراری در مورد
Eltons مانند قبل. تاریخ و زمان آخرین اما او را در یکی دیگر از حمله
زمین.
"شما خودتان را به این امکان را می دهد که اشغال شده و ناراضی ازدواج آقای التون ،
هریت ، قویترین سرزنش شما می توانید با من است.
شما نمی تواند به من عتاب بیشتری برای اشتباه من را به سقوط به من بدهید.
آن انجام من بود ، من می دانم.
من آن را فراموش نکرده ، من به شما اطمینان می دهم.-- فریب خودم ، من بسیار حقارتی
فریب شما -- و از آن خواهد شد بازتاب دردناک برای همیشه به من.
آیا تصور من در معرض خطر از فراموش کردن آن نیست. "
هریت احساس این بیش از حد مطلق بیش از چند کلمه از علامت تعجب مشتاق.
اما در ادامه ،
"من گفته ام ، از خود هریت اعمال به خاطر من فکر می کنم کمتر ، صحبت کمتر از آقای
التون برای خاطر من ، چرا که به خاطر خود و نه ، من آرزو آن را به انجام شود ،
برای به خاطر آنچه که مهم تر از
آسایش من ، عادت فرمان خود در شما ، در نظر گرفتن آنچه وظیفه خود را ،
توجه به اختصاصی ، تلاش برای جلوگیری از سوء ظن ها از دیگران ، برای صرفه جویی در
بهداشت و اعتباری خود ، و بازگرداندن آرامش خود را.
این انگیزه که من شده اند ، فشار دادن بر روی شما است.
آنها بسیار مهم است -- و با عرض پوزش من است که شما می توانید آنها را احساس نمی قدر کافی به
بر اساس آنها عمل. که من نجات از درد است بسیار
در نظر گرفتن ثانویه.
من می خواهم شما را به خودتان را از درد بیشتری را نجات.
شاید من گاهی اوقات ممکن است احساس کرده اند که هریت نمی فراموش شد به دلیل -- یا
بلکه آنچه را خواهد بود نوع شده توسط من است. "
این تجدید نظر به عواطف او بیش از بقیه است.
ایده مایل قدردانی و توجه به دوشیزه Woodhouse ، آنها او
واقعا عاشق بسیار رنجور او را در حالی که برای ساخته شده ، و هنگامی که خشونت از غم و اندوه
دور آرامش بود ، هنوز هم قدرتمند باقی ماند
به اندازه کافی به آنچه در حق داشت سریع و حمایت از او را در آن بسیار tolerably.
"شما ، که بهترین دوست من همیشه در زندگی من بود -- می خواهم قدردانی به شما شده اند! --
هیچ کس برابر به شما -- من برای هیچ کس که من برای شما -- اوه! دوشیزه Woodhouse ، چگونه
ناسپاس بوده اند! "
چنین عبارات ، به کمک آنها توسط هر چیز که نگاه و شیوه ای می تواند انجام دهد بود ،
اما احساس که او تا به حال هریت دوست هرگز تا به خوبی ، و نه ارزش محبت او
بسیار قبل از.
"هیچ افسون برابر حساسیت به لمس قلب وجود دارد ،" گفت که او پس از آن به خودش.
"هیچ چیز نسبت به آن وجود دارد.
گرما و لطافت قلب ، با شیوه ای باز و مهربان ، همه ضرب و شتم
سلاست سر در جهان ، برای جذب ، من مطمئن هستم از آن خواهد شد.
این حساسیت به لمس قلب که باعث می شود پدر عزیز من به طور کلی محبوب است -- که
می دهد ایزابلا تمام محبوبیت خود را.-- من وجود ندارد -- اما من می دانم که چگونه به جایزه و احترام
.-- هریت برتر من در تمام جذابیت و سعادت آن را می دهد.
عزیز هریت -- من به شما برای روشن ترین سر ، بینا ترین ، بهترین را تغییر دهید
قضاوت تنفس زن است.
آه! سردی فرفکس جین -- هریت از جمله صد ارزش -- و برای یک
همسر -- همسر یک مرد معقول -- آن است که بسیار ارزشمند است.
من اشاره بدون نام ، اما خوشحال مردی که اما تغییر برای هریت "!