Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما توسط چارلز دیکنز فصل 1
نصب تله ها
Plashwater بند قفل میل آرام و زیبا در شب در تابستان نگاه
زمان.
هوا نرم و برگ درختان تازه سبز شده را هم زده، و مانند صاف گذشت
سایه ای بر روی رودخانه، و مانند سایه نرم و صاف بر روی چمن بازده.
صدای سقوط آب، مثل صدای دریا و باد، به عنوان یک
حافظه خارجی به شنونده متفکرانه، اما نه به خصوص بنابراین به Riderhood آقای،
که در یکی از اهرم های چوبی بی پرده خود را قفل دروازه نشسته، چرت زدن است.
شراب را به لب به لب باید از سوی برخی از آژانس رو می توان آن را بیرون کشیده و از شراب
احساس داشتن هرگز به آقای Riderhood توسط هر آژانس، هیچ چیز در طبیعت رو
شنود گذاشته او را.
همانطور که سرکش نشست، همیشه و دوباره تعادل خود را خود تکان، بهبود او بود
همیشه خیره عصبانی و صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید، تا اگر در صورت عدم وجود هر یک، با حضور
دیگری، او تمایلات تهاجمی را به سمت خود است.
در یکی از این شروع می شود فریاد 'قفل کردن، هو!
قفل کردن! عود او را به چرت زدن مانع است.
دادن خود را به عنوان او مانند حیوان با ترشرویی او، او به صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید خود را
پیچ و تاب و پاسخ در پایان، و چهره خود را پایین جریان را که مورد ستایش قرار داد.
آماتور، قایقران، تا کار خود را هر چند گرفتن آن را به آسانی، در تا نور
قایق که سرکش اظهار داشت: "کمی کمتر بر شما، و شما می خواهم a'most هکتار قرار گرفته است
'Wagerbut. سپس در خود کار می کنند
دستگیره و sluices ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود، به اجازه قایقران شوید.
به عنوان دومی بودند، در قایق خود را در آغوش قایق قلاب چوب در
قفل جانبی، در حال انتظار برای دروازه برای باز کردن، Riderhood سرکش "دومی او را به رسمیت بشناسد
فرماندار، آقای یوجین Wrayburn بود که،
با این حال، بیش از حد بی تفاوت و یا بیش از حد مشغول به رسمیت شناختن او.
creaking قفل دروازه را باز به آرامی و قایق نور در آنجا می گذشت که به زودی به عنوان وجود دارد
اتاق به اندازه کافی، و creaking قفل دروازه بر آن بسته بود، و آن را کم شناور
پایین در جایگاه بین دو مجموعه از
گیتس، تا زمانی که آب باید افزایش یابد و دروازه دوم باید باز شده و اجازه دهید آن را.
هنگامی که Riderhood به ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود دوم خود را اجرا کرده بود و تبدیل آن، و در حالی که او تکیه
در برابر اهرم از آن دروازه به کمک به آن را به نوسان باز در حال حاضر، او، دروغ گفتن
زیر پرچین سبز توسط بکسل پسین راه قفل، Bargeman استراحت.
گلاب و گل رز به عنوان بند یا دریچه جاریشدن ریخت، پراکنده سفیدی که تا به حال
تشکیل پشت دروازه lumbering، و ارسال قایق، به طوری که قایقران
به تدریج افزایش یافت مانند ظهور در برابر
نور از نقطه bargeman.
Riderhood تصریح کرده است که bargeman افزایش بیش از حد، با تکیه بر بازوی خود را، و به نظر می رسد
چشم خود را بر روی این رقم رو به افزایش بسته است.
اما، تلفات گرفته شود وجود دارد، به عنوان دروازه در حال حاضر به شکایت شدند و باز کردن.
فرماندار دومی پرتاب در ساحل، در یک قطعه از کاغذ پیچیده و او
بنابراین، مرد او را می دانستند.
آی، برای همیشه؟ آن را به شما است، آن را، دوست صادق گفت:
یوجین، صندلی بر ازسرگیری sculls مقدماتی جوید.
شما رو به محل، و سپس؟
من به محل، و با تشکر از شما برای آن، و نه در عین حال هیچ کدام به نوعی درخت اقاقیا وکیل،
gruffly پاسخ داده Riderhood.
توصیه ما، شخص صادق را نجات داد، گفت: "یوجین، برای آینده
نامزد - که خود را هنگامی که شما در حال انتقال و یا به دار آویخته شد ارائه.
آیا نمی شود زمانی در مورد آن شما را خیلی خوب؟
پس ساکت هوا که با او به شدت به کار خود را خم بود که Riderhood
خیره در او باقی مانده است، بدون تلافی، تا او گذشته rowed: بود
خط از اشیاء چوبی بند، که
نشان داد مانند teetotums بزرگ ایستاده در حالت استراحت در آب، و تقریبا پنهان شد
افتادگی شاخه در بانک سمت چپ، او به عنوان به دور rowed، نگهداری از مخالف
جاری است.
این که خیلی دیر به تلافی با هر اثر - در صورتی که تا کنون انجام شده است -
مرد صادقانه خود را به لعن و growling ترسناک زیر تن محدود شده است.
پس از پس از آن دروازه خود را بسته، بازگرداندن او به توسط خود را قفل تخته پل عبور
بکسل مسیر کنار رودخانه. اگر در این کار، او نگاهی دیگر
bargeman، او آن را در خفا انجام است.
او خود را روی چمن ها در کنار قفل صندوق ها بریزند، در یک راه تنبل، با بازگشت خود را در
این جهت، و پس از جمع آوری چند تیغه، سقوط کرد به جویدن آنها.
در شیب sculls یوجین Wrayburn به سختی قابل شنیدن در گوش او تبدیل شده بود هنگامی که
bargeman او را به تصویب رساند، قرار دادن عرض حداکثر که او می تواند بین آنها را، و
نگه داشتن زیر پرچین.
سپس، Riderhood نشسته بالا و در زمان نگاه طولانی در چهره خود، و سپس گریست: سلام - من - من!
قفل، هو! قفل کردن!
Plashwater بند قفل میل! '
bargeman متوقف شد، و به عقب نگاه کرد. Plashwater بند میل قفل، T'otherest دولت
-ER - نه - یا - یا - یا Riderhood آقای 'گریه، با دست خود به دهان او.
bargeman برگرداندند.
نزدیک نزدیکتر و نزدیکتر، برادلی bargeman سنگ مزار تبدیل شد، در زبر آب
طرف دوم دست لباس.
Riderhood)، smiting (پای راست خود را، و خنده، به عنوان او نشسته گفت: "آرزو می کنم ممکن است بمیرد،
چمن، اگر شما در هکتار نیست تقلید من، T'otherest فرماندار!
هرگز فکر نمی کردم تا خودم را خوب به دنبال جلو!
توجه دقیق از لباس مرد صادقانه در راستی، برادلی سنگ مزار گرفته شده بود
البته از آن شب پیاده روی آنها تا به حال با هم.
او باید آن را به حافظه متعهد، و به آرامی آن را با قلب.
دقیقا در لباس او در حال حاضر عینک تکثیر شد.
و در حالی که در لباس های مدرسه خود، او معمولا نگاه اگر آنها
لباس یک مرد دیگر، او در حال حاضر، در لباس یک مرد دیگر نگاه کرد و یا
مردان، که اگر آنها خود بود.
این قفل خود را گفت: "برادلی، که تعجب از هوا واقعی بود؛« آنها به من گفت،
جایی که من آخرین پرس و جو، سوم من باید برای آمدن بود.
این تنها دومین.
این باور، فرماندار، 'در بازگشت Riderhood، با چشمک و لرزش خود را
سر، که شما در شمارش خود را کاهش یافته است.
این است که شما ذهن خود را به قفل.
نه، نه! '
همانطور او expressively می *** انگشت اشاره خود را در جهت قایق گرفته شده بود،
خیط و پیت کردن از بی حوصلگی به صورت برادلی نصب شده است، و او نگاه نگرانی نسبت تا
رودخانه.
این است که قفل را نه به عنوان شما در حساب بوده است، گفت: Riderhood، هنگامی که
چشم مدرسه برگشتم. "نه، نه!"
چه محاسبات دیگر به شما فرض کنید من با اشغال شده اند؟
ریاضیات؟ '' من هرگز آن را به نام که heerd.
It'sa کلمه طولانی برای ایجاد آن بنویسید.
Hows'ever، p'raps شما به آن، گفت: Riderhood، سرسختانه جویدن علف اش.
'. چه؟ "من به آنها می گویند، به جای آن، اگر شما
دوست دارید، این بود به خونسردی growled پاسخ.
این امن تر بحث بیش از حد. "منظورت چیست که من باید درک
آنها؟
Spites، هتک، جرائم giv و در زمان، aggrawations کشنده، مانند، جواب داد: '
Riderhood.
آیا برادلی، سنگ مزار، او می تواند که تراز سابق از بی حوصلگی را حفظ کند
از چهره اش، و یا چشم خود را به عنوان جلوگیری از خود را دوباره به دنبال هیجان و نگرانی تا کارشناسی ارشد
رودخانه.
'عاشقش بودی! آیا نمی شود afeerd، T'otherest، گفت:
Riderhood. دومی را به راه agin
جریان، و او آن را می کشد.
شما به زودی می توانید با او آمده است. اما WOT اعلام کرد که به شما!
شما می دانید چگونه خز شما می توانید outwalked به او anywheres میان در مورد جایی که او از دست داده
- می گویند ریچموند - جزر و مد و این، اگر شما تا به حال به ذهن آن.
"تو فکر می کنم من به او شده اند پس؟ گفت:" برادلی است.
گفت: "من می دانم که تو، Riderhood. خوب!
من، من، برادلی اعتراف.
اما، با یکی دیگر از نگاه های مضطرب تا رودخانه، او ممکن است زمین میباشد.
'آسان شما! او نخواهد شد از دست برود و اگر او می کند زمین، گفت:
Riderhood.
او باید قایق خود را پشت سر او را ترک کند. او می تواند یک بسته نرم افزاری یا یک پاکت بر روی آن را ندارد،
و آن را حمل در ساحل با او زیر بازوی او.
او صحبت کردن با شما فقط در حال حاضر، گفت: برادلی، زانو زدن در یک زانو روی چمن ها
در کنار حافظ قفل است. "چه گفت؟
گونه، گفت: Riderhood.
گونه "چیست؟ ''، 'به تکرار Riderhood، با خشم
سوگند، گونه، همان چیزی است که او گفت. او می تواند چیزی جز گونه می گویند.
من می خواهم در هکتار 'دوست به گوشتالو روی از او، گردن و محصول، با یک جهش سنگین، و غرق
او.
برادلی پشت چهره ی نحیف خود را برای چند لحظه، و سپس گفت: پاره کردن
کلاله علف: "لعنت به او!
'Hooroar! را گریه Riderhood.
"شما را اعتباری! Hooroar!
من گریه کر به T'otherest.
چه به نوبه خود، گفت: "برادلی، با تلاش در سرکوب خود است که او را مجبور به پاک کردن
چهره اش، غرور خود را به روز؟
این زمان به نوبه خود، جواب داد: 'Riderhood، با شدت عبوس، امید من
آماده به دار آویخته شد. "بگذار او که نگاه می کنم، گریه برادلی است.
اجازه دهید او که نگاه می کنم!
بد برای او خواهد بود زمانی که مردان او مجروح، و در آنها او jeered،
فکر شدن به دار آویخته شد. به او اجازه دهید برای سرنوشت او آماده، هنگامی که
می آید در مورد.
بیشتر معنا در آنچه که او گفت که از او می دانستند بود، و یا نمی توانست او را به حال مغز
به اندازه کافی به آن می گویند. به او اجازه دهید به آن نگاه می کنم، به او اجازه دهید به آن نگاه می کنم!
هنگامی که مرد او ستم کرده است، و در آنها او اعطا غرور خود، آماده
به دار آویخته است، زنگ ناقوس مرگ وجود دارد.
و برای آنها نیست.
Riderhood، به دنبال fixedly به او، به تدریج از استقرار خوابیده خود را به وجود آمد
در حالی که مدرسه این کلمات را با حداکثر غلظت از خشم گفت: و
نفرت است.
بنابراین، وقتی که کلمات به رواج داشت، او بیش از حد بر روی یک زانو روی چمن ها kneeled و
دو مرد در یک نگاه. اوه! گفت: Riderhood، بسیار به عمد
تف کردن از چمن او شده است جویدن بود.
سپس، من را، T'otherest، او رفتن به او؟
وی در لندن، پاسخ داد: برادلی، دیروز.
من تقریبا شک، این زمان، که در گذشته او در حال رفتن به او.
"شما مطمئن است، و سپس؟
من به عنوان مطمئن شوید که در اینجا، گفت: "برادلی، با یک کلاچ در پستان از پیراهن درشت خود را،
که اگر آن را در آنجا نوشته شده بود، با ضربه چاقو در آسمان است.
"آه! اما از نظر می رسد بر روی شما قضاوت، retorted Riderhood، به طور کامل رهایی
خود را از علف خود، و رسم آستین خود را در سراسر دهان او، شما ساخته شده
ekally مطمئن جلو و disapinted کردم.
است بر شما گفت: "گوش کن، گفت:" برادلی، در صدای کم،
خم شدن به جلو، به وضع دست خود را بر شانه قفل حافظ است.
'این تعطیلات من هستند.
'آیا از آنها، توسط جورج! گفتم Riderhood، با چشمان خود را بر روی صورت شور از دست رفته است.
کاری شما روز باید سفت، UNS، اگر این تعطیلات خود را.
و من هرگز او را ترک کرد، "به دنبال: برادلی، تکان دادن وقفه را به طرفی با
دست بی تاب، چرا که آنها آغاز شد. من او را و هرگز در حال حاضر را ترک کند، تا من
او را با او دیده می شود. "
و هنگامی که شما او را با او دیده می شود؟ گفت: Riderhood.
- I'll دوباره به شما.
Riderhood سفت زانو که او در زمان استراحت، بلند، و نگاه
gloomily در دوست جدید خود را.
پس از چند لحظه آنها را در کنار هم در جهت قایق گرفته شده بود راه می رفت،
اگر با رضایت ضمنی، برادلی با فشار دادن به جلو، و Riderhood عقب نگه داشته؛
برادلی شدن کیف پول رسمی و خشک بودن خود را شسته و رفته
به دست خود را (در حال حاضر او را به با اشتراک پنی در میان دانش آموزان خود را ساخته شده است)؛
Riderhood، اتفاق می افتند را اسلحه خود را به لام او کت و کاف در سراسر دهان خود را با
هوا متفکر.
برادلی "من یک پوند را برای شما، گفت:. Riderhood گفت: "شما دو.
برادلی برگزار شد مستقل بین انگشت های دست خود را.
Slouching در کنار او با چشمان خود را بر مسیر بکسل، Riderhood برگزار چپ او
دست باز، با یک عمل خاص طراحی جزئی نسبت به خود.
برادلی در کیف پول خود را برای یکی دیگر از حاکمیت نیز با کاهش، و در Riderhood را chinked
دست، عمل رسم از آن، به سرعت تقویت، آنها را به خود جلب کرد خانه خود را به
جیب.
برادلی سنگ مزار، گفت: در حال حاضر، من باید دنبال او.
او طول می کشد این رودخانه جاده - احمق - به اشتباه مشاهده، یا منحرف کردن توجه،
اگر فقط به من دست پاچه کردن نیست.
اما او باید قدرت خود را مخفی قبل از اینکه او می تواند مرا تکان
Riderhood خاموش. متوقف شده است.
اگر از شما دریافت نمی disapinted agin، T'otherest، شاید شما قرار داده تا در
قفل خانه هنگامی که شما به من خواهد شد.
Riderhood راننده سرشونو تکون دادن، و در کنار چمن نرم رقم bargeman، راه خود را رفت
سمت مسیر بکسل، نگهداری در نزدیکی پرچین و سرعت در حال حرکت است.
آنها که از آن کشش طولانی از رودخانه قابل رویت بود تبدیل شده بود.
غریبه ای به صحنه ممکن است که برخی از اینجا و آنجا در امتداد خط
پرچین ایستاده بود رقم تماشای bargeman، و در انتظار برای او آمد تا.
خود او اغلب در ابتدا ایمان آورده بودند، تا چشم خود را به پست استفاده می شود شد.
تحمل خنجر که کشت وات تایلر، در شهر لندن سپر.
در داخل این دانش Riderhood آقای خنجر به عنوان یکی بودند.
حتی به برادلی، سنگ مزار، که می تواند بدون کتاب به این نامه همه چیز در مورد گفت:
وات تایلر لرد شهردار Walworth، و پادشاه، آن است که وظیفه شناس برای جوانان به دانستن،
بود، اما یک موضوع که در زندگی وجود دارد
جهان برای هر وسیله نوک تیز مورد مخرب است که شب تابستان.
بنابراین، به دنبال Riderhood بعد از او به عنوان او رفت، و او با دست نهانی خود را بر اساس گذاشته شد
خنجر به عنوان او آن را به تصویب رساند، و چشم خود را بر قایق، بر همتراز بودند.
قایق رفت، زیر درختان arching، و بیش از سایه آرام خود را در
آب است. bargeman skulking در بانک مقابل
جریان رفت و پس از آن.
جلوه های نور نشان داد Riderhood زمان و جایی که پارو زن آغشته تیغه های خود را، تا
حتی در حالی که او ایستاده بود به تماشای idly، خورشید رفت و چشم انداز های قرمز رنگ شد.
و سپس به رنگ قرمز ظاهر محو شدن از آن و نصب به بهشت،
همانطور که ما می گویند که خون، guiltily ریختن می کند، است.
عطف به عقب به سمت قفل خود را (او رفته بود نه از نظر از آن)، سرکش بمب
را به شدت آن را در درون قدرت قراردادی چنین یک شخص برای انجام این کار بود.
چرا لباس من او را کپی کنید؟
می توانست او را مانند آنچه به نظر می رسد او می خواست، نگاه بدون آن. "
این موضوع در افکار خود بود که در آن، بیش از حد وجود دارد، آمد
بالا، lumbering زمان، مانند هر شناور 1/2 و زباله غرق نیمی در
رودخانه، سوال، آن را توسط حادثه انجام شد؟
تنظیم یک دام برای پیدا کردن اینکه آیا آن را به طور تصادفی انجام شد، به زودی
، به عنوان جایگزین یک قطعه عملی از حیله گری، پرس و جو abstruser چرا
در غیر این صورت آن انجام شد.
و او ابداع یک وسیله است. Riderhood سرکش به قفل خانه خود رفت،
و مطرح، به نور خاکستری هم اکنون هوشیار، قفسه سینه خود را از لباس.
روی چمن ها نشسته در کنار آن، او معلوم شد، یک به یک، مقالات آن شامل:
تا زمانی که به یک رنگ آمیزی روشن و آشکار دستمال گردن قرمز سیاه و سفید به اینجا آمدند و در آنجا توسط
پوشیدن دارم.
این دستگیری توجه خود را، و او نشسته و این مساله بیش از آن، تا زمانی که او در زمان
زنگ زده بی رنگ بصورت حلقه در اوردن که میپوشید دور گلو او را به جایگزین و قرمز
دستمال گردن، ترک به پایان می رسد بلند و لخت.
در حال حاضر، گفت: سرکش، اگر arter او به من می بیند در این neckhankecher، او را در یک
sim'lar neckhankecher، آن را نمی خواهد بود تصادف!
توسط دستگاه خود را به وجد آمدیم، او انجام قفسه سینه خود را دوباره و به شام رفت.
'قفل هو! قفل کردن!
یک شب نور بود، و بارج پایین آمدن او را احضار از چرت طولانی است.
در موعد مقرر او اجازه بارج از طریق و به تنهایی دوباره، به دنبال بسته شدن
از دروازه خود، هنگامی که برادلی سنگ مزار به نظر می رسد قبل از او، در آستانه ایستاده
قفل است.
'Halloa! گفت Riderhood. 'برگشت' آماده شود، T'otherest؟ '
او برای شب قرار داده است، در مسافرخانه ماهی گیر، خسته و خشن بود
پاسخ دهید.
او می رود، تا رودخانه، در ساعت شش صبح است.
من برای چند ساعت استراحت. "
شما می خواهید اونا، گفت: Riderhood، ساخت تخته خود را نسبت به مدرسه
پل.
من آنها را می خواهم نه، 'بازگشت برادلی، irritably، چون من نه نمی خواهد که
آنها، اما بر ضد بسیار به تمام شب دنبال او ترجیح می دهم.
با این حال، اگر او منجر خواهد شد، من نمی میتواند آنرا دنبال کند.
در انتظار، تا زمانی که من می توانم کشف، برای اطمینان، در چه زمانی او
شروع می شود و اگر من می توانستم مطمئن ساخته شده از آن، من باید در آنجا ماند - این خواهد بود
گودال بد برای یک مرد به توان به پرتاب با دست های خود را گره خورده است.
این دیواره های لغزنده صاف او هیچ شانسی به من بدهید.
و گمان می کنم کسانی که دروازه او را خورد؟
خوشامد گویی او را پایین، یا swaller به او، او نمی خواهد، گفت: Riderhood.
حتی اگر دست خود را warn't آن گره خورده است، او را نه.
بسته او را در هر دو به پایان می رسد، و من می خواهم او را آل قدیمی تر از مقدار متوسط درجه "آمد تا به من بدهد
اینجا ایستاده ام.
برادلی با رغبت رنگ پریده نگاه کردم. 'شما در آستانه اجرا و اجرا در سراسر
آن، در این نور نامشخص، در عرض چند اینچ از چوب فاسد شده، "او گفت.
من تعجب می کنم شما باید بدون فکر در حال غرق است.
گفت: "من نمی تواند باشد! 'Riderhood. شما می توانید غرق نمی شود؟ "
نه! گفت: Riderhood، تکان دادن سر خود را با هوا از اعتقاد کامل، آن را به خوبی
شناخته شده است. آورده شده است من از غرق شدن ای، و من
می توان غرق شد.
من که لغامن B'lowbridger آگاه بر روی آن وجود دارد، و یا مردم خود
ممکن است بگویید agin خسارت منظورم این است که برای به دست آوردن.
اما به خوبی به سمت آب کاراکتر مثل خودم شناخته شده، که او را به عنوان
O غرق شدن آورده، می تواند هرگز غرق شده است. "
برادلی sourly در جهل او را در یکی از دانش آموزان خود را تصحیح لبخند زد،
و همچنان به نگاه کردن به آب، در صورتی که محل شیفتگی غم انگیز بود
برای او.
گفت: 'شما به نظر می رسد آن را دوست دارم، Riderhood. او در زمان بدون اطلاع قبلی، اما ایستاده بود نگاه کردن،
اگر او تا به حال شنیده نشده است.
بیان بسیار تاریک در چهره اش وجود دارد، بیان که سرکش آن را در بر داشت
سخت است درک.
شدید، و پر از هدف بود، اما هدف این ممکن است بسیار در برابر
خود را به عنوان در برابر دیگری.
اگر او برای بهار، گرفته شده جهش، پا بود و خود را در انداخته، آن را
عاقبت تعجب آور به نگاه است.
شاید روح آشفته خود را بر برخی از خشونت، برای لحظه ای بین شناور
که خشونت و دیگری.
آیا شما می گویید نیست، به خواسته Riderhood، پس از تماشای او در حالی که با یک وری
نگاه، ساعت را به عنوان درجه دو آمده بود «استراحت؟ '
اما، حتی پس از آن، او تا به حال او را با هل دادن آرنج خود را قبل از او پاسخ داد.
'؟ بله، 'اگر شما بهتر نیست در آمده و از بین بردن خود
بقیه درجه دو ساعت؟ '
"با تشکر از شما. بله. '
با نگاه فقط بیدار، او Riderhood به قفل خانه به دنبال
که در آن دوم از یک کمد برخی از گوشت گاو نمک سرد و نیمی از یک قرص نان تولید شده، برخی از
ماشین پنبه پاک کنی در یک بطری و مقداری آب در کوزه است.
آخرین آورد، سرد و چکیدن از رودخانه.
وجود دارد، T'otherest، گفت: Riderhood، دولا شدن بر او به آن را روی میز قرار دهید.
"شما بهتر است از نیش و شام خوردن، جلو شما را چرت زدن خود را.
به پایان می رسد draggling دستمال گردن قرمز، گرفتار چشمان مدرسه.
Riderhood دیدم او را در آن نگاه کنید.
اوه! تصور می کردند که شایسته است. "تو، متوجه، شما؟
بیا! شما باید لوچ در آن است.
او که بازتابی در طرف دیگر میز نشسته بود، پرتاب کرد باز او
جلیقه، ساخته شده و تظاهر به بستن دوباره ی دستمال گردن با شور و مشورت بسیار.
برادلی می خوردند و نوشیدند.
همانطور که او در صفحه گرامافون و کتک زدن او نشسته، Riderhood او را دیدم، دوباره و دوباره، سرقت یک نگاه
در دستمال گردن، تا اگر او بودند اصلاح مشاهده کند خود را و
باعث حافظه تنبل.
موجودی صادقانه گفت که: "وقتی که شما برای چرت زدن خود را آماده، '،' خود را چاک من
بستر در گوشه ای، T'otherest. این خواهید بود روز گسترده جلو 3.
من با شما تماس اولیه.
برادلی "جواب داد: من باید بدون تماس، '.
و به زودی پس از آن، جدایی خود را از کفش و کت خود را، خود را پیریزی کرده پایین.
Riderhood، تکیه خورده پشت در چوبی خود را بازوی صندلی با آغوش خود را بر سینه او،
به او نگاه کردند که با دست راست خود را گره خورده در خواب خود و مجموعه خود را دندان دراز کشیده،
تا زمانی که یک فیلم بیش از بینایی خود را، و او خواب بیش از حد.
او بیدار شد که آن روز روشن بود، که بازدید کننده خود را در حال حاضر در حرکت بود، و
رفتن به سمت رودخانه برای خنک کردن سر خود را - گرچه من خوشبخت، گفتم: '
Riderhood در قفل درب خانه، به دنبال
بعد از او، اگر من فکر می کنم به اندازه کافی آب در تمام تیمز برای انجام این کار را برای شما وجود دارد! '
در عرض پنج دقیقه او را به عزیمت خود گرفته بودند، بود و انتقال به آرامش
فاصله او دیروز تصویب کرده بود.
Riderhood می دانستم وقتی که یک ماهی همگانی روندی، با شروع خود را و زود گذر دور.
'قفل هو! قفل کردن! در فواصل زمانی، در تمام طول روز، و قفل هو!
قفل کردن! سه بار در شب متعاقب آن، اما هیچ بازگشت برادلی است.
روز دوم بود شرجی و ظالمانه است.
در بعد از ظهر، رعد و برق آمد، و بود، اما به تازگی به خشمگین شکسته
رفت و برگشت از باران وقتی که او در دم در با عجله، مانند طوفان به خودی خود.
تو او را با او دیده می شود! 'Riderhood بانگ زد، راه اندازی.
"من" کجا؟
در سفر به پایان برسد.
قایق او به مدت سه روز برده شود. من شنیده سفارش بدهد.
سپس، من تو را دیدم او را برای او صبر و دیدار با او.
من تو را دیدم them' - او را متوقف به عنوان اینکه او خفه شد، و دوباره شروع شد - من آنها را دیدم
راه رفتن طرف توسط طرف، شب گذشته است. "شما چه بود؟
"هیچ چیز.
چه چیزی می خواهید کاری انجام دهید؟ او را به یک صندلی کاهش یافته است، و خندید.
بلافاصله پس از آن، یک spirt زیادی از خون از بینی خود را پشت سر هم.
چگونه است که اتفاق می افتد؟ خواسته Riderhood.
"من نمی دانم. من می توانم آن را نگه ندارید.
آن اتفاق افتاده است دو بار - سه بار - چهار برابر - من نمی دانم که چگونه بسیاری از زمان ها - از
شب گذشته است.
من آن را مزه، بو و ظاهر آن، آن را ببینید، آن را چوک من، و سپس آن را می شکند مثل این.
او را به باران عصبانی رفت دوباره با سر برهنه خود، و، خم شدن پایین بیش از
رودخانه و اهدای آب خود را با دو دست، شسته شده، خون را از شما دور میکند.
همه فراتر از چهره خود، به عنوان Riderhood نگاه از درب، پرده گسترده تاریک بود
حرکت جدی به سوی یک چهارم آسمان است.
او سرش را بلند کرد و برگشتم، خیس از سر تا پا، اما با قسمت های پایین تر
آستین های خود را، که در آن او را به داخل رودخانه غوطه ور بود، جریان آب است.
چهره شما مثل ارواح، گفت: Riderhood.
آیا شما همیشه دیدن ارواح؟ تلافی عبوس بود.
می خواهم بگویم، شما کاملا پوشیده.
"است که به خوبی ممکن است. من تا به حال هیچ بقیه از من باقی مانده است.
به خاطر نمی آورم که من خیلی نشستم از من باقی مانده است.
دراز بکشید در حال حاضر، پس از آن، گفت: Riderhood.
"من خواهد شد، اگر شما به من چیزی برای فرو نشاندن عطش من برای اولین بار به من بدهید.
بطری و کوزه را دوباره تولید شد، و او در پیش نویس ضعیف مخلوط شده، و دیگری، و
نوشید هر دو را در جانشینی سریع.
"شما از من خواست چیزی به او گفت: پس از آن. نه، من این کار را نکرد، 'پاسخ Riderhood.
retorted برادلی: "من به شما بگویم، '، عطف بر او در شیوه ای وحشی و بی پناه،
شما از من خواست چیزی، قبل از رفتم به صورتم را در رودخانه.
اوه! سپس گفت: "Riderhood، حمایت کمی.
"من از تو WOT شما WOS کاری میخواهید انجام دهید.
چگونه می توان یک مرد در این حالت می دانید؟ او جواب داد: با هر دو خود را در اعتراض به
لرزش دست ها، با یک اقدام به شدت عصبانی است که او آب را تکان داد
از آستین خود را بر کف، به عنوان اگر او آنها را واپیچیدن.
چگونه می تواند هر چیزی من قصد دارم، اگر من خواب نیست؟
"چرا، این چیزی است که من به خوبی به عنوان گفت، 'بازگشت و از سوی دیگر است.
آیا من می گویند دراز کشیدن؟ "خوب، شاید شما.
خوب!
به هر حال من آن را می گوید دوباره. خواب که در آن شما خواب آخرین چیزیکه صدا میکند و
دیگر شما می توانید خواب، بهتر است شما بدانید که arterwards آنچه شما تا.
اشاره او به تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگر قرار گیرد در این گوشه میمیره، به نظر می رسید به تدریج به ارمغان می آورد که فقیر
نیمکت به یاد سرگردان برادلی است.
او تضعیف کفش کهنه خود را پایین پیموده، و بازیگران خود را به شدت، همه او به عنوان مرطوب
، بر تخت بود.
Riderhood در بازو، صندلی چوبی خود نشسته و از پنجره نگاه
رعد و برق، و رعد و برق گوش.
اما، افکار خود را به دور از جذب شدن توسط رعد و برق و رعد و برق بود،
دوباره و دوباره و دوباره او بسیار جالب در مرد خسته بر نگاه
تخت.
مرد تبدیل شده بود یقه کت خشن میپوشید، به خود پناه
طوفان، و دکمههای آن در مورد گردن او بود.
ناخودآگاه از آن، و بسیاری از چیزها، او را به کت را ترک کرده بود بنابراین، هر دو هنگام او
چهره خود را در رودخانه laved، و زمانی که او خود را بر تخت ریخته بود هر چند که
می شده اند بسیار آسان تر به او اگر او به آن unloosened بود.
رعد و برق نورد به شدت، و رعد و برق های شاخه دار به نظر می رسید را به اجاره دندانه دار در
هر بخشی از پرده قریب به اتفاق بدون Riderhood کنار پنجره نشسته، زود گذر در
تخت.
گاهی اوقات، او را به مردی بر تخت را دیدم، نور قرمز، گاهی اوقات، آبی؛
او گاهی اوقات، به ندرت او را در تاریکی از طوفان بود، گاهی اوقات او را دیدم
هیچ چیزی از او را در حساسیت به نور خیره کننده تپنده آتش سفید.
چند لحظه بعد، دوباره باران خواهد آمد با عجله فوق العاده ای، و رودخانه به نظر می رسد
افزایش یابد به آن ملاقات، و انفجار از باد، ترکیدن بر درب، بال بال زدن
مو و لباس مرد، به عنوان اگر نامرئی
رسولان در اطراف تخت بودند تا او را با خود ببر.
از تمام این مراحل از طوفان، Riderhood به نوبه خود، اگر آنها
وقفه ها - وقفه احتمالا به جای قابل توجه است، اما وقفه
هنوز - بررسی خود را از جای خواب.
او می خوابد صدا، او در درون خود گفت: در عین حال او که به من و متوجه
از من که گرفتن من از صندلی من ممکن است او، از خواب بیدار هنگامی که یک ناقوس یا زنگ نظامی نیست؛ اجازه
لمس تنهایی من از او.
او بسیار با احتیاط به پای او افزایش یافت. 'T'otherest، او، در پایین، آرام گفت:
صدا، 'شما آسان دروغ؟ سرما There'sa در هوا، فرماندار.
باید کت را بر شما؟
جواب نداد. که در مورد آنچه در آن است a'ready، می بینید،
کت بر شما، کت، Riderhood در پایین و با صدای مختلف گفتم
بر شما!
دارای جای خواب حرکت بازو، او نشستم دوباره در صندلی خود را، و به تماشای مصنوعی
طوفان از پنجره.
این یک عینک بزرگ بود، اما نه چندان بزرگ به عنوان نگه داشتن چشم خود را برای نیم دقیقه
با هم، از سرقت نگاهی به مرد بر تخت.
آن را در گلو پنهان از جای خواب بود که Riderhood بنابراین اغلب نگاه
جالب، تا زمانی که خواب به نظر می رسید به بی حسی مرده خسته در ذهن تعمیق
و بدن است.
سپس، Riderhood از پنجره آمد با احتیاط، و تخت ایستاده بود.
مرد فقیر! او در یک تن کم زمزمه، با چهره فریبنده و یک چشم بسیار مراقب و
پا آماده، تا مبادا او باید راه اندازی؛ این کت خود باید او را در مضطرب
خواب خود را.
باید آن را شل برای او، و او را راحت تر؟
آه! من فکر می کنم من باید برای انجام آن، مرد فقیر.
من فکر می کنم من.
او را لمس کرد. دکمه برای اولین بار با یک دست بسیار محتاط، و یک گام رو به عقب.
اما، جای خواب باقی مانده در بیهوشی عمیق، او را لمس کرد.
دکمه ها با دست مطمئن تر، و شاید بیشتر به آرامی در آن حساب.
نرم و آهسته از او کت را باز کرد و کشید آن را به عقب.
به پایان می رسد draggling از یک دستمال گردن قرمز روشن و پس از آن اعلام شد، و او تا به حال
حتی در درد غوطه ور ساختن بخش هایی از آن در برخی از مایع بوده است، به آن را
ظاهر پس از تبدیل به سایش رنگ آمیزی است.
با چهره بسیار بهت زده، Riderhood نگاه از آن به جای خواب، و از
دارای جای خواب به آن، و در نهایت رخنه به عقب به صندلی خود را، و در آنجا، با دست خود به او
چانه، زمانی در یک مطالعه قهوه ای نشسته، به دنبال در هر دو.